فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

استاد افراد مقدرشده را به‌سوی ما می‌فرستند

6 مارس 2025 |   تمرین‌کننده فالون دافا از استان شاندونگ، چین

(Minghui.org) با روشنگری حقیقت در طول سال‌ها متوجه شدم که تا وقتی نیت نجات مردم را داشته باشیم، استاد افراد دارای رابطه تقدیری را به سوی ما می‌فرستند.

یک ‌بار همراه با یک تمرین‌کننده دیگر، درحال صحبت با مردم درباره فالون دافا و آزار و شکنجه آن بودیم که مردی را دیدیم که کنار یک دوچرخه برقی، بیرون یک سوپرمارکت ایستاده بود. او نگران به‌نظر می‌رسید، بنابراین از او پرسیدیم: «چرا اینجا ایستاده‌ای؟ منتظر کسی هستی؟»

او گفت که نمی‌تواند دوچرخه‌اش را حرکت دهد. پرسیدم: «چرا نمی‌شود؟ آیا قفلش را باز کردی؟» او گفت: «بله، بعد از انجام خریدم، قفل دوچرخه را باز کردم، اما حالا هر چقدر تلاش می‌کنم، نمی‌توانم آن را حرکت دهم.»

با خود فکر کردم: «اگر قفل را باز کرده است، چرا نمی‌تواند حرکتش دهد؟» تمام تلاشم را کردم تا دوچرخه را حرکت دهم، اما واقعاً تکان نمی‌خورد.

به این فکر کردم که «هیچ‌چیز تصادفی نیست. نمی‌دانم چطور سوار دوچرخه برقی شوم و هیچ اطلاعاتی درمورد آن ندارم. تنها چیزی که می‌دانم این است که اولین کاری که باید انجام دهم، گفتن حقایق دافا به اوست.»

به او گفتم: «آقا، آیا می‌دانی که فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است؟» او گفت: «بله، می‌دانم.» سپس از او پرسیدم که آیا از سه سازمان حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) خارج شده است و او گفت: «این درباره چیست؟»

گفتم: «از حزب، لیگ جوانان و پیشگامان جوان خارج شوی.» او گفت که عضو حزب یا لیگ جوانان نیست، بنابراین به او توصیه کردم: «باید از پیشگامان جوان که در دوران مدرسه به آن پیوستی نیز خارج شوی. تو نمی‌خواهی وقتی آسمان حزب کمونیست را نابود می‌کند، همراه آن سقوط کنی.» او بلافاصله موافقت کرد و به او یک نام مستعار دادم تا از پیشگامان جوان خارج شود.

در همان لحظه که او موافقت کرد، به‌صورت اتفاقی دوچرخه‌اش را هل دادم و دوچرخه حرکت کرد. لبخند زدم و گفتم: «دوچرخه‌تان کار می‌کند!»

او دوباره دوچرخه را هل داد و متوجه شد که واقعاً کار می‌کند. با ناباوری گفت: «خیلی عجیب است.» گفتم: «تو حقیقت دافا را درک کردی و صادقانه از حزب خارج شدی، بنابراین حالا می‌توانی با دوچرخه به خانه بروی.» او سوار دوچرخه شد، به من نگاه کرد و دوباره گفت: «خیلی عجیب است.» لبخند زدم و گفتم: «به‌خاطر داشته باش که فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است.»

یک ‌بار دیگر، درحین پیاده‌روی یک کیف پول پیدا کردم. داخل آن چهار اسکناس صدیوانی نو و کارت شناسایی یک دختر بود. اطرافم را نگاه کردم و دیدم که افراد زیادی درحال عبور هستند، اما هیچ‌کس به‌نظر نمی‌رسید که دنبال چیزی بگردد. تصور کردم که دختری که کیفش را گم کرده باید خیلی نگران باشد و پیدا شدن آن توسط من تصادفی نیست. فکر کردم که او باید فردی مقدرشده باشد (زیرا قبلاً هم با چنین موقعیتی مواجه شده بودم). تصمیم گرفتم کمی آنجا منتظر بمانم.

طولی نکشید که دو دختر جوان از کنارم عبور کردند و یکی از آن‌ها شبیه دختری بود که در کارت شناسایی بود. آن‌ها اطراف را نگاه می‌کردند، انگار دنبال چیزی می‌گشتند. از دختری که شبیه عکس کارت شناسایی بود پرسیدم: «می‌توانم کمکتان کنم؟» او به من نگاه کرد و چیزی نگفت، سپس رویش را برگرداند و مرا نادیده گرفت. دختر دیگر جلو آمد و گفت: «خانم، کیف پولمان را گم کرده‌ایم و دنبال آن می‌گردیم.»

به دختری که مرا نادیده گرفته بود اشاره کردم و گفتم: «آیا او کیف پولش را گم کرده است؟» وقتی دختر این را شنید، سریع برگشت و گفت: «چطور فهمیدی؟» از او پرسیدم که داخل کیفش چه چیزی داشت و او سریع گفت: «۴۰۰ یوان اسکناس نو، یک کارت شناسایی، یک کارت ویژه (VIP) و کلیدهای خانه‌ام.»

کیف پول را بیرون آوردم و به او دادم. او آن را گرفت، سریع بازش کرد و دید که همه‌چیز سر جایش است. هر دو دختر بارها از من تشکر کردند. گفتم: «خواهش می‌کنم. من تمرین‌کننده فالون دافا هستم. آیا می‌دانید که فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است؟»

آن‌ها گفتند: «بله، می‌دانیم.» بنابراین از آن‌ها پرسیدم که آیا برای ایمنی‌شان، از حزب کمونیست چین خارج شده‌اند؟ آن‌ها جواب دادند: «نه، هنوز نه.»

پرسیدم که آیا عضو لیگ جوانان هستند؟ آن‌ها سرشان را تکان دادند و من گفتم: «حزب کمونیست در کمپین‌هایش، افراد زیادی را کشته است. کارهای خوب پاداش داده می‌شوند و کارهای بد مجازات می‌شوند. آسمان قصد دارد آن را نابود کند. سریع از این سازمان شیطانی خارج شوید تا هنگام سقوطش، همراه آن به پایین کشیده نشوید.»

هردو با استفاده از نام واقعی‌شان، از حزب خارج شدند. وقتی دوباره لبخند زدند و از من تشکر کردند، گفتم: «خواهش می‌کنم! فقط به‌خاطر داشته باشید که فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است.»

احساس می‌کنم خیلی خوش‌اقبال هستم که در این زندگی دافا را به‌دست آوردم. هر کاری که انجام می‌دهیم توسط استاد نظم و ترتیب داده شده است که برای شاگردانشان تقوای عظیمی می‌سازند.

هم‌تمرین‌کنندگان عزیز، لطفاً سریع پیشرفت کنید و این فرصت ارزشمند را که تنها یک ‌بار در هزار سال پیش می‌آید از دست ندهید.