(Minghui.org) پدرم چند ماه پیش در حال پیاده‌روی در خیابان بود که ناگهان از هوش رفت و به زمین افتاد. او را سریع به بیمارستان رساندند و کادر پزشکی آنجا با من تماس گرفتند و خواستند که برای امضای رضایت‌نامه بروم تا بتوانند او را احیا کنند.

وقتی به بیمارستان رسیدم پدرم را با چشمان بسته روی برانکارد دیدم. نزدیک شدم  و در گوشش از او خواستم که این عبارات را تکرار کند: «فالون دافا خوب است. حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است.» بعد پزشک آمد و بعد از گرفتن امضای من او را به اتاق عمل برد.

در حالی که مشتاقانه بیرون منتظر بودم، به تکرار عبارات دافا ادامه دادم. به این فکر کردم که چگونه پدرم در تمام این سال‌ها از دافا حمایت کرده است. یکبار او کتاب دافا را در خیابان برداشت و به خانه برد. او به من گفت: «اگرچه دافا را تمرین نمی‌کنم، اما می‌دانم که برای مردم خوب است!»

کم‌کم قلب مضطربم آرام شد و می‌دانستم حال پدرم خوب می‌شود.

یک ساعت بعد، عمل تمام شد و دکتر گفت که وضعیت پدرم تثبیت شده است. از استاد برای نجات جان پدرم تشکر کردم.

روز بعد، پدرم از بخش مراقبت‌های ویژه به یک اتاق معمولی منتقل و همان روز مرخص شد.

در راه بازگشت به خانه، پدرم به من گفت که از حمایت استاد سپاسگزار است. وی گفت: «این ‌روزها افراد کمی حاضر به کمک به مردم، به‌خصوص فردی در شرایط من هستند. خیلی خوش شانس هستم که برخی از افراد خوش قلب با آمبولانس تماس گرفتند تا مرا به موقع به بیمارستان برسانند. معتقدم که این نظم و ترتیب استاد بوده است.»

دیدگاه‌های ارائه‌شده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وب‌سایت دارای حق انحصاری کپی‌رایت برای وب‌سایت مینگهویی است. مینگهویی به‌طور منظم و در مناسبت‌های خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.