فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

سرطان خون و سنگ کلیه پسرم ناپدید شد - موهبت دیگری حاصلِ تمرین دافا

20 فوریه 2025 |   تمرین‌کننده فالون دافا در استان هیلونگ‌جیانگ، چین

(Minghui.org) من در سال 1998، تمرین فالون دافا را شروع کردم و در ابتدا به‌دنبال درمان بیماری‌هایم بودم. در تزکیه‌ام طی بیش از 20 سال گذشته، معجزات زیادی در خانواده‌ام رخ داده است که برخی از آن‌ها در وب‌سایت مینگهویی منتشر شده است. اخیراً معجزه دیگری رخ داد، معجزه‌ای که توسط علم مدرن قابل‌توضیح نیست.

در اواسط سپتامبر2024، پسرم طی تماس تلفنی از خارج از شهر، با گریه به من التماس کرد: «مادر، لطفاً زود بیا! من به سرطان خون مبتلا شده‌ام!» از شنیدن این حرف شوکه شدم. همه می‌دانند که سرطان خون در حوزه پزشکی مانند حکم اعدام است و پسرم 40ساله بود. به او گفتم حالش خوب می‌شود و اینکه در مسیر بیمارستان هستم.

وقتی به بیمارستان رسیدم، پسر و عروس گریانم را دیدم. با حفظ آرامش گفتم: «نترسید. آیا ما استاد و دافا را نداریم؟» آن‌ها با شنیدن لحن آرام من، آرام شدند. در ادامه گفتم: «از این به بعد، باید این عبارات را تکرار کنید "فالون دافا خوب است!" و "حقیقت،نیکخواهی، بردباری خوب است!" استاد از شما مراقبت خواهند کرد.» آن‌ها موافقت و شروع به تکرار عبارات کردند.

پسرم ابتدا به‌دلیل درد تحمل‌ناپذیر ناشی از سنگ کلیه به بیمارستان رفت. پس از انجام معاینات و آزمایش خون مشخص شد که به سرطان خون مبتلاست. این خبر واقعاً برای او و خانواده‌اش شوک‌آور بود. پزشک توصیه کرد ابتدا به لوسمی رسیدگی شود، زیرا بسیار جدی‌تر از سنگ کلیه است. پسرم سپس به‌دنبال نظری دیگر، به یک بیمارستان بزرگ‌تر رفت که در آنجا این تشخیص تأیید شد.

پسرم پس از دریافت تزریق در همان روز، از بیمارستان مرخص شد تا برای مطالعه فا و انجام تمرینات دافا نزد من بیاید. آن شب، پنج تمرین دافا را با هم انجام دادیم. او گفت که احساس آرامش می‌کند و به‌طور چشمگیری، درد ناشی از سنگ کلیه ناپدید شده است. در شب دوم، پس از انجام پنج تمرین، پس از چهار روز یبوست، مقدار زیادی مدفوع سیاه دفع کرد. او بسیار خوشحال بود و گفت که احساس سبکی بسیار بیشتری دارد.

شگفت‌انگیزتر این است که صبح روز سوم، پسرم برای دفع ادرار به توالت رفت و صدایی شنید. وقتی نگاه کرد، یک سنگ و به‌دنبال آن سنگ دیگری را دید. سنگ‌ها بدون دردسر و بدون هیچ درد یا ناراحتی‌ای خارج شدند. او با خوشحالی سنگ‌ها را آبکشی کرد و در بطری گذاشت و به طبقه بالا دوید تا آن‌ها را به من نشان دهد.

او با اشک شوق، فریاد زد: «مادر، دافا خیلی شگفت‌انگیز است! استاد خیلی شگفت‌انگیز هستند! وقتی سنگ‌ها خارج شدند، دردی احساس نکردم.» سپس تمام قرص‌های مسکن‌ تجویزشده را دور ریخت.

از آن لحظه به بعد، او حتی زمان بیشتری را به مطالعه فا، انجام تمرین‌ها و تکرار خالصانه عبارات «فالون دافا خوب است!» و «حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است!» اختصاص داد. در ماه دسامبر، او برای معاینه بعدی به بیمارستان بازگشت. یک هفته بعد، نتایج آمد و همه‌چیز عادی بود. دکتر از بهبودی پسرم شگفت‌زده شد: ‌«این خارق‌العاده است که به این سرعت بهبود یافتی. از زمان تأسیس بیمارستانمان هرگز ندیده‌ایم که یک بیمار مبتلا به سرطان خون به این سرعت بهبود یابد. این واقعاً معجزه است!»

پس از خروج از بیمارستان، پسرم بلافاصله با من تماس گرفت: «مادر، معجزه دیگری رخ داده است. سرطان خونم کاملاً بهبود یافته، دافا خیلی شگفت‌انگیز است!»

یک بار دیگر معجزه‌ای توضیح‌ناپذیر در خانواده‌ام رخ داد! این بیشتر ثابت می‌کند که آنچه برای مردم عادی غیرممکن به نظر می‌رسد برای یک تمرین‌کننده دافا قابل‌دستیابی است. دافا فوق‌العاده است! تا زمانی که به دافا و استاد ایمان داشته باشید، هر چیزی ممکن است. استاد نسبت به همه نیک‌خواه هستند. اگر واقعاً ایمان داشته باشید، معجزه رخ خواهد داد.

سپاسگزارم استاد! سپاسگزارم دافا!