از هشتمین کنفرانس تبادل تجربه اینترنتی برای تمرین کنندگان در چین

سلام به استاد محترم مان! سلام به هم تمرین کنندگانم!

هنگامی که اعلامیه فراخوان مقالات برای کنفرانس تبادل تجربه اینترنتی را دیدم هیجان زده بودم. زیرا هیچ مقاله ای برای کنفرانس های گذشته نداده بودم. سال پیش برای یک مدت طولانی تعلل کردم اما تصمیم نداشتم هیچ چیزی بنویسم چرا که احساس می کردم هیچ چیزی ندارم که درباره تزکیه ام بگویم. امسال مایلم که تجربیاتی از شانزده سال تمرین تزکیه ام را با شما به اشتراک بگذارم.

۱. بدست آوردن فا

من یک مدیر رده میانی در یک شرکت خصوصی بزرگ هستم. استاد در بهار سال ۱۹۹۴ آمد تا فا را در منطقه ما آموزش دهد. بعد از آن دیدم که یک تعداد رو به افزایشی از مردم هر صبح و شب به مرکز فعالیت سنیور می آمدند تا تمرینها را انجام دهند. گاهی اوقات از روی کنجکاوی آنها را تماشا می کردم.

هنگامی که به محل تمرین رفتم به محض اینکه وارد میدان انرژی شدم  و موسیقی آرامش بخش را شنیدم احساس راحتی و آرامش بسیاری کردم و قلبم گرمی و شادی بسیاری را احساس کرد. در اوایل سال ۱۹۹۵ به محل کار دیگری منتقل شدم که کار در آنجا سبکتر بود بنابراین اغلب غروبها به محل تمرین می رفتم. سپس یک کپی از جوآن فالون را قرض گرفتم تا بخوانم و دریافتم هر چه را که استاد آموزش می داد برای من تازه و جالب بود. در ماه آوریل یک دوست مرا دعوت کرد که ویدیو سخنرانی ۹ روزه استاد در جینان را در محل تمرین  تماشا کنم. هنگام تماشاکردن ویدیو شادی غیرقابل وصفی را احساس کردم و دریافتم چیزی که استاد در حال گفتنش بود بیشتر و بیشتر برایم قابل درک و فهم است. درست همانطور که استاد در جوآن فالون گفته است:

"وقتی فالون دافای ما را یاد بگیرند به یکباره پاسخ بسیاری از سوالاتی که در زندگی آرزوی فهم آنها را داشتند اما نتوانستند خواهند فهمید و همانطور که تفکرشان به کمی بالاتر صعود می کند ممکن است واقعا هیجان‌‏زده شوند. مطمئناً این طور است. می دانم که یک تمرین کننده واقعی به ارزش آن پی خواهد برد و آن را عزیز خواهد داشت."

از ویدیو سخنرانی استاد در جینان و گوانگجو کپی هایی گرفتم و دوباره بارها و بارها آنها را در خانه تماشا کردم. هر چه بیشتر آنها را تماشا می کردم آنها را عمیق تر و بیکران تر می یافتم و کنارگذاشتنش برایم سخت تر بود. از آنجا که در مکان کاری جدیدم دارای درجه مدیریتی بالاتری بودم بطور غیر قابل اجتنابی باید به مهمانیهای شام زیادی می رفتم˓ در پیروی از الزامات ننوشیدن الکل مشکل داشتم. فکر می کردم "چطور قادر خواهم بود با مافوق‌‏هایم همراه باشم اگر با بلند کردن لیوان مشروب  برایشان آرزوی سلامتی نکنم؟"

یک بار به تمرین کنندگان دیگر گفتم "ای کاش این تمرین فقط  نوشیدن الکل را اجازه می داد." با مطالعه فا و تبادل درکها با هم تزکیه کنندگان فهمیدم که با جدیت تزکیه را تمرین نمی کردم. بنابراین در ۲۰ ژوئن ۱۹۹۵ همه افراد مدیریتی محل کارم را به یک مهمانی شام در هتل دعوت کردم و با صراحت اعلام کردم "من می خواهم فالون گونگ را تمرین کنم و از فردا نوشیدن الکل را ترک خواهم کرد." و من به نوشیدن الکل خاتمه دادم. گذراندن این امتحان آُسان نبود. برای مثال درابتدا در میهمانی های شام با مشتریهایم وقتی به آنها مشروب تعارف می کردم و خودم آب می نوشیدم بسیار احساس ناراحتی می کردم. گاهی اوقات مشتریها ناراحت بودند و به من طعنه میزدند. بعضیها آب را به روی یقه ام می ریختند. اما با دیدن قاطعیتم استاد به من اجازه داد تا این امتحان را خیلی سریع با موفقیت پشت سر بگذارم. بعدها بدون توجه به اینکه چه نوع موقعیت نوشیدنی بود همیشه کسی از من دفاع می کرد˓ "او فالون گونگ را تمرین می کند بنابراین او نمی نوشد." با اندیشیدن به آن دوره زمانی شین شینگم به طور پایداری در حال رشد بود، انگار که بر یک جت سوار بودم.

۲. تزکیه واقعی

از وقتی فا را بدست آوردم در کنار مطالعه آموزشها و انجام تمرینها اغلب اوقات آخرهفته ها و غروبها برای تبادل تجربه و انجام فعالیتهای فا به هم تمرین کننده ها می پیوستم. منطقه من نسبتا دوردست است و بسیاری از مطالب روشنگری حقیقت باید از فاصله ۱۰۰ کیلومتری از شهر آورده شوند. بنابراین تصمیم گرفتم مسئولیت انتقال مطالب را به عهده بگیرم.

همانطور که به تمرین کردن ادامه می دادم گونه هایم صورتی و خوشرنگ شدند˓ پوستم نرم و صاف شد و هر روز شاد و پر انرژی بودم. تعداد میهمانیهای شامی را که هزینه شان با بودجه عمومی پرداخت می شد کاهش دادم و به میهمانیهای شامی که برای من ترتیب داده می شد خاتمه دادم. پولش را به حساب منافع کارمندان ذخیره کردم و بسیاری از کارمندان گفتند "منافع ما بسیار بیشتر از هر سازمان مرتبط می باشد." با مشاهده تغییرات درمن همگی آنها دافا را تحسین کردند. بسیاری از آنها خودشان یکی بعد از دیگری شروع به تمرین فالون دافا کردند و سرانجام ۲۰% از کارمندان در محل کارم تمرین کننده بودند. محل کارم هرسال به عنوان یک "سازمان نمونه" شناخته شد و من هر سال در ارزیابی کارمندان به عنوان بهترین فرد درنظر گرفته شدم.

۳. دور کردن مداخلات و قاطعانه تزکیه کردن

هنگامی که حزب کمونیست چین در ۲۰ جولای ۱۹۹۹ شروع به آزار و شکنجه فالون گونگ کرد بیشتر تمرین کنندگان در منطقه ام به مراکز شستشوی مغزی برده شدند. یک روز یک برنامه تلویزیونی که در مورد دافا بدگویی میکرد برنامه ریزی شده بود تا در شبکه رژیم، CCTV، در ساعت ۷ عصر بر روی آنتن برود. یک اعلامیه به همه مکانهای کاری داده شد که دستور می داد همه کارمندان بصورت گروهی برنامه را تماشا کنند. هنگامی که همگی برای تماشا کردن رسیدند هماهنگ کننده رویداد به ما یادآوری کرد که برنامه را به دقت تماشا کنیم. در عرض ۳۰ ثانیه بعد از اینکه برنامه شروع شد صفحه تلویزیون بطور ناگهانی سیاه شد و در کل منطقه هیچ سیگنال تلویزیونی دریافت نشد. روز بعد شنیدم که هیچ مکان کاری در منطقه ما نتوانست برنامه را تماشا کند و دلیلش یک کابل پاره شده اعلام شد. در آن زمان آن اتفاق باعث یک شوک بزرگ بین مردم شد.

افراد بالادست بارها با من صحبت کردند تا مرا ترغیب کنند یک به اصطلاح "بیانیه جدایی" را بنویسم تا از فالون گونگ "جدا شوم". به آنها درباره فالون گونگ و همچنین بسیاری از تغییرات مثبتی که بعد از شروع تمرینها تجربه کردم گفتم. با فهمیدن اینکه بیانیه را نخواهم نوشت دبیر حزب از شخصی دیگر خواست که به جای من آن را به عنوان یک توافق غیر رسمی بنویسد. به آنها گفتم "این به حساب نمی آید." شاید استاد قاطعیت مرا در تزکیه دید و از بیشترصحبت کردن بالا دستهایم با من درباره آن جلوگیری کرد. یکی از بالادستهایم بطور خصوصی به من گفت "اگر تو می دانی که آن خوب است، انجامش بده و در خانه تمرین کن."  با آگاهی به اینکه هم تزکیه کنندگانم درمراکز شستشوی مغزی˓ مراکز حبس و اردوگاه های کار اجباری زندانی بودند قلبم بطور شدیدی سنگین بود. بعدها یک تمرین کننده توانست به سایت مینگهویی (نسخه چینی سایت کلیرویزدم) دسترسی یابد˓ بنابراین اغلب اوقات مقالات مینگهویی را می خواندیم که قاطعیت ما را درتمرین تزکیه حتی بیشتر قوی کرد.

۴. خوب اداره کردن یک مکان تهیه مطالب روشنگری حقیقت

 همانطور که آزار و شکنجه ادامه داشت وب سایت مینگهویی گاهی اوقات مسدود می شد و در نتیجه ما با کمبود مطالب روشنگری حقیقت مواجه می شدیم. من موفق شدم که با تمرین کنندگان خارج از شهر تماس بگیرم و مطالب دافا و آدرس وب را برای مینگهویی بدست آورم. من به خوبی از محیط  پایدارم استفاده کردم و مقداری از مطالب را برای هم تمرین کننده هایم چاپ کردم. گاهی اوقات مطالبی مانند "فالون دافا خوب است" را برای هم تمرین کننده هایم آماده می کردم تا در مکانهای عمومی به نمایش بگذارند. این شروع مکان کوچک تهیه مطالب من بود.  

در آن زمان بطور آشکارا مطالعه فا را در دفترم انجام می دادیم. همه کارمندان در محل کارم می دانستند که من فالون گونک را تمرین می کنم و درباره همه تغییرات مثبتی که من تجربه کرده بودم و منافعی که تمرین من برایشان آورده بود آگاه بودند. بنابراین مداخله خیلی کمی را تجربه کردم. بسیاری از سایتهای کوچک مطالب روشنگری حقیقت در منطقه ام بوجود آمده بودند و من برایشان مقداری تجهیزات خریدم. این مکانها اطمینان خاطر می دادند که مطالب روشنگری حقیقت نه تنها برای منطقه ما و مناطق اطراف بلکه همچنین برای تمرین کننده های خارج از شهر هم تهیه می شدند.

۵. روشنگری واقعیتها و نجات موجودات ذی شعور

از زمانی که آزار و شکنجه شروع شد از هرموقعیتی استفاده می کردم تا واقعیتها را آشکار کنم. در سال ۲۰۰۵ شروع به دادن نُه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست به مردم کردم و آنها را ترغیب کردم که حزب کمونیست چین و سازمانهای وابسته به آن را ترک کنند. بعدها کپی هایی از سی دی های نه شرح و تفسیر و سی دی های شن یون را می دادم. از هر موقعیتی استفاده می کردم تا واقعیتها را برای مردمی که با آنها روابط کاری داشتم روشن کنم و آنها را ترغیب کنم که "سه کناره گیری" را انجام دهند. در سفرهای کاری واقعیتها را برای راننده های تاکسی˓ فروشنده ها در فروشگاههای بزرگ و پیشخدمتها در رستورانها روشن می کردم. همیشه بدون توجه به اینکه در سفر کاری یا تفریحی باشم مطالب دافا را با خود حمل می کردم. یک بار چندین کپی از نه شرح و تفسیر را به یک شهر غربی دوردست بردم و آنها را در هتل گذاشتم.

یک بار در طول سال نوی چینی ها برای تعطیلات به شهرم رفتم و تعداد زیادی بنر با خودم بردم. در شب من و اقوامم آنها را در سراسر خیابانهای بخشداری آویزان کردیم. همچنین مطالب روشنگری حقیقت را بر روی دربهای اداره پلیس چسباندیم و یک کپی از نه شرح و تفسیر را بر روی لبه پنجره اداره پذیرش کمیته حزب استان قرار دادیم. این اتفاق کل بخشداری را شوکه کرد.

هنگامی که هر سال دی وی دی شن یون آماده می شود بیش از ۱۰۰۰۰ کپی از آن را آماده می کنیم و تمرین کنندگان آنها را اکثرا بصورت رو در رو هدیه می دهند. بسیاری از مردم هر سال مشتاقانه در فکر آن هستند و قبل از رسیدن سال نوی چینی سوال کردن از ما را شروع می کنند "سی دی شن یون رسیده است؟ شن یون بسیار عالی است˓ لطفا حتما یک کپی از آن را برایم نگه دارید." در جریان کپی کردن سی دی های شن یون و پخش آنها ما از امتحانات شین شینگ مختلفی گذر کرده ایم و مداخله را تجربه کرده ایم.

با فکر کردن به گذشته در مسیر تزکیه ام، درمی یابم که تا زمانی که بطور مرتب مطالعه فا را ادامه دهم افکار درست من قوی هستند و می توانم سه کار را خوب انجام دهم. استاد خیلی کارها برای تمرین کننده ها انجام داده است و من قادر نمی بودم که بدون محافظت مهربانانه و رحمت آمیز استاد، هیچ چیزی را انجام دهم. حتی اگر تمام زبانهای بشری را استفاده کنم آم دوره زمانی شین شینگم به طور پایداری در حال آنمیتوانم به اندازه کافی قدردانیم را نسبت به استاد محترم عالیقدرمان بیان کنم. ما فقط می توانیم سخت کوشانه و حتی سخت کوشانه تر خود را رشد دهیم.

این اولین باری است که به کنفرانس تبادل تجربه اینترنتی می پیوندم. خیلی چیزها برای گفتن دارم ولی تنها بطور خلاصه درباره تجربیاتم نوشتم. هر چیزی را که تمرین کنندگان در انجامش موفق شده اند انعکاسی از رحمت و تلاشهای استاد می باشد. در جریان نوشتن همچنین بسیاری از وابستگیهای بشری و نواقصم را کشف کرده ام. در آخرین لحظه اصلاح فا کلمات استاد را در ذهن نگه می دارم و سه کار را به خوبی انجام می دهم.

متشکرم استاد محترم! متشکرم هم تمرین کنندگانم!