(Minghui.org) در تقریباً ده سال تزکیه اصلاح فا، متوجه شده‌ام که ما اغلب تمایل به پذیرش نظم و ترتیبات، آزمون‌ها یا تصورات مختلفی داریم که از دافا یا استاد نمی‌آیند، بلکه از نیروهای کهن می‌آیند. و اغلب متوجه نمی‌شویم که به جای اینکه اساساً آنها را رد کنیم، در حال پذیرش آزمون‌هایی هستیم که توسط نیروهای کهن نظم و ترتیب شده است، یا اقدامات و مداخلات آنها را تأیید می‌کنیم.

در موارد جدی‌تر، موقعیت‌های بسیار پیچیده می‌تواند هم برای تمرین‌کننده و هم برای موجودات ذی‌شعور اطراف او ظاهر شود (که بر شانس آنها برای داشتن آینده تأثیر می‌گذارد).

اجازه دهید چند مثال عینی برای روشن شدن این مشکل به شما ارائه کنم.

خواب‌آلودگی در حین مطالعه فا

پس از دوره‌ای که در آن بارها مطالعه فا را نادیده گرفتم، می‌خواستم سخت‌کوشی خود را بازیابم و دوباره در تزکیه خوب عمل کنم. بنابراین شروع به مطالعه بیشتر کردم، اما هر بار که جوآن فالون را برمی‌داشتم، پدیده زیر رخ می‌داد: بلافاصله بسیار خواب‌آلوده و دچارسرگیجه می‌شدم، که بیش از نیم ساعت به مبارزه با آن ادامه می‌دادم.

پس از تقلا، بهبود می‌یافتم و می‌توانستم به طور عادی مطالعه کنم. این واقعه هر روز تکرار می‌شد. فکر می‌کردم که چون در مطالعه فا عقب مانده بودم و مدتی کوشا نبودم، این نوعی امتحان است که باید با آن روبرو شوم و این نوعی کارما بود. به‌طور خلاصه، احساس می‌کردم که این وزنه‌ای است که به دلیل وضعیت تزکیه ضعیفم باید بر دوش بگذارم.

بنابراین چندین روز متوالی بارها و بارها تحت آزمایش قرار گرفتم و این مبارزه روزانه را تحمل کردم.

استاد با دیدن اینکه من در این مورد آگاه نشدم، وضعیت زیر را ترتیب دادند: یک روز مادرم (که او نیز یک تمرین‌کننده است) برای مطالعه در اتاقی که من در آن بودم، آمد و وقتی آن حالت خواب‌آلودگی به سراغم آمد این حالت برای او نیز اتفاق افتاد. مادرم وقتی احساس کرد که این حالت خواب‌آلودگی در حال آمدن است، فوراً آگاه شد، زیرا قبلاً هرگز چنین مشکلی نداشته بود و بلافاصله شروع به فرستادن افکار درست کرد، زیرا دید که من نیز در همان حالت خواب‌آلودگی هستم.

در آن لحظه، او با چشم سوم خود یک موجود خدایی زن را دید که او را بسیار زیبا توصیف کرد. وقتی آن موجود خدایی دید که مادرم او را دیده است و افکاری برای او می‌فرستد، رو به سمت موجود دیگری در بالا کرد و علامتی به این معنی ارائه کرد: «او مرا دید و افکار درست می‌فرستد، اکنون باید بروم». پس آن موجود خدایی رفت و حالت خواب‌آلودگی نیز از اتاق ناپدید شد. احساس کردم در آن لحظه حس خواب‌آلودگی از بین رفت.

معتقدم که آن موجود خدایی یکی از نیروهای کهن بود که مرا آزار می‌داد، او بود که حالت مصنوعی خواب‌آلودگی را ایجاد می‌کرد. آن را به عنوان یک نوع پدیده اجتناب‌ناپذیر، یک تکه کارما پذیرفته بودم و سختی‌هایی را که او برایم نظم و ترتیب داده بود، تحمل می‌کردم. اصولاً در حال پیروی از نظم و ترتیبات نیروهای کهن بودم و بارها با همان آزمون مواجه می‌شدم.

استاد با دیدن اینکه من در این مورد روشن‌بین نشدم، نگرشی را که باید به‌عنوان یک مرید دافا داشته باشم، مانند رفتار مادرم، به من نشان دادند؛ نگرشی بسیار محکم. همچنین آگاه شدم که از ابتدا نباید چنین به اصطلاح «آزمونی» را قبول می‌کردم. باید مانند مادرم با استفاده از قدرت خدایی از درگیر شدن در آن امتناع و مشکل را برطرف می‌کردم.

اگر قبلاً اشتباه خود را درک کرده بودم و در حال کوشا شدن بودم، چرا بارها آن سختی را تحمل کنم؟ نیروهای کهن از من می‌خواستند که به خاطر اشتباهاتم زجر بکشم، ویژگی روش‌های کهن تزکیه که از طریق رنج انجام می‌شد، که در واقع وقت من، چنین منبع گرانبهایی در این دوره، و همچنین انرژی ذهنی مرا تلف می‌کرد. اما این راهی نبود که استاد می‌خواستند امور اتفاق بیفتد. نیروهای کهن به دلیل فقدان درک من از اصول فا و به دلیل اینکه خود نظم و ترتیب آنها را به‌عنوان بخشی از تزکیه‌ام پذیرفتم، توانستند این کار را انجام دهند.

هم‌تمرین‌کنندگانی را دیده‌ام که در انواع موقعیت‌های سختِ آزار و شکنجه طولانی‌مدت اسیر شده‌اند، زیرا از نظم و ترتیبات نیروی کهن پیروی کرده‌اند و آنها را با مسیری که استاد برایشان نظم و ترتیب داده‌اند اشتباه گرفته‌اند. آنها به جای اینکه مشکل را بر اساس اصول فا شناسایی کنند، خود را در موقعیت صحیح قرار دهند و به‌طور اساسی از پیمودن آن مسیر امتناع  و مشکل را با افکار درست رفع کنند، ناخواسته تحمل سختی‌های تحمیل شده بر خود را انتخاب کردند.

استاد بیان کردند:

«البته ما هیچ‌یک از چیزهایی را که نیروهای کهن نظم و ترتیب دادند تصدیق نمی‌کنیم - من به‌عنوان استادتان آن‌ها را تصدیق نمی‌کنم و مریدان دافا نیز البته آن‌ها را تصدیق نمی‌کنند. (تشویق) اما بعد از همه، آن‌ها آن‌چه را که خواستند انجام دهند، انجام دادند، بنابراین دلیل بیشتری وجود دارد که مریدان دافا در حین نجات تمام موجودات حتی بهتر عمل کنند و خودشان را به‌خوبی تزکیه کنند. زمانی که در طول تزکیه‌تان با آزمون‌های سخت مواجه می‌شوید، مجبورید خودتان را تزکیه کنید و به خودتان نگاه کنید - آن به معنی تصدیق آزمون‌های سختِ نظم و ترتیب داده شده توسط نیروهای کهن و سعی در خوب عمل کردن در بین آزمون‌های سختی که آن‌ها نظم و ترتیب داده‌اند نیست؛ ما حتی وجودشان را تصدیق نمی‌کنیم. ما به‌طور بنیادی درحال نفی کردن تمام چیزهای‌شان هستیم، و تمام کارهایی که درحالی‌که آن‌ها را نفی می‌کنید و از دست آن‌ها رها می‌شوید انجام می‌دهید، و فقط آن کارها، تقوای عظیم است. این‌طور نیست که شما درحال تزکیه کردن در میان آزمون‌های سختی که آن‌ها خلق کردند هستید. بلکه شما قرار است که درحالی‌که آن‌ها را تصدیق نمی‌کنید، حتی ازبین بردن تجلیات آزمون‌های سخت‌شان را تصدیق نمی‌کنید، در مسیر خود به‌خوبی گام بردارید. (تشویق) بنابراین با نگاه به آن از این زاویه، آن‌چه که نیاز داریم انجام دهیم این است که به‌طور کامل نیروهای کهن را نفی کنیم. مریدان دافا و من حتی تجلیات آخرین تلاش‌هایشان را تصدیق نمی‌کنیم.» (آموزش فا در کنفرانس فای شیکاگو ‏۲۰۰۴‏)

پذیرش عقاید و تصورات نادرست

نمونه زیر نمونه دیگری است که در آن نیروهای کهن سعی کردند از شکاف‌های درکم سوء استفاده کنند.

در یک نقطه، تمرین‌کننده‌ای این ایده را در میان گروه پخش کرد که اگر به هم‌تمرین‌کننده‌ای کمک کنید که تحت آزار و اذیت قرار گرفته و سختی‌های زیادی دارد، عملاً تکه‌هایی از آن سختی را برای او تحمل می‌کنید. بدون اینکه بدانم، این مفهوم را پذیرفتم و یک روز، زمانی که برای کمک به تمرین‌کننده‌ای از کشوری دیگر افکار درست می‌فرستادم - دقیقاً به خاطر ندارم که او به چه شکلی مورد آزار و شکنجه قرار گرفته بود، اما ربطی به بیماری داشت - در همان قسمتِ بدن که او مشکل داشت، احساس درد کردم.

در آن مرحله، این عقیده و تصور فریبنده را که مدتی پیش پذیرفته بودم را شناسایی کردم و به این واقعیت پی‌بردم که مجبور نیستم چنین چیزی را بپذیرم، زیرا در نهایت این آزار و شکنجه است. چرا باید این ایده را بپذیرم که ازآنجاکه به یک هم‌تمرین‌کننده کمک می‌کنم، باید چیزی را تحمل کنم، در حالی که استاد از ابتدای آزار و شکنجه، حق نیروهای کهن را برای مداخله در اصلاح فا و در تزکیه آن تمرین‌کننده به رسمیت نمی‌شناسند؟! وقتی این تصور غلط را از بین بردم و برای از بین بردن تمام عناصر و موجودات منفی که با من و آن تمرین‌کننده مداخله می‌کردند، افکار درست فرستادم، درد بلافاصله ناپدید شد.

این تصورات اغلب توسط نیروهای کهن نظم و ترتیب داده می‌شوند تا ما مسیر آنها را در پیش بگیریم و در نهایت در موقعیت‌های پیچیده‌ای قرار می‌گیریم.

به یاد می‌آورم که چگونه یکی از هم‌تمرین‌کننده‌ها فریب خورده بود تا باور کند شخصی که برایش بسیار عزیز است، باید در عذاب بمیرد تا بتواند از وابستگی خاصی که داشت خلاص شود. یا اینکه چگونه همکار دیگری فکر می‌کرد که بازپرداخت کارما درست در وسط یک فعالیت روشنگری حقیقت ضروری است، حتی اگر این واقعه - که شامل چند نفر از افراد عادی بود که از او سوء استفاده می‌کردند - بر فعالیت و وجهه دافا تأثیر می‌گذاشت. نمونه‌های زیادی از این دست وجود دارد.

برخلاف نیروهای کهن، استاد همیشه امور را نیک‌خواهانه نظم و ترتیب می‌دهند، به طوری که همۀ ما از این موقعیت‌ها به شیوه‌ای سازنده یاد می‌گیریم، اگرچه گاهی اوقات بسیار پیچیده به نظر می‌رسند (زیرا تزکیه دشوار است). اما ما در میان موجودات ذی‌شعور متحمل ضرر نمی‌شویم، و تصویر دافا به هیچ وجه تحت تأثیر منفی قرار نمی‌گیرد. در عوض، نیروهای کهن این چیزها را در نظر نمی‌گیرند و فقط اهداف خودخواهانه خود را می‌بینند.

اکنون دوره اصلاح فا است و ما در شرایط خاصی تزکیه می‌کنیم، بسیار متفاوت از شرایط دوره تزکیه شخصی. ما باید همیشه مسائل را در این راستا ببینیم و قضاوت کنیم.

تشخیص دادن نظم و ترتیب استاد از ترفندهای نیروهای کهن

در یک دوره مادرم یک ماه تمام در یک غرفه ایستاد تا بلیط شن یون بفروشد. افراد بسیار کمی برای کمک وجود داشتند و او باید تقریباً بدون وقفه آنجا می‌بود. مأموریت سخت بود، پاهایش ورم کرده بود، اما استاد به او کمک کردند و پروژه را به خوبی انجام داد. شن یون در آن زمان موفقیت بزرگی در کشور ما داشت.

اما به محض رسیدن به خانه، خونریزی شدیدی داشت که چند روز طول کشید و مجبور شد در رختخواب بماند. او در حال ازبین بردن کارما بود. اما این اتفاق اصلاً با چیزی مداخله نکرد. همانطور که من متوجه شدم، این نظم و ترتیب نیک‌خواهانه استاد بود، زیرا ازبین بردن کارما و پاکسازی بدن بلافاصله پس از آن مأموریت اتفاق افتاد، نه در طول آن. و بعد از آن احساس بسیار خوبی داشت.

استاد از ما می‌خواهند که موجودات ذی شعور را نجات دهیم. این اولین اولویت ما در اصلاح فا است. آیا استاد برای ما نظم و ترتیبی می‌دهند که مثلاً درست قبل یا در حین یک فعالیت اشاعه فا یا یک رویداد تبلیغاتی شن یون و غیره، فرآیند ازبین کارمای بزرگی داشته باشیم که ما را از انجام وظیفه مقدس خود باز دارد؟ اینطور فکر نمی‌کنم. فقط نیروهای کهن چنین چیزی را نظم و ترتیب می‌دهند.

و اگر در مراسم هستید یا درست قبل از رویداد، دچار  درد می‌شوید، آیا این نظم و ترتیب را می‌پذیرید یا رد می‌کنید؟ چگونه آن را درک می‌کنید؟ آیا آن را بخشی از تزکیه شخصی خود و به عنوان ازبین بردن کارما می‌بینید که باید تحمل شود؟ حتی اگر شما را از انجام وظیفه خود به‌عنوان یک مرید اصلاح فا باز دارد؟ برخی از این نظم و ترتیبات از جانب استاد نیست و ما قطعاً مجبور نیستیم آنها را تأیید کنیم، حتی پس از وقوع.

اگر توسط استاد نظم و ترتیب داده می‌شد، در روزی که هیچ فعالیت دافایی نداشتید، بدهی کارمایی خود را پرداخت می‌کردید، نه در میانه چنین رویداد مقدس و مهمی برای موجودات ذی‌شعور. ما باید بسیار عمیق‌تر و بر اساس اصول فا به آنچه در تزکیه ما می‌گذرد نگاه کنیم و مراقب باشیم که کدام مسیرها را ناخودآگاه انتخاب می‌کنیم.

نیروهای کهن هیچ نقشی در تزکیه ما ندارند

به‌یاد دارم که یک تمرین‌کننده قدیمی یک بار موضوع زیر را مطرح کرد. او گفت که متوجه تصور خطرناکی شده است که از نظر تئوری می‌تواند به دلیل درک نادرست ما از اصول فا منجر شود.

به‌عنوان مثال، اگر تمرین‌کننده‌ای که مسئولیت دارد در چین به خیابان‌ها برود و حقیقت را روشن کند، معتقد باشد که از آنجایی که هنوز ترس شدیدی در قلبش وجود دارد، خطر زندانی شدن او را تهدید می‌کند زیرا نیروهای کهن از این وابستگی سوء استفاده خواهند کرد، در این صورت اساساً نوع نگاهش به مشکل، اشتباه است.

ظاهراً این کاملاً منطقی به نظر می‌رسد: از آنجایی که او هنوز این وابستگی قوی را دارد، پس باید انتظار داشت که نیروهای کهن از آن سوءاستفاده کنند، زیرا استاد برای ما بیان کردند که آنها اینگونه عمل می‌کنند؛ آنها از وابستگی‌های ما سوءاستفاده می‌کنند.

اما حقیقت این است که حتی این فکر به معنای پذیرش نظم و ترتیبات نیروهای کهن یا به‌طور دقیق‌تر پذیرش نقش آنها در تزکیه ماست. بله، استاد برای ما توضیح دادند که نیروهای کهن چگونه عمل می‌کنند، اما ایشان همچنین به ما گفتند که اساساً مداخله آنها در اصلاح فا و همچنین در تزکیه خود را نفی کنیم.

به نظر من، وقتی آن افکار فریبنده به ذهن ما خطور می‌کند، رویکرد صحیح این خواهد بود: «بله، می‌دانم که هنوز در قلبم بسیار می‌ترسم، اما در نهایت این تزکیه است و مطمئن هستم که فا به من کمک خواهد کرد تا در نهایت این وابستگی ترس را از بین ببرم و تمام تلاشم را برای غلبه بر آن و تزکیه خواهم کرد. اجازه نخواهم داد که این ترس مرا از روشنگری حقیقت، که مسئولیت من در اصلاح فا است، باز دارد. من استادی دارم که از من محافظت می‌کنند و چنین فکر فریبنده‌ای را نمی‌پذیرم. من از نیروهای کهن نمی‌ترسم، زیرا نقش آنها را در مداخله در تزکیه خود به‌رسمیت نمی‌شناسم، حتی اگر ترسوترین تمرین‌کننده در تمام چین باشم.»

با چنین افکاری، فکر نمی‌کنم مشکلی وجود داشته باشد، حتی اگر تمرین‌کننده هنوز از درون بسیار ترسیده باشد و هنوز راه درازی برای از بین بردن کامل این وابستگی در پیش داشته باشد. و هر بار که برای اعتباربخشی به فا بیرون می‌رود و با ترس خود روبرو می‌شود، قوی‌تر می‌شود، ترس ضعیف می‌شود و در نهایت تحت تأثیر آن قرار نمی‌گیرد.

در سطحی بنیادی، موضوع در مورد قدرت ما برای ازبین بردن وابستگی‌ها نیست، بلکه در مورد قدرت فا برای انجام این کار است. آیا هیچ وابستگی وجود دارد که فا نتواند آن را ازبین ببرد؟ ما باید به فا اعتماد کنیم. فا تمرین‌کننده را اصلاح می‌کند، نه برعکس. در واقع، ما خودمان از شر ترس خلاص نمی‌شویم، فا آن ماده ترس را پس از مواجهه با آن از بین می‌برد و سعی می‌کنیم در اعمال خود از فا پیروی کنیم. بنابراین  باید آرام و مطمئن باشیم، از رویارویی با مشکلاتی که در تزکیه داریم نترسیم و اجازه دهیم فا ما را اصلاح کند، در حالی که ما با جدیت نقش خود را برای تزکیه خود انجام می‌دهیم.

داستان تزکیه ما در مورد قدرت فا است که ما را به الماس تبدیل می‌کند، نه در مورد قدرت ما برای انجام این کار، که فقط یک توهم و نوعی تزکیه با قصد است. و بدون توجه به اینکه روند بلوغ ما چقدر طولانی یا کوتاه باشد نیروهای کهن حق ندارند هیچ نقشی در تزکیه ما داشته باشند.

فقط استاد می‌توانند تزکیه ما را نظم و ترتیب دهند

در یک مقطع، سفارت چین در کشورم مراسمی را در یک هتل مجلل ترتیب داد و بسیاری از رهبران سیاسی مهم دعوت شدند. برنامه ما این بود که به محض اینکه مهمانان اتاق کنفرانس را ترک کردند، کتابی را به آنها تحویل دهیم که برداشت اجباری اعضای بدن به‌دست ح‌ک‌چ را افشا می‌کرد. در اتاق انتظار روبروی سالنی که مراسم در آن برگزار می‌شد نشسته بودم. مأموران امنیتی، کارکنان، مطبوعات و برخی دیگر آنجا بودند. فشار از بُعدهای دیگر بسیار زیاد بود. حتی نمی‌توانستم روی مطالعه لون یو تمرکز کنم و همچنین نمی‌توانستم روی فرستادن افکار درست تمرکز کنم، فشار درونی زیادی را احساس می‌کردم.

در میان این وضعیت شدید، موفق شدم به یک فکر اصلی بچسبم: این مربوط به تزکیه شخصی من نیست. مهم نیست که آیا آنقدر قوی نباشم که بتوانم با این فشار از بُعدهای دیگر به خوبی کنار بیایم. برای گذراندن این آزمایش اینجا نیستم. بلکه این دربارۀ موجودات ذی شعور و فرصت نجات آنهاست، بنابراین هیچ کسی حق ندارد در این زمینه با من مداخله کند، حتی اگر {شین‌شینگم‌  در حد استاندارد نباشد.

با این فکر در ذهنم، با نفی نظم و ترتیب نیروهای کهن برای مداخله در این تعهد، موفق شدم مأموریت را به پایان برسانم و به آن موجودات ذی‌شعور دسترسی پیدا کنم، اگرچه نتوانستم بالاتر از خود مداخله باشم. من فقط نظم و ترتیب‌های استاد در مسیر تزکیه‌ام را می‌پذیرم و فقط ایشان تصمیم می‌گیرند که چه زمانی و چگونه باید آزمایش شوم. هیچ کسی نمی‌تواند این کار را انجام دهد.

رویکردی که اکنون در مواجهه با مداخله اتخاذ می‌کنم

درک من این است که اغلب، مداخله نیروهای کهن زمانی اتفاق می‌افتد که ما مکرراً به درون نگاه نمی‌کنیم، نمی‌توانیم چیزها را طبق اصول فا قضاوت کنیم و تذکرات استاد درباره این مشکل را نادیده می‌گیریم. اگر در عوض، موفق شویم استاد را با دقت بیشتری دنبال کنیم و توجه بیشتری به تزکیه اصلاح فای خود داشته باشیم، مداخله کمتری وجود خواهد داشت.

صرف نظر از خلأهایی که داریم، نیروهای کهن حق مداخله در تزکیه ما را ندارند. فقط استاد این حق را دارند و استاد باید تنها کسی باشند که اشتباهات ما را اصلاح می‌کنند. نیروهای کهن سعی می‌کنند پیوند استاد و مرید را که مقدس است بر هم بزنند و سعی می‌کنند چیزهای خود را به ما تحمیل کنند.

و اگرچه آنها این کار را زمانی انجام می‌دهند که در تزکیه ما خللی پیدا می‌کنند، ما باید قاطعانه حق آنها را برای انجام این کار در قلب خود نفی کنیم، بدون توجه به اینکه چقدر اشتباهات ما جدی است.

وقتی استاد بیان می‌کنند «این نیست که شما در میان مصیبت‌هایی که آنها ایجاد کرده‌اند تزکیه می‌کنید»، من به تمایلی فکر می‌کنم که بسیاری از ما در موقعیت‌های دشوار خاص داریم، که در واقع از یک مکانیسم محافظت از خود سرچشمه می‌گیرد: ما سعی می‌کنیم خودمان را اصلاح کنیم تا مشکل موجود را حل کنیم و سریعتر از مشکلات عبور کنیم. این مساوی است با تزکیه با قصد و همچنین نوعی به‌رسمیت شناختن آزمون تحمیل شده توسط نیروهای کهن است.

وقتی متوجه می‌شوم که یک موقعیت دشوار ناشی از مداخله نیروهای کهن در نتیجه وابستگی‌هایم ایجاد شده است، رویکرد زیر را در پیش می‌ گیرم: اولین کاری که انجام می‌دهم این است که سعی کنم آرام باشم و به درون نگاه کنم تا ببینم کجا با فا مطابقت نداشته‌ام که همین عاملی است که باعث آزار و شکنجه شده است. وقتی مشکلم را پیدا کردم، سعی می‌کنم آن را از بین ببرم و در فا جذب شوم، اما این کار را انجام نمی‌دهم تا به اصطلاح «آزمون» را پشت سر بگذارم، یا مشکل را در سطح حل کنم، بلکه به خاطر قلب صمیمانه‌ام برای فا و میل به یکی شدن با فا است. پس از آن، همانطور که استاد به ما آموزش داده‌اند، به این موقعیت نزدیک می‌شوم: ازطریق نفی نقش نیروهای کهن در این ماجرا و رفع مشکل با افکار درست.

«اگر افکار مریدان به‌اندازه کافی درست باشد، استاد نیروی آسمانی را برمی‌گرداند.» (پیوند استاد و مرید، هنگ یین2)

درست است که با زندگی در چنین توهم غلیظی،  تمایل داریم فراموش کنیم که مریدان دافا هستیم و قدرت‌های بزرگی داریم. اگر می‌توانستیم افکار خود را اصلاح کنیم و مطابق با فا عمل کنیم، هیچ کسی و هیچ چیزی نمی‌توانست مانع ما شود. باید این نظم و ترتیباتی را که می‌خواهند ما را ضعیف و کوچک کنند، رد کنیم. با یک فکر درست می‌توانیم شرایط سختی را که بر ما تحمیل شده است، از بین ببریم.

به علاوه، ما چه کسی هستیم؟ ما مریدان دافای دوره اصلاح فا هستیم. ما مأموریت‌های تاریخی داریم: باید موجودات ذی شعور را نجات دهیم. افراد با رابطه تقدیری منتظر ما هستند که وارد عمل شویم. پس بدون توجه به مسئولیت‌ها و برنامه‌های دیگری که در جهان بشری داریم، این مأموریت باید در ابتدا در ذهن و قلب ما باشد. فکر می‌کنم ماهیت این است که خودمان را در رابطه با اصلاح فا در چه موقعیتی قرار می‌دهیم. هیچ چیز نمی‌تواند مهمتر از این جنبه باشد.

ما فا را کسب کرده‌ایم و این افتخار را داریم که مرید استاد باشیم، چه چیزی می‌تواند ارزشمندتر از این باشد؟ ما نمایندگان بدن‌های کیهانی مختلف هستیم و موجودات خدایی بی‌شماری تمام امید خود را به موفقیت ما بسته‌اند. نباید آنها و استاد را ناامید کنیم. باید نسبت به خود سختگیرتر باشیم و از زمان باقیمانده بهترین استفاده را ببریم.

اینها درکم در سطح تزکیه فعلی من است.

تمام مقالات، تصاویر یا سایر متونی که در وب‌سایت مینگهویی منتشر می‌شوند، توسط وب‌سایت مینگهویی دارای حق انحصاری کپی‌رایت هستند. هنگام چاپ یا توزیع مجدد محتوا برای مصارف غیرتجاری، لطفاً عنوان اصلی و لینک مقاله را ذکر کنید.