(Minghui.org) مدت زیادی بود که می‌خواستم به کمپین گروه تماس تلفنی آر تی سی بپیوندم. می‌خواستم با مردم چین تماس بگیرم و درباره فالون گونگ و آزار و شکنجه به آنها بگویم.

ناامید در ابتدا

نرم‌افزار را نصب و هزینه‌های استفاده از ابزار تماس تلفنی اینترنتی را پرداخت و در جلسات آموزشی آن شرکت کردم، سپس چند تماس تلفنی با چین برقرار و سعی کردم درباره فالون گونگ به مردم بگویم.

بااین‌حال تماس‌هایم به نتایج مطلوبی منتهی نمی‌شد. احساس ناامیدی می‌کردم و تماس را قطع می‌کردم. در مورد خروج از گروه احساس گناه می‌کردم، اما نمی‌توانستم ادامه دهم.

هماهنگ‌کنندگان با آموزش کمک می‌کنند

تعدادی هماهنگ‌کننده کمپین تماس تلفنی اخیراً با ما تماس گرفتند و خواستند در مطالعه گروهی فا به ما بپیوندند و تجربیات خود را درباره برقراری تماس‌های تلفنی و صحبت با مردم درباره فالون گونگ به‌اشتراک بگذارند. آنها ما را تشویق کردند که آخرین فرصت‌های نجات موجودات ذی‌شعور را ازدست ندهیم.

تمرین‌کنندگانِ گروه‌مان همه هیجان‌زده بودند و برای تبادل تجربه آمدند. من نیز رفتم، تصمیم گرفتم این فرصت را گرامی بدارم و در برقراری تماس تلفنی برای نجات مردم پیشرفت کنم.

ما اولین تبادل تجربه کمپین تلفن و آموزش را در مقیاس بزرگی سازماندهی کردیم و در یک اتاق کنفرانس مجازی جمع شدیم. تعدادی تمرین‌کننده باتجربه با چین تماس تلفنی برقرار می‌کردند تا درباره فالون گونگ به مردم بگویند و بقیه گوش می‌دادند.

همه ما افکار درست می‌فرستادیم تا میدان درست را تقویت کنیم. میدان انرژی قوی از افکار درست را احساس می‌کردم.

استقامت و عزم فردی دیگر مرا تشویق می‌کند

تمرین‌کننده‌ای از تایوان با مأموری در سیستم امنیت عمومی تماس گرفت. بعد از گفتن چند کلمه، طرف دیگر شروع به ناسزاگویی و تلفن را قطع کرد.

آن تمرین‌کننده تسلیم نشد. دوباره زنگ زد و به‌محض اینکه آن طرف گوشی را برداشت، شروع به صحبت درباره فالون گونگ کرد. آن طرف دوباره قطع کرد. او به زنگ زدن و صحبت کردن ادامه داد و طرف مقابل هم‌چنان قطع می‌کرد.

ما همگی افکار درست می‌فرستادیم و من سنگینی نبرد بین نیکی و شرارت را به‌روشنی احساس می‌کردم. استقامت این تمرین‌کننده شدیداً مرا تحت تأثیر قرار داد.

طرف دیگر به‌تدریج شروع به گوش کردن کرد، آنگاه بیشتر و بیشتر و در پایان مدتی طولانی گوش داد.

عوامل اهریمنی پشتش متلاشی شدند. او آنچه را که تمرین‌کننده می‌گفت، درک و نگرشش کاملاً تغییر کرد. صمیمانه از تمرین‌کننده به‌خاطر تماس تلفنی‌اش تشکر کرد.

شادی ناشی از درک حقیقت فرد همه ما را در اتاق کنفرانس تحت تأثیر قرار داد. استقامت و پایداری و عزم راسخ آن تمرین‌کننده مرا به‌شدت تشویق کرد.

آماده برای برقراری تماس‌های تلفنی

در برقراری چنین تماس‌هایی بی‌تجربه بودم، ازاینرو تمرین‌کننده‌ای در گروه‌مان پیشنهاد کرد که زمان برقراری تماس تلفنی متنی را بخوانم. او تشویقم کرد: «بعد از سه بار خواندن متن، قادر خواهی بود آن را بیان کنی انگار آن را نوشته‌ای.»

تمرین‌کنندگانِ گروه متون بسیار تأثیرگذار را کنار هم قرار داده بودند و آنها را روان می‌خواندند خیلی مؤثر بود.

به‌هر‌حال، نیروهای کهن همیشه مشکلاتی برای ما ایجاد می‌کنند و اگر کمبود افکار درست و عزم راسخ داشته باشیم، قادر نخواهیم بود بر آنها غلبه کنیم.

اولین باری که متنی را خواندم، گویا زبانم قاصر بود و نمی‌توانستم بدون لکنت بخوانم. فکر کردم: «نیروهای کهن به هیچ طریقی نمی‌توانند از صحبت کردن تلفنی‌ام با مردم درباره فالون گونگ جلوگیری کنند.»

مصمم بودم به خواندن ادامه دهم. متن را کلمه به کلمه، آهسته اما با اطمینان و واضح می‌خواندم. به‌تدریج بیشتر و بیشتر روان شدم.

برقراری تماس‌های تلفنی مجدد

سپس شروع به برقراری تماس‌های تلفنی کردم. به‌محض اینکه طرف دیگر گوشی را برمی‌داشت، شروع به خواندن متن می‌کردم. اگر طرف دیگر تلفن را قطع می‌کرد، دوباره زنگ می‌زدم.

شماره تلفنی را بارها ‌گرفتم و افراد زیادی گوشی را بر‌داشتند و قطع ‌کردند. درنهایت، فردی گوشی را بر‌داشت و به دست‌نوشته‌ای که می‌خواندم، برای مدت کوتاهی گوش داد. آنگاه سؤالاتی درباره حادثه خودسوزی میدان تیان‌آنمن پرسید. به او گفتم که رژیم جیانگ زمین حادثه را جعل کرده است تا نفرت مردم را نسبت به فالون گونگ تحریک کند و تمرین‌کنندگان فالون گونگ را تحت شکنجه قرار دهد.

توضیح دادم که فالون دافا تمرین تزکیه‌ای با قدرت درمانگری معجزه‌آسا است که به مردم می‌آموزد اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری را دنبال کنند و افراد خوبی باشند. گفتم که فالون دافا به مردم آموزش می‌دهد که کسی را نکشند و مرتکب خودکشی نشوند.

او ناگهان صادقانه گفت: «فقط متوجه شدم که فرد خوبی نیستم.»

از او پرسیدم که آیا از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و سازمان‌های وابسته به آن خارج شده است یا نه. گفت که تمرین‌کنندگان در خروج از ح.ک.چ به او کمک کردند، اما هنوز گواهی کناره‌گیری‌اش را دریافت نکرده است. نام و شماره تلفنش را پرسیدم، او بدون تردید آنها را به من داد. قبل از اینکه تلفن را قطع کند، از من خواست که بعداً باز هم به او زنگ بزنم.

احساسی که تازه زمانی که به تزکیه بازگشتم داشتم

بعد از برقراری اولین تماس تلفنی وقتی که شب در تختخواب دراز کشیده بودم، در سراسر بدنم احساس گرما می‌کردم. هم‌چنین احساس می‌کردم که چیزی از نقاط طب سوزنی در زیر پاهایم خارج می‌شود.

در قلبم می‌دانستم که استاد بدنم را پاک می‌کنند. این تجربه یادآور همان احساسی بود که زمانی که تازه تمرین فالون گونگ را شروع کرده بودم، هر شب داشتم. ملحق شدن به گروه تماس‌ و برقراری تماس‌های تلفنی برای نجات موجودات حسی را به‌ارمغان آورد که زمان شروع تزکیه داشتم. سپاسگزارم استاد!

شرکت فعال در کمپین تماس تلفنی

هماهنگ‌کننده از من خواست زمانی را به انجام وظیفه در کمپین تماس تلفنی اختصاص دهم. سه زمان را که مطمئن بودم می‌توانم انجام وظیفه کنم، مشخص کردم. در زمان‌های برنامه‌ریزی شده، برای خواندن فا وارد کمپین می‌شدم، افکار درست می‌فرستادم و برای صحبت با مردم درباره فالون گونگ و آزار و شکنجه تماس تلفنی برقرار می‌کردم.

در مواردی که به‌طور ضروری نیاز به برقراری تماس‌های تلفنی بود، بیشترین تلاشم را می‌کردم تا برای برقراری تماس‌های تلفنی وارد کمپین شوم، حتی وقتی که آن زمان برنامه‌ریزی شده‌ام نبود.