(Minghui.org) سال‌های زیادی در کار تجارت بوده‌ام و پس از یادگیری فالون دافا که ده سال پیش اتفاق افتاد، اکنون درک می‌کنم که چگونه توسط فا در کارم هدایت شده‌ام. در جامعه‌ای عادی، زمان زیادی از وقت مردم صرف کار کردن می‌شود. این برای تمرین‌کنندکان دافا به‌عنوان راهی برای اعتباربخشی به فا و روشنگری حقیقت نظم و ترتیب داده شده است. تزکیه دافا در هر جایی از جمله جامعه مردم عادی ممکن است اتفاق بیفتد. استاد بیان کردند:

«اکثریت تزکیه‌کنندگان فالون دافای ما (به‌جز آن‌هایی که تزکیه‌کنندگان حرفه‌ای هستند) در بین مردم عادی تزکیه می‌کنند، از این‌رو این اجتناب‌پذیر است که در جامعه معمولی انسان عادی به‌صورت یک فرد عادی تزکیه کنیم و با جامعه در تماس نباشیم. همه ما شغلی داریم و باید آن‌را به‌خوبی انجام دهیم.» (جوآن فالون)

محلِ کار شیوه ارزشمندی برای دسترسی به موجودات ذی‌شعور، پیدا کردن دوست و روشنگری حقیقت است. با این‌که کار کردن تزکیه کردن نیست، اما کیفیت کار کردن ما وضعیت تزکیه شخصی ما را منعکس می‌کند. چند نفر از ما واقعاً شغل‌مان را به‌خوبی انجام داده‌ایم؟

به‌خوبی راه‌اندازی کردن یک تجارت

تمرین‌کنندگان شرکت‌های سود‌آور و بدون سودی را راه‌اندازی کرده‌اند. در ابتدا، بسیاری از این شرکت‌ها با نیت سودآوری شروع به‌کار کردند، اما ضعیف عمل کرده و به‌خودی خود از سوددهی باز ماندند. در حقیقت، به‌نظر می‌رسد بیشتر شرکت‌هایی که توسط تمرین‌کنندگان راه‌اندازی شده از جمله بعضی شرکت‌های من، عمل‌کرد بدی داشته‌اند.

حتی برای تاجران باتجربه نیز هم‌سو بودن با استانداردهای فا، کنترل مداخله شدید نیروهای کهن، نجات موجودات ذی‌شعور و تجارت موفقیت‌آمیزی را انجام دادن کار آسانی نیست.

تمرین‌کنندگان به‌منظور اعتباربخشی به فا و نجات موجودات ذی‌شعور شرکت‌هایی را راه‌اندازی کرده و آغاز به‌کار می‌کنند. الزامات برای راه‌اندازی یک تجارت موفقیت‌آمیز حتی برای غیر‌تمرین‌کنندگان نیز بالاست. آن‌ها می‌گویند که هشتاد درصد تجارت‌های جدید در پنج سال اول شکست خورده‌اند.

آغاز کردن یک تجارت آسان نیست. شرکت باید اجازه تأسیس قانونی، حق مالکیت، بازگشت سرمایه و حسابداری داشته باشد. کارکنان باید پرسنلی باتجربه باشند و ارزش زیادی برای مشتریان قائل شوند. بسیاری تمرین‌کنندگان اشتباهاً این‌را باور دارند، چون آن‌ها تمرین‌کننده هستند و «قلبی برای چیزی» دارند، فکر آرزومند آن‌ها نتایج خوبی به‌همراه خواهد داشت و می‌توانند «مسیر کوتاه را انتخاب کرده» یا از کسب سال‌ها تجربه لازم برای داشتن یک تجارت موفق بی‌نیاز شوند.

آن‌طور که این مسئله را متوجه شده‌ام، این فرهنگ حزبی است و باید حذف شود.

سایر تاجران سالها سخت کار می‌کنند. مدارک حرفه‌ای پیشرفته‌ای کسب می‌کنند و در «مدرسه زندگی» درس‌های سختی می‌آموزند. آیا می‌توانیم فکر کنیم که چون تمرین‌کننده هستیم همه چیز به‌ما داده خواهد شد؟ البته، قلب بسیار مهم است، اما میان‌بُری در تجارت نیست-مردم بی‌تجربه اشتباهات گزافی انجام می‌دهند.

در رابطه با‌ شغلم ضعیف عمل می‌کردم. شرکت‌هایم به‌خوبی عمل نکرده و بیشترشان ضرر می‌دادند. تمرین‌کنندگان را به این‌خاطرکه به کار نیاز داشتند استخدام کرده بودم، نه به‌خاطر این‌که بهترین و لایق‌ترین افراد در آن سِمت بودند.

در حقیقت، بیشتر آن‌ها نالایق بوده و در کارشان ضعیف عمل می‌کردند. این مشکل ناشی از وابستگی‌ام به خودنمایی و حفظ شهرت در میان تمرین‌کنندگان بود. هم‌چنین از دافا به‌عنوان بهانه و نه انجام درست کارها استفاده می‌کردم.

یک‌بار در طول مطالعه فا وقتی این متن را در سخنرانی سوم جوآن فالون خواندم لرزه بر اندامم افتاد:

«شخصی وجود داشت که کتاب مرا در دستش گرفته‌ بود، در خیابان قدم زده و داد می‌زد که، "با حفاظت معلم لی می‌دانم که ماشین‌ها نمی‌توانند به‌من بزنند". آن تضعیف دافا بود، و ما چنین شخصی را محافظت نخواهیم کرد. حقیقت این است که مریدان دافا به‌این شکل عمل نمی‌کنند.»

با این ذهنیت فکر کرده بودم اگر «قلبی برای آن داشته باشم» و به دافا ایمان داشته باشم کافی خواهد بود و می‌توانم از چیزهایی مثل مهارت در کار و توجه به جزییات و به مشتریان اجتناب کنم. این طرز فکر می‌تواند باعث شود مردم باور کنند تمرین‌کنندگان توجهی به آنها ندارند.

بعد از آنکه متوجه این نکته در خودم شدم، دیدم که سایرین نیز همین کار را انجام می‌دهند. جای تعجب نبود که پروژه‌ها همیشه با کمبود بودجه مواجه می‌شدند و تقریباً هیچ‌گاه به اهدافشان نمی‌رسیدند. چگونه آن‌ها می‌توانستند به اهداف بالقوه‌شان در نجات موجودات ذی‌شعور دست‌ یابند وقتی در کارشان ضعیف عمل می‌کردند؟

حتی بدتر از آن، رفتارمان می‌تواند تأثیر منفی روی مردمی که قصد نجات‌شان را داریم داشته باشد. آیا آن‌ها رفتارمان را عجیب ارزیابی نمی‌کنند؟ اگر حقیقتاً به‌خوبی تزکیه کنیم، انجام وظیفه کردن درست در محل کار را مقدم خواهیم شمرد و قوانین جامعه عادی را رعایت خواهیم کرد و تأثیر مثبتی باقی خواهیم گذاشت.

تأثیر مثبتی را که تمرین‌کنندگان کارخانه ‌پارچه‌بافی در چین برجای گذاشتند را در نظر بگیرید:

«در رابطه با رشد شین‌شینگ، مثال‌های چشم‌گیر زیادی وجود دارد. شاگردی بود که در یک کارخانه پارچه‌بافی در شهری در استان شان‌دونگ کار می‌کردو بعد از این‌که فالون دافا را یاد گرفت، تمرین‌ها را به دیگر همکارانش یاد داد. نتیجه این بود که، کارخانه شکل تازه‌ای به خود گرفت. او عادت داشت که تکه‌هایی از حوله‌ها را از کارخانه پارچه‌بافی به خانه ببرد و بقیه کارمندان نیز همین کار را می‌کردند. بعد از این‌که تمرین ما را یاد گرفت، نه تنها بردن اجناس به خانه را متوقف کرد، بلکه همه چیزهایی را که از کارخانه به خانه برده بود به کارخانه بازگرداند. وقتی دیگران دیدند که او این کار را کرد، آن‌ها نیز بردن چیزها را متوقف کردند و بعضی از کارمندان حتی آن‌چه را که قبلاً به خانه برده بودند به خانه برگرداندند. این وضعیت در تمام کارخانه اتفاق افتاد.» ( جوآن فالون)

چه برای شرکتی کار کنیم و چه شرکتی راه‌اندازی کنیم، نقش‌هایمان برای ما نظم و ترتیب داده شده تا در جامعه تزکیه کنیم، دوستانی بیابیم و حقیقت را روشن کنیم. بسیاری از مردمی که در محل کارمان آن‌ها را مشتری به حساب می‌آوریم شاید تمرین‌کنندگان آینده باشند.

از فرصت استفاده کردن برای صحبت با دیگران درباره دافا

یک‌بار با یک گل‌فروشی در شهری کوچک و دورافتاده‌ در آرکانزاس تماس تلفنی گرفتم. باید برای کسی که برای شرکت‌مان کار می‌کرد گل می‌فرستادم، چون همسرش پس از بیماری طولانی درگذشته بود. بعد از سفارش دادن گل، صاحب گل‌فروشی پشت تلفن گفت: «شما خوش‌شانس هستید که امروز تماس گرفتید، چون من تا دو هفته دیگر مغازه‌ام را تعطیل می‌کنم.» تعجب کردم و دلیلش را از آن خانم پرسیدم. شوکه شدم وقتی گفت: «اینجا شهر کوچکی است و تنها جا برای یک مغازه گل‌فروشی است. من مغازه‌ام را بعد از هشت سال می‌بندم تا به‌ فرد جوانتری که او هم می‌خواهد گل‌فروشی باز کند این شانس را بدهم که کسب و کاری موفق داشته باشد.»

وقتی این‌را شنیدم چشمانم پر از اشک شد. او ادامه داد: «مردم اینجا اگر به لباسی نیاز داشته باشی ‌به سادگی لباس تن‌شان را درمی‌آوردند و به‌ تو می‌دهند. خیلی از مردم اینجا این‌گونه هستند.» بیست دقیقه بعد به روشنگری کامل حقیقت به او گذشت. او همه چیز را فهمید. اگر این کار را نداشتم هرگز او را ملاقات نمی‌کردم. این مسئله به‌من یاد‌‌‌آوری کرد که همان‌قدر که این فرد فوق‌العاده بود تمرین‌کنندگان هم باید به استانداردهای بالاتری برسند.

استاد در کتاب جوآن فالون گفتند:

«مردم عادی می‌توانند هر کاری را بخواهند انجام دهند و آن به خودشان مربوط است. ممکن نیست که همه به‌طور حقیقی تزکیه کنند. به‌هرحال به‌عنوان یک تمرین‌کننده، شخص باید استاندارد بالاتری را دنبال کند. پس این‌ها شرایطی تعیین‌شده برای تمرین‌کنندگان هستند.»

این خانم در بعضی جهات مانند یک تمرین‌کننده رفتار می‌کرد، اگرچه تمرین‌کننده نبود. به‌محض این‌که داستانش را شنیدم، دانستم که این نشانه‌ای است تا یکی از شرکت‌هایم را به تمرین‌کننده‌ای بدهم که در گذشته در کارهای آن به من کمک کرده بود و با او توانسته بودم یکی از بدهی‌هایم را بپردازم. به همسرم گفتم و او فوراً موافقت کرد. آن شرکت بسیار باارزش بود، چون سال‌ها طول کشیده بود تا ساخته شود. بعضی تمرین‌کنندگان وقتی درباره آن شنیدند متعجب شدند. ما باید همیشه سایرین را به خود ترجیح دهیم.

چرا اینقدر سخت است؟

چرا کارکردن با تمرین‌کنندگان اینقدر سخت است؟ بخشی از آن مربوط به اصل خودمان است. درک من این است که تمرین‌کنندگان از جایی که آمده‌اند پادشاهانی بوده‌اند و «گنجاندن دو پادشاه در یک اقلیم» دشوار است. عامل دیگر وابستگی‌هایمان است، به‌خصوص وابستگی‌های مربوط به پول و ثروت.

یک شخص می‌تواند به بدست آوردن پول زیاد وابسته باشد و نیز به نداشتن پول زیاد. مورد قبلی معمولاً دغدغه تمرین‌کنندگان نیست؛ ما فقط به داشتن پول زیاد اهمیت خاصی نمی‌دهیم.

به‌منظور کسب فا، تمرین‌کنندگان باید از چیزهای زیادی چشم‌پوشی کنند. در موردی خاص مربوط به خودم، این شامل باختن در یک مسئله دادگاهی و از دست دادن پول زیادی بود. افراد بسیاری تجربه مشابهی داشته‌اند. اگرچه وکیل‌مان گفت که حق با ما بود و گروه مقابل ضرر و زیان بسیاری را بوجود آورده بود، ما باختیم. اما من نتیجه را سبک گرفتم. وقتی وکیل‌مان تلفن کرد تا اخبار بد را بگوید متعجب شد و گفت: «اوه، اکثر موکلینم در چنین مواقعی بسیار ناراحت می‌شوند.»

از آن فرصت استفاده کرده تا دوباره حقایق را برایش آشکار کنم. باخت بزرگی مثل پرونده من را سبک گرفتن، آزمون سختِ شین‌شینگ بود. تمرین‌کنندگان زیادی را می‌شناسم که آن‌ها نیز این آزمون را گذرانده‌اند-نیروهای کهن این آزمایش را گذاشته‌اند تا تمرین‌کنندگان جدید را از وارد شدن به دافا بازدارند. دو روز بعد از این مال باختن، می‌توانستم تقوا را که به ستون گونگم اضافه شده بود حس کنم. تمرین‌کنندگان به این تقوا نه برای راحت زندگی کردن در جامعه بشری، بلکه برای نجات موجودات ذی‌شعور نیاز دارند.

حذف وابستگی‌ به چیزی نه حذف خود آن چیز

اجتناب عمدی از پول و ثروت نیز یک وابستگی است. به درک من، تمرین‌کنندگان زیادی در زندگی‌های گذشته تزکیه کرده‌اند که تمام چیزهایی که باعث راحتی‌شان می‌شد و پول را رها کردند. آن‌ها با این شکلِ تزکیه کاملاً راحت بودند. تمرین‌کنندگان می‌توانند سختی‌های زیادی را تحمل کنند. اما ما فالون دافا را تزکیه می‌کنیم که لازم نمی‌داند کاملاً از پول چشم‌پوشی کنیم. ما نیاز داریم تا وابستگی به پول را رها کنیم، نه خود پول را. در جامعه عادی ممکن نیست که بدون پول زندگی کرد.

فرهنگ حزب کمونیست می‌تواند دلیل این وابستگی بوده یا آن را تقویت کند. بر طبق مارکسیست، این به‌ مردم یاد داده می‌شود که در محل کار بهتر از سایرین کار کردن اشتباه است. همه قرار است بدون در نظر گرفتن مقدار تلاش یا تقوایشان یکسان بدست بیاورند و مردم نسبت به افرادی که از طریق کار کردن به موفقیت مالی دست می‌یابند حسادت می‌ورزند.

سابقاً در غرب، مردم افرادی را که با مشتریان خوب برخورد کرده یا کسب و کار موفقی داشتند تحسین می‌کردند. آن‌ها به مشتری‌هایشان، کارمندانشان توجه کرده و به جامعه منفعت می‌رساندند. امروزه، حتی در ایالات متحده، مردم به روشی که چینی‌ها تحت رژیم کمونیسم رفتار می‌کنند موفقیت‌شان را پنهان می‌کنند. معتقدم تمرین‌کنندگان مسئول اعتباربخشی به فا از طریق شغل‌شان و کمک به حذف این فرهنگ حزبی از جامعه آینده هستند.

دافا شامل هر چیزی در کیهان می‌شود، شامل جامعه سطح بالاتر، منصب‌های بالاتر در جامعه و محل کار تا پایین‌ترین چیزها. هر تمرین‌کننده‌ای می‌تواند از طریق راه‌های تقریباً نامحدودی در هر شغل یا سطحی از جامعه به فا اعتبار ببخشد. تمرین‌کنندگانی در بانک و امور مالی کار می‌کنند و شغل‌شان مدیریت مقدار زیادی پول برای سایر مردم است. بعضی از آن‌ها حقوق خوبی دارند و هیچ مشکلی در به‌دست آوردن درستِ پول زیاد یا حتی پول زیادی داشتن نیست، تا زمانی‌که وابستگی به آن نداشته باشند.

هنگامی‌ که تمرین‌کنندگان به فا اعتبار می‌بخشند، چیزهایی را برای آینده به‌جا می‌گذارند. جامعه‌ای که همه در آن بی‌پول باشند و تجارتی نباشد چگونه جامعه‌‌ای است؟ شکل تجارت و پول می‌تواند در آینده تغییر کند، اما همیشه نیاز به تعامل بین مردم خواهد بود.

به درک من، به‌دست آوردن پول اگر به‌عنوان چیزی که قرار است فردی داشته باشد و چیزهایی را با پیروی از فا و مطابقت با قوانین بشری انجام دهد، گناه نیست. هدف، نجات موجودات ذی‌شعور بیشتری است. تزکیه در دافا جدی و باارزش است.

آیا تمرین‌کنندگان به‌منظور نجات موجودات ذی‌شعور بیشتر نباید با استانداردهای جامعه عادی هم‌سو باشند؟ چگونه می‌توانیم این شانس را داشته باشیم که به سطوح بالاتر جامعه دست پیدا کنیم اگر مثل یک گدا فقیر باشیم؟

تمرین‌کنندگان متوجه هستند که پول چیز سطح پایینی است. استاد در جوآن فالون بیان کردند:

«در بهشت سعادت غایی، درختان از طلا ساخته شده‌اند، زمین، پرنده‌ها، گل‌ها و خانه‌ها نیز طلا هستند و حتی بدن بودا نیز طلایی و درخشان است. حتی آن‌جا نمی‌توانید یک قطعه سنگ پیدا کنید. گفته می‌شود که از سنگ به‌عنوان پول استفاده می‌کنند.»

ما از پول برای زندگی کردن در جامعه عادی استفاده می‌کنیم، به فا اعتبار بخشیده و موجودات ذی‌شعور را نجات می‌دهیم، اما وابستگی به پول نداریم.

خلاص شدن از افکار منفی

بسیاری اوقات، تمرین‌کنندگان به‌جای آن‌که توانایی‌هایشان را بالا ببرند تا مسئولیت بیشتری پذیرفته و موفق‌تر شوند، رنج برده و سختی‌هایی را تحمل می‌کنند که در نتیجۀ افکار منفی خودشان است. در ذهن من این افکار باعث شد تا تقریباً ده سال «سرگردان در بیابان» باشم. تنها اخیراً بر این عقیده بشری غلبه کرده و چیزها را در راستای فا قرار دادم و همه چیز در محل کارم سریعاً پیشرفت کرد.

مدت کوتاهی پس از این پیروزی به هیأت مدیره جدیدی دعوت شدم که می‌توانستم افراد زیادی از رده‌های بالای جامعه از سراسر دنیا را ملاقات کنم. همان‌طور که تمرین‌کنندگان دیگر نیز گفته‌اند، بسیار سخت است تا به این قشر اجتماع دسترسی پیدا کرد. این تماماً در نتیجه حذف آن وابستگی‌هایم بود، پس توانستم نظم و ترتیبی را که استاد نیک‌خواهمان تدارک دیده بودند دنبال کنم.

اکثر تمرین‌کنندگان نیاز به کار دارند. ما باید علاوه بر مواظبت از سایرین، بیشترین هماهنگی با جامعه مردم عادی را داشته باشیم و بهترین را برای جامعه آینده برجا بگذاریم. همچنین باید هرجا که می‌توانیم با سایر تمرین‌کنندگان همکاری کنیم و فرهنگ حزبی را به‌طور کامل از بین ببریم.

کار ما راهی است که از طریق آن تمرین‌کنندگان ‌می‌توانند تأثیر مثبتی در جامعه داشته باشند؛ این راهی است که توسط استاد برای‌مان تدارک داده شده تا به فا اعتبار ببخشیم و موجودات ذی‌شعور را نجات دهیم. باید این فرصت را ارج نهیم.

لطفاً به‌هر مطلب نادرستی اشاره کنید.