فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

بزرگ شدن و رشدم تحت حمایت دافا

24 ژانویه 2025 |   یک تمرین‌کننده فالون دافا در چین

(Minghui.org) مادرم از زمانی که به‌یاد دارم فالون دافا را تمرین کرده است. برای نسل او، پدر و مادر شوهر قدرت نسبتاً بیشتری داشتند. مادرم برای انجام کارها از حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری پیروی می‌کرد، وقتی پدر و مادرشوهرش او را مورد آزار و اذیت قرار می‌دادند، تحت تأثیر قرار نمی‌گرفت و همیشه مانند فرزند خلفی برایشان بود. پدربزرگ و مادربزرگم خیلی از او راضی بودند و اغلب در مقابل همسایه‌هایشان، از مادرم به‌عنوان یک عروس خوب تعریف می‌کردند.

یک بار مادرم برای خرید گوشت، به روستای مجاور رفت و قصاب پرسید: «عروس فلانی هستی؟ پدرشوهرت گفت تو مانند فرزندی خلف برایشان هستی و در این روستاهای مجاور، عروس دیگری به‌ خوبی تو پیدا نمی‌کنیم.»

مادرم لبخندی زد و گفت این همان کاری است که باید انجام دهد. مادرم احساس می‌کرد کارهایی که انجام می‌دهد عادی است، اما بسیاری از مردم دیگر نمی‌توانستند این کارها را انجام دهند. بنابراین پدربزرگ و مادربزرگم از تمرین فالون دافای مادرم بسیار حمایت کردند. بعد از اینکه حزب کمونیست چین شروع به آزار و شکنجه فالون دافا کرد، پلیس برای دستگیری مادرم آمد. پدربزرگم به‌محض شنیدن این موضوع، با بیل جلو پلیس‌ها را گرفت. پدربزرگ و مادربزرگم به‌خاطر محافظت از یک مرید دافا، مورد برکت قرار گرفتند. آن‌ها درنهایت با آرامش فوت کردند.

من تحت هدایت دافا بزرگ شدم. نسبت به ضعیفان، احساس همدردی می‌کردم و می‌خواستم جلو افرادی را که به دیگران قلدری می‌کردند بگیرم. وقتی افراد مسن را می‌دیدم، احساس نیک‌خواهی می‌کردم. من همیشه به افراد و چیزها مثبت فکر ‌کرده‌ام.

دوستانم مرا احمق خطاب می‌کنند، زیرا جامعه بسیار گمراه‌کننده است و مردم غیرقابل‌پیش‌بینی هستند، بنابراین با این خلق‌وخویم به‌راحتی صدمه می‌بینم. من معتقدم که رنج کشیدن یک موهبت است. من خوش‌شانس هستم که با افراد خوبی آشنا شدم. بعد از ازدواج، در مراوده با پدر و مادر شوهرم، به نحوه رفتار مادرم با پدربزرگ و مادربزرگم فکر کرده‌ام و از دیدگاه پدر و مادر شوهرم فکر می‌کنم. پدر و مادر شوهرم با من خیلی خوب رفتار می‌کنند و از اینکه عروس خوبی دارند خوشحال هستند.

من نیز تمرین دافا را شروع کرده‌ام. گرچه اغلب سست می‌شوم، اما تمام تلاشم را می‌کنم تا انواع‌واقسام وابستگی‌ها را از بین ببرم، از زمانم برای تمرین تزکیه استفاده می‌کنم و مسیری را که استاد نظم و ترتیب داده‌اند دنبال می‌کنم.

من پسری دارم که او نیز در محیط دافا بزرگ شده و کودکی با شخصیت خوب و عملکرد تحصیلی عالی است. زمانی که او در مهدکودک بود، به دوستانش می‌گفت که برای ایمن ماندن، ۹ کلمه خوش‌یمن «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» را تکرار کنند.

زمانی که او غیبت داشت، مدرسه کتاب‌های درسی را توزیع ‌کرد. تنها کتاب پاره‌ کلاس را به او دادند. پسرم گفت: «هیچ‌کس دیگری آن را نمی‌خواست. این به من داده شده است، بنابراین به این معنی است که من با این کتاب رابطه‌ای تقدیری دارم.»

کودکان یا والدین دیگر ممکن است فکر کنند: «چرا یک کتاب درسی پاره‌ به من دادند، درحالی‌که همه به یک اندازه پول پرداخت کرده‌ایم؟» آن‌ها حتماً از معلم می‌خواهند که آن را با کتاب جدید عوض کند.

این کاری است که اکثر مردم انجام می‌دهند. من به‌عنوان یک تزکیه‌کننده، واقعاً خوشحال بودم که قلمرو فکری پسرم از قلمرو فکری مردم عادی پیشی گرفته است. ما به‌عنوان تمرین‌کننده، کارهایی را انجام می‌دهیم که احساس می‌کنیم عادی هستند، اما اکثر مردم عادی نمی‌توانند این کارهای «بسیار عادی» را انجام دهند.

استاد محترم، متشکرم که به ما اجازه دادید در دافا بزرگ شویم، یکی پس از دیگری وارد دافا شویم و استاد را تا خانه واقعی‌مان دنبال کنیم.