(Minghui.org) در سال ۱۹۹۸، سه هفته قبل از اینکه تمرین فالون دافا را آغاز کنم، پسرم به من گفت که رابطه او با دوست‌دخترش به‌هم خورد. حالم بسیار خراب شد، به مدت بیش از سه هفته گریه کردم و قادر به غذاخوردن، نوشیدن یا خوابیدن نبودم. با اینکه شوهرم سخت تلاش کرد تا به من کمک کند، نتوانستم این رنج و اندوه را نادیده گرفته و آن را فراموش کنم.

شب و روز درباره این موضوع نگران بودم که آیا پسرم دختری خوب را برای ازدواج پیدا می‌کند یا نه. دچار بسیاری از بیماری‌ها مانند دیابت، بیماری‌های قلبی، و کمر درد نیز بودم. گرچه تحت درمان‌های دارویی متنوعی بودم، اما وضعیت سلامتی‌ام هرگز بهبود نیافت.

سرانجام چنان تهی شدم که تصمیم گرفتم با خوردن سم به زندگی‌ام خاتمه دهم. اما فروشگاهی که سم می‌فروخت بسته بود و نتوانستم فروشگاه دیگری را برای خرید آن پیدا کنم.

با سخنرانی تصویری استاد مداوا شدم

همانطور که در جستجوی فروشگاه دیگری بودم، به یکی از بستگانم برخوردم. از من پرسید که چه پیش آمده است و من شروع به گریه و شیون کردم. عده‌ای جمع شدند تا ببینید چه خبر شده است. فامیل مزبور از آنها خواست بروند و اینکه مسئله‌ای خانوادگی پیش آمده است.

وقتی درباره  اندوه قلبی‌ام با او صحبت کردم، گفت: «دیگر غمگین نباش. امشب به خانه‌ام بیا و من فالون دافا را به تو یاد می‌دهم. تضمین می‌کنم امشب قادر به خوابیدن خواهی بود.»

وقتی به خانه برگشتم، درباره برخوردی که داشتم با همسرم صحبت کردم و او مرا تشویق کرد که دعوت آن فامیلم را قبول کنم. نگران بودم، چون بسیار ضعیف بودم و به مدت سه هفته مقدار بسیار کمی غذا خورده یا مایعات نوشیده بودم. بااین‌حال، وقتی سوار دوچرخه شدم و به سوی خانه فامیلم حرکت کردم، این احساس را داشتم که گویی کسی مرا به جلو هل می‌دهد.

آنها خانوادگی درحال خوردن شام بودند و از من دعوت کردند که به آنها ملحق شوم، اما من به‌خاطر اینکه اشتها نداشتم درخواست آنها را رد کردم. فامیلم به من گفت که فقط مقدار کمی میل کنم و این بار قبول کردم. با کمال تعجب، هرچه بیشتر می‌خوردم، بیشتر می‌خواستم بخورم.

بعد از شام، تمرینات فالون دافا را به من آموزش داد. فقط تعدادی از حرکات را یاد گرفته بودم که چند تمرین‌کننده دیگر آمدند تا فیلم سخنرانی‌های فای معلم، استاد لی هنگجی را تماشا کنند. پس از ورود همه، از من خواسته شد که در وسط گروه بنشینم. طی مدت زمان کوتاهی خوابم برد و در پایان سخنرانی تصویری از خواب بیدار شدم.

در خانه، فکر می‌کردم که شب نمی‌توانم بخوابم، به‌خاطر اینکه چنین مدت زمان بسیار طولانی در خانه فامیلم خوابیده بودم. اما تمام طول آن شب و شب بعدی را نیز خوابیدم. دیگر دچار مشکل  بی‌خوابی نشدم.

استاد بیان می‌کنند:

«عده کمی از افراد ممکن است حتی به خواب بروند و درست وقتی سخنرانی من تمام می‌شود از خواب بیدار شوند. چرا این اتفاق می‌افتد؟ زیرا بیماری‌هایی در مغز آنها وجود دارد، بنابراین آنها باید درست شوند. زمانی که روی سر آنها کار می‌شود افراد نمی‌توانند آن را تحمل کنند، به همین جهت باید آنها را بی‌حس کرد هرچند آنها این را نمی‌دانند.» (جوآن فالون)

روز سوم، داروهایم را کنار گذاشتم. هرچند ۷۰ ساله هستم، اما ۵۰ یا ۶۰ ساله به نظر می‌رسم.

این آغاز تزکیه من در فالون دافا بود. صبح زود بیدار می‌شدم و به محل تمرین می‌رفتم تا تمرین‌ها را انجام دهم. اگر تنبلی می‌کردم، دچار سردرد می‌شدم. به‌این‌ترتیب معلم به من می‌گفتند که جدی و کوشا باشم و آگاه بودم که او مرا مشاهده می‌کنند.

یک روز پس از تمرین در مسیر برگشت به خانه، تمرین‌کننده‌ای با من دراین‌خصوص صحبت کرد که اگر امکان دارد با هم رابطه خویشاوندی برقرار کنیم. به او گفتم که دخترش بهتر از پسر من است. پاسخ  او منفی نبود و گفت که بچه‌های ما باید با هم قرار بگذارند و خودشان درباره آن تصمیم‌گیری کنند.

مادر و دختر، هر دو پسرم را دوست داشتند. نگرانی من برطرف شد، پسرم ازدواج کرد و من صاحب عروس بسیار خوبی شده بودم. پسرم ازدواج کرد و همه در خانواده ما با هم سازگاری دارند. شوهر و عروسم نیز تمرین در دافا را آغاز کردند. ما با هم فا را مطالعه کرده و یکدیگر را تشویق می‌کنیم.

دادخواهی علیه جیانگ زمین

پس از ۱۶ سال آزار و شکنجه وحشیانه، صدها هزار نفر از تمرین‌کنندگان، و همچنین افراد غیرتمرین‌کننده، از داخل و خارج از چین، جیانگ زمین، رئیس سابق رژیم کمونیستی چین را تحت پیگرد قانونی قرار دادند. این مرحله جدیدی در اصلاح فا است مبنی‌بر اینکه باید درباره حقایق دافا و آزار و اذیت برای مردم بیشتر و بیشتری کار روشنگری حقیقت را انجام دهیم. من نیز دست به اقدامات قانونی علیه جیانگ زدم.

مدت کوتاهی قبل از اینکه شکایت کیفری علیه جیانگ را ارسال کنم، چند نفر که گفتند از دایره اجتماعی هستند به خانه من آمدند. آنها از من پرسیدند چرا علیه جیانگ زمین اقامه دعوی می‌کنم. پاسخ دادم به‌خاطر اینکه جیانگ آزار و شکنجه فالون دافا را و سرکوب افرادی خوب را آغاز کرد. سپس با آنها درباره جزئیات تزکیه صحبت کردم، مخصوصاً اینکه چگونه من و خانواده‌ام به لحاظ جسمی و ذهنی از مزایای آن بهره‌مند شده‌ایم.

آنها از من خواستند مدرکی را امضا کنم و من به آنها گفتم: «به‌خاطر خود شما از امضای این مدارک باید خودداری کنم.» آنها حرفم را پذیرفتند و از خانه‌ام رفتند.

وقتی که با آنها صحبت می‌کردم، به‌ نظر می‌رسید گویی از محیط اطرافشان بی‌اطلاع بودند. آنها عکس استاد در اتاق نشیمن یا در کتاب جوآن فالون و چند دستگاه پخش موسیقی دافا را روی میز ندیدند. معلم از شما متشکرم، به‌خاطر حفاظت مشفقانه شما!

اصلاح فا به‌سرعت درحال پیشروی است. ما تمرین‌کنندگان باید در انجام سه کار به‌خوبی کوشاتر شویم و به مردم بیشتری کمک کنیم تا حقایق دافا و آزار و اذیت را درک کنند.

http://en.minghui.org/html/articles/2016/2/5/155096.html