(Minghui.org) (ادامه قسمت پنجم)

همه تمرین‌کنندگان فالون گونگ (یا همان فالون دافا) از مزایای جسمی و ذهنی این تمرین تزکیه شخصی بهره‌مند شده‌اند و آنهایی که آن را تمرین می‌کنند، از وضعیت سلامتی خوب و دیدگاهی مثبت برخوردار هستند.

استاد لی هنگجی، بنیانگذار این تمرین، بیان کردند:

«در تمام مدتي كه آموزش‌ها و تمرين‌ها را منتقل مي‌‌كرده‌ام، نسبت به جامعه و شاگردان مسئول بوده‌ام. نتايج خوب بوده و تأثير خوبي هم روي اجتماع گذاشته است.» (سخنرانی اول،جوآن فالون)

گزارش‌های زیر بر ماجرای افرادی تمرکز دارند که پس از شروع تمرین فالون دافا زندگی‌شان بهتر شده است. امیدواریم ماجرای آنها به روشن کردن حقایق این تمرین و مزایای آن برای خوانندگان کمک کند.

مهندس ارشد در پکن مسیر خود را می‌یابد

اگرچه آقای لیو یونگوانگ در خانواده فقیری متولد شد، دانش‌آموز برجسته‌ای بود. او پس از فارغ‌التحصیلی از کالج، در شرکتی خارجی در پکن کار می‌کرد و پس از مدت کوتاهی مدیر یکی از بخش‌ها و جزء مهندسین ارشد شد.

وقتی آقای لیو جوان‌تر بود، دو آرزو داشت. نخست اینکه علم واقعی را بیابد؛ علمی که هرگز نتواند تبدیل به ابزاری مخرب شود و فقط به انسان خدمت می‌کند و خوبی را برای بشر به‌ارمغان می‌آورد. او متوجه شده بود که علم مدرن به‌اندازه کافی علمی نیست و ظاهراً همیشه منجر به عوارض جانبی مضر می‌شود. یک نمونه اولیه آن آلفرد نوبل بود که دینامیت را برای کمک به ساخت جاده‌ها اختراع کرد، اما آن فن‌آوری بعداً برای ایجاد سلاح‌های مرگبار استفاده شد.

دوم اینکه می‌خواست استانداردی را بیابد که بتواند افراد خوب را از افراد بد تشخیص دهد. او می‌خواست شخص خوبی باشد، اما با مشاهده استانداردهای آشفتۀ جامعه مدرن برایش سخت بود که بداند اساس و بنیان یک «انسان خوب» بودن چیست.

او متوجه شد که در پارکی در نزدیکیِ محل زندگی‌اش، افرادی هر روز صبح تمرینات فالون گونگ را انجام می‌دهند. او کتاب فالون گونگ را یافت، آن را خواند، تحت تأثیر قرار گرفت که یادگیری این تمرین رایگان است و متوجه شد که این تمرین هیچ گونه قدرت شفابخشی را تضمین نمی‌کند، مگر اینکه شخص با پیروی از تعالیم آن و بهبود خصوصیات اخلاقی‌اش فرد خوبی شود. او می‌دانست که در نهایت علم واقعی را یافته است؛ علمی که «هرگز نمی‌تواند تبدیل به ابزاری مخرب شود و فقط خوبی را برای بشر به‌ارمغان می‌آورد.»

نخستین باری که کتاب «جوآن فالون» را برداشت، این متن را خواند: «جن، شن، رن، تنها معیاری است که شخص خوب را از شخص بد متمایز می‌کند» (اولین سخنرانی، جوآن فالون). او شوکه شده بود و فهمید که «استاندارد تشخیص انسان خوب از انسان بد» را یافته است. هرچه بیشتر تمرین می‌کرد، بیشتر احساس می‌کرد که فالون دافا شگفت‌انگیز و علمی واقعی است.

او به‌تدریج وابستگی‌هایش به منفعت و شهرت را رها کرد. نسبت به همه باملاحظه شد و اغلب دانش و تجربیات خود را با مهندسینش به‌اشتراک می‌گذاشت. در اوقات فراغتش به همکارانش آموزش می‌داد که چگونه از نرم‌افزارهای تخصصی مختلف استفاده کنند. او به‌خاطر درستکاری و ازخودگذشتگی‌اش مورد احترام و اعتماد سایرین بود.

مردی اهل بائودینگ پاسخ سؤالاتش را می‌یابد

آقای لیو هویی از شهر بائودینگ، استان هبی، از کودکی بیماری بود. وقتی در دبیرستان تحصیل می‌کرد، برای قوی ساختن خود، هنرهای رزمی و چی‌گونگ را امتحان می‌کرد. همانطور که بزرگتر می‌شد، نمی‌دانست که آیا زندگی صرفاً پیر شدن و مردن است یا خیر. می‌خواست بداند که آیا زندگی هدفی دارد و آیا افرادی که به سایرین صدمه می‌زنند و آنها را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهند، با عواقب اعمال بد خود مواجه می‌شوند یا خیر.

در سال 1994 تصویر یک استاد چی‌گونگ را روی جلد یک مجله چی‌گونگ دید و متوجه هاله‌ای در اطراف سر او شد که با پاهای ضربدری در وضعیت لوتوس نشسته بود. او مجله را خواند و متوجه شد که آن شخص بنیانگذار فالون گونگ، آقای لی هنگجی، است. به نوعی می‌دانست او همان استاد روشن‌بینی‌ است که به دنبالش بود. او در تلاش برای آموختن تمرینات، تصاویرِ داخل مجله را دنبال و انرژی قوی آن را احساس کرد.

بعداً متوجه شد که یکی از بستگانش در کلاس‌های استاد لی هنگجی حضور یافته است. او با عجله به خانه‌‌اش رفت و از او یاد گرفت که چگونه تمرینات را درست انجام دهد. آن خویشاوندش فایل‌های ضبط‌شده سخنرانی‌های استاد در شهر جینان را نیز به آقای لیو داد.

آقای لیو روز و شب به سخنرانی‌ها گوش ‌داد و متوجه شد که همه سؤالاتش از جمله اینکه چرا مردم به این دنیا می‌آیند، پیر می‌شوند، بیمار می‌شوند و می‌میرند؟ مردم از کجا می‌آیند و بعد از مرگ به کجا می‌روند؟ هدف از هر چیزی چیست؟ پاسخ داده شدند.

آقای لی به‌طور محکم و استوار به فالون دافا باور آورد. او در پیروی از اصول حقیقت، نیکخواهی و بردباری، هم در کار و هم در خانه، سخت‌کوش بود. سخت کار می‌کرد و مشتاق یادگیری بود، اما نگرشی فروتنانه را حفظ می‌کرد. قادر بود از همکارانش مراقبت کند و مورد اعتماد و تأیید آنها بود. او در میان بیش از 40 نفر در گروهش، تنها کسی بود که به ژاپن فرستاده شد تا آخرین تکنولوژی مربوط به کارش را یاد بگیرد.

پس از شروع آزار و شکنجه فالون گونگ در سال 1999، آقای لیو از رها کردن اعتقادش خودداری کرد. او پنج بار دستگیر و زندانی شد. آقای لیو با وجود مواجهه با زمان‌های دشوار، همچنان در محل کارش سخت‌کوش و مورد اعتماد بود و چند بار به‌عنوان «کارمند برجسته» انتخاب شد.

خواهر و برادرها فکر خودکشی را رها می‌کنند

خانم دو هشیان از بخش شیونگ، استان هبی، وقتی 17 ساله بود، مادرش را از دست داد. مادرش پس از دعوا با پدرش دست به خودکشی زد. بعد از این جریان شرایط برای او و خواهر و بردارش در منزل دشوار شد و خانم دو ترک تحصیل کرد.

پدرش دوباره ازدواج کرد و دائماً با همسر جدیدش دعوا می‌کرد. هر دوی آنها بیمار نیز بودند. داشتن پدر و مادری بیمار که همیشه با هم دعوا می‌کردند، یک بار مالی جدی بر دوش او و خواهر و بردارش بود و فوق‌العاده آنها را تحت استرس و فشار روانی قرار می‌داد.

هر زمان که مسائل دشوار می‌شدند، آنها به خودکشی فکر می‌کردند. خواهر کوچک‌تر خانم دو در زمانی که نتواست در کالج قبول شود، سه بار تلاش کرد دست به خودکشی بزند. خانم دو پیوسته نگران خانواده‌اش بود.

خانم دو در 21 سالگی ازدواج کرد، اما همچنان برای دیدار خواهر و بردارش اغلب به خانه پدری‌اش می‌رفت. در نهایت شوهرش شب‌ها دیگر به خانه نمی‌آمد و آنها اغلب با هم دعوا داشتند. او گاهی به خودکشی فکر می‌کرد، اما به‌خاطر فرزند خردسالش هرگز این کار را نکرد.

در سال 1996، پدر خانم دو و نامادری‌اش تمرین‌ فالون گونگ را آغاز کردند. آنها باملاحظه شدند و دعوا کردن را کنار گذاشتند و وضعیت سلامتی‌شان فوق‌العاده بهبود یافت. خواهر خانم دو پس از خواندن کتاب‌های فالون دافا متوجه شد که خودکشی اشتباه است و دیگر درباره آن فکر نکرد. او بااعتماد‌به‌نفس و شاداب شد. خانم دو نیز با دیدن تغییرات معجزه‌آسای اعضای خانواده‌اش این تمرین را آغاز کرد و آموخت که وقتی شوهرش عصبانی می‌شود و دشنام می‌دهد، چگونه بردبار باشد. شوهرش در نهایت دشنام دادن به او را کنار گذاشت.

برادر خانم دو سابقاً تکه‌هایی از پوستش پوسته‌پوسته و قرمز بود. وقتی 15 ساله بود، به‌تدریج چنین چیزی روی بازوانش و پاهایش نیز پدیدار شد. وقتی در این باره به والدینش گفت، آنها مشغول دعوا کردن بودند و حرف‌هایش را نشنیده گرفتند. او هرگز درمان نشد و این جریان عزت نفسش را پایین می‌آورد. اغلب به خودکشی فکر می‌کرد. پس از شروع تمرین فالون گونگ، وضعیت پوستش بهبود یافت و به حالت عادی بازگشت.

وقتی برادر خانم دو در این باره به او گفت، خانم دو به‌یاد آورد که او همیشه بدون توجه به اینکه هوا چقدر گرم بود، شلوار بلند می‌پوشید. وقتی او به بردارش می‌خندید، او هرگز پاسخی نمی‌داد. او سپاسگزار بود که برادرش فالون دافا را آموخته و بهبود یافته است. وگرنه ممکن بود دست به کاری بزند که خانم دو هرگز نمی‌توانست به‌خاطر آن خودش را ببخشد.

فالون دافا خانواده ازهم پاشیده او را نجات داد و در حال حاضر آنها زندگی سالم و شادی دارند.

ادامه در قسمت هفتم

* * *

فالون گونگ را آقای لی هنگجی در سال 1992 به عموم معرفی کردند. زندگی براساس اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری و انجام پنج تمرینی که یادگیری‌شان آسان است، سلامت جسمانی و ارزش‌های فرد را بهبود می‌بخشد. قبل از اینکه حزب کمونیست چین در سال 1999 این تمرین را سرکوب کند، حدود 100 میلیون نفر فالون گونگ را تمرین می‌کردند.

طی بیش از 19 سال آزار و شکنجۀ فالون گونگ، بجای اینکه این تمرین نابود شود، در بیش از 100 کشور شکوفا شده و رونق گرفته است. تعالیم فالون گونگ به 39 زبان ترجمه شده است. گروه‌هایی که تمرینات فالون گونگ را انجام می‌دهند، می‌توانند در تقریباً همه کشورهای بزرگ سراسر دنیا دیده شوند.