معلم گفتند،

"اکنون وقتی که حقیقت را برای دیگران روشن می‌کنیم همگی شما احساس می‌کنید که ما باید با موجودات ذی‌شعور با نیک‌خواهی رفتار کنیم، پس حتی بیشتر این‌طور است که باید در میان مریدان دافای‌مان نیک‌خواه و پرعطوفت باشید. شما همگی مریدانِ یک تمرین هستید، و شما دارید هر آنچه را که در توان دارید برای اصلاح فای کیهان می‌گذارید، بنابراین باید با یکدیگر به خوبی همکاری کنید. با وابستگی‌های بشریِ خیلی زیاد به مسائل نپردازید، و به وسیله‌ی تعامل‌تان با همدیگر با وابستگی‌های بشری، تضادها و بحث‌های غیرضروری درست نکنید. در این اوضاع و احوال، طرز رفتار شما همیشه باید شکیبایی، مهربانی، و خوب و خوشایند بودن مریدان دافا را نشان دهد. چیزهای[1] فرد دیگر چیزهای شما هستند، و چیزهای شما چیزهای او هستند." ("آموزش فا در کنفرانس فای واشنگتن دی‌سی"، ۲۲ جولای ۲۰۰۲)

بعضی از تمرین‌کنندگان می‌توانند آن را انجام می‌دهند. بعضی فقط آن را تا حدی انجام می‌دهند. من فکر می‌کنم که این موضوع کوچکی نیست چراکه آن بازتابی است از این که آیا یک تمرین‌کننده صلاحیت این را دارد که "یک تمرین‌کننده در طی دوره‌ی اصلاح فا" باشد. بدین جهت، ما نباید در این موضوع سهل‌انگاری کنیم. این همچنین به طور نزدیکی با آنچه که معلم بارها و بارها در مورد همکاری بین تمرین‌کنندگان تأکید داشته‌اند مرتبط است. فقط وقتی که ما به چنان قلمرویی می‌رسیم می‌توانیم به طور کامل موانع بین تمرین‌کننده‌ها را از بین ببریم، افکار درست‌مان را تقویت کرده و بُعد خود را درخشان و نورانی کنیم.

با نگاهی به تجربه‌ی تزکیه‌ی خودم، چیزهای زیادی هستند که برای آن‌ها افسوس می‌خورم. من فرصت‌های بسیاری را برای رشد خودم از دست دادم. برای مثال، وقتی تمرین‌کننده‌ای بازداشت شد، به جای برطرف کردن کم و کاستی‌های موضوع به خوبی، فقط گله و شکایت کردم. از این گله‌مند بودم که تمرین‌کنندگان منطقه‌ی ما خوب عمل نکرده‌اند. من افکار درست فرستادم اما حتی یک نامه هم ننوشتم تا پلیس را ترغیب به مهربان بودن کنم. اکنون فکر می‌کنم که این موضوع کوچکی نبود. من از قلمروی "چیزهای فرد دیگر چیزهای شما هستند، و چیزهای شما چیزهای او هستند" بسیار دور هستم. تا به امروز به خودخواهی‌ام حتی پی نبرده بودم. من نسبت به هم‌تمرین‌کنندگان نیک‌خواه نبودم. این سال‌ها در تعجب بوده‌ام، چرا نیک‌خواه نیستم و چرا افکار درستم قدرتمند نیستند؟ فکر می‌کنم که دلیل دقیقاً این است.

بعضی تمرین‌کننده‌ها با هم تضادهایی داشتند. برای مثال، تمرین‌کننده‌ای بود که اغلب برای من از تضادش با یک تمرین‌کننده‌ی دیگر می‌گفت. من فقط به او کمک کردم که علت را موشکافی کند، اما حالا فکر می‌کنم که باید برای کمک کردن به او دست به عمل می‌زدم. باید آن را با تمرین‌کننده‌ی دیگر مطرح می‌کردم و روی شکاف آن‌ها پلی می‌زدم. من فکر می‌کنم این تجلیِ "چیزهای فرد دیگر چیزهای شما هستند، و چیزهای شما چیزهای او هستند" می‌باشد. اکنون احساس می‌کنم که در حال پیشروی بزرگی هستم.

معلم این را برای ما لازم می‌دانند که روشن‌بینی درستِ از خودگذشتگی و نوع‌دوستی را کسب کنیم:

"هم‌چنین می‌خواهم به شما بگویم که سرشت شما در گذشته واقعاً براساس خودپرستی و خودخواهی بود. از حالا به بعد هر آن‌چه که انجام می‌دهید، اول باید دیگران را در نظر بگیرید تا این که روشن‌بینی درستِ از خودگذشتگی و نوع‌دوستی را کسب کنید." ("کوتاهی نداشتن در سرشت بودایی" از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)

تزکیه در جنبه‌های بسیاری متجلی می‌شود. در رابطه با برخی وابستگی‌ها، وقتی که از آن‌ها آگاه باشیم می‌توانیم برطرف‌شان کنیم. در رابطه با برخی قلمروها، لازم است که اقدام کرده و تقوای عظیم خود را بنا کنیم.

[1] یادداشت مترجم: کلمه‌ی چینی‌ای که در اینجا به عنوان "چیز" ترجمه شده است خیلی وسیع می‌باشد، و می‌تواند به معنی "موضوع"، "مشغله"، "مسأله"، "وظیفه"، "امر"، "مشکل و سختی" و غیره نیز باشد.