(Minghui.org) در سال 1994 با فالون دافا آشنا شدم اما در سال 1999 پس از اینکه تمام خانواده‌ام به کانادا تقل مکان کردند شروع به تمرین کردم. بسیار تحت تأثیر ماجراهایی قرار گرفتم که در وب‌سایت مینگهویی دربارۀ اصلاح فا منتشر شدند. امیدوار بودم که روزی من نیز بتوانم در اصلاح فا به استاد لی (بنیان‌گذار این تمرین) کمک کنم.

نوشتن گزارش‌ها برای مینگهویی

در سال 2000 به مینگهویی ملحق شدم. از من خواسته شد که دربارۀ یک نمایشگاه سلامتی که در منطقه‌ام برگزار شده بود گزارشی بنویسم و این آغاز سفر 19 ساله‌ام در نوشتن مقالات برای مینگهویی بود. در ابتدا نمی‌دانستم چگونه گزارشات را بنویسم اما این چیزی بود که انجامش برایم مقدر شده بود و باید آن را به‌خوبی انجام می‌دادم.

وقتی به مدرسه می‌رفتم، از کلاس پنجم تا سال اول دبیرستان هر آخر هفته در کلاس آموزش زبان شرکت می‌کردم. معلمم بسیار تحصیل‌کرده بود و در زبان چینی باستان بسیار خبره بود. او هر هفته از شاگردانش می‌خواست که مقاله‌ای بنویسند و سپس آنها را بررسی می‌کرد. به ادبیات، نوشتن و فرهنگ سنتی چینی علاقه‌مند شدم. با نگاه به گذشته درک کردم که استاد این را نظم و ترتیب داده‌اند. مهارت‌ها و دانش نوشتاری که در دوران کودکی کسب کردم پایه‌ای برای همکاری‌ آینده‌ام در اصلاح فا شد.

در سال‌های اول آزار و شکنجه رویدادهای مهم بسیاری در اتاوا، پایتخت کانادا، روی داد. تمرین‌کنندگان رویدادهای مختلفی برگزار کردند تا آزار و شکنجه را افشا کنند؛ فعالیت‌هایی مانند: راهپیمایی‌ها، تجمعات، کمپین‌های نجات اس.او.اس، کنفرانس‌های مطبوعاتی، شکایات کیفری، بیانیه‌های مختلف، جلسات رسیدگی کنگره، ملاقات با مسئولین چینی، ]رویدادهای مرتبط با[ برداشت اعضای بدن، تحقیقات دولت کانادا دربارۀ جاسوسان حزب کمونیست، نفوذ حزب کمونیست و مانند آن. هر چند روز یک بار رویداد مهمی برگزار می‌شد. این جنگ شدیدی بین نیکی و شرارت بود. احساس کردم که استاد ما را به جلو هل می‌دهند.

به یاد می‌آورم که هماهنگ‌کنندۀ پروژه‌ای در آن زمان مطلبی را اظهار داشت. نیمی از تأثیری که این رویدادها به‌جای می‌گذارند به‌خاطر گزارش‌های رسانه‌هایمان است. خوانندگان‌مان، مردم عادی، عاملان شرارت و تمرین‌کنندگان، از طریق گزارش‌هایی که تهیه می‌کنیم صدای‌مان را می‌شنوند. در این روند حقیقت را روشن می‌کنیم و فشاری که بر تمرین‌کنندگان سرزمین اصلی چین وارد می‌شود را کاهش می‌دهیم و شیطان را خفه می‌کنیم. درک می‌کنم که چنین مسئولیت عظیمی دارم.

در ابتدا کارها مشکل بود. زمان و تلاش بسیاری نیاز بود تا یک گزارش را منتشر کنیم – درک اولیۀ رویداد، طرح برنامه‌ای برای اجرای مصاحبه‌ها و انجام آنها، ضبط صدا، ترجمه، نوشتن و ویرایش گزارش، نوشتن زیرنویس تصاویر و غیره. اغلب تمام این کارها را یک نفر انجام می‌داد زیرا تمرین‌کنندگان بسیار کمی درگیر بودند. به‌عنوان فردی که زمان زیادی تزکیه نکرده بود، دائماً در کشمکش و تحت فشار بسیار زیادی بودم تا بین درس خواندن و رسیدگی به امور خانواده و همچنین یافتن زمانی برای انجام تمرین‌ها و خواندن فا تعادل برقرار کنم. اغلب باید تا ساعت 2 الی 3 بامداد کار می‌کردم تا یک گزارش را به‌اتمام برسانم. برخی روزها باید چندین گزارش می‌نوشتم. به لطف دافا، برکت‌ها و حمایت استاد و همچنین تشویق تمرین‌کنندگان، توانستم بر این موانع غلبه کنم.

رها کردن وابستگی‌ها در حین کار در مینگهویی

قبلاً وقتی تمرین‌کنندگان به اشتباهات در گزارش‌هایم اشاره می‌کردند، احساس رنجش داشتم. در ظاهر آرام به نظر می‌رسیدم اما در درون ناراحت بودم. این ادامه یافت تا اینکه یک روز اشتباه بزرگی مرتکب شدم: تاریخ را اشتباه نوشتم. بی‌دقت و بی‌مسئولیت بودم ولی هنوز وقتی به من گفته شد که اشتباه کردم، ناراحت شدم. آیا بازخورد از تمرین‌کنندگان فرصتی برای بهبودم نیست؟ وقتی در تزکیه بالغ شدم و رشد کردم، چنین اشتباهاتی کمتر رخ ‌دادند.

به‌دلیل کمبود نیروی انسانی، علاوه بر مینگهویی شروع به نوشتن برای اپک تامیز و سایر سایت‌های اطلاع‌رسانی کردم. علاوه بر مقالاتی که مرتبط با روشنگری حقیقت بودند، گزارشات خبری درخصوص موضوعات روز می‌نوشتم. به‌طور روزافزونی احساس می‌کردم که افزایش حجم کار مرا ناتوان کرده است. گاهی وقتی اتفاق بزرگی روی می‌داد، برای صرفه‌جویی در وقت تغییرات ساده‌ای انجام می‌دادم و گزارش را هم‌زمان به چند منبع رسانه‌ای ارسال می‌کردم. ویراستاران مینگهویی می‌گفتند که آنچه نوشتم بیشتر برای اپک تامیز مناسب است درحالی‌که ویراستاران اپک تایمز می‌گفتند که گزارش برای وب‌سایت مینگهویی مناسب‌تر است. آنقدر مشغول بودم که نمی‌توانستم کارم را درست انجام دهم و از مقالاتی که می‌نوشتم راضی نبودم.

درخصوص این وضعیت فکر کردم و متوجه شدم که به اثبات خودم وابسته هستم. همچنین برای کمک گرفتن به سایر تمرین‌کنندگان اعتماد نداشتم. به‌عنوان یک تمرین‌کنندۀ قدیمی باید تمرین‌کنندگان بیشتری را تشویق و به آنها کمک می‌کردم تا در پروژه‌های روشنگری حقیقت درگیر شوند. به تدریج به کسانی که در اپک تایمز کار می‌کردند نوشتن مقالات و مهارت‌های ترجمه و ویرایش را آموزش دادم. پیش از یک رویداد مهم سعی کردم کارها را به سایر تمرین‌کنندگان واگذار کنم. بنابراین توانستم انرژی‌ام را روی نوشتن مقالات برای مینگهویی صرف کنم و هم‌زمان به تمرین‌کنندگان بیشتری فرصت بدهم که درگیر کار شوند.

توجه به انجام تمرین‌ها

شوهرم تمرین‌کننده نیست و در طول سال‌ها درس‌های زیادی آموختم که چگونه بین کار، زندگی خانوادگی و تزکیه تعادل ایجاد کنم. هشت سال پیش متوجه شدم که بدنم به‌سرعت در حال پیر شدن است. بسیار خسته بودم، موهایم خاکستری شده و اضافه وزن پیدا کرده بودم. فقط می‌توانستم تمرین نشسته را برای نیم ساعت انجام دهم. درواقع وقتی شبها تا دیروقت به نوشتن مقالات مشغول بودم، در حالت نیمه‌خواب بودم. عملکردم در کار روزانه‌ نیز تحت تأثیر قرار گرفته بود.

سخنان استاد در جوآن فالون را به‌یاد آوردم:

«فالون دافا روشی برای تزکیۀ بدن و ذهن است، بنابراین آن باید تمرین‌هایی را برای انجام دادن داشته باشد.»

اگر وضعیت جسمی‌ام در چنین حالت بدی باشد، چطور می‌توانم مردم را قانع کنم که فالون دافا خوب است؟ تصمیم گرفتم که هر روز پنج مجموعه تمرین را انجام دهم. به‌طور اتفاقی چند نفر از ما تصمیم گرفتیم یادداشت کنیم که هر روز چقدر زمان صرف مطالعۀ فا و انجام تمرین‌ها می‌کنیم. از آن به بعد صرف‌نظر از اینکه چقدر مشغول بودم، زمان کافی برای انجام تمام تمرین‌ها و خواندن حداقل یک سخنرانی جوآن فالون در روز را داشتم.

وضعیت سلامتی‌ام به آرامی بهبود یافت و وزنم کاهش یافت. چروک‌های کمتری داشتم و ظاهرم پرطراوت بود. یکی از دوستان قدیمی‌ام که 20 سال او را ندیده بودم گفت که اصلاً پیر نشده‌ام.

دریافت الهامات با نوشتن گزارشات شن یون

منطقه‌ای که در آن زندگی می‌کردم از سال 2007 میزبان نمایش شن یون بوده است. هر سال احساس می‌کنم که از مشارکت در این پروژه بسیار بهره برده‌ام. اوایل مسئول اجرای مصاحبه‌ها و ویرایش گزارش‌ها بودم. همچنین باید کارهای مرتبط با تیم گزارش‌دهنده مانند وعده‌های غذایی، اقامت و غیره را انجام می‌دادم. تحت فشار بسیار زیادی بودم و بسیاری از اوقات قادر نبودم بر نوشتنم تمرکز کنم.

در سال 2012 پس از پایان اجراها، هیج ایده‌ای نداشتم که چگونه یک گزارش اجمالی بنویسم. سروصدا بود و افراد از من درخصوص این و آن سؤال می‌کردند. هیچ زمانی برای خودم نداشتم که کارم را کامل کنم. از استاد درخواست کمک کردم و افکار درست فرستادم. به تدریج افکارم روشن شد و قالب کاملی از مقاله در ذهنم شکل گرفت. درخصوص صحنۀ آغازین نمایش فکر کردم و برخی از اظهار نظراتی که سیاستمدارانی که از آنها مصاحبه کردم بیان کرده بودند را به‌خاطر آورم. دانستم که در گزارشم چه بنویسم.

تلاش کردم مطلبی جدید در گزارش‌هایم بنویسم که تکراری نباشد. وقتی با تمام وجود روی نوشتن گزارش‌های شن یون تمرکز و به جزئیات آن دقت کردم، استاد به من خرد دادند و تعالی یافتم.

در سال 2013 هنگامی که برای نمایش افتتاحیۀ شن یون به سمت سالن نمایش رانندگی می‌کردم، ماه بسیار بزرگی را دیدم که نور گرم و صلح‌آمیزی ساطع می‌کرد. احساس کردم که بیدار شده‌ام و الهامات بسیاری هنگام تماشای نمایش دریافت کردم. همراه با بازنگری‌هایی که از طریق مصاحبه‌های تماشاگران جمع کردم توانستم آن شب مقالۀ خوبی بنویسم.

تجربه‌ام این است که برای درک پیام‌هایی که اجراهای شن یون به تصویر می‌کشند و نوشتن مقالات جالب دربارۀ نمایش، مهم است که فا را به‌خوبی مطالعه کنیم، در تزکیه از موانع گذر کنیم و مهارتهای حرفه‌ای خود را بهبود بخشیم.

نتیجه‌گیری

استاد در سخنرانی‌شان در کنفرانس فای واشنگتن دی‌سی در سال گذشته افرادی که در مینگهویی کار می‌کنند را بسیار تشویق کردند.

«همه رسانه‌های‌مان درحال نجات مردم هستند و به‌خاطر انجام این کار، قابل‌توجه هستند. همه آنها تأثیر مهمی در اصلاح فا داشته و مساعدت بی‌اندازه‌ای داشته‌اند.» («آموزش فا در کنفرانس فای واشنگتن دی‌سی 2018»)

اما می‌دانم که آنچه من انجام داده‌ام بسیار ناکافی بوده است.

بیش از 10 سال پیش، در مراسم شمع‌افروزی که در واشنگتن دی‌سی برگزار شد، آهنگی با عنوان «کنار من بنشین» را شنیدم. شعر ترانه به‌نظرم آشنا می‌آمد. فهمیدم که متن ترانه از شعری بود که تمرین‌کننده‌ای در انگلیس نوشته بود و من آن را در سال 2001 به زبان چینی ترجمه و ویرایش و برای مینگهویی ارسال کرده بودم. چه کسی فکر می‌کند که یک ترجمۀ معمولی تبدیل به شعر آهنگ محبوبی دربین تمرین‌کنندگان دافا شود؟

این موضوع مرا به یاد سخنان استاد انداخت:

«"تزکیه" به معنای کمال و به‌سرانجام رسیدن یک موجود است.» («آموزش فا در کنفرانس فای واشنگتن دی‌سی 2018»)

درنتیجه نباید هرچیزی که به‌طور ساکت و بی‌سر و صدا انجام داده‌ایم را دست کم بگیریم. شاید در آیندۀ نزدیک آنچه انجام داده‌ایم تأثیری در جهان داشته باشد چراکه ما مریدان دافا هستیم که توسط اصلاح فا به سرانجام می‌رسیم.

مایلم تبادل تجربه‌ام را با این عبارت از آهنگ «کنار من بنشین» به پایان برسانم:

«با هم در سکوت
آرزوهایمان می‌توانند تأثیرگذار باشند»

از همگی سپاسگزارم!

(ارائه شده در کنفرانس فای بیستمین سالروز تأسیس مینگهویی-گزیده و ویرایش شده)