(Minghui.org) پس از اینکه مقاله تبادل تجربه‌ای برای وب‎سایت مینگهویی نوشتم و آن را ارسال کردم، زمان فرستادن افکار درست بود. تصویری از خودم را دیدم که به‏صورت چرخشی درحال پرواز بودم و می‏دانستم که آن، نمایشی از رسیدن مقاله‎ام به ایمیل مینگهویی است. به صفحۀ ایمیل‎های مینگهویی نگاهی انداختم و تصاویر مختلفی از تزکیه‏کنندگان را در آنجا دیدم. از آنجاکه خود واقعی هریک از تزکیه‎کنندگان متفاوت است، هیچ ‎یک از تصاویر شبیه به هم نبودند. به همین دلیل، درک‎های‌شان متفاوت بود و وضعیت تزکیه شخصی و وابستگی‏های‎شان نیز یکی نبود.

به‎نظر می‎آمد که ویراستارها مقالات را سازمان‏دهی می‏کنند؛ در بُعدهای دیگر، انواع مختلفی از اجراگران در پشت صحنه در صفوف مختلفی ایستاده بودند و در انتظار زمانی بودند که نوبت اجرای نمایش‎شان برسد. آنها می‎بایست برای ایفای نقش خود، لباس‏های مختلفی بر تن می‌کردند یا تکه دیگری از جواهرات را به خود می‌آویختند. آن مانند زمانی بود که ویراستار، عنوان یا ترتیب و تنظیمات محتوای یک مقاله را تغییر می‏دهد.

وقتی‎که زمان اجرای هریک از آنها می‏رسید (در بُعد بشری نیز زمانی بود که مقاله می‎بایست منتشر می‏شد)، روی صحنه‎های نمایش مربوط به خود قدم می‏گذاشتند. این صحنه‎های نمایش شخصی که نمایان‏گر هریک از مقالات بودند، می‌توانستند به‎صورت یک صحنۀ نمایش واحد با یکدیگر ترکیب ‎شوند که در کل کیهان قابل مشاهده بود.

هریک از نمایش‎ها منحصربه‌فرد و شامل معانی و مفاهیم پیچیدۀ خاص خود بودند. هدف از ارائۀ آن نمایش‎ها، الهام بخشیدن، آگاه کردن و بیدار کردن موجودات ذی‎شعوری بود که هنوز از حقیقت آگاه نشده بودند.

این صحنۀ نمایش وضعیت و قلمرو هر یک از موجودات آسمانی مختلف را نیز نشان می‏داد. آن، برای موجودات آسمانی شگفت‌انگیز و الهام‌بخش و برای موجودات شرور وحشتناک بود.

طی کل این روند، استاد و همه موجودات الهی صالح شاهد نمایش‎ها بودند و از آنها محافظت می‏کردند تا هیچ‏گونه مداخله‏ای با آنها نشود.

پس از مشاهدۀ آن، حس کردم که تهیه و ارسال مقاله به مینگهویی موضوعی جدی و مقدس است. همه ما باید حین انجام این کار، افکار درست و حسی از وقار و شکوه داشته باشیم.