فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

فاهویی سنگاپور | گام برداشتن در مسیر تزکیه‌ام با سوار شدن به تاکسی‌های اینترنتی

10 ژانویه 2025 |   تمرین‌کننده فالون دافا در سنگاپور

(Minghui.org) درود، استاد محترم! درود، هم‌تمرین‌کنندگان!

تمرین فالون دافا را در سال ۱۹۹۶ شروع کردم. مدتی طولانی، به‌تنهایی تمرین می‌کردم و وضعیت تزکیه‌ام فراز و نشیب‌هایی داشت. بعداً تحت نظم و ترتیب نیک‌خواهانه استاد، با هم‌تمرین‌کنندگان ارتباط برقرار کردم و با جدیت شروع به تزکیه کردم. استاد مدام مراقب من بوده‌اند و فرصت‌های زیادی برای نجات مردم در اختیار من قرار داده‌اند. مشارکت من در فعالیت‌های روشنگری حقیقت باعث شد حس قدردانی عمیق‌تری از نظم و ترتیب‌های استاد داشته باشم. می‌خواهم درمورد تجربیاتم در زمینه روشنگری حقیقت برای رانندگان تاکسی اینترنتی بگویم.

روشنگری حقیقت

من اغلب برای رفتن به محل کار و ملاقات با مشتریان، از تاکسی‌های اینترنتی آنلاین استفاده می‌کنم، گاهی اوقات چند بار در روز اتومبیل می‌گیرم. این موضوع باعث شد تمرکز تلاش‌هایم برای روشنگری حقیقت، بر همین رانندگان باشد، زیرا در این روند، با رانندگانی با انواع‌و‌اقسام شخصیت‌ها ملاقات می‌کنم. از چینی تا انگلیسی‌زبان، از پیر تا جوان، از مردم محلی تا اتباع چینی. رانندگان همه این خودروها به‌صورت تمام‌وقت کار نمی‌کنند. مانند من، برخی در ساعات اوج ترافیک، به‌صورت نیمه‌وقت کار می‌کنند، برخی دیگر برای گذراندن وقت و گپ زدن مسافر سوار می‌کنند، در‌حالی‌که برخی دیگر فقط می‌خواهند به اندازه کافی درآمد داشته باشند تا هزینه نگهداری خودروهایشان را پوشش دهند.

رانندگان پیشینه‌های مختلفی دارند. در این حوزه کوچک، حقیقت را برای افراد از هر قشری روشن کرده‌ام. روشنگری حقیقت در هنگام سوار شدن به این خودروهای کرایه آسان است، زیرا فضای بسته صحبت برای دو نفر در زمان مشخص را آسان‌تر می‌کند. علاوه‌بر این، رانندگان عموماً پرحرف‌تر هستند، و اطلاعاتی که داوطلبانه ارائه می‌کنند باعث می‌شود با پیشینه آن‌ها آشنا شوم و نقطه شروعی را انتخاب و از آنجا حقیقت را روشن کنم.

اوایل از صحبت می‌ترسیدم و خجالت می‌کشیدم. میل به حفظ وجهه، غرور و حفاظت از خودم، موانعی ایجاد می‌کرد و نتایج ضعیفی به همراه داشت. دلیل عدم موفقیتم را می‌دانستم و بعد از هر تلاش، زمینه‌هایی را که خوب عمل نکرده بودم و وابستگی‌هایی را که داشتم شناسایی می‌کردم و نیز ارزیابی می‌کردم که آیا بیش از حد خودمحور بوده‌ام یا نه، و شیوۀ صحبتم را اصلاح می‌کردم. پس از سال‌ها بررسی و آموزش عملی، یک روش شخصی‌سازی‌شده به زبان چینی و انگلیسی ایجاد کردم که به من امکان داده است موضوعات روشنگری حقیقت را معرفی و گسترش دهم. حالا وقتی وارد تاکسی اینترنتی می‌شوم و چند کلمه با هم مبادله می‌کنیم، می‌توانم شخصیت طرف مقابل و چگونگی نزدیک شدن به موضوع روشنگری حقیقت را دریابم.

اگر مسیرم کوتاه باشد، از مقدمه‌های معمول مکالمه صرف‌نظر می‌کنم و موضوعات مربوط به چین را مطرح می‌کنم. هجوم مهاجران چینی به سنگاپور در سال‌های اخیر، باعث علاقه مردم سنگاپور به کسب اطلاعات بیشتر درمورد آن‌ها شده است. پس از صحبتی کوتاه درمورد موارد نقض حقوق بشر به‌دست حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) در طول این بیماری پاندمی، که چینی‌ها را مجبور به ترک وطنشان کرد، موضوع فالون گونگ را مطرح می‌کنم. اشاره می‌کنم که این تمرین در ابتدا، برای آموزش خوب بودن معرفی شد و اینکه چرا تمرین‌کنندگان فالون گونگ در چین مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند. مطالب روشنگری حقیقت را به راننده می‌دهم. راننده معمولاً حرف‌هایم را می‌پذیرد و با خواندن مطالب اطلاع‌رسانی موافقت می‌کند.

برای مسیرهای طولانی‌تر، از موضوعات عمیق‌تری استفاده می‌کنم. سنگاپوری‌‌ها از هجوم گسترده مهاجران چینی آگاه هستند، اما اکثر آن‌ها از دلیل فرار این چینی‌‌ها از چین بی‌خبرند. معمولاً از راننده می‌پرسم که آیا می‌داند چرا این‌همه چینی به سنگاپور مهاجرت کرده‌اند؟ همسرِ جک ما، مؤسس هایدیالو، و بسیاری از افراد ثروتمند دیگر به اینجا مهاجرت کردند و چینی‌‌های بسیاری در مناطق مرفه‌نشین سنگاپور زندگی می‌کنند. اکثر رانندگان از این موضوع آگاه هستند، اما دلیل آن را نمی‌دانند.

من اقدامات ح.ک.چ را توضیح می‌دهم که سیاست حذف کامل کووید در طول قرنطینه در زمان پاندمی، باعث فرار چینی‌ها به خارج از کشور شد. همچنین به انقلاب فرهنگی و واقعۀ چهارم ژوئن اشاره می‌کنم که بسیاری از مردم محلی از آن مطلع هستند. سپس به اصول اولیه فالون گونگ می‌پردازم، آزار و شکنجه‌ای که در سال ۱۹۹۹ آغاز شد و اینکه چرا تمرین‌کنندگان فالون گونگ هنوز تحت آزار و شکنجه قرار می‌گیرند و اعضای بدنشان درحالی‌که زنده هستند برداشته می‌شود. اکثر مردم شرایط را درک و با تمرین‌کنندگان همدردی می‌کنند.

بسیاری از مردم تصور می‌کنند وضعیت اقتصاد چین خوب است و چینی‌ها خوشحال هستند. به مردم می‌گویم این‌ها دروغ‌هایی است که رسانه‌‌ها سر هم کرده‌اند. بسیاری از رانندگان می‌پرسند که چرا دوستان چینی آن‌ها قاطعانه از ح.ک.چ دفاع می‌کنند. توضیح می‌دهم که چگونه ح.ک.چ رسانه‌های دولتی را کنترل می‌کند تا با شستشوی مغزی مردم چین باعث شوند آن‌ها دروغ‌هایشان را باور کنند، و اینکه چین و ح.ک.چ دو چیز متفاوت هستند، و اینکه میهن‌پرست بودن مساوی با دوست داشتن ح.ک.چ نیست.

اگرچه به نظر زیاد می‌رسد، اما می‌توانم در عرض ۱۰-۱۵ دقیقه، وضعیت را توضیح دهم و درعین‌حال به سؤالات آن‌ها پاسخ می‌دهم. درحین صحبت، به واکنش شنوندگانم توجه می‌کنم و به سؤالاتشان جواب می‌دهم. بسیاری از سنگاپوری‌ها دوستانی چینی دارند که توسط ح.ک.چ فریب خورده‌اند، و آنچه به سنگاپوری‌ها می‌گویند، تبلیغات معمول است که توسط ح.ک.چ ساخته شده است. تا وقتی سنگاپوری‌ها تصویر کامل را درک نکنند نمی‌توانند تشخیص دهند که آیا شما به آن‌ها حقیقت را می‌گویید یا خیر. اما ازآنجاکه سنگاپوری‌‌ها عموماً ذاتا مهربان هستند، هنگامی که موقعیت از منظری منطقی و واقعی نشان داده می‌شود، درک می‌کنند و سمتِ خوب آن‌ها به‌راحتی متزلزل نمی‌شود. در کنار کسب نجات از طریق آموختن حقیقت، برخی به هدف زندگی و ارزش‌های بنیادی‌شان فکر می‌کنند. بسیاری از رانندگان برای توضیح وضعیت از من تشکر می‌کنند. مأمور پلیسی به من گفت که فقط از گزارش‌های منفی درباره فالون گونگ آگاه بود و آن روز اولین بار بود که حقیقت را می‌شنید. یکی از کارمندان دولت ‌خواست تمرینات را یاد بگیرد و در دوره آموزش آنلاین رایگان شرکت کرد.

عجله برای نجات مردم

گاهی اوقات با رانندگان چینی مسن روبرو می‌شوم که از قبول حرف‌هایم امتناع می‌کنند. در گذشته، طوری خود را آماده می‌کردم که انگار به جنگ می‌روم. این برخوردها اغلب ‌‌به‌دلیل وابستگی‌ام به بحث‌کردن و خودنمایی، به مشاجره ختم می‌شد. درحالی‌که حقیقت را برای مردم روشن می‌کنید، «رحمت می‌تواند زمین و آسمان را هماهنگ کند، بهار را بیاورد.» («فا جهان را اصلاح می‌کند»، هنگ یین ۲).

نجات مردم نباید راهی برای اعتباربخشی به خودم باشد. حالا هر وقت طرف مقابل سؤال می‌پرسد، لبخند می‌زنم و منتظر می‌مانم تا صحبتش تمام شود. با آرامش گوش می‌دهم، زیرا می‌دانم چگونه پاسخ دهم و گرهی از ذهن آن‌ها باز کنم.

بسیاری از چینی‌هایی که ساکنان قدیمی سنگاپور هستند همچنان فریب می‌خورند. آن‌ها معتقدند چین مرفه است و از گوش دادن به هر کسی که از ح.ک.چ انتقاد می‌کند خودداری می‌کنند. برخی حتی می‌گویند که خانه خود را می‌فروشند و می‌خواهند در چین بازنشسته ‌شوند. از آن‌ها می‌پرسم آیا متوجه شده‌اند که بسیاری از چینی‌‌ها به سنگاپور فرار کرده‌اند؟ معمولاً پاسخ این است: «تعداد بسیار زیادی.» اشاره می‌کنم: «تعداد زیادی از چینی‌‌ها از چین فرار می‌کنند، اما شما می‌خواهید خانه خود را بفروشید و در چین بازنشسته شوید. یا شما چیزی را می‌دانید که آن‌ها نمی‌دانند، یا آن‌ها چیزی را می‌دانند که شما نمی‌دانید. احتمال اینکه این چینی‌ها چیزی را بدانند که شما نمی‌دانید بسیار بیشتر است. اگر چین واقعاً به آن خوبی است که شما می‌گویید، پس چرا مردم چین در چند سال گذشته، دسته‌دسته فرار کرده‌اند؟ آیا آن‌ها احمق هستند؟ خانه خود را نفروشید، درعوض اطلاعات را از رسانه‌های مختلف جمع‌آوری و آن‌ها را تحلیل کنید.» بسیاری از چینی‌های مسن که متقاعد شده‌اند می‌گویند: «بله، آن‌ها بیشتر از من می‌دانند. اگر به این وضوح اشاره نمی‌کردی، فریب می‌خوردم.»

یک بار به‌محض اینکه سوار اتومبیل یک راننده چینی مسن شدم، او شروع به فحش دادن به ح.ک.چ کرد. درباره آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان فالون گونگ توسط ح.ک.چ و نحوه برداشت اجباری اعضای بدن تمرین‌کنندگان به او گفتم. او گفت که اخیراً یک مرد مسن سنگاپوری را که برای پیوند عضو به تیانجین رفته بود سوار کرد. مرد مسن به او گفت که وقتی با بیمارستان تیانجین تماس گرفت، به او گفتند: «هر وقت خواستی می‌توانی بیایی و جراحی را انجام دهی. این بیمارستان به اندازه کافی اهداکننده دارد تا نیاز تو را برآورده کند.» این مرد سالخورده پس از جراحی موفقیت‌آمیز خود، به سنگاپور بازگشت و تجربه خود را برای راننده بازگو کرد.

این راننده گفت که او حقیقت پشت افتراها به فالون گونگ توسط ح.ک.چ را می‌داند. در آغاز آزار و شکنجه، دوست او (احتمالاً یکی از کارکنان ایستگاه تلویزیونی) به بخش مسئول تولید مطالب افتراآمیز علیه فالون گونگ منتقل شد. به این راننده درباره اصل عقوبت کارمایی و اهمیت ترک ح.ک.چ گفتم و او با خروج از حزب موافقت کرد. بعد از اینکه از هم جدا شدیم برای مدتی طولانی نمی‌توانستم آرام شوم. درحالی‌که از انتخاب درستش خوشحال بودم، بار سنگین نجات زندگی‌ها را نیز بر دوشم احساس کردم. می‌دانستم که باید حقیقت را روشن کنم و به مردم سنگاپور اجازه دهم از وضعیت چین مطلع شوند، در غیر این صورت، کسانی که به ح.ک.چ گوش می‌دهند ممکن است سهواً در جنایات آن مشارکت کنند.

پافشاری با وجود مشکلات

وقتی با یک نفر صحبت می‌کنم، می‌توانم آزادانه صحبت کنم. اما وقتی افراد زیادی هستند، کمی مردد می‌شوم. بعد از اینکه عادت کردم حقیقت را برای رانندگان روشن کنم، پدیده‌ای شگفت‌انگیز رخ داد. افراد بیشتری همراه من سوار اتومبیل می‌شدند و ناگهان با اعضای خانواده یا دوستان راننده آشنا می‌شدم. برخی از رانندگان می‌پرسیدند که آیا می‌توانند چند مسافر دیگر هم سوار کنند تا بتوانند درآمد بیشتری کسب کنند. ازآنجاکه نمی‌دانستم این مسافران چه زمانی به مقصد می‌رسند، باید به‌سرعت حقیقت را روشن می‌کردم، مبادا در نیمه راه تعدادی از اتومبیل پیاده شوند. چند بار اول غافلگیر شدم، اما بعد از مدتی متوجه شدم که این اتفاقی نبوده است.

استاد بیان کردند:

«شخصی بود که کیفیت مادرزادی بسیار خوبی داشت و امیدوارکننده بود. دریافتم که او بسیار خوب است و به‌منظور اینکه بتواند به‌سرعت کارمایش را پرداخت کند و روشن‌بین شود، آزمایش‌های او را کمی افزایش دادم. بدین طریق تدارک می‌دیدم‌.» (سخنرانی ششم، جوآن فالون)

شاید استاد دیدند که کارم خوب است و سطح سختی را کمی افزایش دادند تا بتوانم به‌سرعت پیشرفت کنم. همچنین بهتر است در تلاش‌های روشنگری حقیقت، سرعت خود را به‌جای کاهش، افزایش دهیم.

شروع کردم به فکر کردن درمورد مقدمه‌ای برای صحبتم که مناسب برای این نوع موقعیت‌ها باشد، به‌خصوص که ممکن است سرنشینان با یکدیگر ناآشنا باشند. این به من اجازه می‌دهد بدون غلبه بر موانع، توجه همه را جلب کنم. تصمیم گرفتم اینطور شروع کنم: این مسائلی است که هر سنگاپوری به آن فکر می‌کند، مانند افزایش هزینه‌های زندگی، یا از طرف مقابل می‌پرسم که در چه زمینه‌ای به کار مشغول است. و طرف مقابل معمولاً مؤدبانه پاسخ می‌دهد.

کسانی که در جوامع تحت تأثیر غرب، مانند سنگاپور زندگی می‌کنند، به حریم خصوصی‌شان اهمیت و ترجیح می‌دهند کسی مزاحمشان نشود. فکر می‌کردم: «آیا باید برای صحبت با دیگران پیشقدم شوم؟» هر زمان که احساس عدم اطمینان می‌کنم، به این آموزه استاد فکر می‌کنم:

«روشنگری حقایق و نجات موجودات ذی‌شعور کارهایی هستند که باید به انجام برسانید. چیز دیگری برای شما وجود ندارد که به انجام برسانید. چیز دیگری در این دنیا نیست که نیاز باشد به انجام برسانید.» (آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای ۲۰۱۵نیویورک)

ما در طول زندگی‌های مختلف خود، با افراد زیادی روابط کارمایی ایجاد کرده‌ایم. موجودات ذی‌شعور میلیون‌ها سال منتظر بوده‌اند تا تمرین‌کنندگان درباره دافا به آن‌ها بگویند. آرزوی من برای حفظ وجهه نباید مانع انجام ‌‌مأموریتم شود. باید کارها را در محدوده‌های قابل‌قبول جامعه عادی، به‌خوبی انجام دهم. اما انجام ندادن آن قطعاً غیرقابل‌قبول است.

یک بار با دختر جوانی سوار یک اتومبیل شدیم. به‌محض اینکه نشست، هدفونش را گذاشت و درحالی‌که به گوشی‌اش نگاه می‌کرد و می‌خندید، به موسیقی گوش می‌داد. هیچ راهی نداشتم بفهمم کِی پیاده می‌شود. فکر کردم: «فرصتی برای صحبت با او وجود ندارد. بعداً حقیقت را فقط برای راننده خواهم گفت.» اما قلبم حاضر به تسلیم نشد. چگونه یک تمرین‌کننده که وظیفه‌اش نجات مردم است، به این راحتی تسلیم می‌شود؟ ناگهان دختر هدفونش را درآورد. سریع به او گفتم که من چینی هستم و می‌خواهم درمورد اتفاقی که در آنجا افتاده است به او اطلاعاتی بدهم. ‌‌به‌دلیل جوانی‌اش، انتظار نداشتم به موضوعاتی مانند ح.ک.چ علاقه‌مند باشد. اما در کمال تعجب، بسیار علاقه‌مند بود و چند سؤال پرسید. به‌سرعت حقایق پشت آزار و شکنجه را به او گفتم و او تشکر کرد. بعد از پیاده شدن، با راننده صحبت کردم. گفت: «شنیدم چه گفتی. چطور ممکن است چنین اتفاقی در این دنیا بیفتد؟ این خیلی بی‌رحمانه است.»

گاهی اوقات بعد از یک روزِ کاری خسته‌کننده، تنها کاری که می‌خواهم انجام دهم این است که چشمانم را ببندم و پس از سوار شدن به اتومبیل، مدتی استراحت کنم. به‌رغم وسوسه استراحت و روشن نکردن حقیقت، مسئولیت‌های من به‌عنوان یک مرید دافا بر میلم برای راحتی غلبه می‌کند. بدون توجه به اینکه چقدر خسته هستم، باید به روشنگری حقیقت ادامه دهم. در غیر این صورت، در ‌‌مأموریتم شکست خواهم خورد و موجودات ذی‌شعور را ناامید خواهم کرد. گاهی اوقات با رانندگان ساکتی روبرو می‌شوم که صرف‌نظر از اینکه چگونه با آن‌ها صحبت می‌کنم حاضر به گفتگو نیستند. هر زمان که این اتفاق می‌افتد، در سکوت افکار درست می‌فرستم. مهم نیست شیطان چه ترتیبی داده است، این سد را که مانع شنیدن حقیقت می‌شود، خواهم شکست. برخی از رانندگان پس از فرستادن افکار درست، در رفتارشان تغییری ناگهانی ایجاد می‌شود و بلافاصله تمایل خود را برای شنیدن حقیقت ابراز می‌کنند. تا زمانی که افکار درستی داشته باشم، می‌توانم حقیقت را روشن کنم.

لطف بیکران استاد

هنگام سوار شدن به تاکسی‌های اینترنتی، با اتباع چینی زیادی ملاقات کردم و بیشتر آن‌ها می‌توانند حقیقت را بپذیرند و از ح.ک.چ کنار بکشند. در مسیرم به یک رویداد رسانه‌ای، فکر کردم: «استاد! اخیراً شهروندان چینی زیادی را ندیده‌ام.» بعد از سوار شدن به اتومبیل متوجه شدم که راننده چینی است و بیش از ۲۰ سال پیش به سنگاپور مهاجرت کرده است. او به‌محض شنیدن حقایق، بلافاصله با خروج از ح.ک.چ موافقت کرد. در قلبم از استاد تشکر کردم که به من کمک کردند.

در طول سال‌ها، تجربیات شگفت‌انگیزی در هنگام سوار شدن به تاکسی‌های اینترنتی داشته‌ام. از تجربیاتم دریافتم که روشنگری حقیقت نیازی به انطباق با یک شکل واحد ندارد. هدف این است که نسبت به دیگران نیک‌خواهی داشته باشیم. مهم‌ترین چیز این است که اطمینان حاصل کنیم که خوب تزکیه می‌کنیم و سه کار را هر روز انجام می‌دهیم. درحالی‌که هیچ‌چیز در ظاهر تغییر نمی‌کند، تا زمانی که فرد استقامت داشته باشد، می‌تواند هر مرحله از نظم و ترتیب نیک‌خواهانه استاد را احساس کند. وقتی شکست می‌خورم، استاد مرا تشویق می‌کنند. وقتی کارم را خوب انجام می‌دهم، استاد به من کمک می‌کنند که کارها را بهتر انجام دهم، تا بتوانم افراد بیشتری را نجات دهم. استاد سختی‌های بی‌شماری را برای ما متحمل شده‌‌اند و درعین‌حال بهترین‌‌ها را به ما داده‌اند.

آن بستگی به این دارد که آیا تزکیه‌ام در حد استاندارد است و اینکه آیا از افکار درستم پیروی کنم یا از قلب بشری‌ام. اگرچه نمی‌توانم با چشم سومم ببینم، اما واقعاً توانایی‌های بی‌حدوحصر تزکیه، قدرت بی‌پایان فا و نیک‌خواهی بزرگ استاد را احساس می‌کنم. به یاد دارم که استاد بیان کردند: «می‌توانید به هر ارتفاع معنوی که می‌خواهید برسید، اگر شهامت آن را داشته باشید!» («آموزش فا در کنفرانس فای نیویورک ۲۰۱۹)

وقتی در میان مصیبت‌ها هستم و از کارمای بیماری رنج می‌برم، وقتی فرصتی برای روشنگری حقیقت برایم فراهم می‌شود، گاهی اوقات موفق می‌شوم از آن عبور کنم، اما گاهی اوقات نمی‌توانم بر موانع غلبه کنم. این روند مکرر رنج کشیدن، مطالعه فا، و یادگیری از تمرین‌کنندگان کوشا، واقعاً به تقویت افکار درستم کمک می‌کند. همانطور که درکم از اینکه تزکیه چیست و چگونه می‌توانم خودم را بهبود بخشم، بیشتر می‌شود، جنبه‌های بیشتری را می‌یابم که باید در آن‌ها پیشرفت کنم و افراد بیشتری را نجات می‌دهم. از این فرصت‌‌ها استفاده خواهم کرد، سهم خودم را به‌خوبی انجام خواهم داد، دیگر نگران زمان باقیمانده نخواهم بود، خودم را به چالش خواهم کشید تا وابستگی‌های بشری‌ام را رها کنم و موجودات ذی‌شعور بیشتری را نجات دهم و با استاد به خانه برگردم.

سپاسگزارم استاد! هم‌تمرین‌کنندگان متشکرم!

(ارائه‌شده در کنفرانس فای سنگاپور ۲۰۲۴)