فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

تمرین‌کنندگان در شهر گویی‌یانگ مروری دارند بر زمان‌های ارزشمند سخنرانی معلم در چین

20 ژانویه 2025

(Minghui.org) روایت‌های تأثیرگذار زیادی از چهار سفر معلم به شهر گویی‌یانگ برای آموزش فا وجود دارد که در آن، تمرین‌کنندگان این سعادت را داشتند که شخصاً به سخنرانی‌های معلم گوش دهند. در طی سال‌های گذشته، فارغ از اینکه محیط چقدر شرارت‌بار و وضعیت چقدر پیچیده بوده، عزم تمرین‌کنندگان برای تمرین تزکیه و پیروی از معلم فوق‌العاده محکم و استوار بوده است. این افراد تمایل دارند به‌منظور اعتباربخشی به فا، ابراز قدردانی از معلم و تشویق هم‌تمرین‌کنندگان، تجربیات شخصی خود را به اشتراک بگذارند.

شیائو وانگ در اولین مجموعه سخنرانی‌های معلم در گویی‌یانگ شرکت کرد. در روز دوم و سوم کلاس‌ها، وقتی تمرین دوم را انجام می‌داد، همسرش (که در آن زمان هنوز تمرین‌کننده نبود) یک چرخ بزرگ ساخته‌شده از نور را دید و حسش کرد، درحالی‌که آن در پیشانی و بالای سرش می‌چرخید. او احساس کرد دچار سردرد شده است. شیائو وانگ از معلم پرسید که چه اتفاقی برای همسرش افتاده است و معلم پاسخ دادند که این خوب است و از او خواستند که به آن توجهی نکند. این زوج بعداً دریافتند که معلم درحال تنظیم بدن او بودند. گرچه وی هنوز در کلاس‌ها شرکت نکرده بود، معلم او را یک تمرین‌کننده در نظر گرفته بودند.

وقتی معلم حرکات تمرین شیائو وانگ را اصلاح می‌کردند، او احساس کرد که انگار دچار شوک الکتریکی شد و جریان انرژی بسیار قوی بود. درحالی‌که چرخ را در دو طرف سرش نگه داشته بود، این حس قوی را داشت که فالون با نیروی زیادی در کف دستانش می‌چرخد. یک انرژی قوی و استوانه‌ای‌شکل از گوش‌هایش عبور کرد و به کف دست دیگرش رسید. این انرژی دوباره از گوش‌هایش گذشت و به کف دست اول برگشت. این وضعیت حدود پنج دقیقه ادامه داشت. وقتی شیائو وانگ به سخنرانی‌های معلم گوش می‌داد، حس می‌کرد که بالای سرش مانند دهان ماهی باز و بسته می‌شود. این حالت بارها اتفاق افتاد.

آقای هی اکنون پیش از شرکت در کلاس‌های معلم، به‌دلیل برخی بیماری‌ها بازنشسته شده بود. همه می‌دانستند که وضعیت سلامتی‌اش چندان خوب نیست و مجبور است هر سال مدت زیادی در بیمارستان بستری شود. علاوه‌بر این، هر هفته تزریق وریدی داشت و هر روز دارو مصرف می‌کرد. او به بیماری‌های متعددی مانند سیاتیک، انسداد عروق کرونری، آسیب‌های نخاعی ناشی از کار و غیره مبتلا بود. هر بار که درد آسیب نخاعی‌اش شدید می‌شد، از هوش می‌رفت. او به پزشکان مشهور بسیاری در منطقۀ گویی‌یانگ مراجعه کرد، اما درمانی پیدا نکرد. آقای هی پیش از شرکت در اولین کلاس معلم، در سینمای میدان چون‌لِی، به سخنرانی معلم گوش کرده بود. همان روز، درد سیاتیکش ناپدید شد. بعداً در اولین مجموعه سخنرانی‌های معلم شرکت کرد. در طول یازده سال گذشته، آقای هی هرگز نیازی به مصرف دارو یا استفاده از پول منابع واحد کاری‌اش برای مراقبت‌های پزشکی نداشته است.

خانم ژو، همسر آقای هی، نیز به بیماری‌های متعددی شامل کم‌خونی، اختلال در پلاکت‌های خون، خونریزی معده، برونشکتازی (بیماری مزمن گشادشدن نایژه‏ها که با تنفس بدبو همراه است)، ضعف اعصاب شدید و کرختی و سرمای شدید در اندام‌های تحتانی مبتلا بود. او در تمام طول سال، به کیسه آب گرم نیاز داشت تا خود را گرم نگه دارد. وی در تلاش برای یافتن درمانی برای بیماری‌هایش، در کلاس‌های مختلف چی‌گونگ شرکت کرد و حتی برای یادگیری چی‌گونگ، به پکن رفت. بیشتر درآمدش صرف دارو و کلاس‌های چی‌گونگ می‌شد، اما هیچ تأثیری نداشت. در اولین روزی که به آموزه‌های معلم گوش ‌داد، احساس کرد که تمام بدنش سبک و حتی کف دست رنگ‌پریده‌اش صورتی شد. او بلافاصله دریافت که فالون گونگ یک چی‌گونگ عادی نیست. او به‌وضوح خیرخواهی و مهربانی معلم را احساس ‌‌کرد، چراکه هیچ مدرس چی‌گونگی مانند معلم، وضعیت بدن شاگردان را اصلاح نمی‌کرد. پس از این تجربه، خانم ژو به‌طور جدی تمرین فالون گونگ را آغاز کرد و همۀ بیماری‌هایش ناپدید شد.

خانم هوانگِ حدوداً ۶۰ساله از کودکی دچار سردرد بود. در سه روز آخر سومین مجموعه سخنرانی‌های معلم، پس از اینکه معلم صحبت دربارۀ درمان بیماری‌ها را به پایان رساندند، او احساس سرگیجه کرد. سرش سه بار از یک طرف به طرف دیگر تکان خورد و سردردش از بین رفت و دیگر هرگز عود نکرد! مدتی کوتاه پس از پایان این سخنرانی‌ها، او دو بار دچار سوختگی شد. بار اول روغن گیاهی داغ روی بازو و دستش ریخت و بار دوم آب جوش روی پای راستش پاشیده شد. در هر دو مورد، او هیچ دردی احساس نکرد و هیچ‌گونه ورم، تاول یا جای زخمی بر جای نماند؛ انگار هیچ اتفاقی نیفتاده بود. خانم هوانگ می‌دانست که معلم از او محافظت کرده‌اند.

در سومین مجموعه سخنرانی‌ها در شهر گویی‌یانگ، یک شاگرد فلج از مدرسۀ هنر گویی‌یانگ را به کلاس آوردند. پس از اینکه معلم بدنش را تنظیم کردند، او توانست راه برود. همان روز، او از سالن سخنرانی خارج شد و پس از کلاس، خودش به خانه برگشت.

یک شاگرد زن اهل گویی‌یانگ شیائوهه هنگام به‌اشتراک گذاشتن تجربیاتش پس از اولین مجموعه سخنرانی‌ها، به‌شدت گریه کرد. او از معلم برای نجات خانواده‌اش تشکر کرد. بیش از یک سال بود که او رابطه‌ای بسیار پرتنش با شوهرش داشت. نه او و نه شوهرش حاضر نبودند کوتاه بیایند و تنش‌ها درحال افزایش بود. آن‌ها در آستانۀ طلاق بودند. او پس از سه روز گوش‌دادن به آموزه‌های معلم در کلاس، به خانه برگشت و با شوهرش آشتی کرد. درنتیجه رابطه‌شان حفظ، و گرم و دوستانه شد.

همچنین در گویی‌یانگ، تمرین‌کننده‌ای از خیابان پکن، هنگام صرف شام در کنار معلم نشسته بود. او متوجه شد که معلم دانه‌های برنجی را که روی میز افتاده بود برمی‌داشتند، و تعجب کرد که چرا یک استاد معروف چی‌گونگ باید این‌قدر تنگ‌نظر باشد. او پس از مطالعۀ عمیق فا فهمید که این رفتار نشان‌دهندۀ نیک‌خواهی بی‌کران معلم است. معلم در طول سخنرانی‌ها، به شاگردان گفته بودند که همۀ مواد در بُعدهای دیگر زنده‌اند. سپس این تمرین‌کننده از نادانی و درک نادرستش درخصوص معلم پشیمان شد.