(Minghui.org) پس از اینکه تحت آزار و شکنجه فالون گونگ به‌دست حزب کمونیست چین در حبس بودم، در بهار سال 2015 از زندان آزاد شدم. هنگامی‌که به خانه بازگشتم، متوجه شدم در دوره حبسم، شوهرم درگذشته است. در آن زمان فرزندم به دانشگاه می‎رفت، بنابراین تصمیم گرفتم برای پیدا کردن کار به جنوب چین نقل‌مکان کنم.

فوراً شکایت خود علیه رهبر سابق چین، جیانگ زمین، را آماده و ارسال کردم. اما پلیس محلی شکایتم را کشف و ضبط کرد. تمرین‎کننده دیگری که بعد از من، شکایت خود را ارسال کرده بود، در همان روز بازداشت شد. ترسیده بودم. به‎همین دلیل در عرض چند روز خانه‌ام را اجاره دادم و آنجا را ترک کردم.

مواجهه با سخت‎ترین سختی‌ها

به منزل یکی از دوستانم در منطقه دیگری رفتم و در آنجا ساکن شدم. او فالون گونگ را تمرین نمی‌کرد و در بخش فروش مستقیم یک شرکت محصولات آرایشی و غذایی کار می‎کرد. می‌گفت محصولات شرکتش را یک دانشمند آمریکایی ابداع و تولید کرده است و اینکه بیماری‌اش بعد از مصرف آن محصولات درمان شده است.

مدام از کیفیت و مزایای محصولاتش به من می‌گفت و پیشنهاد می‌کرد که امتحان‌شان کنم. برخی از محصولات آرایشی‌اش را خریدم و روی صورتم استفاده کردم. ظاهراً تأثیر مثبتی داشتند. یکی از محصولاتِ مکمل غذایی‎اش را نیز استفاده کردم. به آن محصولات علاقه‌مند شدم. تصمیم گرفتم به فروش این محصولات بپردازم و از این راه کسب درآمد کنم.

به شهر زادگاهم برگشتم و محصولاتم را به 3 تمرین‌کننده فروختم. آنها محصولات را برای اعضای خانواده‎شان که تمرین‎کننده فالون گونگ نبودند، خریداری کردند. یکی از تمرین‎کنندگان به من توصیه کرد که «آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای سان فرانسیسکو 2014» را مطالعه کنم. در زیر بخشی که مرتبط به فروش هرمی است را آورده‌ام:

«مرید: تمرین‌کنندگانی هستند که مدل‌های هرمی و فروش مستقیم محصولات را بین تمرین‌کنندگان تبلیغ می‌کنند و به پیشنهادات خیرخواهانه دیگران گوش نمی‌کنند [تا متوقف کنند].
استادهر کسی که در بین تمرین‌کنندگان چیزهای غیرمرتبط با اصلاح فا را پخش می‌کند درحال مداخله با مریدان دافا و آسیب رساندن به شکل اصلاح فا است! این گناه بزرگ‌تر از گناه اهریمنان است. با کلمات نیروهای کهن بگوییم، وخیم‌تر از کارهایی است که اهریمنان انجام داده‌اند. واقعاً سبب آسیب می‌شود. این پرسش را قبلاً مطرح کرده‌ام: چه کسی می‌تواند به شکل تزکیۀ مریدان دافا آسیب برساند؟ آیا عوامل بیرونی قادر بوده‌اند از طریق آزار و شکنجه به آن صدمه بزنند؟ آنها فقط مریدان دافا را آبدیده کردند و آنها را به‌بلوغ رساندند، شن و ماسه را غربال کردند. چه کسی واقعاً می‌تواند به این گروه تزکیه صدمه بزند، یا به دافا آسیب برساند؟ هیچ کسی نمی‌تواند، چراکه تجربه [این‌طور] نشان داده است. همان‌طور که گفته‌ام، امور این‌گونه هستند و افرادی که با آنها مداخله می‌شود افرادی هستند که وابستگی دارند- اما هیچ چیزی نمی‌تواند به فا صدمه بزند. فقط افراد داخل این گروه می‌توانند تأثیر نامطلوب داشته باشند. هر کسی که این کارها را انجام می‌دهد یک مرید دافا نیست، بنابراین بدون توجه به اینکه چه مدت تزکیه کرده است او را به‌عنوان یک تزکیه‌کننده درنظر نگیرید.» (آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای سان فرانسیسکو 2014)

قلبم به تپش افتاد. فکر کردم احتمالاً کارم اشتباه است، زیرا استاد در این باره بسیار جدی صحبت کرده‌اند. اما هنوز می‎خواستم به فروش محصولاتم به افراد غیرتمرین‎کننده ازجمله دوستان و آشنایانم ادامه دهم. درنتیجه، موفق به فروش محصولات نشدم، اما خودم به استفاده از محصولات مکمل غذایی ادامه دادم.

دراثر استفاده از این محصولات، کلی وزن کم کردم. تمام بدنم، حتی سفیدی چشمانم زرد شده بود. کل بدنم ضعیف شده بود و می‌خارید. آن دوستم که این مکمل‌های غذایی را به من فروخته بود، پیشنهاد کرد مقدار بیشتری از انواع دیگرِ آن محصولات استفاده کنم تا وضعیتم بهبود ‎یابد. حرفش را باور کردم و 6 نوع از محصولات دیگرش را خریداری و مصرف کردم. پس از مدتی به مرحله‌ای رسیدم که حالم از آب به‎هم می‎خورد. به‎محض دیدن آب، دچار حالت تهوع می‎شدم.

استاد بیان کردند:

«هر یک از وابستگی‌های شما می‌تواند باعث شود تزکیه‌تان به شکست بینجامد.» (آموزش فا در کنفرانس فای 2015 کرانه غربی)

باوجود اینکه فای استاد را خوانده بودم، اما همچنان به استفاده از آن محصولات ادامه می‌دادم.

یک ماه گذشت و وضعیت سلامتی‎ام همچنان بدتر می‌شد. در آن زمان بود که به درون نگاه کردم. با خودم فکر کردم 19 سال است که فالون گونگ را تمرین می‎کنم و حتی یک عدد قرص هم مصرف نکرده‎ام. بدنم سالم و پر انرژی بود. چرا این یک ذره مکمل غذایی سلامتی‎ام را به‌خطر انداخته است؟ شاید فروش مستقیم کار اشتباهی است؟ به این دلیل است که نیروهای کهن از شکاف‌هایم سوءاستفاده کرده و شروع به آزار و شکنجه من کردند و مرا به‌سمت مرگ سوق می‌دهند.

فکر کردم که دیگر نباید اینگونه بلغزم. به‌عنوان یک مرید دافا، می‎بایست بدون قید و شرط برطبق آموزه‌های استاد عمل کنم.

استاد بیان کردند:

‎«فا می‎تواند تمام وابستگی‎ها را درهم شکند، فا می‎تواند تمام شیطان‎ها را منهدم کند، فا می‌تواند تمام دروغ‎ها را متلاشی و فا می‎تواند افکار درست را نیرومند کند.» («مداخله را دور کنید» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر 2)

نیروهای کهن دیدند که می‎خواهم فا را مطالعه کنم و وضعیتم را بهبود ببخشم، بنابراین از انواع روش‌ها برای مداخله با من استفاده کردند. احساس خستگی می‏کردم و همواره سرم خیلی شلوغ بود. همیشه می‎خواستم دراز بکشم. حس می‏کردم ماده ضخیمی دورم پیچیده شده‎ است و نمی‏توانم از داخل آن بیرون بیایم. درنتیجه نمی‏توانستم با توجه کامل فا را مطالعه کنم. دلم می‎خواست یکی از تمرین‏کنندگان کوشا کمکم کند و برای مدتی فا را با هم مطالعه کنیم.

روز بعد، یکی از هم‎تمرین‎کنندگان داوطلب شد که برای مطالعه فا به من بپیوندد. شنیده بودم که او می‏تواند هر روز 6 سخنرانی از جوآن فالون را بخواند و با کارهای مربوط به نجات مردم سرش شلوغ است.

خیلی خوشحال بودم. می‎دانستم که استاد درحال مراقبت از من هستند. می‎بایست خودم را اصلاح می‏کردم تا این نقصانم را جبران کنم و نمی‌بایست بیشتر از این موجب نگرانی استاد می‏شدم.

هر روز با آن تمرین‏کننده فا را مطالعه می‏کردیم. هرگاه افکار بد به سراغم می‏آمدند، برای از بین بردن آنها افکار درست می‏فرستادم. درنتیجه شین شینگم به‌مرور رشد کرد، روزبه‌روز درکم از اصول فا بیشتر می‏شد و به‏تدریج از غار تاریک فروش مستقیم بیرون آمدم.

به‎یاد آوردم که چرا مشغول به کارِ فروش مستقیم شدم. در آن زمان افکار بشری‎ام بر من غالب بودند. در مسیر فا نبودم، بنابراین در درک‏ غلط خودم گیر افتاده بودم. اصول فا کمک کردند تا موانع بسیار زیادی را درهم شکنم.

تصور غلط اول: فروش مستقیم در کشور ما مجاز بود؛ فقط کافی بود شخص مجوز کسب‌وکار بگیرد و مالیات پرداخت کند، اما یک مرید دافا می‎بایست بدون توجه به وضعیت، بجای پیروی از قوانین مردم عادی، اصول فا را دنبال کند.

استاد بیان کردند:

«مهم نیست جامعه چقدر تغییر می‌کند، مهم نیست استانداردهای اخلاقی مردم چقدر به قهقرا رفته است، مهم نیست که دنیا هر روز که می‎گذرد چگونه فاسد می‎شود و مهم نیست که مردم چگونه به‌طور بدی فقط به پول فکر می‌کنند، جهان بر اساس تغییرات بشریت تغییر نمی‎کند. یک تزکیه‌کننده نباید از استانداردهای مردم عادی پیروی کند.» (جوآن فالون)

تصور غلط دوم: محصولی که من می‏فروختم را یک دانشمند آمریکایی ابداع کرده بود و آن یک برند معروف بین‎المللی بود. بیش‌ازحد به علم معمول مردم عادی وابسته بودم، درحالی که دافا یگانه علم حقیقی است.

تصور غلط سوم: شخصی که این محصولات را به من فروخت نیز از آنها استفاده کرده بود و بیماری‎اش درمان شده بود. من شاهد تغییراتِ او بودم.

استاد بیان کردند:

«یک نکته است که باید روشن کنم: کاری که درمان‎های معمول چی‌گونگ و درمان‎های بیمارستان‎ها انجام می‎دهند این است که سختی‎ها یا همان علت ریشه‎ای را به تعویق انداخته و جابجا می‌‎کنند. آنها را به سال‌های باقی‎ماندۀ زندگی‎تان یا به آینده موکول می‎کنند و کارما ابداً دست نمی‎خورد.» (جوآن فالون)

کمی گیج شده بودم، زیرا به آن محصولات به چشم دارو نگاه نمی‏کردم. آنها را به‏عنوان مکمل‏های غذایی استفاده می‏کردم تا لکه‎ صورتم از بین برود و بدنم قوی‏تر شود.

استاد بیان کردند:

«ما می‌خواهیم بدنی که مناسب با قلمرو بودا باشد را کسب کنیم. آیا می‌توانید با استفاده از مکمل‌های غذائی به چنان بدنی دست یابید؟ مطلقاً خیر. پس چرا آنها را استفاده می‌کنید؟ آنها مواد خوشمزه‌ای نیستند که صرفاً برای چشیدن طعم‌شان ارزش استفاده داشته باشند. ما در طول دوره تزکیه، بدن شما را پاک‌تر و پاک‌تر می‌سازیم تا به‌تدریج به طبیعی‌ترین و مطلوب‌ترین شرایط برسید. این چیزی است که با استفاده از دارو نمی‌توانید به آن برسید. اگر هنوز از دارو یا مکمل‌های غذائی استفاده می‌کنید، آیا به این معنی نیست که درباره تزکیه تردید دارید؟ شما خودتان را یک تزکیه‌کننده نمی‌بینید. آیا دلیلش این نیست؟ اگر نتوانید خودتان را به عنوان یک تزکیه‌کننده ببینید، ما چطور می‌توانیم؟ منطقی است. درست است؟ چه داروهای گیاهی چینی باشد یا داروی غربی، همگی به‌طور مشابه دارو هستند. هدف شما صرفاً داشتن بدنی سالم است، اما هدف تزکیه ما چیزی بسیار فراتر از آن است.» (آموزش فا در کنفرانس سوئیس)

پس از خواندن این مقاله شوکه شدم. استاد این سخنرانی را قبل از سال 1999 ایراد کردند و من بارها آن را خوانده بودم. چطور تأثیری بر ذهنم باقی نگذاشته بود؟

پس از آزادی از زندان، فا را در آرامش و با تمرکز مطالعه نکرده بودم. ‎وابستگی به نفع شخصی کنترلم را در دست گرفته بود و صرفاً قصد داشتم یک درآمد مالی داشته باشم. به‎شدت منحرف شده و عمیقاً سقوط کرده بودم. به‎محض اینکه افکار درست تمرین‎کننده‎ای ضعیف می‏شود، ممکن است به‎طور ناخودآگاه در مسیری که نیروهای کهن نظم و ترتیب داده‎اند، قدم بگذارد.

یکی از تمرین‌کنندگان که چشم سومش باز است، دید که نیروهای کهن برای هریک از تمرین‎کنندگان چیزی را نظم و ترتیب داده‌اند. آن مانند هرم بسیار بزرگی بود که از لایه‌لایه‌های خدایان کهن و ارواح فاسد تشکیل شده بود. تعداد بی‎شماری از هرم‏های کوچک‌تر آن هرم بزرگ را شکل داده بودند. هریک از هرم‏های کوچک به‎طور خاص کار کوچکی را انجام می‎دادند. برخی درحال آزار و شکنجه بدن تمرین‏کنندگان بودند، برخی تمرین‎کنندگان را بازداشت می‎کردند، بعضی از آنها اعضای بدن تمرین‏کنندگان زنده را برمی‏داشتند و برخی دیگر با تزکیه آنها مداخله می‏کردند.

روش فروش مستقیمِ این محصولات از اصل مشابهی پیروی می‌کرد: برای اینکه این کسب‌و‌کار مانند تکثیر سلول‎ها به گسترش ادامه دهد، یک نفر می‎بایست به دو نفر تبدیل شود و دو نفر به چهار نفر...، و به این شکل ادامه پیدا کند تا هرمی با سود فراوان را شکل دهد.

اکنون می‏دانم که موانع و سختی‏ها همه جا هستند.

3 تمرین‌کننده‌ای که آن محصولات را از من خریدند نیز متوجه اشتباه بودن این کارشان شدند. هریک از آنها وابستگی‌های خود را پیدا کردند. همگی ما قدردان حمایت و حفاظت نیک‌خواهانۀ استاد هستیم.

کسی که بیشترین ارزش را در کیهان برای ما قائل می‎شوند، استاد هستند. کسی که می‎خواهند ما به کمال برسیم نیز استاد هستند!

همه ما تصمیم گرفتیم خودمان را اصلاح کنیم، برای نجات تعداد بیشتری از مردم سه کار را به‌خوبی انجام دهیم، به وضعیت مطلوب برگردیم و عقب نمانیم. امیدوارم تمرین‏کنندگانی که هنوز درگیر مسائل فروش مستقیم هستند، باعجله بیدار شوند. باید وابستگی به نفع شخصی را رها کنیم تا استاد را ناامید نکنیم.

نگاهِ بدون قید و شرط به درون و تشخیص آزار و شکنجه نیروهای کهن برای نفی کامل آنها

پس از اینکه طی 4 سال سختی‌های بسیاری، از جمله زندانی شدنم، مرگ شوهرم، مشارکت در فروش مستقیم و ابتلا به بیماری‌های متعدد را یکی پس از دیگری تجربه کردم، مطالعه فا در آرامش و نگاهِ بدون قید و شرط به درون را شروع کردم. بسیاری از وابستگی‎هایم از بین نرفته بودند.

استاد بیان کردند:

«اگر این مشکل از زمان شروع تزکیه شفا نیافته باشد، واقعاً باید سعی کنید که مشکلات شین‌شینگی را در سمت خود پیدا کنید، ببینید که آیا نوعی وابستگی دارید، و دریابید که به چه صورت‌هایی نیاز دارید که بهتر تزکیه کنید. این واقعاً موضوعی از تزکیه‌ شخصی شما است.» (آموزش فا در کنفرانس فای 2013 نیویورک بزرگ)

متوجه شدم کسب‌وکار فروش مستقیم من نتایجی به‌بار آورده که از اعمال یک اهریمن هم بدتر بوده است. فکر کردم بیماری‎ام نتیجۀ آن کار اشتباه بوده است که به‌رسمیت شناختن آزار و شکنجه نیروهای کهن نیز بود. بنابراین نیروهای کهن خشونت‌بارتر به آزار و اذیت بدنم پرداختند.

یک بار معده‌درد و کمردرد داشتم، بالا می‏آوردم و دچار اسهال شده بودم. سعی کردم در این باره فکر کنم که هنوز چه وابستگی‎هایی دارم. برای از بین بردن آنها افکار درست فرستادم، اما تأثیری نداشت.

پاراگرافی از فای استاد را به‌یاد آوردم. مدام در ذهنم تکرار کردم: «فالون دافا خوب است! حقیقت، نیک‏خواهی، بردباری خوب است!» در همین حین خوابم برد، اما ذهنم هنوز درحال تکرار این 9 کلمه بود. به‎محض اینکه بیدار شدم، حس کردم چیزی که روی شکمم فشار می‎آورد، فوراً از بین رفت و بلافاصله در بدنم احساس آرامش کردم. واقعاً شگفت‎انگیز بود. می‎دانستم که استاد مهربان آن را برایم از بین بردند.

زمانی که فای استاد در «آموزش فا در کنفرانس فای شیکاگو 2004» را مطالعه کردم، متوجه شدم که آزار و شکنجه نیروهای کهن را پذیرفته بودم.

بعداً علائمی از درد در بدنم نمایان شدند. این جملات را در افکار درستم می‎گفتم: «من مرید استاد لی هُنگجی هستم. همه چیزم را به استاد تقدیم می‎کنم و زندگی‌ام را استاد نظم و ترتیب داده‌اند. حتی اگر عقاید و تصورات و وابستگی‎های بشری داشته باشم، همه چیز در دافا اصلاح می‎شود. هیچ موجودی به هیچ‏ بهانه‎ای مجاز به آزار و شکنجه یا مداخله با من نیست. به‎طور کامل آزار و شکنجه بدنم به‏دست نیروهای کهن را نفی می‎کنم.»

پس از آن، چیزی نگذشت که سلامتی‌ام را بازیافتم.

نیروهای کهن برای تک‌تک مریدان دافا مجموعه‌ای از برنامه‌ها را به‎طور دقیقی نظم و ترتیب داده‌اند. هنگامی‎که مریدان کمی از فا منحرف می‎شوند، نیروهای کهن از انواع روش‎ها برای آزار و اذیت‌مان استفاده می‏کنند. می‎بایست آن را تشخیص دهیم و همواره آن را به‎طور کامل نفی کنیم.

با این حال، چند روز پیش، دردهای جسمی‎ام دوباره به سراغم آمدند. این دفعه، شدیدتر از قبل بودند و مدت بیشتری طول کشیدند. در سکوت تکرار کردم: «فالون دافا خوب است! حقیقت، نیک‎خواهی، بردباری خوب است!» اما این بار، تأثیری نداشت. سپس از استاد کمک خواستم.

طی این روند، متوجه خودخواهی شدیدی در خودم شدم. مدام در طلب چیزها از دافا بودم، اما به این بهانه که باید در خانه بمانم و فا را مطالعه کنم، نمی‎خواستم کاری برای دافا انجام دهم؛ فکرم این بود که بعد از بهبود بدنم، برای نجات مردم بیرون خواهم رفت. آن یک وابستگی به شرایط جسمی‌ام بود و این فکر را نیروهای کهن نظم و ترتیب داده بودند. از آنجاکه نفی‎اش نکرده بودم، نیروهای کهن بی‎وقفه مرا تحت آزار و شکنجه قرار می‌دادند.

سایر تمرین‏‌کنندگان، طی این مدت خیلی به من کمک کردند. برخی در مطالعۀ فا مرا همراهی کردند، برخی تجارب تزکیه‎شان را با من درمیان گذاشتند، بعضی برای پاکسازی میدان بُعدی‌ام افکار درست فرستادند و برخی کمک مالی کردند. درنتیجه، توانستم آرامشم را به‌دست آورم و با‎ فا وضعیتم را بهبود بخشم.

برای نصب مطالب روشنگری حقیقت دافا روی دیوارهای تمیز و تیرهای چراغ برق و تلفن، بیرون می‌رفتم. این کار را هر روز خالصانه انجام می‎دادم. یکی از تمرین‎کنندگان گوشی تلفن همراهی به من داد که با استفاده از آن با مردم تماس می‌گرفتم تا حقیقت دافا را برای‌شان روشن کنم و نجات‌شان دهم. هر روز که می‎گذشت، وضعیت سلامتی‌ام بهتر می‎شد. رنگ پوستم روشن‎تر شد و وزنم کمی اضافه شد.

یک روز، به آسمان نگاه می‌کردم که داستانی که قبلاً شنیده بودم را به‎خاطر آوردم: استاد بدنشان را از حالت نامرئی به حالت مرئی تبدیل کردند و به تمام جهان‌ها پایین آمدند. پادشاه هر جهان‌ عهد بست که به استاد در اصلاح فا کمک کند. من نیز یکی از آنها بودم. هنگامی‎که استاد به جهان من رسیدند، من نیز برای اینکه به پایین بیایم، به آن گروه پیوستم. افکار خود واقعی‎ام باید هم‌سو با ویژگی‌های کیهان یعنی حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری باشند. تمام افکاری که داشتم را بعد از تولدم در این جهان شکل داده بودم و از خود واقعی‎ام نبودند.

پس از آن، درحین پاکسازی میدان بُعدی‌ام، این فکر را نیز به افکار دیگرم اضافه می‏کردم: من مرید استاد لی هُنگجی هستم. مسیرم و هرآنچه که متعلق به من است را ایشان نظم و ترتیب داده‌اند. فقط در مسیری که استاد نظم و ترتیب داده‌اند، قدم می‌گذارم. هر فکری که جذب ویژگی‎های کیهان نمی‎شود، از خود واقعی‎ام نیست. همه آن افکار را به‌طور کامل نفی می‏کنم.

استاد زندگی‌ام را طولانی‎تر کرده‌اند. مهم نیست چه اتفاقی برایم می‏افتد، می‎بایست بدون قید و شرط به درون نگاه کنم تا تک‌تک افکار و رفتارهایم را اصلاح کنم. باید سه کارم را به‎خوبی انجام دهم تا به عهد و پیمان‎هایم عمل کنم. آزار و شکنجه نیروهای کهن را به‏طور کامل نفی می‏کنم تا بتوانم مسیری که استاد نظم و ترتیب داده‎اند را به‎خوبی بپیمایم.

این مقاله را با درک محدودم نوشته‎ام و احتمالاً تمامی اصول فایی که به آنها آگاه شده‌ام را بیان نکرده‎ام. لطفاً به هرآنچه از دیدگاه فا نادرست است، اشاره کنید.