فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

داستان یک سنگ‌تراش: وجدان و خرد

2 مارس 2025 |   گان لو

(Minghui.org) امپراتور هوی‌زونگ، دومین امپراتور سلسله‌ سونگ شمالی، از سبک زندگی مجلل لذت می‌برد و منابع کشور را در جستجو‌ی سرگرمی به پایان رساند. این فساد یک سلسله را ویران کرد و او، پسرش و خانواده سلطنتی توسط جورچن‌ها دستگیر شدند، به مناطق دورافتاده چین برده و تحقیر شدند. این یکی از تاریک‌ترین فصل‌های تاریخ چین در نظر گرفته می‌شود.

فساد امپراتور هوی‌زونگ یک‌شبه اتفاق نیفتاد. کای‌ جینگ که به‌مدت ۲۳ سال صدراعظم او بود، حیله‌گر بود و اغلب از قدرت خود برای جلب رضایت امپراتور سوء‌استفاده می‌کرد. با توجه به شرح حال خائنان در سونگ شی (تاریخ سلسله سونگ)، کای ثروت‌های شخصی را از منابع مختلف برای دربار امپراتوری جمع‌آوری می‌کرد و باعث ورشکستگی بسیاری از خانواده‌ها شد. او درگیر فساد بود و مناصب رسمی را می‌فروخت که به‌نوبه خود منجر به فساد دولت شد.

علاوه‌بر این، کای از قدرتش برای هدف قرار دادن مخالفانش و مجازات افرادی که نظرات متفاوتی داشتند استفاده می‌کرد. او در عرض سه سال پس از صدراعظم شدن، فهرستی از مخالفانش را که در مجموع ۳۰۹ نفر بود، تهیه و آن‌ها را به امپراتور ارائه کرد. با تأیید امپراتور، کای نام آن‌ها را بر روی یک لوح سنگی حک کرد و آن را در مکانی عمومی نزدیک کاخ نصب کرد.

در این فهرست، علاوه‌بر مخالفان سیاسی اصلی وی، نام دانشمندان مشهوری مانند سو شی و هوانگ تینجیان نیز بود. کای دستور داد که آثار ادبی آن‌ها ممنوع شود. بستگان آن‌ها نیز درگیر شدند و فرزندانشان نمی‌توانستند به مقام دولتی منصوب شوند. او به همه‌ مقامات در ایالات و شهرستان‌ها دستور داد تا برای بدنام کردن این افراد، نسخه‌هایی از این لوح سنگی را در سراسر کشور به نمایش بگذارند.

والی ایالت به لی ژونگنینگ، یک سنگ‌تراش اهل جیوجیانگ، دستور داد تا از این لوح به تعداد حکاکی کند. اما او بلافاصله این درخواست را رد کرد. لی گفت: «در جوانی خانواده‌ام فقیر بودند، بنابراین مهارت‌های سنگ‌تراشی را برای امرارمعاش آموختم. بعداً اغلب برای حکاکیِ روی سنگم با اشعاری از سو شی و هوانگ تینجیان پول دریافت می‌کردم.»

سنگ‌تراش توضیح داد: «اگرچه من شخصاً با این فرزانگان ملاقات نکرده‌ام، اما از این طریق، از آن‌ها بهره برده‌‌ام، ازآنجاکه روی این لوح، نام آن‌ها [برای تحقیر] نوشته شده است، نمی‌توانم ناسپاس باشم و این کار را انجام دهم.»

والی تحت تأثیر قرار گرفت و او را ستود و گفت: «تو مرد بزرگی هستی. اگر ما مقامات عادل‌تری مثل تو در قصر داشتیم، اوضاع فرق می‌کرد.»

چندصد سال گذشته است، اما ما هنوز می‌توانیم از تاریخ و این سنگ‌تراش درس بگیریم.

حزب کمونیست چین (ح‌.ک.‌چ)، مانند کای جینگ، کشور را به‌خصوص با نقض حقوق بشر و فساد اخلاقی ویران کرده است. همچنین به‌طور نظام‌مند ازطریق امواج کمپین‌های سیاسی، صداهای مختلف را هدف قرار می‌دهد، به‌ویژه دانشجویانی که در جریان قتل‌عام میدان تیان‌آنمن کشته شدند و نیز در جریان آزار و شکنجه‌ اخیر فالون گونگ.

اما ح.‌ک‌.چ، متفاوت از کای، به مصرف منابع چین برای سرکوب گروه‌ها ادامه می‌دهد. آن دروغ‌هایی را سرهم می‌کند و آن‌ها را ازطریق رسانه‌ها، سیستم‌های آموزشی، سرگرمی و کانال‌های دیپلماتیک پخش می‌کند تا گروه‌هایی مانند فالون گونگ بدنام شوند. یکی از این نمونه‌ها حادثه‌ خودسوزی صحنه‌سازی‌شده در میدان تیان‌آنمن است.

به‌رغم تلاش‌های ح.ک.چ، بسیاری از مردم چین یا شخصاً شاهد فواید تمرین فالون گونگ بودند یا درباره‌ آن شنیدند. وقتی آن‌ها به ادعاهای ح.ک.چ در‌مورد آن اتفاقات فکر می‌کنند، می‌توانند تناقضات را پیدا کنند.

به‌عنوان مثال، ازآنجاکه میدان تیان‌آنمن بزرگ است، چگونه مأموران پلیس می‌توانند ناگهان در محل ظاهر شوند و کپسول‌های آتش‌نشانی برای اطفای حریق را به همراه داشته باشند؟ چگونه ممکن است دختر کوچک لیو سی‌یینگ چهار روز پس از انجام عمل جراحی تراکئوتومی ترانه‌ای بخواند؟ این برخلاف عقل سلیم پزشکی است. علاوه‌بر این، آموزه‌های فالون گونگ صراحتاً کشتن و خودکشی را ممنوع می‌کند، بنابراین کسانی که این کار را انجام می‌دهند، تمرین‌کنندگان واقعی فالون گونگ نیستند.

وقتی به رویدادهای چین از زمان به قدرت رسیدن ح.ک.چ فکر می‌کنیم، متوجه می‌شویم که آن مبارزه‌ طبقاتی، نفرت، دروغ و درگیری را القا کرده است که همگی بخشی از ایدئولوژی کمونیسم هستند. به همین دلیل است که حزب نمی‌تواند ارزش‌های سنتی، مانند اصول حقیقت، نیک‌‌خواهی، بردباری فالون گونگ، را تحمل کند.

با بازگشت به تاریخ، اعمال بد کای نه‌تنها به پایان دادن به سلسله‌ سونگ شمالی، بلکه به پایان دادن به آینده‌ خودش نیز کمک کرد. پس از حمله‌ جورچن‌ها، او پنج بار در سال ۱۱۲۶ تنزل رتبه یافت و به منطقه‌ای دورافتاده فرستاده شد. کای در راه تبعیدگاه خود، گنجینه‌های طلا و نقره‌ زیادی به همراه داشت و فکر می‌کرد که به اندازه کافی برای زنده ماندن آورده است. اما از قبل، به‌خاطر اعمال بدش بدنام بود و مردم در مسیر، از دادن آب و غذا به او خودداری کردند. او درنهایت در بدبختی از دنیا رفت.

کنفوسیوس زمانی گفت: «اگر برای بلندمدت برنامه‌ریزی نکنید، ممکن است در کوتاه‌مدت دچار نگرانی شوید.» بیایید مانند سنگ‌تراش باشیم و اصول اخلاقی خود را با منافع کوتاه‌مدت عوض نکنیم. در غیر این صورت، بها‌یش ممکن است بیش از حد زیاد باشد.