(Minghui.org) تمرین‌کننده‌اى حین تبادل تجربه‌ى امروزمان مدام از دیگران انتقاد مى‌کرد. وى مى‌گفت که شخصى بهداشت را به خوبى رعایت نکرده بود، یا این که دیگرى بسیار لجباز بود، یا این شخص لباس‌هاى کثیفى مى‌پوشد و آن شخص اصلاً کوشا و منطقى نیست. او از همه انتقاد کرد، از دختر مجردش گرفته تا دامادش. به نظر مى‌آمد که از همه‌ى اطرافیانش بیزار و ناراضی بود. من این مورد را به وى گوشزد کردم، و او گفت که حق با من است. او گفت که دیگر در مورد دیگران صحبت نخواهد کرد، سپس شروع به انتقاد از خواهرزاده‌اش کرد. دوباره به وى یادآورى کردم: "وقتى از دیگران ناراضى هستی، به این معنى است که هنوز وابستگى حسادت را داری. وقتى سخنان یا رفتار دیگران با نظراتت سازگار نیست، دروناً تحت تأثیر قرار مى‌گیرید." 

این تمرین‌کننده فوراً متوجه شد: "اوه، پس وفتى از دیگران راضى نیستم، به این معنى است که هنوز وابستگى به حسادت دارم. بی‌دلیل نیست که احساس بدى داشتم، اما نمى‌دانستم چرا." معلم در فالون گونگ بیان مى‌کنند: "حسودان دیگران را حقیر مى‌شمارند..." (نسخه‌ى ترجمه‌ى پنجم، ۲۰۰۶) پس از چندى تبادل تجربه، به این درک رسیدیم: «وقتى دیگران را حقیر مى‌شماریم و نمى‌توانیم به رفتارها، نظرات، و سخنان آن‌ها احترام بگذاریم، یا وقتى حرف‌ها و رفتارهاى غیرعمدى آشفته‌مان مى کند و باعث بروز خشم و رقابت‌مان مى‌شود، به این دلیل است که وابستگى حسادت داریم. بعد از نگاه به درون، شاید فکر کرده باشیم که آن به این دلیل بوده که گفتارمان را به خوبى تزکیه نکرده یا بردبار نبوده‌ایم. در حقیقت، آن به این خاطر بوده که دلیل بنیادین وابستگى‌مان را پیدا نکرده‌ایم-- وابستگى حسادت. حسادت مى‌تواند به این شکل نمایان شود: "که نمی‌خواهیم ببینیم دیگران تواناتر یا بهتر از خودِ ما هستند"، اما آن همچنین مى تواند به شکل "حقیر شمردن دیگران" نیز نمایان شود، که ممکن است عمیقاً پنهان باشد.» 

وقتى حسادت مى‌ورزیم، ممکن است همه را حقیر بشماریم، از جمله انسان‌هاى بد، انسان‌هاى خوب، دوستان، همکاران، و خویشاوندان. معیارى که ما براى سنجیدن دیگران به کار مى‌بریم، عقاید و نظراتی هستند که باید از آن‌ها رهایى یابیم. چگونه آن عقاید مى‌توانند به عنوان استانداردى براى سنجیدن دیگران استفاده شوند؟ چگونه مى‌توانیم مردم را نجات دهیم اگر تحقیرشان کنیم؟ وقتى لحن صحبت‌مان آثارى از نارضایتى دارد، چگونه مى‌توانیم پیامى که مى‌خواهیم با آن نجات‌شان دهیم را انتقال دهیم؟ وگرنه ممکن است که حتى اگر منطقى هم به نظر برسیم، هنوز هم مردم به حرف‌هایمان گوش ندهند. اگر با دیگران تحقیرآمیز رفتار کنیم، تأثیر نجات موجودات ذى‌شعور خوب نخواهد بود.

نظر آن تمرین‌کننده این بود: "امروز چیزهاى زیادى درک کرده‌ام! این بار دلیل بنیادى وابستگى‌ام را پیدا کردم. وقتى دیگر با دیگران تحقیرآمیز رفتار نمى‌کنم و وابستگى‌ام به حسادت را رها مى‌کنم، همه چیز خوب به نظر مى‌رسد و بردبارى‌ام بیشتر است. هنگام صحبت با دیگران احساس بدى ندارم. وقتى در سرشت کیهان جذب شده باشم همه چیز خوب پیش مى‌رود. اگر وابستگى حسادت از بین نرود، شخص نمى‌تواند به کمال برسد. وقتى شین‌شینگم را رشد مى‌دهم، همه‌ى چیزهاى دیگر نیز ارتقا مى‌یابند!" 

لطفاً هر مورد نامناسبى را ذکر نمایید.