(Minghui.org) جشنواره‌ی سالانه‌ی ماه (جشنواره‌‌ی نیمه‌ی پاییز) در تاریخ ۱۰ اوت ۲۰۱۳، در محله‌ی چینی‌های بوستون برگزار شد. این چهاردهمین سالی است که تمرین‌کنندگان محلی فالون دافا در این جشنواره شرکت کرده‌اند. تمرین‌کنندگان تمرین‌ها را نمایش دادند، تجربیاتشان را درباره‌ی مزایای فوق‌العاده‌ی این تمرین با مردم به اشتراک گذاشتند و جنایات برداشت اجباری اعضای بدن از تمرین‌کنندگان زنده‌ی فالون دافا در چین را افشا کردند، جنایاتی که توسط رژیم چین صورت می‌گیرد.

فیلمبرداری از شبکه‌ی محلی بوستون (سمت راست) از تمرین‌کنندگان در حال تمرین فیلم می‌گیرد.

افشای جنایات رژیم چین در برداشت اجباری اعضای بدن تمرین‌کنندگان زنده

رهگذران در جستجوی اطلاعات، از غرفه‌ی فالون دافا بازدید می‌کنند.

بسیاری از رهگذران نمایش تمرین‌ها را تماشا کردند و عکس گرفتند. خانم مسنی که تصمیم داشت به‌زودی به شانگهای بازگردد، از تمرین‌کنندگان عکس گرفت و گفت، "از رژیم کمونیست چین نمی‌ترسم. قصد دارم این عکس‌ها را به خانواده‌ و دوستانم نشان دهم."

اوان، فیلم‌بردار شبکه‌ی محلی بوستون، از تمرین‌کنندگان در حال تمرین فیلم‌برداری و با آنها مصاحبه کرد و از اهمیت فرهنگ سنتی چین و ویژگی‌های‌ آن مطلع شد.

یک مرد جوان چینی بعد از شنیدن حقایق در مورد آزار و شکنجه، گفت، "قتل‌عام میدان تیان‌آن‌من زمانی اتفاق افتاد که هشت‌ساله بودم. درباره‌ی فالون دافا و آزار و شکنجه می‌دانستم، اما نمی‌دانستم که آزار و شکنجه این‌قدر مخوف و وحشیانه است." او تعدادی فلایر گرفت تا بتواند آنچه را که در ارتباط با تمرین‌کنندگان فالون دافا در چین، در حال وقوع است به دوستانش بگوید.

سه نفر از هنگ‌کنگ بعد از آگاهی درباره‌ی برداشت غیرقانونی اعضای بدن، دادخواست را امضا کردند. یک پروفسور علوم سیاسی از ویرجینیا بلافاصله بعد از خواندن دادخواست، آن را امضا کرد و گفت، "نیازی نیست به من توضیح بدهید، می‌دانم که چه اتفاقی در حال رخ دادن است." او تمرین‌کنندگان را تشویق کرد و از آنها پرسید، "چه کار بیشتری می‌توانم برای شما انجام دهم؟"

مأمور پلیسی به تمرین‌کنندگان گفت که هر هفته آنها را در حال انجام تمرین‌ها در محله‌ی چینی‌ها می‌بیند و می‌داند که آنها افرادی آرام و مهربان هستند. او بعد از خواندن دادخواست و به‌دست آوردن اطلاعات در مورد برداشت اعضای بدن، دادخواست را امضا کرد و گفت، "درحال حاضر در حال انجام وظیفه هستم و نباید هیچ‌ چیزی را امضاء کنم، اما وجدانم به من می‌گوید که باید این کار را انجام دهم."