(Minghui.org) یادداشت سردبیر: این بخشی از مجموعهای از موارد مرگ است که بهتازگی توسط سایت انگلیسی مینگهویی ترجمه شده است. این موارد مدتهاست در سایت چینی مینگهویی منتشر شده، اما تاکنون ترجمه نشده است.
نام: تانگ کوییشیانگنام چینی: 唐翠香جنس: مؤنثسن: 70 سالشهر: ژائویواناستان: شاندونگشغل: کارگر معدن ذغال سنگتاریخ مرگ: اکتبر 2022تاریخ آخرین دستگیری: 13 ژوئیه2007آخرین مکان بازداشت: اردوگاه کار اجباری دوم زیبو
بانویی 70ساله در شهر ژائو یوان، استان شاندونگ، در اکتبر 2022 پس از تحمل سالها آزار و شکنجه بهدلیل ایمانش به فالون گونگ درگذشت.
خانم تانگ کوییشیانگ، همسرش آقای ژانگ چی، و پسرشان آقای ژانگ هونگبین، همگی در سال1997 تمرین فالون گونگ را شروع کردند و بسیار بهره بردند. خانم تانگ و پسرش در 13ژوئیه2007 پس از گزارششدن بهدلیل نصب برچسبهای فالون گونگ دستگیر شدند. این دو نفر همان شب به مرکز شستشوی مغزی منتقل شدند. مأمور لی جیانگوانگ به خانه آنها یورش برد و شوهرش را نیز دستگیر کرد.
خانواده سهنفره همگی در مرکز شستشویمغزی شکنجه شدند. مأمور سونگ شائوچانگ یک بار با یک دست موهای خانم تانگ را گرفت و با دست دیگر به صورت او سیلی زد. صورتش بلافاصله متورم و از شکل افتاد. بار دیگر سونگ بهمدت دو روز دستها و پاهای او را بهگونهای بست که نمیتوانست غذا بخورد یا از دستشویی استفاده کند.
بعداً به خانم تانگ و همسرش یک سال و نیم کار در اردوگاه کار اجباری داده شد. آنها با دستبند به هم بسته شدند و در 14اوت2007 به بازداشتگاه دوم زیبو منتقل شدند. خانم تانگ دو هفته بعد هنگامی که بهشدت بیمار بود آزاد شد. پس از پایان دوره حبس شوهرش، او را به همان مرکز شستشویمغزی بردند و قبل از آزادی بهمدت یک هفته بازداشت کردند. کارفرمای آقای ژانگ چی در طول مدت مسئولیتش، حقوق او را بهحالت تعلیق درآورد که هرگز بازگردانده نشد.
پسر این زوج در ژوئیه2016 در نتیجه آزار و شکنجه درگذشت. خانم تانگ از شدت غم و غصه بسیار اندوهگین شد و در اکتبر2022 در 70 سالگی در گذشت.
پس از شروع آزار و شکنجه در سال1999 آقای ژانگ هونگبین برای عدالتخواهی در اکتبر 2000 به پکن رفت. او در حالی که تلاش میکرد پلیس را از ضرب و شتم یک تمرینکننده فالون گونگ باز دارد، در میدان تیانآنمن دستگیر شد. او را به بازداشتگاه بردند و در آنجا نگهبانان به زندانیان دستور دادند که او را کتک بزنند. سراسر بدنش را زخمی کرده بودند. روز بعد او را به جینان باز گرداندند. او قبل از آزادی بیش از ده روز در یک مرکز شستشوی مغزی نگهداری شد. کارفرمای او که هتلی وابسته به دفتر مالیات شهرداری است، اندکی بعد او را اخراج کرد.
پلیس دوباره آقای ژانگ را در دسامبر2001 دستگیر و با شکنجه از او بازجویی کرد. سه روز بعد او را به بازداشتگاه هوانگدائو بردند. نگهبانان آنجا به زندانیان دستور دادند که هر روز او را مشت و لگد بزنند. همچنین او را مجبور به انجام کارهای سخت کردند. دادگاه منطقه هوانگدائو او را در 17آوریل2002 به هشت سال زندان محکوم کرد.
آقای ژانگ در مه2002 در اولین زندان استان شاندونگ پذیرفته شد. او دوباره مجبور شد ساعتها به کارهای سخت بپردازد و همچنین شکنجههای وحشیانه را تحمل کرد. او دچار بیاشتهایی و لاغر شد. مسئول زندان او را زودتر از موعد آزاد کرد.
آقای ژانگ و والدینش همگی در 13ژوئیه2007 دستگیر و در همان شب به یک مرکز شستشویمغزی منتقل شدند. نگهبانان آنجا او را بهطور وحشیانهای شکنجه کردند. به او دستبند زدند و به یک قاب چوبی آویزان کردند. بهطوریکه پاهایش بالاتر از زمین آویزان بود. نگهبانان ساعتها با باطومهای برقی روی انگشتان پا به او شوک میدادند. دستبندها عمیقاً در گوشتش فرو رفت و خونریزی شدیدی داشت. از درد فریاد میزد. نگهبانان بعداً او را رها کردند، اما او را بهمدت دو روز متوالی در وضعیت عقاب با بالهای گسترده بستند. او نمیتوانست بدنش را بچرخاند،بخوابد یا از دستشویی استفاده کند.
پس از اینکه آقای ژانگ 23 روز بعد از مرکز شستشوی مغزی آزاد شد، متوجه شد که پدر و مادرش هردو در اردوگاه کار اجباری حبس شدند. سلامتی او رو به افول گذاشت و در ژوئیه2016 در 39 سالگی درگذشت.