(Minghui.org) عادت کرده بودم که شب‌ها بیدار بمانم. این عادت بد از کلاس سوم شروع شد. می‌دانستم که باید صبح‌ها برای فرستادن افکار درست و تمرین کردن بیدار شوم. مادرم که او هم تمرین‌کننده است بعضی اوقات سعی می‌کرد بیدارم کند. اما دوباره می‌گرفتم می‌خوابیدم. فکر نمی‌کردم چیز مهمی باشد، چون هنوز می‌توانستم به‌موقع بیدار شوم و به مدرسه برسم. فکر نمی‌کردم این آزمایشی است که باید بر آن غلبه کنم، و به همین خاطر چندین سال ادامه پیدا کرد.

اوایل که مادرم فهمید برای فرستادن افکار درست بیدار نمی‌شوم، مرا صدا می‌کرد. بهانه‌های فراوانی می‌آوردم: دیشب خیلی دیر خوابیدم، سر و صدا نگذاشت بخوابم و ... . خلاصه اینکه بیدار نمی‌شدم. مادرم به من یادآوری کرد، "تنبلی شکلی از اهریمن است." توجهی نکردم و فکر کردم که کمی بیشتر خوابیدن ایرادی ندارد.

در دوران راهنمایی، تکالیف درسی‌ام بیشتر شد و معمولاً انجام آنها را به شب موکول می‌کردم و مجبور می‌شدم بیدار بنشینم. آخرهفته‌ها حتی بیشتر بیدار می‌ماندم. مادرم فکر کرد که خودم باید به این موضوع آگاه شوم و بنابراین دیگر مرا صدا نکرد.

تنبلی‌ام باعث شد مشکلات بیشتری برایم پیش آید. اتاقم شلوغ و به‌هم‌ریخته شده بود، از وقتم عاقلانه استفاده نمی‌کردم، تمام مدت خسته بودم... این سستی باعث شد که در مطالعه فا و انجام تمرین‌ها با مشکل مواجه شده و دچار پسرفت شوم. استاد در فا بیان کردند:

"هنگامی که ذهن یک تزکیه‌کننده از فا جدا می‌شود، شیطان راه ورودش را به داخل خواهد یافت." ("سخنرانی فا در کنفرانس فلوریدا، ایالات متحده آمریکا")

آیا تمام مشکلاتم به خاطر این نبود که فا را به اندازۀ کافی مطالعه نمی‌کردم؟ تکالیفم را بهانه قرار داده بودم و در تعطیلات تابستان و زمستان تمام وقتم را بازی می‌کردم. مطالعه فا را در اولویت قرار نمی‌دادم. فقط وقتی که مادرم به من یادآوری می‌کرد، اندکی مطالعه می‌کردم...

تا اینکه سرانجام یک روز در فای استاد خواندم:

"سرشت بودایی یک نفر شَن است و این خودش را به‌صورت شفقت، اندیشیدن درباره‌ی دیگران قبل از عمل کردن و توانایی تحمل سختی،‌ نشان می‌دهد. سرشت اهریمنی یک نفر بدجنسی است و آن به‌صورت کشتن، دزدی و سرقت، خودخواهی، افکار شرارت‌آمیز، بذر ناسازگاری و اختلاف را کاشتن، برانگیختن دشواری و زحمت به‌وسیله‌ی پخش کردن شایعات،‌ حسادت، شرارت، عصبانیت، تنبلی، رابطه‌ی غیراخلاقی با محارم و غیره آشکار می‌شود." ("سرشت بودایی و سرشت اهریمنی" از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)

این مقاله را وقتی خیلی کوچک بودم حفظ کردم. آن را حفظ بودم اما خودم را با آن نمی‌سنجیدم.

استاد گفتند که تنبلی، سرشت اهریمنی است و یک تزکیه‌کننده باید از آن رها شود. استاد تنبلی را در کنارِ کشتن، دزدی، سرقت، شرارت و رابطه‌ی غیراخلاقی با محارم قرار داده‌اند. واقعاً شوکه شدم. برعکس چیزی که فکر می‌کردم، تنبلی موضوع ساده‌ای نبود. وقتی درباره وضعیتم در این مدت فکر کردم، به وخامت اوضاع پی بردم.

حالا که درک می‌کنم تنبلی چه موضوع جدی‌ای است، خودم را اصلاح خواهم داد، تنبلی‌ام را از بین خواهم برد و عادت بد شب‌نشینی را تغییر خواهم داد.

لطفاً هر مورد نامناسبی را یادآور شوید.