از هشتمین کنفرانس تبادل تجربه اینترنتی برای تمرین‌کنندگان در چین

درود به استاد!

درود به تمام هم‌تمرین‌کنندگان!

ما تمرین‌کنندگانی از پکن هستیم و مایلیم تجربه‌مان را در این خصوص در میان بگذاریم که چگونه استاد را در قلبمان قرار می‌دهیم تا با هم‌تمرین‌کنندگان همکاری کنیم، و چگونه این کار را در پکن، که مکانی خاص اما شرارت‌آمیز است، انجام می‌دهیم.

۱. برای اعتباربخشی به فا و نجات موجودات ذیشعور، از سد وضعیت بسته در پکن عبور کردیم

شیانگ (نام مستعار) از بستگان من است. ما به تنهایی و با اتکا به خودمان وضعیت اعتباربخشی به دافا را پیش بردیم، و شروع کردیم که با هم‌تمرین‌کنندگان همکاری کنیم. در پکن، تلاش کردیم تا سه کار را به خوبی انجام دهیم. به طور آرام هر کاری را که در توان‌مان بود، تا آنجا که می‌توانست مردم را نجات دهد و یا به فا اعتبار بخشد، انجام می‌دادیم.

ما هر هم‌تمرین‌کننده‌ای را که امکان ارتباط با او را داشتیم مهم و جدی گرفتیم، و یکدیگر را ترغیب می‌کردیم. به تدریج، پروژه‌های دافایمان را به شکلی باز و بازتر انجام دادیم، و خانواده‌های بسیاری از تمرین‌کنندگان بهتر و بهتر شدند.

برای باقی ماندن در مسیر درست تزکیه، مطالعه‌ی فا نکته‌ی کلیدی است. ما غالباً با هم تبادل تجربه کرده و به همدیگر یادآوری می‌کردیم که فا را مطالعه کنیم و فا را از بر کنیم. بعضی تمرین‌کنندگان فا را مطالعه کرده و به خوبی تزکیه کردند؛ عده‌ای بردبارتر شدند و همیشه به دیگران فکر می‌کردند؛ عده‌ای مسائل و عوامل خودشان را کنار گذاشتند و کارهای بسیاری را تقبل کردند. ما همگی کاستی‌های خودمان را یافتیم.

در آن اوایل، متوجه شدیم که مسائل فنی مانع بزرگی بودند که ما را از خوب انجام دادن سه‌کار باز می‌داشتند. در آن زمان، کارهای ساده‌ای نظیر مرور اینترنت، پرینت، یا تهیه‌ی فایل‌های صوتی برای خیلی از تمرین‌کنندگان مشکل بود. من و شیانگ جنبه‌های مختلف این مانع را برگزیدیم تا به این مشکلات غلبه کنیم. من شروع کردم که مهارت‌های فنی را یاد بگیرم و آنها را به تمرین‌کنندگان آموزش دهم، درحالی که شیانگ به تمرین‌کنندگان کمک می‌کرد که تجهیزات مناسب را خریداری کنند.

استاد به ما اصل ایجاد متقابل و بازداری متقابل را آموخته‌اند. شهر شرارت‌آمیز پکن جنبه‌های خوب خود را دارد: کامپیوتر و پرینتر خیلی رایج هستند، و تعداد افرادی که از اینترنت استفاده می‌کنند بسیار زیاد است. ما هم‌تمرین‌کنندگان را ترغیب کردیم که از اینترنت استفاده کنند و به طور مستقل مطالب روشنگری حقیقت را تهیه کنند. ما از آن مزایا به خوبی استفاده کردیم، نظم و ترتیب استاد را ارج گذاشتیم، و در مسیر اعتباربخشی خودمان به فا قدم برداشتیم.

شیانگ تمرین‌کنندگان را ترغیب می‌کرد که خودشان کالاهای مصرفی مورد نیاز را بخرند. تمام تمرین‌کنندگانی که آنها را می‌شناسم اکنون خودشان می‌توانند مطالب روشنگری حقیقت تهیه کنند. آنها حتی مطالب تمرین‌کنندگان برخی شهرستان‌های دیگر را تأمین کرده‌اند. ما بدون اینکه متوجه باشیم یک بدن را شکل دادیم.

پکن شهری است که استاد بیشترین سخنرانی‌ها را برگزار کرده‌اند. تعداد تمرین‌کنندگان مسنی که شخصاً در سخنرانی‌های استاد شرکت داشتند نیز زیاد است. قبل از آنکه آزار و شکنجه در سال ۱۹۹۹ آغاز شود، گروه‌های متعدد مطالعه‌ی فا کمک کرد که تمرین‌کنندگان با هم آشنا شوند. بنابراین طی دوره‌ی اصلاح فا، تمرین‌کنندگان راه‌های خودشان را برای حفظ تماس‌شان با یکدیگر دارند. درک من این است که تمام اینها مدت‌ها قبل توسط استاد نظم و ترتیب داده شده است.

۲. همکاری کردن با همتمرینکنندگان به منظور یک تزکیهکنندهی حقیقی بودن

هر چه زمان بیشتری از همکاری‌مان با هم‌تمرین‌کنندگان می‌گذشت، با موضوعات بیشتری روبرو می‌شدیم. اگر نمی‌توانستم تزکیه‌ام را در وضعیت خوبی نگه دارم، شیطان سوءاستفاده می‌کرد.

یک تمرین‌کننده‌ی مسن همیشه برای هر مشکلی که با آن روبرو می‌شد از شیانگ می‌خواست که به خانه‌اش برود. شیانگ هر بار مشکل او را حل می‌کرد. با این حال، یک بار برای شیانگ یک کار ضروری پیش آمده بود، و بدون اینکه از قبل به آن تمرین‌کننده خبر بدهد به منزل او رفت. آن تمرین‌کننده برخورد سردی با او داشت، و شیانگ ناراحت شد. شروع کردیم که به درونمان نگاه کنیم و به خاطر آوردیم که استاد گفته‌اند،

"برای یک تزکیه‌کننده، تمام ناکامی‌هایی که او در میان مردم عادی با آن مواجه می‌شود آزمون‌ها هستند و تمام تعریف و تحسین‌هایی که دریافت می‌کند امتحان‌ها می‌باشند." ("یک تزکیه‌کننده به‌طور طبیعی می‌تواند خود را در آن بیابد" از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)

متوجه شد که این یک آزمایش است؛ او یک وابستگی داشت که می‌خواست تمرین‌کنندگان او را دوست داشته باشند.

با این حال، چند روز بعد، شیانگ دوباره گفت که دیگر به خانه‌ی آن تمرین‌کننده نمی‌رود. این بدین معنی بود که او ریشه‌ی وابستگی را بیرون نکشیده بود. یک روز دیگر دوباره به این موضوع اشاره کرد. وقتی با هم در حال تبادل تجربه بودیم، فکری ظاهر شد: "ما کار اشتباهی انجام نداده‌ایم. آن تمرین‌کننده مشکل داشت، اما ما باید بردبار باشیم". آیا این فکر با دافا همخوانی داشت؟ آیا ما واقعاً به درونمان نگاه می‌کردیم؟

صرف نظر از اینکه با چه روبرو می‌شویم، اینکه بدون قید و شرط به درون نگاه کنیم نگاه کردن واقعی به درون است. وقتی به این فکر رسیدم، حس کردم که ذهنم شفاف و روشن است. شیانگ نیز ریشه‌ی وابستگی‌اش را پیدا کرد: "من درباره‌ی دیگران فکر نکردم. قبل از اینکه به خانه‌ی آن تمرین‌کننده بروم به او فکر نکردم، و این کار احتمالاً او را زیر فشار قرار داده. بیش از حد به چیزی که خودم می‌خواستم انجام دهم تمرکز داشتم. این خودخواهانه بود".

برای مدتی، خانواده‌ی من مشکلات زیادی داشتند. من کارهای بیشتر و بیشتری داشتم که نیازمند کمک تمرین‌کنندگان بود. بنابراین با انجام کارها مشغول بودم و مطالعه‌ی فا و فرستادن افکار درست را کاهش دادم. در آن زمان، یک تمرین‌کننده‌ای که همیشه درباره‌ی مرور در اینترنت نگران بود مدام از من می‌خواست که سیستم کامپیوترش را از اول نصب کنم. خیلی سرم شلوغ بود، و با اینکه می‌دانستم که باید فا را بیشتر مطالعه کنم، واقعاً نمی‌توانستم با یک ذهن آرام مطالعه کنم. کمی بعد پروژه‌ام کنسل شد.

می‌دانستم که تقصیر خودم است؛ من به الزامات اصلاح فا نرسیده بودم. با این وجود، نمی‌تواستم آن تمرین‌کننده‌ای را که مدام اذیتم می‌کرد که سیستم کامپیوترش را از اول نصب کنم سرزنش نکنم، "از بس این تمرین‌کننده مزاحمت ایجاد کرد باعث شد پروژه‌ام کنسل شود".

در حالی که چنین افکاری را نگه داشته بودم، هر بار که سعی می‌کردم در امور کامپیوتری به این تمرین‌کننده کمک کنم، در ظاهر خیلی صبور بودم، و این تمرین‌کننده نیز مودب بود. اما، بعد از اینکه از آنجا برمی‌گشتم، می‌دیدم که همیشه نگران کامپیوترشان هستند. سعی کردم که با ذهنی آرام به درون نگاه کنم، "من خودم را جای آن تمرین‌کنندگان نگذاشته‌ام و در عوض بدون حس مسئولیت، آنها را سرزنش می‌کنم. این مشکل تزکیه‌ی من بوده؛ من مطالعه‌ی فا را به اندازه‌ی کافی جدی نگرفته بودم". وقتی به این آگاه شدم، بعداً که به این تمرین‌کننده کمک می‌کردم تا یک مشکل کامپیوتری را حل کند، او صادقانه از آن قدردانی کرد.

بعد از مدت‌ها همکاری با تمرین‌کنندگان، شاهد کیفیت‌های تمرین‌کنندگان پکن بودم و تفاوت وضعیت‌های تزکیه در بین آنها را احساس کردم. خیلی از تمرین‌کنندگان فا را مدت‌ها قبل به دست آورده بودند. آنها پایه‌ی محکمی برای تزکیه ساخته بودند و در قبال استاد خیلی محکم و استوار بودند و در مسیر اصلاح فا باثبات بودند. برخی تمرین‌کنندگانی که آنها را می‌شناسیم از زمان ۲۰ ژوئیه ۱۹۹۹ برای اعتباربخشی به دافا قدم پیش گذاشته‌اند. آنها با یادگرفتن از تمرین‌کنندگان خارج از پکن، در مرکز شرارت، با اتکا به خودشان از سد مداخله گذشته‌اند. ما از آنها بسیار استفاده برده‌ایم.

۳. همیشه به یاد داشته باشیم که استاد چه میخواهند و به استاد کمک کنیم که فا را اصلاح کند

با پیشرفت اصلاح فا، پکن-- مرکز شرارت-- نیز به سرعت تغییر کرده است.

روشنگری حقیقت برای مردمی که در این زندگی توانسته‌اند در پکن بمانند آسان نیست. صرفنظر از اینکه مقام بالایی داشته باشند یا نه، دانش بسیاری داشته باشند، یا حتی از مکان‌های دیگر بوده اما در اینجا کار می‌کنند، آنها همگی افرادی مستقل هستند و افکار خودشان را دارند. چگونه می‌توانیم از سد موانع و وضعیت بسته‌ی ذهنی‌شان بگذریم و به آنها کمک کنیم که از حقیقت فالون گونگ آگاه شده و بدین ترتیب آنها را نجات دهیم؟ تمرین‌کنندگان از پکن و تمرین‌کنندگانی از همه جای دنیا در حال انجام این کار هستند. چندین سال پیش، توزیع مطالب در مناطق مسکونی سطح بالا، آسان نبود. با این حال، افراد بسیاری در این نوع مکان‌های مسکونی گفته‌اند که از سوی فالون گونگی‌ها تماس‌های تلفنی دریافت کرده‌اند. در سال‌های اخیر، بسیاری از افراد پیام‌هایی دریافت کرده‌اند که حقیقت فالون گونگ را برای آنها بیان کرده است.

از آنجا که ما در پکن هستیم، پیشرفت همکاری با هم‌تمرین‌کنندگان همچنین آزمایشی از این است که اصلاح فای استاد را چقدر خوب درک می‌کنیم و آیا می‌توانیم نفع شخصی خودمان را کنار بگذاریم تا به استاد کمک کنیم که فا را اصلاح کند.

یک تمرین‌کننده مطالب روشنگری را در همه جای منطقه‌ی شهری توزیع می‌کرد و مطالب را در اختیار نواحی دیگر نیز قرار می‌داد. شیانگ با این تمرین‌کننده همکاری کرده و در خرید لوازم به او کمک کرد.

این تمرین‌کننده با تمرین‌کنندگان زیادی در تماس بود. رفته رفته، توجه‌اش به امنیت کم شد. برای مدتی، چندین تمرین‌کننده‌ای که این تمرین‌کننده را می‌شناختند بازداشت شدند. و این تمرین‌کننده نیز به نظرمی‌رسید که علایم بیماری نشان می‌دهد. شیانگ به او درباره امنیت یادآور شد، اما او باز هم توجه نکرد. شیانگ کمی احساس فشار می‌کرد زیرا اگر تضمینی از امنیت وجود نداشت چگونه می‌توانست همکاری کند؟

شیانگ این تجربه‌ها را چندین بار با من مطرح کرد. هر دوی ما فکر کردیم که قلب این تمرین‌کننده برای نجات موجودات ذی‌شعور خیلی خالص است. فقط اینکه، بعضی کارهایی که انجام می‌داد برایش عادت شده بودند، و به مرور زمان، متوجه نشده بود که این تبدیل به یک مشکل شده است. باید با او بیشتر ارتباط برقرار می‌کردیم و با همدیگر تزکیه‌مان را رشد می‌دادیم.

بعد از بارها تبادل تجربه، این تمرین‌کننده دلیل "بیماری" خود را پیدا کرد و متوجه شد که باید بیشتر به امنیت توجه کند. کمی بعد، شیانگ به من گفت که یکی از دلایل پشت آن "بیماری" ‌این بود که یکی از مشکلات {شین‌شینگی} او برای مدتی طولانی بهتر نشده بود، و این مشکل، مشکل شیانگ نیز بود، "این استاد بودند که اجازه دادند وابستگی‌های خودم را ببینم".

طی این دوره، برخی آزمون‌های غیرمنتظره‌ای وجود داشت. با این حال، تا زمانی که به یاد داشته باشیم که استاد چه می‌خواهند و سه کار را در اولویت قرار دهیم، تمام آزمون‌ها در واقع قدم‌هایی برای بهبود خودمان بوده‌اند. استاد بیان کرده‌اند،

"مهم نیست همان‌گونه که به اعتباربخشی به فا پرداخته‌اید با چه چیزی روبرو شده‌اید، همه‌ی آن‌ها، به شما می‌گویم، چیز خوبی هستند-- و در این سال‌های آزار و شکنجه، مخصوصاً این‌گونه است-- چراکه آن چیزها ظاهر شده‌اند دقیقاً به‌خاطر این‌که شما تزکیه می‌کنید. آن آزمون‌های سخت و رنج‌ها، بدون توجه به ‌این‌که پی می‌برید چقدر بزرگ یا سخت هستند، چیزهای خوبی هستند، زیرا آن‌ها فقط به‌خاطر تزکیه‌ی شما رخ می‌دهند. یک شخص وقتی از میان آزمون‌های سخت می‌گذرد می‌تواند کارما را از بین ببرد و وابستگی‌های بشری را دور بریزد، و از طریق آزمون‌های سخت می‌تواند رشد کند." ("آموزش فا در کنفرانس نیویورک ۲۰۰۸")

یک بار پروژه‌ی خیلی سختی را انجام می‌دادم و لازم بود که با تمرین‌کننده‌ای از خارج از پکن کار کنم. آن تمرین‌کننده با ما خوب کار نمی‌کرد و بدتر و بدتر می‌شد. تبادل تجربه هم کاری از پیش نبرد. از آنجا که انتخاب دیگری وجود نداشت، مجبور بودیم زیر فشار عظیم پایداری کنیم تا اینکه پروژه را به اتمام برسانیم. با خود اندیشیدیم که با استاد و فا در قلبمان، می‌توانیم از میان این زمان سخت عبور کنیم.

در آخر، پروژه به انجام رسید. اما آن تمرین‌کننده هنوز داشت ما را سرزنش می‌کرد. وقتی که این را شنیدم، نمی‌توانستم بخوابم. چیزهایی که آن تمرین‌کننده گفت به قدری تند و ناخوشایند بودند که باعث می‌شد پیوسته از خواب بیدار شوم. چگونه آن کلمات آن‌قدر خشن بودند؟ تمام شب خوابم نبرد. صبح فردا، آزرده و غمگین بودم و به شیانگ گفتم که چه احساسی دارم. او آرام به من نگاه کرد و گفت، "آیا فکر می‌کنی که یک خدا مثل تو فکر می‌کرد"؟ سپس رفت.

خیلی غمگین و آزرده بودم، و جوآن فالون را برداشتم. کتاب را باز کردم و این قسمت را دیدم، "...تا آن‌جا که‌ شخص شین‌شینگ‌ خود‌ را رشد دهد و وقتی در یک ناسازگاری قرار دارد قادر باشد شین‌شینگ خود را رشد دهد، گونگ‌ او افزایش‌ خواهد یافت. به این آسانی است". "به این آسانی است" به اعماق قلبم اصابت کرد. در آن لحظه، قلبم به طور نامحدودی وسیع شد. دافا خیلی عظیم است! قلب مرا پاک کرد.

اندکی بعد شیانگ با چهره‌ای گرفته برگشت و گفت، "حرفت را شنیدم، و من هم به نظرم آن تمرین‌کننده خیلی زیاده‌روی کرده است". خنده‌ام گرفت. همین الان به من نگفتی که، "آیا فکر می‌کنی که یک خدا اینطور فکر کند"؟ حالا تو هم احساس مرا داری؟ آن پاراگراف در جوآن فالون را به او نشان دادم و چند بار آن را تکرار کردم. او لبخند زد.

چند روز بعد، رویای خیلی روشنی داشتم. در رویا، من و شیانگ به یک منزل بسیار بزرگ و جدید جابجا شدیم. روی شیشه‌ی پنجره‌ها، شکوفه‌های آلوی بسیاری وجود داشت.

از اینکه استاد به ما دافا را دادند و به ما مأموریت نجات موجودات ذی‌شعور را دادند بسیار سپاسگزارم!

در مسیر تزکیه‌ام به پاک و خالص کردن خودم ادامه خواهم داد.

استاد در "یک مرید دافا چیست" به ما گفتند،

"تنها مسیری که پیش پای شما، مریدان دافا، قرار دارد، مسیری از تزکیه‌ی واقعی است. مسیر دیگری وجود ندارد."

من آموزش استاد را به یاد خواهم داشت تا یک تزکیه‌کننده‌ی واقعی در دوره‌ی اصلاح فا باشم.

هه‌شی به استاد!

هه‌شی به تمام تمرین‌کنندگان!