(Minghui.org) همیشه فکر می‌کردم که به استاد و فا باور دارم. سال‌های بسیاری است که فا را مطالعه کرده‌ام و روزانه تمرین‌ها را انجام داده‌ام، گرچه، گاهی اوقات همه پنج مجموعه تمرین را به‌طور کامل انجام نمی‌دادم. همچنین، زمانی را صرف روشنگری حقیقت برای دیگران می‌کردم، گرچه، ممکن بود واقعاً هربار به‌خوبی این کار را انجام نداده باشم.

با این وجود، با گذشت زمان، احساس کردم با انجام منظم امور، چیزی وجود داشت که مرا از فا جدا می‌کرد و مانع تزکیه واقعی‌ام می‌شد.

برای شناسایی علت این، سعی کردم به‌درون نگاه کنم و مشکل را ازبین ببرم. دریافتم که وابستگی‌های بسیاری مانند، افکار منفی، حسادت، ذهنیت مبارزه‌طلبی، شهوت، به‌دنبال منافع شخصی بودن و تنبلی را دارم.

افکار درست فرستادم تا این وابستگی‌ها را ازبین ببرم. فوراً احساس کردم که آنها کاهش یافتند، اما چند روز بعد، آنها دوباره بازگشتند. به‌نظر می‌رسید که حتی از قبل نیز قویتر شده‌اند. هنگامی‌که در طول این زمان‌ها افکار منفی‌ام قوی بودند، نمی‌توانستم انگیزه‌ای برای مطالعه فا یا انجام تمرین‌ها پیدا کنم. از خودم ناامید شده بودم.

اخیراً سخنان استاد را مطالعه می‌کردم، استاد بیان کردند:

«اما تزکیه کردن به هیچ شرطی وابسته نیست، اگر می‌خواهید تزکیه کنید، پس تزکیه را شروع کنید.» (سخنرانی اول، جوآن فالون)

از خودم پرسیدم: «چرا تزکیه می‌کنی؟» به گذشته فکر کردم، کتاب‌های استاد را بسیار دوست داشتم و این چیزی بود که مرا به سمت دافا جذب می‌کرد. این فکر نمی‌توانست اشتباه باشد، آیا می‌توانست؟

اما، وقتی عمیق‌تر فکر کردم، دریافتم که چیز دیگری وجود دارد که نمی‌خواهم بپذیرم. به‌طور کامل از محیط اطرافم راضی نبودم. در جستجوی به‌دست آوردن راحتی از دافا بودم. فکر پنهانی که اغلب داشتم این بود: «ببین، این چیزها را به‌دست نیاوردم، زیرا نمی‌خواهم برای آنها مانند یک شخص عادی بجنگم.» از دافا استفاده می‌کردم تا افکار کثیفم را پنهان کنم.

در طول سال‌ها، از دافا برای منافع شخصی استفاده می‌کردم. برای نمونه، هنگامی که علائم بیماری داشتم، به‌منظور اینکه از دست آنها خلاص شوم، تمرین‌ها را انجام می‌دادم؛ به فرزندانم توصیه می‌کردم به منظور اینکه دافا از آنها حفاظت کند، این عبارت را ازبر بخوانند: «فالون دافا خوب است» و وقتی نتیجه آنچه که آرزو داشتم نمی‌شد، احساس نومیدی می‌کردم.

به‌دلیل اینکه هدفم برای تمرین دافا پاک نبود، میان خودم و فا جدایی بوجود آمده بود. از آنجاکه مانند یک تزکیه‌کننده واقعی رفتار نمی‌کردم، تزکیه‌ام در یک حالت ناپایداری بود.

همچنین کشف کردم که افکارم پر از ایده‌های کمونیسم است. در گذشته، فکر می‌کردم عمیقاً تحت‌تأثیر فرهنگ حزب کمونیست نیستم، زیرا هرگز به حزب ملحق نشدم و هرگز علاقه‌ای به سیاست نداشتم. اما، پس از اینکه با دقت «فروپاشی فرهنگ حزب» را خواندم، شوکه شدم. دریافتم که روش صحبت کردنم با سایرین و لحن صدایی که استفاده می‌کنم، به‌طور قوی تحت‌تأثیر چنین فرهنگی است.

نهایتاً، تصمیم گرفتم برای پاک کردن محیط اطرافم افکار درست بیشتری بفرستم. از استاد خواستم افکار درستم را تقویت کنند. برای اولین بار، توانستم ببینم که چنین موجوداتی واقعاً وجود دارند، آنها در واقع زنده بودند. هنگامی‌که خودآگاه اصلی‌ام قوی بود، آنها پنهان می‌شدند یا خود را مخفی می‌کردند.

پس از انجام این کار برای مدت زمانی طولانی، متوجه شدم که ذهنم روشن‌تر و آرام‌تر شده است. قطعاً محیط اطرافم نیز بهبود یافته است. درحال حاضر بیشتر از همیشه مشتاق مطالعه فا و انجام تمرین‌ها هستم. حتی بهتر از آن، سرعتی که قادرم فا را ازبر کنم نیز افزایش یافته است. از استاد و دافا بسیار سپاسگزارم!