فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

تمرین‌کنندگان اروپایی نکات الهام‌بخش از مقالات بیست‌و یکمین فاهویی چین را به اشتراک می‌گذارند

7 ژانویه 2025 |   همکار مینگهویی در اروپا

(Minghui.org) در بیست و یکمین فاهویی چین (کنفرانس سالانه تبادل تجربه آنلاین برای تمرین‌کنندگان فالون دافا در چین) 43 مقاله تبادل تجربه تزکیه منتشر شد. بسیاری از تمرین‌کنندگان در اروپا، با خواندن این مقالات، از آن‌ها الهام گرفتند که در تزکیه خود بهتر عمل کنند. در زیر برخی از تبادل تجربه آن‌ها آورده شده است.

روشنگری کامل حقیقت در جهت منافع پسر

خانم لین که در آلمان زندگی می‌کند، بر خواندن مقالات تبادل تجربه درمورد چگونگی روشنگری حقیقت برای اعضای خانواده تمرکز کرد. تنها پسر او در چین زندگی می‌کند و رئیسش مدام به او فشار می‌آورد که عضو حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) شود. او امیدوار بود که پسرش به اندازه کافی قوی باشد که بتواند در برابر مزایای فرضی که ح.ک.چ به اعضایش ارائه می‌کند، مقاومت کند.

خواندن مقاله «فاهویی چین | مهربانی من شوهرم را تغییر داد» خانم لین را کاملاً هیجان‌زده کرد. «بعد از اینکه تمرین‌کننده فالون دافا شدم، توانستم با مهربانی با پسرم تعامل کنم و او را با ارزش‌های سنتی راهنمایی کردم. فقط از این طریق بود که توانستم بر او اثر بگذارم و او را از جوانی سرکش و متکبر به مردی درستکار و دارای احساس عدالت و مسئولیت تبدیل کنم.»

خانم لین پسرش را به‌تنهایی بزرگ کرد و او را با انواع هدایای گران قیمت خراب کرد، در حالی که زمان کمی را با او سپری می‌کرد. پسر همانطور که بزرگتر می‌شد، سرکش و بی‌مسئولیت شد و حتی با ارسال ایمیلی به مادرش گفت که دیگر با او صحبت نکند.

بعد از اینکه خانم لین تمرین‌کننده شد و آموزه‌های فالون دافا را خواند، رفتار بردبارانه و نیک‌خواهانه‌ای را با پسرش شروع کرد. او کارت تولد برای پسرش ایمیل کرد و پسرش با شادی واقعی پاسخش را داد. خانم لین از بهانه‌جویی و سرزنش پسرش دست کشید و درعوض اغلب داستان‌های کلاسیکی درباره ارزش‌های سنتی برایش می‌فرستاد. پسر پاسخ داد و گفت که از خواندن داستان‌ها لذت می‌برد و حتی درمورد آن‌ها اظهارنظر می‌کرد. چند سال گذشت و پسرش حقیقت فالون دافا را پذیرفت و توانست به ارزش‌های سنتی درمورد مسائل مهم پایبند باشد.

یک سال، محل کار پسرش، کارمندان را تشویق کرد که به ح.ک.چ بپیوندند، و او تنها عضو ارشدی بود که به آن ملحق نشده بود. حتی رئیسش او را برای شام سال نو به خانه‌اش دعوت کرد و به او گفت که کسی می‌تواند درخواست را برای او تکمیل کند و او فقط باید آن را امضا کند. رئیسش به او گفت که می‌تواند با این کار ترفیع بگیرد و 5000 یوان (683 دلار آمریکا) افزایش حقوق دریافت کند. پسرش واقعاً با تصمیم مشکل داشت. بدون پیوستن به ح.ک.چ، او نه می‌توانست ارتقا یابد، نه واجد شرایط دریافت مسکن، افزایش حقوق و پاداش باشد. بدتر از آن، به‌دلیل کار خاصش، او در معرض خطر اخراج نیز قرار گرفت.

پسر خانم لین با او تماس گرفت. خانم لین از دیدن کشمکش ذهنی پسرش ناراحت شد. اما خانم لین آرام شد و وابستگی خود را به خانواده رها کرد و بر آنچه برای پسرش بهترین بود تمرکز کرد. «درباره آن فکر کن: آیا زندگی‌ات فقط 5000 یوان ارزش دارد؟ اگر روزی آسمان ح.ک.چ را از بین ببرد و جانت را هم با آن بگیرد، چه احساسی خواهی داشت؟» پسرش پاسخ داد: «تو قبلاً همه اینها را به من گفتی. این مربوط به مزایایی نیست که به دست می‌آورم، بلکه مربوط به فشاری است که آن‌ها بر من وارد می‌کنند.» خانم لین از او خواست تا بادقت درمورد آن فکر کند.

رئیس پسرش او را بعد از سال نو به خانه‌اش دعوت کرد و مدام او را برای پیوستن به حزب تحت فشار قرار داد. او با قاطعیت امتناع کرد. رئیسش پرسید که آیا به این دلیل است که مادرش فالون دافا را تمرین می‌کند و به او گفته که به ح.ک.چ نپیوندد. او پاسخ داد: «من به حرف مادرم گوش می‌دهم زیرا او منطقی است.» رئیسش عصبانی شد و به او گفت: «من در تمام این سال‌ها از تو حمایت و حفاظت کرده‌ام. وگرنه تاکنون به‌دلیل ملحق نشدنت به ح.ک.چ اخراج شده‌ بودی.» اما پسر موضع خود را حفظ کرد.

در نتیجه او ترفیع، افزایش حقوق یا مسکن دریافت نکرد. او به مادرش گفت: «به رئیسم گفتم که به حمایت او نیازی ندارم. مادرم از من محافظت می‌کند، و بله، او فالون دافا را تمرین می‌کند.»

خانم لین گفت: «از پسرم خواستم که بهترین کار را انجام دهد و از شرارت دوری کند. اگر در طول سال‌ها حقیقت را به‌طور کامل برای او روشن نمی‌کردم، او نمی‌توانست در برابر فشار و وسوسه مقاومت کند و به ح.ک.چ می‌پیوست.

ما فقط با از بین بردن خودخواهی می‌توانیم در تزکیه پیشرفت کنیم

نِون استاد اهل کرواسی است. او پس از خواندن «فاهویی چین | مهربان بودن با دیگران از صمیم قلب» که در آن نویسنده درمورد اینکه چگونه فداکارانه از مادرشوهرش مراقبت می‌کد و به عروس‌هایش، اقوام و همسایگانش کمک می‌کند تا درک کنند فالون دافا خوب است، صحبت کرد.

نِون گفت: «شخص خوب بودن اساس و نقطه شروع تزکیه است. ما دیگران را در اولویت قرار می‌دهیم نه منافع خودمان را. از خودگذشتگی همچنین به این معناست که خود را به جای دیگران بگذاریم و از دید خودخواهانه به مسائل نگاه نکنیم.

نِون گفت: «اگر بخواهیم مهربان و فداکار باشیم، در این روند پیشرفت خواهیم کرد، زیرا تزکیه به معنای متهم نکردن یا درخواست نکردن دیگران در جهت تغییر برای مطابقت با خواسته‌های ماست. «دلیل اینکه تغییر خودمان برای ما سخت است این است که به منیت وابستگی داریم و بدون حذف این وابستگی، نمی‌توان در تزکیه پیشرفت کرد.»

یافتن وابستگی به رنجش

خواندن مقالۀ «فاهویی چین | بهبود محیط اطرافم پس از رها کردن عقاید و تصورات بشری عمیقاً ریشه‌دار» الهام‌بخش جیانلوکا اهل آلمان بود، زیرا به او کمک کرد تا متوجه شود که او نیز همین مشکل را دارد.

در این مقاله، نویسنده با یک همکار سابق به نام تانگ که قبلاً زیردستش بود اتفاقی برخورد کرد و فهمید که از زمان جدایی آن‌ها پول زیادی کسب کرده است. نویسنده نتوانست حسادتش را سرکوب کند، تا اینکه یک روز همکار دیگری به او گفت که تانگ به‌دلیل کلاهبرداری از مردم در کسب و کار فروش خود ثروت زیادی به دست آورده است.

نویسنده ناگهان برای تانگ متأسف شد و در همان لحظه بود که متوجه حسادت زیادش شد. حتی پس از اینکه استاد به او نشان داد که سرپرستش چقدر مضحک عمل می‌کند که به ناظر دیگر حسادت می‌کند، مدت زیادی طول کشید تا بر حسادت و خشمش غلبه کند. نویسنده متوجه شد که از بین بردن حسادت سخت است، زیرا حذف آن در سطح به معنای اصلاح و نجات بی‌نهایت موجودات در بُعدهای دیگر است.

جیانلوکا گفت که او اغلب درمورد منافع شخصی با آزمون‌هایی مشابه روبرو می‌شود. او همچنین دید که چگونه ح.ک.چ جامعه را چنان منحط کرده است که تزکیه در آن محیط سخت است.

بعد از اینکه نویسنده از وابستگی‌اش چشم‌پوشی کرد، سرپرستش نیز از ناظر دیگر شکایت نکرد و دوباره با هم دوست شدند. از آن زمان به بعد، نویسنده با هر محنتی مواجه می‌شود، آن را به‌عنوان نظم و ترتیبی که استاد برایش تدارک دیده‌ است، در نظر می‌گیرد و هیچ شکایتی ندارد.

جیانلوکا گفت که قبلاً خیلی شکایت می‌کرد. «فکر نمی‌کردم در حال گله و شکایت از استادم، فکر می‌کردم فقط از مسائل روزمره شاکی هستم. به هر حال امور روزمره توسط استاد تنظیم می‌شود و شکایت از آن‌ها به معنای شکایت از استاد است. او همچنین متوجه شد که استاد از طریق توهم بیماری یا نشانه‌های دیگر، وابستگی‌هایش را به او نشان می‌دادند.