(Minghui.org) وقتی خیلی کوچک بودم، پوست بدنم نسبت به یک دارو واکنش‌های حساسیتی نشان داد و دچار بیماری پوستی غیرقابل درمانی شدم. پدر و مادرم مرا نزد هر دکتری در کشور بردند، اما فایده‌ای نداشت.

بیماری پوستی‌ام درمان شد

اندک زمان کوتاهی پس از اینکه فالون دافا در سال ۱۹۹۲ به عموم مردم معرفی شد، مادربزرگم شروع به تمرین آن کرد و اغلب با ما درباره توانایی‌های شفادهی معجزه‌آسای آن صحبت می‌کرد. وقتی پنج یا شش ساله بودم، مادرم مرا با خودش به نزد او می‌برد تا تمرین را یاد بگیریم. ما فا را مطالعه کرده و تمرینات را با هم انجام می‌دادیم. او همچنین به من یاد داد که اشعار هنگ یین را ازبر بخوانم.

هنگام انجام تمرین مدیتیشن نشسته، برایم مهم نبود که پاهایم چقدراذیت می‌شدند، کل یک ساعت را درحالی‌که پاهایم در موقعیت لوتوس کامل قرار داشتند می‌نشستم. تاول‌های چرکی روی پوستم به‌تدریج بدون اینکه خودم متوجه آنها شوم ناپدید شدند.

پس از یک حادثه آسیب ندیدم

بعد از اینکه تحصیلات دوره راهنمایی را به اتمام رساندم، در کارخانه‌ای شروع به کار کردم. یک روز، مدیر به ما یک واگن سه چرخه داد تا برای کاری به کارخانه دیگری برویم.

در راه بازگشت، واگن حامل ما چرخید و من به بیرون پرتاب شدم. چرخ عقب واگن از روی پای راستم گذشت، اما فقط احساس کردم که چیزی سبک از روی من غلتید. همکارانم ترسیدند و فکر کردند که پایم باید خرد شده باشد. گفتم: «واقعاً درد زیادی ندارم.»

آنها همچنان نگرانم بودند و مرا به بیمارستان منتقل کردند. دکتر گفت که هیچ قسمتی از پایم نشکسته و حتی تورم نداشت. از استاد محترم به‌خاطر شفقت بیکرانشان تشکر کردم. حتی زمانی که کوشا نبودم، استاد همچنان به من توجه می‌کردند.

پس از ازدواج، مجبور شدم کار کرده و از فرزندم مراقبت کنم. دچار سستی شدم و مطالعه آموزه‌ها و انجام تمرینات را متوقف کردم. طرز تفکرم نیز به سطح مردم عادی بازگشت. قلبم دیگر در روند تزکیه نبود.

دافا بیماری پوستی‌ام را دوباره درمان می‌کند

هنگامی که بیماری پوستی‌ام دوباره عود کرد، به پزشک متخصص چینی مراجعه کردم که داروهای گیاهی برایم تجویز کرد. پس از مصرف آن احساس کردم وضعیتم بهتر شد و فکر کردم که باید دکتر واقعاً خوبی باشد. یک ماه بعد، وضعیتم وخیم‌تر شد، تا حدی که کل چهره‌ام پوشیده از جوش‌های چرکی شد. دکتر از ادامه درمانم منصرف شد و به من توصیه کرد تا فرد دیگری را به‌عنوان پزشک معالج پیدا کنم. در آن زمان هیچ امیدی به درمان نداشتم و حتی به فکر خودکشی افتادم.

مادرم به من توصیه کرد تا دوباره تمرین دافا را شروع کنم. تصمیم گرفتم در کنارش بمانم تا اطمینان حاصل کنم که تمرینات را به‌طور منظم انجام می‌دهم. درابتدا، در‌حالی‌که تزکیه می‌کردم، همچنان داروهای طب چینی را نیز مصرف می‌کردم. هر روز تمرینات را با سایر تمرین‌کنندگان انجام می‌دادم.

تنها طی سه روز، بدنم حس بهتری پیدا کرد و دیگر نیازی به مصرف دارو نداشتم. همان‌طور که به مطالعه فا و انجام تمرینات ادامه می‌دادم، وضعیت پوستی‌ام بهبود یافت. پس از گذشت یک ماه کاملاً درمان شدم!

همسرم نیز شاهد معجزۀ دافا برای دومین بار بود. حتی دکتری که مرا معاینه کرد گفت که دافا فوق‌العاده است. او همچنین به من توصیه کرد انجام تمرینات را ادامه دهم. وقتی همسایگان دوباره مرا دیدند، همه آنها گفتند که دافا شگفت‌انگیز است.

سپاسگزارم، استاد! سپاسگزارم، دافا!