(Minghui.org)  یک تزکیه‌کننده بدون از‌بین بردن حسادت نمی‌تواند به ثمره حقیقی دست یابد یا از سه‌قلمرو خارج شود.

وقتی یک شخص حسود می‌بیند که کیفیت زندگی، قابلیت‌ها، شهرت یا شرایط دیگران از خودش بهتر است، آن را ناعادلانه درنظر می‌گیرد. آن شخص حتی ممکن است با کلمات یا رفتارش دیگران را برنجاند.

این واکنش‌ها برخلاف اصول نیک‌خواهی هستند و موجب از‌دست دادن تقوا و ایجاد کارما می‌شود. کلید داشتن قلبی بزرگ از‌بین بردن حسادت به‌طور کامل است.

استاد بیان کردند:

«حسادت، مانع عظیمی در تزکیه است و اثر زیادی بر تمرین‌کنندگان دارد. آن مستقیماً بر توان‌گونگ تمرین‌کننده اثر می‌گذارد، ‌به ‌تزکیه‌کنندگان آسیب می‌رساند و به‌‌شدت مانع صعودمان در تزکیه می‌شود. به‌عنوان یک تمرین‌کننده، شما باید صد‌در‌صد آن را از بین ببرید. بعضی از مردم، اگرچه تا سطح معینی تزکیه‌کرده‌اند هنوز نمی‌توانند از حسادت‌کردن خودداری‌کنند. به‌علاوه،‌ هرچه رها‌کردن آن سخت‌تر باشد؛ حسادت، راحت‌‌تر قوی‌تر می‌شود. اثرات منفی این وابستگی، بخش‌های آسیب‌پذیر شین‌شینگ فرد را تقویت می‌کند. (فصل سوم، تزکیه شین‌شینگ - فالون گونگ)

«تیپ‌های حسود دیگران را حقیر می‌شمارند و اجازه نمی‌دهند که دیگران از آن‌ها پیشی بگیرند. وقتی می‌بینند‌ که دیگری لایق‌تر از آنهاست، همه چیز جلوی چشمان‌شان تار می‌شود، آن را غیرقابل تحمل می‌یابند و واقعیت را نفی می‌کنند.» (فصل سوم، تزکیه شین‌شینگ - فالون گونگ)

چینی‌های باستان توصیف کامل و جامعی از حسادت داشتند: «شخص به‌محض شنیدن اینکه کسی کار خوبی انجام داده به او شک می‌کند، به‌محض شنیدن اینکه کسی کار بدی انجام داده قویاً باورش می‌کنند. به‌محض دیدن موفقیت دیگران گویی چیزی از دست داده ‌است و با دیدن شکست و ضررهای دیگران حس آرامش و آسایش می‌کند.»

حسادت برای تزکیه‌کنندگان به شدت منع شده است. آن در فرهنگ حزب کمونیست نیز نمود پیدا کرده است.

به‌عنوان تزکیه‌کنندگان باید فرهنگ الهی را جایگزین تأثیر فرهنگ حزبی کنیم و برای بهبود قلمروی تزکیه‌مان از الزامات دافا پیروی کنیم.

چِن جیتینگ، فیلسوفی از سلسله مینگ می‌گوید که برای یک شخص محترم دو چیز مایه ننگ و شرمساری است: بالیدن به نقاط قوت و سرپوش نهادن به کاستی‌های خود. وی همچنین می‌گوید دو صفت ناشایست برای یک شخص محترم وجود دارد: حسادت به قابلیت‌های دیگران و انتشار ناتوانی‌های آنها.

وانگ یانگ‌مینگ، فیلسوف دیگری از سلسله مینگ چنین نظریه‌ای داشت: درد و رنج انسان‌ها ناشی از غرورشان است. غرور و تکبر موجب از‌خود‌راضی‌بودن می‌شود. از‌خود‌راضی‌بودن موجب می‌شود افراد به دیگران احترام نگذارند.

در مقابل، تواضع موجب می‌شود شخص پذیرا باشد و مورد احترام دیگران باشد. آن از اعماق قلب فرد می‌آید و از روی خودنمایی نیست. شخص با دانستن کاستی‌های خود، فروتن می‌شود و تمایل دارد برای کمال خود از دیگران بیاموزد. شخص فروتن درون‌نگری می‌کند و دیگران را سرزنش نکرده و به دیگران حسادت نمی‌کند.

برخی هم‌تمرین‌کنندگان توسط حسادت و ذهنیت مبارزه‌طلبی از وضعیت درست تزکیه دور شده‌اند. نمی‌توانند درک کنند که چه چیزی درست و چه چیزی نادرست است و حتی تا جایی پیش رفته‌اند که به تخریب کار تمرین‌کنندگان دیگر می‌پردازند.

هنگامی‌که تمرین‌کنندگان دافا با یکدیگر همکاری نمی‌کنند، اهریمن خوشحال شده و استاد غمگین می‌شوند. این تمرین‌کنندگان نمی‌توانند نجات را به موجودات ذی‌شعور عرضه کنند و درنهایت برای خودشان رنج و محنت بهارمغان می‌آورند.

 استاد مکرراً درباره آسیب‌های ناشی از حسادت هشدار داده‌اند. ایشان بیان کردند:

«در حال حاضر هنوز برخی شاگردان هستند که از نظر همکاری با هم به طرز بدی کوتاهی دارند. و نه فقط کوتاهی—حتی تا جایی پیش می‌‏رود که یکدیگر را تخریب می‌‏کنند. به شما می‌‏گویم، صرف‌‏نظر از اینکه فکرتان چه باشد، هر بار که در نقش تخریب پروژۀ یک مرید دافا یا چیزی که مریدان دافا باید انجام دهند عمل کنید، به‌‏عنوان یک اهریمن در حال عمل کردن هستید. اهمیتی ندارد که فکر کنید، "من یک مرید دافا هستم، و چیزهای خیلی زیادی انجام داده‌‏ام". نیروهای کهن علیرغم این، یک به یک در حال نوشتن موارد در دفتر حساب شما هستند.» (یک مرید دافا چیست از آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای نیویورک ۲۰۱۱)

حسادت دلیل این است که بسیاری از تمرین‌کنندگان نمی‌توانند به‌خوبی با یکدیگر همکاری کنند. آنها به یکدیگر به دیدۀ حقارت نگاه می‌کنند و حتی با هم بیگانه و از هم جدا می‌شوند.

مبارزه کردن فقط حسادت را بیشتر می‌کند و می‌تواند منجر به کارمای بیماری شود. همه وابستگی‌ها موجب بروز مشکلات می‌شوند و تزکیه‌کننده را درخطر می‌اندازد.

یکی از مقالات تبادل تجربه اخیر دربارۀ ماجرای دو هم‌تمرین‌کننده بود که نمی‌توانستند به‌خوبی با یکدیگر همکاری کنند. یکی از آنها بسیار سردرگم بود.

روزی، استاد حافظه‌اش را باز کردند تا زندگی‌های گذشته را ببینند و او دید که نیروهای کهن مشکلاتش را نظم و ترتیب داده‌اند.

قبل از اینکه به این زندگی بازپیدا شوند، استاد مکرراً به آنها گفته بودند: «باید به‌خوبی با یکدیگر همکاری کنید. باید به‌خوبی با یکدیگر همکاری کنید. باید به‌خوبی با یکدیگر همکاری کنید…»

درنهایت این تمرین‌کننده دلخوری‌هایش را رها کرد و برای اینکه با هم‌تمرین‌کننده خود همکاری خوبی داشته باشد پیش‌قدم شد. درنهایت استاد و دافا مشکلات و اختلافاتشان را برطرف کردند.

حسادت از خودخواهی نشأت می‌گیرد. نیروهای کهن به همین دلیل به‌وجود آمدند.

آن ما را در مسیری کاملاً مخالفِ الزاماتی که استاد خواستند هدایت می‌کند. پیروی از حسادت همانند پیروی از نیروهای کهن است و می‌تواند بهانه خوبی به نیروهای کهن بدهد تا بتوانند کنترل‌مان کنند.

استاد بیان کردند:

«اگرچه سیستم نیروهای كهن پاک شده است، همان‌طور كه می‌دانید، مانع لایۀ سطحی این جهان، شکسته نشده است. نیروهای كهن سال‌ها پیش - ده‌ها میلیون سال پیش - بسیاری از چیزها را برنامه‌ریزی كردند. چیزی كه آنها طراحی کردند مثل صفحۀ نمره گیریی است که می‌چرخد. زمانی كه به وضعیت متفاوتی می‌رسد، پدیده‌ای آسمانی در جهان آشکار می‌شود، و به بدن انسانی وصل است.» (آموزش فا در سن فرانسیسكو، ۲۰۰۵)

درحالی‌که ساز‌و‌کار نیروهای کهن هنوز درحال اجرا است، تنها راه انکار آن پیروی از سخنان استاد است تا جذب در حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری شویم.

بسیاری از تمرین‌کنندگان دافا ادعا می‌کنند که مریدان استاد هستند و فقط مسیر تزکیه‌ای که استاد نظم و ترتیب داده‌اند را دنبال می‌کنند و ادعا می‌کنند که نظم و ترتیب‌های نیروهای کهن را انکار کرده‌اند.

با‌این‌حال، اعمال و رفتارشان با این گفته‌ها مطابقت ندارد. لازم است که خودخواهی و تمام وابستگی‌های دیگرمان را از‌بین ببریم تا این نمره‌گیری نیروهای کهن را درهم بشکنیم.

http://en.minghui.org/html/articles/2016/8/10/158192.html