(Minghui.org) من اهل گوادالاجارا، اسپانیا هستم، و هشت سال پیش تمرین‌کننده دافا شدم.

اخیراً دستیاران محل تمرین شهرم مجبور بودند به سفر طولانی بروند و چند ماه دور از ما باشند. آنها از من خواستند تا مسئولیت محل تمرین را به عهده بگیرم و گروه مطالعه را سازمان‌دهی کنم. در آن لحظه احساس فشار زیادی کردم و درباره اینکه آنها خودخواه و غیرمسئول هستند، شکایت کردم. وضعیت تزکیه‌ام خیلی پایدار نبود و خیلی کوشا نبودم. احساس نمی‌کردم بتوانم چنین مسئولیتی را بپذیرم.

شروع به تفکر درباره چگونگی انجام امور کردم، اینکه چطور زمانی برای انجام این کار پیدا کنم، و اگر نتوانستم آن کار را انجام دهم چگونه می‌توانم با سایر تمرین‌کنندگان ارتباط برقرار کنم... واقعاً گیج شده بودم. از استاد کمک خواستم و می‌دانستم که اولین کاری که باید انجام دهم این است که مانند یک تمرین‌کننده واقعی رفتار کنم و کوشا باشم.

شروع به مطالعه فشرده فا کردم. هیچ‌یک از زمان‌های مقرر شده برای فرستادن افکار درست را ازدست نمی‌دادم و هر روز تمرین‌ها را انجام می‌دادم. این به من کمک کرد که راحت‌تر به درون نگاه کنم، به‌تدریج متوجه کمبود مسئولیت‌پذیری‌ام نسبت به گروه شدم و اینکه چقدر خودخواه بوده‌ام. در گذشته فقط در تمرین گروهی شرکت می‌کردم، بدون اینکه نگران هیچ چیز دیگری باشم. بعد از آگاهی از این مسئله، ناگهان سایر تمرین‌کنندگان مسئولیت بیشتری را در محل تمرین و همچنین جلسات مطالعه گروهی پذیرفتند. ما بایکدیگر همکاری، و همگی احساس می‌کردیم که مانند یک بدن رشد کرده‌ایم.

من همچنین به پروژه دافای دیگری پیوستم، اما با همان مشکل مواجه شدم: فعال‌ترین عضو گروه پروژه را ترک کرد و به پروژه دیگری پیوست. متوجه شدم که استاد در حال تشویق من هستند که به تزکیه‌ام سرعت ببخشم و این فرصتی برای رشدم بود و اینکه کارها را بهتر انجام دهم. با نگاه به درون متوجه شدم که در گذشته اگرچه فکر می‌کردم در حال همکاری و مشارکت هستم، اما در انجام کارها پیش‌قدم نبودم. فقط زمانی که مسئولیت بیشتری به عهده من گذاشته شد، فعال‌تر شدم.

استاد بیان کردند:

«اما اگر بتوانید تمام مسیر روی فا بمانید و در هیچ مرحله‌ای در تزکیۀ شخصی‌تان شل نشوید، پی خواهید برد که هر کاری که انجام دهید واقعاً برازندۀ یک تزکیه‌کننده است. اگر یک مرید دافا قرار است مأموریت خود را کامل کند، این کاملاً ضروری است و چیزی است که در سطحی بنیادین آن را تضمین می‌کند.» («آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای ۲۰۱۵ نیویورک»)

از زمانی که تمرین را شروع کردم، استاد چشم سومم را باز کردند. در ابتدا با دیدن صحنه‌های خاصی شوکه شدم و کم کم متوجه شدم که چطور آن را بهتر اداره کنم. می‌توانم نبرد واقعی را که هنگام فرستادن افکار درست بین نیکی و پلیدی درمی‌گیرد، مشاهده کنم؛ اینکه چطور همه آن اهریمنان را نابود می‌کنیم و چقدر قدرتمند هستیم. زمانی که باجدیت خودمان را تزکیه می‌کنیم و بنیادی‌ترین وابستگی‌های‌مان را رها می‌کنیم، آن توانایی حقیقتاً قدرتمند می‌شود.