(Minghui.org) فوریه امسال، عروسم پدرش را آورد تا پیش ما زندگی کند. والدینش هردو تمرین‌کننده فالون دافا بودند، و از زمانی که حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) در سال 1999 آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان فالون دافا را آغاز کرد، کل خانواده هدف قرار گرفته‌اند.

پدر او ابتدا به‌مدت سه سال در اردوگاه کار اجباری به‌طور غیرقانونی بازداشت شد. در آن مدت، مادرش نیز تحت آزار و شکنجه قرار گرفت. مادرش که نتوانست ظلم و اندوه ناشی از به‌حال خود رها شدن دو دختر خردسالش (که یکی از آن‌ها بعدها عروس من شد) را تحمل کند، اندکی پس از آزادی فوت کرد.

پدرش پس از بازگشت از اردوگاه کار اجباری، به 6.5 سال حبس در زندان محکوم شد، زیرا به فالون دافا اعتقاد راسخ داشت و آن را رها نمی‌کرد. در زندان آنقدر شکنجه شد که فلج شد و فقط با ویلچر رفت و آمد می‌کرد.

ابتدا که او را دیدم حالش خوب نبود. نمی‌توانست آنقدر تمرکز نداشت که حتی یک جمله از جوآن فالون را بخواند، و همچنین نمی‌توانست تمرینات فالون دافا را انجام دهد. گاهی شلوار یا تختش را کثیف می‌کرد.

بعد از صحبت با شوهرم، تصمیم گرفتیم که او با ما زندگی کند. به او اتاقی کنار اتاق خودمان دادیم تا بتوانیم از او مراقبت کنیم و پسر و عروسم طبقه بالا بودند.

من با او کنار می‌آمدم و مثل یک تمرین‌کننده با او تعامل می‌کردم و براساس درکم از فا، با او ارتباط برقرار کردم. صبح که برای روشنگری حقیقت بیرون می‌رفتم، ترتیبی می‌دادم که او سخنرانی‌های ویدئویی استاد لی را تماشا کند. همراه با سایر تمرین‌کنندگان، بعدازظهرها با هم آموزه‌ها را مطالعه می‌کردیم.

او در ابتدا، برای یافتن جمله یا خواندن با صدای بلند مشکل داشت، اما همچنان او را تشویق می‌کردیم. هر بار یک جمله می‌خواندیم و از او می‌خواستیم آن را تکرار کند. به‌تدریج اعتمادبه‌نفس و افکار درستش ظاهر شد. به‌لطف رحمت استاد، در عرض یک ماه توانست جوآن فالون را با اشتباهات بسیار کمی بخواند و می‌توانست جملات را همانطور که دیگران می‌خوانند، دنبال کند. او ‌توانست تمرینات را به‌ خاطر بسپارد و توانست تمرین پنجم یعنی مدیتیشن نشسته را به‌مدت یک ساعت انجام دهد.

حالا می‌تواند از ویلچرش پایین بیاید و با واکر راه برود. او کاملاً متفاوت از زمانی است که تازه به خانه ما آمده بود.

وقتی همسایه‌ها او را دیدند، یکی اظهار داشت: «فالون دافا شگفت‌انگیز است! او در این مدت کوتاه بهبود یافته است. فالون دافا عالی است!» همسایه‌ها هم تعجب می‌کنند که چطور از او مراقبت کردیم. یکی گفت: «فقط کسی که مانند تو فالون دافا را تمرین می‌کند از پدر عروسش مراقبت می‌کند. هیچ‌کس دیگری این کار را نمی‌کند.»

در طول سال‌‌ها، بسیاری از همسایگان، اقوام، دوستان و مردم روستاهای نزدیکمان از آگاهی به حقیقت درباره فالون دافا سود برده‌اند.

چند سال پیش، پاهای خواهرشوهرم به‌قدری درد می‌کرد که نمی‌توانست راه برود. او فقط با نگه داشتن هر دو دست روی چارپایه می‌توانست به‌آرامی حرکت کند. به او گفتم که عبارات «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» را صمیمانه تکرار کند.

پس از چند روز انجام این کار، پاهایش بهبود یافت و ‌توانست بدون نگه‌داشتن چارپایه راه برود. او گفت: «سپاس، استاد. فالون دافا عالیست!» او اکنون هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شود این عبارات را تکرار می‌کند. برایش خیلی خوشحالم.

خوش‌اقبال هستم که از سال 1997، فالون دافا را تمرین می‌کنم. ابتدا که شروع کردم، تمام بیماری‌هایم در کمتر از دو هفته ناپدید شدند. احساس آرامش و انرژی بی‌پایانی داشتم. با تزکیه در دافا دریافتم که تفاوت بین درست و نادرست چیست، چرا مردم زندگی می‌کنند، چرا افراد دچار رنج می‌شوند یا مشکلاتی دارند. اگر کسی کارها را براساس اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری انجام دهد، انسان خوبی است.

در طول 27 سال تزکیه‌ام، در طول هر اختلافی که در زندگی روزمره‌ام رخ داده است و دستگیری‌ها و آزار و شکنجه بی‌امان از سوی ح.ک.چ، همیشه به استاد و دافا ایمان داشته‌ام. درمورد پیروی از اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری دافا سخت‌گیر هستم و دائماً خودم را ازطریق تزکیه دافا تغییر می‌دهم و اصلاح می‌کنم. بسیار مفتخرم که تمرین‌کننده دافا هستم.

امیدوارم افرادی که فریب تبلیغات ح.ک.چ را خورده‌اند بتوانند به‌سرعت حقیقت را درباره دافا بیاموزند و عبارات «فالون دافا خوب است، حقیقت نیک‌خواهی، بردباری خوب است» را صمیمانه تکرار کنند. آنگاه دافا از آن‌ها محافظت خواهد کرد و آینده‌ای روشن خواهند داشت. این بزرگ‌ترین آرزوی یک تمرین‌کننده دافاست.