(Minghui.org)

«چه کسی در این دوره و زمانه به حزب کمونیست چین باور دارد؟»

مسئولین روستا در شیتان واقع در استان هنان، از مافوقشان دستوراتی گرفتند مبنی بر اینکه برای اعضای حزب سمیناری را ترتیب دهند. این رویداد چند روزی به درازا کشید، اما چندان مورد توجه قرار نگرفت. آنها گروهی از مردان و زنان مسن را با روزی ۲۰ یوآن برای شرکت در این سمینار، استخدام کردند تا از این طریق بتوانند به بالادستانشان گزارش دهند که سمینار را برگزار کرده‌اند. افراد مسن‌تر اغلب در طول این سمینار به خواب می‌رفتند و سمینار فقط پس از چند روز خاتمه یافت.

تعدادی از شرکت‌کنندگان اظهار کردند: «چه کسی در این دوره و زمانه به حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) باور دارد؟»

ما علاقه‌ای نداریم که عضو حزب کمونیست شویم

اخیراً چهار نفر را ترغیب کردم از ح.ک.چ و سازمان‌های وابسته‌ به آن خارج شوند. اما قلم یا تکه‌ای کاغذ نداشتم که اسامی آنها را یادداشت کنم. به سوپرمارکتی در آن نزدیکی رفتم و یک کارمند کامپیوتر جوان به من کمک کرد.

پس از اینکه اسامی آنها را یادداشت کردم، از آن کارمند تشکر کردم و قلم را به او برگرداندم. از او پرسیدم که آیا به حزب کمونیست و سازمان‌های وابسته‌ به آن ملحق شده است. گفت که عضو نبوده و علاقه‌ای هم  به عضو شدن ندارد.

سپس پرسیدم آیا هرگز دستمال‌‌گردن قرمز را که نشان‌ عضویت پیشگامان جوان (وابسته به ح.ک.چ) است، به گردن انداخته است. او گفت وقتی به مدرسه می‌رفت، این کار را می‌کرد. گفتم: «پیشنهاد می‌کنم از پیشگامان جوان خارج شوی و از آسمان بخواهی از تو مراقبت کند.» موافقت کرد و نامش را به من داد. گفتم: «تو جوان عاقلی هستی. هرگاه با رنج و بحرانی مواجه شدی، فقط تکرار کن: "فالون دافا خوب است و حقیقت- نیکخواهی- بردباری خوب است" آنگاه از بدبختی و بیچارگی نجات خواهی یافت. او به من اطمینان داد که آن کار را انجام خواهد داد و از من تشکر کرد.

وقتی درحال خریدن آب‌نبات در سوپرمارکتی بودم به زن جوانی برخورد کردم که در اداره‌ای کار می‌کرد. او گفت که برای مادرش آب‌نبات می‌خرید. گفتم: «چه دختر خوبی هستی. راستی، آیا عضو حزب هستی؟» پاسخ داد: «به هیچ وجه به حزب ملحق نمی‌شوم!» چند کلمه‌ای با هم صحبت کردیم، سپس موافقت کرد که از سازمان‌های وابسته به حزب خارج شود. پیشنهاد کردم که عبارات "فالون دافا خوب است، حقیقت- نیکخواهی- بردباری خوب است!" را تکرار کند تا از بلایا و مصیبت‌ها در آینده نجات یابد.

«ما عضو حزب نیستیم، پس چرا شما شهریه عضویت حزب را از حقوق‌مان کم می‌کنید؟»

امروزه در چین افراد زیادی نیستند که به حزب کمونیست باور داشته باشند یا بخواهند به سازمان‌های وابسته به آن ملحق شوند. آنهایی که به حزب ملحق می‌شوند کسانی هستند که از عضویتشان برای ارتقای شغلی استفاده می‌کنند و از آن بهره می‌برند. حزب ناامید شده و برای افزایش اعضایش به روش‌هایی متوسل شده است که وجدان را نادیده می‌گیرد.

یک معلم بازنشسته مدرسه ابتدایی که ۷۰ سال داشت، ماجرای خود را با من به اشتراک گذاشت. او دو دختر دارد که حدود ۳۰ سال دارند و در مدرسه راهنمایی تدریس می‌کنند. فیش حقوقشان در یک ماه کمتر از مقدار معمول بود. آنها علت را از قسمت حسابداری پرسیدند و به آنها گفته شد که شهریه عضویت در حزب از حقوقشان کسر شده است.

این معلمین به قسمت حسابداری گفتند که عضو حزب نیستند و حق عضویت نباید از حقوقشان کسر شود.  بخش حسابداری گفت که مدیر مدرسه اجازه کسر حقوق را داده است.

وقتی آنها با مدیر مدرسه صحبت کردند، وی گفت که خودش نام آنها را به لیست اعضای حزب اضافه کرده است. آنها گیج شده بودند، زیرا خودشان هرگز برگه درخواست برای ملحق شدن به حزب را پر نکرده بودند. مدیر اقرار کرد که درخواست‌ها و نامه‌های مورد نیاز در این زمینه را خودش شخصاً نوشته بود.

این خانم مسن گفت: «حزب سعی دارد مردم را وارد کند عضو آن شوند! شوهرم، پسر و دامادم همگی عضو حزب هستند. می‌خواهم شما به آنها کمک کنید از حزب خارج شوند. نام آنها را برای شما می‌نویسم.» گفتم: « بهتر است ابتدا از خودشان اجازه بگیری. آنها باید با خروج از حزب موافق باشند. این موضوعی جدی است، زیرا بر زندگی مردم تأثیر می‌گذارد. آسمان درحال نظاره کردن هر کاری است که ما انجام می‌دهیم.» او پاسخ داد: « ناراحت نباشید، آنها به حرف من گوش می‌دهند.»