فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

مرکز تأمین اجتماعی شکایتش را پس گرفت

15 مارس 2025 |   تمرین‌کننده فالون دافا در چین

(Minghui.org) اوایل امسال پس از آزادی از بازداشت غیرقانونی، به خانه برگشتم. بعد از آن بود که فهمیدم مرکز تأمین اجتماعی نه‌تنها مستمری‌ام را قطع کرده، بلکه از من خواسته است که حقوق بازنشستگی‌ای را که در دوران حبسم به من پرداخت شده بود، پس بدهم. پس از مطالعه فا و تقویت افکار درستم، متوجه شدم که این یک نظم و ترتیب شیطانی توسط نیروهای کهن است تا درحالی‌که تمرین‌کنندگان دافا را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهند از نجات موجودات ذی‌شعور جلوگیری کنند. چون در تزکیه‌ام شکاف‌هایی داشتم، مورد آزار و اذیت شیطان قرار گرفتم و زندانی شدم. این مسیر اصلاح فا نبود که توسط استاد برای من نظم و ترتیب داده شده بود. تشخیص دادم که آزار و شکنجه مالی که در پی آن به وجود آمد باید از بین برود. بازگرداندن حقوق بازنشستگی به تمرکز من برای انجام سه کار کمک می‌کرد.

تحت هدایت فداکارانه یک کارشناس در انجمن عدالت، متوجه شدم که حقوق بازنشستگی دارایی شخصی شهروندان است و توسط قانون محافظت می‌شود. مرکز تأمین اجتماعی فقط آن را از طرف آن‌ها نگهداری می‌کند. مستمری پرداختی در دوران حبس غیرقانونی‌ام درآمد قانونی من بود و هیچ‌کسی حق ندارد مرا از آن محروم کند.

مرکز تأمین اجتماعی به‌عنوان نهاد زیرمجموعه سازمان منابع انسانی و تأمین اجتماعی، اختیاری برای کسر یا بازپرداخت مستمری‌ها ندارد و مبنای آن‌ها برای کسر و به‌اصطلاح «بازپرداخت» پرداخت‌های گذشته منطبق بر قانون نیست. اقدامات اداری آن‌ها علیه من غیرقانونی بود. بنابراین راهنمایی‌های کارشناس را به کار بستم. این تلاش را مسیر فعلی تزکیه‌ام دیدم و از این فرصت برای روشنگری حقیقت و نجات افراد مقدرشده و درعین‌حال بازپس‌گیری مستمری‌ام استفاده کردم.

طی پنج ماه بعدی، درخواستی برای مستمری و افشای اطلاعات، به اداره منابع انسانی و تأمین اجتماعی ارسال کردم، و نیز یک درخواست تجدیدنظر اداری به دولت، و همچنین شکایتی علیه اداره منابع انسانی و تأمین اجتماعی و اداره دولتی محلی ارائه کردم. من تمرین‌کننده فالون دافا هستم. بنابراین در این نقش به‌عنوان شاکی، باید برای نجات مقامات دولتی که فریب حزب کمونیست چین (ح‌.ک.چ) را خورده‌اند، از نیک‌خواهی استفاده کنم.

مرکز تأمین اجتماعی از من، به‌دلیل «دارایی ناعادلانه» شکایت کرد و از من خواست که مستمری پرداخت‌شده در دوران حبس غیرقانونی‌ام را پس بدهم. در پاسخ به دادخواست، مستندات حقوقی جامع، مشروح و دقیقی از نظر کارشناس، ازجمله «تحلیل غیرقانونی بودن سند شماره 44 نامه اداره کار و تأمین اجتماعی [2001]» و «تحلیل حقوقی رفتار اداری تعلیق مستمری زندانیان» را به دادگاه ارائه کردم. همچنین نامه‌های روشنگری حقیقت و دفاعیاتی مربوط به پرونده‌های واقعی، مبنی بر غیرقانونی‌بودن تشکیل پرونده از سوی دادگاه و غیرقانونی بودن مبنای قانونی دریافت مستمری‌های مرکز تأمین اجتماعی ارائه شد. بیش از سه ماه طول کشید و دادگاه بدون محاکمه، تصمیم به «ارائه مجوز برای انصراف مرکز تأمین اجتماعی از دادخواست» گرفت. این تصمیم به من اعتمادبه‌نفس داد تا به درخواست بازگرداندن حقوق بازنشستگی‌ام ادامه دهم.

شش ماه مراحل قانونی را دنبال کردم. در طول این روند، متوجه شدم که افکار بشری زیادی دارم که قبلاً متوجه آن‌ها نشده بودم، مانند درطلب‌بودن، ترس از آزار و اذیت، خودخواهی، ترس از آنچه دیگران می‌گویند، عدم اعتمادبه‌نفس و غیره.

به‌ویژه، درخصوص نجات مقامات دولتی در سازمان‌های دولتی بسیار نامطمئن بودم. تحت مراقبت استاد نیک‌خواه و افکار درست هم‌تمرین‌کنندگان، هر سطح از آزمون‌های تزکیه را پشت سر گذاشتم.

وقتی در سالن تشکیل پرونده دادگاه ایستادم و مطالب محاکمه را به قاضی دادم، فقط یک فکر به ذهنم رسید: «استاد نیک‌خواه، لطفاً افکار درست مرا تقویت کنید تا "فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است" را در اعماق وجود موجودات و همه افراد حاضر در اینجا نهادینه کنم، تا سرشت مهربان آن‌ها بیدار شود و هدف واقعی از آمدنشان به این جهان بشری را درک کنند.» پرونده بدون مشکل و با موفقیت تشکیل شد!

روند بازگرداندن حقوق بازنشستگی‌ام روندی بود برای پاکسازی خودم، یکی‌شدن با فا، و ارتقای خودم. یکی از درس‌های عمیقی که از تجربه‌ام آموختم این است که باید هر ترسی مبنی بر اینکه «بازپس‌گیری مستمری می‌تواند منجر به آزار و اذیت شود» را به‌سرعت از بین ببریم. در غیر این صورت، شیطان از آن سوءاستفاده می‌کند.

وقتی برای اولین بار شنیدم که یک تمرین‌کننده به‌دلیل درخواست بازگرداندن حقوق بازنشستگی‌اش و روشنگری حقیقت تحت آزار و اذیت قرار گرفته است، احساس ناراحتی کردم. می‌ترسیدم به‌خاطر انجام این کار، مورد آزار و اذیت قرار بگیرم، بنابراین جرئت نداشتم آشکارا حقیقت را روشن کنم. این ترس واقعاً باعث آزار و اذیت من شد. پلیس مرا به نام «ترویج فالون گونگ با درخواست بازگرداندن مستمری‌ام» دستگیر کرد. بدتر از آن این است که اعضای خانواده‌ام را نیز دستگیر کرد. این دستگیری‌ها باعث شد هشیار باشم و به‌دقت به درون نگاه کنم.

روزی در مسیر به‌سمت بازداشتگاه و در کلینیک معاینه فیزیکی در بازداشتگاه، به فا اعتبار بخشیدم و برای افرادی که با آن‌ها روبرو شدم حقیقت را روشن کردم. ابتدا بازداشت کیفری شیطانی را از بین بردم و سپس آزار و شکنجه «وثیقه در انتظار دادگاه» و «بازداشت اداری» را. به بسیاری از افرادِ با رابطه تقدیری کمک کردم تا به حقیقت آگاه شوند و خودشان را در موقعیتی برای نجات قرار دهند.

این را فرصتی دیدم که استاد برای من مهیا کردند تا خوش‌فکر شوم، به دافا اعتبار ببخشم، و عظمت دافا را نشان دهم. چون استاد محنت دستگیری‌ام را نظم و ترتیب ندادند، آن محنتی بود که به‌خاطر افکار نادرست خودم آن را خواسته بودم، که برای استاد زحمت ایجاد کرد و ایشان را نگران کرد. بسیار خجالت می‌کشم از استاد تشکر کنم. تنها با پیشرفت بیشتر و بیشتر در تزکیه‌ام، و کمتر نگران‌کردن استاد، می‌توانم نیک‌خواهی استاد را جبران کنم.

مقالاتی که در آن‌ها تزکیه‌کنندگان درک خود را به اشتراک می‌گذارند، معمولاً براساس وضعیت تزکیه‌شان، ادراک یک فرد را در زمانی مشخص منعکس می‌کنند، و با هدف امکان ارتقای متقابل ارائه می‌شوند.