فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

از جدال با کشاورزان همسایه دست کشیدم

4 سپتامبر 2024 |   تمرین‌کننده فالون دافا در استان لیائونینگ، چین

(Minghui.org) پس از سال نو چینی ۱۹۹۸ شنیدم که در روستایی در نزدیکی ما، ویدئوهایی از کلاس‌های فالون گونگ استاد لی هنگجی به‌نمایش گذاشته می‌شود. من و یک تمرین‌کننده فالون گونگ در روستایمان با هم به آنجا رفتیم. وقتی استاد درمورد تبدیل کارما در ویدئوها صحبت می‌کردند، گره‌ای از قلبم باز شد و روابط کارمایی بین افراد را بهتر درک کردم.

تمرینات فالون گونگ را یاد گرفتم و ویدئوهای سخنرانی نُه‌روزه را تماشا کردم. در عرض چند روز، تمام بیماری‌هایم برطرف شد. احساس پرانرژی بودن و سلامتی می‌کردم.

خانواده‌ام نیز از تمرین من سود بردند. یک روز تابستانی، قبل از شروع طوفان، من و شوهرم مشغول پوشاندن وسایل داخل حیاط بودیم. پسر سه‌ساله‌مان بیرون خانه بود و متأسفانه سگی او را گاز گرفت. در باد و باران، شوهرم من و پسرمان را با موتورسیکلت به درمانگاه برد تا برایش واکسن هاری بزنیم. متأسفانه، قبل از رسیدن به درمانگاه، یک الاغ به جلو موتورسیکلت ما برخورد کرد. درحالی‌که پسرم در آغوشم بود به زمین افتادم، اما احساس ‌کردم در انبوهی از پنبه فرود آمده‌ام. بدون هیچ صدمه‌ای ایستادم. شوهرم متوجه شد که موتورسیکلت آسیب ندیده است. بلافاصله فهمیدم که استاد از من و خانواده‌ام محافظت کردند.

وقتی پسرم هشت‌ساله بود، یک‌ بار از مدرسه به خانه برگشت و به من گفت که چشمانش درد می‌کند. به او گفتم که این دو عبارت خوش‌یمن را با من تکرار کند: «فالون دافا خوب است. حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است.» عبارات را بارها و بارها تکرار کردیم. پسرم خوابش برد و وقتی بیدار شد چشمانش خوب شده بود.

ما یک خانواده کشاورز هستیم. همسایه‌های روستا به‌گونه‌ای اجتناب‌ناپذیر در مزارع، با هم مشاجره می‌کنند. برداشت محصول سه سال پیش ضعیف بود، اما ذرت ما رشد بسیار خوبی داشت. خانواده‌ای که در زمین‌های مجاور کار می‌کردند، سه ردیف ذرت از بخش متعلق به ما برداشت کردند. من با مرد آن خانواده در این مورد صحبت کردم، اما او گفت که ما به زمین کشاورزی او تعدی کرده‌ایم.

فکر نمی‌کردم اشتباه کرده باشیم و احساس می‌کردم که او واقعاً مقدار زیادی ذرت از زمین ما برداشت کرده است. به‌یاد آوردم که استاد به ما آموختند که هر تعارضی که یک تمرین‌کننده با آن مواجه می‌شود برای بهبود شین‌شینگش است، برای همین با او مجادله نکردم.

سال بعد زمین‌ها اندازه‌گیری و مرزها دوباره کشیده شد.

سال گذشته، همان خانواده همسایه هنگام برداشت پاییزی یک رول پلاستیک مخصوص کشاورزی از زمین ما برداشتند. به مردی از آن خانواده گفتم که او دوباره درحال انجام کاری نادرست است و آن رول پلاستیکی مال ماست. او غیرمنطقی بود و به من دشنام داد. عصبانی شدم، اما آموزه‌های استاد را به‌یاد آوردم و می‌دانستم که این فرصتی است تا کارما را به تقوا تبدیل کنم، به همین علت آن را رها کردم.

زندگی‌ام آرام و شاد است، زیرا تمرین‌کننده فالون دافا هستم و از اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری پیروی می‌کنم.