(Minghui.org)

درود بر استاد محترم! درود بر هم‌تمرین‌کنندگان!

کوچک‌ترین فرزند در خانواده‌ام بودم. چهار برادر بزرگتر داشتم و والدین و برادرانم مرا بیش از حد دوست داشتند. در سال ۱۹۷۸ در دانشگاهی پذیرفته شدم. آن بعد از انقلاب فرهنگی بود و چین مجدداً سیستم دانشگاه را راه‌اندازی کرده بود. وقتی فارغ‌التحصیل شدم، در آن گروه آموزشی تنها دانشجوی ممتاز دختر بودم. در سال ۱۹۸۵ مرا برای کارآموزی به ایالات متحده فرستادند. در سال ۱۹۹۵ به سنگاپور رفتم و در یک شرکت بیمۀ آمریکایی به کار خوبی مشغول شدم.

پیش از اینکه تزکیه را شروع کنم، بسیار از‌خود‌راضی و مغرور بودم. پای‌بند به شهرتم بودم و تمایل به خودنمایی داشتم. وقتی مشغول پروژه‌های روشنگری حقیقت بودم، این وابستگی‌ها اغلب نمایان می‌شدند.

نگاه به‌درون، ابزاری جادویی

از ماه مه ۱۹۹۸ که فا را در سنگاپور کسب کردم، ۱۷ سال می‌گذرد. از آن زمان در بسیاری از پروژه‌های روشنگری حقیقت از‌جمله گزارشگری تلویزیون ان‌تی‌دی و مسئول فروش اِپک تایمز شرکت کردم؛ همچنین نوازنده فلوت در گروه مارش سرزمین الهی بودم. زمانی‌که در سنگاپور بودم و پس از اینکه به آمریکای شمالی مهاجرت کردم، در مکان‌های توریستی به کار اطلاع‌رسانی دربارۀ فالون دافا مشغول بودم. وقتی در سنگاپور بودم، در دادگاه برای هم‌تمرین‌کنندگان شهادت دادم. در‌واقع، تزکیه‌ام در سنگاپور بیشتر بر ازبین بردن ترس‌ و قوی کردن باور راسخم به دافا متمرکز بود.

در ماه اوت ۲۰۱۰، از‌آنجاکه سفارت چین در سنگاپور از تمدید گذرنامه چینی‌ام سرباز زد، مجبور شدم پس از ۱۲ سال از شغلم در یک گروه بیمه آمریکایی استعفاء دهم. به ونکوور نقل‌مکان کردم. طی مدت پنج سالی که در ونکوور تزکیه می‌کردم، به‌تدریج درک کردم که تزکیه به چه معنی است و چرا نگاه به‌درون یک ابزار جادویی برای تزکیه‌کنندگان است. آموختم که چگونه به‌درون نگاه کنم.

کشف مزیت ارتباط آشکار

کمی پس از اینکه به ونکوور رسیدم، به تمرین‌کننده‌ای با نام مستعار خانم رویی ملحق شدم. وی مجله‌ای در ارتباط با سبک زندگی لوکس و مدرن تأسیس کرده بود و از این کسب‌و‌کار به‌عنوان فرصتی برای روشنگری حقیقت دربارۀ دافا به جریان اصلی جامعه استفاده می‌کرد.

خانم رویی فردی بسیار کارآمد با چشمانی تیزبین در بازاریابی بود. او بسیار صریح و رک بود و همیشه آشکارا عقاید خود را بیان می‌کرد. توانایی و سخت‌کوشی وی را تحسین می‌کردم. در‌واقع او مانند غربی‌ها بود. اما من درون‌گرا بودم و حقیقتاً با جامعه غربی منطبق نشده بودم. گاهی اوقات ما نظرات متفاوتی درباره چگونگی پرداختن به کارها داشتیم.

ازآنجایی‌که درون‌گرا بودم، به‌ندرت ناراحتی‌ام را بروز می‌دادم. اما یک روز هنگام مطالعۀ گروهی فا، نتوانستم خودم را کنترل کنم و  یک‌مرتبه تمام شکایت‌هایم را ابراز کردم. اصلاً نیک‌خواهی‌ نداشتم و آن خانم به حرف‌هایم گوش نداد.

او بعداً به مشکلاتم اشاره کرد. احساس خوبی نداشتم، اما سمت آگاهم می‌دانست که او درست می‌گوید. بعد از اینکه آرام شدم، متوجه شدم که کجای کارم اشتباه بوده است. این اولین باری بود که متوجه شدم چقدر ارتباط خوب و آشکار می‌تواند مفید باشد.

استاد بیان کردند:

«وقتی با تضادی روبرو می‌‏شوید، اهمیت ندارد که حق با شما هست یا نیست. شما باید در حال پرسیدن این از خودتان باشید که، "در این وضعیت چه چیزی در سمت من درست نیست؟ آیا واقعاً امکان دارد اینطور باشد که در سمت من چیز نادرستی وجود داشته باشد؟" همه‌‏تان باید به این صورت در حال فکر کردن باشید، و اولین فکرتان این باشد که خود را به دقت بررسی کنید تا سعی کنید که مشکل را بیابید. هر کسی که به این صورت نیست در واقع تزکیه‌‏کنندۀ واقعی دافا نیست.» («یک مرید دافا چیست»)

از آن پس، وقتی با کسی مخالفت می‌کنم، سعی می‌کنم سمت خوب طرف مقابل و کوتاهی‌های خودم را پیدا کنم. درنهایت، تیم مجله ما محیط تزکیه بسیار خوبی به‌دست آورد. کارها را بهتر هماهنگ می‌کردیم و با همدیگر رشد می‌کردیم.

وابستگی‌ها مانع تلاش‌های روشنگری حقیقت می‌شوند

شغل اصلی‌ام بازاریابی برای مردم چینی محلی است. با استفاده از این مجله به‌عنوان یک پل ارتباطی، با انواع و اقسام افراد ازجمله مهاجرانی که سرمایه‌گذاری می‌کنند، صاحبان کسب‌و‌کارهای بزرگ و افراد موفق در صنایع مختلف برخورد می‌کنم. آنها مجلۀ ‌ما و رویدادهای سطح بالایی را که سازماندهی می‌کنیم، دوست دارند. بنابراین این فرصت را داریم تا آنها را به نمایش‌های شن یون دعوت کرده و به‌صورت حضوری حقیقت را دربارۀ دافا روشن کنیم.

در‌واقع از‌آنجاکه به‌صورت حضوری و در مناطق توریستی سنگاپور با مردم درباره دافا صحبت کرده بودم، فکر می‌کردم باتجربه هستم. از روش‌های قدیمی‌ام استفاده می‌کردم و توجه نمی‌کردم که آیا طرف مقابل می‌تواند آن را بپذیرد.

یکبار پس‌از دیدن تبلیغات یک مدیر املاک بسیار برجسته و موفق در رسانه‌های مختلف، با او تماس گرفتم. می‌خواستم مجلۀ نسبتاً جدید‌مان را به این خانم معرفی کنم. با وی تماس گرفتم و او گفت علاقه‌ای به آن ندارد. سپس نامه‌ای را همراه با یک نسخه از مجله به دفتر وی بردم و به منشی‌اش دادم. چند روز بعد با من تماس گرفت و گفت که این مجله را خیلی دوست دارد و خوشحال می‌شود که در تماس باشیم. پس‌ازآن در رویدادی که تدارک دیده بودیم شرکت کرد و از آن لذت برد. احساس کردیم که زمان آن است که دربارۀ دافا با او صحبت کنیم.

من و خانم رویی او را به صرف غذا دعوت کردیم. وقتی به موضوع فالون دافا رسیدیم، روشی را که در سنگاپور استفاده می‌کردم به‌کار بردم. اما روشم نامناسب بود، به‌ویژه به این دلیل که آن شخص در جامعه غربی بزرگ شده بود. خانم رویی در این‌خصوص با من صحبت کرد و من متوجه شدم که با دقت به‌درون نگاه نکرده بودم. فقط فکر می‌کردم که برای افراد متفاوت از روش‌های متفاوتی استفاده کنم. افسوس که وابستگی‌ام را رها نکرده بودم.

روشنگری حقیقت با قلبی خالص

پس‌ازاینکه یک شرکت برجسته در کار جواهرات، حامی مالی یکی از رویدادهای‌مان شد، به فروشگاه آنها رفتم و یک قطعه جواهر خریدم. مدیر آنجا فردی غربی بود و در انتخاب جواهر به من کمک کرد. وقتی مبلغ را پرداخت کردم، با خودم فکر کردم که مقدار قابل‌توجهی در فروشگاه آنها خرج کرده‌ام؛ بنابراین می‌توانم درباره دافا با او صحبت کنم.

چند روز بعد، خانم رویی از من سوال کرد که وقتی برای بازدید از آن فروشگاه رفته بودم، چه گفتم. گفتم که ابتدا چیزی خریدم و سپس دربارۀ دافا صحبت کردم. خانم رویی گفت که ظاهراً برای مدیر فروشگاه خیلی عجیب بوده که آنقدر درباره دافا صحبت کردم. به‌محض شنیدن این حرف احساس کردم که گویی ظرف آب سردی روی سرم ریخته شده است. باوجود احساس بدم، می‌دانستم که باید به‌درون نگاه کنم.

پس از مطالعۀ فا و تبادل تجربه با هم‌تمرین‌کنندگان، متوجه وابستگی‌ام به خودبینی، غرور و ازخودراضی بودن شدم که مانع از این می‌شد که احساسات دیگران را درنظر بگیرم. به این درک رسیدم که نگاه به‌درون، به‌معنای جستجوی تمام وابستگی‌ها است. خودم را مصمم کردم تا وابستگی‌هایم را از بین ببرم. بنابراین اغلب اوقات هنگام فرستادن افکار درست، از استاد می‌خواستم تا به من قدرت بدهند و افکار بدم را نابود کنند.

بعداز این اتفاق، هر زمان که دربارۀ دافا صحبت می‌کردم، مطلب را در ذهنم خلاصه می‌کردم. دریافتم که باید در‌نظر بگیرم که چگونه طرف مقابل می‌تواند گفته‌هایم را درک ‌کند و اینکه روشنگری حقیقت، قویاً به وضعیت تزکیه‌ام بستگی دارد. زمانی که قلبم خالص نبود، نتیجۀ خیلی خوبی حاصل نمی‌شد. هنگامی‌که نیک‌خواه بودم و حقیقتاً به نجات دیگران فکر می‌کردم، این میدان نیک‌خواهی، عناصر اهریمنی طرف مقابل را از‌بین می‌برد. درنتیجه، آن شخص به‌آسانی درک می‌کرد و آنچه گفته بودم را می‌پذیرفت.

اهمیت روشنگری عمیق حقیقت

اغلب وقتی در رویدادهای اجتماعی شرکت می‌کنم، مجله را همراه خود می‌برم. بسیاری از مردم پس از دیدنش، آن را بسیار دوست دارند. عده‌ای خیلی خوشحال می‌شدند و حتی با دیدن چنین مجله دو زبانۀ انگلیسی-چینی در کانادا که به‌زیبایی طراحی شده بود، احساس غرور می‌کردند. برخی در رویدادهای گوناگونی که سازماندهی کرده بودیم، شرکت می‌کردند و خوش می‌گذراندند. پس از آن در‌خصوص دافا با آنها صحبت می‌کردیم و آنها از طرفداران مجله می‌شدند. گاهی اوقات دوستان‌شان را به رویدادهای‌مان می‌آوردند یا حتی برای کمک به ما داوطلب می‌شدند. بیشتر اوقات تصویر هنرمندان شن یون را روی جلد مجله چاپ شده بود. اگر به‌سرعت روشنگری حقیقت نمی‌کردیم، عده‌ای می‌گفتند این یک مجله دافا است و از ترس، تماس‌شان را با ما قطع می‌کردند.

وقتی تازه در مجله شروع به‌کار کرده بودم، با یک نمایندۀ معاملات املاک تجاری موفق که تایوانی بود تماس گرفتم و از او خواستم که در مجله‌مان آگهی بدهد. او بلافاصله قراردادی یکساله با ما امضاء کرد و هزینۀ شش ماه را از پیش ‌پرداخت کرد. او بعداً به من گفت که مطمئن نبوده مجله‌مان موفق شود، اما چون تحت تأثیر صداقت و صمیمیت ما قرار گرفته بود، تصمیم گرفت ما را حمایت کند. او بعداً از یکی از نمایشگاه‌های طراحی منزل‌مان، بسیار حمایت کرد و شوهر، مادر و سه فرزندش داوطلبانه به ما کمک کردند. شبکه کانادایی CTV در بخش خبری شبانگاهی خود، گزارشی با ذکر نمایشگاهی بسیار موفق پخش کرد و تصویرش در اخبار نشان داده شد.

او خانم رویی و من را به رستورانی مجلل دعوت کرد. ما حقیقت را برایش روشن کردیم. اما ازآنجایی‌که اهل تایوان بود و نه سرزمین اصلی چین، به‌طور عمیق حقایق را برای او روشن نکردیم. او بعداً چندین بار از سرزمین اصلی چین دیدن کرد. تمام مشتریانش صاحبان کسب و کار در چین بودند. بعداز مدتی، تماسش با ما قطع شد. آموختیم که بسیار مهم است که از هر فرصتی به‌طور کامل برای روشنگری حقیقت استفاده کنیم.

فا استاندارد بالاتری را تعیین می‌کند

طی مدتی که برای آن مجله کار می‌کردم، به‌تدریج یاد گرفتم که برای [یافتن] وابستگی‌های پنهانم به‌درون نگاه کنم. این روند آسانی نبود. بعضی مواقع وابستگی‌ای که به‌نظر می‌رسید از‌‌بین رفته است، دوباره ظاهر می‌شد. گاهی وقتی تضادی پیش می‌آمد، بسیار دردناک بود چراکه به اشتباهات دیگران نگاه می‌کردم و فراموش می‌کردم به‌درون نگاه کنم. رسیدن به وضعیت نگاه به‌درونِ بدون قید‌و‌شرط، واقعاً آسان نبود. استاد به‌وضوح به ما گفته‌اند:

«وقتی یک شخص احساس می‌کند صدمه دیده است یا وقتی با بدبختی و ناکامی مواجه می‌شود، برای او واقعاً مشکل است که هنوز هم خودش را مورد بررسی قرار دهد و ببیند که آیا کاری اشتباه را انجام داده است. اگر یک شخص بتواند آن را انجام دهد، پس می‌گویم که در این مسیر، در این مسیر تزکیه، و برای کل هستی‌اش، هیچ چیز نمی‌تواند او را متوقف کند.» («آموزش فا در کنفرانس در سنگاپور»)

هرزمان که هر احساس ناراحت‌کننده‌ای در قلبم وجود دارد، می‌دانم که فا نسبت به گذشته استاندارد بالاتری برایم تعیین کرده است. هیچ‌چیزی تصادفی نیست و همواره باید به‌دنبال این باشم که چه کاری را اشتباه انجام دادم.

در زندگی گام بهجلو برداریم، در تزکیه گام بهجلو برداریم

ما این مجله را از صفر شروع کردیم. در ابتدا فقط به زبان چینی بود و اکنون دو زبانه است. حالا تمام برندهای سطح بالا در مد، جواهرات، مبلمان، لوازم آرایشی و آژانس‌های توسعه املاک به ما آگهی می‌دهند. حقیقتاً احساس می‌کنیم که هر قدم رو به‌جلو برای این مجله، قدمی روبه‌جلو در تزکیه‌مان بود. هنگامی‌که کسب‌و‌کار ما اوج می‌گیرد، افراد سطح بالای بیشتری مایل به همکاری با ما هستند. وقتی آنها مهربانی که تمرین‌کنندگان ساطع می‌کنند را می‌بینند، روشنگری حقیقت برای آنها آسان‌تر است.

در ماه مه امسال، مجله‌مان یک نمایشگاه طراحی مجلل خانه با نام «خانه رویایی» در مرکز همایش ونکوور برگزار کرد. همراه با ۱۶ طراح برندۀ جایزه در ونکوور، سالن ۴۱۸۰ مترمربعی نمایشگاه را تبدیل به خانه‌هایی رؤیایی کردیم.

تیم ما کمتر از ۱۰ نفر بود. برای مردم عادی برگزاری چنین نمایشگاهی در این مقیاس وسیع با این تیم کوچک غیرممکن است. اما ما تزکیه‌کننده هستیم. برای موفقیت در این نمایشگاه، الزامات بالایی برای وضعیت تزکیه‌مان وجود داشت.

سال گذشته یک انجمن ساخت‌و‌ساز چینی در ونکوور تأسیس شد. مدیر این انجمن را می‌شناختم. او مجلۀ‌ ما را دوست داشت و می‌دانست که من یک تمرین‌کننده هستم. امیدوار بودم که این انجمن بتواند یکی از حامیان مالی ‌ما شود. او می‌دانست که فالون دافا خوب است، همچنین آگاه بود که حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) مردم چین را آزار و شکنجه می‌کند و از ح.ک.چ متنفر بود. اما می‌ترسید که اگر در نمایشگاه ما شرکت کند، سفارت چین ممکن است برایش مشکل ایجاد کند. به او گفتم تنها زمانی شخص می‌تواند رها از مشکل باشد که خدایان از او حفاظت کنند و مثال‌های زیادی برایش زدم. با صحبت‌هایم موافق بود. اما این بار در رویداد ما شرکت نکرد.

تحت تأثیر قرار نگرفتم و مستقیماً به معرفی نمایشگاه به چندین کسب‌و‌کار محلی موفق چینی ادامه دادم. سه عدد از آنها حامی مالی تبلیغات در «راهنمای خانۀ رویایی» شدند. در میان آنها خانمی حضور داشت که در کسب‌و‌کار کاشی بود و او را در گردهمایی انجمن ساخت‌و‌ساز ملاقات کرده بودم. هنگامی‌که قرارداد را امضاء می‌کرد، از من پرسید که آیا دافا را تمرین می‌کنم. گفتم که وقتی در سنگاپور بودم شروع به تمرین کردم.

به وی گفتم: «من به حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری باور دارم. این مجله شغلم است. به‌خاطر اینکه حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری را تزکیه می‌کنیم، با همه با صداقت و مهربانی رفتار می‌کنیم و این، دلیل پیشرفت خیلی سریع در کسب‌و‌کارمان است.» او گفت که قرارداد را امضاء می‌کند.

خانم دیگری که در کار سنگ بود، درخواست تخفیف داشت. به او گفتیم که ما درحال ایجاد نامی تجاری‌ هستیم که تخفیف ارائه نمی‌دهد. این یک نمایشگاه طراحی سطح بالا است که از طراحان مختلف، چیزهایی مانند اتاق نشیمن، اتاق خواب، آشپزخانه و حمام را به‌نمایش می‌گذارد. با هم دوست شدیم. او نه‌تنها قراردادی با ما امضاء کرد، بلکه در فروش خیلی از بلیط‌ها نیز به ما کمک کرد. شوهرش برنده بزرگترین جایزه این نمایشگاه شد و جواهری به ارزش ۲۰ هزار دلار دریافت کرد. بعداز این نمایشگاه، کسب‌و‌کارشان رونق گرفت و پیشرفت کرد. او به دوستانش گفت که مجلۀ ما برایش خوش‌شانسی آورد.

صادق و درست

یک شرکت مالی چینی-کانادایی بسیار موفق، حامی مالی این نمایشگاه شد. آنها مشتریان قدرتمند زیادی داشتند و ثروتمندترین فرد در کانادا نیز مشتری آنها بود. پیش‌از امضای قرارداد با آنها، مطمئن نبودم که آیا باید حقیقت را برای‌شان روشن کنم.

به‌طورکلی مردم بعد از شرکت در برخی از رویدادهای‌مان راحت‌تر روشنگری حقیقت را می‌پذیرند. اما ازآنجایی‌که آنها حامی مالی‌مان بودند، قرار بود چند بلیط به آنها بدهیم. اگر روشنگری حقیقت نمی‌کردیم و مهمانان‌شان از آنها می‌پرسیدند که آیا این یک مجله دافا است، نامناسب بود و ممکن بود قرارداد را از‌دست بدهیم. فکر کردیم که همه حیات‌ها برای فا آمده‌اند؛ سمت آگاه آنها خواهد دانست چه چیزی را انتخاب کند.

بنابراین به منشی آن شرکت گفتم: «ما تمرین‌کننده هستیم. ممکن است بعضی از مهمانان شما بگویند که این یک مجله فالون دافا است. مایلم بدانید که دافا، اعتقاد و باورمان است و این مجله، شغل‌مان است.» سپس حقیقت را درباره فالون دافا به او گفتم. او دستپاچه شد و گفت که این موضوع بزرگی است. گفت که قبلاً یک مشتری‌ داشتند که تمرین‌کننده بود و به همین خاطر، سفارت چین با تماس‌های تلفنی آنها را اذیت کرد. ۳۰ دقیقه افکار درست فرستادم. سپس منشی تماس گرفت و گفت که شرکت خواهند کرد. رئیسش و همچنین بسیاری از افراد دیگر، این نمایشگاه‌‌های زیبا را دوست داشتند.

استاد بیان کردند: «تزکیه به تلاش خود شخص بستگی دارد، درحالی که گونگ به استاد شخص مربوط است.» (جوآن فالون)

عمل به عهد‌های‌مان

همه‌چیز توسط استاد انجام می‌شود. با یادآوری دو ماه پیش‌از شروع نمایشگاه، زمان‌های زیادی بود که احساس می‌کردیم خیلی سخت یا غیرممکن است. تنها سه هفته پیش‌از آغاز این رویداد، دو عدد از غرفه‌داران بزرگ، از شرکت در نمایشگاه صرف‌نظر کرده‌اند. نمی‌توانستیم بگذاریم که فضایی خالی بماند. اما چگونه می‌توانستیم در چنین مدت کوتاهی، غرفه‌داران مناسبی پیدا کنیم؟

فا را مطالعه کردیم و سپس [درک‌های‌مان را] براساس فا به‌اشتراک گذاشتیم. تمرین‌کننده‌ای به‌اشتراک گذاشت که تخصص اصلی‌اش طراحی مد است و هرگز تا وقتی این مجله را دید، فکر نمی‌کرد که این تخصص می‌تواند با نجات مردم مرتبط باشد. بی‌درنگ فهمید که آن مسیری است که استاد برایش نظم و ترتیب داده‌اند. برای آمدن به ونکوور و کار کردن در مجله همه‌چیزش را رها کرد و بر سختی‌های زیادی غلبه کرد.

من به‌اشتراک گذاشتم که هرزمان با سختی‌های بزرگ مواجه می‌شوم، صحنه نزول خدایان از آسمان در ابتدای برنامۀ «برای احیای دوباره تمام چیزها، آفریدگار را دنبال کنیدِ» شن یون در سرم پدیدار می‌شود. ما برای فا آمدیم و عمل به عهد و پیمان‌های‌مان هدف زندگی‌مان است. حتی خدایان در آسمان به ما رشک می‌برند. تمرین‌کننده دیگری گفت: «باید به استاد و فا باور داشته باشیم. استادمان می‌توانند هرکاری انجام دهند.»

صاحب مغازه: «آیا اکنون شایسته تمرین دافا هستم؟»

از طریق این تبادل تجربه دریافتیم که عدم اعتماد به نمایشگاه، نشان‌دهنده عدم اعتماد به فا بود. با نگاه به نقشه طراحی نمایشگاه روی میز، دیدیم که هر غرفه مانند یک جهان جدید است. برگزار کردن این نمایشگاه با موفقیت، روشنگری حقیقت و نجات مردم است. مطمئن بودیم که موفق می‌شویم.

در یک ماه آخر پیش از شروع نمایشگاه، حساب این را از‌دست داده بودم که چند بار مشکل داشتیم و از سد چه تعداد موانع گذر کردیم. هرچه به تاریخ شروع نمایشگاه نزدیک می‌شدیم، مشکلات و تضادها به‌دفعات بیشتری ظاهر می‌شدند. مشکلی را صبح حل می‌کردیم، آنگاه مشکلی تازه در عصر ظاهر می‌شد. هرزمان که با مشکلات روبرو می‌شدیم، راه‌حل ما مطالعه فا و نگاه به‌درون بود و هر کدام از ما از شر وابستگی‌های بشری بسیاری رها شد.

هرروز ساعت ۵:۲۰ صبح تمرینات را انجام می‌دادیم و به‌دنبال آن فا را مطالعه می‌کردیم و افکار درست می‌فرستادیم. سپس یک روز سخت کاری را آغاز می‌کردیم. سرانجام موفق شدیم که ۳۰۰۰ نفر را به نمایشگاه زیبای «خانه رویایی» بیاوریم.

درطول نمایشگاه، در مجموع ۴۵ نفر از اعضای انجمن ساخت‌و‌ساز چینی-کانادایی از نمایشگاه بازدید کردند. معاون رئیس انجمن به من گفت که مجدداً دفعۀ بعد خواهد آمد.

رئیس یک شرکت خانه‌سازی لوکس نیز این نمایشگاه را خیلی دوست داشت. او به ما گفت: «به‌خاطر شما ونکوور به شهر با‌کیفیت‌تری تبدیل خواهد شد.»

رئیس شرکتی که برای آماده‌سازی این محل قرارداد بسته بود، با دیدن اینکه سالن خالی ۴۱۸۰ متر مربعی، طی مدت سه روز تبدیل به مکانی با خانه‌های زیبا شده است، واقعاً شگفت‌زده شد. در روز اختتامیه با او ملاقات کردم. وقتی مرا دید، اولین جمله‌ای که گفت این بود: «آیا درحال‌حاضر برای تمرین فالون گونگ واجد شرایط هستم؟»

درحال‌حاضر پایگاه داده‌های مجله‌مان حاوی هزاران ورودی است. بسیاری از مردمی که هنوز حقیقت را نمی‌دانند، منتظر ما هستند. فوریت این موضوع را عمیقاً احساس می‌کنم. گرچه درحال پیشرفت هستم، هنوز وابستگی‌های بشری بسیاری دارم. باور دارم تا زمانی که بی‌قیدوشرط به‌درون نگاه ‌کنم، بیشتر و بیشتر خالص خواهم شد. فقط وقتی خودمان را به‌خوبی تزکیه کنیم، می‌توانیم موجودات ذی‌شعور را به‌طور مؤثرتری نجات دهیم.

سپاسگزارم استاد! از همگی متشکرم!

(ارائه شده در کنفرانس فای ۲۰۱۵ در کرانۀ غربی)

http://en.minghui.org/html/articles/2015/10/28/153421.html