(Minghui.org) از سال ۱۹۹۷ که تمرین فالون دافا را شروع کردم، براساس اصول حقیقت، نیک‎خواهی، بردباری زندگی می‎کنم. من در شرکت‎های تجارت الکترونیکی کار کرده‌ام که در آن گزارش فروش‌های جعلی چیزی رایج است، اما توانستم از طریق فروش صادقانه، به کسب‌و‌کار آن شرکت‎ها رونق بدهم.

در صنعت تجارت الکترونیک در چین، حجم فروش یک فروشگاه آنلاین و امتیازدهی مشتریان، در تصمیم خریداران برای سفارش دادن به آن فروشگاه، چیزی مهم و حیاتی است. در نتیجه برخی از مردم کسب‌و‌کار خرید آنلاین ساختگی را راه انداخته‎اند. آنها برای افزایش فروش یک فروشگاه، از آن خرید جعلی کرده و بازخورد‎های مثبت ساختگی برای آن فروشگاه ارسال می‎کنند. در مقابل فروشگاه به این افراد کمیسیون پرداخت می‌کند.

شنیده‌ام که بیش از ۹۵ درصد از فروشگاه‎های آنلاین در چین، از این استراتژی فروش جعلی استفاده می‎کنند.

امتناع از برون‌سپاری خرید آنلاین جعلی

در سال ۲۰۱۳ به یک شرکت تجارت الکترونیکی پیوستم. عمویم با صاحب آن شرکت ارتباط داشت، بنابراین مدیر شرکت به‌طرز خاصی با من برخورد می‎کرد.

ابتدا در قسمت خدمات به مشتریان که پایین‎ترین سطح شغلی در این شرکت بود، آغاز به‌کار کردم. پس از مدت کوتاهی، مدیر مرا به دستیاری یکی از متخصصین فروش منصوب کرد.

آن متخصص به من گفت به تعداد زیادی از گروه‎های کیوکیو بپیوندم. کیوکیو یک پلت‌فرم رسانه اجتماعی در چین است که به مردم اجازه می‎دهد گروه‌هایی را تشکیل دهند و اطلاعاتشان را به‌اشتراک بگذارند.

سپس گفت که مطلبی حاوی لیستی از فرصت‌های کاری را به گروه‎های کیوکیو ارسال کنم. این مطلب شامل لینک‌هایی به محصولات ما، قیمت واحد، کمیسیون و نظرات ویژه بود. بسیاری از افراد در گروه‌های مختلف کیوکیو، این کارها را برای انجام دادن انتخاب کرده و بعد از به‌اتمام رساندن کارها تصویری از آن را ارسال می‎کردند. سپس من پولشان را به آنها پرداخت می‎کردم.

پس از ارسال چند فرصت کاری، متوجه شدم این نوع از برون‌سپاری خرید آنلاین درواقع شرم‌آور است. این ‎کار، مصرف‎کنندگان واقعی را فریب می‌دهد. بسیاری از محصولات بد یا جعلی چنین توهمی از یک «فروش داغ» را ایجاد کرده و مصرف‎کنندگان را وسوسه می‎کنند تا آن محصولات را بخرند.

فالون دافا به من آموخته است که درستکار، مهربان و بردبار باشم. من در این کسب‌وکار به دام افتاده بودم. این شرکت برای ارتقاء شغلی‌ام در آینده، تنها کار با این «متخص فروش» را به من محول کرده بود. اگر این کار را نمی‎کردم، اعتماد شرکت و این فرصت را برای ارتقاء شغلی از دست می‎دادم.

یک هفته درباره این مسئله فکر ‎کردم. در نهایت تصمیم گرفتم از تعالیم دافا پیروی کنم و دیگر آن کار را انجام ندهم. دافا در زندگی‎ام چیزی بسیار باارزش‌تر است. نمی‎توانم کاری را بر خلاف تعالیم آن انجام دهم.

برای مدیرم توضیح دادم که چرا نمی‎خواهم به انجام این کار ادامه دهم. او تصمیم مرا درک نکرد، اما اجازه داد به بخش خدمات به مشتریان بازگردم. مدیرعامل به عمویم نیز شکایت کرد و گفت من از فرصتی که در اختیارم گذاشتند، استفاده نکردم.

یادگیری روشی جدید برای فروش

از تصمیمم پشیمان نبودم و تمام تلاشم را در قسمت خدمات به مشتریان به‌کار می‌گرفتم. در ضمن، با بسیاری از همکارانم در مورد فالون دافا و آزار و شکنجه آن به‌دست حزب کمونیست صحبت می‌کردم. یکی از همکارانم به‌همین دلیل از حزب کمونیست خارج شد.

در طول سال نوی ۲۰۱۵، آن همکارم گفت که قصد دارد از شرکت برود. او مشتری بزرگی داشت که به‎خاطر اعتمادش به من، او را به من سپرد.

آن مشتری، نماینده فروش در زمینه پیشبرد فروش ازطریق یک میکروبلاگ (یک ابزار محبوب رسانه‎ اجتماعی در چین) بود. این کانال کاملاً جدیدی برای فروش در منطقه‎ ما بود.

من کار را از او یادگرفتم و آن مؤثر واقع شد. در اولین تلاشم، ۸۰ هزاریوآن فروش کردم. کسب‌و‌کارم به رشد خود ادامه داد. در بهترین روزهای کاری‎ می‎توانستم درمجموع به‌ارزش ۳۰۰ هزار یوان محصولات را به‌فروش برسانم.

این کانال رسانه‎ای جدید نه تنها به فروش محصولاتمان کمک کرد، بلکه راه جدیدی برای تبلیغ آنها نیز ارائه داد که باعث شد در بسیاری از هزینه‎های تبلیغات در شرکتم صرفه‎جویی شود.

سپس به پست مدیریت فروشگاه اینترنتی ارتقاء یافتم.

دو میلیون یوآن سود با فروش صادقانه

اغلب در مورد این موضوع فکر می‎کردم که آیا یک شرکت می‎تواند بدون انجام برون‌سپاری خرید آنلاین دوام بیاورد یا نه. در ظاهر، بدون فروش جعلی، حجم فروش این شرکت بسیار پایین‎تر بود و به‌سختی می‎توانست به‌رقابت با سایر شرکت‌ها بپردازد.

اما مارک‎های بین‎المللی واقعی نیازی به فروش جعلی ندارند. مشتریان فقط می‎خواهند آنها را با حق‌العمل خریداری کنند.

فروش جعلی نمی‎تواند کیفیت محصول را بالا ببرد و فقط راهی برای فریب دادن مشتریان است.

تصمیم گرفتم بازاریابی را یادبگیرم. تمرین دافا به من کمک کرد تا مطالب را درک کنم و آنچه را یاد می‌گیرم، به‌خاطر بسپارم. می‌توانستم مطالب را سریع یاد بگیرم. احساس می‌کردم از طریق تزکیه رشد می‌کنم و می‎توانم همه چیز را از سطحی بالاتر ببینم.

شروع کردم تا کارها را به‌روشی متفاوت انجام دهم. از مدیریت فرصت، مدیریت سازمان فروش و بازاریابی شروع کردم. کمی بعد یک شرکت مرا به‌عنوان مدیر عملیات استخدام کرد.

دوباره موقعیت دشواری برایم ایجاد شد. زیرا باید تصمیم می‎گرفتم که به فروش جعلی در این شرکت جدید ادامه دهم یا خیر. مردم به انجام آن کار عادت کرده بودند. یک ‎بار پیشنهاد برون‌سپاری خرید آنلاین را رد کردیم و ۱۰۰ هزار یوآن در فروش از دست دادیم.

با گذشت زمان، درکم از بازاریابی را با سایر افراد در آن شرکت به‌اشتراک گذاشتم. به آنها گفتم که فروش طولانی‌مدت بر حسب ارزشی است که برای مشتریان قائلیم، نه براساس تقلب و فریب.

آنها ازطریق تجارب خودشان نیز متوجه شدند که فروش جعلی نمی‎تواند حجم فروش را در درازمدت افزایش دهد. همیشه این خطر وجود دارد که اگر سایرین متوجه این موضوع شوند، آن فروشگاه‎ بسته شود. به‌تدریج رویکرد فروش جعلی را کنار گذاشتیم.

کسب‌وکارمان بدون فروش جعلی به‎طرز شگفت‎انگیزی، به رشد خود ادامه داد. در سال ۲۰۱۶، بیش از ۲ میلیون یوآن سود خالص داشتیم و من جزو یکی از شرکای این شرکت شدم.