(Minghui.org) یک روز در سال 2011، تمرین‌کننده‌ای با من تماس گرفت و گفت که ناخن انگشت پای دخترش در حادثه‌ای کنده شده است. دختر این تمرین‌کننده نمی‌توانست از شدت درد بخوابد. این تمرین‌کننده نمی‌دانست چه کاری انجام دهد، بنابراین از من خواست که اگر می‌توانم برای کمک نزد او بروم.

کاهش درد

تقریباً نیمه‌شب بود که این تماس را دریافت کردم، اما بااین‌حال به منزلش رفتم. دختر نوجوان در تخت گریه می‌کرد و مادر در کنارش بود. آن تمرین‌کننده گفت: «امروز میزی را جابه‌جا می‌کردیم. میز را با نیروی زیادی هل دادم که باعث شد ناخن انگشت پای دخترم به آن گیر کند. ناخنش کنده شد و درد بسیار زیادی ایجاد کرد.»

آن نوجوان نیز تمرین‌کننده بود، ازاین‌رو قابل درک بود که نباید این مداخله را تصدیق کنیم. پیشنهاد کردم که افکار درست بفرستیم، اما پس از مدتی، درد از بین نرفت. درحالی‌که آن دختر هق‌هق می‌زد، در فکر بودیم که چه کاری انجام دهیم. به تمرین‌کننده گفتم: «چطور است که از استاد درخواست کمک کنیم؟»

آن تمرین‌کننده با تکان دادن سر موافقت کرد و یک کتاب دافا از جعبه‌ای در زیر تخت بیرون آورد. وقتی دیدم که ده‌ها کتاب دافا در آن جعبه است، شگفت‌زده شدم. چرا این کار را انجام می‌دهیم؟ تخت مکانی برای خوابیدن است و امکان دارد در روزهای گرم تابستان، لباس زیادی نپوشیم. آیا باید با کتاب‌های دافا به این نحو رفتار کنیم؟

آن تمرین‌کننده گفت که این آپارتمان کوچک است و او وسایل بسیار زیادی آنجا دارد. بااین‌حال، او صفحۀ جوآن فالون با تصویر استاد را باز کرد. لحظه‌ای که او به استاد ادای احترام کرد، دختر گریه را متوقف کرد و ظرف چند دقیقه به خواب رفت. آن تمرین‌کننده عذرخواهی کرد و امیدوار بود استاد او را ببخشند. آنگاه بلند شد و تمام کتاب‌های دافا را به بالاترین طبقۀ کمد منتقل کرد و آنها را مرتب کرد.

نمونه‌های بسیار

این درسی جدی برای ما است. علاوه‌براین، متوجه رفتارهای دیگری نیز شده‌ام که نسبت به استاد و فا محترمانه نبودند:

قرار دادن کتاب‌های دافا داخل یک کشو همراه با دیگر اشیاء متفرقه و قرار دادن لباس‌هایی شامل شلوار یا جوراب روی کشویی که کتاب‌های دافا در آن قرار دارند.
گذاشتن عینک روی کتاب‌های دافا یا قرار دادن کتاب دافا به‌طوری‌که طرف روی کتاب رو به زمین باشد.
استفاده از مطالب چاپ‌شدۀ تبلیغاتی به‌عنوان جلد کتاب، یا استفاده از یک تکه کاغذ متفرقه ازجمله کاغذ بسته‌بندی دخانیات به‌عنوان نشان لای کتاب.
آب دهان زدن به انگشت برای ورق زدن یک کتاب دافا.
برخی افراد بدون توجه کتاب‌های دافا را روی طرفی از روتختی قرار می‌دهند که آن طرف روتختی با پوست در تماس است.
برخی ضمن مطالعۀ کتاب‌های دافا به پای خود دست می‌زنند یا هنگام مطالعه، کتاب‌های دافا را نزدیک کشالۀ رانشان قرار می‌دهند.
برخی بی‌ملاحظه با سخنرانی‌ها یا قسمتی از سخنرانی‌هایی که رونویسی کرده‌اند مانند زباله رفتار می‌کنند.
برخی در حین گوش دادن به سخنرانی‌های صوتی استاد با همدیگر صحبت می‌کنند.
بعضی افراد شعرهای استاد را بدون ذکر نام استاد یا تاریخ آن می‌نویسند و آنها را مانند دکور به دیوار خانه نصب می‌کنند.
برخی بعد از رفتن به توالت بدون شستن دستشان کتاب‌های دافا را می‌خوانند.
برخی به‌خاطر راحتی در حالت نیمه‌نشسته کتاب‌های دافا را می‌خوانند.
بعضی افراد با لباس کثیف و بدون شستن صورتشان یا شانه زدن موهایشان تمرینات را انجام می‌دهند.
برخی تصویر استاد را در کشوی میز در بالکن می‌گذارند و لباس زیر یا جوراب را در بالای میز آویزان می‌کنند.
استفاده کردن بدون ملاحظه از انواع و اقسام آگهی‌های تبلیغاتی یا حتی تصویر حیوانات در پشت قاب عکس استاد.
برخی جلوی تصویر استاد غذا قرار می‌دهند اما آنجا را به‌موقع تمیز نمی‌کنند. درنتیجه، مقداری غذا در آنجا خراب و فاسد می‌شود.
قرار دادن فندک‌ یا کبریت یا ریختن خاکستر عود جلوی تصویر استاد.
استفاده از قاب عکس‌های شکسته برای تصویر استاد و حتی گاهی استفاده از قاب عکسی که یکی از گوشه‌های آن از‌بین رفته است.
تعویض لباس در مقابل عکس استاد.
هنگام تولید کتاب‌های دافا، مهر زدن بر صفحاتی که اشتباه چاپ شده‌اند.

در این مرحله از اصلاح فا، باید در‌خصوص موضوع احترام به استاد و فا روشن باشیم. درغیر این‌صورت، عواقب آن می‌تواند بسیار جدی باشد.

استاد بیان کردند:

«تمام فایی که الان درباره‌‏اش صحبت کردم برای این بود که یک مطلب را به شما بگویم: خواه به من احترام بگذارید یا نه، به عنوان استاد شما، واقعاً، حقیقتاً برایم مهم نیست. در گذشته، همان‌‏طور که شما را نجات می‌‏دادم، بسیاری از شما به من ناسزا می‌‏گفتید. افرادی بودند که حتی در حین کلاس‌‏هایم به من ناسزا می‌‏گفتند. برایم مهم نیست. فقط می‌‏خواهم شما را نجات دهم. (تشویق) چیزی که سعی دارم بگویم این است که شخصاً اصلاً برایم مهم نیست شما چطور با استاد رفتار می‌‏کنید. من تحت تأثیر هیچ عاملی در هیچ سطحی از کیهان نیستم. اما مشکلی هست، اینکه، اگر شما به استاد احترام نگذارید، طبق اصول کیهان اشتباه است، و نیروهای کهن از این شکاف سوءاستفاده کرده و به خاطر این، شما را نابود می‌‏کنند. بزرگ‌‏ترین بهانه را برای نابود کردن شما به دست آورده‌‏اند، چون آنها تمام روندی که شما را نجات می‌‏دهم دیده‌‏اند.» («تشریح فا هنگام جشن فانوس سال 2003 در کنفرانس غرب ایالات متحده»)

استاد همچنین بیان کردند:

«وقتی که به استادتان بی‌‏احترامی می‌‏کنید، می‌‏دانید من چه فکر می‌‏کنم؟ برایم کمترین اهمیتی ندارد. همین حالا، آیا می‌‏دانید من چه کسی هستم؟ شما فقط شکل متجلی شدۀ بشری‌‏ام را می‌‏شناسید. چیزی که آن طرف در سمت دیگر، مقابل شما متجلی می‌‏شود نیز تصاویر درون کیهان هستند. در آینده نخواهید دانست نهایتاً چه کسی هستم. هیچ موجودی در کیهان نخواهد فهمید نهایتاً چه کسی هستم. اینکه با من خوب رفتار کنید یا نه، برایم کمترین اهمیتی ندارد، ولی نیروهای کهن شما را زیر سختی نابود می‌‏کنند. مراقب باشید!» («تشریح فا در جشن فانوس سال 2003 در کنفرانس فای غرب ایالات متحده»)

باید توجه دقیقی به این موضوع بکنیم و سفر تزکیه‌مان را به‌خوبی به انجام برسانیم.