(Minghui.org) در گذشته وضعیت سلامتی‌ام بسیار وخیم بود و مبتلا به بیماری‌های مزمنی همچون ورم معده، التهاب روده و آرتروز گردن بودم. همیشه خسته بودم و هیچ کاری نمی‌توانستم انجام دهم. با اینکه 30 ساله بودم اما شوهرم باید دائماً مرا به بیمارستان می‌برد.

در سال 1997 همسایه‌ام درباره مزایای سلامتی تمرین فالون گونگ با من صحبت کرد و به امید درمان بیماری‌هایم، تصمیم گرفتم آن را امتحان کنم. وقتی کتاب جوآن فالون را در دست گرفتم در عرض یک روز آن را خواندم.

در زندگی‌ام غیر از کتاب‌های درسی هرگز هیچ کتابی را دو بار نخوانده بودم. اما هیچ وقت از خواندن مداوم کتاب جوآن فالون خسته نشدم. از طریق این کتاب پاسخ تمام سؤالاتی که دربارۀ زندگی داشتم را پیدا کردم.

به‌محض شروع تمرین، تمام بیماری‌هایم از بین رفت و نگرشم به زندگی کاملاً تغییر کرد. همچنین یاد گرفتم در مجادلات با دیگران به درون نگاه کنم.

استاد لی هنگجی بیان کردند:

«اغلب به شما درباره وضعیت‌هایی مثل این می‌گویم: هرگاه دو نفر درگیری و کشمکشی دارند، هردو باید برای دلایل درون خودشان را نگاه کنند و بپرسند: «اینجا من چه اِشکالی دارم؟» هرکدام باید به دنبال پیدا کردن اشکال خود باشد. اگر فرد سومی درگیری این دو نفر را مشاهده می‌کند، می‌گویم که برای شخص سوم دیدن آن تصادفی نیست و او هم باید درباره آن فکر کند: چرا من درگیری آنها را دیدم؟ آیا به خاطر این است که من هنوز قصورهایی دارم؟ فقط به این طریق می‌تواند خوب باشد.» (آموزش فا در کنفرانس غرب آمریکا، لس آنجلس فوریه ۱۹۹۹)

در ذیل چند رویداد را به اشتراک گذاشته‌ام که به آموزه‌های استاد عمل کردم.

بهبودی روابط خانوادگی

از زمانی که تمرین فالون گونگ را شروع کردم، نسبت به مادر شوهرم با‌ملاحظه شدم و همیشه نهایت تلاشم را کردم تا در کارهای خانه به او کمک کنم.

یک روز شنبه قرار شد یکی از هم‌تمرین‌کنندگان را برای خرید اتوموبیل در بعدازظهر همان روز همراهی کنم. ناگهان مادر‌شوهرم گفت که چند تن از دوستانش را برای ناهار دعوت کرده است و از من خواست در پختن غذا به او کمک کنم. ابتدا نمی‌دانستم چه کار کنم. دیگر نمی‌توانستم قرارم را با آن شخص لغو کنم اما مادرشوهرم نیز به کمک من نیاز داشت.

تصمیم گرفتم در آماده کردن غذا به او کمک کنم. به سرعت کار کردم و میز را چیدم. سپس برای مادرشوهرم توضیح دادم که با یکی از دوستانم از قبل قرار گذاشته‌ام و نمی‌توانم برای ناهار بمانم. او تعجب کرد و از اینکه از من خواسته بود کمکش کنم ناراحت شد.

نگاه به درون پس از یک مجادله با تمرین‌کننده‌ای دیگر

یکی از هم‌تمرین‌کنندگان به من گفت که کسی هنگام روشنگری حقایق فالون گونگ در یک رویداد اجتماعی محلی گزارش او را داده است. مأموری او را تهدید کرده بود که گزارش او را به پلیس می‌دهد و او را به زندان می‌اندازد.

به او گفتم که نباید در آن رویداد شرکت می‌کرد و نظرم را درباره آن اتفاق صادقانه بیان کردم. او هفته بعد با عصبانیت به من گفت که از حرف‌هایم ناراحت شده بود. به درون نگاه کردم و متوجه شدم که نسبت به او رفتار مهربانانه‌ای نداشتم.

از بی‌فکری‌ام عذرخواهی کردم و به درون نگاه کردم تا وابستگی‌های دیگری پیدا کنم. او به دقت به حرف‌هایم گوش کرد و سپس اعتراف کرد که او نیز کاستی‌هایی داشته است. به این ترتیب مجادله‌مان حل شد.

20 سال است که تمرین می‌کنم. وضعیت سلامتی‌ام به نحو چشمگیری بهبود یافته و همچنین یاد گرفتم در حین مجادلات به درون نگاه کنم و فرد بهتری شوم.

خانواده‌ام نیز از مزایای تزکیه‌ام بهره‌مند شده‌اند. شوهرم تغییرات مرا از زمان شروع تمرین فالون گونگ شرح داد. او به یاد آورد چطور من همیشه بیمار بودم و به سختی می‌توانستم کارهای منزل را انجام دهم. تمرین‌ دافا به من زندگی جدید عطا کرد و مرا تبدیل به شخص بهتری کرد. همه موافق هستند که فالون گونگ خوب است!

حقیقتاً از استاد به‌خاطر تمام کارهایی که برایم انجام داده‌اند سپاسگزارم!