(Minghui.org) اکثریت مردم در منطقه من، در روستاها زندگی می‌کنند. ما نیز در تلاش‌هایمان برای روشنگری حقیقت درباره آزار و شکنجه فالون دافا به‌دست حزب کمونیست چین، اکثر این روستاها را پوشش می‌دهیم.

در ژوئن گذشته، پنج نفر از ما تمرین‌کنندگان محلی، گروهی را شکل دادیم تا بتوانیم هر تعداد بیشتر از این روستاها را که ممکن است در این زمینه پوشش دهیم. به بیش از ۲۰۰ روستا رفتیم و بیش از ۱۰ هزار دی‌وی‌دی شن یون را میان روستاییان توزیع کردیم.

فرقی نمی‌کند هوا بارانی یا آفتابی باشد، همیشه در تلاشیم

یک سه‌چرخه برقی خریدم تا با آن به اطراف برویم، اما برای دو نفر از ما که داوطلب راندن آن شده بودیم، مدتی طول کشید تا در رانندگی با آن مهارت لازم را به‌دست آوریم. در ابتدا چند حادثه رانندگی داشتیم که باعث شد به درون نگاه کنم و ببینم چرا این حوادث رخ می‌دهند.

دریافتم که در قلبم به دنبال راحت‌طلبی بودم. در سال‌های اولیه این وابستگی‌ها مانع می‌شد که ضرورت صحبت درباره فالون دافا با روستاییان را درک کنم. تا ژوئن گذشته، به نظم و ترتیب استاد برای رفتن به مناطق روستایی و صحبت با مردم آن مناطق آگاه نشده بودم.

زمانی که به این مسئله واقف شدم، بیشتر مصمم شدم تا با کمک سایر هم‌تمرین‌کنندگان این روستاها را پوشش دهم. هرچه باشد، استاد، برای ما نظم و ترتیب‌های بی‌عیب و نقصی داده‌اند و فقط کافی است که بیرون برویم و با مردم صحبت کنیم.

از ژوئن گذشته، حتی یک روز هم روشنگری حقیقت در روستاها را متوقف نکردیم. همیشه کارها به‌راحتی پیش نمی‌رفتند، اما موفق شده‌ایم بر مشکلات غلبه کنیم.

روزی، هنگامی‌که به تپه‌ای با سراشیبی تند رسیدیم، مجبور شدیم پیاده شویم و سه‌چرخه را تا بالای تپه هل دادیم. در بالای تپه جویباری کوچک دیدیم که نمی‌توانستیم با سه‌چرخه ازمیان آن عبور کنیم، بنابراین، سه‌چرخه را در نزدیکی آن پارک کردیم، سپس با پای پیاده و به سختی از داخل جویبار عبور کردیم.

زمانی دیگر، باران به‌شدت می‌بارید. ما درحال عبور از جاده متروکی بودیم که هیچ مغازه یا روستایی درنزدیکی آن دیده نمی‌شد. طولی نکشید که جاده را سیلی فراگرفت و مانند این بود که گویا سوار قایقی کوچک در اقیانوس بودیم. به‌دقت از دی‌وی‌دی‌ها مراقبت کردیم و صبورانه در کنار جاده منتظر ‌ماندیم تا شدت بارندگی کمتر شود.

یک‌بار دی‌وی‌دی‌ها را در نقطه‌ای دورافتاده، در روستایی کوهستانی، از ساعت ۸ صبح تا بعد از ۶ عصر پخش کردیم.

روزی دیگر که عازم روستایی بودیم، روز بسیار داغی بود و طولی نکشید که خیس عرق شدیم. بعدازظهر، برای صرف ناهاری ساده شامل نان و ترشی سبزیجات و آب توقف کردیم. آن روز، موفق شدیم به ۱۱ روستا برویم و بیش از ۵۰۰ دی‌وی‌دی توزیع کردیم.

هیچ‌کدام از ما شکایتی از گرما یا مشکلات دیگر نکردیم. همگی در قلبمان، به‌روشنی آگاه بودیم که آن، مأموریت ما برای نجات موجودات ذی‌شعور است و آن را فرصت بزرگی به‌شمار می‌آوردیم تا خودمان را در تزکیه آبدیده کنیم.

مطالعه فا مسئله‌ای مهم در نجات موجودات ذی‌شعور

بر این باوریم که اگر بخواهیم موجودات ذی‌شعور را نجات دهیم، مطالعه فا به‌طور کوشا، مسئله‌ای مهم است. مهم نیست که چقدر سرمان شلوغ است، هرروز می‌توانیم، زمانی برای مطالعه فا، انجام تمرین‌ها و فرستادن افکار درست پیدا کنیم.

همه ما پنج تمرین‌کننده، همین‌طور سایر افرادی که گاهی‌اوقات به ما ملحق می‌شدند، به همکاری جمعی توجه داشتیم و با یکدیگر بدن واحد استواری را شکل دادیم. هرموقع که تضادهایی به‌وجود می‌آمد، به درون نگاه کرده و به‌آرامی آنها را حل‌وفصل می‌کردیم.

روستائیان آگاه شده‌اند

در حالی‌که، استاد عوامل شیطانی را که در بعدهای دیگر مردم را کنترل می‌کردند، ازبین می‌برند، شاهد بوده‌ام که درک مردم از اصول اخلاقی به‌تدریج بیشتر می‌شود. ما به مناطق پرجمعیت برای توزیع این دی‌وی‌دی‌ها می‌رویم و اکثر اوقات، وقتی با مردم درباره نمایش‌های باشکوه شن‌یون صحبت می‌کنیم، آنها مشتاقانه دی‌وی‌دی‌ها را می‌پذیرند.

گاهی‌اوقات سؤال می‌کنند که آیا این برنامه درباره فالون گونگ است. آنگاه ما از فرصت استفاده می‌کنیم تا به آنها بگوییم که چگونه این نمایش از تمرین معنوی فالون گونگ الهام گرفته است. در چند مورد، روستاییان برای تشکر از دریافت دی‌وی‌دی‌های شن‌یون به ما غذا و آب می‌دادند. داستان‌های جالب بسیار زیادی دارم که به‌اشتراک بگذارم اما به علت محدودیت فضا در این مقاله، فقط می‌خواهم درباره چند نمونه از آنها بنویسم.

یک ‌بار، درحالی‌که دی‌وی‌دی‌ها را توزیع می‌کردیم، شخصی پرسید که آیا این درباره فالون گونگ است. همه گیج شدیم و لحظه‌ای سکوت کردیم. آنگاه مرد میان‌سالی بلند شد و گفت: «مگر فالون گونگ چه اشکالی دارد؟ آنها مغلوب نمی‌شوند و قابل تحسین‌ترین گروه هستند!» به‌نظر می‌رسید که مردم با این کلمات بیدار شدند و از ما درخواست دی‌وی‌دی کردند.

روزی، به مردی که بیرون منزلش ایستاده بود، یک دی‌وی‌دی دادیم. رنگ چهره‌اش تیره شد و تهدید کرد که به پلیس اطلاع می‌دهد. لبخند زدم و شروع به صحبت کردم. گفتم که شن‌یون چه نمایش شگفت‌انگیزی است و داستان‌های بسیاری درباره فرهنگ سنتی چین را به تصویر می‌کشد. مردم در کشورهای دیگر چند صد دلار برای دیدن این برنامه می‌پردازند و ما باید به داشتن چنین فرهنگ غنی‌ای افتخار کنیم. درپایان، آن مرد از همسرش خواست که یک دی‌وی‌دی از ما بگیرد و ما را برای ناهار به منزلش دعوت کرد.

بسیار مفتخرم که یک مرید دافا هستم. اکنون، زمان بسیار باارزش است و مردم بسیار زیادی منتظرند تا نجات یابند. امیدوارم در تزکیه بهتر عمل کنم تا در آینده افسوس‌های کمتری داشته باشم.