(Minghui.org) قسمت پنجم: مزایای فالون گونگ: معلمان (قسمت 5)

فالون دافا یک سیستم رشد شخصی است که در سال 1992 به عموم معرفی شد. بسیاری از تمرین‌کنندگان این روش معلمان مدارس ابتدایی و متوسطه هستند که با راهنماییِ اصول حقیقت، نیکخواهی و بردباریِ دافا، خود را وقف آموزش و دانش‌آموزان‌شان کرده‌اند.

آنها فوق‌العاده مورد احترام همکاران، والدین و دانش‌آموزان‌شان بوده‌اند. وقتی حزب کمونیست چین آزار و شکنجه فالون دافا را در سال 1999 آغاز کرد، بسیاری از این معلمان دستگیر، زندانی و شکنجه شدند و در‌نتیجه جان باختند که خسارت بسیار بزرگی را برای کشور و نسل‌های آینده‌اش به بار آورد.

معلم شاندونگی دوباره به زندگی برمی‌گردد

خانم تانگ رویچین دبیر بازنشسته ریاضیِ مدارس راهنمایی در شهر شوگوانگ، استان شاندونگ، است. او با پیروی از اصول فالون دافا خودش را وقف کارش کرده و فوق‌العاده مورد احترام سرپرستان، همکاران و دانش‌آموزانش بود. هر سال به‌عنوان معلم برجسته و معلم ماهر در ریاضیات انتخاب می‌شد. او یک بار به‌نمایندگی از شهرشان در یک پروژه تحقیقاتی برای اصلاح آموزش ریاضیات شرکت کرد.

خانم تانگ به سرطان سینه مبتلا شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت. هفت سال بعد، این سرطان در قسمت‌های بیشتری از بدنش منتشر و رحمش برداشته شد. وضعیت سلامتی‌اش براثر گسترش این سرطان روبه‌وخامت گذاشت. در سال 1996 درحالی‌که همه امیدش را ازدست داده و منتظر پایان زندگی‌اش بود، تمرین‌کننده‌ای سی‌دی‌های سخنرانی فالون دافا را به او داد.

او بلافاصله به همه آنها گوش داد و معجزات اتفاق افتادند: تومورِ نزدیک شانه‌اش ناپدید شد. در عرض چند روز به فرد جدیدی تبدیل شد و شروع به کار کرد. به‌دلیل این تغییر چشمگیر در وضعیت سلامتی خانم تانگ، بسیاری از آنهایی که او را می‌شناختند، شروع به یادگیری فالون دافا کردند.

در آن زمان دولت حدود 85 تا 100 درصد از هزینه‌های پزشکیِ کارمندان دولت را پرداخت می‌‌کرد. خانم تانگ به‌عنوان یک ذینفع، فکر نمی‌کرد که چیز اشتباهی در این خصوص وجود داشته باشد، اما پس از درک آموزه‌های فالون دافا، همه 3000 یوآن رسید خود را پاره کرد و گفت: «این منطقی نیست که کشور بخواهد هزینه همه بیماری‌هایم را بپردازد. می‌خواهم شخص خوبی باشم.» در آن زمان، حقوق ماهیانه یک معلم مدرسه راهنمایی بین 200 تا 300 یوآن بود و آن صورت‌حساب‌ها معادل حقوق یک سال او می‌شدند.

درحالی‌که تقریباً فلج بود، دوباره جوانی کاملش را به‌دست آورد

خانم چن شیوژنِ بازنشسته اهل شهر گائومی در استان شاندونگ است. او سابقاً به مشکلات وخیم روده و معده و التهاب شدید مفاصل مبتلا بود تا حدی که نزدیک بود فلج شود. تومورهایی نیز در سینه‌اش تشخیص داده شده بود و براثر تومورهایی در مغزش تقریباً نابینا شده بود.

خانم چن در ماه اوت 1997 تمرین فالون دافا را شروع کرد و بلافاصله همه بیماری‌هایش ناپدید شدند. این تمرین ذهنش را نیز پاک کرد. او سابقاً آنقدر مقتصدانه پول خر‌ج می‌کرد که هیچ چیزِ بدون تخفیفی را نمی‌خرید. پس از شروع تمرین دافا، دیگر هرگز تخفیف نگرفت و اگر کارمند صندوق به‌اشتباه پول بیشتری به او پرداخت می‌کرد، آن را برمی‌گرداند.

در گذشته اغلب با شوهرش و خانواده شوهرش بحث و فکر می‌کرد که آنها رفتار بدی با او دارند، اما حالا وقتی اختلافی به‌وجود می‌‌آمد، به‌دقت خودش را مورد بررسی قرار می‌داد تا ببیند آیا مرتکب کار اشتباهی شده یا حرف اشتباهی زده است یا خیر. اشتباهش را پیدا، آن را اصلاح و سعی می‌کرد بار دیگر بهتر عمل کند. به‌‌‌تدریج محیط خانواده‌اش آرام و شاد شد.

مدیر خوب مهدکودک

خانم جینگ فی مدیر مهدکودکی در شهر ژائویانگ، استان لیائونینگ بود. برادر کوچکش در اوت 1995 فالون دافا را به او معرفی کرد و گفت: «اگر فقط بتوانم یک کتاب در جهان را به تو پیشنهاد کنم، آن جوآن فالون خواهد بود.» او پس از گوش دادن به صحبت‌های برادرش درباره این کتاب، احساس کرد که این کتاب به بسیاری از سؤالاتش درباره زندگی پاسخ داده است.

خانم جینگ نسخه‌ای از جوآن فالون را قرض گرفت. پس از خواندن آن، دیدگاهش درباره جهان و زندگی کاملاً تغییر کرد. به هدف زندگی و اینکه باید چگونه زندگی کند، پی برد؛ او درک کرد که چرا باید شخص خوبی باشد.

پیش از آن، از اینکه معلم مهدکودک بود، ناراحت و عصبانی بود و فکر می‌کرد که این اتلاف مدرک دانشگاهی‌اش است. دچار گمگشتگی شده و معتقد بود احترامی که شایسته‌اش است را دریافت نمی‌کند. پس از شروع تمرین فالون دافا افکار منفی‌اش را رها و با تمام وجودش خود را وقف فرزندان و کارش کرد. او تغییراتی در الگوهای تدریس به کودکان خردسالش ایجاد کرد که سبب شد اعتبار خوبی در حوزه آموزش کسب کند.

اندکی پس از شروع تمرین فالون دافا، پولی که به‌اشتباه مدعی‌اش بود را به مهدکودک بازگرداند. از گرفتن هدیه و پول از والدین دانش‌آموزان نیز اجتناب کرد. صداقتش سبب تأییدش از سوی والدین شد. پس از شروع آزار و شکنجه فالون دافا در سال 1999 و تعلیق شدن خانم جینگ از کار، بسیاری از والدین از او حمایت و درخواست کردند که او به سر کار برگردد.

خانم جینگ تقریباً به‌مدت بیست سال با پدرشوهر و مادرشوهرش زندگی کرد و آنها احترام زیادی برایش قائل بوده‌اند.

خانواده یک معلم از مزایای تمرین فالون دافا بهره‌مند می‌شوند

آقای لیو جیانگ، مدیر امور آموزشیِ مدرسه آموزش اجباری نه‌ساله در روستای سونگ‌جیانگ، شهر جیائوهه، استان جیلین بود. او همراه همسر، مادر و دخترش، در ژانویه سال 1996 تمرین فالون دافا را آغاز کرد.

پس از شروع این تمرین، آسمِ آقای لیو ازبین رفت. به‌هنگام تدریس دیر خسته می‌شد و می‌توانست در محل کار مسئولیت بیشتری را برعهده بگیرد. او با پیروی از اصول فالون دافا، به‌خوبی به شاگردانش آموزش می‌داد و بارها به‌عنوان یک معلم برجسته انتخاب شد و سرانجام به سمت مدیر امور آموزشی ارتقاء یافت.

سابقاً معده همسرش به‌شدت خونریزی می‌کرد و در نتیجه اغلب دچار شوک می‌شد. او با مادرشوهرش دعوا می‌کرد و حتی سر کوچک‌ترین مسائل مالی جروبحث به‌راه می‌انداخت. با پیروی از اصول فالون دافا، مشکل معده‌اش بهبود یافت و رابطه‌اش با مادرشوهرش خوب شد. مسائل مالی دیگر در خانه‌اش یک مشکل نبود.

مادر آقای لیو مشکلات قلبی و میگرن داشت و هر روز از داروهای مسکن استفاده می‌کرد تا بتواند سرپا بماند. بعداً به‌خاطر این تمرین به‌طور کامل سالم شد و مردم اغلب به او می‌گفتند که به نسبتِ سنش خیلی سالم است.

دختر آقای لیو وقتی تمرین دافا را آغاز کرد، فقط هشت سال داشت. او از اصولِ آموزش‌های فا پیروی می‌کند و می‌داند که چگونه باملاحظه باشد و به پدر و مادر، معلمان و دوستانش احترام بگذارد. عملکردش در مدرسه برجسته و عالی بود و اغلب بالاترین نمرات را کسب می‌کرد.

سخن آخر

آموزش پایه و اساسِ پرورشِ نسل‌های آینده برای یک کشور است. این معلمان اصول فالون دافا را دنبال و خود را وقف بالاترین منافع کشورشان کردند. متأسفانه این معلمان نیز مانند سایر تمرین‌کنندگان، به‌خاطر باورشان به فالون گونگ به‌شدت مورد آزار و شکنجه قرار گرفتند.

آقای لیو جیانگ 2 بار و در مجموع به‌مدت 4 سال در اردوگاه کار اجباری حبس شد. او به شش سال زندان محکوم شد و به همین علت درگذشت. مادرش نیز براثر غم و اندوِه ناشی از آزار و شکنجۀ او جان باخت.

خانم جینگ فی طی سال‌های گذشته متحمل آزار و شکنجه غیرقابل وصفی شد. او بارها دستگیر و به‌مدت 2 سال در اردوگاه کار اجباری ماسانجیا و 4 سال در زندان زنان استان لیائونینگ به‌طرز وحشیانه‌ای شکنجه شد.

خانم تانگ رویچین بارها از سوی اداره 610 و سرپرستانش در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار گرفت. واریز حقوقش متوقف شد و ارتقاء شغلی‌اش را از او گرفتند. خانواده‌اش در ترس زندگی می‌کرد، زیرا مسئولین اغلب آنها را مورد آزار و اذیت قرار می‌دادند.

خانم چن شیوژن به‌طور مداوم تحت نظارت پلیس و مسئولین مدرسه بود، تعقیب می‌شد و مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفت. این جریان خانواده‌اش را فوق‌العاده تحت فشار قرار می‌داد. مبلغ پنج هزار یوآن از حقوقش نیز به او پرداخت نشد.