(Minghui.org) به‌ دنبال مکانی بودم که بتوانم با خیال راحت از طریق تلفن حقیقت درباره فالون دافا را روشن کنم. وقتی نزدیک رودخانه‌ای رسیدم، دو زن و یک مرد در آنجا بودند، از من پرسیدند آیا می‌توانم آنها را به ساحل برسانم یا نه. گفتم، می‌توانم، ازاینرو پیشنهاد کردند که هزینه را بپردازند.

به آنها گفتم که رایگان آنها را می‌برم، اما آنها گفتند که سوار اتومبیل نمی‌شوند مگر اینکه پول‌شان را قبول کنم. ازآنجا‌که گفتم به‌هرحال از آن منطقه عبور می‌کردم، درنهایت پذیرفتند که سوار شوند.

آنها به من اعتماد کردند: «امروز ما با شخص خوبی ملاقات کردیم. از ایستگاه اتوبوس تا ساحل راه طولانی است. ما مدت زیادی منتظر بوده‌ایم و هیچ اتومبیلی از اینجا عبور نکرد.»

گفتم: «این مقدر شده است. آیا شما به رابطه تقدیری اعتقاد دارید؟» یکی از خانم‌ها درباره این موضوع می‌دانست، بنابراین ادامه دادم: «دائوئیستی وجود داشت که می‌گفت، وقتی دو نفر بدون ادای هیچ حرفی همدیگر را ملاقات می‌کنند، آن از 500 سال پیش مقدر شده است. امروز، سه نفرتان سوار اتومبیلم شدید. آن یک رابطه تقدیری عظیمی است، آیا این‌طور نیست؟» آنها تأیید کردند.

گفتم: «من موجودی الهی شدن را تزکیه می‌کنم. استادم به ما می‌آموزد با هر چیزی که برخورد می‌کنیم، سایرین را درنظر داشته باشیم. ما اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری را دنبال می‌کنیم. من فالون دافا را تزکیه می‌کنم. آیا درباره این تمرین تزکیه شنیده‌اید؟» گفتند که درباره آن شنیده‌اند.

گفتم: «دروغ‌های رسانه‌های دولتی را باور نکنید. جیانگ زمین آن دروغ‌ها را سرهم کرده تا راه را برای آزار و شکنجه فالون گونگ هموار کند. حادثه خودسوزی در میدان تیان‌آن‌من جعلی بود.» وارد جزئیات این حادثه شدم و از آنها خواستم درباره آن بادقت فکر کنند: «شما به‌آسانی متوجه دروغ‌ها خواهید شد.»

آنها با من موافق بودند و یکی از آنها گفت: «مادرم به بودا اعتقاد دارد. داشتن ایمان گناه نیست. به نظرم شما شخص مهربانی هستی.» به آنها گفتم که همه تمرین‌کنندگان فالون دافا افراد خوبی هستند.

وقتی به ساحل رسیدیم، درباره خروج از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) به آنها گفتم و توضیح دادم، زمانی که ح.ک.چ متلاشی شود و برای جنایاتش جوابگو باشد، آنها با خارج شدن از حزب در امنیت‌ خواهند بود.

به آنها گفتم: «سه کناره‌گیری وجود دارد. شما وقتی به حزب ملحق شدید، سوگند خوردید. بنابراین باید از ح.ک.چ و سازمان‌های جوان خارج شوید و سوگندی را که طی آن متعهد شدید زندگی‌تان را برای ح.ک.چ بپردازید، باطل کنید.» بعد از اینکه اسامی مستعاری به آنها دادم که از طریق اینترنت ارائه دهند، پذیرفتند که کناره‌گیری کنند.