(Minghui.org) فالون دافا به‌خاطر قدرت شگفت‌انگیزش در درمان بیماری‌ها معروف است. من در بیش از دو دهه تزکیه‌، بارها و بارها شاهد این قدرت بوده‌ام.

جراحت التیام می‌یابد

مادرم در سال 1995 تمرین فالون دافا را شروع کرد.

در سال 2004، درحال عبور از خیابان با اتومبیلی تصادف کرد و به هوا پرتاب شد. او مقابل چرخ‌های اتومبیل فرود آمد. خوشبختانه، اتومبیل درست به‌موقع متوقف شد.

استاد، بنیانگذار فالون دافا بیان کردند:

«چنان چیزهایی می‌آیند که زندگی شما را بگیرند، اما شما در خطر واقعی نخواهید بود.» (جوآن فالون)

مادرم افکار درستی قوی داشت. او بلند شد و به راننده گفت: «به‌عنوان یک تمرین‌کننده، هیچ مشکلی برایت ایجاد نمی‌کنم. می‌دانم که عجله داری. می‌توانی بروی.»

اما راننده با اصرار، مادرم را برای معاینه به بیمارستان برد. پزشک گفت که دو رباط‌ِ مادرم پاره شده و باید فوراً تحت عمل جراحی قرار بگیرد.

استاد بیان کردند:

«وقتی این کار را انجام می‌دهیم اجازه نداریم به بیراهه برویم. اگر به‌طور واقعی در مسیری حقیقی تزکیه کنید، هیچ کسی جرأت نمی‌کند به میل خود به شما کاری داشته باشد. به‌علاوه‌ شما فاشن مرا دارید که از شما محافظت می‌کند و با هیچ خطری روبرو نخواهید شد.» (جوآن فالون)

مادرم به پزشک گفت: «من فالون دافا را تمرین‌ می‌کنم. اگر تمرینات فالون دافا را انجام دهم، جراحاتم درمان خواهند شد.» او با بیمارستان تسویه حساب کرد و به منزل آمد.

مادرم به‌محض بازگشت به منزل بهبود یافت. آنگاه، به دیدن راننده رفت تا به او نشان دهد که بهبود یافته است. کل خانواده آن راننده به صحبت‌های مادرم درباره حقایق فالون دافا و آزار و شکنجه گوش دادند. آنها همگی از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) خارج شدند.

سرطان خون ناپدید می‌شود

در سال 2003، به‌طور غیرقانونی بازداشت شده و در اردوگاه کار اجباری حبس شدم. مادرم برای جلوگیری از آزار و اذیت بیشتر منزل را ترک کرد. وقتی ما پیش پدرم نبودیم، پزشکان تشخیص دادند که او مبتلا به سرطان خون است.

پدرم در سن 58 سالگی، به‌مدت دو سال تحت شیمی‌درمانی و سایر درمان‌ها قرار گرفت، اما وضعیتش بدتر شد.

مادرم به او گفت که تنها فالون دافا می‌تواند به او کمک کند تا بهبود یابد. با جرقه‌ای از امید، او تمرین فالون دافا را شروع کرد.

تمام داروهایش را دور انداخت و کشیدن سیگار و خوردن مشروب را ترک کرد. او فا را مطالعه می‌کرد و تمرینات دافا را انجام می‌داد. روز‌به‌روز احساس بهتری پیدا می‌کرد و ظرف کمتر از یک ماه به وضعیت سلامتی خوبی بازگشت.

عمویم که قدرت دافا را باور نمی‌کرد، شاهد بهبودی پدرم بود. او اکنون به همه می‌گوید که فالون دافا خوب است.

افکار درست فراوان

زمان زایمانم وقتی تحت عمل جراحی سزارین قرار گرفتم، مرگ و زندگی را تجربه کردم. پزشکان نمی‌توانستند خونریزی‌ام را متوقف کنند و نیاز به تزریق خون داشتم. اما خون به‌آسانی در دسترس نبود.

باوجودی‌که خانواده‌ام عمیقاً مضطرب و آشفته بودند، مادرم این درک را داشت که تنها آنچه استاد بخواهند، انجام می‌شود. آنها از استاد خواستند که خونریزی‌ام را متوقف کند.

من هم در قلبم عبارات «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» را تکرار می‌کردم. سپس خونریزی‌ام بند آمد.

استاد بیان کردند:

«[اگر] افکارِ مریدان به ‌اندازه کافی درست‌ باشداستاد نیروی آسمانی را برمی‌گردانند.» («پیوند استاد و مرید» از هنگ یین جلد 2)