مرد هنانی، سومین فرد در خانواده‌اش که براثر آزار و شکنجه فالون گونگ جان خود را ازدست می‌دهد

خانه > آزار و شکنجه > بیش از 5000 کشته‌شده

31 مه 2019 | یک همکار مینگهویی در استان هنان، چین

(Minghui.org) آقای چن شائومین از شهر سانمنشیا، واقع در استان هنان، در 14 مه سال 2019- کمتر از یک سال پس از آنکه به‌قید ضمانت پزشکی از زندان آزاد شد- درگذشت. به گفته پزشک قانونی بافت هر دو ریه‌اش کاملاً فاسد شده بود.

آقای چن سومین شخص در خانواده‌اش است که براثر آزار و شکنجه فالون گونگ- یک تمرین ذهن و بدن بر پایه اصول حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری- جان خود را از دست داد.

از زمان آغاز آزار و شکنجه فالون گونگ در ژوئیه 1999، آقای چن و دو برادرش به‌خاطر اجتناب از رها کردن باور خود به فالون گونگ مکرراً دستگیر شدند. پدرشان درحالی که تلاش می‌کرد آنها را از زندان آزاد کند، تحت فشار و استرس فوق‌العاده زیادی بود و در سال 2001 درگذشت. برادر بزرگ‌تر آقای چن در سال 2011- دو سال بعد پس از اینکه در زمان حبس به‌خاطر باورش داروهای نامعلومی به او تزریق شد- درگذشت.

مادرش درحالی که به‌خاطر مرگ فرزند دومش داغدار است، حدوداً در 70سالگی نگران پسر کوچکش شیائومین است که هم‌زمان با شائومین دستگیر شد و به‌علت اجتناب از انکار باورش به فالون گونگ هنوز زندانی است.

خانواده طی این آزار و شکنجه ازهم پاشید

مدت کوتاهی پس از شروع آزار و شکنجه فالون گونگ در سال 1999، آقای چن شائومین و برادر کوچکش، آقای چن شیائومین، به‌منظور دادخواهی برای اجرای عدالت درباره باورشان به پکن رفتند و دستگیر شدند.

در حالی که این دو برادر در بازداشتگاهی خودسرانه حبس بودند، پدر سالخورده‌شان به‌طرز خستگی‌ناپذیری تلاش کرد آنها را از زندان آزاد کند، درحالی که مسئولان فقط تهدیدش می‌کردند و او را به اینجا و آنجا ارجاع می‌دادند. او دو سال بعد در سال 2001 درگذشت.

برادر بزرگ‌تر آقای چن، آقای چن یوئمین، دو بار به‌خاطر ایمانش به فالون گونگ به زندان محکوم شد. او شکنجه و داروهایی سمی به او تزریق شد. پس از آزادی از زندان بسیار ضعیف و دچار کمردرد شدیدی شده بود. او در 26 آوریل 2011 در 48 سالگی درگذشت.

همسر آقای چن یوئمین، خانم لی فیینگ که او نیز تمرین‌کننده فالون گونگ است، به‌خاطر توزیع مطالب اطلاع‌رسانی فالون گونگ، در سال 2014 دستگیر و به چهار سال حبس محکوم شد. در حالی که محکومیت خود را در زندان زنان شین‌شیانگ می‌گذراند، تنها دخترشان برای کسب درآمدی برای زندگی به کارهای پاره‌وقت مشغول شد.

در ژوئن 2016، آقای چن شائومین و آقای چن شیائومین دوباره به خاطر ایمان‌شان دستگیر شدند. پلیس خانه‌های آنها را غارت و کامپیوترها، چاپگرها و پول نقدشان را توقیف کرد.

این دو در ژوئیه 2017 به زندان محکوم شدند (طول دوره محکومیت‌ آنها همچنان در دست بررسی است) و به زندان شین‌مین فرستاده شدند. به گفته یک تمرین‌کننده فالون گونگ که در همان زندان حبس بود، این دو برادر به‌خاطر اجتناب از انکار ایمان خود به‌شدت شکنجه شدند.

وقتی آقای چن شائومین، این مرد جوان، که زمانی فردی سالم بود، در سال 2018 به‌قید ضمانت پزشکی آزاد شد، به بیماری‌های زیادی مبتلا بود و توانایی مراقبت از خودش را به‌طور کامل از دست داده بود.

دو بار انتقال به اردوگاه کار اجباری

آقای چن قبل از آخرین محکومیت زندانش، به‌خاطر تمرین فالون گونگ دو بار به اردوگاه‌های کار اجباری فرستاده شد.

در اردوگاه کار اجباری ووگولو در شهر لوئویانگ، استان هنان (زمانش مشخص نیست)، چهار نفر به‌شدت او را تحت نظر داشتند. آنها یک بار بعد از اینکه متوجه شدند او با یک تمرین‌کننده دیگر فالون گونگ صحبت می‌کند، عریانش کردند و با یک تخته بامبوی ضخیم کتکش زدند. در نتیجه نشیمنگاهش متورم و کبود شد.

پیش از اینکه آقای چن به اردوگاه کار اجباری شماره 2 فرستاده شود، در بازداشتگاه بخش لوئونینگ حبس شد. نگهبان او را مجبور کرد درحالی که به دست و پاهایش دست‌بند و پابند وصل بود، به این طرف و آن طرف برود.

آقای چن در سپتامبر 2004 به اردوگاه کار اجباری شماره 3 استان هنان فرستاده شد.

نگهبانان و زندانیان اردوگاه کار اجباری اغلب او را با باتوم‌ها و کمربندهای چرمی کتک می‌زدند. گاهی با چکمه‌های خود به صورتش ضربه می‌زدند.

نگهبان نی یونگ یک بار به‌زور آلت تناسلی‌اش را به دهان آقای چن فرو و تهدید کرد که اگر باورش را رها نکند، در داخل دهانش ادرار می‌کند.

نگهبانان علاوه بر ضرب‌وشتم او، اغلب دستانش را پشت کمرش دست‌بند می‌زدند یا او را می‌بستند. او را مورد آزار و اذیت کلامی نیز قرار می‌دادند، با باطوم‌های الکتریکی به او شوک وارد و داروهایی سمی به او تزریق می‌کردند. پای چپش به‌شدت مجروح شده و و ترشح چرکی داشت. گوش چپش نیز به‌علت اثرات سمی داروها دچار عفونت شد. او بر اثر شکنجه‌ها لاغر و نحیف شده بود و اغلب سرگیجه داشت.

بازآفرینی صحنه شکنجه: بسته شدن