آموزش فا طی جشن فانوس سال ۲۰۰۳ در کنفرانس فای غرب ایالات متحده

لی هنگجی
۱۵ فوریه ۲۰۰۳

 

( تشویق طولانی) بیایید بنشینیم.

دوباره از آخرین باری که همدیگر را دیدیم مدت زیادی می‌‏گذرد. ظاهراً افراد خیلی زیادی می‌‏دانستند من به این کنفرانس فا می‌‏آیم. همگی‌‌‏تان کاملاً درجریانید! همان‌‏طور که تزکیه می‌‏کنید بیشتر و بیشتر شگفت‌‏انگیز می‌‏شوید. ( تشویق) امروز ابتدا در مورد وضع اصلاح- فا به شما می‌‏گویم، و همین‌‏طور وضعیت خودم، و بعد کمی در مورد بعضی موضوعات که هم‌‏زمان با پیشرفت اصلاح- فا بین شاگردان‌‏مان و در تزکیه‌‏تان سربرآورده‌‏اند صحبت می‌‏کنم.

در موقعیت‌‏های مختلف، و از زوایای متفاوت، درباره‌ی نیروی عظیم اصلاح- فای تمام کیهان صحبت کرده‌‏ام. امروز شکل اصلاح- فا را باز هم از زاویه‌‏ای دیگر به شما توضیح می‌‏دهم. به‌‏طوری که می‌‏دانید، این کیهان بی‌‏نهایت عظیم است، آن‌‏قدر عظیم که نمی‌‏توان آن را اندازه گرفت-- و منظورم روش‌‏هایی که موجودات بشری چیزها را اندازه می‌‏گیرند نیست، بلکه حتی با روش‌‏هایی که خدایان به‌‏کار می‌‏برند. قبلاً گفته‌‏ام که موجودات ذی‌‏شعور بی‌‏شماری وجود دارند. هیچ کدام از آن‌‏ها نمی‌‏توانند دقیقاً سردربیاورند که چند مولکول زمین را می‌‏سازد، و، هر ذره‌‏ای یک موجود است. و بعد سیاره‌‏های بسیار زیادی در کیهان وجود دارد، تعدادشان بسیار زیاد است. و یک بدن کیهانی چه اندازه بزرگ است؟ حتی اگر تخیل‌‏تان را آزاد بگذارید، هنوز هم فقط در محدوده‌‏ی ذره‌‏ای از یک بدن کیهانی کوچک است. در کیهان بسیار عظیم، فقط موجودات نیستند که غیرقابل شمارش‌‏اند، بلکه سطوح هم غیر قابل شمارش هستند. حتی برای خدایان بی‌‏شمارند، و حتی پادشاهان و لردها در سطوح بی‌‏نهایت بالا آن را این‌‏طور می‌‏بینند. برای همین است که در جلسات اخیر آموزش فا صحبت درباره‌ی اینکه کیهان چقدر بزرگ است را متوقف کردم-- دیگر کاملاً غیرممکن بود که آن را با زبان بشری توصیف کرد. اما هرچه سطح بالاتر باشد، آن موجودات و بعدها عظیم‌‏تر می‌‏شوند، و آنها آن‌‏قدر عظیم می‌‏شوند که توصیف‌‏شان ممکن نیست. حجم یک موجود در آن بالا از همه‌‏ی کیهان‌‏های پایین‌‏تر از خود فراتر می‌‏رود. این‌‏قدر بزرگ. در رابطه با اصلاح- فا، بیست درصد موجودات کیهان کهن درگیر شدند و تمام چیزهایی که در اصلاح- فا خواهان آن بودند را، نظم و ترتیب دادند؛ در تمام سطوح مختلف، گروهی از موجودات مستقیماً در این اصلاح- فا درگیر شدند. هیچ‌‏گاه نمی‌‏تواستند تصور کنند که درگیر شدن‌‏شان، دقیقاً همان مانع اهریمنی واقعی برای این اصلاح- فا است. اما درگیر شدن آنها مانع بسیار عظیمی برای تمام اصلاح- فا به‌‏وجود آورده است، و منجر به این شده که موجودات ذی‌‏شعور بی‌‏شماری نابود شوند. "آیا استاد بخشنده نیست؟ فقط آنها را ببخش و دیگر مشکلی نیست". نیروهای کهن دقیقاً از رحمت عظیم من سوءاستفاده می‌کرده و بازی می‌کرده‌اند. فا درخصوص همه‌ی موجودات بخشنده است، ولی در عین حال باوقار و پرابهت است. و فا استاندارهایی دارد، در مقابلِ موجودات ذی‌‏شعور، تغییرنیافتنی و تخطی‌‏ناپذیر است، و چیزی نیست که بتوان سرسری بر آن اثر گذاشت. من می‌‏توانم درخصوص موجودات ذی‌‏شعور بخشنده باشم، ولی، وقتی یک موجود واقعاً از چیزی تا آن حد تخطی کرده باشد، برای قضاوت او فا آنجاست، و هرگونه رحمت بیشتری بیش‌ازحد می‌بود، مثل نابود کردن خودش می‌بود، بنابراین موجوداتی بدین گونه، مهر نابودی می‌‏خورند.

در طول اصلاح- فا، تعداد موجودات ذی‌‏شعور در کیهان که به خاطر درگیر شدن نیروهای کهن دور ریخته شده‌‏اند بی‌‏شمار است. پس، طریقه‌‏ی درگیر شدن آنها، روشی که این کار را انجام داده‌‏اند-- که روشی است که فکر می‌‏کنند به بهترین شکل می‌‏تواند آنها را قادر به رسیدن به مقاصدشان کند، و خاص‌‏ترین روش‌‏شان-- این است که کاری کنند تمام بدن‌‏های کیهانی بزرگ و بسیار عظیم یک قدم وارد پایین‌‏ترین سطح کیهان، سه قلمرو، شوند. این فقط یک تشبیه است. به عبارت دیگر، همگی آنها کاری کردند که بخشی از آنها به درون سه قلمرو فشرده شد. درباره‌‏ی این فکر کنید، وقتی چنین بدن‌‏های کیهانی بزرگ و موجودات بسیار عظیم وارد سه قلمرو می‌‏شوند، چه وضعیتی را در سه قلمرو به وجود می‌‏آورد؟ بشریت‌ِ امروز به حدی فاسد شده است که نمی‌‏توان آن را با هیچ یک از انواع بشرهای گذشته مقایسه کرد. حتی خدایان زمینی هم فشار بسیار عظیم را احساس کرده‌‏اند. از آنها درباره‌ی این تغییر پرسیدم، و آنها گفتند، "فکر می‌‏کردیم به خاطر حالت تزکیه‌‏مان است". بنابراین حتی قدرت‌‏های موجودات خدایی زمین دیگر عمل نمی‌‏کند، چراکه آن موجودات بسیار عظیم بر هر چیزی در این پایین‌‏ترین سطح کیهان اثر بازدارندگی دارند. و بعد از پایین آمدن به اینجا، در خصوص تغییرات منحرف موجودات و ماده در سه قلمرو، آسیب غیرقابل تصوری به بار آورده‌‏اند. اگر برای اصلاح دنیای بشری توسط فا نبود، که در نهایت چیزها را دوباره به طور کامل مرتب می‌‏کند، این مکان ورای بازسازی می‌‏شد، هیچ کسی نمی‌‏توانست کاری برای آن انجام دهد، و دیگر برگشتی برای آن نبود.

روشی که معمولاً به کار می‌‏برند این است که کاری کنند بدن‌‏های کیهانی بسیار عظیم و افلاک بی‌‏شماری به هم فشرده شده و به داخل سه قلمرو چپانده شوند. هر چه سطح آن موجودات بسیار بزرگ بالاتر باشد، حجم‌‏شان بیشتر است، اما ذرات و عناصری که آنها از آن ساخته شده‌‏اند، ظریف‌‏تر و متراکم‌‏تر می‌‏شود، یعنی، میکروسکپی‌‏تر. پس وقتی موجوداتی به آن عظمت همه به هم فشرده و چپانده می‌‏شوند، درباره‌‏اش فکر کنید، آن در این پایین‌‏ترین سطح کیهان شبیه چه می‌‏شود؟ یک پرده‌‏ی بزرگ و قوی را شکل داد. در حقیقت، اصلاح- فای کیهان [به‌سرعت] یک حرکت دست انجام می‌‏شود. فقط این‌‏طور است که در روند این حرکت [دست]، آنچه که موجودات در زمان- مکان‌‏های زیاد کیهان احساس می‌‏کنند فرق بسیار زیادی با هم دارد. بعدهای بی‌‏کران و بی‌‏اندازه همه زمان خودشان را دارند، و فرق بین زمان‌‏ها، و تعداد زمان‌‏ها نیز بی‌‏کران و بی‌‏اندازه است، و این چیزی است که باعث تفاوت عظیم بین زمان‌‏ها در بعدهای مختلف شده است. وقتی حرکت دست انجام می‌شود، بعضی جاها تقریباً هم‌‏زمان هستند، درحالی که در بعضی جاها دهه‌‏ها، قرن‌‏ها، هزاره‌‏ها، یا ده‌‏ها هزار سال گذشته است، و در جاهای دیگر چند صد میلیون سال، یا حتی میلیون‌‏ها میلیون سال، یا مقادیر بی‌‏کران و بی‌‏اندازه‌‏ی زمان سپری شده است. اینجا که موجودات انسانی هستند آن‌‏قدر هم بد نیست، فقط بیشتر از یک دهه شده است. یعنی زمان است که تفاوت‌‏ها را به‌‏وجود آورد.

بیایید درباره‌‏اش فکر کنیم، چنین تفاوتی بین بعدها و زمان‌‏های مختلف وجود دارد، بنابراین گرچه آن بدن‌‏های کیهانی عظیمی که به داخل سه قلمرو فشار داده شدند وارد این مکان بشری شده‌‏اند، اما آنها فشرده هستند. اگر با مفاهیم فکر بشری آن را درک کنید، [متوجه می‌‏شوید که] حجم کلی بدن آنها کمتر شده است، اما مفهومش این نیست که ساختارهای درون‌‏شان تغییر کرده باشد. و اگر ساختارهای درونی آنها تغییر نکرده باشد، پس درباره‌ی آن بیندیشید، اگر به داخل آنها وارد می‌‏شدید پی می‌‏بردید که آنها هنوز بعدهایی به بزرگی قبل هستند. وقتی انجام اصلاح- فا را شروع کردم، کارها را خارج از سه قلمرو انجام دادم-- به اطراف سه قلمرو رفتم. و چرا به اطراف آن رفتم؟ اگر این کار را داخل سه قلمرو انجام داده بودم، آن‌‏وقت سه قلمرو، اگر بشری بیان کنیم، نقطه‌‏ی کانونی اصلاح- فای کیهان شده بود-- اینجا جایی می‌بود که هم‌‏جوشی و شکافت هسته‌‏ای ذرات میکروسکپی‌‏تر اتفاق می‌‏افتاد، میدان نبرد اصلی اصلاح- فا می‌‏شد، و همه‌‏ی تغییرات بسیار بزرگ در بدن‌‏های کیهانی و موجودات بسیار عظیم دقیقاً اینجا اتفاق می‌‏افتاد. پس، درباره‌ی آن فکر کنید، سه قلمرو تا حدی که دیگر چیزی باقی نمی‌ماند نابود می‌شد، تا جایی‌‏که چیزی به جای نمی‌ماند. برای همین است که به اطراف سه قلمرو رفتم.

از خارج سه قلمرو شروع به انجام اصلاح- فا کردم، حرکت در تمام راه به بالا، نه فقط در طول یک مسیر، بلکه در تمام جهات، بسط و توسعه به سمت عالم میکروسکپی و ماکروسکپی به طور هم‌‏زمان، حرکت هم به بالا و هم به پایین، زیرا چیزی که میکروسکپی‌‏تر و چیزی که ماکروسکوپی‌‏تر است مفهوم‌‏ یکسانی دارند. به هر جا که رفته‌‏ام، آن را طوری انجام داده‌‏ام که از تمام زمان‌‏ها پیشی می‌‏گیرد. از بالا که به آن نگاه کنیم، سرعت بسیار بالای گسترش و برخورد بسیار عظیم، حتی برای خدایانی که آن را می‌‏بینند، طوری مبهوت کننده است که هرگز نظیر نداشته است. به هرجا که رسیده‌‏ام، تمام بدن‌‏های کیهانی ازهم‌‏پاشیده و دوباره شکل می‌‏گیرند، بیشتر آنها با راه‌‏حلی نیک‌‏خواهانه روبرو می‌‏شوند، و برخی از بین می‌‏روند. اخیراً کشفیات علم نجوم در ایالات متحده را دیده‌‏اید که به پدیده‌‏ی شکل‌‏گیری دوباره‌‏ی کهکشان‌‏ها و سیارات مختلف مربوط می‌‏شود. آنها صحنه‌‏هایی از شکل‌‏گیری دوباره‌‏اند که در محدوده‌‏ای هستند که موجودات انسانی می‌‏توانند مشاهده کنند. در حال حاضر نوع بشر هنوز نمی‌‏داند که اگرچه بین بعدهای مختلفی که در فواصل مختلف هستند تفاوت زمانی بسیار زیاد است، با این حال آنها هنوز هم درواقع درون یک زمان بزرگ و یکسان هستند، و فقط این‌‏طور است که تقسیم‌‏بندی بعدها حوزه‌های مختلفی از زمان را شکل داده است. به هر صورت، واقعیت این است که چیزها هم‌‏زمان درحال روی‌دادن هستند. همه‌‏چیز این‌‏طور مبهوت‌‏کننده درحال روی‌دادن است. انفجار آن مقدار عظیم انرژی، دوباره‌شکل‌‏گیری... فرآیند این نوع از دوباره‌شکل‌‏گیری‌‏ بی‌‏نهایت ماکروسکوپی و بی‌‏نهایت میکروسکپی است، و شگفتی جزئیات ریز آن، پیچیدگی گستره‌‏ی میکروسکپی آن، عظمت پیچیده بودن آن، و وسعت افلاک، حتی خدایان بسیار عظیم هم از تمام این‌‏ها در حیرتند. علی‌‏رغم تمام این‌‏ها، جریان اصلاح- فا بسیار سریع اتفاق می‌افتد و تمام می‌‏شود، در یک آن به انجام می‌‏رسد، و همه‌‏چیز انجام می‌شود-- به عالی‌‏ترین صورت ممکن انجام می‌شود. اما بخشی که به درون سه قلمرو فشرده شده با چیزی که در بالا است به صورت یک وجود، پیوسته است، و آنها به هم متصل‌‏اند. و فضای داخل بدن بسیار عظیم آنها بی‌‏نهایت وسیع است. قبلاً گفته‌‏ام که رفتن از چیزی که سطح یک موجود عظیم را تشکیل می‌‏دهد تا میکروسکپی‌‏ترین قسمت آن، یا، فاصله‌‏ی درون بدن خود آن، چیزی است که یک خدای بسیار عظیم حتی در کل زندگی خود نمی‌‏توانست بپیماید. و به این فکر کنید که حیات یک خدا چقدر طولانی است!-- آن موجودات این‌قدر عظیم هستند. ولی در اصلاح- فا در یک آن انجام می‌‏شود. بی‌‏نهایت آن سریع است. با این وجود، در سه قلمرو، اگر از نقطه‌‏نظر بشری آن را بفهمیم، آنها فشرده شده‌‏اند و حالا آن‌‏قدر باریک و کوچک هستند که قابل‌ توصیف نیست، اما زمان‌‏، بعد، و ساختار آنان مثل همان‌‏هایی است که در بالا هستند. هنگامی که یک لایه‌‏ی بسیار عظیم در آن بالا گذرانده شده است، چیزی که این پایین است به شکل متناظر عمل می‌‏کند، و در همان مقدار از زمان، از یک لایه‌‏ی بسیار نازک گذر شده است. افلاک و بدن‌‏های کیهانی بسیار زیادی به درون سه قلمرو فشرده شده‌‏اند، و تعداد موجوداتی که همراه با آنان وارد سه قلمرو شده‌‏اند بی‌‏شمار است. بنابراین اصلاح- فا به این صورت دیده می‌‏شود که همراه با آن بالا در کیهان و در عالم میکروسکپی‌‌‏اش با شدت به‌‏پیش می‌‏رود. اگر با استفاده از درک‌‏های آن سطح مقایسه‌‏ای به عمل بیاوریم، سرعتش حتی بیش‌‏تر از سرعت انفجار لیزر در آن سطح است. فقط آن را با استفاده از کلماتی که مردم می‌‏توانند به‌عنوان سریع‌‏ترین درک کنند بیان می‌‏کنم. پس وقتی یک بدن کیهانی که به شکل غیرقابل مقایسه‌‏ای عظیم است در آن بالا به‌‏وسیله‌‏ی فا اصلاح شده باشد، در دنیای انسانی انگار که لایه‌‏ی نازکی از پوست برداشته شده است. آیا منظور مرا متوجه می‌‏شوید؟

پس چرا این‌‏طور است که طی اصلاح- فا، در سه قلمرو نفوذ به‌سوی سطح این‌‏قدر آهسته است؟ دلیل آن این است. وقتی اصلاح- فا به دنیای بشری برمی‌‏گردد، تمام عناصر و موجودات کیهانی در کیهان‌‏های آن بالا، همگی به طور کامل مورد مراقبت قرار گرفته‌‏اند. آنها به موازات هم اتفاق می‌‏افتند، و هم‌‏زمان تمام می‌‏شوند. وقتی اصلاح- فا در آن بالا کامل می‌شود، اینجا از سه‌قلمرو ما عبور کرده می‌شود. حالا باز هم از زاویه‌‏ای دیگر درباره‌‏ی آن صحبت می‌‏کنم، یعنی، برای شما تشریح می‌‏کنم که چرا وقتی اصلاح- فا آغاز شد آن را داخل سه قلمرو انجام ندادم. بعضی شاگردان فکر می‌‏کنند، "استاد نظم و ترتیب‌‏های نیروهای کهن را تصدیق نمی‌‏کند. پس چرا استاد فوراً نیروهای کهن را نابود نمی‌‏کند"؟ استاد می‌‏تواند این کار را انجام دهد، و بدون توجه به اینکه چقدر بزرگ باشند، استاد هنوز هم می‌‏توانست آن را انجام دهد. اما درباره‌‏ی این فکر کرده‌‏اید: اگر برای انجام کارها انرژی بزرگ و بسیار عظیم در اصلاح- فا را به اینجا در سه قلمرو تغییر مسیر می‌‏دادم، مثل این می‌بود که با بمب اتمی یک پشه را زد، استفاده‌‏ی ناشیانه‌‏ای از نیرو می‌بود. اگر انرژی عظیمم را به اینجا تغییر جهت می‌‏دادم، مثل ایجاد میدان نبردی در همین‌‏جا در سه قلمرو می‌بود. هرچند آنها وارد سه قلمرو شده‌‏اند، بدن‌‏‌‏های بسیار عظیم‌‏ آنها هنوز آن بالا هستند. چیزی که به اینجا فشرده شد فقط یک قسمت است. پس وقتی آنها را [اینجا] متلاشی و شکل‌‏دهی دوباره می‌‏کردم، توده‌‏های وابسته و بزرگ‌‏ترِ آن بالا، پیوسته اینجا جای آنها را می‌‏گرفت، همان‌‏طور که پیوسته آنها را متلاشی می‌‏کردم آنها پیوسته به اینجا فشرده می‌‏شدند، و بدن‌‏های کیهانی دیگر هم همین کار را می‌‏کردند-- بدن‌‏های کیهانی‌‏ای که فشرده شده بودند پشت سر هم به اینجا می‌‏آمدند. پس درباره‌‏اش فکر کنید، اگر بدن‌‏های کیهانی و موجودات بسیار عظیم و بی‌‏شمار به‌طور پیوسته به اینجا می‌‏آمدند، این مکان مثل محلی برای شکافت تمام ذرات می‌‏شد، و نقطه‌‏ی کانونی کیهان می‌‏شد. نیروی من هم توده‌‏ای بسیار عظیم است، پس اگر آن نیروی زیاد روی این یک نقطه به کار گرفته می‌‏شد، استفاده‌‏ی غیرموثری از آن می‌بود، و بعلاوه، مدتی طولانی به درازا می‌‏کشید. حتی اگر در آخر واقعاً می‌‏توانستم از سد تمام آنها بگذرم و همه چیز را کامل کنم، درباره‌ی آن فکر کنید، اینجایی که انسان‌‏ها هستند، اینجا در سه قلمرو، چیزی باقی نمانده بود. بعد از آن برخورد بسیار عظیم چیزی وجود نمی‌‏داشت. این یکی از دلایلی است که چرا مستقیماً آن را اینجا انجام ندادم. و چرا مستقیماً و بلافاصله، به شکلی استثنایی، با وضعیت‌‏هایی که در سه قلمرو پیش می‌‏آیند برخورد نمی‌‏کنم؟ زیرا وقتی از آنها خلاص می‌‏شدم یکسره به آمدن ادامه می‌‏دادند تا سد راه من شوند، و ماجرایی که در بالا عنوان کردم اتفاق می‌‏افتاد. بنابراین جز در حالتی که مشکلات بزرگ داخل سه قلمرو پیش بیاید نمی‌‏توانم کارها را در این مکان انجام دهم. اصلاح- فا در مجموع به شکل فراگیر انجام می‌‏شود، و نمی‌‏توانید فقط به این مکان بشری تأکید داشته باشید. اگر به خاطر این، نجات تمام عناصر پایانی بدن‌‏های افلاک عظیم‌‏الجثه به تأخیر می‌‏افتاد، حتی وحشتناک‌‏تر می‌بود.

اما، این را قبلاً را شنیده‌‏اید، و استاد این را به شما گفته است: من برای کل اصلاح- فا، توده‌‏ی بزرگی از گونگ نیز در اینجا بین افراد عادی باقی گذاشته‌‏ام. آن درخصوص حفاظت از تزکیه و اعتباربخشی شاگردان به فا مشکلی ندارد و قطعاً از عهده‌‏ی آن برمی‌‏آید. اما چیز دیگری هست: چرا نیروهای کهن قادرند که بر امور اثر بگذارند؟ دلیلش این است که تمام موجوداتی که به سه‌قلمرو فشرده شده‌‏اند نیروی کهن هستند، و آنها یک پرده را شکل داده‌‏اند، و هر زمان که بخواهم به روش ویژه‌‏ای کارهایی انجام دهم با هم جمع می‌‏شوند تا مانع آن شوند. و اگر در انجام آن پافشاری کنم، آن‌‏وقت آنها تمام قدرت‌‏شان را متمرکز می‌‏کنند تا سد راه آن شوند.

قبلاً، وقتی در نمایشگاه سلامتی آسیایی در چین بودم، برای اینکه اجازه دهم مردم بیش‌‏تری درباره‌ی دافا بدانند، شخصاً برای مردم شفادرمانی را انجام می‌‏دادم. بعضی افراد واقعاً کارمای بسیار زیادی داشتند، و وقتی درحال درمان آنها بودم، نیروهای کهن نمی‌‏گذاشتند آنها را شفا دهم. روشی که نیروهای کهن برایم مانع ایجاد می‌‏کردند این بود که ترتیبی دهند خدایان بی‌‏شمار و بی‌‏حد و حصر بلافاصله جایی را که ریشه‌‏ی ناراحتی آن شخص بود مسدود کنند. آنها بسیار کوچک می‌‏شدند. گاهی اوقات یک مرید دافا غالباً می‌‏بیند که یک لکه‌‏ی روشن و طلایی جلوی چشمانش برق می‌‏زند، و این آنها هستند. آنها ریز می‌‏شدند، ولی تراکم‌‏شان کاملاً بالا بود، به طور متراکمی با هم جمع می‌‏شدند، و جایی را که ریشه‌‏ی ناراحتی بود مسدود می‌‏کردند. ولی در واقع، نمی‌‏توانستند سد راه من شوند. می‌‏توانستم آنها را بگیرم و دور بیندازم، و می‌‏توانستم آنها را بر زمین افکنم. در اصلاح- فا اصلی وجود دارد: هر طور که من مسئله‌‏ای را اداره می‌‏کنم درست و صالح است. این کلمات را از استاد به یاد داشته باشید: هر طور که مسئله‌‏ای را اداره کنم صالح است، و آنهایی که با آنها برخورد می‌‏شود همیشه نادرست هستند. ( تشویق) علت این است که آن انتخاب کیهان است، انتخاب آینده. به هر صورت، به منظور این که یک فرد عادی را شفا داد، مجبور بودم آن خدایان را بر زمین افکنم، و بعد از اینکه توسط من به زمین افکنده می‌‏شدند بلافاصله از مقام‌‏های دستیابی‌‏شان خلع شده، و دور ریخته می‌‏شدند. اما آنها، برای اینکه از قوانین کهن کیهان حفاظت کنند-- آنها نمی‌‏توانستند قوانین کیهان جدید را ببینند-- سرسختانه آنجا را مسدود می‌‏کردند، و بعد از اینکه دسته‌‏ای از آنها را خارج می‌‏کردم، دسته‌‏ی دیگری می‌‏آمد، و پیوسته پر می‌‏شد. استاد دل انجام این کار را نداشت، حتی با این‌‏که آنها اصلاح- فا را درک نمی‌‏کردند، نمی‌‏تواستم خدایان بسیار زیادی را نابود کنم تا فقط با یک فرد عادی نیک‌‏خواه باشم.

در مورد این صحبت کردم تا برای‌‏تان بگویم که دلیل اینکه بسیاری از چیزها در اصلاح- فا آن طور که ما مایل بودیم خوب از کار درنیامده‌‏اند این است که هم سطوح پایین و هم سطوح بالای نیروهای کهن با هم در حال انجام این کار بوده‌‏اند، و از چگالی عظیم‌‏شان استفاده کرده‌‏اند تا مانع امور شوند. همان‌‏طور که کمی قبل گفتم، من توانایی درهم شکستن آن را دارم، اما اگر می‌‏خواستم از سد آن بگذرم، مجبور می‌‏بودم انرژی عظیمم را به اینجا تغییر مسیر دهم تا تماماً آنها را از بین ببرم، اما، آن‌‏وقت آنها ماده‌‏ی بسیار عظیم، تمام ماده، در کیهان را درست در اینجا جمع می‌‏کردند، و این مشکلاتی بوجود می‌‏آورد که سخت بود فوراً آنها را حل کرد. البته، در این اصلاح- فا زمانی که شاگردان ما به شکل درست عمل می‌‏کنند، آن‌‏وقت آن مشکلات وجود نخواهد داشت. وقتی گونگ و انرژی‌‏ای که در این مکان از کیهان، در سه قلمرو، به جا گذاشتم کارهایی را انجام می‌‏دهد، اگر شاگردان ما به شکلی درست عمل نکنند، آنگاه نیروهای کهن مقاومت می‌‏کنند، و حالتی از ممانعت ظاهر می‌‏شود. برای همین است که به شاگردان‌‏مان گفته‌‏ام که مسیری درست را بپیمایند و به آنها اجازه ندهند بهانه‌‏ای پیدا کنند. یک‌‏بار که یک بهانه‌‏ی بزرگ پیدا کنند شما را نابود می‌‏کنند. و مخصوصاً وقتی که پایان کار است و درحال انجام آخرین تلاش‌‏شان هستند این‌‏طور است. وقتی نتوانند بهانه‌‏ای پیدا کنند جرأت نمی‌‏کنند شما را شکنجه و آزار کنند، زیرا آن‌‏وقت آنها نیز قوانین را نقض می‌‏کنند، و آنها این را می‌‏فهمند، پس نیازی نمی‌بود که من آنها را از بین ببرم-- قوانین کیهان کهن آنها را از بین می‌‏برد. علتش این است که آنها موجودات کهنی هستند که محافظت سخت از قوانین کهن را اساسی‌‏ترین چیز در نظر می‌‏گیرند.

پس حالا که صحبت به اینجا کشید، درباره‌ی مسئله‌‏ی دیگری صحبت می‌‏کنم: وضعیت استاد. قبل‌‏تر به شما گفتم که زمانی که به اطراف سه قلمرو می‌‏رفتم، آن عناصر پایانی بدن‌‏های کیهانی کیهان از این موضوع سوءاستفاده کردند و وارد شدند. بنابراین آن موجودات بسیار عظیم و بسیار زیادی که توسط فا اصلاح نشده بودند یک حایل ایجاد کردند، حتی بین بدن گوشتی سطحی من در اینجا و بدن خدایی و گونگ عظیمم در سوی دیگر. این تصور که بین چیزها شیئی را قرار داد تا آنها را از هم جدا کرد، متفاوت از این حایل است، شبیه هم نیستند. بلکه، این از عالم میکروسکپی همه‌‏ی چیزها می‌‏آید، و با وجود اینکه به نظر می‌‏آید در تمام فضاهای بینابینی جذب شده است، اما آنها سطوح و قلمروهای خودشان را دارند و از ذرات پایین‌‏تر از سطح‌‏شان متمایزند. اما، فاصله‌‏های بین ذرات به وجود بعدها و زمان بستگی دارد، و وقتی آن بدن‌‏های کیهانی بسیار زیاد و بسیار عظیم‌ِ بالاترین سطح وارد فضاهای بین تمام ذرات در سه قلمرو شدند، وسعت اولیه‌‏ی بعدها و طول‌‏های زمانی را تغییر دادند و زمان‌‏ها و بعدها به دفعات بی‌‏شماری افزایش یافتند، بنابراین پرده‌‏ای از فواصل عظیم‌ِ ساخته شده از بعدهای بسیار دور و زمان‌‏های طولانی‌شده را شکل دادند، و این به نیروهای کهن اجازه داد تا کارهایی را که خواهان انجام آن بودند تحت حفاظت این پرده‌‏ی فواصل انجام دهند.

می‌‏توانم به شما بگویم، آنها با مردم مداخله می‌‏کنند و با تفکر مردم مداخله می‌‏کنند، نه فقط از بیرون، بلکه می‌‏توانند از میان بدن بشری نیز عبور کنند. وقتی عوامل سطح بالا، سطحِ یک بدن بشری را مهار می‌‏کنند، آن خدایان‌ِ نیروهای کهن می‌‏توانند درحالی که محافظت می‌‏شوند از میان بدن افراد عادی عبور کنند. از نقطه‌‏نظری دیگر، وقتی با چشم‌‏های بشری به سطح بدن بشری‌‏مان نگاه می‌‏کنید، شکل بشری و بافت‌‏های گوشتی و پوستی بسیار ظریف و چسبیده‌‏اند، ولی وقتی با یک میکروسکپ بزرگ با بزرگ‌‏نمایی بالا به بدن بشری نگاه می‌‏کنید، متوجه می‌‏شوید که ذرات یک فرد و بدن او که از آن ذرات ساخته شده است به زبری شن هستند، و شکاف‌‏های بسیار زیادی وجود دارد. و اگر مردم این فناوری را داشتند که چیزها را بیشتر بزرگ‌‏نمایی کنند، شکاف‌‏ها به طرز مبهوت‌‏کننده‌‏ای بزرگ بودند. از نقطه نظر یک سطح میکروسکپی‌‏تر، شکاف‌‏های بین ذرات آن‌‏قدر بزرگ هستند که صرفاً مثل فاصله‌‏ی فضایی بین مولکول‌‏ها و سیارات است. با چنین فاصله‌‏ی بزرگی، آیا برای موجودات و ماده‌‏ای که از ذرات حتی میکروسکپی‌‏تری ساخته شده‌‏اند آسان نیست که آزادانه از آن میان عبور کنند؟ بنابراین بعضی اوقات آنها به درون سطح و ظاهر یک فرد رخنه می‌‏کنند، و در ظاهر شبیه آن فرد به نظر می‌‏رسد، و در عالم میکروسکپی هنوز هم آن فرد است، اما یک موجود دیگر خودش را در آن وسط جای داده است.

تمام این‌ها را که گفتم، می‌‏خواهم به شما بگویم که شما این مشکل را ندارید، و من به طور کامل بخشی از شما را که کامل تزکیه شده است برای‌‏تان مهر و موم کرده‌‏ام. اگر یک مرید دافا به طور درست عمل کند، آنگاه هیچ چیزی جرأت نمی‌‏کند وارد بخش سطحی‌‏ای که هنوز کامل تزکیه نشده است بشود. یکی اینکه موجودات کهن جرأت نمی‌‏کنند فای کیهان کهن را مختل کنند، و مورد دیگر اینکه شما استاد را دارید و خدایان محافظ فا را دارید. اگر وابستگی‌‏ها در سمت سطح بشری‌‏تان خارج نشده باشند، آنگاه استاد و خدایان محافظ فا در موقعیت سختی قرار می‌‏گیرند. اما اگر افکار درست شما قوی باشد، آنگاه استاد و خدایان محافط فا می‌‏توانند برای شما هر کاری انجام دهند.

وضعیت من چیزی نیست که موجودات عادی بتوانند تصور کنند. استاد طی اصلاح- فا حیات‌‏های تمام موجودات در کیهان و حیات‌‏های تمام عناصر گوناگون را در بدن خودش گرفته است. اول از همه، این کار برای دلایل ایمنی در اصلاح- فا است-- حیات‌‏های تمام موجودات، اینجا با من است، پس هیچ کسی نمی‌‏تواند کارهایی انجام دهد که کیهان را به خطر ‌‏بیندازد. دوم اینکه، برای این است که هیچ موجود یا هیچ یک از عناصر گوناگون در کیهان از اصلاح- فا طفره نروند. و سوم اینکه، این برای حفاظت از حیات‌‏شان طی اصلاح- فا است. برای همین است که همه جای بدن استاد شکل‌‏هایی از موجوداتی در سطوح گوناگون کیهان با اندازه‌‏های مختلف و انواع متفاوت وجود دارد، و همین‌‏طور تصاویر دائوها، خدایان، و بوداها، و شکل‌‏های انسان‌‏ها هم شامل هستند؛ بعضی از آنها بزرگ هستند، بعضی کوچک. اما آنها نمی‌‏توانند با استاد مداخله کنند، و نمی‌‏توانند هیچ تأثیری اعمال کنند، چون چیزی که اتفاق افتاده این است که من حیات‌‏های تمام موجودات را [در خود] گرفته‌‏ام. بعضی از آنها را با چشم بشری می‌‏توان دید، و چشم سوم شاگردان همگی می‌‏توانند آنها را ببینند. من قبلاً درباره‌‏ی این صحبت نکرده‌‏ام. وقتی بعضی شاگردان که مشکلات شین‌‏شینگ داشتند آنها را دیدند تخیل‌‏شان لگام‌‏گسیخته شد.

گفته‌‏ام که حالت‌‏های مختلف تزکیه‌‏تان، سطوح مختلف و حالت‌‏های متفاوت وضعیت‌‏های تزکیه‌‏ را بوجود می‌‏آورد. افرادی که چشم سوم‌‏شان بسته است باید از حقایق فا روشن شوند، درصورتی که آنهایی که چشم سوم‌‏شان باز است با مداخله از طرف دیدهای کاذب مواجه می‌‏شوند. به منظور آزمایش شاگردانی که می‌‏توانند ببینند، آن نیروهای کهن نهایی‌‏ بالاترین سطح که توسط فا اصلاح نشده‌‏اند در گذشته نیروهای کهن سطح پایین را هدایت می‌‏کردند که در فواصل افزایش یافته در مکان و زمان، کارهای بد انجام دهند. این عمل آنها طی اصلاح- فا گناه‌‏کارانه است-- ایمان درست و افکار درست مریدان دافا را شدیداً تکان داده است.

اما همیشه باید یک چیز یادتان باشد: مهم نیست چه کسی مداخله می‌‏کند، تمامش موقتی است، تمامش توهم است، بدن اصلی نیست، و تمامش صرفاً مثل عبور جریان هوا است. انواع و اقسام موجودات و عناصر مادی در همه جای بعدها وجود دارند، تعدادشان بسیار زیاد بوده و بی‌حد و اندازه هستند. آنها با شکل یا بدون شکل در آنجا هستند، و آنها موجوداتی در بعدهای میکروسکپی و در بعدهای مختلف هستند. قبل از آنکه اصلاح- فا به انجام برسد، خدایان میکروسکپی در کیهان، همه در بعدهای خودشان هستند، که در یک زمان و یک مکان وجود دارند. اینکه اینجا بمانند یا نمانند فقط یک مفهوم است. آن عناصر، شکل یا بی‌‏شکل، به طور طبیعی آنجا وجود دارند، و اصلاً نفوذی روی شما ندارند. هیچ کسی نمی‌‏تواند مریدان دافایی را که افکار درست و اعمال درست دارند زیر کنترل بگیرد.

همچنین به شما می‌‏گویم که گرچه عناصر و موجودات عظیم سطح بالای نیروهای کهن به نظر می‌‏رسد که ظاهر من را جدا کرده باشند، اما هرگز نمی‌‏توانند [من را از] بخش میکروسکپی‌‏ترم جدا کنند، زیرا هیچ موجودی نمی‌‏تواند از من فراتر برود. ( تشویق) آن چیزی است که آنها هرگز نمی‌‏توانند ببینند، و چیزی است که موجودات ذی‌‏شعور در کیهان هرگز نمی‌‏توانند ببینند-- فقط خود من می‌‏توانم آن را کنترل کنم. به عبارت دیگر، پدیده‌‏ای که در بالا بحث کردم تأثیری دروغین برای افراد ایجاد کرده و باعث بعضی درک‌‏های نادرست شده است. حالا به شما گفتم که موضوع از چه قرار است.

می‌‏توانم به شما بگویم: این من که شما الان با چشم‌‏های بشری و گوشتی‌‏تان می‌‏بینید-- سطحی‌‏ترین من-- من واقعی، لی هنگجی است. چیزی که شما آن طرف در سمت دیگر می‌‏بینید بدن بودای من است. این من که الان در بیرونی‌‏ترین سطح می‌‏بینید بدن اصلی من، لی هنگجی است. ( تشویق) چرا؟ زیرا برای انجام این کار، برای نجات تمام موجودات، من به پایین‌‏ترین سطح آمده‌‏ام. ( تشویق) پس نگران هیچ چیزی که دیده‌‏اید نباشید. حتی اگر بدن قانون مرا دیدید، بدن گونگ مرا دیدید، یا بخشی از بدن من در سطوح بالاتر را دیدید، هیچ وابستگی‌‏ای رشد ندهید. همه‌‏ی آنها با این من سطحی که بدن اصلی است وجود دارند. پوسته‌ی بشری‌‏ام در بیرونی‌‏ترین رویه، بدن اصلی است. ( تشویق) اما چون استاد بین مردم عادی است، برای اینکه اینجا زندگی کنم مجبورم با قوانین موجود برای موجودات بشری در این دنیا مطابقت داشته باشم. اگر این کار را نمی‌‏کردم مردم فکر می‌‏کردند من به نوعی عجیبم. نیروهای کهن می‌‏خواهند بعضی کارهای شیطنت‌‏آمیز نسبت به من انجام دهند، و آنها پیوسته به انجام بعضی کارهای بد پرداخته‌‏اند. برای این که افکار درست مریدان دافا تحت تأثیر قرار نگیرد، ‌‏ بجز آن حیات‌‏های تمام موجودات در کیهان که اینجا پیش خودم گرفته‌‏ام از هیچ عنصر بیگانه‌‏ای استفاده نمی‌‏کنم. تمام من‌‏های تقلبی در کیهان از روی قصد توسط نیروهای کهن ساخته شد. انجام این کار گناه‌‏آمیز است، صرف نظر از اینکه برای این بود که تأثیر مثبتی بگذارد یا ‌‏تأثیری منفی. فکر می‌‏کنم که حالا این موضوع را به‌طور کامل برای شما توضیح داده‌‏ام.

هرچند به اینجا آمده‌‏ام، کسی نمی‌‏تواند ببیند که چقدر در نهایت میکروسکپی هستم. آنها فقط می‌‏توانند سطحی‌‏ترین ذرات بخش بدن بشری من را ببینند. هر شیئ و هر چیزی در کیهان از لایه لایه ذرات میکروسکپی مختلف تشکیل شده است، که تمام مسیر تا سطح می‌‏رود. خدایان می‌‏توانند تمام آن چیزها را ببینند، تا ریشه‌‏شان دنبال کنند، و تا مبدأشان آنها را ردیابی کنند. درست مثل یک مسیر، ذره ذره به پایین ادامه می‌‏دهند، تا آن جایی که از آن می‌‏آیند. من از داخل آمدم، و از خارج آمدم؛ از هیچ آمدم، به چیزی شکل گرفتم، در قله‌‏ی افلاک عظیم‌‏الجثه ظاهر شدم، و سپس از آنجا پله پله تا سطحی‌‏ترین، تا سه‌قلمرو پایین آمدم. هیچ موجودی نمی‌‏داند چه کسی هستم.

سابقاً وضعیت دیگری وجود داشت. در رابطه با اصلاح- فای من، نیروهای کهن حیله‌‏های بسیاری را به کار برده‌‏اند و کارهای خیلی زیادی انجام داده‌‏اند. نه تنها آن چیزها را نظم و ترتیب دادند، بلکه همچنین می‌‏خواستند به آن موجودات عظیم در کیهان که درگیر نیستند نشان بدهند که چه کار می‌‏کنند، و بنابراین بهترین سعی‌‏شان را کردند تا کارها را با فریب‌‏کاری بیشتری انجام دهند. آنها مقداری از مواد من، یا مقداری از گونگ من را استفاده کردند، نفوذ خودشان را اضافه کردند، و تصاویری از استاد را ساختند، تصاویر بودا. قبلاً این را به شما نگفتم تا شما را سردرگم نکنم. دلیل دیگری وجود داشت، اینکه، قصدشان این نبود که آسیب برسانند، به قول خودشان، آنها می‌‏خواستند با ایفای نقشی مثبت به من کمک کنند. این‌‏ها دو بخشی هستند که نیروهای کهن نظم و ترتیب داده‌‏اند: یک بخش نقش منفی ایفا می‌‏کند، و بخش دیگر نقشی مثبت ایفا می‌‏کند. بعضی از آنها وارد بدن شاگردان شدند تا کارهای خاصی را انجام دهند-- موارد معدودی مثل این وجود داشته است. بنابراین بعضی از افرادی که می‌‏توانستند آن را ببینند می‌‏گفتند، "وای، شما استاد هستید"! و بعد فکر می‌کردند که او استاد است. اما این را من نظم و ترتیب ندادم، و صریح بگوییم، آن من نیست، و من آنها را تصدیق نمی‌‏کنم، چراکه آنها توسط نیروهای کهن نظم و ترتیب داده شدند. این به خودی خود نشان از فساد کیهان دارد. یک‌‏بار که افراد آن را دیدند، برای افکار درست شاگردان تأثیرات دروغینی بوجود آورد، و شدیداً به ایمان درست و افکار درست شاگردان لطمه زد، بنابراین آنها باید از بین برده شوند. حالا همه‌‏ی آنها به جهنم انداخته شده‌‏اند. امروز با مطرح کردن این موضوع همچنین به همگی درحال گفتن این هستم: آن تعداد بسیار کم شاگردان ما، قطعاً مطمئن باشید که به خاطر این موضوع سقوط نکنید. این موضوع شوخی‌‏بردار نیست. بعضی افراد درحال حاضر در آستانه‌ی سقوط هستند، و درحال حاضر کمی غیرمنطقی هستند. موارد کمی مثل این وجود داشته است. باید مراقب این باشید.

هم‌‏اکنون کمی در مورد وضعیتم صحبت کردم. موضوع دیگری هست، اینکه، عده‌‏ی کمی از شاگردان به‌‏تازگی حالت‌‏های نادرستی داشته‌‏اند. این مشکل نیز بسیار جدی است. این ناشی از چیزهای مختلف بسیاری است. یک دلیل عمده این است که چون سطح شما صعود کرده و استاد مقام دستیابی‌‏ای را که به‌‏دست خواهید آورد به شما گفته است، حالا اعتماد به‌نفس و جسارت بیشتری پیدا کرده‌‏اید، و احساس اعتماد بنفس زیادی می‌‏کنید--  فقط می‌‏توانم با این کلمات پایین‌تر‌ِ موجودات بشری آن را توصیف کنم، چراکه کلمه‌‏ی مناسب دیگری برایش نیست. بنابراین بعضی افراد گفته‌‏اند، "لازم نیست دیگر به استاد احترام بگذاریم. فقط لازم است فا را دنبال کنیم، و فا را معلم در نظر بگیریم".

البته، من به شما گفتم که فا را معلم در نظر بگیرید-- این اشتباه نیست. اما دلیل این‌که به شما گفتم فا را معلم در نظر بگیرید این نبود. پس به خاطر چه بود؟ به طوری که می‌‏دانید، من ۱۰۰ میلیون مرید دافا دارم. اگر بدن اصلی من شخصاً به هر مرید می‌‏گفت که چگونه تزکیه کند، و شخصاً از شما مواظبت می‌‏کرد، اگر وقتی هر کدام از شما پرسشی داشتید همه مستقیماً می‌‏آمدید از من بپرسید، و اگر تبدیل گونگ هر شخص، کمال بهشت‌‏های‌تان، از بین بردن کارمای‌تان، و تک تک کارها توسط این بدن اصلی من انجام می‌‏شدند، آن‌‏وقت فکر کنید، اداره کردن آن ناممکن بود. قبل از اینکه فا دنیای بشری را اصلاح کرده و موانع پایانی را پاک‌‏سازی کند نمی‌‏شد انجام شود. پس وقتی آن تعداد زیاد از شاگردان نمی‌‏توانند من را ببینند، چطور باید تزکیه کنند؟ فا برای آنها آنجا است، و این دلیل آن است که چرا به شما گفتم فا را معلم در نظر بگیرید. مقصود اصلی این بود. همین‌‏طور به شما گفته‌‏ام که این فا بسیار قدرتمند است، و اینکه من توانایی‌‏های عظیمم را در این فا آمیخته‌‏ام، پس این فا می‌‏تواند برای شما هر کاری انجام دهد. ( مکث. تشویق) شاگردانی نیز هستند که... در رابطه با وضعیتم که قبلاً درباره‌ی آن صحبت کردم، عده‌‏ی بسیار کمی از شاگردان قادر نیستند به آن وضعیت پی ببرند، و در نتیجه به استاد احترام نمی‌گذارند، و شروع کرده‌‏اند که جرأت کنند درباره‌‏ی اینکه سطح این فا چقدر بالا است و درباره‌‏ی چیزهای مختلف مربوط به من، استادشان، اظهار نظر کنند. این فا پادشاهان و لردهای تمام افلاک عظیم‌‏الجثه‌‏ی بسیار عظیم را تکوین می‌‏دهد، و چیزی است که هستی تمام موجودات و عناصر مختلف در کیهان را تضمین می‌‏کند، که شمای بسیار کوچک را هم شامل می‌‏شود. البته، این‌‏طور نیست که نمی‌‏گذارم شما، شاگردان، در مورد آن مسائل صحبت کنید. اما از کلمات‌‏تان، وابستگی‌‏ها و مسیر وحشتناکی را که در آن می‌‏روید می‌‏بینم. به‌علاوه، چیزی که شما دیده‌‏اید صرفاً بسیار پایین است، بعضی از چیزها اصلاً چیزی که شما فکر می‌‏کنید نیستند، و تعداد بسیار زیادی از آنها نمودهای دروغینی هستند که از نادرست بودن افکار شما ناشی می‌‏شود.

یکی از چیزهایی که پیش‌تر گفتم این است که کیهان سطوح بی‌‏شمار و بی‌‏کرانی دارد. اما تحت تأثیر و نفوذ بالاترین سطح، تمام سطوح بی‌‏شمار و بی‌‏کران‌ِ زیر آن، تمام مسیر تا این مکان بشری، تجلیاتی در سطوح مختلف دارند. درباره‌ی این فکر کنید که تجلیات چقدر می‌‏توانند پیچیده و وسیع باشند. تجلیات در هر سطحی حقایق آن سطح هستند، و جلوه‌‏های حقیقت در آن سطح هستند. اما هیچ یک از صحنه‌‏هایی که در هر کدام از سطوح می‌‏بینید نهایی نیستند.

به بسیاری از شاگردان اجازه دادم که بعضی از پدیده‌‏ها در اصلاح- فا را که در سطوح مختلف متجلی شده‌‏اند ببینند تا اعتماد‌تان به اصلاح- فا را افزایش دهم، به شما کمک کنم فا را به خوبی مطالعه کنید، اعتماد بنفس شما در کوشا تزکیه کردن را افزایش دهم، و اعتماد به‌نفس شما در آشکار کردن واقعیت‌‏ها و اعتماد به‌نفس‌‏ شما در فرستادن افکار درست را افزایش دهم. اطمینان کامل حاصل کنید که پدیده‌‏هایی که در سطوح بسیار پایین می‌‏بینید، در چند سطح از پایین‌‏ترین سطوح بی‌‏شمار و بی‌‏کران می‌‏بینید، به عنوان وضعیت نهایی اصلاح- فای کیهان در نظر نمی‌‏گیرید، زیرا هر چیزی از اصلاح- فا تجلیات مختلف و عینی خودش را در هر سطح دارد.

می‌‏دانید؟ درخصوص تنها موضوع تزکیه، در سطوح پایین‌‏تر کیهان بسیار پیچیده است. اما در سطوح بالاتر، که دیگر مفهوم تزکیه وجود ندارد و فقط مفهوم از بین بردن کارما هست، ساده می‌‏شود. در سطوح بالاتر، تمام زحمتی که هست، آماده کردن راه برای صعود به آسمان است. و در سطوح حتی بالاتر، مفاهیمی مثل از بین بردن کارما، تحمل سختی، و تزکیه دیگر وجود ندارند، و صرفاً یک انتخاب است! در سطوح بالای کیهان اصل این است: شما فکر می‌‏کنید کسی به اندازه‌‏ی کافی خوب است، پس انتخابش می‌‏کنید-- چنین اصلی است. "تزکیه؟ ما برای او تزکیه نظم و ترتیب ندادیم. تزکیه چیست؟ ما فقط می‌‏خواهیم آن را پاک کنیم، قدم به قدم آن را پاک کنیم، تا به بالا. آن را پاک کنید-- به همین سادگی است!" با این حال وقتی در سطوح مختلف متجلی شود، می‌‏شود آماده کردن راه، دردسر داشتن، تحمل سختی‌‏ها، از بین بردن کارما، تزکیه، و غیره، تزکیه کردن یک روش، تمرین کردن روش دیگر...

درحالی که در مورد این مطلب صحبت می‌‏کردم یک حقیقت بزرگ را آشکار کردم. در این کیهان در واقع این که آیا موجودات ذی‌‏شعور می‌‏دانند من چه کسی هستم مهم نیست. اما یک موضوع باید روشن باشد، که، من درحال انجام اصلاح- فا هستم-- مهم نیست من چه کسی باشم، من درحال انجاماصلاح- فا هستم. قبلاً به نیروهای کهن گفتم، "اشکالی ندارد که نمی‌‏دانید من چه کسی هستم، و اشکالی ندارد که باور نمی‌‏کنید من چه کسی هستم، به این خاطر گناهکار محسوب نمی‌‏شوید. ولی، جایی که می‌‏روم-- در نظر شما من هم درحال تزکیه هستم-- یا به چه دست خواهم یافت، این را می‌‏دانید. پس برگردید و به کارهایی که می‌‏کرده‌‏اید نگاهی بیندازید-- آیا مرتکب گناه نشده‌‏اید"؟ همین‌‏طور، در سطوح حتی بالاتر این مفهوم که بخواهید به چیزی دست پیدا کنید نیز وجود ندارد. این فقط موضوعی درخصوص انتخاب کیهان است. هر چیزی که طی اصلاح- فا انجام می‌‏داده‌‏ام و هر چیزی که می‌‏خواهم، صراحتاً بگوییم، انتخاب کیهان آینده و نیازهای کیهان آینده هستند. ( تشویق) بنابراین برای موجودات کیهان قدیم، و این تمام عناصر موجودات را شامل می‌‏شود، وقتی به اصلاح- فا و چیزی که من انتخاب می‌‏کنم می‌‏رسد، اینکه تمام موجودات مسائل را بر طبق انتخاب‌‏های من موزون و کامل کنند و بهترین ایده‌‏ها و رویکردهایشان را ارائه دهند-- تغییر ندادن چیزی که من می‌‏خواهم، بلکه موزون و کامل کردن امور مطابق چیزی که گفته‌‏ام-- بهترین فکری است که یک موجود در کیهان می‌‏تواند داشته باشد. ( تشویق) اما نیروهای کهن به این صورت آن را انجام نداده‌‏اند. آنها انتخاب‌‏های خودشان را اساسی‌‏ترین چیز در نظر گرفته‌‏اند، و فکر کرده‌‏اند که هر چیزی که من انجام می‌‏دهم باید هر چیزی که آنها خواهان آن هستند را هماهنگ و موزون کند-- کاملاً این را برعکس کرده‌‏اند. نمی‌‏خواهم جرم‌‏هایشان را به‌طور خیلی زننده‌ای بیان کنم، در حال حاضر نمی‌‏خواهم جرم‌‏هایشان را نام ببرم. اما به طور مطلق اشتباه است، مطلقاً نمی‌‏توانند به این صورت آن را انجام دهند.

تمام فایی که الان درباره‌‏اش صحبت کردم برای این بود که یک مطلب را به شما بگویم: خواه به من احترام بگذارید یا نه، به عنوان استاد شما، واقعاً، حقیقتاً برایم مهم نیست. در گذشته، همان‌‏طور که شما را نجات می‌‏دادم، بسیاری از شما به من ناسزا می‌‏گفتید. افرادی بودند که حتی در حین کلاس‌‏هایم به من ناسزا می‌‏گفتند. برایم مهم نیست. فقط می‌‏خواهم شما را نجات دهم. ( تشویق) چیزی که سعی دارم بگویم این است که شخصاً اصلاً برایم مهم نیست شما چطور با استاد رفتار می‌‏کنید. من تحت تأثیر هیچ عاملی در هیچ سطحی از کیهان نیستم. اما مشکلی هست، اینکه، اگر شما به استاد احترام نگذارید، طبق اصول کیهان اشتباه است، و نیروهای کهن از این شکاف سوءاستفاده کرده و به خاطر این، شما را نابود می‌‏کنند. بزرگ‌‏ترین بهانه را برای نابود کردن شما به دست آورده‌‏اند، چون آنها تمام روندی که شما را نجات می‌‏دهم دیده‌‏اند.

در واقع، اگر برای اصلاح- فا نبود، نژاد بشر امروزی مدت‌‏ها پیش نابود شده بود. استاندارد تفکر نژاد بشر همین حالا هم در سطحی پایین‌‏تر از جهنم است. به خاطر اصلاح- فا است که من گناهان تمام موجودات ذی‌‏شعور در سه‌قلمرو را جبران کردم. ( تشویق) پس درباره‌‏اش فکر کنید، تا جایی که به شاگردان مربوط می‌‏شود، مثل این بود که در آن زمان شما را از جهنم بیرون کشیدم. ( تشویق) من حقیقتاً گناهانی را که در طول صدها و هزاران سال مرتکب شده‌‏اید برای‌‏تان تحمل کرده‌‏ام. و فقط همین نیست. به همین خاطر، شما را نیز نجات خواهم داد و تبدیل به خدایان می‌‏کنم. در این روند از هیچ تلاشی برای شما فروگذار نکرده‌‏ام. به همراه این، چون خدایانی در سطوحی به آن بالایی می‌‏شوید، باید افتخار خدایان در سطوحی به آن بالایی و تمام برکت‌‏هایی را که در سطوحی آن اندازه بالا لازم است داشته باشید به شما بدهم. ( تشویق) هرگز، از آغاز زمان، هیچ خدایی جرأت انجام این کار را نکرده است. چیزی مثل این هرگز قبلاً اتفاق نیفتاده است.

هرچند نیروهای کهن درحال اثرگذاشتن بر این امر هستند و می‌‏خواهند کارها را به طریق خودشان انجام دهند، اما آیا چیزی را می‌‏دانید؟ تمام موجودات نیروی‌کهن به طور مطلق به من احترام می‌‏گذارند! ( تشویق) هر چند آنها موانعی برای اصلاح- فای من خلق کردند، هرگز هیچ کار بدی که مستقیماً من را نشانه برود انجام نداده‌‏اند، زیرا به من احترام می‌‏گذارند. ( تشویق. تشویق مجدد) پس، برای آن شاگردان ما که برای لحظاتی در یک سرگشتگی هستند و حالت ذهن‌‏شان درست نیست، درباره‌‏اش فکر کنید، یک‌‏بار که شما نسبت به من بی‌‏احترام شوید، نیروهای کهن کارهای بی‌‏رحمانه‌‏ای با شما می‌‏کنند، و فکر می‌‏کنند که این شخص خیلی بد است. البته، مطلقاً شما را بلافاصله از بین نمی‌‏برند. هدایت‌‏تان می‌‏کنند، کاری می‌‏کنند صحنه‌‏های کاذب بیشتر و بیشتری ببینید، ذهن‌‏تان را نادرست و نادرست‌‏تر می‌‏کنند، قلب شما را نسبت به استاد به شکلی اهریمنی تغییر می‌‏دهند، شما را در امتداد مسیری شیطانی هدایت می‌‏کنند، و با این کار وادارتان می‌‏کنند مرتکب گناهان عظیمی شوید.

آیا می‌‏دانید در اصلاح- فا چه اصلی را به کار می‌‏گیرم؟ تمام گناهانی را که موجودات در گذشته مرتکب شده‌‏اند نادیده می‌‏گیرم! ( تشویق) طی این اصلاح- فا فقط به طرز برخورد موجودات نسبت به اصلاح- فا نگاه می‌‏کنم! ( تشویق) تمام دروازه‌‏ها را کاملاً باز گذاشته‌‏ام. همان‌‏طور که به شما گفته‌‏ام، اگر حتی به طرز برخورد نسبت به اصلاح- فا نگاه نمی‌‏کردم، آن موقع فای جدید و کیهان جدید وجود نمی‌‏داشت. برای همین است که طرز برخورد با اصلاح- فا حیاتی است. وقتی شما واقعاً در این خصوص اشتباهی کرده باشید، وقتی نیروهای کهن شما را نابود می‌‏کنند حتی نمی‌‏توانم چیزی بگویم.

وقتی که به استادتان بی‌‏احترامی می‌‏کنید، می‌‏دانید من چه فکر می‌‏کنم؟ برایم کمترین اهمیتی ندارد. همین حالا، آیا می‌‏دانید من چه کسی هستم؟ شما فقط شکل متجلی شده‌‏ی بشری‌‏ام را می‌‏شناسید. چیزی که آن طرف در سمت دیگر، مقابل شما متجلی می‌‏شود نیز تصاویر درون کیهان هستند. در آینده نخواهید دانست نهایتاً چه کسی هستم. هیچ موجودی در کیهان نخواهد فهمید نهایتاً چه کسی هستم. اینکه با من خوب رفتار کنید یا نه، برایم کمترین اهمیتی ندارد، ولی نیروهای کهن شما را زیر سختی نابود می‌‏کنند. مراقب باشید!

حالا که این اندازه گفته‌‏ام، کمی در مورد اینکه در اصلاح- فا از شما تقاضای انجام چه کاری را دارم صحبت می‌‏کنم. به طوری که دیده‌‏اید، شما واقعیت‌‏ها را آشکار می‌‏کنید، افکار درست می‌‏فرستید، و خودتان را تزکیه می‌‏کنید. در حال حاضر، این سه کار، برای مریدان دافا مهم‌‏ترین کارهایی هستند که انجام دهند. روشن‌‏گری واقعیت‌‏ها، وقتی در ظاهر، از نظر حقایق در این سطح بشری به آن نگاه کنید، افشا کردن شکنجه‌‏ی شیطانی است. و فرستادن افکار درست، از بین بردن شکنجه و آزاری است که آن موجودات ازدست‌رفته و کثیف‌‏ترین موجودات بر مریدان دافا وارد کرده‌‏اند. از منظر حقایق سطوحی کمی بالاتر که نگاه شود، آنگاه، منظور واقعی روشن‌‏گری واقعیت‌‏ها نجات موجودات ذی‌‏شعور و جلوگیری از این است که نژاد بشر از بین برده شود. نیروهای کهن از موجودات شیطانی استفاده کرده‌‏اند که نسبت به مریدان دافا کارهای شیطانی انجام دهند تا، از یک نظر، آزمایش درست کنند، و دیگر اینکه، کاری کنند آن آشغال‌‏دانی را از کیهان پاک‌‏سازی کنم. فرستادن افکار درست مریدان دافا به طور بنیادی رد کردن نظم و ترتیب‌‏های نیروهای کهن و از بین بردن شکنجه‌‏ی شیطان است. می‌‏‌‏توانم به شما بگویم، تمام آن کارهایی که انجام می‌‏دهید در حقیقت برای خودتان انجام می‌‏شوند-- حتی یک کار هم برای من انجام نمی‌‏شود. در عین حال می‌‏توانم به شما بگویم که از همان روزی که تزکیه را شروع کردید، و تمام راه تا به امروز، هیچ کدام از چیزهایی که به شما گفته‌‏ام یا از شما خواسته‌‏ام انجام دهید، برای دیگران نبوده است. تزکیه‌‏ی شما می‌‏تواند به بشریت و اجتماع سود برساند، در تزکیه، مریدان دافا می‌‏توانند درخصوص یکدیگر پخته‌‏تر شوند، و درحالی که مریدان دافا تحت آزار و شکنجه هستند می‌‏توانند فشار و زیان‌‏های ناشی از شکنجه‌‏ی شیطانی را کاهش دهند. اما تمام این‌‏ها محصولات جانبی هستند. مقصود واقعی تمام آن کارهایی که انجام می‌‏دهید، برای شما است تا موفق شوید. در آینده، می‌‏توانید برگردید و نگاهی به این [ماجرا] بیندازید. در حال حاضر هیچ یک از شما لازم نیست بگوید که من چطور باشکوه هستم، یا این و آن را درباره‌ی من، استادتان بگویید. در آینده نگاهی به گذشته بیندازید و خواهید دید که هر کاری که من انجام دادم برای بنا کردن چیزها برای شما بود. ( تشویق)

چیزهایی را که باید انجام دهید خوب انجام دهید. این فرصت تقدیری سخت به دست می‌‏آید. قدر همه‌‏ی این‌ها را بدانید، دفعه‌‏ی دیگری نخواهد بود. رشد دادن هر وابستگی‌‏ای، شما را در نیمه‌‏راه نابود می‌‏کند! سرگرم یا وابسته به هیچ فکر بشری نشوید، و فقط آنچه را که یک مرید دافا باید انجام دهد انجام دهید. هر چیزی که شگفت‌‏انگیز است، باشکوه‌‏ترین است، و پرعظمت‌‏ترین است انتظار شما را می‌‏کشد! ( تشویق)

این تمام چیزی است که امروز صبح می‌‏گویم. اگر نروم، فکر می‌‏کنم بعدازظهر بعضی پرسش‌ها را برای‌‏تان پاسخ می‌‏گویم. ( تشویق طولانی)

همین‌‏قدر می‌‏گویم. متشکرم. ( تشویق)

 

حالا که درباره‌‏اش فکر می‌‏کنم، انگار بعد از ۲۰ ژوئیه ۱۹۹۹ در کنفرانس فایی ننشسته‌‏ام که پرسش‌‏هایتان را پاسخ بدهم، درست است؟ ( تشویق گرم) ( پاسخ: "بله.") پس امروز از این زمان منحصراً برای پاسخ دادن پرسش‌‏هایتان استفاده می‌‏کنم. ( تشویق) مسائلی را که مدت‌‏های طولانی در تزکیه‌‏ی شخصی‌‏تان، روند اعتباربخشی به فا، یا در مسائلی که با آن‌‏ها روبرو شده‌‏اید نتوانسته‌‏اید حل کنید-- می‌‏توانید تمام آنها را مطرح کنید. وقت هنوز هم کم است، برای‌‏همین به پرسش‌‏های همه نمی‌‏توان جواب داد، ولی استاد هر تعدادی را که ممکن باشد جواب می‌‏دهد. ( تشویق)

پرسش: سلام استاد. از طرف تمام گروه مریدان دافای شن‌‏یانگ به استاد درود می‌‏رسانیم.

معلم: متشکرم. ( تشویق) در مورد وضعیت تمرین‌‏کنندگان در چین همه چیز را می‌‏دانم.

پرسش: مریدان دافا از چنگ‌‏دو به استاد درود می‌‏رسانند.

معلم: متشکرم. ( تشویق)

پرسش: مریدان دافای پکن به استاد درود می‌‏فرستند. (تشویق) لطفاً اجازه دهید به نمایندگی از مریدان دافای شانگهای درودشان را به استاد برسانم.

معلم: متشکرم. ( تشویق) بگذارید از درودها چشم‌‏پوشی کنیم، چون همه‌‏ی آن درودهایی که برای استاد فرستاده شده‌‏اند را روی وب‌‏سایت مینگ‌‏هویی خوانده‌‏ام. ( تشویق)

پرسش: ما در کارمان غالباً فرصت تعامل با بعضی از مسئولان رده بالای دولت چین را داریم. چگونه می‌‏توانیم بهتر برای آنها حقیقت را آشکار کنیم؟

معلم: در حقیقت، در خصوص جزئیات چگونگی انجام کارها، شما تا به حال آنها را به انجام رسانده‌‏اید، و در اعمال‌‏تان همگی بسیار خوب عمل کرده‌‏اید. اینکه کارها خوب انجام شوند یا نه، به مریدان دافا مربوط است، و در رابطه با اینکه فردی از این دنیا چه انتخابی می‌‏کند، به او مربوط می‌‏شود. اما در نجات موجودات ذی‌‏شعور، هرکاری هم که کنید، هنوز هم گروهی از موجودات خواهند بود که نمی‌‏توان نجات‌‏شان داد. در آشکارسازی حقیقت، تلفن زدن به چین، و در اینترنت، به افرادی برخواهید خورد که اصلاً نمی‌‏شود نجات‌‏شان داد. اما اصلاً تحت تأثیر این قرار نگیرید، و هر تعداد ممکن از آنهایی را که می‌‏توانند نجات یابند نجات دهید.

در آشکارسازی حقیقت، هیچ توجهی به موقعیت اجتماعی طرف مقابل نکنید، و نوعی عقیده نداشته باشید-- قبل از هر چیزی آنها مردم هستند، و همه‌‏شان فرصتی دارند که آینده‌‏ی خود را انتخاب کنند. حرفه‌‏اش هر چه هم که باشد، او قبل از هر چیز لازم است آینده‌‏ای داشته باشد، و این مهم‌‏ترین مسئله برای هر فرد است. در آشکارسازی حقیقت، وقتی روی موضوعات بنیادی یک فرد انگشت می‌‏گذارید، و هم‌‏زمان او احساس کند که مریدان دافا واقعاً درحال نجات او هستند، آن‌‏وقت فکر می‌‏کنم جنبه‌ای از او که موضوعات برایش روشن است خودش را نشان می‌‏دهد.

چینی‌‏هایی که در خارج زندگی می‌‏کنند ‌‏پیوندهای بی‌‏شماری با سرزمین چین دارند، زیرا بستگان و دوستان‌‏شان همه در چین هستند، و عده‌‏ی بسیار زیادی از افراد وجود دارند که اغلب در رفت و آمد هستند. وقتی وضعیت مربوط به دافا را در اطراف دنیا می‌‏بینند زمانی که در چین هستند درباره‌‏اش صحبت می‌‏کنند، با خانواده و دوستان‌‏شان در مورد این حرف می‌‏زنند-- آنها یک نوع رسانه‌‏ی نفر به نفر هستند. صرف نظر از اینکه چه اندازه در مورد دافا بفهمند، قادر باشند آن را متوجه شوند یا نه، برمی‌‏گردند و به مردم راجع به وضعیت می‌‏گویند. و مخصوصاً در رابطه با آن مسئولان دولتی، به موقعیت مسئولیتی فرد نگاه نکنید. در گذشته زمانی که استاد این دافا را پخش می‌‏کرد، من نیز فقط به فرد نگاه می‌‏کردم و به موقعیت اجتماعی‌‏اش نگاه نمی‌‏کردم، به این نگاه نمی‌‏کردم که هر گروهی چگونه سازمان یافته است، و به این نگاه نمی‌‏کردم که شغل خوبی داشتند یا نه-- به هیچ چیزی بجز ذهن فرد نگاه نمی‌‏کردم. نباید او را نوعی "مسئول رده بالا" در نظر بگیرید، چراکه درحال نجات زندگی او هستید. آن فقط یک شغل در این مکان مردم عادی است. امروز به آنها اجازه داده می‌‏شود این کار را انجام دهند، پس یک مسئول هستند، و فردا اگر به آنها اجازه داده نشود این کار را بکنند اصلاً هیچ چیزی نخواهند بود. پس در عرضه کردن رهایی به مردم و نجات مردم، به آن چیزها نگاه نمی‌‏شود.

پرسش: چرا نیروهای کهن در کیهان، دو نظام اجتماعی تماماً متفاوت را در این دنیا نظم و ترتیب دادند؟

معلم: این واقعاً موضوعی است که صحبت زیادی می‌‏برد. فقط به اختصار از یک زاویه راجع به آن صحبت می‌‏کنم. شما می‌‏دانید که امپراتوری رومِ ۲۰۰۰ سال پیش بسیار قدرتمند بود. در حقیقت، هر وقت ملت یا اشخاصی بر دنیا حکمرانی می‌‏کنند، این افتخاری است که خدایان به آنها می‌‏دهند. اما اگر برگردند و خدایان را شکنجه و آزار کنند، آن‌‏وقت خدایان آن افتخار را پس گرفته و سخت آنها را مجازات می‌‏کنند. نیروهای کهن در تاریخ می‌‏خواستند گواهی برای فای درست آینده به جای بگذارند، همچنین می‌‏خواستند مسیحیان آن زمان کارمایشان را در بین محنت‌‏ها از بین ببرند، تقوای عظیم خدایان را بنا کنند، و آن میراث را به جای بگذارند، پس فردی به نام نرون را برای پادشاهی روم انتخاب کردند. او اخلاقیات مردم را پایین آورد، کارهای احمقانه و بد بسیاری انجام داد، و با شکنجه‌‏ی مسیحیان عملی بسیار شیطانی را انجام داد. و بنابراین امپراتوری قدرتمند و توانگر روم از آن زمان به بعد رو به زوال گذاشت.

نیروهای کهن بر این باورند که آن نرون در اصلاح- فای امروز برای مریدان دافا کافی نبود، پس مجبور بودند موجود شریری که از آن هم پست‌‏تر، ابله‌‏تر، و بی‌‏شرم‌‏تر باشد پیدا کنند، و در عین حال قبل از اشاعه‌‏ی گسترده‌‏ی دافا در دنیا چیزی بسازند، چیزی برای دافا در آینده، و آن چیز، آن باید قادر می‌بود تا آن حد مورد استفاده قرار بگیرد، بنابراین این چیز حزب **** بود. آن را ساختند، و مجبور بودند، طی فرایندی در تاریخ، به آن اجازه دهند که در حکم‌‏رانی با زور، تجربه جمع کند و اجازه دهند که در تلاش برای بقای خودش در بین بحران‌‏های دائمی، انواع و اقسام ترفندهای اعمال زور را پرورش دهد. وادار شد تا بر اساس الحاد، باور به خدایان را از میان بردارد، چون مردم دنیا که به خدایان باور داشتند هرگز نمی‌‏شد به وضعیتی دلخواه برسند، وضعیتی که مردم از هیچ خدا یا اقتدار آسمان ترسی نداشته باشند، و بشر علیه آسمان، زمین، و انسان‌‏های هم‌‏نوع خود بجنگد. این روند تقریباً ۱۰۰ سال ادامه داشت، و همان موقع که روی آن کار می‌‏کردند چگونگی پایان دادن به آن را در نظر گرفته بودند، بنابراین طوری که شروع شد نیز قطعاً باشکوه نبود. در واقع همه‌‏ی ما می‌‏دانیم که کمون پاریس ۱۸۷۱ دسته‌‏ای از اراذل در جامعه بود که یاغی‌گری می‌‏کرد.

این‌‏طور نیست که درحال توهین به حزب **** هستم، و دلیلش این است که آنها هم از خودشان به عنوان "اراذل طبقه‌‏‌‏ی کارگر" نام می‌‏بردند. یادم است که دوران انقلاب فرهنگی که مطالعات سیاسی داشتند، این موضوع مورد بحث قرار گرفت، که افراد در مورد این صحبت می‌‏کردند که آیا کشمکش با آن "اراذل" اجتماع، کشمکشی با دشمنان بود یا کشمکشی در میان مردم. وقتی روی این مطلب بحث بود، بعضی افراد می‌‏گفتند که مشکل با آن اراذل را می‌‏توان هم‌‏سطح تضاد با دشمن در نظر گرفت، و دیگران مخالف بودند. دلیل مخالفت این بود که می‌‏گفتند کمون پاریس ۱۸۷۱ نهضتی از اراذل بود، و آن جد حزب **** ما است. این شوخی نیست، چون آنها واقعاً "اراذل طبقه‌‏ی کارگر" را تصدیق می‌‏کردند، اما حالا فکر می‌‏کنند که خیلی خوب به نظر نمی‌‏رسد، برای‌‏همین کلمه‌‏ی "اراذل" را بیرون آوردند و فقط می‌‏گویند "طبقه‌‏ی کارگر".

آن مخالف کیهان است، یا طوری دیگر بیان کنیم، دو نوعِ عناصر در کیهان، مثبت و منفی، همگی بر ضد آن هستند. در واقع، این کیهان از دو نوع عنصر حیات تشکیل شده است، مثبت و منفی، پس به بیانی دیگر حتی کیهان هم بر ضد آن است. بنابراین، بوداها، دائوها، خدایان، و اهریمنان کیهان همه می‌‏خواهند از آن خلاص شوند، بنابراین دائماً با این احتمال روبرو است که لایه‌‏ای بعد از لایه‌‏ای دیگر احاطه شود و از بین برود. ولی، خود پیدایش آن موضوع ساده‌‏ای نبود، و اجازه دادن به این که نزدیک ۱۰۰ سال خودش را نگه دارد نیز موضوع ساده‌‏ای نبوده است. علتش این است که نیروهای کهن کیهان بعد از آبدیده کردنش تا مرحله‌‏ی پختگی، آن را برای دافای امروز آماده می‌‏کردند، و همچنین به خاطر این که هیچ قدرت سیاسی‌‏ای در دنیای انسانی نمی‌‏توانست چنان کارهایی انجام دهد. اما، چرا به چنان زمان طولانی‌‏ای نیاز بود؟ گفته‌‏ام که لازم بود تا آن حد آبدیده شود، پس نیاز داشت از میان روندی عبور کند، و آن روند برایش خطرناک بود چون تمام کیهان برضد آن است. هر چه باشد، موجودات روی زمین با موجودات در آسمان‌‏ها تناظر دارند، پس، از زمین گرفته تا آسمان‌‏ها، موجودات تمام کیهان همگی تهدیدی برای آن محسوب می‌‏شدند. بنابراین نیروهای کهن سپس باید به راه‌‏هایی فکر می‌‏کردند که آن را حفظ کنند. پدیده‌‏ها در سطح عادی بشری می‌‏تواند پدیده‌‏ها در آسمان‌‏ها را منعکس کند. نیروهای کهن در آسمان‌‏ها به طور مستقیم امور را کنترل می‌‏کردند، و مردم روی زمین نیز بسیار مهم بودند و نمی‌‏شد در سطح ازبین بروند، پس به آن اجازه داده شد که به تعادل نظامی برسد، و هم‌‏زمان بلوک بزرگی شکل دهد.

در جوامع عادی، مردم و دولت‌‏ها به سبکی معمولی که خدایان کیهان به انسان‌‏ها داده‌‏اند زندگی می‌‏کنند. پس برای اینکه این عنصر، یعنی حزب را از بین برد، خدایان بسیار کیهان باعث شدند که ملت‌‏های معمولی روی زمین از نظر نظامی قوی شوند. ولی این قوی‌‏سازی تهدیدی برای آن محسوب می‌‏شد، پس نیروهای کهن آن را هم قوی کردند. برای همین است که رقابت تسلیحاتی در دهه‌‏ی ۶۰ قرن اخیر ظاهر شد-- انسان‌‏ها در بحران جنگ سرد بودند، رقابت با یکدیگر از نظر نظامی، توسعه‌‏ی صنعت نظامی در مقیاسی وسیع، و تحقیق در زمینه‌‏ی سلاح‌‏های مدرن و تولید آنها. هدف نیروهای کهن این بود که مانع از این شوند که قبل از استفاده شدنش ضعیف شود یا قابلیت خود را از دست بدهد، پس هر طور هم که شده بود باید حفظ می‌‏شد و باید از میان آن روند در تاریخ عبور می‌‏کرد، و در عین حال در میان بحران‌‏ها باید استبدادگراتر می‌‏شد. واقعاً برای آن سخت بوده که تا اینجا جان به در ببرد. اما مجاز نبود که وقتی زمان به کار گرفتنش سر می‌‏رسید بیش از حد قدرتمند باشد؛ مدت‌‏ها قبل، ائتلافش بسیار بزرگ بود.

حالا من تعمداً آن حزب را مورد انتقاد قرار نمی‌‏دهم-- در حال صحبت درباره‌ی این هستم که این کیهان دقیقاً چگونه چیده شد. ما درگیر سیاست نمی‌‏شویم، اما درباره‌‏ی همه چیز می‌‏دانم، و البته، فقط وقتی که مریدان دافا را شکنجه کرده‌‏اید در مورد دلایل پشت آن صحبت می‌‏کنم. بگذارید درباره‌‏ی سؤالی که پرسیده شد بیشتر بگویم. پس وقتی زمان به کار گرفتن آن بود، نمی‌‏توانست آن‌‏قدر بزرگ باشد. تمام مردم دنیا باید نجات داده می‌‏شدند، پس اگر کشورهای بسیار زیادی بودند که آن نظام را داشتند، مردم آن مکان‌‏ها چگونه می‌‏توانستند نجات پیدا کنند؟ پس نیروهای کهن کاری کردند که اقتصاد جوامع معمولی به سرعت نزول کند، و هم‌‏زمان آن سیستم عظیمی را که با زحمت، یک قرن حفظ شده بود از هم پاشیدند. آن شکل فروپاشی باعث اقدام متقابل یا کشمکش نمی‌‏شد-- یک فروپاشی پیوسته و نرم بود. فقط آن مکان، چین، را باقی می‌گذاشت، چون قرار بود دافا در آنجا اشاعه داده شود-- آن حزب تا وضعیت رضایت‌‏بخشی آبدیده شده بود و قرار بود که در آنجا مورد استفاده قرار بگیرد، بنابراین این تنها مکانی بود که باقی ماند، در حالی که در بقیه جاها فروپاشید. این دلیل آن است که چرا در زمان ما، ۱۰۰ سال پس از پیدایش آن، یک‌‏دفعه فروپاشید-- چیزی که مردم دنیا تصورش را هم نمی‌‏کردند. خدایان به طور مطلق همه چیز نژاد بشر را کنترل می‌‏کنند، و انسان‌‏ها هرگز کنترل سرنوشت خود را در دست نداشته‌‏اند-- تمام آن از بالا کنترل می‌‏شود. پس از آن، چین خیلی منزوی به نظر می‌‏آید، بنابراین تعداد کم کوچکی باقی گذاشته شده‌‏اند، مثل کره‌‏ی شمالی و مانند آن، که از نظر قابلیت اقتصادی و نظامی نمی‌‏توانند در مقیاس بزرگ کاری از پیش ببرند، ولی نقش همراه را دارند، و به آن ذره‌‏ای امید بقا می‌‏دهند.

بنابراین شما این را دیده‌‏اید، در چند دهه‌‏ی اخیر ایالات متحده از نظر نظامی و نیز اقتصادی بسیار قدرتمند بوده است، و ایالات متحده همیشه در اداره‌‏ی بسیاری از موضوعات درگیر می‌‏شود، مثل نقض حقوق بشر، نقض آزادی مذاهب، و غیره، و حفظ حد معینی از عدالت در جامعه‌‏ی بین‌‏المللی. این‌‏ها چیزهایی نیستند که مردم بتوانند به وضوح توضیح دهند. دسته‌‏ی اراذلی که مریدان دافا را شکنجه و آزار می‌‏کنند می‌‏گویند که ایالات متحده پلیس بین‌‏المللی است. درحقیقت، ایالات متحده واقعاً پلیس بین‌‏المللی است، آن طور که نیروهای کهن نظم و ترتیب داده‌‏اند. چین صحنه‌‏ی اجرای این نمایش تاریخی است، و کشورهای سراسر دنیا حضار و نیز بازیگران هستند. اما، نظم این اجتماع را لازم است کسی برقرار کند-- نمی‌‏‌‏شد نظارتی روی آن نباشد. در گذشته اصول این مکان به این صورت بود که پیروز به کشور حکومت می‌‏کند، دنیا با نیروی نظامی فتح می‌‏شود، و نیرومندان قهرمانان هستند. این بر عکس اصول کیهان است. اما دلیل این‌که می‌‏توانید این کار را انجام دهید این است که خدایان اجازه‌‏ی انجام این کار را به شما می‌‏دهند-- اگر بتوانید آن را خوب انجام دهید، خدایان به شما شکوه می‌‏دهند و اجازه می‌‏دهند نیرومند و کامیاب باشید. این قانون بشر در گذشته بود. اگر تمام نژاد بشر صلح‌‏طلب شوند، ایالات متحده به میل خود از آن نقش تاریخی کناره می‌‏گیرد. چیزی که درباره‌‏ی آن صحبت کرده‌‏ام نظم و ترتیب نیروهای کهن برای این امر است، این جایی است که از آن آمد.

پرسش: این اواخر قدری مشکل و سردرگمی در رابطه‌‏ام وجود داشته (حضار می‌‏خندند)، و سختی خیلی زیادی در این زمینه تجربه کرده‌‏ام.

معلم: می‌‏توانم به این صورت به شما پاسخ بدهم. تا زمانی که در این محیط اجتماع افراد عادی هستید، خواه انسان باشید، سنگ، گیاه، یا حیوان، همه در احساسات غوطه‌‏ورید، و حتی فاصله‌‏ی بین ذره‌‏ها غوطه‌‏ور در احساسات است. بنابراین برای یک فرد عادی ممکن نیست که از احساسات فرار کند. فقط از طریق تزکیه می‌‏توان این کار را کرد. اما در خصوص شکلی که تزکیه‌‏ی ما امروز می‌‏گیرد، از قبل به شما گفته‌‏ام که چه نوع شکلی از تزکیه است: با باقی داشتن آن مقدار کم چیزهای افراد عادی، در زمان حاضر می‌‏توانید به فا اعتبار ببخشید. بدون آن مقدار کم از چیزهای افراد عادی، به شما می‌‏گویم، نمی‌‏توانستید اینجا به فا اعتبار ببخشید، چه رسد به موضوع نجات موجودات ذی‌‏شعور. غیرممکن است که خدایان اینجا فا را اصلاح کنند، خدایان بیایند موجودات ذی‌‏شعور را نجات دهند-- کافی که هست بیش از حد بزرگ است. هیچ راهی نیست که خدایان بتوانند انسان‌‏ها را آن‌‏قدر مهم در نظر بگیرند. فقط با بودن در بین انسان‌‏ها می‌‏توانید موجودات اینجا را چیز مهمی در نظر بگیرید، و فقط به خاطر این که هنوز چیزهای بشری در سطح باقی دارید است که می‌‏توانید این کار را انجام دهید.

شما می‌‏دانید که موجودات انسانی یک سطح از کیهان هستند، و سطحی که نمی‌‏توان از قلم انداخت، پس باید نجاتش داد و فا باید درست باشد. پس وقتی شما آن یک ذره از چیزهای بشری را دارید قادرید که کار دافا انجام دهید و تزکیه کنید. ولی، اگر توجه کافی نداشته باشید با شما مداخله می‌‏کند-- آن [مسئله] از اینجا ناشی می‌‏شود. اخیراً چند مقاله خواندم که تمرین‌‏کنندگان آنها را نوشته بودند، و یکی از آنها نوشته‌‏ی کسی بود که آواره و سرگردان است. او از این می‌‏گفت که چطور همسرش یک مرید دافا است و چقدر او عالی است، ولی در آن کلمات احساسات او را دیدم. و فرد دیگری بود که راجع به این می‌‏گفت که شوهرش چقدر عالی است، و آنجا هم احساسات را دیدم. نمی‌‏گویم کار اشتباهی کردید. بعضی افراد عادی هم آن مقاله‌‏ها را می‌‏خوانند، و در مدت اصلاح- فا وقتی افراد عادی آنها را می‌‏خوانند مؤثر هستند، برای همین نمی‌‏توانم بگویم که خوب نیست. در واقع، صرفاً به‌‏خاطر آن یک ذره چیزهای بشری که هنوز دارید بود.

ولی فکر می‌‏کنم به عنوان تزکیه‌‏کننده نباید به آن صورت تحت تأثیر احساسات باشید. با این وجود ممکن است فکر کنید، "اگر واقعاً در این مورد خوب تزکیه کنم، اگر واقعاً تحت تأثیر احساسات نباشم، مثل یک تخته سنگ بزرگ می‌‏شوم". خیر، اصلاً این‌‏طور نیست-- تزکیه‌‏کنندگان نیک‌‏خواه هستند، و اگر وقتی افکار درست‌‏تان واقعاً قوی باشند به موجودات ذی‌‏شعور نگاه کنید، آن‌‏وقت درباره‌ی آن فکر کنید، آیا چنان مسئله‌‏ای هنوز هم اتفاق می‌‏افتد؟ البته، بعضی اوقات می‌‏گویید که سخت تلاش کرده‌‏اید ولی باز هم نمی‌‏توانید آن را انجام دهید. پس با آن تلاشی که صرف کردید، آیا سعی‌‏تان این بود که صرفاً آن مسئله‌‏ی مشخص را حل کنید؟ آیا وضعیت تزکیه‌‏ی شما واقعاً به آن نقطه رسید؟ البته، فقط در مورد تزکیه‌‏کننده‌‏ای که پرسش را مطرح کرد صحبت نمی‌‏کنم. هر طور هم که باشد، به عنوان تزکیه‌‏کننده لازم است با آن درست برخورد کنید وگرنه نیروهای کهن برای‌‏تان دردسر درست می‌‏کنند. جز برای شاگردان جدیدتر، از ۲۰ ژوئیه ۱۹۹۹ به بعد، استاد هیچ آزمایش تزکیه‌‏ی شخصی برای شما درست نکرده است، و علتش این است که در مجموع تزکیه‌‏ی شخصی شما از هر نظر تغییر کرده، به طوری که در جهت نجات موجودات ذی‌‏شعور و اعتباربخشی به دافا است. ( تشویق)

پرسش: آیا همه‌‏ی افرادی که در آشکارسازی حقیقت با آنها روبرو می‌‏شویم افرادی هستند که با ما روابط تقدیری دارند؟ آیا موجودات ذی‌‏شعور دنیای ما هستند؟

معلم: بدن‌‏های قانون من به این صورت ترتیب می‌‏دهند، و نیروهای کهن هم همین‌‏طور. البته، شاید شما در آشکارسازی حقیقت خیلی توانا باشید، و قادر باشید به طریقی که حقیقت را آشکار می‌‏کنید روی افراد بیشتری تأثیر بگذارید، پس شاید از شما خواسته شود موجودات ذی‌‏شعوری را نجات دهید که ارتباط مستقیمی به شما ندارند. با نیک‌‏خواهی، راه‌‏هایی برای تغییر آنها خواهید داشت. امکان چنین وضعیتی هست. این معنی را هم دارد که وقتی به نجات موجودات ذی‌‏شعور می‌‏رسد، تفکیک مسئولیت‌‏ها به کسانی که مال من هستند و آنهایی که نیستند در کار نیست. نمی‌‏توانید بین آنها تمایز قائل شوید. این تفاوت قائل شدن می‌بود، و این نیک‌‏خواهی یک موجود روشن‌‏بین بزگ نیست. مثل افراد عادی نیست که من به طور خاص با افراد خانواده‌‏ام خوبم و با بیگانه‌‏ها قضیه فرق می‌‏کند. مگر می‌‏شود؟ نیک‌‏خواهی... نیک‌‏خواهی... این یک احساس انسانی نیست.

پرسش: مریدان دافای استان سی‌‏چوآن و خانواده‌‏هایشان به استاد درود می‌‏فرستند.

معلم: متشکرم. ( تشویق)

پرسش: مریدان دافایی که در زندان‌‏ها، اردوگاه‌‏های کار اجباری، مراکز بازداشت، و بیمارستان‌‏های روانی در مکان‌‏های مختلف سی‌‏چوآن شکنجه می‌‏شوند به استاد درود می‌‏فرستند.

معلم: متشکرم. ( تشویق) از وضعیت سی‌‏چوآن هم اطلاع کامل دارم. استاد کاملاً مطلع است.

پرسش: در مواجهه با شکنجه و آزار نیروهای کهن، انسجام بین مریدان دافا بسیار مهم است. چطور می‌‏توانیم به سرعت به صورت کل رشد کنیم؟

معلم: می‌‏دانید، من هرگز درباره‌‏ی کلمه‌‏ی "اتحاد" صحبت نکرده‌‏ام، و علتش این است که آن درباره‌‏ی این است که مردم عادی چیزی را به زور انجام می‌دهند، آن یک شکل است. چیزی که تزکیه‌‏کنندگان درباره‌‏ی آن صحبت می‌‏کنند رشد در شین‌‏شینگ است، رشد بنیادی. یک تزکیه‌‏کننده باید هرچه را که لازم است انجام شود بداند، و اگر او خوب عمل نکند، می‌‏گویم علتش این است که فا را خوب مطالعه نکرده است، درست است؟ چه کاری باید کرد و چه کاری نباید کرد، آیا همگی درباره‌‏ی این روشن نیستیم؟ در واقع باید برای‌‏مان روشن باشد. ولی، هر منطقه‌‏ای افرادی را برای ارتباط دارد، و انجمن‌‏های دافا و مراکز دستیاری وجود دارند، پس به بیان دیگر به‌طور کلی یک نیاز برای هماهنگی وجود دارد. بنابراین چنین وضعیتی که هر وقت کسی فکر کند حالا باید چه کاری انجام دهیم یا فردا چه کاری لازم است انجام داد و همه بلافاصله باخبر شوند، در حال حاضر هنوز نمی‌‏توانیم به این نقطه برسیم، بنابراین نیاز بود افرادی را داشته باشیم که قدم جلو گذارند تا هماهنگی و ارتباط را انجام دهند، این نوع کارها را انجام دهند. در حال حاضر، خواه مریدان دافا به صورت گروهی به فا اعتبار می‌‏بخشند یا به صورت فردی حقیقت را آشکار می‌‏کنند، همه‌‏ی آنها چیزهایی هستند که دافا لازم می‌‏داند. تا زمانی که اصلاح- فا آن را لازم بداند، باید آن را به خوبی انجام دهید، و جایی برای بحث نیست. و به خاطر نقش‌‏هایتان خودپسند و شیفته نشوید، و فکر نکنید که با بقیه فرق دارید. هر یک از شما، یک ذره هستید. و در چشم من هیچ کسی بهتر از هیچ کس دیگری نیست، چراکه همه‌‏ی شما را هم‌‏زمان بیرون کشیدم. ( تشویق) در ارتباط با مسئله‌‏ای بعضی‌‏ها توانایی بیشتری دارند، دیگران در کار دیگری تواناترند-- قطعاً نباید اجازه دهید افکارتان بر پایه‌‏ی این موضوع لگام‌‏گسیخته شوند. می‌‏گویید چنین توانایی‌‏های بزرگی دارید، و غیره و غیره، ولی تمام آن‌ها را فا به شما بخشید! در حقیقت، اگر نمی‌‏توانستید به آن سطح از توانایی‌‏ها برسید عملی نمی‌بود. اصلاح- فا لازم می‌‏دانست که خرد شما به آن نقطه برسد، پس قطعاً نباید فکر کنید که خیلی لایق و توانمند هستید. بعضی از تمرین‌‏کنندگان می‌‏خواهند من توانایی‌‏ها و مهارت‌‏هایشان را بازبینی کنم. ولی حقیقتش، چیزی که فکر می‌‏کنم این است که، همه‌‏ی آن چیزها را من دادم، پس نیازی به نگاه انداختن نیست. ( حضار می‌‏خندند، تشویق)

پرسش: بعضی اوقات واقعاً خیلی احساس سرگشتگی می‌‏کنم. حقیقتاً سخت است که هنگام تزکیه احساسات (چینگ) را رها کرد، و انگار که از همان شروع تزکیه‌‏ام، هر آزمایشی آزمایش احساسات است، انگار که مشکل‌‏ترین آزمایش در زندگی آزمایش احساسات است.

معلم: به‌‏گمانم همه خوب شنیدید، درست است؟ شما با احساسات به صورت یک آزمایش رفتار کرده‌‏اید، و علتش این است که آن را رها نکرده‌‏اید، پس دائماً مجبورید آن را بگذرانید. ( حضار می‌‏خندند) اما مجبورتان نمی‌‏کنم که همگی امروز آن را رها کنید، فقط این را به طور واضح به شما اشاره می‌‏کنم. نمی‌‏گویم می‌‏توانید درجا این کار را انجام دهید. وقتی به شما می‌‏گویم موضوع از چه قرار است، فقط باید فا را بیشتر مطالعه کنید. زمانی که افکار درست قوی‌‏تر و قوی‌‏تر شوند، زمانی که حقیقتاً نسبت به موجودات ذی‌‏شعور نیک‌‏خواهی داشته باشید، آن موقع دیگر هیچ احساسی نخواهد بود که باعث اذیت شما شود، و هیچ کدام از اعضای خانواده‌‏تان که با آنها مسئله‌‏ی احساسات دارید دوباره نمی‌‏گوید نسبت به او بی‌‏عاطفه‌‏اید، و هیچ تضاد دیگری به خاطر موضوع احساسات وجود نخواهد داشت. می‌‏توانید هر چقدر بخواهید راجع به آن حرف بزنید، ولی باز هم این به شما برمی‌‏گردد که لازم است رشد کنید.

می‌‏توانم حالت فکری شما را حس کنم-- "سخت است، واقعاً سخت است". اما آیا آن هزاران سال را منتظر همین امروز نبودید؟! آیا کمال آینده‌‏تان را می‌‏توان با این چیز ناچیزی که امروز تحمل می‌‏کنید مقایسه کرد؟! ( تشویق) خوب، بعضی وقت‌‏ها فکر می‌‏کنم، اگر امروز اینجا نبودم که شما را نجات دهم و یکی از شما بودم، باید بگویم، برایم خیلی آسان می‌بود که آن چیزهای کوچک را رها کنم! ( تشویق) احتمالاً صرفاً برای اینکه استاد از تمام آن مسائل خبر دارد است که این را می‌‏گویم، ها ها. ( معلم می‌‏خندد)

پرسش: به خاطر وابستگی‌‏ها، مدتی طولانی در وضعیت بدی بوده‌‏ام. می‌‏خواهم کار دافا را خوب انجام دهم، با این وجود می‌‏ترسم که وضعیت ضعیف من روی بقیه‌‏ی تمرین‌‏کنندگان اثر بگذارد. آیا باید کار را کنار بگذارم و مدت‌‏زمانی را واقعاً تلاش زیادی صرف تزکیه‌‏ کردن خودم کنم؟

معلم: اگر درحالی که کار دافا انجام می‌‏دهید فا را مطالعه می‌‏کنید روی هیچ چیزی تأثیر [منفی] نمی‌‏گذارد. استاد هیچ مخالفتی با این موضوع ندارد. همچنین، افرادی که اینجا هستید، خواه محصل هستید یا شغلی دارید، هیچ یک نمی‌‏توانید در نقشی که در جامعه‌‏ی مردم عادی ایفا می‌‏کنید کوتاهی کنید. همگی باید در هر کاری که باید انجام دهید خوب عمل کنید، و در عین حال این کار، کار اعتباربخشی به دافا و آشکارسازی حقیقت‌تان را راحت‌‏تر می‌‏کند. وگرنه، حتی اگر نتوانید وضعیت مالی باثباتی داشته باشید، اگر همه روزه مجبور باشید نگران سرپناه و خوراک باشید، اگر به [تأمین] پایه‌‏ای‌‏ترین نیازهای زندگی اطمینانی نباشد، چگونه می‌‏توانید انرژی اضافه‌‏ای داشته باشید که به فا اعتبار ببخشید؟ آیا این مداخله نیست؟ گرفتاری‌‏های غیرضروری برای خودتان درست نکنید، و بدون فکر کافی همین‌‏طوری به دنبال کاری نروید. اگر منبع درآمد بهتری دارید و می‌‏خواهید روش زندگی‌‏تان را تغییر دهید، من مخالفش نیستم. چیزی که می‌گویم این است که اگر همه‌‏ی شما بروید و دست از کار کردن بکشید کلاً غیرقابل قبول است.

آیا می‌‏دانید این شکل تزکیه‌‏ی مریدان دافای امروز چقدر مهم است؟ در آینده، اینجا در این مکان انسان‌‏ها، این که یک انسان یک خدا شود دیگر افسانه نخواهد بود. پیش از این در این مکان انسان‌‏ها، وقتی مردم راجع به تزکیه‌‏ی این و تزکیه‌‏ی‌‏ آن صحبت می‌‏کردند، همه‌‏اش صرفاً تزکیه کردن روح کمکی بود-- انسان‌‏ها اصلاً تزکیه نمی‌‏کردند. در آینده، آینده‌‏ای که درحال تکوین آن هستید، در این مکان مسیر خدا شدن را برای انسان‌‏ها به جای گذاشته‌‏اید! هرچیزی که امروز انجام می‌‏دهید تمرین واقعی‌‏ای است که در آینده به عنوان سرمشق استفاده می‌‏شود، [ از جمله این جنبه‌‏ی] قادر بودن به تزکیه به هنگام انجام کار افراد عادی. اگر به افراط و تفریط بروید این مسیر را خراب می‌‏کنید، پس نمی‌‏توانید به افراط و تفریط بروید. باید صرفاً به‌طور باز و باوقار کاری را که در جامعه باید انجام دهید به خوبی انجام دهید، و سپس تزکیه کنید. آنگاه قطعاً می‌‏توانید به استانداردی که تزکیه‌‏کنندگان باید به آن برسند، به استاندارد کمال، برسید چون این مسیری است که مردم آینده برمی‌گزینند.

اجتماع بشری آینده، اجتماعی بدون مذهب است، و هرکسی بخشی از جامعه خواهد بود، مردم در هر چیزی از آن جامعه شرکت دارند، و شاید حقایق فا در این سطح موجودات بشری و معانی درونی‌‏شان در سطوح بالاتر، در جای‌‏جای کتاب‌‏های درسی که دانش‌‏آموزان می‌‏خوانند درآمیخته شود. بنابراین در این اصلاح- فا، دارد برای بشر ممکن می‌‏شود که خدا شود. این تغییری در این سطح موجودات انسانی نیست-- [بلکه] این شامل هماهنگ ‌‏کردن و کامل کردن سیستماتیک تمام سیستم کیهانی می‌‏شود، این هماهنگ کردن و بی‌عیب و نقص کردن فا است. چنین رویدادی که مردم خدایانی که اینجا هستند تا مردم را نجات دهند شکنجه کنند دیگر وجود نخواهد داشت. وضعیت‌‏هایی مثل به صلیب کشیدن عیسی مطلقاً هرگز دوباره اجازه داده نخواهد شد که اتفاق بیفتد. پس اینکه ما چگونه در این مکان افراد عادی مسیر تزکیه را به خوبی بپیماییم بالاترین اهمیت را پیدا کرده است.

پرسش: مریدان دافا چگونه می‌‏توانند طی اصلاح- فا سهم‌‏مان را به صورت کل انجام دهند؟

معلم: با همدیگر همکاری و هماهنگی کنید. وقتی به صورت گروهی، خودتان تنها، یا باهم با تعداد کم، کارها را انجام می‌‏دهید لازم است خوب همکاری و هماهنگی کنید. با فا که اینجاست واقعاً مرتکب اشتباه نمی‌‏شوید، زیرا تا حد بلوغ آبدیده شده‌‏اید و باید بدانید که چه کار کنید. در این دوره‌‏ی اخیر، من در هیچ کاری که انجام داده‌‏اید پا به میان نگذاشته‌‏ام، اما درحال نظاره‌‏ی همه‌‏ی مشکلات گوناگونی بوده‌‏ام که توجه‌‏ام را جلب کرده‌‏اند. علتش این است که نمی‌‏توانم بگذارم تا ابد به من متکی باشید، و نمی‌‏توانم شما را از تمام فرصت‌‏های بنا کردن تقوای عظیم خودتان محروم کنم. مجبورید مسیر خودتان را بپیمایید، و لغزیدن و زمین خوردن اشکالی ندارد، شما می‌‏دانید چطور خودتان را بلند کنید، و می‌‏دانید که چطور برای همه‌‏ی چیزهایی که انجام می‌‏دهید ارزش قائل شوید، و بعدش هر کاری را باز هم بهتر انجام دهید. پس دیگر دست‌‏تان را نمی‌‏گیرم. تا جایی که بشود سعی می‌‏کنم کاری کنم بیشتر روی امور تفکر کنید، و این یعنی دادن فرصت‌‏هایی به شما، دادن فرصت‌‏هایی تا خودتان مسیر را بپیمایید. وقتی مشکلات در محدوده‌‏ی کل بدن پیش بیاید صحبت می‌‏کنم، اما دیگر در مورد موضوعات خاص بسیاری که تحت شرایط معمولی پیش می‌‏آید صحبت نخواهم کرد.

پرسش: در هنگام فرستادن افکار درست، آیا وضعیت دست روی نتیجه تأثیر می‌‏گذارد؟

معلم: خوب در اصل، تا زمانی که معقول و آگاه باشید، انجام حالت‌‏های دست یا انجام ندادن‌‏شان روی هیچ چیز تأثیر نمی‌‏گذارد. ولی، از حالت‌‏های دست‌‏تان معلوم است که وارد سکون و آرامش شده‌‏اید یا نه، یا اینکه در گیجی به سر می‌‏برید. ( معلم می‌‏خندد) پس زمانی که افکار درست می‌‏فرستید باید حواس‌‏تان جمع باشد. و آن وضعیت به چه صورت است؟ بسیار خوشایند است، انگار همه چیز ساکن و آرام است و تمام بدن را انرژی در برمی‌‏گیرد.

پرسش: طی این دوره‌‏ی خاص اصلاح- فا، بعضی از مریدان در ایالات متحده شغل‌‏شان را به خاطر [وضعیت] اقتصادی از دست داده‌‏اند...

معلم: کار نیروهای کهن است. همیشه باید این یادتان باشد: من هیچ مداخله‌‏ای که امروز بین مریدان دافا اتفاق می‌‏افتد را تصدیق نمی‌‏کنم؛ همه‌‏ی مسائلی که نباید اتفاق بیفتند نظم و ترتیب نیروهای کهن است. آنها تزکیه‌‏ی شخصی شما را بالاترین اولویت می‌‏بینند. البته، تزکیه شخصی بالاترین اولویت را دارد، زیرا اگر نتوانید به کمال برسید حرفی برای گفتن وجود ندارد. اما مریدان دافای امروز کار متفاوتی نسبت به راه‌‏های تزکیه‌‏ی هر دوره‌‏ی دیگری در تاریخ انجام می‌‏دهند، و علتش این است که شما مسئولیت بزرگ‌‏تری بر دوش‌‏تان است که از کمال شخصی‌‏تان فراتر می‌‏رود. نجات موجودات ذی‌‏شعور و اعتباربخشی به فا، این‌‏ها بسیار فراتر از تزکیه‌‏ی شخصی‌‏تان هستند، کارهای حتی بزرگ‌‏تری هستند. و این چیزی است که نیروهای کهن نمی‌‏توانند درست اداره کنند، و درحال مداخله با شما هستند. آنها را رد کنید [و نپذیرید]، و با تمام این [مسائل] با افکار صحیح روبرو شوید!

پرسش: برای مدت زمانی به هنگام اعتباربخشی به فا، می‌‏توانستم وقتی با محنت‌‏ها و آزمایش‌‏های بسیار زیادی روبرو می‌‏شدم ثابت‌‏قدم بمانم و مسیرم را ادامه بدهم. بعد از خارج شدن از چین، به‌‏خصوص در چند ماه گذشته، کارمای فکری خیلی شدید بوده است. در آن حتی عناصری از بی‌‏احترامی نسبت به استاد، واداشتن من به رها کردن تزکیه، و غیره هست.

معلم: فکر می‌‏کنم تا زمانی که فا را بیشتر مطالعه کنید، افکار درست شما قوی خواهند بود. برای بعضی از تمرین‌‏کنندگان، بعضی از اوقات شما واقعاً درگیر انجام کارها برای آشکارسازی حقیقت شده‌‏اید و مطالعه‌‏ی فا را از نظر انداخته‌‏اید. موضوعات مریدان دافا از تزکیه‌‏ی شخصی فراتر می‌‏رود، مثلاً اعتباربخشی فعلی‌‏مان به فا، آشکارسازی حقیقت، و نجات موجودات ذی‌‏شعور، ولی همه‌‏ی این‌‏ها در واقع روی بنیانی از کمال شخصی سوار است، بنابراین اگر نتوانید به کمال شخصی برسید آن‌‏وقت هر چیز دیگری غیر قابل تحقق است. اعتباربخشی به فا کاری نیست که مردم عادی انجام بدهند؛ فقط مریدان دافا ارزش انجام این کار را دارند. پس حالا فا را مطالعه کنید و بیشتر مطالعه کنید، فا را بیشتر مطالعه کنید. همچنین، هر کاری که انجام می‌‏دهیم، باید آن را به شکلی درست و صالح انجام دهیم، واقعاً آن را مثل یک تزکیه‌‏کننده انجام دهیم. نگذارید نیروهای کهن از هیچ شکافی استفاده کنند. وقتی از شکاف‌‏های شما سوءاستفاده کنند آن نوع کارها را [که شما عنوان کردید] انجام می‌‏دهند.

آیا این را می‌‏دانستید؟ وقتی نیروهای کهن سطح بالا این محنت را نظم و ترتیب دادند، دلیل نهایی این بود که در حالی که مریدان دافا را طی این دوره به‌‏اصطلاح "آبدیده" می‌‏کنند آن موجودات نه‌‏چندان خوب کیهان را یک‌‏دفعه پاک‌سازی کرد، و در عین حال عالم را پاک کرد. این چیزی است که نیروهای کهن نظم و ترتیب دادند که انجام شود. آنها به جای اینکه هدف من برای اصلاح- فا را نیاز شماره‌‏ی یک در نظر بگیرند خواسته‌‏های خودشان را بالاترین اولویت قرار داده‌‏اند. پس وقتی که با آن مشکلات روبرو می‌‏شوید، سهم خودتان [در آن موضوع] را بیشتر بررسی کنید، کارها را به شکلی درست‌‏تر انجام دهید، و اجازه ندهید نیروهای کهن از هیچ شکافی استفاده کنند. آن موجودات پلیدی که نیروهای کهن آن‌ها را کنترل می‌‏کنند پیش از این سرنوشت قریب‌‏الوقوع خود را دیده‌‏اند، بنابراین مثل این می‌‏ماند که در آشفتگی هستند، و مثل موش‌‏هایی که گیر افتاده باشند ناامیدانه و از روی استیصال رفتار می‌‏کنند-- دست به هر کاری می‌‏زنند، هر قدر هم که بد باشد. به این مسائل توجه کنید و نگذارید از هیچ شکافی استفاده کنند.

پرسش: مریدان از شهر وی‌‏فانگ استان شان‌‏دونگ به استاد درود می‌‏رسانند!

معلم: متشکرم. ( تشویق)

پرسش: یک تمرین‌‏کننده‌‏ی فالون گونگ که با اعمال زور او را شستشوی مغزی دادند هنوز می‌‏خواهد تزکیه کند، ولی می‌‏گوید که استاد حالا دیگر از او مراقبت نمی‌‏کند. استاد، آیا باز هم از او مراقبت می‌‏کنید؟

معلم: او آن‌‏طور فکر می‌‏کند چون احساس می‌‏کند استاد را ناامید کرده است و دافا را ناامید کرده است و آن افکار، وابستگی‌‏های جدیدی شکل داده‌‏اند. و با وجود کارهایی که انجام داده، هنوز درحال فکر کردن درباره‌‏ی امور با یک ذهن انسانی است و هنوز روشن و متوجه نیست-- برای همین آن حرف را زد. این امر تمام نشده، پس آیا چیزهایی که قبل از تمام شدن این ماجرا خوب انجام می‌‏دهید و خوب انجام نمی‌‏دهید بخشی از فرآیند تزکیه نیستند؟ بله! می‌‏دانید، در گذشته تزکیه کردن دائو سخت بود. وقتی فردی با یک آزمایش روبرو می‌‏شد، همین که یک فکر پایین‌‏تر از حد متوسط داشت فرصت تزکیه کردن دائو را برای همیشه از دست می‌‏داد، و این قطعی بود. نیروهای کهن فکر می‌‏کنند من هم همین‌‏طور به موضوع نگاه می‌‏کنم. "خیلی خوب، حالا که او را مجبور کرده‌‏ایم برگه‌ای را بنویسد، تو، لی هنگجی، حالا نمی‌‏توانی او را نگه داری چون که به تو خیانت کرد. تو برای نجات او آن قدر زحمت کشیدی، با این وجود به تو خیانت کرد. مسلماً نمی‌‏توانی او را نگه داری. و اگر نتوانی او را نگه داری باید چه کار کرد؟ او را از بین ببر".

نیروهای کهن به این صورت فکر می‌‏کنند، و امور را به این صورت ترتیب داده‌‏اند. اما من کارها را این‌‏طور انجام نداده‌‏ام-- او را نجات خواهم داد. امروز خوب عمل نکرد، ولی آیا شما نیروهای کهن هنوز مردم را شکنجه نمی‌‏کنید؟ کاری می‌‏کنم فردا کارها را از نو انجام دهد، و قطعاً کاری می‌‏کنم که آنها را خوب انجام دهد! ( تشویق) آیا چیزی که اتفاق افتاده ثابت نکرده است که مریدان دافا منطقی‌‏تر و منطقی‌‏تر شده‌‏اند، متوجه‌‏تر و متوجه‌‏تر شده‌‏اند، و کارشان بهتر و بهتر شده است؟ آیا بیشتر و بیشتر مصمم نیستند؟! ( تشویق) وقتی در نهایت واقعاً مصمم شوید، آن‌‏وقت همه‌‏ی چیزهایی که در گذشته انجام دادید فقط می‌تواند به‌پایان رساندن فرایند تزکیه باشد. واقعاً این‌‏طور است. استاد این موضوع را با بزرگ‌‏ترین نیک‌‏خواهی اداره می‌‏کند. ( تشویق)

ولی بعضی افراد هستند که واقعاً مرا مأیوس کرده‌‏اند، و واقعیت این است که همه‌‏اش به خاطر این تفکر بوده است. شما این را در اخبار Clearwisdom که از چین برای‌‏مان ارسال می‌‏شود دیده‌‏اید: بعضی افراد کارها را بی‌‏پرده و به‌درستی انجام دادند، بدون ‌‏ترس، و بنابراین شکنجه نشدند؛ و وقتی آنها را به اردوگاه‌‏های کار اجباری فرستادند، شیطان در بعدهای دیگر نمی‌‏توانست آن را تحمل کند و مجبور بود آزادشان کند. عده‌‏ای از افراد انواع و اقسام ترس‌‏ها را دارند و افکار بشری‌‏شان زیاد است، بنابراین به شدت شکنجه می‌‏شوند. حتی وقتی که تا لب مرگ شکنجه شده‌اند، هنوز نمی‌‏توانند از وابستگی‌‏های بشری بگذرند، و خدایان محافظ فا دلواپس این جریان هستند ولی نمی‌‏توانند کاری انجام دهند. آنهایی که درگذشتند درحالی که به وابستگی‌های ترس چسبیده بودند، آیا شما را به کمال می‌‏رسانم، یا نه؟ حقیقت امر این است که همگی آن‌ها نمایش وابستگی‌‏های بشری هستند. البته، این‌جا و الان راحت است در مورد آن صحبت کرد، ولی در آن وضعیت شیطانی راحت نیست. این مسیری است که یک انسان به سوی خدا شدن می‌‏رود-- برای همین است که سخت است!

پرسش: من تمرین‌‏کننده‌‏ای از کره هستم، و غالباً طی فعالیت‌‏های اصلاح- فا و در همکاری با هم‌‏تمرین‌‏کنندگان با اختلافات و تضادهایی مواجه می‌‏شوم. مطمئناً برای این است که من وابستگی‌‏هایی دارم. باید چه کار کنم؟

معلم: فقط در کره اینطور نیست، چون تضادها در مناطق دیگر هم آشکار می‌‏شوند، و آن مسائل بین تمرین‌‏کنندگان سرزمین چین هم اتفاق می‌‏افتاد. اگر هر کسی فکر کند که مهارت‌‏هایی دارد، همگی فکر کنند لایق و توانا هستند، هر کدام فکر کند حق با اوست، و حاضر نباشند که کوتاه بیایند، آنگاه در واقع، در آن لحظه آن افرادی که کوتاه نمی‌‏آیند مشکل دارند. چیزی که فکر می‌‏کنند این است که، "این ایده‌‏ی من می‌‏تواند بهتر به دافا خدمت کند"، و هیچ‌‏وقت فکر نمی‌‏کنند، "درحال خودنمایی هستم". ولی نیروهای کهن به این کوتاه نیامدن او می‌‏چسبند و مدام آن را قوی‌‏تر می‌‏کنند-- "درست می‌‏گویی، درست می‌‏گویی، کار تو دقیقاً درست است"! پس در آن موقع او روشن و متوجه نیست. حقیقتاً در مورد خودتان معقولانه فکر کنید و بعد در مورد ایده‌‏های افراد دیگر فکر کنید، و فکر می‌‏کنم آن موقع کارها خوب انجام می‌‏شوند. چرا این‌‏طور است که در آن زمان‌‏ها هیچ کسی به خودش نگاه نمی‌‏کند؟ نگران این نباشید که فرصت به اجرا گذاشتن ایده‌‏هایتان را از دست می‌دهید، چه رسد به این‌که تمایل نداشته باشید قبول کنید که ایده‌‏های دیگران بهتر است.

حالا یک خدا، او نگاه نمی‌‏کند که ایده‌‏ی شما به کار گرفته شد یا نه. در آن زمان‌‏ها او به این نگاه می‌‏کند که آیا وابستگی‌‏تان رها شد. اگر آن را رها کنید، و ایده‌‏تان به اجرا گذاشته نشد-- در رابطه با آن موضوع شما قادر بودید آن را رها کنید، و حتی قادر بودید کمک کنید که بهتر انجام شود-- پس رشد کردید، و توانستید سطح‌‏تان را بالا ببرید. تزکیه چیست؟ این تزکیه است. اگر به کوتاه نیامدن و تأکید بر ایده‌‏های خودتان اصرار داشته باشید، آنگاه درحالی که ممکن است به نظر برسد به خاطر فا است، ولی در واقع غیرمنطقی بودن است، و شما حقیقتاً عمیقاً راجع به آن فکر نکرده‌‏اید و یا امور را از تمام زوایا بیشتر در نظر نگرفته‌‏اید. اما مسلم است که عملی نیست [چیزی نگویید] اگر [حتی وقتی می‌‏بینید دیگران] واقعاً مسائل یا مشکلات را تمام و کمال در نظر نمی‌‏گیرند و باعث زیان دافا می‌‏شوند، و واقعاً عملی نخواهد بود وقتی متوجه وابستگی‌‏ها و افکار ناپاک می‌‏شوید [چیزی نگویید]. پس لازم است در فا به بلوغ بیش‌تری برسید.

هنگام آموزش فا در فیلادلفیا در این مورد صحبت کردم، پس هروقت با این موضوع مواجه می‌شوید، شاگردان می‌‏توانند دوباره آن را بخوانند. از آنجایی که این موضوع خیلی حساس است، هر وقت پیش می‌‏آید حواستان باشد. البته، وقتی بگومگو می‌‏کنید همیشه دلایل زیادی هست، محیط و شرایط هر بار فرق می‌‏کند، و موقعیت‌‏های خاص فرق دارند. در مورد اینکه به طور مشخص چطور با این موضوع برخورد کرد، هنوز به این برمی‌‏گردد که در تزکیه خوب کار کنید.

پرسش: آیا درست است که نیروهای کهن اروپا را به شکل خاصی شدید کنترل می‌‏کنند؟

معلم: طوری که من می‌‏بینم، فقط چین را شدید کنترل می‌‏کنند. (حضار می‌‏خندند) درست مثل آن زمان، حدود ۲۰ ژوئیه ۱۹۹۹، زمانی که آسمان‌‏ها درحال فرو ریختن بودند، و سطحی پس از سطح دیگر از شیطان لبریز شده بود-- فقط این طور است که مردم نمی‌‏توانستند این را ببینند، و هر لایه‌‏ی بْعدی مملو از تمام شیطان‌‏هایی بود که نیروهای کهن برای دافا تدارک دیده بودند. قبلاً به شما گفته‌‏ام که این امر را در دو مرحله انجام می‌‏دهم-- اصلاح- فا و اصلاح دنیای بشری توسط فا-- و اگر آنها را ترکیب می‌‏کردم و در یک مرحله انجام می‌‏دادم، آنگاه تمام دنیا علیه مریدان دافا دست به حمله می‌‏زد. البته، انجام یک‌‏دفعه‌‏ی آن به معنی مریدان دافای بیشتر بود، و سه و نیم میلیارد مرید دافا وجود می‌‏داشت. آن را به دو مرحله جدا کردم: گروه اول متشکل از مریدان دافای دوره‌‏ی اصلاح- فا است، و گروه دوم متشکل از مریدان دافای زمان اصلاح دنیای بشری توسط فا است. در آغاز وقتی شیطان آمد، در یک آن، آسمان را تیره کرد و زمین را پوشاند، اما نمی‌‏توانست خودش را به خارج از چین اعمال کند. بنابراین آنها آن چیزهای پلید را علیه تمام مریدان دافایی که بودند سامان‌دهی کردند، و برای شما آن زمان واقعاً وحشتناک بود. پس برای کم کردن فشار و شکنجه‌‏ی مریدان دافا، من مریدان دافا و آن چیزها را از هم جدا کردم. گذاشتم آن چیزهای شیطانی طرف من بیایند، و آنها را به سرعت و در عین حال در مقیاس وسیع از بین بردم، بنابراین در آن زمان آسیب بسیار زیادی به سطح بدن مادی من وارد آمد. در ادامه تقریباً همه‌‏ی آن چیزها را پاک‌‏سازی کردم، این کار یک سال طول کشید، و اگر اینطور نبود مریدان دافای من واقعاً نمی‌‏توانستند آن را تحمل کنند. من جلوی همه‌‏ی آنها را گرفتم. در واقع، چیزی که مریدان دافا تحمل کردند با تعداد بسیار عظیم آن چیزها و میزان پلیدی‌‏شان قابل مقایسه نیست. ( تشویق) آیا نوستراداموس چند سده قبل نگفت که در ژوئیه ۱۹۹۹ یک پادشاه بزرگ وحشت از آسمان می‌‏آید؟ اگر تمام این امر به صورت یک‌‏جا انجام می‌‏شد، این محنتی عظیم در مقیاس جهانی می‌‏شد، و همه می‌‏دانستند که وارد شده است. برای همین نیروهای کهن در واقع خوشحال بودند که این کار را در دو مرحله انجام دادم،زیرا این‌طوری مردم خارج از چین نمی‌‏توانستند متوجه‌‏ آن شوند. بنابراین در مدت شکنجه و آزار، شیطان دروغ‌‏های بزرگ و شرم‌‏آور بسیاری پخش کرد، ولی مردم دنیا نسبت به آن بی‌‏تفاوت بودند.

پرسش: اینجا در ایالات متحده برای روند اشاعه‌‏ی فا و اصلاح- فا چه اهمیت خاصی وجود دارد؟

معلم: هرگز نگفته‌‏ام که نوعی اهمیت بخصوص وجود داشته است. می‌‏توانم انتخاب کنم که هر جایی بروم، و این درست است که انتخاب کردم در ایالات متحده بمانم. در آغاز، نیروهای کهن نظم و ترتیب دادند که من به فرانسه بروم، و این حتی در پیشگویی‌‏ها آمده است. به هر صورت، به دلایل مختلف، به ایالات متحده آمدم. اما این‌‏طور نیست که برای ایالات متحده ارجحیت خاصی قایلم. بگذارید به شما بگویم، هر فردی که هرجایی از دنیا است زمانی عضوی از خانواده‌‏ی من بوده است ( تشویق)، شامل بدترین افراد، وگرنه فرصت این را نداشتند که طی این زمان انسان شوند. چیزی که در تاریخ گذشت چیزی است که آنها از میان آن گذشته‌‏اند و چیزی که برای خود انتخاب کردند. از همه بدتر نیروهای کهن هستند. آنها جرأت می‌‏کنند به دلخواه، مردمِ مرا قتل عام کنند چراکه متعلق به آنها نیستند. چیزی که در قلب استاد جای دارد تمام مردمی هستند که وجود دارند. ( تشویق)

پرسش: استاد یک‌‏بار گفتند که هنوز بعضی افراد با روابط تقدیری قوی هستند که فا را کسب نکرده‌‏اند. ممکن است از استاد گرانقدر بپرسم حالا وضعیت چگونه است؟

معلم: سخت است که بر اساس وضعیت فعلی صحبتی کرد. چرا به شما می‌‏گویم آنها را نجات دهید؟ شما نمی‌‏دانید که چه تعداد از بستگان گذشته‌‏تان در این دنیا هستند. بهترین تلاش‌‏تان را بکنید که نجات‌‏شان دهید!

پرسش: چه تعداد بیشتری با رابطه‌‏ی تقدیری وجود دارند؟

معلم: می‌‏توانم به شما بگویم، بدون رابطه‌‏ی تقدیری، نمی‌‏توانید امروز در این دنیا یک انسان باشید-- حتی یک نفر هم نمی‌توانست بدون ‌‏رابطه‌‏ی تقدیری در این دنیا باشد. ( تشویق) فقط به این صورت است که آنها در جریان تاریخ برای خودشان نقش‌‏های متفاوتی نظم و ترتیب دادند. اینکه می‌‏توانید مریدان دافا باشید، چیزی است که شما در تاریخ برای خودتان ترتیب دادید. و آنهایی که به خاطر شکنجه کردن دافا دور ریخته شدند، این نیز چیزی است که خود در تاریخ برای خود نظم و ترتیب دادند. زمانی که یک موجود منحرف شده است، به انجام کارهای بد ادامه می‌‏دهد، آن اندازه بد می‌‏شود، و رفته رفته به آن نقطه می‌‏رسد، در واقع یک انتخاب است.

پرسش: چه رابطه‌‏ای است بین: رد کردن نظم و ترتیب‌‏های نیروهای کهن و از بین بردن وابستگی‌‏ها، رشد پیوسته از طریق تزکیه، و به نیروهای کهن شکافی برای استفاده ندادن؟

معلم: زمانی که قادرید در مسیری درست قدم بردارید، یعنی افکار درست‌‏تان قوی است، کارها را بر طبق الزامات دافا انجام می‌‏دهید، و کارها را بر طبق الزامات استاد انجام می‌‏دهید، آن موقع درحال نفی کردن نیروهای کهن هستید، و به درستی در مسیرتان قدم برمی‌‏دارید. آن اشباح پوسیده‌‏ای که تصمیم دارند فا را به هم بریزند، وقتی در اغتشاش و آشفتگی هستید جداً لذت می‌‏برند، چراکه کل هدف نیروهای کهن این است که تمام این امر طبق نظم و ترتیب‌‏های آنان خاتمه یابد. به شما می‌‏گویم، وقتی هر کاری که امروز انجام می‌‏دهید با آنچه به شما آموخته‌‏ام انجام دهید هم‌‏راستا باشد، آنگاه این می‌‏شود اجازه ندادن به استفاده‌‏ی آنها از شکاف‌‏هایتان و اجازه ندادن به پیدا کردن بهانه‌‏هایی برای آزارتان. من شکنجه و آزاری که امروز در چین در جریان است را به رسمیت نمی‌‏شناسم، و ترس نیروهای کهن از این موضوع مدام بیشتر می‌‏شود. علتش این است که می‌‏دانند مطلقاً نمی‌‏توانم این را به رسمیت بشناسم. حالا با ترس و وحشت عظیمی با این موضوع روبرو هستند. موجودات سطح‌‏بالای نیروهای کهن پیش از این در اصلاح- فا نابود شده‌‏اند، با این وجود آنهایی که در روزهای آغازین به درون سه قلمرو جدا شدند فعلاً هنوز نمی‌‏توانند وضعیت حقیقی را ببینند-- که بالاترین سطوح‌‏شان نابود شده است-- و این چگونگی امور است.

پرسش: از همان زمان که دوره‌‏ی اصلاح- فا آغاز شد، وضعیت من نوسان داشته است، و در تمام این مدت نتوانسته‌‏ام راحت‌‏طلبی‌‏ام را رها کنم، برای همین حال بسیار بدی دارم.

معلم: استاد می‌‏تواند به شما کمک کند، اما فقط تاوقتی‌که آگاه باشید که باید در جهت رشد تلاش کنید. ( تشویق)

پرسش: زمانی که فا دنیای بشری را اصلاح می‌‏کند، اکثریت مریدان دافا به مکان‌‏های درست‌‏شان برمی‌‏گردند و به کمال می‌‏رسند. پس طی ده سالی که در ادامه می‌‏آید چه کسی در اصلاح- فا به استاد کمک می‌‏کند؟

معلم: در مورد این، ( معلم می‌‏خندد) شما هنوز با یک ذهنیت بشری درحال فکر کردن هستید. درحالی که شما فا را پخش می‌‏کرده‌‏اید، افراد بسیاری فا را کسب کرده‌‏اند، ولی آنها نمی‌‏توانند عمیقاً فا را بفهمند چون یک‌‏بار که فا را فهمیده باشند مریدان دافای دوره‌‏ی اصلاح- فا شده‌‏اند. آنجا خطی کشیده شده است، بنابراین آن نیروهای کهن جرأت نمی‌‏کنند بگذارند که آنها فا را کسب کنند. من این موضوع را بیشتر از آن ادامه ندادم، چراکه لازم بود روی موضوع اصلاح- فا به صورت کل، و حل و فصل مسائل در اصلاح- فا متمرکز شوم، بعلاوه، آنها هنوز هم در آینده فرصت خواهند داشت. اما این کارهایی که انجام می‌‏دهید بیهوده نخواهند بود، تمام آنها معرکه و باشکوه هستند، و دلیلش این است که شما بنیانی برای تزکیه‌‏کنندگان آینده بنا کرده‌‏اید، شما تزکیه‌‏کنندگان آینده را انتخاب کرده‌‏اید. بنابراین این کار بسیار خوب انجام شده است.

وقتی حقیقت را آشکار می‌‏کنید، آیا متوجه این مسئله شده‌‏اید؟ وقتی در مورد اینکه مردم شکنجه و آزار می‌‏شوند صحبت می‌‏کنید می‌‏توانند همه‌‏ی صحبت‌‏ها را بپذیرند. در مورد پایمال شدن آزادی عقیده، نقض حقوق بشر، و غیره صحبت کنید، و آنها می‌‏توانند تمام آن را بپذیرند، ولی تا در مورد اصول فا صحبت می‌‏کنید به در بسته می‌‏خورید. احتمالاً همه از این موضوع با اطلاع هستید. علت این که چنین اتفاقی می‌‏افتد این است که وقتی کسی بتواند در فهم مسائل بر پایه‌‏ی اصول فا شما را دنبال کند، هم‌‏اکنون فا را کسب کرده و نزدیک است که تزکیه کند، پس وقتی به این می‌‏رسد که او فا را کسب کند نیروهای کهن قطعاً جلوی آن را می‌‏گیرند. این یک آزمایش برای اوست. اگر واقعاً بخواهد آن را کسب کند، و هر جوری هم باشد باز بخواهد آن را کسب کند، پس می‌‏تواند آن را کسب کند. پس به بیان دیگر، درحال حاضر واقعاً مانعی بسیار بزرگ برای کسانی که می‌‏خواهند بیایند و یکی از مریدان دافا باشند وجود دارد. هرچند، افراد ویژه‌‏ای وجود دارند که می‌‏توانند وارد شوند. اگر بتوانند از همه چیز دست بکشند آن‌‏وقت می‌‏توانند وارد شوند، ولی در غیر این صورت در حال حاضر نمی‌‏توانند وارد شوند. اما اینکه او طی دوره‌‏ای که دافا شکنجه می‌‏شود تمرینات را یاد می‌‏گیرد، با اینکه به رده‌‏ی مریدان دافای اصلاح- فا نپیوسته است، اما بنیان تزکیه‌‏ی آینده خود را گذاشته است. این  مسئله به این شکل است. ( تشویق)

پرسش: زمانی که خدایان و بوداها همه غرق در شکوه به نمایش درمی‌‏آیند، و مردم بعد از دیدن حقیقت همه در حال تزکیه هستند، آیا این هنوز تزکیه به حساب خواهد آمد؟

معلم: آشکارسازی حقیقت شما برگزیدن تزکیه‌‏کنندگان آینده است، بنابراین اینکه آیا کسی قادر است الان آن را یاد بگیرد بی‌‏نهایت مهم است. در خصوص سایر افراد، این‌‏طور نیست که اگر نتوانند تزکیه کنند از بین می‌‏روند، زیرا بشریت یک سطح مهم کیهان خواهد شد و بخشی از چیزی که دافا در بر خواهد گرفت می‌‏شود. بنابراین در آینده هنوز افرادی روی این زمین وجود خواهند داشت. البته، فقط آنهایی که بد و کاملاً غیر قابل قبول هستند دور ریخته خواهند شد.

پرسش: مریدان شی‌‏جیاجوآنگ و پکن به استاد درود می‌‏رسانند!

معلم: متشکرم!

پرسش: معنی "بر خدایانی که نادانند، با لبخندی نگریستن" چیست؟

معلم: می‌‏دانید آن نیروهای کهن چه کار کردند؟ در آغاز مرا به تمسخر می‌‏گرفتند، خصوصاً آنهایی که در سطوح پایین بودند. حالا جرأت نمی‌‏کنند بخندند، چون همه‌‏ی حقیقت را دیده‌‏اند، و همه‌‏چیز برای‌‏شان روشن است. پس من به نادانی آنها لبخند می‌‏زنم. ( حضار می‌‏خندند)

پرسش: ما این واقعیت را چگونه باید درک کنیم که جوآن فالون قرار است برای آینده باقی بماند، و سخنرانی‌‏های دیگر همگی در حال توضیح جوآن فالون هستند، و اینکه ما باید به طور جدی بر طبق جوآن فالون تزکیه کنیم؟

معلم: باید مسلماً به‌طور جدی بر طبق جوآن فالون تزکیه کنید، و کتاب‌‏های دیگر را می‌‏توان به‌عنوان مراجعه خواند، آنها همگی فا هستند. مردم آینده به اندازه‌‏ی مریدان دافای دوره‌‏ی اصلاح- فای امروز تقوای عظیم نخواهند داشت، زیرا آنها از میان محنتی شبیه محنتی که مریدان دافای دوره‌‏ی اصلاح- فای امروز با آن روبرو هستند نمی‌‏گذرند، و دلایل تاریخی نیز البته وجود دارد. بنابراین تجلی فا به والایی امروز نخواهد بود. تعداد بی‌انتهایی از بوداها، دائوها، و خدایان پشت هر کلمه‌‏ی جوآن فالون وجود دارند. شاید در آینده به این صورت تجلی نیابد. منظور این نیست که فا دیگر خوب نخواهد بود، فقط اینکه به این اندازه نشان داده نخواهد شد. مریدان دافا، من برای شما سقفی معین نمی‌‏کنم، چراکه شما اکنون در میان بنیان نهادن تقوای عظیم هستید. ( معلم می‌‏خندد) ( تشویق)

پرسش: تصدیق نکردن نیروهای کهن بسیار مهم است، بنابراین ممکن است از استاد گرانقدر درخواست کنیم در مورد اینکه چگونه در این خصوص خوب عمل کنیم صحبت کنند؟ تشکر می‌‏کنم.

معلم:خوب، چیزی که الان در مورد آن صحبت کردم همه درباره‌‏ی این مسائل بود. نظم و ترتیب‌‏های نیروهای کهن را به رسمیت نشناسید، و تمام این شکنجه و آزاری را که نظم و ترتیب داده‌‏اند نفی کنید. آنها می‌‏خواهند کاری کنند که مریدان دافا از طریق این شکنجه و آزار به بلوغ برسند-- این جنبه‌‏ای از آن است که پیش چشم مردم نمایان شده است. جنبه‌‏ای از آن که خودش را نشان نداده این است که اگر هرچیزی که می‌‏خواهند انجام دهند به موفقیت می‌‏انجامید، آن‌‏وقت چیزی می‌‏شد که آینده نمی‌‏توانست تصدیق کند. چیزی که اینجا در این سمت بشری متجلی می‌‏شود بسیار ساده است. سمتی از شما که تزکیه را کامل کرده است می‌‏داند جریان چیست، و من هیچ کدام از نظم و ترتیب‌‏های نیروهای کهن یا این شکنجه و آزار فعلی را تصدیق نمی‌‏کنم.

بگذارید یک موجود بی‌‏نهایت میکروسکوپی و بسیار عظیم در کیهان را در نظر بگیریم، موجودی که هیچ خدایی نمی‌‏تواند راجع به آن بداند، آن دید که بدن‌‏های آسمانی کیهانی طی دوره‌‏ی خاصی به سمت انهدام می‌‏روند، و به خاطر یک فکر غریزی یک موجود که نمی‌‏خواهد به سمت نابودی برود، لایه لایه‌‏ی افلاک و نیز لایه لایه‌‏ی بدن‌‏های کیهانی درون آن، لایه لایه‌‏ی افلاک را به حرکت درآورد، تمام راه به پایین تا لایه لایه‌‏ی جهان‌‏های درون انبوه بدن‌‏های کیهانی و لایه لایه‌‏ی موجودات درون انبوه جهان‌‏ها، و باعث شد خدایان بسیار عظیم در افلاک گوناگون راه‌‏هایی را برای نجات دادن خودشان نظم و ترتیب دهند. از بالا تا به پایین در سطحی پس از سطح دیگر خدایان بیشتری وجود داشتند که شرکت کردند، آنها نظم و ترتیب‌‏های حتی مفصل‌‏تری به عمل آوردند، تمام راه به پایین تا سه قلمرو. چون آن یک فکر از سطحی بی‌‏نهایت بالا آمد، موجودات ذی‌‏شعور کیهان همه فکر کردند این اراده‌‏ی آسمان بود، و اینکه هیچ تردیدی نبود که به موفقیت کامل می‌‏رسند، این افلاک و بدن کیهانی بسیار بزرگ را از نابودی نجات می‌‏دهند. به خاطر دقت نظم و ترتیب‌‏هایی که خدایان در بسیاری از سطوح بدن‌‏های کیهانی به عمل آوردند، نظم و ترتیب‌‏ها آن‌چنان کامل و بی‌‏عیب به نظر می‌‏رسید که انبوه خدایان را به هیجان آورد، اعتماد به‌‏نفس آنها را بسیار بالا برد و آنها را معتقد کرد که نهایتاً فرصتی برای نجات داشتند. در آن زمان، از بین سطح سطحِ موجودات، بیست درصد خدایان در این امر شرکت کردند، و نیروهای کهن به این صورت پدیدار شدند.

موجودات ذی‌‏شعور نمی‌‏خواهند نابود شوند، و این فقط طبیعی است. ولی لایه لایه‌‏ی موجودات همگی درون افلاک عظیم قرار گرفته‌‏اند، و در جریان طولانی تاریخ همه چیز بر طبق قانون فای فرآیند شکل‌‏گیری- ثبات- فساد- نابودی به سمت پایان پیش می‌‏رفته است، و هیچ موجود یا عنصری نمی‌‏توانست از این فرار کند. در رابطه با موجودات ذی‌‏شعور، وقتی که همه چیز متلاشی می‌‏شود و شرایطی برای وجود حیات نیست، آنگاه حتی یک چیز هم نمی‌‏تواند وجود داشته باشد. این بسیار وحشتناک‌‏تر از دوباره‌‏شکل‌‏دهی بدن‌‏های کیهانی کیهان است. قانون فای شکل‌‏گیری- ثبات- فساد- نابودی همه‌‏ی عناصر، ماده، و حیات را در کیهان کهن به‌‏وجود آورد، و در عین حال این قانون‌ِ فا را، که همه چیز متلاشی می‌‏شود بنیان نهاد. این زوال‌ِ تمام عناصر سازنده‌‏ی کیهان از درون است، که خود را در بین موجودات به صورت فساد استاندارد افکار و رفتار متجلی می‌‏کند، و یک‌‏بار که تا نقطه‌‏ی خاصی نزول کنند غیرقابل نجات هستند، و از آنجا به سمت مرحله‌‏ی پایانی نابودی می‌‏روند. نیروهای کهن در نظم و ترتیب دادن آنچه که فکر می‌‏کردند کامل‌‏ترین آینده باشد قدرت و خرد خدایان را تا آخرین درجه‌‏اش به کار گرفتند، و آن‌‏قدر به هیجان آمدند که کاملاً یک نکته‌‏ی کلیدی یادشان رفت: اینکه، وقتی کیهان به مرحله‌‏ی فساد پیش می‌‏رود، همه‌‏ی موجودات ذی‌‏شعور و عناصر در کیهان، بدون استثنا، در فرآیند فساد هستند-- موجودات، روش‌‏های تفکر، عناصر، و استانداردها همه ناپاک هستند-- و رفته رفته در طول جریان بسیار عظیم تاریخ لحظه‌‏ای که دیگر، استانداردها و هر چیزی از موجودات خوب نبود فرا رسید. قوانین و استانداردهای فا، در جریان طولانی تاریخ، همگی شکوه اولیه و خلوص صالحانه‌‏ی خود را از دست داده‌‏اند، و بنابراین موجودات ذی‌‏شعور در تشخیص این نوع از تغییر حتی عاجزترند. علتش این است که آن خدایانی که در سطوح بسیار بالا هستند هرگز به رفتار موجودات پایین‌‏تر از خود اهمیت نمی‌‏دادند، و طی اصلاح- فا نیز به اخطارهای من اعتنایی نکردند. به بیان دیگر، وقتی کیهان به آن نقطه رسیده است، آن ایده‌‏هایی که موجودات در کیهان برای نجات خود به آنها رسیدند هر قدر هم خوب باشد، هنوز رفتار موجودات در مرحله‌‏ی فساد و نابودی است، و با استاندارد مراحل اولیه و میانی کیهان، طی زمان "شکل‌‏گیری- ثبات" فاصله دارد؛ و با استاندارد کیهان جدید، که بی‌‏اندازه از استانداردهای کیهان کهن بالاتر است، حتی بیشتر فاصله دارد. بنابراین هیچ یک از کارهایی که خدایان بی‌‏شمار انجام داده‌‏اند توسط هر آنچه که در خارج کیهان است تصدیق نمی‌‏شود. در طی اصلاح- فا از همه‌‏ی افلاک گذشتم و دیدم که آن نظم و ترتیب‌‏های نهایی آنها همگی کوتاهی‌هایی دارد و نمی‌‏توان آنها را کامل یا هماهنگ کرد. طی اصلاح- فا همچنین از هر بخش پایانی آنچه که مربوط به نیروهای کهن می‌‏شود گذشتم، با این وجود متوجه شدم که موجود عظیمی که آن یک فکر را داشت که باعث اختلالات بسیار عظیم اصلاح- فای حقیقی شد موجود آخر نیست، و عناصر بسیار بسیار زیادی وجود دارند که بالاتر از آن هستند. در آنجا، همه‌‏ی نظم و ترتیب‌‏های نیروهای کهن ناگهان دیگر وجود نداشت-- همه‌‏ی نظم و ترتیب‌‏های آنان بدون پایه بود، آنها نتوانستند هیچ چیزی را حل و فصل کنند، و بدون فرجام و نتیجه‌ای ناپدید شدند. با این وجود، همه‌‏ی آن نظم و ترتیب‌‏های به عمل آمده به‌‏دست نیروهای کهن اختلالات و موانع اهریمنی واقعی را برای اصلاح- فا شکل داد، و محنت‌‏هایی عظیم در اصلاح- فا شده‌‏اند. در اصلاح- فا همه‌‏ی لردها، پادشاهان، و موجودات ذی‌‏شعور را گمراه کرد، و فشار طی اصلاح- فا نیز از دست‌کاری و مداخله‌ی مستقیم همه‌‏ی آن موجودات ذی‌‏شعور و نیروهای کهن ناشی شده است. زمانی که همه‌‏ی این مسائل گذشتند، زمانی که موجودات ذی‌‏شعور همه‌‏ی این مسائل را دیدند، ناگهان مثل این بود که نمی‌‏توانستند فکر کنند. آنها دیدند که چیزی که من در ابتدا گفته بودم و هشدارهایم طی اصلاح- فا همگی حقیقت داشتند، مبهوت شده بودند و صدایی از آنها بلند نمی‌‏شد-- بلافاصله فهمیدند که موجودات ذی‌‏شعور همگی علیه اصلاح- فا مرتکب جرم شده بودند. آنها همیشه فکر می‌‏کردند که من تزکیه می‌‏کنم، یا اینکه حتی مرا به عنوان یک تزکیه‌‏کننده [در این جریان] وارد می‌کردند. فکر می‌‏کنم در این لحظه هرگز دوباره جرأت نمی‌‏کنند چنین فکری کنند.

این محنتی که نیروهای کهن در دنیای انسانی ترتیب دادند، در ظاهر مسئول بودن نسبت به تزکیه‌‏کنندگان، اصلاح- فا، و نسبت به من است، اما واقعیت این است که هدف آنچه نظم و ترتیب دادند مسئول بودن نسبت به آنچه که خواهان انجام آن بودند است، و تمام این چیزهایی که نظم و ترتیب داده‌‏اند اصلاً چیزی نیستند که کیهان جدید آینده بخواهد، و در عین حال به اصلاح- فای حقیقی آسیبی عظیم زده است. مقدار بسیار زیادی از چیزهایی را که می‌‏خواستم، به‌‏زور نابود کردند. تاریخ گذشته است، و بازیابی چیزی که از دست رفته سخت است. چطور امکان دارد بتوانند مسئولیت تمام آن مسائل را متقبل شوند؟! 

حالا به عنوان تمرین‌‏کننده، اگر در این محنت بتوانید از عهده‌‏ی این برآیید که نظم و ترتیب‌‏های نیروهای کهن را به رسمیت نشناسید، آنگاه می‌‏توانید با موفقیت از آن بیرون بیایید. و کسانی که خوب عمل نکرده‌‏اند، حداقل اینکه، آیا شما درحال تصدیق نظم و ترتیب‌‏های نیروهای کهن نیستید؟ یک‌‏بار که آنها را تصدیق کنید آیا مثل این نیست که یکی از آنها هستید؟ چون شما در بین شکنجه و آزار خوب عمل نکرده‌‏اید باعث بی‌‏ثباتی در بین تمرین‌‏کنندگان شده و شکنجه و آزار را بدتر کرده است، پس آیا شما هم به آتش سوخت اضافه نمی‌‏کنید و در حال کمک به شیطان نیستید؟ آنها را نفی کنید، به طور کامل هر چیزی از نیروهای کهن را رد کنید!

پرسش: چرا نیروهای کهن جرأت می‌‏کنند مریدان دافا را در شکنجه و آزار به قتل برسانند؟

معلم: در اینجا دو وضعیت وجود دارد. یکی این است که در گذشته نیروهای کهن احساس کردند که یک نوع ذهنیتی در بین مریدان دافا ایجاد شد، اینکه، یک‌‏بار که در دافا تزکیه می‌‏کنید فکر می‌‏کنید مثل داشتن بیمه است، و چیزی برای ترس وجود ندارد، بیماری و مرگی نیست، این چیز و آن چیز اتفاق نمی‌‏افتد، و همه صرفاً به خوشبختی می‌‏رسند. ولی، یک‌‏بار که این ذهنیت ایجاد می‌‏شود دردسر به دنبال می‌‏آید. نیروهای کهن کارهایی را که می‌‏خواهند انجام دهند انجام خواهند داد، و یک‌‏بار که ندانسته نظم و ترتیب‌‏های آنان را تصدیق کنید بهانه‌‏هایی برای کنترل شما و ایجاد انواع گوناگون خطرها برای شما دارند. البته، مریدان دافا مثل افراد عادی نمی‌‏میرند، و حتی آنهایی که پیش از موعد درگذشتند چیزی که انتظارشان را می‌‏کشد بهترین است-- حتماً این‌‏طور است. ( تشویق) بنابراین طی این دوره، کاری که می‌‏کنند این است که ابتدا جان تعداد کمی را بگیرند. البته، در بین آنهایی که از دنیا رفته‌‏اند، همچنین چیزی که آنها در زندگی‌‏های قبلی نظم و ترتیب دادند وجود دارد. هدف‌‏شان چیست؟ اینکه کاری کنند ببینید مطالعه‌‏ی دافا مثل داشتن یک‌‏جور بیمه نیست و هنوز لازم است که خوب عمل کنید، و خوب عمل نکردن یک مشکل است. بنابراین چنین کاری را انجام می‌‏دهند، و علتش این است که آنها تزکیه‌‏ی شخصی را از اعتباربخشی به فا مهم‌‏تر می‌‏بینند. همچنین، آنها در این زمان درطی اصلاح- فا که به مریدان دافا در نجات موجودات ذی‌‏شعور نیاز مبرم است درحال انجام این کارها هستند-- آیا دردسر جدی درست نمی‌‏کنند؟ یک مرید دافا چه تعداد از موجودات را درحالی که در این دنیاست می‌‏تواند نجات دهد، درست است؟ آیا این کار بدی نیست؟

نیروهای کهن هر چند وقت یک بار با تمرین‌‏کنندگان مداخله خواهند کرد، ولی فکر کنید که نجات موجودات ذی‌‏شعور چقدر مهم است! چرا باید این همه مداخله درست کنند. آن را به رسمیت نشناسید! از آنجایی که هیچ کدام از آنها ارزش شرکت کردن را ندارند، چیزی که می‌‏خواستم این بود که هیچ یک از موجودات ذی‌‏شعور مداخله نکنند، همه‌‏ی آنها آنجا منتظر بمانند، و من جلو می‌‏رفتم و امور را اصلاح می‌‏کردم، و بدترین موجودات، هر قدر هم ممکن بود بد باشند، و هر نوع اشتباهی هم که در تاری مرتکب شده بودند، تمام آنها درحالی که صرفاً کنار مانده بودند می‌‏توانستند به کمال برسند. آیا این عالی نمی‌بود؟! ( تشویق) البته، این کار بدون قاعده انجام نمی‌‏شد، به‌‏طوری که من هرچیزی را که یک مرید دافا بدهکار بود به پرداخت‌‏های نیک‌‏خواهانه به موجودات ذی‌‏شعور تبدیل می‌‏کردم، و به همه بهترین غرامت داده می‌‏شد. اگر او این کار از دستش برنمی‌‏آمد، آن‌‏وقت استاد به او کمک می‌‏کرد انجامش دهد. وقتی کیهان در حد استاندارد نیست علتش این است که همه‌‏ی موجودات ذی‌‏شعور در حد استاندارد نیستند، و من به تمام موجودات ذی‌‏شعور کمک می‌‏کردم این کار را انجام دهند، به شما کمک می‌‏کردم انجامش دهید و به او هم کمک می‌‏کردم که انجامش دهد. آن‌‏وقت آیا همه چیز نیک‌‏خواهانه حل و فصل نشده بود؟ ( تشویق) حالا که تمام موجودات دیگر خوب نبوده و دیگر پاک نیستند، به همه‌‏ی شما در انجام این کار کمک می‌‏کردم. پس آیا منصفانه نبود؟ متوجه منطق پشت آن هستید، درست است؟ ولی آنها بر انجام کارها به روش خودشان اصرار کردند. البته، حتی در چنان وضعیتی هم هنوز به‌‏ناچار واکنش‌‏هایی از سوی موجوداتی که در اصلاح- فا تحت تأثیر قرار می‌‏گرفتند وجود می‌داشت، و مزاحمت و مداخله از آن سربرمی‌‏آورد. این طبیعی است، و رنج و دردسرهایی برای من در اصلاح- فا به وجود می‌‏آمد، و این نیز طبیعی است. این را می‌‏توانستم بپذیرم و تصدیق کنم. ولی انجام روش‌‏مند این کارها به شدت با اصلاح- فا مداخله کرده است، و این چیزی است که نمی‌‏توانم به رسمیت بشناسم. چگونگی ارتباط امور از این قرار است.

از زاویه‌‏ای دیگر که صحبت کنیم، مریدان من، وقتی نیروهای کهن می‌‏توانند چیزهایی را که خواهان انجام‌‏شان هستند انجام دهند، آیا علتش این نیست که شما بی‌‏صدا به چیزهایی که می‌‏خواهند انجام دهند رضایت داده‌‏اید؟ وقتی به شما می‌‏گویند بروید می‌‏روید، وقتی می‌‏گویند چیزی بنویسید می‌‏نویسید، وقتی می‌‏گویند کاری انجام دهید همین‌طور انجامش می‌‏دهید، و وقتی که بازداشت و زندانی‌‏تان می‌‏کنند، درمانده و بی‌‏صدا به آن تن می‌‏دهید. البته، برای این این‌طور می‌‏شود که درون‌تان وابستگی‌‏هایی دارید و نمی‌‏توانید رهایشان کنید، ولی هر چه بیشتر نتوانید رها کنید، شدیدتر شکنجه می‌‏شوید، چراکه موجودات پلیدی که درحال کنترل و تباه کردن مریدان دافا هستند می‌‏توانند وابستگی‌‏های شما و آنچه را که به آن وابسته‌‏اید ببینند. در مقابل، آن مریدانی که مرگ و زندگی را رها کرده‌‏اند از هیچ چیز ترسی ندارند، و موجودات شیطانی از آنها می‌‏ترسند. اما دلیلی که می‌‏توانند رها کنند این است که خوب تزکیه کرده‌‏اند.

پرسش: من واقعاً می‌‏خواهم خانواده و دوستانم در دافا تزکیه کنند، ولی اصلاح- فا در مراحل پایانی است، بنابراین آیا برای ‌‏آنها نظم و ترتیب می‌‏دهید که با ما به آسمان‌‏ها برگردند؟ یا به این صورت است که وقتی فا دنیای بشری را اصلاح می‌‏کند در دافا تزکیه خواهند کرد؟

معلم: واقعاً نمی‌‏توانم در این مورد چیزی به شما بگویم. اول اینکه، این چیزی است که نمی‌‏شود آن را گفت، و دوم اینکه، شما وابستگی‌‏هایی دارید. بعضی‌‏ها می‌‏گویند، "وقتی به کمال نائل شده‌‏ام، اگر این یا آن کار را داشته باشم که به آن رسیدگی کنم چه"؟ می‌‏دانید وقتی آن کلمات بیان می‌‏شوند خدایان چطور به آن شاگرد نگاه می‌‏کنند؟ ( حضار می‌‏خندند) و هنوز می‌‏خواهید به کمال برسید؟ اما آیا این را می‌‏دانید؟ کسانی که فکر به کمال رسیدن را در ذهن دارند نمی‌‏توانند به کمال برسند، چه برسد به کسانی که می‌‏خواهند به کمال برسند ولی نمی‌‏توانند وابستگی به مسائلی مثل احساسات و ثروت را رها کنند. در طلب چیزی نباشید و به‌طور طبیعی به دست بیاورید! تمام کارهایی که مریدان دافا امروز انجام می‌‏دهند در واقع مسئولیت‌‏هایی است که تاریخ به شما واگذار کرده است. صرفاً آنچه را که باید انجام دهید به‌طور باز و باوقار انجام دهید، و همه چیز پوشش داده می‌‏شود. ( تشویق) تا زمانی که به این فکر می‌‏کنید که می‌‏خواهید به کمال نائل شوید نمی‌‏توانید به کمال برسید... و تازه می‌‏گویید، "چطور می‌‏توانم بروم وقتی این کار هست که به آن نرسیده‌‏ام، آن کار هست که هنوز باید به آن رسیدگی شود..." که یعنی هنوز نمی‌‏خواهید بروید. فقط نگاه کنید چند وابستگی و فکر بشری به آن کلمات چسبیده است.

پرسش: شعر شکلی از فرهنگ بشری است. چرا استاد انتخاب کرده‌‏اند که از این شکل بخصوص، یعنی شعر، برای آموزش ما استفاده کنند و آن را به عنوان بخشی از فا به کار ببرند؟

معلم: این چیزها از فرهنگ چین، به همراه چیزهای فرهنگ‌‏های دیگر جهان، برای مردم حفظ شده بودند تا فا را به دست بیاورند. در خصوص استفاده‌‏ی من از بخش خاصی از فرهنگ، این انتخاب شخصی من است-- تفکر ویژه‌‏ای وجود نداشت، صرفاً بنا به میل خود آن را به کار بردم. بعضی اوقات از چینی کلاسیک برای نوشتن مطالبی استفاده می‌‏کنم، و بعضی اوقات شعر، نظم، یا دوبیتی‌‏های ادبی را به‌‏کار می‌‏برم، و مواقعی هم هست که از نثرهای محلی استفاده می‌‏کنم، که در حال حاضر صورت رایج نوشتن است. در حقیقت ترجیح می‌‏دهم با شکل‌‏های کلاسیک بنویسم، چراکه می‌‏توانند مسائل را واقعاً شفاف و کامل ابراز کنند. ولی البته، چیزی که محصلین این روزها مطالعه می‌‏کنند [نوع] محلی است، و اگر به آن شکل می‌‏نوشتم نمی‌‏توانستند مسائل را بفهمند، پس صرفاً استفاده‌‏ی کمتری از آن می‌‏کنم و یا اصلاً آن را به‌‏کار نمی‌‏برم. نیروهای کهن نژاد بشری امروزه را به این نقطه کشانده‌‏اند. در حقیقت مشکلات عظیمی برای اصلاح- فای کیهان و آینده ایجاد کرده‌‏اند. فایی که به شما آموزش می‌‏دهم مسائلی از علم را در خود می‌‏گنجاند، و این فرهنگ موجودات انسانی نیست، پس اگر برای آینده به جای بماند چه می‌‏شود؟ می‌‏دانید، چرا من همیشه می‌‏خواهم از آن گفته‌‏های چینی کلاسیک کهن برای آموزش استفاده کنم؟ چون آنها این چیزها را در خود ندارند. اما امور حالا صرفاً به این صورت هستند، و مردم فقط می‌‏توانند این اصول را در چارچوب این نوع از فرهنگ بفهمند، پس فقط می‌‏توانم به این طریق آموزش دهم. در خصوص مسائل آینده، برای رسیدگی به آنها صرفاً باید منتظر آینده شویم.

پرسش: شما گفته‌‏اید که هرچیز اجتماع بشری امروز را افکار مریدان دافا پدید آورده است. من غالباً متوجه می‌‏شوم وابستگی‌‏های خودم باعث شده‌‏اند که مسائل حتی بدتر شوند. ممکن است از استاد بپرسم که چگونه خودم را از این وضع آزاد کنم؟

معلم: اگر خوب عمل نکرده‌‏اید مسئله‌‏ی مهمی نیست. فقط دفعه‌‏ی بعد کارها را خوب انجام دهید و سعی کنید پی ببرید مشکل در کجا بوده است. یک پدیده‌‏ی بارز در تزکیه‌‏ی شماها وجود دارد، اینکه، بعد از اینکه مسئله‌‏ای را خوب انجام نداده‌‏اید، فقط غرق در پشیمانی می‌‏شوید، و آن کار را از نو انجام نمی‌‏دهید. اگر خیلی به خاطر آن تأسف بخورید یک وابستگی دیگر است. یک‌‏بار که کار اشتباهی انجام داده‌‏اید، دیده‌‏اید کجای کار اشتباه بوده، و متوجه‌‏ی آن شده‌‏اید، آن‌وقت دفعه‌‏ی بعد آن را خوب انجام دهید، آن را دوباره انجام دهید. اگر زمین بخورید و بیفتید، و به جای بلند شدن همان جا دراز بکشید، ( حضار می‌‏خندند) هیچ خوب نیست.

پرسش: امروز صبح بعد از شنیدن آموزش فای استاد، خیلی غمگین شدم. می‌‏خواهم از استاد بپرسم، آیا شما آن حقایق- فا را قبل از وقوع‌‏شان به ما آموزش دادید؟

معلم: نه، اینطور نیست. در حال حاضر مسائل بسیار زیادی هستند که در آنها دخالت نمی‌کنم، زیرا باید خودتان مسیر خود را به خوبی بپیمایید. برای همه همین‌طور است. این چیزی است که بعد از آنکه در آینده به کمال برسید به جای خواهید گذاشت، و نیز فرصتی است که تقوای عظیم بنا کنید. آنچه که خوب انجام می‌‏دهید همه‌‏ی چیزهایی است که به آنها اعتبار بخشیده و روشن‌‏بین شده‌‏اید. آن قسمت را مرتب کنید و پس‌‏مانده‌‏هایی را که به آنها نیازی نیست بیرون بیندازید، و آن عصاره‌ای که باقی می‌‏ماند مسیر موفقیت شماست. در مورد حقایق فا که امروز صبح آموزش دادم، در حقیقت، فقط وقتی آنها را آموزش می‌‏دهم که به صورت گروهی انحراف‌‏هایی در شرف وقوع است. اگر صرفاً پدیده‌‏های مجزایی بودند که تأثیر چندانی نداشتند، آنها را عنوان نمی‌‏کردم، و تمرین‌‏کنندگان سریعاً آن را به خوبی اداره می‌‏کردند. حتی در مورد آن موضوعی که صبح درباره‌‏‌ی آن صحبت کردم، می‌‏دانم که در آخر به‌خوبی آن را می‌‏فهمید، ولی زیان‌‏ها وحشتناک می‌‏بودند و من تعدادی از مریدان دافا را از دست می‌‏دادم. پس می‌‏خواستم که درباره‌ی آن صحبت کنم.( تشویق)

پرسش: استاد گرانقدر، تمرین‌‏کنندگان از اینترنت برای تبادل درک و تجربه استفاده می‌‏کنند. این قالب خوب است یا بد؟

معلم: فکر می‌‏کنم خارج از سرزمین چین مشکلی نباشد، اما درباره‌‏ی جزئیات آنچه برای اعتباربخشی به فا انجام می‌‏دهید صحبت نکنید. اگر در سرزمین چین است، بهتر این است که اولویت را به امنیت خود بدهید و به نیروهای کهن اجازه‌‏ی استفاده بردن از شکاف‌‏ها را ندهید. این موضوعی از ترسیدن یا نترسیدن نیست، در مورد این است که به شیطان اجازه‌‏ی استفاده از هیچ شکافی را نداد.

پرسش: اگر افکار ما بسیار خالص و درست باشند، آنگاه هیچ راهی برای نیروهای کهن نیست که مداخله کنند. پس اگر مداخله وجود داشته باشد، آیا وضعیت تزکیه‌‏ی ما را منعکس می‌‏کند؟

معلم: وقتی مداخله پیش می‌‏آید معمولاً به خاطر آن نیروهای کهن است. پس وقتی هر کاری را به شکل درست انجام می‌‏دهیم، آیا باید انتظار داشته باشیم که هیچ مداخله‌‏ای وجود نداشته باشد؟ آن فقط می‌‏تواند بسیاری از زیان‌‏ها را کم کند، زیرا به خاطر این واقعیت که خود شما هنوز عناصری دارید که نمی‌‏توانید به وجودشان پی ببرید از شکاف‌‏های شما استفاده می‌‏شود، و نیروهای کهن به تحمیل کردن آنچه که خواهان انجام آن هستند اصرار می‌‏ورزند. در عین حال، بعضی شاگردان هستند، خصوصاً گروه سوم شاگردان، که هنوز مقدار معینی کارما دارند، و بنابراین آنها از این چیزها برای بهره‌‏برداری از شکاف‌‏ها استفاده خواهند کرد. اما به طور مشابه، استاد آنها را تصدیق نمی‌‏کند. و شما هم نباید تصدیق‌شان کنید. کارها را به شکلی درست و باوقار به خوبی انجام دهید، آنها را نفی کنید، و قدری افکار درست‌‏تان را تقویت کنید. "من مرید لی هنگجی هستم، نظم و ترتیب‌‏های دیگر را نمی‌‏خواهم و آنها را به رسمیت نمی‌‏شناسم"-- آن‌‏وقت جرأت نمی‌‏کنند چنان کاری کنند. پس همگی را می‌توان حل و فصل کرد. وقتی که واقعاً بتوانید این کار را انجام دهید، نه اینکه فقط بگویید بلکه آن را به مرحله‌ی عمل درآورید، استاد قطعاً به حمایت از شما برمی‌خیزد. از این گذشته، محافظان فای بسیاری اطراف استاد وجود دارند، بوداها، دائوها، و خدایان بسیاری وجود دارند، و موجوداتی حتی بزرگ‌‏تر هستند، و تمام آنها درگیر می‌‏شوند، زیرا شکنجه‌‏ی تحمیلی که تصدیق نشده باشد جرم است، و قوانین کهن کیهان نیز آن را مجاز نمی‌‏دانند-- شکنجه‌‏ی غیرعقلانی به هیچ وجه مجاز نیست، و اگر وضعیت به این شکل باشد نیروهای کهن جرأت نمی‌‏کنند چنان کاری کنند. پس شما باید تا آنجا که می‌‏توانید کارها را به‌درستی انجام دهید.

کسی ممکن است فکر کند، "حالا که مسائل را به‌درستی انجام داده‌‏ام و آنها را خوب انجام داده‌‏ام، از حالا به بعد اصلاً هیچ محنت دیگری نمی‌‏تواند وجود داشته باشد". شاید این فکر شما منجر به این شود که محنت‌‏هایی برای شما درست کنند، چراکه نیروهای کهن معتقدند این شکل دیگری از به رسمیت شناختن آنها است. "آهان، می‌‏خواهد چنان چیزی وجود نداشته باشد، و می‌‏خواهد که خیالش راحت باشد. این که نمی‌‏شود. این فکر باید از سرش برود". پس آیا این بهره‌‏برداری از شکاف‌‏های‌تان نیست؟ در حقیقت، تا زمانی که بتوانید وضعیت ذهنی بسیار صالحی را در زندگی روزانه‌‏تان حفظ کنید، اکثراً باید مشکلی وجود نداشته باشد.

پرسش: بعد از اصلاح- فا آیا هنوز استاد را می‌‏شناسیم؟

معلم: استاد یک سیستم مستقل دارد. همگی شما موجوداتی در داخل کیهان هستید، و کیهان بسیار عظیم هرقدر هم بزرگ باشد استاد داخل آن نیست. من بخشی از هیچ یک از این‌‏ها نیستم، با این حال سیستم مستقل خودم را دارم، به هیچ چیز در این کیهان نیازی ندارم و نیازی ندارم که هیچ چیزی در آن بگذارم، من سیستم متکی به‌خود و مستقلِ خودم را دارم. پس به عبارت دیگر، هیچ موجودی در کیهان نمی‌‏تواند مرا ببیند، و هیچ موجودی نمی‌‏تواند راجع به من بداند. در واقع من بدون شکل هستم، و برای هر عنصر داخلی یا خارجی، من وجود ندارم، مثل نبودن است، با این حال قادرم تصویرم را در هر سطح کیهانی نشان دهم، که ترفیع در سطوح مختلف‌ِ این تصویری است که شما می‌‏توانید امروز ببینید. البته، آن مثل شکل [حاضر در] اینجا در بین انسان‌‏ها است، و در آینده ممکن است بسیار جوان باشد-- بدن ذاتی من بسیار جوان است. به صورت بشری بیان کنیم، در هر سطح شکل [و تصویری] وجود دارد که بر اساس این بنیان تعالی یافته است، تمامش شبیه من است، فقط اینکه این‌طور به نظر می‌رسد که هرچه عناصری که آن را شکل می‌‏دهند میکروسکوپی‌‏تر باشند حجم آن بزرگ‌تر است. البته، همچنین می‌‏توانم هر سطح را به یک بدن فشرده کنم و هم‌‏زمان بزرگ‌‏تر و کوچک‌‏تر شوم، و همین‌‏طور می‌‏توانم بدن را بی‌‏اندازه تقسیم کنم. معنی کلی آن این‌طور است. ( تشویق)

پرسش: بعد از اصلاح- فا و زمانی که مریدان به کمال رسیده‌‏اند، هنوز هم فرصت‌‏هایی برای رشد خواهد بود؟

معلم: شما زمان بعد از اصلاح- فا را که همه‌‏ی مریدان به کمال رسیده‌‏اند مطرح کردید-- آیا هنوز هم فرصت‌‏هایی برای رشد خواهد بود؟ در واقع، درباره‌‏ی همه‌‏ی این مسائل صحبت کرده‌‏ام. طی تزکیه به مقام دستیابی‌‏تان اعتبار بخشیده و به آن روشن‌‏بین می‌‏شوید، یا به عبارت دیگر، هر مقام دستیابی‌‏ای که بتوانید به آن دست یابید از طریق فرآیند تزکیه کسب می‌‏شود. می‌‏خواهید بپرسید، "زمانی که در آسمان‌‏ها هستم، آیا می‌‏توانم به تزکیه و رشد ادامه دهم"؟ عناصر و مکانیزم‌‏هایی به این منظور وجود دارند، اما فقط ذره‌‏ای رشد کردن، پروژه‌‏ای بسیار طولانی و بسیار عظیم است. به آسانی روی زمین نیست. ولی هیچ کسی جرأت نمی‌‏کند به زمین بیاید، چراکه بعد از آمدن به اینجا ممکن است به یک خدا یا بودا که به این دنیا بیاید تا مردم را نجات دهد برنخورید. بعد از پایین آمدن، آن ذهن شما پاک می‌‏شود، و هیچ چیزی نمی‌‏دانید-- امکانش هست حتی مخالف تزکیه شوید. پس کسی جرأت نمی‌‏کند بیاید.

پرسش: برای مریدان دافا به صورت کل، بعضی از نواحی و کوتاهی‌‏های بنیادین که نیازمند رشد است کدام‌‏ها هستند؟

معلم: برای مریدان دافا به صورت کل، در روند اعتباربخشی به فا، وقتی با همدیگر هم‌‏ آهنگ کار می‌‏کنید، قدرت فا عظیم است. خواه کارها را گروهی انجام می‌‏دهید یا تنهایی، کاری که درحال انجام آن هستید همان نوع کار است و منظور ما از یک وجود این است. همگی درحال آشکارسازی حقیقت، فرستادن افکار درست، و مطالعه‌‏ی فا هستید، بنابراین جزئیات کارهایی که می‌‏کنید فرق می‌‏کند ولی قسمت‌‏بندی نقش‌‏ها منظم است، با هم، یک شکل وجود دارد، و جدا از هم ذرات وجود دارند. وقتی که به‌صورت یک وجود مشکلاتی برای‌‏تان پیش می‌‏آید استاد قطعاً در مورد آنها صحبت می‌‏کند، و وقتی که مسئله‌‏ی بارزی وجود ندارد استاد حرفی نخواهد زد. بنابراین وقتی که روی وضعیت کل وجود تأثیر نگذارد من چیزی نمی‌‏گویم.

پرسش: استاد محترم و محبوب، لطفاً مرا نجات دهید. من گناهان بزرگی کرده‌‏ام، برای همین یک پسر عقب‌‏مانده‌‏ی ذهنی دارم.

معلم: استاد قطعاً تمام موجودات ذی‌‏شعور در این دنیا را نجات خواهد داد. ( تشویق) من طی دوره‌‏های زمانی مختلف و به روش‌‏های مختلف از شکل‌‏های مختلف نجات استفاده خواهم کرد.

پرسش: افکار من در رؤیاهایم خیلی درست نبودند، و می‌‏ترسم که ممکن است به موجودی صدمه زده باشم.

معلم: نگران نباشید، خواب خواب است، خواب تزکیه نیست، و ضرورتاً شبیه چیزی که تصور کردید نخواهد بود. تا زمانی که بتوانید تزکیه را کامل کنید، استاد به راه‌‏هایی فکر خواهد کرد تا همه‌‏ی اشتباهاتی را که مرتکب شده‌‏اید به طور کامل حل و فصل کند. ( تشویق) به آن چیزها فکر نکنید. اگر خیلی در موردشان فکر کنید یک وابستگی می‌‏شود، و نمی‌‏توانید تزکیه کنید.

پرسش: ممکن است از استاد گرانقدر بپرسم که، طی اصلاح- فا، آیا زمانی که کارهایی انجام می‌‏دهیم موضوع ایجاد تعادل بین اهمیت و فوریت مسائل وجود دارد، و ما چگونه باید این مسئله را درست اداره کنیم؟

معلم: خوب، این در مورد موضوعات خاص است. و مسائل خاص همگی بخشی از بنا کردن تقوای عظیم‌‏تان توسط شما هستند، و بخشی از مسیرهایی هستند که باید بپیمایید، و کارهایی که خودتان انجام می‌‏دهید. البته، لازم است اهمیت و فوریت را سبک و سنگین کنید، و خودتان مسائل را اولویت‌‏بندی کنید. اگر خوب اولویت‌‏بندی نکنید، آنگاه ممکن است روی آنچه که لازم است انجام دهید تأثیر بگذارد چراکه، بگذارید برای‌‏تان بگویم، همه‌‏ی آنچه که انجام می‌‏دهید برای خودتان است. اینکه بتوان کارها را خوب اولویت‌‏بندی کرد به خودی خودی تحسین‌‏برانگیز است، و منجر به این می‌‏شود که مسیر را درست بپیمایید، و این تقوای عظیم است. برای من سخت است که درباره‌‏ی جزئیات با شما صحبت کنم. استاد نمی‌‏تواند شما را از فرصت به کمال رساندن مسیر خودتان محروم کند.

پرسش: اغلب به خاطر این که نمی‌‏توانم قلبی از نیک‌‏خواهی را تزکیه کنم خودم را سرزنش می‌‏کنم، و احساس دلسردی و بی‌‏تفاوتی می‌‏کنم، خصوصاً در مورد آن دوستان و آشنایان اطرافم که مطالب [آشکارسازی حقایق مربوط به] دافا را نمی‌‏پذیرند.

معلم: می‌‏توانم به شما بگویم، ما تزکیه‌‏کننده هستیم، پس لازم است با همه‌‏ی موجودات ذی‌‏شعور اطراف‌‏تان تا آنجا که می‌‏توانید نیک‌‏خواهانه رفتار کنید. شاید فرصت تقدیری بعضی‌‏ها هنوز به موعدش نرسیده باشد. شاید بعضی‌‏ها واقعاً به طور عمیق مسموم شده‌‏اند ولی هنوز بتوان آنها را نجات داد. البته، عده‌‏ای هستند که نمی‌‏توانند نجات یابند، ولی اکثریت می‌‏توانند. درحال حاضر نمی‌‏توانید آنها را از هم تشخیص دهید. فکر می‌‏کنم به هیچ وجه نباید دلسرد یا بی‌‏تفاوت شوید. او هر کسی هم که باشد نیک‌‏خواهانه این کار را انجام دهید، و با نیک‌‏خواهی‌‏ای که بتواند فولاد را ذوب کند می‌‏توانید آن را خوب انجام دهید. ( تشویق)

پرسش: بسیاری از کشورها در حال حاضر فریب ظاهر اقتصاد چین را می‌‏خورند، و این یک مانع بزرگ برای آشکارسازی حقیقت ما به دولت کشورهای مختلف و به جامعه‌‏ی کسب و کار شده است. امیدواریم استاد گرانقدر در این قسمت کمی ما را راهنمایی کنند.

معلم: بله، دولت چین یک چهارم منابع مالی کشور و مردم را برای آزار و شکنجه‌‏ی فالون گونگ صرف کرده است. آیا اگر از نظر اقتصادی توانمند نبود می‌‏توانست فالون گونگ را شکنجه کند؟ آیا مردم در آن جامعه به دستوراتش گوش می‌‏کردند؟ آیا یک شخص فقط برای اینکه کسی به او گفته، کاری بر خلاف وجدانش انجام می‌‏دهد؟ همه‌‏اش به خاطر این است که با پول سر پا نگه داشته می‌‏شود. و چرا این‌‏طور است که در جامعه‌‏ی جهانی، آن همه دستگاه‌‏های رسانه‌‏ای و دولت‌‏ها همگی در این ماجرا این اندازه سکوت کرده‌‏اند، و چرا می‌‏توانند در مواجهه با این فاجعه خودشان را به آن راه بزنند؟ آنها منافع بسیار و سود فراوانی دارند که در این تنیده شده است.

طی این شکنجه‌‏ی شیطانی، همه چیز در چین، چه پیشرفت در حکومت باشد یا عواید مالی شرکت‌‏ها، همگی به فالون گونگ گره خورده است. و این شامل امتحان ورودی محصلین و کارنامه‌‏ای که هنگام اخذ مدرک می‌‏دهند می‌‏شود، همه چیز باید به فالون گونگ گره خورده باشد. به منظور آزار و شکنجه‌‏ی فالون گونگ، وجه بسیار زیادی به امنیت عمومی، حقوق سیاسی، دستگاه قضایی، امور خارجه، اداره‌‏ی بدنهاد ۶۱۰، و مأموران ویژه‌‏ی امنیتی تخصیص داده می‌‏شود. و به منظور فریب دادن مردم، مبلغ بسیار زیادی در دستگاه‌‏های تبلیغاتی گوناگون سرمایه‌‏گذاری شده است، در رادیو، تلویزیون، مطبوعات، هنر و ادبیات، رویدادهای فرهنگی، و حتی در مسدودسازی تلویزیون، رادیو، و شبکه‌‏های کامپیوتری. و تعداد بسیار زیادی مأمور به جامعه‌‏ی جهانی فرستاده شده‌‏اند تا به فالون گونگ شکنجه و آزار برسانند. ولی آن افراد پول را با خودشان به خارج می‌‏بردند و سپس همین که پول به حساب شخصی‌‏شان واریز می‌‏شد، همان موقع روال‌‏های اخذ مهاجرت را آغاز می‌‏کردند-- "در مواقع عادی، اگر بخواهم بروم نمی‌‏گذارند، اما حالا برای این کار به من پول می‌‏دهند... واقعاً عالی است. اما چطور می‌‏توانم بروم و در چنان جامعه‌‏ای جرم کنم؟ بهتر است راه فراری برای خودم بگذارم". ترفندهای استفاده شده در شکنجه و آزار، احمقانه‌‏ترین ترفندها هستند، ولی آنها از اینکه پول مردم را، که با ریختن عرق و مشقت کشیدن به دست آمده، خرج این می‌‏کنند که برگردند و آن مردم را شکنجه کنند شرمی ندارند، و میزانی که صرف کرده‌‏اند بسیار هنگفت است.

این‌‏طور به نظر می‌‏رسد که تا زمانی که موضوع فالون گونگ حل و فصل نشده باشد، آن اجتماع واقعاً هیچ امیدی به تغییر نخواهد داشت و هیچ چیز نمی‌‏تواند به ثبات برسد، چراکه تماماً روی فالون گونگ متمرکز است و وقت این را ندارد که نگران چیز دیگری باشد. همه‌‏اش به خاطر فالون گونگ وجود دارد. آن مجموعه‌‏ تشکیلات بی‌‏ارزش تماماً به خاطر فالون گونگ دایر است-- چه کار دیگری می‌تواند انجام دهد؟

تمام این با سرمایه‌‏گذاری خارجی ممکن شده است، و نیروهای کهن آن کار را کردند. صرفاً درحال استفاده از پول هستند تا شیطان را بر پا نگه دارند. طی این دوره که شیطان درحال شکنجه و آزار دافا است، شما آنجا پول سرمایه‌‏گذاری می‌‏کنید. این یعنی آن افراد بسیار ثروتمند که درحال انتخاب آینده‌‏ی خود هستند، آگاهانه پول خود را دور بریزند. در این شکنجه و آزار، سرمایه‌‏گذاری پول‌‏تان در آنجا درست مانند حمایت شکنجه‌‏ی شیطان است، و مرتکب گناه شده‌‏اید. اگر شکنجه‌‏ و آزار دافا آنجا در چین وجود نداشت اهمیتی نمی‌داشت که چه مقدار پول سرمایه‌‏گذاری کرده‌‏اید. در ظاهر مردم نمی‌‏دانند، ولی افراد همگی جنبه‌‏ای دارند که آگاه است. واقعاً نمی‌‏توانید بگویید که نمی‌‏دانستید.

پرسش: اگر کسانی که مسئول مراکز دستیاری یا انجمن‌‏های فالون دافا هستند نتوانند همگام با پیشرفت اصلاح- فا باشند و قادر به شنیدن انتقاد نباشند...

معلم: آیا این وضعیت مراکز دستیاری و انجمن‌‏های فالون دافای ما است؟ لازم است، صادقانه، عمیقاً به درون خود نگاه کنید، و با نگرش درست به پیشنهادات تمرین‌‏کنندگان گوش بدهید. اما اگر به طرف دیگر این موضوع نگاه کنیم، آیا حقیقت ندارد که روشی که تمرین‌‏کنندگان به مسائل نگاه می‌‏کرده‌‏اند کم و کاستی دارد؟ اگر شما در آن نقش بودید، عملکردتان چگونه می‌‏شد؟ این انتقاد نیست، بگذارید این موضوعات را کنار بگذاریم و نظری بیندازیم-- آیا آنها واقعاً مشکل دارند، یا این‌‏طور است که روش خود ما در ملاحظه‌‏ی مشکلات جامع نیست. یا اگر آنها واقعاً مشکلات بزرگی دارند، آن‌‏وقت چون شخص مسئول مراکز دستیاری هستند، اینجا موضوعی هست که باید آن را مورد ملاحظه قرار داد. مسئولیت‌‏های آنها حتی بزرگ‌‏تر است، چراکه اگر یک مرید دافا به خاطر اشتباهات آنها ازبین برود فکر می‌‏کنم آن گناه، صرفاً بسیار عظیم است. البته، این‌‏قدر شدید نخواهد بود، چراکه هنوز استاد هست که مراقب مسائل باشد. اما شما همگی تزکیه می‌‏کنید، و هر طوری هم که باشد، نمی‌‏توانید کوتاهی‌‏ها، وابستگی‌‏ها، و چیزهایی را که نمی‌‏توانید رهایشان کنید با خود به کمال ببرید. پس هر کاری هم که انجام بدهید، اول از همه بایستی به دافا فکر کنید، و بیش از حد به چیزهای خودتان تأکید نداشته باشید.

در ادامه به این اشاره می‌کنم که، واقعیت این است که آن افرادی که در نواحی مختلف مسئول هستند نیز تزکیه‌‏کننده‌‏اند، و نباید آنها را استاد در نظر بگیرید یا از آنها انتظار چنان استانداردهای بالایی داشته باشید. اشتباه کردن در بعضی زمینه‌‏ها آسان است، پس وقتی چنین اتفاقی می‌‏افتد صرفاً افکار خود را با همدیگر در میان بگذارید و کمی بحث و صحبت کنید. زمانی که واقعاً از دید مسئول بودن نسبت به فا به امور نگاه ‌‏کنید و واقعاً قلبی داشته باشید که بتواند فولاد را ذوب کند، واقعاً باورم نمی‌‏شود که نتوان امور را خوب اداره کرد. و بر اساس نوعی نظر سفت و سختی که دارید اصرار نداشته باشید که تمرین‌‏کننده‌‏ی دیگری خوب نیست-- من، استاد شما، معتقدم که او خوب است. و فکر نکنید که ارتباط برقرار کردن سخت است. هیچ کدام از طرفین موقع انجام کارها "نیک‌‏خواهی عظیم" را رعایت نکرده‌‏اند. اگر واقعاً بتوانید به نیک‌‏خواهی عظیم عینیت ببخشید، فکر می‌‏کنم آن چیزهایی که صحیح نیستند قطعاً اصلاح می‌‏شوند.

پرسش: آیا تلاش‌‏های ما در آشکارسازی حقیقت به چینی‌‏هایی که در خارج زندگی می‌‏کنند خیلی نقص دارد؟ خصوصاً در غرب ایالات متحده سازمان‌‏های چینی بسیار زیادی، و چینی‌‏های خیلی زیادی از سرزمین چین هستند. آیا اینکه می‌‏توانند در خارج باشند بخشی از رابطه‌‏ی تقدیری آنها است؟

معلم: می‌‏توانید این را راجع به رابطه‌‏ی تقدیری بگویید، ولی در مورد آنهایی که نقشی مثبت دارند و آنهایی که نقشی منفی دارند، هر دو وجود دارند، و این صرفاً طوری است که نیروهای کهن ترتیب دادند. من اصلاً آن را تصدیق نمی‌‏کنم. لحظاتی پیش گفتم که هر کسی در دنیا جزئی از خانواده‌‏ی من بوده است. نظم و ترتیب‌‏های نیروهای کهن را تصدیق نکنید، و تا آنجا که ممکن است روی آشکارسازی حقیقت کار کنید. خواه غرب ایالات متحده باشد یا شرق ایالات متحده، باید آن را به بهترین شکلی که می‌‏توانیم انجام دهیم. اما استاد درحال پیشنهاد کردن این نیست که هر چیز دیگری را کنار بگذارید، این عملی نمی‌بود که هر چیز دیگری را نادیده می‌‏گرفتید. در عوض، صرفاً وقت‌‏تان را خوب مدیریت کنید، و آنچه که در توان‌‏تان است برای نجات مردم انجام دهید. مورد دیگر این است که آن فرد چینی که او را نجات دادید، می‌‏رود و به دیگران هم می‌‏گوید، پس این دادن فرصتی به او برای به دست آوردن میزانی از شایستگی است. در این شکنجه و آزار مردم مرتکب گناهانی شده‌‏اند، و در همراهی این شکنجه و آزار دستی داشته‌‏اند و آتش خشم شیطان را شلعه‌‏ورتر کرده‌‏اند، بنابراین به آنها فرصت‌‏هایی داده خواهد شد که گناهان‌‏شان را پاک کنند. بعد از اینکه متوجه حقیقت شوند همه جا در مورد آن صحبت می‌‏کنند، و این پاک کردن گناهان‌شان می‌‏شود، پس باید بهترین تلاش‌‏تان را بکنید.

پرسش: وقتی در ناحیه‌‏ی ما انتخابات برگزار می‌‏شد، افرادی بودند که رفتند تا به تعداد کمی از کاندیداهای مجلس که از دافا حمایت کردند کمک کنند. ولی بعضی از افراد فکر کردند که ما نباید خودمان را در سیاست درگیر کنیم، و اینکه نباید به افراد عادی تکیه کنیم که کارهایی برای دافا انجام دهند. آیا این درک درست است؟

معلم: در اصل درست است، ولی در خصوص این موضوع مشخص باید این‌گونه به آن نگاه کنید. اگر بگویید که مریدان دافا نمی‌‏توانند در سیاست اجتماع عادی درگیر شوند، نمی‌‏گویم ۱۰۰٪ درست است. چیزی که به شما گفتم این بودم که دافا در سیاست درگیر نمی‌‏شود. و بسیاری از مریدان دافای ما در حوزه‌‏ی سیاست مشغول به کار هستند، این شغل‌‏شان است. پس آیا اگر یک انتخابات کشوری وجود داشته باشد، شما باید شرکت کنید؟ اگر در آن شرکت کنید و رأی خود را در صندوق بیندازید، خوب آن‌‏وقت درگیر سیاست شده‌‏اید. تزکیه کردن یک مرید دافا در اجتماع عادی به این معنی است که بهترین سعی‌‏تان را می‌‏کنید تا درحالی که با اجتماع عادی مطابقت دارید تزکیه کنید، و آنگاه مشکلی وجود نخواهد داشت. شما نیز عضوی از اجتماع عادی هستید. و موجودیت اجتماع عادی برای دافا، برای کیهان، و برای موجودات ذی‌‏شعور لازم است. ما فقط می‌‏توانیم کمک کنیم حفظ شود و نمی‌‏توانیم آن را به اختلال بکشانیم. وقتی قرار است رأی بدهید، فقط بروید رأی دهید، این مشکلی نیست. اگر می‌‏گویید که نماینده‌‏ی خاصی یکی از دوستان‌‏تان است، و شما مایلید در انجام کاری به او کمک کنید، آنگاه البته ممکن است مسائلی باشند که درگیر انتخابات شوند و شما مشغول کار داوطلبانه شوید-- این اهمیتی ندارد. اما دافای ما به صورت کل، در سیاست درگیر نمی‌‏شود، و نمی‌‏توانیم هیچ کار سیاسی‌‏ای را تحت نام دافا انجام دهیم. برای مریدان دافا، به هرجهت اولویت باید اعتباربخشی به فا باشد.

بار آخری که انتخاباتی در تایوان بود، به یک تمرین‌‏کننده‌‏ی قدیمی سپردم تا با شخص مسئول انجمن دافای تایوان تماس بگیرد و برای عموم روشن کند که در انتخابات، انجمن‌‏های دافا هیچ موضع‌‏گیری نمی‌‏کنند. اگر یک نفر تمرین‌‏کننده بخواهد کسی را حمایت کند، این موضوع شخص اوست و نمایانگر دافا نیست. مریدان دافایی در حمایت از هر دو جناح وجود داشتند. انجمن فالون دافا هیچ نظر سیاسی در خصوص گزینش هیچ حزبی ندارد، و درگیر نمی‌‏شود. به عنوان تمرین‌‏کنندگان منفرد، شما می‌‏توانید هر کسی را که مایل هستید حمایت کنید. نحوه‌‏ی عملکرد آن به این صورت است.

پرسش: اخیراً هنگام انجام کار اصلاح- فا فشار بسیار زیادی وجود داشته است. شبیه فشاری نامرئی به نظر می‌‏رسد. نمی‌‏دانم که آیا این احساس مرتبط با وضعیت کلی اصلاح- فا است.

معلم: فکر می‌‏کنم نیروهای کهنی که توسط فا اصلاح نشده‌‏اند مسلماً احساس کرده‌‏اند که فشار عظیم‌‏تر و عظیم‌‏تر می‌‏شود، و هر چه به انتها نزدیک‌‏تر می‌‏شود، در سمتی که بر روی آن کار می‌‏شود فشار بیشتری وجود دارد. بنابراین بعضی مواقع این وضعیت پیچیده‌‏ای را برای ما ایجاد می‌‏کند، و تمامش همین است. فقط افکار درست بیشتری بفرستید تا مداخله را دور کنید، و آن را چیز مهمی نبینید. در واقع در حال حاضر من چیزی را خیلی واضح می‌‏بینم، و شما نیز آن را واضح می‌‏بینید، و آن این است که، هیچ کسی نمی‌‏‌‏تواند به دافا صدمه بزند. تمام امیدهای صدمه زدن به آن بیهوده است، و حتی اگر من، لی هنگجی، اینجا حضور نداشتم باز هم هیچ کسی نمی‌‏توانست به آن دست بزند. هر کدام شما مثل یک دستیار است، هر کدام شما ذره‌‏ای از دافا است، هر کدام شما غرقه در فا است و در آن آبدیده می‌‏شود، و هر کدام از شما می‌‏داند که چه کار کند. مریدان دافا در سرزمین چین پیش از این، در اعمال‌‏شان و بی‌‏بهره از حضور استاد، ثابت کرده‌‏اند که دافا خدشه‌‏ناپذیر است. تا زمانی که آنچه را که مریدان دافا باید انجام دهند انجام دهید، هر چیزی می‌‏تواند حل و فصل شود.

پرسش: استاد به ما گفته‌‏اند که باید بردباری عظیمی داشته باشیم، ولی من هنوز گاه و بی‌‏گاه سر موضوعات کوچک گیر می‌‏کنم.

معلم: پس فقط تغییر کنید. شما باید نیک‌‏خواهی و بردباری نشان دهید، و بیشتر ملاحظه‌‏ی دیگران را بکنید، و اینجا بین موجودات انسانی این برای شما یک عادت خواهد شد. وقتی خودتان را ملامت می‌‏کنید آن را دوست ندارم، کاملاً بی‌‏مورد است. فقط چیزی را که گفتم تکرار می‌‏کنم: اگر افتاده‌‏اید همان جا دراز نکشید، درجا بلند شوید!

پرسش: اگر کسی جن، شن، رن را قبول داشته باشد، ولی فالون گونگ را نه، نتیجه‌‏ی نهایی برای او چه می‌‏شود؟

معلم: در حقیقت، بگذارید به شما بگویم، شما نباید به چیزهایی که مردم عادی می‌‏گویند زیاد توجه کنید، چون بسیاری از مردم عادی معقول نیستند. موجودات بشری، می‌‏دانید، تحت تأثیر بسیاری از مفاهیم در اجتماع عادی واقع شده‌‏اند، و پیوسته مفاهیم [و تصورات] مختلفی را شکل می‌‏دهند، که به شدت روی سرشت اصلی و افکار حقیقی آنها ‌‏تأثیر می‌‏گذارد. بنابراین چیزهایی که بعضی افراد می‌‏گویند به نظر راست است ولی در واقع نادرستند، صادقانه‌‏ نیستند، یا خوب روی‌شان فکر نشده است. فکر نکنید مردم عادی به اندازه‌‏ی شما معقول هستند. افراد بسیار بسیار زیادی در حال حاضر خیلی نامعقولند، و راستش، شما هم اول همین‌طور بودید. ( حضار می‌‏خندند) فقط بعد از اینکه به بلوغ رسیدید و چیزهای بد بیرون آورده شدند معقول‌‏تر شدید. زمانی که یک فرد عادی چیزها را می‌‏فهمد، یا تصمیم می‌‏گیرد که چیزی خوب است یا بد، این کار در سطح بسیار کم‌‏عمق و سطحی‌‏ای انجام می‌‏شود. حتی چیزهایی که به خانواده‌‏ی خود و به افرادی که در حق او خیلی کار انجام داده‌‏اند می‌‏گوید، به نظر راست می‌‏رسد ولی در حقیقت راست نیست، صادقانه نیست، او به وعده‌‏هایش عمل نمی‌‏کند، و از مسئولیت هر پیامدی شانه خالی می‌‏کند. پس فکر نکنید که آن مهم است. اگر می‌‏خواهید او را نجات دهید پس لازم است کمکش کنید که معقول شود.

پرسش: هنگام آشکارسازی حقیقت به چین به منظور مطابقت داشتن با روش افراد عادی، مطلب آشکارسازی حقیقت را کنار مضمونی قرار می‌‏دهیم که با وابستگی‌‏های افرادی عادی مطابقت دارد. چگونه باید این را به طور شایسته اداره کنیم؟ هرچند نوعی مضمون ناسالم مطابق وابستگی‌‏های افراد عادی باشد، باز هم نباید از آن استفاده کرد.

معلم: بعضی از شاگردان در واقع این را به من گفته‌‏اند: وقتی بعضی از شاگردان ما که قبلاً قدم پیش نگذاشته بودند یا خوب عمل نکرده‌‏اند قدم پیش می‌‏گذارند، بلافاصله می‌‏خواهند کارهای خوب بیشتری انجام دهند، و با شایستگی [حاصل از آن] اشتباهات‌‏شان را جبران کنند. ولی آنها سابقاً در سطوح‌‏شان تنزل داشته‌‏اند، بنابراین حالا بین آنها و آن تمرین‌‏کنندگانی که تمام مدت بخشی از اصلاح- فا بوده‌‏اند شکافی هست؛ ولی این شکاف چیزی نیست که آن شخص بتواند ببیند، هرچند مریدان‌ِ دیگر می‌‏توانند آن را ببینند، و مخصوصاً خود را در کارهای خاص اصلاح- فا یا درک‌‏ها نشان می‌‏دهد. بنابراین وقتی که او کارهای اصلاح- فای معینی را انجام می‌‏دهد یا چیزهای خاصی می‌‏گوید، مریدان دیگر دافا می‌‏توانند متوجه آن شوند. حالا، حرف من این نیست که این تمرین‌‏کنندگان اصلاً خوب نیستند، من گفته‌‏ام که اگر زمین خوردید، خودتان را بلند کنید و راه‌‏تان را از سر بگیرید-- استاد شما را ترک نخواهد کرد، و شما نباید اعتماد به‌‏نفس‌‏تان را از دست بدهید. هنوز فرصت هست، و هر طوری هم که باشد من شما را نجات می‌‏دهم. حالا آیا باز هم اعتماد به‌‏نفس ندارید؟ ( تشویق) پس حالا شما، تمرین‌‏کنندگانی که همیشه خوب عمل کرده‌‏اید، باید با مهربانی به آنها کمک کنید، و مثل طوری که موقع صحبت با تمرین‌‏کنندگان دیگر هستید خیلی جدی و سخت‌‏گیر نباشید. حتی اگر کلمات‌‏تان بی‌‏منظور باشند ممکن است او طور متفاوتی آنها را بشنود، پس لازم است با مهربانی حرف بزنید و به او بگویید که چگونه کارها را انجام دهد. البته، نباید بگذارید که متوجه این شود، چون یک‌‏بار که متوجه‌‏اش شود حس می‌‏کند که با او جور دیگری رفتار می‌‏کنید، و سپس در ذهنش موانعی شکل می‌‏گیرد و برای تفکر او ایجاد مشکل می‌‏کند. بعضی از تمرین‌‏کنندگان ما که اخیراً قدم پیش گذاشته‌‏اند نیز باید قدری به این مسئله توجه کنند-- گوش کردن به نصیحت دیگران سودمند است، این هرچه باشد تزکیه است. قبول کردن نصیحت صادقانه سخت است، ولی برای‌‏تان خوب است.

پرسش: علاوه بر تولید مقدار بسیار زیادی فیلم آشکارسازی حقیقت، آیا می‌‏توانیم تعداد کمی فیلم‌‏ سودمند برای برطرف کردن نیازهای مختلف مردم عادی بسازیم؟

معلم: باید به شما بگویم، ما واقعاً در حال حاضر زمان این کار را نداریم، زیرا مریدان دافا درحال ارائه‌ی هر چه در توان دارند در اعتباربخشی به فا هستند. اگر آنها ساخته شوند، به مردم عادی نفع می‌‏رسانند، شکی در این نیست-- فرهنگ طبیعی مردم درحال لغزش به پایین است. اما این کاری نیست که امروز انجام دهید. کاری است که در مرحله‌‏ی بعدی در آینده انجام می‌‏شود. بنابراین در حال حاضر مریدان دافا باید در قسمت آشکارسازی حقیقت انرژی بیشتری صرف کنند و بیشتر انجام دهند.

پرسش: آیا ما باید برنامه‌‏های آشکارسازی حقیقت را در تعداد زیاد بر روی اینترنت بگذاریم تا مریدان دافا در چین بتوانند از آنها برای تولید سی‌‏دی‌‏های تصویری استفاده کنند؟

معلم: البته که این کار خوبی است. و نه فقط باید این کار را انجام دهید، بلکه اگر می‌‏توانید باید در تعداد زیاد انجامش دهید. ذهن چینی‌‏ها خیلی عمیق مسموم شده است، و لازم است به آنها کمک کنید که حقیقت را متوجه شوند. بگذارید بدانند ما در پی نوعی هدف سیاسی نیستیم، و درعین بی‌‏گناهی شکنجه می‌‏شویم. از نگاه یک فرد عادی، مسلماً خواست‌‏مان این است که به مردم دنیا بگوییم ماهیت ما چیست. و از منظر فا، مسلماً در حال نجات آنها هستیم، نجات آنها از سرنوشت نابود شدن به ‌خاطر آن.

پرسش: زمانی که مریدان اصلاح- فا به فا اعتبار می‌‏بخشند، گذشته از کمال خودشان، آیا این همچنین اعتبار بخشیدن به فا به خاطر موجودات دیگر است؟

معلم: موجودات دیگر... فعلاً نیازی نیست نگران آنها باشید. ( معلم می‌‏خندد) اما، می‌‏توانم به شما بگویم که قبلاً حدود زمان ۲۰ ژوئیه ۱۹۹۹، زمانی که آن دسته‌‏های انبوه شیطان به پایین فشار داده می‌‏شدند، آنها درحقیقت همه‌‏ی افراد شیطانی در دنیا را کنترل می‌‏کردند. همه‌‏ی افراد عادی نیز کنترل می‌‏شدند، و نه فقط موجودات انسانی، حتی حیوانات و گیاهان هم کنترل می‌‏شدند. می‌‏توانستید ببینید که حتی هر ساقه‌‏ی علف و هر درخت به نظر می‌‏رسید که دشمنی بسیاری با ما دارد. سال دوم امور بهتر شدند، چون همه‌‏ی شیطانی که به پایین فشرده شده بود پاک‌سازی شد، و در آن زمان فقط قسمت موجود در چین باقی ماند، و آن به سرعت ذره ذره درحال پاک شدن بود. در حال حاضر مردم دنیا از همه مهم‌تر هستند، چون امروز هیچ کسی بدون اینکه دلیل بزرگی وجود داشته باشد در دنیا حضور ندارد.

پرسش: من دو پرسش دارم. اغلب احساس می‌‏کنم که هر روز سرم شلوغ است، هر روز درگیر انجام کارها هستم، و با این حال نتایج خوب نیست. و بعضی مواقع نسبت به کار معینی که در ارتباط با دافا است و نجات هم‌‏شاگردی‌‏ها احساس بی‌‏تفاوتی می‌‏کنم. چگونه باید این وضعیت را تغییر دهم؟

معلم: فقط می‌‏توانم به شما بگویم که به طور منطقی برای زمان‌‏تان برنامه‌‏ریزی کنید. زمان هر کسی محدود است، و استاد این را می‌‏داند. پس [باید سعی کنید پی ببرید که] چگونه حساب‌‏شده زمان خود را سهمیه‌‏بندی کنید. شما باید مریدان دافا و هم‌‏تزکیه‌‏کنندگان خود را رهایی دهید-- نمی‌‏توانیم بگذاریم شیطان وحشیانه و بی‌‏ممانعت آنها را شکنجه کند. در حقیقت، می‌‏خواهم به شما بگویم، همه‌‏ی روش‌‏هایی که آنها برای شکنجه و آزار دافا استفاده می‌‏کنند آخر حماقت است، و وقتی به عقب نگاهی می‌‏کنید می‌‏توانید ببینید که این حقیقت دارد، چراکه نیروهای کهن آن را این‌گونه نظم و ترتیب دادند. چگونه آنها می‌‏توانند شهروندان کشورهای دیگر را دستگیر کنند؟ آیا می‌‏دانید؟ زمانی که حقیقت را آشکار می‌‏کنید و یک‌‏بار که آمریکایی‌‏ها متوجه بشوند، مردم آمریکا به خشم می‌‏آیند. از همان زمان اصلاحات و گشودن درها به روی غرب، دولت چین خودش را به آب و آتش زده تا به دنیا نشان دهد که چقدر عالی است، تا که مردم با موجودیت حکومت حزب **** کنار بیایند. آیا همین‌‏طور نیست؟ با این وجود در خصوص اجتماع غرب، خصوصاً در بین مردم آمریکا، آنها همان موقع نسبت به حزب **** احساسی حاکی از بیزاری داشتند. وقتی آنها دست به این کارها می‌‏زنند فقط باعث می‌‏شود آمریکایی‌‏ها درون‌‏شان حس منفی بیشتری داشته باشند، و باعث می‌‏شود که ملت‌‏های دیگر در همه جای دنیا احساس بی‌‏نهایت منفی‌‏ای نسبت به آنها داشته باشند. حالا حتی در کشورهای دیگر هم درحال از دست دادن جای خود در قلب مردم هستند، و پیوسته این کارهای احمقانه را انجام می‌‏دهند.

پرسش: ما هنوز در به کارگیری قدرت تمام بدن خوب کار نکرده‌‏ایم، و بعضی اوقات احساس می‌‏کنم که هماهنگ‌‏کنندگان اصلی یا افراد مسئول در انجمن فالون دافا بر طبق فا کارها را انجام نمی‌‏دهند. آنها نمی‌‏خواهند آزادی عمل داده و به دیگران اجازه‌‏ی انجام کارها را بدهند، و ما برای به توافق رسیدن طی گفتگوها مشکل داریم. بعد می‌‏شنویم که آنها شخصاً توسط استاد گرا‌ن‌قدر انتخاب شده‌‏اند، بنابراین بعضی مواقع با اینکه می‌‏دانیم که در اشتباه هستند، هنوز مجبوریم حمایت‌‏شان کنیم. (حضار می‌‏خندند)

معلم: همان ابتدای سال گذشته به تمرین‌‏کنندگان در هر یک از انجمن‌‏های فالون دافا گفته بودم که وقتی به اعتباربخشی افراد منفرد به فا می‌‏رسد آزادی عمل بدهند، و اینکه هر شخصی لازم است مسیر خود را در اعتباربخشی ‌‏به فا بپیماید. تمرین‌‏کنندگان ما ممکن است ۱۰۰ درصد مواقع درست نباشند، ولی شما هماهنگ‌‏کنندگان ما، آیا شنیدید؟ تمرین‌‏کنندگان این‌گونه فکر می‌‏کنند-- آیا همگی شنیدید؟ البته خودتان تزکیه‌‏کننده‌‏اید، و استاد نمی‌‏تواند انتظار داشته باشد که امور را کامل و عاری از خطا انجام دهید، اما، حالا که تمرین‌‏کنندگان این افکار را دارند برنگردید و سرزنش‌‏شان کنید-- آنها این کار را به خاطر فا انجام می‌‏دهند، و من می‌‏توانم پیام‌‏های آنان را در هر کلمه و هر خط ببینم. به خاطر خودشان نیست، برای فا است. ( تشویق)

پرسش: سرمایه‌‏گذاری کردن می‌‏تواند پول به همراه بیاورد. ولی عده‌‏ای از مریدان فکر می‌‏کنند که استفاده کردن از پولی که در مدت دو یا سه سال عایدمان می‌‏شود خیلی دیر خواهد بود، و اینکه اگر مقداری پول داریم بهتر است به جای آن کار همین حالا آن را برای نجات مردم به کار ببریم.

معلم: این در ظاهر تا حدی منطقی به نظر می‌‏رسد، ولی واقعیت این است که هنوز به افراط رفتن است. من فکر می‌‏کنم که نمی‌‏توانید از زندگی‌‏تان غافل شوید و همه چیز را نادیده بگیرید. درحال گفتن این به شما هستم که آنچه درحال به‌جای گذاشتن هستید مسیر تزکیه برای مردم آینده است. اگر تمام مردم در آینده به این صورت به افراط بروند، به شغل یا کسب و کارشان اهمیتی ندهند، یا حتی درحالی که به دافا اعتبار می‌‏بخشند بروند و برای غذا گدایی کنند، این به‌‏هیچ‌‏وجه عملی نیست.

باید مطمئن باشید که زندگی‌‏تان برقرار است، و شغل‌‏تان را خوب انجام دهید. بگذارید به شما بگویم، شما عضوی از جامعه هستید، و باید بهترین سعی‌‏تان را بکنید که در هر شغلی که در جامعه دارید هر کاری را که قرار است انجام دهید خوب انجام دهید، باید هرجا که هستید فرد خوبی باشید، و به این شکل باعث شوید افراد جامعه همگی بگویند که شما فرد خوبی هستید. ( تشویق) موقع انجام کارها افراطی عمل نکنید. هر جنبه‌‏ی مسیری که برمی‌‏گزینیم باید درست باشد.

بعضی افراد می‌‏گویند، "من درحال طرح‌‏ریزی این هستم که پول بسیار زیادی دربیاورم تا بعداً بشود آن را برای فا به کار برد". آن آب دوردست ممکن است تشنگی فوری را فروننشاند، ولی این اشتباه نیست که بعضی مسائل افراد عادی‌‏‌‏وار را طرح‌‏ریزی کنید. لازم نیست درباره‌‏ی این صحبت کنید که مقداری پول دربیاورید که برای دافا استفاده کنید-- لازم نیست درباره‌‏ی دادن آن به دافا فکر کنید. اگر بخواهید درباره‌‏ی انجام نوعی کسب و کار بسیار عالی صحبت کنید، و با آن تجارت بزرگ پول بسیار زیادی دربیاورید، می‌‏توانید به همین بسنده کنید، ( حضار می‌‏خندند) و لازم نیست دافا را ذکر کنید. این قسمت آخر همیشه به نظرم یک توجیه است. ( حضار می‌‏خندند) علت این است که به شما گفته‌‏ام برای مریدان دافا ایرادی ندارد پول بسیار زیادی به دست بیاورند، و می‌‏توانید هر نوعی از کار را انجام دهید-- این موضوعی نیست. فقط اینکه در هر کاری که انجام می‌‏دهید لازم است بر طبق وجدان‌‏تان عمل کنید و فرد خوبی باشید. ( تشویق)

پرسش: وقتی انرژی بد می‌‏رسد، می‌‏توانم آن را حس کنم، و سعی می‌‏کنم افکار درست بفرستم تا جلوی نیروی شیطانی را بگیرم، ولی خواب‌‏آلوده و سست می‌‏شوم، و کارمای بیماری نشان می‌‏دهم. چگونه می‌‏توانم انرژی بد را متوقف کنم؟

معلم: بیش از حد از آن انرژی بد می‌‏ترسید. اگر بیاید، شما قادرید آن را منحل کنید، آن را برای استفاده‌‏ی خود ذوب کرده و به چی نخستین تبدیل کنید. مطلبی را به شما می‌‏گویم: قبل از اینکه فا را پخش کنم، و قبل از اینکه آن عناصر سطح بالا به اینجا بیایند، هیچ نیروی کهنی وجود نداشت، و آن وقت‌‏ها من راه‌‏های دیگری برای اداره کردن سردی داشتم. این چیزی بود که فکر می‌‏کردم: "تو سرد هستی، و سعی می‌‏کنی که من سردم شود-- آیا سعی می‌کنی که من یخ بزنم؟ من از تو هم سردتر می‌‏شوم، من تو را سرد می‌‏کنم". ( حضار می‌‏خندند. تشویق) یا، "سعی داری که من گرمم شود. برعکسش می‌‏کنم و کاری می‌‏کنم که تو گرمت شود-- آن‌‏قدر گرم که نتوانی تحملش کنی". فقط درحال گفتن این فکر هستم. ممکن است نتوانید این کار را کنید. ولی باید آن را با افکار درست اداره کنید، و نباید از آن بترسید. من الان درحال تشریح مطلبی بودم، ولی نروید و نامعقولانه عمل کنید! در مورد شاگردان جدیدتر، اگر فردی در واقع چیز بدی می‌‏فرستد نترسید. شما مرید دافا هستید-- استاد و فا را دارید! شاید در گذشته به آن چیزی بدهکار شدید، که در این صورت فقط آن را تسویه کنید. ولی شما تزکیه‌‏کننده‌‏اید، پس باید نگرانی‌‏هایتان را رها کنید، و استاد قطعاً از شما نگه‌‏داری می‌‏کند. حتی اگر آن بتواند چیزهای خاصی را در شما وارد کند، استاد سریع آن را برای‌‏تان به چیز خوبی تبدیل می‌‏کند. ( تشویق) استاد از شما مراقبت می‌‏کند چراکه تزکیه‌‏کننده‌‏اید. ولی اگر به این وابسته شوید، اگر وابستگی‌‏تان رشد کند-- "حالا ترسی ندارم. من استاد را دارم که که از من مراقبت می‌کند. ببینم چه بلدی"! ( حضار می‌‏خندند)-- آن‌‏وقت ذهنیت اتکای کامل شما دوباره وابستگی است. و وقتی استاد این وابستگی را می‌‏بیند از شما نگه‌‏داری نمی‌‏کند، و صبر می‌‏کند که اول وابستگی را رها کنید. فقط منظورم را می‌گویم. تزکیه... تزکیه راجع به ذهن است، درست است؟ نمی‌‏توانید سست شوید و خودتان را خوب اداره نکنید. به هر چیزی با افکار درست بپردازید، و از هیچ چیز نترسید-- "من در فای درست تزکیه می‌‏کنم، پس از چه باید بترسم"!؟

دلیلی که بسیاری از شاگردان در اردوگاه‌‏های کار اجباری به شدت شکنجه شده‌‏اند ترس‌‏شان است. صحبت کردن درباره‌ی آن آسان است، ولی در آن نوع وضعیت شیطانی و وقتی که زیر چنان فشاری هستید مسائل فرق می‌‏کند. اما به هر صورت هم که باشد، شما کسی هستید که به سمت خدایی شدن می‌‏روید، پس باید چه کار کنید؟! البته، در بین آنهایی که درگذشتند مواردی نیز هستند که در تاریخ توسط نیروهای کهن نظم و ترتیب داده شدند. برای مثال، قبلاً وقت آخرین دوره‌‏ی زندگی آن شاگردان، نیروهای کهن ممکن است گفته باشند، "اگر بخواهی وقتی دافا آموزش داده می‌‏شود دافا را کسب کنی باید این‌طوری بمیری. وگرنه نمی‌‏گذاریم وارد شوی". بی‌‏هیچ تردیدی، در آن زمان شاگردان با آن موافقت می‌‏کردند، موافقت می‌‏کردند که وقتی زمانش رسید زیر ضرب و شتم کشته شوند. البته، فقط مثالی می‌‏زنم. در تاریخ آنها واقعاً از راه‌‏های گریز بسیار بسیار زیادی مثل این سوءاستفاده کرده‌‏اند و نظم و ترتیب‌‏های بسیاری ساخته‌اند.

دلیل دیگری هست که چنین اتفاقی می‌‏افتد: تاریخ بسیار طولانی است. دیده‌‏اید که بعضی از پلیس‌‏های شیطانی در اردوگاه‌‏های کار اجباری در این شکنجه و آزار تعداد بسیار زیادی از مریدان دافای ما را کشته‌‏اند. اگر این در دوره‌‏ی اصلاح- فا اتفاق نمی‌‏افتاد و فرد شکنجه‌‏شده یک فرد عادی بود، و اگر زمانی که آن پلیس شیطانی بعد از مرگ بازپیدا می‌‏شد به این دوره برمی‌‏خورد، فا را کسب می‌‏کرد، و یک مرید دافا می‌‏شد، آن‌‏وقت آیا فردی که زیر ضرب و شتم کشته شده بود از او نمی‌‏خواست که زندگی‌‏اش را بازبپردازد؟ اگر آن موجود بگوید، "من هیچ غرامت دیگری نمی‌‏خواهم. فقط می‌‏خواهم زندگی‌‏ام را با من تسویه کند"-- آنگاه واقعاً وضعیت سختی است. می‌‏توانم به شما بگویم که استاد می‌‏تواند برای هر مسئله‌‏ای راه‌حلی نیک‌‏خواهانه فراهم کند. آن شاگرد هر چیزی به او بدهکار باشد، می‌‏توانم به شاگرد کمک کنم که برای او به بهترین شکل جبران کند. و اگر شاگرد آن را نداشته باشد، من، استاد او، می‌‏توانم آن را به او بدهم-- "به تو سعادت می‌‏دهم. به خاطر مرگت، حالا می‌‏توانی پاداش صعود به آسمان را داشته باشی، پس آیا این نتیجه‌‏ی حتی بهتری نیست؟" ولی آن موجود نفرت بسیار زیادی دارد، و دست‌‏بردار نیست-- "می‌‏گذاری به آسمان بروم؟ حتی اگر بگذاری خدا هم شوم این کار را نمی‌‏کنم. فقط انتقام می‌‏خواهم". اینجاست که کار سخت می‌‏شود. به سادگی‌ِ چیزی که فکر می‌‏کنید نیست! به من بگویید، آن‌‏وقت چه کار می‌‏توانیم کنیم؟ تعداد شاگردانی که در گذشته حیاتی را بدهکار شده‌‏اند کم نیست، اما استاد برای‌‏تان به همه‌‏ی آنها راه‌حلی نیک‌‏خواهانه بخشیده است.

اما هر طوری هم که باشد، حتی اگر واقعاً پیش از موقع درگذرید، چیزی که انتظارتان را می‌‏کشد کمال است! ( تشویق) این را از آن نقطه‌‏نظر این‌‏گونه بیان کرده‌‏ام. با وجود اینکه این را گفته‌‏ام، تا زمانی که مسیری درست را بروید در واقع می‌‏توانم به هر چیزی راه‌حلی نیک‌‏خواهانه بدهم. می‌‏توانم آن تفکر افراطی را مطمئناً خوب کنم، و آن‌‏وقت می‌‏توانم کاری کنم که زندگی‌‏اش را پس نخواهد، چراکه من می‌‏توانم گره‌‏ ذهنی او را با فا باز کنم-- می‌‏توانم هر کاری کنم. ولی وقتی وابستگی‌‏هایی دارید و نمی‌‏توانید رها کنید، آنگاه نمی‌‏شود آن گره‌‏ را باز کرد و استاد در موقعیت سختی قرار می‌‏گیرد.

پرسش: این پدیده وجود دارد: بعضی جاها وقتی فا را گروهی مطالعه می‌‏کنند، تمایل دارند مقالات جدیدی را که استاد منتشر کرده‌‏اند خیلی بخوانند، و به آن اندازه جوآن فالون را به صورت مکرر نمی‌‏خوانند. و وقتی فا را در گروهی بزرگ مطالعه می‌‏کنند، عده‌‏ی کمی از افراد مسئول غالباً در مورد فایی که استاد به گروه‌‏های کوچکی آموزش داده‌‏اند صحبت می‌‏کنند.

معلم: اینجا دو موضوع هست. اولین موضوع این است که آنچه اخیراً در وقت‌‏های مختلف گفته‌‏ام مکمل جوآن فالون هستند. فقط ارتباط‌‏شان را به خاطر داشته باشید، و اینکه چیزی که باید به طور متناوب مطالعه کنید جوآن فالون است. موضوع دوم این است که بعد از اینکه عده‌‏ای از شاگردان ما صحبت‌هایم در موقعیت‌‏های به‌‏خصوص را شنیدند، رفتند و آن را دهان به دهان پخش کردند. من پیش از این درباره‌‏ی این موضوع بارها صحبت کرده‌‏ام. چیزی که در موقعیت‌‏های به‌‏خصوص می‌‏گویم کاربرد جهانی ندارد، و شاید به طور خاص هدفش آن افرادی بود که حاضر بودند. اگر برگردید و به دیگران بگویید، وقتی آن را به آنها می‌‏گویید آن معنای درونی را که همراه کلمات من بود نخواهد داشت، و، آن سایرین مخاطب مورد نظر نیستند. بنابراین اثر خود را از دست خواهد داد، و وقتی دیگران آن را می‌‏شنوند احساس ناراحتی می‌کنند. در عین حال، وقتی آن را می‌‏گویید وابستگی‌‏هایتان را نیز در آن می‌‏گذارید. بیشتر اوقات نوعی خودنمایی مطرح است، ظریف و نیمه‌‏آگاهانه. فکر می‌‏کنم که بعد از این باید پخش کردن آن چیزها را متوقف کنید. بعد از اینکه صحبت‌هایم را می‌‏شنوید، می‌گویم صرفاً بگذارید باشد. می‌‏دانید، آن تزکیه‌‏کنندگانی که هزار سال تزکیه می‌‏کردند، بعد از اینکه ذره‌‏ای از حقیقت را یاد می‌‏گرفتند آن را پیش خودشان نگه می‌‏داشتند. صدها سال، یا حتی هزار سال آن را نگه می‌داشتند و آن را به دیگران نمی‌‏گفتند ( حضار می‌‏خندند)-- "اگر کسی بخواهد در مورد این یک‌‏ذره چیزی که دارم بداند، آن‌ها باید چیزی در عوضش بدهند"! ولی شماها، "ور ور ور..." می‌‏روید و همه‌‏اش را می‌‏گویید! ( معلم می‌‏خندد) شما چیزها را درون‌‏تان نگه نمی‌‏دارید. ( حضار می‌‏خندند)

پرسش: مریدان دافا در سرزمین چین به چه صورت به کمال خواهند رسید؟

معلم: یکسان خواهد بود، صورت کلی یکسان است. اما یک چیز هست: اگر فرد را من نپذیرم و رد کنم، عملی نیست. بنابراین برای آنهایی که زود درگذشتند، با اینکه تعیین کردم که آنها به کمال می‌‏رسند، در حقیقت در مکان خاصی منتظرند. باید من آنها را بپذیرم. آنهایی را که من نپذیرم تصدیق نمی‌‏شوند. بنابراین تمام آنها منتظر نتیجه‌‏ی نهایی هستند. البته، حالا درحالی که منتظرند هیچ سختی‌‏ ندارند. خودآگاه آنها به طور کامل واضح و روشن و در حالت یک خدا است، و این فقط مسئله‌‏ی برگشت به جایگاه‌‏شان است.

پرسش: در این زمان حیاتی در اصلاح- فا، بعضی از هم‌‏تزکیه‌‏کنندگان قدیمی، در زمان‌‏های مختلف، تا درجاتی مختلف محنت‌‏هایی داشته‌‏اند. ما چگونه باید با این هم‌‏تزکیه‌‏کنندگانی که محنت‌‏هایی را تجربه می‌‏کنند رفتار کرده و کمک‌‏شان کنیم؟

معلم: در تزکیه اینکه شخصی زودتر شروع کرده است یا دیرتر اهمیتی ندارد. و اینکه کسی خوب تزکیه می‌‏کند هم به این نیست که زودتر شروع کرده یا دیرتر. اگر فردی بتواند افکار درست و اعمال درست داشته باشد، و وابستگی‌‏هایش را رها کند، آن‌‏وقت او فرق می‌‏کند. دار و دسته‌‏ی بد و شیطانی اراذل در سرزمین چین که درحال شکنجه‌‏ی مریدان دافا بوده‌‏اند درباره‌ی آن این‌گونه فکر کرده‌اند، "آهان، او شاگرد قدیمی است. اگر وادارش کنیم چیزی بنویسد دیگران هم پیروی می‌‏کنند". اما مگر چنین چیزی می‌‏شود؟! وقتی افراد عادی تزکیه‌‏کنندگان را شکنجه و آزار می‌‏دهند هیچ‌‏گاه نمی‌‏توانند آن‌ها را درک کنند. هر کسی خودش را تزکیه می‌‏کند و در مسیر خودش می‌‏رود، و هیچ کس به هیچ کسی نگاه نمی‌‏کند، نگاه نمی‌‏کند کسی پیر است یا جوان، یا فردی تمرین را زود شروع کرده است یا دیر. به عنوان استاد، من تمام مریدان را به یک شکل راهنمایی می‌‏کنم. بنابراین در مورد اینکه چگونه می‌‏توانید به آن فرد کمک کنید، کاری که از دست‌‏تان برمی‌‏آید این است که، اول از همه، به او کمک کنید که مسائل را از فا درک کرده و رشد کند. و کار دیگر این است که همه‌‏ی شما با هم افکار درست بفرستید، و آنچه را یک مرید دافا برای نجات موجودات ذی‌‏شعور باید انجام دهد بیشتر انجام دهید. تمام این چیزها می‌‏تواند به فرد کمک کند.

پرسش: هر زمان که در اصلاح- فا پیشرفت مهمی می‌‏کنیم، همیشه بعضی رویدادهای عادی ناگهان اتفاق می‌‏افتد که تداخل ایجاد کنند. مثلاً رویداد "۱۱-۹"، حادثه‌‏ی شاتل فضایی، موضوع عراق، موضوع کره [شمالی]، و غیره. ما چگونه باید به این مداخله نگاه کنیم؟

معلم: همین‌‏طور است. چرا آن کشورهایی که از عدالت دفاع می‌‏کنند چشم‌‏شان را به روی شکنجه و آزار حکومت چین علیه چنین گروه بزرگی از مردم جامعه که بخشی از جریان اصلی اجتماع هستند، می‌‏بندند؟ چرا ساکت می‌‏مانند؟ آنها برای خود دلایلی دارند، ولی تداخل نظم و ترتیب داده شده توسط نیروهای کهن هم هست، که آنها را سرگرم آن تروریست‌‏ها می‌‏کنند. برای همین است که هر چند وقت یک‌‏بار تروریست‌‏ها پیدای‌شان می‌‏شود، هر از چند گاهی حواس آنها را پرت می‌‏کنند، و مانع از این می‌‏شوند که آنها روی هدف‌ِ واقعی‌ِ بودن‌‏شان متمرکز شوند.

پرسش: درود به استاد از جانب مریدان در انگلستان.

معلم: متشکرم!

پرسش: ما به منظور نجات اعضای خانواده‌‏مان که در چین بازپیدا شده‌‏اند، نمایش‌‏های طنزآمیزی ساخته‌‏ایم و آنها را در خیابان اجرا می‌‏کنیم. یکی از ما باید نقش یک آدم پلید و شیطانی را بازی کند. استاد، آیا درست است که از یک مرید دافا خواست آن نقش را بازی کند؟

معلم: مهم نیست. اشکالی ندارد که آن نقش را بازی کند. ولی، وقتی من می‌‏بینم مریدان دافایمان نقش آن افراد بد را بازی می‌‏کنند راحت نیستم. اگر لازم است، پس فقط انجامش دهید، اهمیتی ندارد، و در حقیقت تأثیری روی هیچ چیز ندارد. به هر صورت، غیر از این، چه کاری از دست‌‏تان بر می‌‏آید-- باید مریدان دافا باشند که به فا اعتبار می‌‏بخشند. من معمولاً در رسیدن به بعضی ایده‌‏ها به آنها کمک می‌‏کردم، و پیشنهاد کردم که وقتی برنامه‌ی تلویزیونی درست می‌‏کنیم شاید بتوانیم از دوستان‌‏مان بخواهیم که نقش‌‏های منفی را بازی کنند. (حضار می‌‏خندند) شما صرفاً از آنها می‌‏خواهید که بازیگر باشند. الان پولی موجود نیست، اما در آینده وقتی به سود رسیدید، وقتی که پول داشتید می‌‏توانید به آنها بپردازید. (حضار می‌‏خندند) شوخی بود! واقعاً، به هر حال، اهمیتی ندارد.

پرسش: آیا در آینده نژاد بشر و موجودات دیگر هم‌‏زمان با هم وجود خواهند داشت؟ مریدان چگونه باید به آن فکر کنند؟

معلم: آیا در آینده نژاد بشر و موجودات دیگر هم‌‏زمان باهم وجود خواهند داشت؟ یک‌‏بار که اصلاح دنیای بشری توسط فا اتفاق بیفتد همان موقع تغییرات خیلی زیادی در کار نخواهد بود. در مورد اینکه در آینده روی زمین چه چیزی وجود خواهد داشت، این به نیازهای نژاد بشر بستگی خواهد داشت. هرچیزی در آسمان اعجاب‌‏انگیز است، آن‌‏قدر عالی که نمی‌‏شود گفت. حتی خدایان، یعنی، خدایانی که بعد از حل و فصلِ نیک‌‏خواهانه وارد کیهان جدید می‌‏شوند جا می‌‏خورند. ( تشویق) انسان‌‏ها فکر می‌‏کنند که خدایان اعجاب‌‏انگیز هستند، و اینکه دنیاهای خدایان عالی است، ولی اگر آنجا می‌‏رفتند و نگاهی می‌‏انداختند، پی می‌‏بردند که آن مکان‌‏های قدیمی دیگر به آن عالی‌‏ای نیستند-- این‌‏قدر فرق زیاد است. در مورد اهریمن‌‏ها، آنها نیز اعضای کیهان هستند. در کیهان، تناظر بین موجودات مثبت و منفی نمی‌‏تواند حذف شود.

ساعت چند است؟ ( تشویق) آیا باید اینجا خاتمه دهیم؟ این تمام صحبتم است. ( تشویق طولانی برای درخواست از معلم که بماند) پس پرسش‌‏های دیگری را هم پاسخ می‌‏دهم. ( تشویق)

پرسش: ممکن است به ما بگویید که در مورد دعوی قانونی علیه آن بدنهاد، آن سردسته‌‏ی اهریمن در چین، چه نظری دارید؟ (حضار می‌‏خندند)

معلم: در چین برای همه ممکن نیست که واقعیت‌‏ها را بدانند و بنابراین در مورد فالون گونگ با نگرشی مثبت آگاه شوند، ولی همه به آن بدنهاد ناسزا می‌‏گویند-- این‌‏قدر بد است. ( تشویق) پس آیا نباید آن را به دادگاه فرستاد؟ ( تشویق) ( معلم می‌‏خندد) ( تشویق)

پرسش: استاد گرانقدر، لطفاً مرا در این مورد روشن کنید: وقتی که ما روبروی کنسولگری چین تظاهرات می‌‏کنیم، شیطان پلیس‌‏ها را زیر کنترل می‌‏گیرد تا برای ما دردسر درست کنند. من فکر می‌‏کنم که طبق آنچه شما، استاد گرانقدرمان، گفته‌‏اید، ما باید سه کار را به خوبی انجام دهیم، که اولین آنها آشکارسازی واقعیت‌‏ها است. و شما گفتید که وقتی به مشکلات برمی‌‏خوریم نباید تغییر مسیر بدهیم بلکه باید با آنها رودررو شویم...

معلم: درست است. وقتی با آن نوع وضعیت مواجه می‌‏شویم باید آن را حل و فصل کنیم. یادتان باشد: هرجا مشکلی پیش می‌‏آید، همان‌جا جایی است که لازم است واقعیت‌‏ها را روشن کنید. ( تشویق) در مورد اینکه نتیجه‌ی خوبی بگیرید یا نه، به طرف مقابل نگاه نکنید، [نتیجه‌‏ی کار‌‏] از ذهن شما ناشی می‌‏شود. اگر بخواهید نتیجه خوب باشد خوب می‌‏شود. و اگر قصد نداشته باشید آن را خوب کنید، یا اگر ذهن‌‏تان متزلزل باشد، آن‌‏وقت اصلاح کردن امور آسان نیست. به عبارت دیگر، لازم است افکار درست قوی داشته باشید. اگر درحال فکر کردن درباره‌‌ی این هستید، "من واقعاً درحال نجات شما هستم. واقعاً درحال گفتن واقعیت‌‏ها به شما هستم"، آن موقع نتیجه خوب می‌‏شود. بهترین سعی‌‏تان را بکنید که با افراد خارج از سرزمین چین نیز با مهربانی رفتار کنید. البته، خارج از چین نیز، افرادی هستند که امیدی به آنها نیست. شاید به آنها بربخورید، شاید برنخورید. اما هر طور هم که باشد، ما باید خودمان به شکل درست و صالح رفتار کنیم. دست‌‏کم نباید ناامیدشان کنیم، نباید موجودات ذی‌‏شعور را ناامید کنیم. حاصل بسیاری از چیزها به این بستگی دارد که مردم چگونه آنها را اداره می‌‏کنند. بهترین سعی‌‏تان را بکنید، و مسائل را بدتر نکنید.

پرسش: همسرم به خاطر اعتباربخشی به فا آزادی‌‏اش را از دست داده است. چون بچه‌‏ی کوچکی دارم که فقط چند سالش است در اعتباربخشی به فا مانند همسرم عمل نخواهم کرد، و در عوض، مشغول کارهایی بوده‌‏ام که برایم امن‌‏ترند. آیا این کار درست است؟ همچنین مایلم درود مریدان دافای ژنگ‌‏ژو را به استاد برسانم.

معلم: متشکرم. اگر به نظر شمای مرید دافا کارتان درست است، انجامش دهید. افراد در روند تزکیه درک‌‏های مختلفی دارند و در وضعیت‌‏های مختلفی‌‏اند. این‌ها مسئله‌‏ای نیست. سطحی که در تزکیه‌‏تان می‌‏توانید موضوعات را درک کنید، و حدّی که می‌‏توانید امور را انجام دهید، هر دوی‌شان تجلی قلمروی تزکیه‌‏تان هستند. به عبارتی، اگر بتوانید فوق‌‏العاده خوب عمل کنید البته بهتر است، ولی نمی‌‏شود این را اجبار کرد. من الزام دیگری برایتان ندارم. هیچ موقع نگفته‌‏ام که باید این‌‏قدر و این‌‏قدر خوب عمل کنید. همیشه خود شما امور را اداره کرده‌‏اید. درک‌تان بر اساس حقایق فا به هر ارتفاعی برسد، همان حد می‌‏توانید امور را انجام دهید. هر کاری که انجام داده‌‏اید برای خودتان انجام شده است، و ابداً برای من نیست. ( معلم می‌‏خندد) بگذارید این‌‏طور بگویم: استاد است که به شما کمک می‌‏کند، هیچ‌‏وقت شما کمک استاد نمی‌‏کنید. ( تشویق) وقتی در آینده وضعیت واقعی را دیدید [با حیرت] می‌‏گویید، "پس این‌‏طور بود"!

پرسش: امروز جشن فانوس است. از استاد گرانقدرمان برای آموزش فا و نجات ما، و برای اینکه جشن فانوس را با ما سر کردند تشکر می‌‏کنیم. این شاگردان نمی‌‏خواهند استاد بروند. ( تشویق)

معلم: اوه، راستش یاد این نبودم. وقتی به جشن‌‏ها و تعطیلی‌‏ها می‌‏رسد، اگر به من نگویید یادم می‌‏رود، من این‌‏طورم. امروز جشن فانوس است، پس آیا این‌جا جمعی بزرگ دوباره دور هم جمع نشده است؟ ( تشویق طولانی)

پرسش: وقتی مطالب روشن‌‏گری حقیقت به سرزمین چین می‌‏فرستیم، آیا می‌‏توانیم شعرها و مقاله‌‏هایتان و کتاب‌‏های دافا را نیز برایشان بفرستیم؟

معلم: مسئله‌‏ای نیست، هیچ مسئله‌‏ای نیست. می‌‏توانید آنها را برای مردم عادی بفرستید. مسئله‌‏ای ندارد، به‌‏شرطی که آن فرد بخواهد آنها را بخواند. شکنجه و آزار الان مدتی طولانی است که ادامه پیدا کرده، و خیلی‌‏ها واقعاً می‌‏خواهند حقیقت را درباره‌ی فالون گونگ بدانند ولی نمی‌‏توانند کتاب‌‏ها را پیدا کنند. وقتی آن زمان، نیروهای کهن شیطان را واداشتند که کتاب‌‏ها را بسوزاند می‌‏دانید بهانه‌‏شان چه بود؟ چرا کتاب‌‏ها را سوزاندند؟ آن موقع این‌‏قدر کپی‌‏های زیادی از جوآن فالون در سرزمین چین بود که دیگر همه‌‏جا بودند. اما خیلی از شاگردان متوجه نشدند که باید حرمت کتاب را نگه دارند، و مردم عادی از این هم کمتر برایش احترام قائل می‌‏شدند. خدایان تحمل این را نداشتند، چون‌‏که آن "قانون آسمان" است، قانونی که کیهان را خلق کرد! بنابراین نیروهای کهن خواستند که کتاب‌‏ها به شدت کمیاب شوند، و مردم را وادار کردند که دنبال فا بگردند، به آن احترام بگذارند، و از آن به بعد درک کنند که این فا چقدر باارزش است. آن زمان برای این کار بهانه‌‏شان این بود.

پرسش: ظاهراً بعضی هم‌‏تمرین‌‏کنندگان در منطقه‌‏ی ما هنوز اصلاح- فا را درک نمی‌‏کنند. درکشان در زمینه‌‏های دیگر هم آن‌‏چنان خوب نیست. چگونه می‌‏توانم به آنها کمک کنم رشد کنند؟

معلم: هیچ چیز را نمی‌‏شود زور کرد. اینکه کسی بخواهد تزکیه کند یا نخواهد، کلاً با خودش است. فقط می‌‏توانیم به او نصیحت کنیم که کاری که خوب است را انجام دهد، و فقط می‌‏توانیم تمام سعی‌‏مان را کنیم که به آنها یادآوری کنیم، بعضی موضوعات را به آنها بگوییم، و اصول را واضح برایشان توضیح دهیم. زور و اجبار کارساز نیست. وقتی نکاتی را که باید می‌‏گفتید گفتید، ممکن است حل شود، و ممکن هم هست که آن فرد وابستگی‌‏هایی داشته باشد.

پرسش: در کار دافایمان، بعضی‌‏هایی که مقام مسئولیتی دارند حقیقت را نمی‌‏گویند و برای اینکه امور خوب پیش برود کارها را به روش‌‏های بشری انجام می‌‏دهند. آیا علتش این است که فا را خوب مطالعه نکرده‌‏اند، علایق خودخواهانه‌‏ای دارند، یا اینکه قصد و غرض‌‏هایی در سر دارند؟

معلم: قصد و غرض؟ نمی‌‏توانید این‌‏طور بگویید. بین آنهایی که اینجا نشسته‌‏اند، یکی دو نفر هستند که کمی غیرعادی‌‏اند، اما می‌‏خواهم به شما بگویم، استاد باز هم نمی‌‏خواهد از شما دست بکشد، و باید ببینم که آیا می‌‏توانید موفق شوید. ( تشویق) اگر بتوانید، از شما مراقبت می‌‏کنم. به شما بستگی دارد. در مورد سایرین، اگر درحال گفتن این هستید که لابلای کسانی که اینجایند کسی می‌‏خواهد به فا صدمه بزند یا کسی می‌‏خواهد کارهای دیگری انجام دهد، غیرممکن است. کسانی که مقام مسئولیتی دارند نیز تزکیه‌‏کننده هستند، و آنها نیز مسلماً افکار بشری‌‏شان را نشان می‌‏دهند. می‌‏گویم نباید از آنها انتظار بیش از حد داشته باشید. ولی آنها کسانی‌‏اند که مسئولیت دارند، و کارهایی که می‌‏کنند تأثیر خاصی همراه خود دارد. پس وقتی مسائلی می‌‏بینید باید به آنها اشاره کنید. اگر گوش نکنند، آن‌‏وقت می‌‏توانید آن را به انجمن دافا اطلاع دهید.

پرسش: من مرید شمایم، اما قرض و بدهی اسباب ناراحتی‌‏ام شده است. آیا می‌‏توانم از راه شکل اصلاح- فا آنها را تسویه کنم؟

معلم: استفاده از دافا برای امور شخصی‌‏تان... به‌‏گمانم چنین فکری درست نیست. به عنوان مرید دافا، وقتی واقعاً بتوانید خوب عمل کنید، فکر می‌‏کنم گرفتاری‌‏هایتان به آن مطلقی‌‏ که به نظرتان می‌‏رسد نباشند. چون وقتی نگاه‌‏تان به امور نمی‌‏تواند از فا باشد گرفتاری‌‏های مردم عادی را صرفاً گرفتاری‌‏های مردم عادی می‌‏بینید. به‌‏چشم انسان‌‏ها امور بی‌‏تغییرند، ولی به‌‏چشم خدایان تمام اینها تغییر می‌‏کنند. شما ناراحتی دارید، و استاد هم ناراحت شماست – ناراحتم که وابستگی‌‏هایتان را رها نکرده‌‏اید و به درک سطح بالایی از فا نرسیده‌‏اید، و اینکه وقتی یک مشکل را حل می‌‏کنید مشکلات جدید درست می‌‏کنید. ( آه) این سرزنش نیست! همه‌‏ی حرف‌‏های استاد فا است.

پرسش: این موضوع همیشه ذهنم را مشغول کرده، شاید نباید برای تحقیق روی ابزاری برای درهم‌‏شکستن مسدودسازی اینترنت منابع انسانی و مادی خیلی زیادی را بهکار ببریم؟ شاید باید کارهایی انجام دهیم که زمان کمی ببرند و بسیار کارآمد باشند؟

معلم: درک‌‏های مختلفی در این باره هست. فقط می‌‏توانم بگویم که درک‌‏های مختلفی هست. کارهایی که بسیار کارآمد باشند البته که باید انجام شوند، بحثی در این مورد نیست. اما در مورد درهم‌‏شکستن مسدودسازی اینترنت، فکر کنید، شیطان درحال شکنجه‌‏ی ما و پخش دروغ‌‏های بزرگ است – چطور می‌‏توانیم آنها را برملا نکنیم؟ باید بگذاریم مردم دنیا سرشت بد آنها را ببینند، اعمال پلید را ببینند، و حقیقت را ببینند! پس باید آن را درهم‌‏بشکنیم. در بین مریدان دافا تعداد خیلی زیادی دانشمند تراز اول وجود دارد. توان در هم شکستنش را داریم. آنها هرگز نتوانسته‌‏اند وب‌‏سایت مینگ‌‏هویی را مسدود کنند! ( تشویق گرم) اما این حرف نیز درست است که نباید بیش از حد از منابع انسانی‌‏مان استفاده کنیم. با این حال، افراد خیلی زیادی هم نیستند که درگیرند، مگر نه؟

پرسش: وقتی فا دنیای بشری را اصلاح می‌‏کند هیچ مسدودسازی‌‏ای نخواهد بود. آیا همه‌‏ی این امر باید از طریق روش‌‏های مریدان در دنیای بشری صورت بگیرد؟

معلم: وقتی این مسدودسازی را می‌‏شکنیم درحال نفی نظم و ترتیب‌‏های نیروهای کهن هستیم. ما این شکنجه و آزار و یا این مسدودسازی را قبول نخواهیم کرد. زمانی که فا دنیای بشری را اصلاح می‌‏کند، و خدایان و بودایان به‌طور باشکوهی به نمایش درمی‌‏آیند، مردم هیچ راهی جز حرف‌‏شنوی ندارند! وضعیت چیز دیگری خواهد بود.

پرسش: آیا مریدان زودتر باخبر خواهند شد که فا چه لحظه‌‏ای دنیای بشری را اصلاح می‌‏کند؟ ( حضار می‌‏خندند)

معلم: حدی که تزکیه کرده‌‏اید با هم فرق می‌‏کند، و وضعیت تزکیه‌‏تان یکی نیست. بعضی شاگردان می‌‏توانند زودتر بفهمند، و بعضی شاگردان نمی‌‏توانند. بفهمید یا نفهمید اهمیت ندارد، و تأثیری روی پیشرفت کمال شما یا سطح‌تان نمی‌‏گذارد. به هیچ وجه. چرا این‌‏همه درباره‌اش فکر کرد؟ اصلاح دنیای بشری توسط فا، ساده بگوییم، واقعاً زیاد ارتباطی به شما ندارد. شما مریدان دافای دوره‌‏ی اصلاح- فا هستید! ( تشویق)

پرسش: درحال حاضر بعضی شاگردان نشانه‌‏های بیماری دارند، آنهم از نوع جدی. به‌‏زحمت می‌‏توانند کتاب را بخوانند، تمرین کنند، یا افکار درست بفرستند.

معلم: می‌‏گویم که این‌ها مشکلات واقعی‌‏ هستند. بعضی شاگردان وابستگی‌‏هایشان را نشان می‌‏دهند، ولی بعضی شاگردان نشان نمی‌‏دهند، آنها را پیش خودشان نگه می‌‏دارند و فوق‌‏العاده وابسته‌‏اند، و دست‌‏آخر خودشان نمی‌‏توانند آنها را رها کنند. شیطان شما را مرتب غیرطبیعی‌‏تر می‌‏کند، و کاری می‌‏کند که افتادن سختی کنید – این‌‏قدر سخت که تا عمر دارید از یادتان نرود. این‌‏طور انجامش می‌‏دهند، پس زیادی وابسته نشوید. بعد که مشکل پیش می‌‏آید از استاد می‌‏پرسید باید چه‌‏کار کنید، اما در اصل وابستگی‌‏هایتان باعث آن شده است. استاد در موردش کاری خواهد کرد.

بعضی‌‏ها هم هستند که چیزهای دروغین می‌‏شنوند. فقط می‌‏توانم اسمش را شنیدن دروغین بگذارم. در اصل واقعاً چیزی شنیدید، اما چیزی که شنیدید استاد نبود – آنها صدای استاد را جعل می‌‏کنند! و حتی تصویرم را نیز جعل می‌‏کنند، و از وابستگی‌‏هایتان استفاده می‌‏کنند که فریب‌تان بدهند. شما که مرید دافایید باید موضوعات را از فا متوجه شوید. شما مریدان دافایی هستید که درستی و ابهت دارید. باید با عقل و منطق فکر کنید که آیا چیزی با فا هم‌خوانی دارد یا نه. و بعد بعضی شاگردان هستند که همیشه شیفته‌‏ی توانایی‌‏های فوق‌‏عادی‌‏اند. اجازه دادم بعضی شاگردان بعضی وضعیت‌‏های اصلاح- فا را در بعدهای مختلف ببینند، به این قصد که اعتمادبه‌‏نفس شاگردان در اعتباربخشی به فا را افزایش دهم، اما بعضی شاگردان هنوز نمی‌‏توانند این موضوع را درست اداره کنند، بر پایه‌‏ی فا تزکیه نمی‌‏کنند، و وقتی اتفاقی می‌‏افتد حتی می‌‏روند از یک شاگردی که توانایی‌‏های فوق‌‏عادی دارد می‌‏خواهند که برایشان نگاهی به مسائل بیندازد، و آن‌‏وقت آن دیده‌‏ها را راهنمای انجام کارهای مرتبط به دافا و تزکیه می‌‏گیرند. این کار بسیار خطرناک است. چه کسی ممکن است بتواند جوهر‌‏ اصلاح- فا را ببیند؟ و چه کسی امکانش هست که بتواند وضعیت کسانی که در دافا تزکیه می‌‏کنند را توضیح دهد؟ تجلی‌‏های سطوحِ بی‌نهایت پایین، وضعیت نهایی و واقعی نیستند. اگر بر پایه‌‏ی فا تزکیه نکنید، اگر طبق فا عمل نکنید، آن‌‏وقت آیا هنوز مرید دافایید؟ هروقت اتفاقی می‌‏افتد می‌‏روید از آن فرد می‌‏خواهید که ببیند قضیه چیست، اما او چه می‌‏بیند؟ چه کسی امکانش هست بتواند وضعیت نهایی شما را ببیند؟ فرزند خودتان هم نمی‌‏تواند آن را ببیند. قبل از این گفته‌‏ام که حتی بین خودتان، بین مریدان دافا، اجازه‌‏ی دیدنش را ندارید. اگر وضعیت واقعی تزکیه‌‏تان را می‌‏شد دید، آن‌‏وقت چه چیزی برای تزکیه‌‏کردن شما وجود داشت؟ اگر به شما گفته می‌‏شد همه چیز حل بود. نمی‌‏شود آن را دید! دلیلش این است که در سطوح مختلف تجلی‌‏های مختلفی هست، و برای موجوداتِ یک سطح خاص، تجلی آن سطح، حقیقت است، بنابراین در هر سطح، در یک‌‏یک سطح‌‏ها، حقیقت وجود دارد. اما آنها تجلی‌‏های مختلف یک چیز در سطوح مختلف‌‏اند، درحالی که تجلی بنیادی‌‏ترین چیز در بالاست، و وقتی به آن آخر می‌‏رسد، فقط آن‌‏ موقع پایانی‌‏ترین چیز بنیادی یافت می‌‏شود. پس، از کدام سطح ممکن است بتوانید وضعیت نهایی و واقعی یک مرید دافا، وضعیت واقعی اصلاح- فا، یا وضعیت واقعی استاد را ببینید؟ اگر امروز می‌‏توانستید وضعیت واقعیِ نهایی مریدان دافا و استاد را ببینید، و حقیقت دافا را، آن‌‏وقت شما امروز لرد این کیهان بی‌‏حد هستید! آیا همه‌‏ی این‌ها را می‌‏بینید؟ آیا همه‌‏چیز پیش چشم شماست؟ چطور می‌‏توانید این‌‏قدر نادان باشید؟! تا حالا بارها در فا درباره‌ی این صحبت کرده‌‏ام. چرا این‌‏طور است که حتماً حتماً باید با شما مداخله شود؟ ( معلم می‌‏خندد)

پرسش: اگر مریدان از شغلشان استفاده کنند که به مردم در مورد حقایق‌‏فای جن- شن- رن کیهان بگویند، و آنها را با ظرافت به دست مردم بیشتری در دنیا برسانند...

معلم: فکر نکنم این کار اشکالی داشته باشد. می‌‏توانید انجامش دهید.

پرسش: یک نفر دیگر نمی‌‏تواند مثل قبل مستقیماً برای دافا وقت بگذارد. ممکن است لطفاً به من بگویید که آیا هنوز تعریف مرید دافای دوره‌‏ی اصلاح- فا در مورد او صدق می‌‏کند؟

معلم: آیا از هر نظر کارهایی که مرید دافا باید انجام بدهد را خوب انجام داده‌‏اید؟ اگر این‌‏طور است که کارتان درست بوده. ( معلم می‌‏خندد) نگران نباشید، و این شامل بعضی‌‏هایی که زمین خورده‌‏اند هم می‌‏شود. فقط زود باشید بلند شوید.

پرسش: به عنوان دانشجوی مقطع دکترا، خوب انجام دادن تحقیق علمی‌‏ام لازمه‌‏اش این است که کاملاً خودم را وقف آن کنم، اما همین‌‏طور باید فا را هم مطالعه کنم، واقعیت‌‏ها را روشن کنم، و تمرین کنم. همیشه حس می‌‏کنم که وقت کافی ندارم.

معلم: هنوز افرادی هستند که این را می‌‏پرسند. استاد بارها جواب آن را به شما گفته است. فکر می‌‏کنم که شمای تزکیه‌‏کننده باید دافا را مقدم بدانید، اما همین‌‏طور کارتان را هم باید خوب انجام دهید. باید بهترین سعی‌تان را بکنید که امور را خوب انجام دهید. در مورد اینکه چطور این توازن را برقرار کرد، وقتی به موضوعات خاص می‌‏رسد خودتان هنوز باید اولویت امور را مشخص کنید. اگر بگویید، "بیش از حد سرم شلوغ است، پس مطالعه نمی‌‏کنم"، آن‌‏وقت معادل این است که تزکیه نمی‌‏کنید. بگویید، "خودم را کاملاً وقف شغلم می‌‏کنم" و آن‌‏وقت فقط یک فرد عادی هستید. آیا ممکن است مسئله فقط این باشد که بین این موضوعات خوب تعادل برقرار نمی‌‏کنید؟ پس صرفاً امور را خوب اولویت‌‏بندی کنید و برای‌شان برنامه بریزید. واقعاً ساده است. در واقع، قبل از این در جوآن‌‏فالون در این باره صحبت کرده‌‏ام. خوب مطالعه‌‏کردن فا در تزکیه‌‏تان مسلماً روی هیچ چیز شما تأثیر منفی نمی‌‏گذارد، و برعکس، کمک‌تان می‌‏کند با نصف همان تلاش، در سر کار یا امور درسی‌‏تان دوبرابر نتیجه بگیرید.

در مورد علم، علم دیگر به این مرحله رسیده است. بشر بدون آن نمی‌‏تواند کاری از پیش ببرد، و جامعه هنوز بهترین سعی‌‏اش را می‌‏کند که آن را جلوتر ببرد. اما در اجتماع‌ِ آینده‌‏ای که مردم دارند وجود نخواهد داشت. در آینده هیچ علمی نخواهد بود. ولی باز علم محصولی از کیهان است، و برای همین است که هیچ‌‏موقع آن را رد نکرده‌‏ام. فقط گفته‌‏ام که با بشر هم‌خوانی ندارد و نمی‌‏شود آن را به بشر داد، مخصوصاً در آینده، که مردم مسیر خدا شدن را پیش می‌‏گیرند، که محرزتر می‌‏کند که این علم را نمی‌‏شود به بشر داد. علم در اصل به خدایان بی‌‏حرمتی می‌‏کند، و در نقش منحرف کردن ماده عمل می‌‏کند و محیط زیست را نابود می‌‏کند. نه تنها موجب انحراف ماده می‌‏شود، بلکه باعث می‌‏شود که پنداشت‌‏های انسان‌‏ها هم منحرف شود، و باعث می‌‏شود که خیلی از عناصر ماده در روی زمین منحرف شوند، و تا اندازه‌‏ای به کیهان صدمه می‌‏زند. پس در آینده، اینجا در این مکان انسان‌‏ها وجود نخواهد داشت. الان همین‌‏طور است که هست، چون قبل از اینکه اصلاح دنیای بشری توسط فا به اینجا برسد، بشر هر قدر پرهرج‌‏ و مرج شود کاری به آن نداریم. اگر شما کار علمی انجام ندهید، باعث نمی‌شود که علم به‌واسطه‌ی کار نکردن شما، خوب ‌‏شود. اگر انجامش دهید ایرادی ندارد، و این کار شما بد تلقی نمی‌‏شود، چون در مجموع امور این‌‏طورند. پس ارتباطش به این شکل است.

پرسش: من مرید شما هستم، و با خیلی از کارهای دافا مشغولم. به‌‏ندرت تمرین می‌‏کنم، و همیشه نیز نمی‌‏توانم تضمین کنم که فا را مطالعه می‌‏کنم. این موضوع مرا غمگین می‌‏کند.

معلم: به‌‏گمانم باز هم باید برای مطالعه‌‏ی فا وقت کنار بگذارید، مگر اینکه درحال ترجمه‌‏ی دافا باشید، ( حضار می‌‏خندند) که در این صورت نیز به‌‏نظرم باید درحال مطالعه باشید. در غیر این صورت باز لازم است که فا را مطالعه کنید.

پرسش: من فکر می‌‏کنم که اصلاح دنیای بشری توسط فا دیگر آرام و بی‌‏صدا درحال نزدیک شدن است، و اینکه علم پیشرفته این چند وقت منجر به رکود اقتصادی شده است. آیا این پیش‌‏درآمد یک وضعیت جدید اقتصادی است؟ آیا اگر مریدان دافا شرکت‌‏های جدیدی باز کنند آینده‌‏ی خوبی خواهد داشت؟ (حضار می‌‏خندند)

معلم: این‌‏طور که تصور می‌‏کنید نیست! اصلاح دنیای بشری توسط فا کاری با علم ندارد. در تجلی آنها نیز هیچ تعارضی بین‌شان نخواهد بود، ولی باعث تسریع رشد علم هم نخواهد شد. درخصوص باز کردن شرکت‌‏های جدید، اینها مسائل شما هستند و اگر توانش را دارید انجامش دهید.

پرسش: چیزی که به آن روشن شده‌‏ام این است که من مشکل مورد مداخله قرار گرفتن ندارم، بلکه فقط مشکلم خوب عمل نکردن خودم است. آیا این درک درست است؟

معلم: این‌‏طور فکر کردن ایرادی ندارد. خیلی خوب است که هیچ مداخله‌‏ای ندارید. اینکه بتوانید متوجه شوید کجا خوب عمل نکرده‌‏اید و متوجه نواقص‌‏تان شوید تزکیه است.

پرسش: استاد، مضمون فایی که صبح امروز آموزش دادید خیلی متأثرکننده بود. به عنوان یک مرید، برایم سؤال است که آیا این چیزی است که پیش از این اتفاق افتاده است یا چیزی است که احتمال دارد بعداً اتفاق بیفتد؟

معلم: نشانه‌‏هایی دیده بودم که واقعاً بد هستند، و بعضی مریدان تباه می‌‏شوند. این‌‏قدر جدی است، برای‌‏همین در موردش صحبت کردم. می‌‏توانید بگویید که در آینده اتفاق می‌‏افتد، ولی جرقه‌‏ی شروعش زده شده است. راجع به این بود.

پرسش: من مرید شما هستم، و به این روشن شده‌‏ام: استاد تجلی فا در دنیای انسان‌‏هاست، پس استاد فا است، و این بخشی از مفهوم "فا را معلم درنظر گرفتن" است.

معلم: بگذارید به زبان ساده آشکارش کنم: فا توسط من خلق شد. ( تشویق پرشور) در افلاک عظیم، تا وقتی چیزی در کیهان هستید – پس این شامل همه‌‏چیز می‌‏شود – فرق نمی‌‏کند شکل داشته باشید یا نداشته باشید، خواه خالی‌‏بودن باشد، [چیزی] نبودن، یا هر چیز دیگر، تا وقتی شما چیزی هستید شما را فا خلق کرده است، و شما در این محیط زندگی‌‏ای هستید که فا خلق کرده است. فا استانداردهایی برای موجودات دارد. فا تمام موجودات را خلق کرد، و فا در تازه‌‏سازی‌‏اش نیز همه‌‏ی موجودات را جذب می‌‏کند و همه‌‏ی موجودات را نجات می‌‏دهد. از آنجا که مریدان دافا درحال مطالعه‌‏ی فا هستند فعالانه درحال جذب شدن در فا هستند. دیگر هیچ چیز در بدن کیهانی به‌‏اندازه‌‏ی کافی خوب نیست. علتی که در این زمان هنوز نگه داشته شده این است که تمام موجودات در کیهان را جذب کند و اجازه دهد تمام موجودات نجات پیدا کنند. وگرنه مدت‌‏ها قبل از میان رفته بود. افلاک عظیم از نو ساخته شده بودند، و فا تمام سطوح و تمام موجودات را از نو خلق کرده بود. به هر حال من این‌‏طور انجامش ندادم. گذاشتم تمام موجودات در بدن کیهانی درباره‌ی فا بدانند و با افکار درست جذب فا شوند. این بهترین راه حل نیک‌خواهانه است، و روش انتخاب‌‏شده نیک‌خواهی با تمام موجودات را نشان می‌‏دهد. تمام موجوداتِ پیش از تاریخ را فا خلق کرد، و هیچ کسی استثنا نیست، همه را شامل می‌‏شود. اگر کسی از این بگوید که جوآن فالون در فلان سطح است حرف اهریمن‌‏ها را می‌‏زند. در افلاک عظیم بی‌‏اندازه و بی‌‏شمار، در بعدهای بی‌‏اندازه و بی‌‏شمارِ بدن کیهانی، موجوداتی بی‌‏اندازه و بی‌‏شمار در هر بعد وجود دارد! تمام آنها را فا خلق کرد. هیچ موجودی نمی‌‏تواند درباره‌ی فا نظر بدهد ( تشویق)، و با این وجود همه چیزِ فا در این کتاب جوآن فالون متجلی شده است! این قدر این فا عظیم است.

پرسش: صبح استاد بیان کردند که درحال حاضر نیروهای کهن تلاش می‌‏کنند با به‌‏کار بردن ماده‌‏ی خاصی برای ساختن تصاویر دروغین از استاد، ایمان درست و افکار درست مریدان دافا به فا را سست کنند. ممکن است لطفاً به ما بگویید که چگونه می‌‏توانیم آنها را تشخیص دهیم؟

معلم: نیازی نیست سعی کنید تشخیص‌‏شان دهید. چیزی که شاگردان فعلاً می‌‏توانند ببینند یا بدانند توسط سطح‌شان محدود شده است. نیروهای کهن خدا هستند، و درحال حاضر برای شما مثل این است که می‌‏توانند به شکل‌‏های بی‌شماری دربیایند. اگر شاگردان، فا را معلم در نظر نگیرند، و توجه‌‏شان را روی آن چیزها بگذارند، آن‌‏وقت نیروهای کهن می‌‏توانند برای شما هر تصویر دروغینی که بخواهند درست کنند. امروز این را برای‌تان کاملاً روشن می‌‏کنم: چیزی که می‌‏بینید – چیزی که با چشم انسانی‌‏تان می‌‏بینید – بدن اصلی استاد است. همین‌جا. منم. ( تشویق) من‌‏های دیگر، هر قدر هم که سطح‌‏شان بالا باشد، صرفاً بدن‌‏هایم در سطوح مختلف‌‏اند. در پایین‌‏ترین مکان هستم چون به پایین‌‏ترین مکان آمدم؛ و آن بدن‌‏هایم در سطوح مختلف در مکان‌‏هایی بالا هستند چون آنها را در آن مکان‌‏های بالا گذاشتم. می‌‏توانم تمام من‌‏هایم در تمام سطوح را برگردانم و آنها را یک بدن کنم تا تمام‌شان هم‌‏زمان این‌جا با من باشند. و می‌‏توانم خودم را طوری متجلی کنم که در تک‌‏تکِ سطوحِ کلِ کیهان تمامش من باشم. ( تشویق) ولی بعضی وقت‌‏ها نیروهای کهن مداخله می‌‏کنند، و وقتی واقعاً می‌‏بینند که شاگردی راه را اشتباه رفته است به او تصویرهای دروغین نشان می‌‏دهند، جلوی دیدش را می‌‏گیرند، نمی‌‏گذارند استاد را در آن سمتِ دیگر ببیند، و از نظر ذهنی نمی‌‏گذارند به استاد در این‌جا ایمان درست داشته باشد. یک جعلی‌‏اش را می‌‏گیرند و در آن بعد حرکتش می‌‏دهند یا در این‌جا ثابت نگه‌‏اش می‌‏دارند، و این شما را گمراه می‌‏کند. بنابراین نباید به آن چیزها نگاه کنید. فقط نادیده‌‏شان بگیرید. فا که این‌‏جاست و استاد این‌‏جاست همین کافی نیست؟ ( تشویق)

آیا از من که این‌جا هستم فا آموزش داده نمی‌‏شود؟ همین دهان است (اشاره به دهان)، می‌‏بینید؟ ( حضار می‌‏خندند، تشویق) همه‌‏اش را من آموزش داده‌‏ام. کسی نمی‌‏تواند مرا کنترل کند. نگران نباشید. نیروهای کهن اصلاً نمی‌‏توانند مبدأی جاری شدن فایی را که آموزش می‌‏دهم ببینند. هیچ موجودی نمی‌‏تواند سرچشمه‌‏ی فایی را که آموزش می‌‏دهم ببیند. حتی اگر موجودی از لایه‌‏لایه‌‏ی ماده و حیات می‌‏گذشت باز نمی‌‏توانست رد آن را تا مبدأ بگیرد. یکی از دلایلی که چرا از شما می‌‏خواهم فا را معلم در نظر بگیرید این است که نمی‌‏خواهم با شما این‌‏طور مداخله شود. از شما می‌‏خواهم فا را معلم در نظر بگیرید، و این فا همین‌جا هست، پس صرفاً مطابق فا عمل کنید و به‌طور باز و باوقار تزکیه کنید. اگر فا را نداشتید، در موردش فکر کنید، آیا امکانش بود که بتوانید بر اساس آن یک‌‏ذره چیزی که می‌‏توانید ببینید تزکیه کنید؟ نمی‌‏توانستید، نه؟! پس چرا بر اساس الزامات فا عمل نمی‌‏کنید؟ حقیقتش این است که تمام آن جعلی‌‏ها حالا در جریان از بین رفتن هستند.

پرسش: تعداد کمی از شاگردان خارجی به چین رفتند و بازداشت شدند. آیا درست است که آنها مطابق الزامات استاد رفتار نکردند؟

معلم: نمی‌‏توانید این‌‏طور بگویید. مریدان دافا همگی سعی دارند راه‌‏هایی پیدا کنند که طبق بهترین چیزی که در توان دارند کارهایی برای دافا انجام دهند. نمی‌‏توانید بگویید فلان روشی که شاگردان کارها را انجام می‌‏دهند غلط است و فلان روش درست است. هر کسی مسیر خودش را می‌‏رود، و ما نمی‌‏توانیم پنداشت‌‏های خودمان را به دیگران تحمیل کنیم. وقتی مشکلی هست، سر این صحبت نکنید که کار چه کسی درست بوده و کار چه کسی اشتباه. وقتی مشکلی پیدا می‌‏شود، همه‌‏تان باید به هم کمک کنید و سعی کنید راهی پیدا کنید که آن را حل و برطرف کنید.

پرسش: به نظر من نشان مهربانی فقط این نیست که ظاهری دوستانه و خوشایند در سطح داشت. به نظرم جلوی شیطان را گرفتن نیز نمایشی از مهربانی است. مثلاً عدم اطاعت ما از خواسته‌‏های به‌‏دور از منطق پلیس هنگ‌‏کنگ و پلیس آلمان یک‌‏نوع مهربانی بود، و نمایشی از تقوای عظیم دافا.

معلم: به انسان‌‏ها که می‌‏رسد باید مهربان باشید، و به موجودات شیطانی که می‌‏رسد باید آنها را دور بریزید. در مورد آن پلیس‌‏ها، آنها بی‌‏اطلاع بودند و کنترل می‌‏شدند. اگر خوب اداره‌‏اش نکنید، آن‌‏وقت آنها وقتی که رفتار پلیدی با شما دارند معقول نیستند و تضادها که شدت می‌‏گیرند شما ضررهایی می‌‏بینید، بنابراین باید سعی کنید که از این ضررها دوری کنید. تا آنجا که می‌‏شود با مردم مهربان باشید، اما باید با جدیت با [آن موجوداتِ] آن سمت دیگر برخورد کنید. وقتی چیزی روی دافا تأثیر منفی گذاشته یا به آن صدمه زده است، باز باید به‌طور جدی با به‌‏کارگیری قوانین مردم عادی آن را حل کنید. شیطان در پلیس آلمان چیزهای بد بسیار زیادی القا کرده بود، و آن زمان کاملاً دور از منطق با ما رفتار کردند. طرز برخورد یک ملت با دافا چطور باید باشد، و وقتی پلیدی و درستی روبروی‌شان است چه برخوردی باید داشته باشند؟ با آینده‌‏شان چه کاری باید کنم؟! بعد از اینکه آن اتفاق‌‏ها افتاد باید بی‌‏درنگ به آن رسیدگی می‌‏کردید و به دستگاه قضایی مراجعه می‌‏کردید. کشور آنها کشوری دموکراتیک است، و حتی اگر رئیس دولت‌شان جرمی مرتکب شود او را به دادگاه می‌‏برند، چراکه او با رأی انتخاب شده است. البته، این موضوع مربوط به قبل است، پس سخت است که الان کار زیادی در این مورد انجام داد.

پرسش: بعضی اوقات حس می‌‏کنم ارزش این را که شما مرا نجات دهید ندارم. چگونه می‌‏توانم خودخواهی‌‏ام را تحت کنترل دربیاورم و به حد استاندارد برسم؟

معلم: این‌‏قدر بدبین نباشید. عادت‌‏های هر کس فرق می‌‏کند، و عرف‌‏های هر ملتی با هم فرق می‌‏کند. مردمِ محیط‌‏های مختلف زمینه‌‏های فرهنگی مختلفی دارند، و این‌ها موجب عرف‌‏های مختلفی می‌‏شوند. و جنبه‌‏های منفی فرهنگ‌‏های مختلف روی شاگردان ما که از زمینه‌‏های قومی مختلفی هستند تأثیر می‌‏گذارد. ولی این مسئله‌‏ای نیست. استاد به آن چیزها نگاه نمی‌‏کند. تا وقتی تزکیه کنید می‌‏توانید به درک [لازم] برسید، و رفته‌‏رفته می‌‏توانید هر کاری را خوب انجام دهید. واقع‌‏بینانه نیست که فکر کنیم فوراً می‌‏توانید هر کاری را خوب انجام دهید. همین‌‏طور که مطالعه‌‏ی‌‏ فای‌تان را مرتب عمیق‌‏تر می‌‏کنید و همین‌‏طور که درک‌تان مرتب بهتر می‌‏شود خواهید توانست خوب عمل کنید.

پرسش: چگونه می‌‏توانیم برای دولت ایالات متحده واقعیت‌‏ها را بهتر روشن کنیم؟

معلم: شما در این مدت مشغول انجام این کارها بوده‌‏اید، و تا اینجا خیلی خوب عمل کرده‌‏اید. جلوتر که می‌‏رویم موضوعی است از اینکه آن را در سطحی عمیق‌‏تر انجام داد، و در مقیاسی وسیع‌‏تر.

پرسش: من ایمیلی برای خیلی از هم‌‏تمرین‌‏کنندگان نوشتم. چیزی که می‌‏خواستم بگویم خوب بود، ولی طرز برخوردم قدری منفی بود. هم‌‏تمرین‌‏کنندگانم دیگر بعد از آن، موضوعات را با من در میان نمی‌‏گذارند. آیا کارم اشتباه بود؟

معلم: همین حالا هم متوجه شده‌‏اید که برخوردتان تا حدّی منفی بوده، و برای همین است که قبولش نکردند. قبولش نکردند چون آنها هم افکار بشری دارند. شاید، از آنجا که مرید دافایید، هر دو طرف باید به مسائل به شکلی درست نگاه کنید. مریدان دافا باید هر چیزی را مثبت اداره کنند. به سمت منفی دیگران نگاه نکنید. همیشه باید به سمت مثبت‌شان نگاه کنید. حقیقتش، آیا می‌‏دانستید که آن وقت‌‏ها که دافا را به شما آموزش می‌‏دادم، موقع کلاس‌‏ها افکار بشری خیلی زیادی از طرف حضاری که پایین بودند بیرون فرستاده می‌‏شد؟ افکاری که بعضی افراد بیرون می‌‏فرستادند واقعاً بد بود، ولی من به هیچ کدام آنها نگاه نکردم. فقط به سمت مثبت شما نگاه می‌‏کنم، و برای همین می‌‏توانم نجات‌تان دهم. اگر همیشه سمت منفی‌‏تان را می‌‏دیدم چطور می‌‏توانستم نجات‌تان بدهم؟ هر چه بیشتر نگاهش می‌‏کردم عصبانی‌‏تر می‌‏شدم، و بعد چطور می‌‏شد نجات‌تان بدهم؟ ( تشویق) پس هر موقعیتی که باشد، تحت تأثیر رفتار بشری قرار نگیرید، تحت تأثیر افکار بشری قرار نگیرید، و تحت تأثیر احساسات این دنیا هم قرار نگیرید. مثبت‌‏های دیگران را بیشتر ببینید و منفی‌‏هایشان را کمتر.

پرسش: وقتی فا را گروهی مطالعه می‌‏کنیم و تبادل تجربه می‌‏کنیم، من حرفی برای گفتن ندارم، و هیچ نظری ندارم. این مشکلی ندارد؟

معلم: شاید وضعیت تزکیه‌‏تان باعثش شده باشد. اگر نمی‌‏خواهید صحبت کنید صحبت نکنید. اگر وقتی دیگران صحبت می‌‏کنند ناراحتید که حرفی ندارید بزنید، آن‌‏وقت اگر نمی‌‏توانید صحبت کنید صحبت نکنید؛ مشکلی ندارد. اگر بخواهید صحبت کنید خودش طبیعی می‌‏آید و صحبت خواهید کرد. ولی نگذارید عادت حرف‌‏نزدن‌تان مانع شما شود.

پرسش: استاد گفته‌‏اند که مردم آینده نقش مهمی در این سطح کیهان به عهده خواهند داشت. این نقش مهم دقیقاً چیست؟ ممکن است توضیح دهید؟

معلم: در آینده این مکان انسان‌‏ها جای بی‌نهایت خاصی خواهد بود. و چرا این حرف را می‌‏زنم؟ تاریخچه‌‏ی بشر هر قدر هم که طولانی باشد، بشر برای نجات تمام موجودات و برای اصلاح- فا خلق شد، و برای همین این سطح انسان‌‏ها خلق شد. قدیم‌‏ها هیچ نوع‌‏بشری وجود نداشت. در این نقطه، این‌جایی که زمین هست، قبلاًها سیاره‌‏های دیگری بود، و آن سیاره‌‏ها ساختارشان با ساختار زمین امروزی فرق می‌‏کرد. به خاطر وجود انسان‌‏ها بود که چیزهای بسیار زیادی مثل آب، گیاهان، حیوانات و غیره روی این زمین خلق شدند. موجودات و محیط‌‏هایی که قبلاً روی سیاره‌‏های این‌جا بود بدتر بودند. سطحِ‌‏بالاترین موجوداتِ آن‌جا شبیه موجودات فضایی بودند. به بیانی، هیچ انسانی در این مکان وجود نداشت. و هر تعداد بار هم که سیاره‌‏ها در این مکان نابود و خلق شدند هیچ انسانی وجود نداشت. در تمام تاریخ فقط دو سیاره انسان داشته است: زمین قبلی و این زمین. زمین قبلی آزمایشی بود که نیروهای کهن برای آموزش فای این‌‏بار نظم و ترتیب دادند. این‌‏بار واقعی است، اصلاح- فا شروع شده است. نیروهای کهن هستند که آن روند را نظم و ترتیب دادند.

قبل از اینکه این‌جا بیایم می‌‏دانستم نیروهای کهن همه‌‏ی این چیزها را نظم و ترتیب خواهند داد، و در لابلای آن نظم و ترتیب، چیزی که می‌‏خواستم را انتخاب کردم. اما وقتی به بسیاری از چیزهای بنیادی می‌‏رسد نیروهای کهن نمی‌‏توانند تغییرشان دهند. هرچند امور به آن صورت معین شده بودند، اما بعد از اینکه اصلاح- فا شروع شد نیروهای کهن باز بیش از هشتاد درصد چیزی که قبل از تاریخ تعیین شده بود را تغییر دادند. نمی‌‏توانم چنین رفتاری را تأیید کنم، اینکه از من برای ارضای خودخواهی‌‏شان استفاده می‌‏کنند و ایمنی تمام موجودات و افلاک عظیم را نادیده می‌‏گیرند. این یکی از دلایلی است که آنها را پاک‌سازی می‌‏کنم. دلیل دیگر این است که شروع به انجام اصلاح- فا کردم زیرا می‌‏دانستم کل این دیگر به اندازه‌‏ی کافی خوب نیست، هرقدر هم موجودات داخل آن خرد داشته باشند هنوز نمی‌‏توانند تقدیر انهدام را تغییر دهند، و این‌که فقط وقتی امور به‌طور بنیادی تغییر کند می‌‏توانند نجات پیدا کنند. اما هیچ کدام از چیزهای کهن، اینکه من کارها را آن‌‏طور انجام بدهم را درک نمی‌‏کردند. با این وجود می‌‏توانستم به انجامش برسانم، و چه می‌‏توانستند آن را درک کنند چه نمی‌‏توانستند، نجات موجودات چیزی است که حیاتی است. بنابراین درحال گذر از تمام سدها و انجام هرچه که می‌‏شد برای حل و فصل تمام مشکلات بی‌شمار بوده‌‏ام. در این روند، موجودات سطوح مختلف دیده‌‏اند که هر کاری که انجام می‌‏دهم امید نجات واقعی همه چیز است. تا این‌جا که انجام شده است، تمام موجودات این را نیز دیده‌‏اند که هر چیزی که نیروهای کهن می‌‏خواستند انجام دهند نمی‌‏تواند امور را حل و فصل کند، چراکه آن چیزها ریشه‌‏ای ندارند.

همین‌‏طور که اصلاح- فا در بالاتر پیشروی می‌‏کند دیگر اثری از نیروهای کهن نیست، و دیگر هیچ کدام از عوامل مربوط به نظم و ترتیب‌‏های نیروهای کهن وجود ندارند – بدون هیچ نتیجه‌‏ای تمام می‌‏شوند. نیروهای کهن، در خصوص رفتن به سمت تازه‌‏سازی و نجات تمام موجودات، مثل مانعی هستند که از همه بزرگ‌‏تر است، کنار زدن آن از همه سخت‌‏تر است، مانعی که بیشتر از همه احتمال دارد باعث شود فرد مسیر خود را گم کند، نتواند راحت درست و اشتباه را از هم تشخیص دهد، و مانعی که چیره شدن به آن از همه سخت‌‏تر است؛ آنها یک قفل حیاتی و مرگ‌‏و‌‏زندگی در لبه‌‏ی تولد افلاک عظیم جدید هستند، و مانعی بسیار بزرگ مقابل تازه‌‏سازی. اما قبلاً این مکان را انتخاب کردم چون می‌‏خواستم به موجودات کیهان که پایین افتاده‌‏اند شانس برگشت بدهم، و این را بخشی از توانایی کیهان کنم که بگذارد موجودات وارد مکانیزم هماهنگ‌‏سازی، تماماً دربرگیرندگی، و بی‌‏انهدامی شوند. بنابراین مسیر مردم آینده که خدا شوند واقعاً محقق شده است. مردم قبلاًها می‌‏گفتند، "اوه، وقتی که مُردم به دیدن خدا می‌‏روم". شما می‌‏گویید به دیدن خدا می‌‏روید، ولی آیا خدا شما را خواهد دید؟ در اصل، در انجیل خیلی واضح بیان شده که فقط وقتی که زمان پایانی می‌‏رسد، که روز رستاخیز است، فقط آن‌‏وقت است که لرد، آن افرادی را که واقعاً به حد استاندارد رفتن به "آسمان" رسیده‌‏اند خواهد پذیرفت و رستگار خواهد کرد. امروز، موجودات ذی‌‏شعور در طول جریان بازپیدایی‌‏های مداوم‌شان، زندگی‌‏ای بعد از زندگی دیگر، همگی در انتظار بوده‌‏اند. در این روند گناه‌کاران به جهنم می‌‏افتاده‌‏اند. با این حال، رفتن به جهنم معنی‌‏اش این نیست که نابود می‌‏شوند. لازم است آنجا تاوان گناهان‌شان را پس دهند و رنج ببرند، و بعد از اینکه تاوان گناهان‌شان را پس بدهند برمی‌‏گردند و دوباره شروع به بازپیدایی می‌‏کنند. اما بعد از اینکه کسانی که گناهان فوق‌‏العاده عظیمی دارند به جهنم می‌‏روند مستقیماً نابود می‌‏شوند و آنها را به "جهنم بی‌‏پایان" می‌‏فرستند، و وقتی کسی از دروازه‌‏ی نیستی داخل برود دیگر هیچ‌‏وقت دوباره نمی‌‏تواند زندگی کند. قبلاً این‌‏طور بود.

پس از این‌که نژاد انسان خلق شد خدایان نیز در صحنه‌‏ی بشر ظاهر شدند، و به این ترتیب تزکیه و ایمان درست پدیدار شد. اما هیچ‌‏گاه خود فرد نبوده که تزکیه کرده است، روح کمکی بود که تزکیه می‌‏کرد. دلیل اینکه روح کمکی می‌‏توانست تزکیه کند این بود که وارد محدوده‌‏ی فرضی سه قلمرو می‌‏شد بی‌‏آنکه واقعاً وارد سه قلمرو شود. چرا این‌‏طور بود؟ برای مثال، همان‌‏طور که کمی قبل گفتم، وقتی بعضی موجودات وارد بدن بشری شده‌‏اند، در اصل واقعاً داخل آن انسان نشده‌‏اند، چرا که آن فقط یک بعد است. من تمام بعدهای طرفی از مریدان دافا را که کامل تزکیه شده است مُهر کرده‌‏ام. هیچ کسی نمی‌‏تواند وارد شود. هر کسی می‌‏تواند از داخل طرفی که کامل تزکیه نشده بگذرد، اما محافظان- فا و استاد از این مراقبت می‌‏کنند، و به آنها اجازه‌‏ی رد شدن نمی‌‏دهند. البته، هیچ عنصری نمی‌‏تواند از داخل من در آن سمتِ دیگر رد شود. وضعیت استاد در این‌جا این‌‏طور است که سطح بیرونی بدن من حیات‌‏های تمام خدایان، تمام موجودات، و تمام عناصر در تمام بدن‌‏های کیهانی بزرگ و بسیار عظیم کیهان را نگه داشته است. این وضعیتِ قبل از ورود اصلاح دنیای بشری توسط فا است. ولی آن عناصر در فاصله‌‏ها و شکاف‌‏های فضایی که حافظ بقای موجودات هستند نیز خدا هستند، و در این مدت می‌‏توانند از داخل بدن مردم عادی بگذرند. همچنین، مثل این می‌‏ماند که موجودات در آنها غوطه‌‏ور باشند – درست مثل وقتی که نفس می‌‏کشید، وقتی نفس می‌‏کشید آنها را فرو داده‌‏اید. در شکاف‌‏های بین ذرات، موجودات کیهان میکروسکپی از داخل بدن یک فرد عادی به دلخواه عبور می‌‏کنند. و آنها روح تسخیرکننده نیستند. کیهان صرفاً همین‌‏طوری است. خیلی‌‏ها می‌‏گویند که این را دیدند و آن را دیدند، در صورتی‌‏که در اصل بیشتر چیزی که دیدند تصاویر کاذبی است که هم‌زمانی بعدهای مختلف می‌‏سازد. آنها واقعاً داخل نشده‌‏اند، و واقعاً با ذرات آن فرد ادغام نشده‌‏اند. بنابراین آن روح‌‏های کمکی که در گذشته تزکیه می‌‏کردند در قلمروهای اصلی و میکروسکپی خودشان بودند، و در محدوده‌‏ی مفروض. با ذرات واقعی بدن‌تان ادغام نمی‌‏شدند. اگر می‌‏شدند سقوط می‌‏کردند و هیچ‌‏وقت نمی‌‏توانستند برگردند. در قبل، حتی یک موجود هم که از آسمان پایین افتاده بود نتوانسته برگردد. و بین انسان‌‏ها، سقراط، حکیم یونان قدیم، نیز گفته است که هیچ کسی که از آسمان سقوط کرده است نمی‌‏تواند برگردد. او واقعاً یک پیامبر بود، ولی مردم او را فیلسوف در نظر گرفته‌‏اند.

پرسش: تمرین‌‏کننده‌‏ای در منطقه‌‏ی ما علایم یک بیماری جدی را داشته است. بعضی تمرین‌‏کنندگان پیشنهاد کرده‌‏اند که گروهی به سمتش افکار درست بفرستیم، درحالی که دیگران این نکته را مطرح کردند که استاد هرگز از ما نخواسته‌‏اند چنین کاری کنیم. آیا این کار به دافا آسیب می‌‏زند؟

معلم: به همدیگر کمک می‌‏کنید، و این صدمه زدن به دافا نیست. اگر کاری کنید که همه کتاب را برای او بخوانند، یا فا را برای او بخوانند، به سمتش افکار درست بفرستند، و به صورت گروهی دور او را بگیرند، این چیزها موثر خواهند بود چراکه در فاصله‌‏ی نزدیک‌‏بودن، یکی از عوامل‌ِ مطرح است. و چرا یکی از عوامل است؟ چون این بُعد را عناصر پایانی سطوح بالا به قسمت‌‏های گوناگونی تقسیم کرده‌‏اند، و هنوز اختلاف‌‏هایی در این بُعد وجود دارد. ولی اگر افکار درست کسی قوی باشد آن اختلاف‌‏ها را می‌‏شود از بین برد. اگر اعمال‌تان خیلی درست باشند نمی‌‏تواند جلوی شما را بگیرد، چون اگر سعی کند جلوی‌تان را بگیرد فا را نقض کرده است. این‌‏طور است.

پرسش: استاد یکبار این فا را آموزش دادند که موجودات ذی‌‏شعور از افلاک عظیم کیهان پله‌‏پله وارد سه‌‏قلمرو شده‌‏اند. استاد همچنین گفته‌‏اند که شاکیامونی از سطح ششم جهان مستقیماً به درون سه‌‏قلمرو بازپیدایی یافت. ارتباط بین این دو چیست؟

معلم: استاد این را هم گفته است که قدرت فا بی‌‏حد است. بازپیدایی مستقیم از سطح ششم جهان به سه‌‏قلمرو شامل روندی بود. این روند این بود که او می‌‏بایست به شش سطح از جهان نفوذ می‌‏کرد و به سه‌‏قلمرو می‌‏رسید، و می‌‏بایست توسط لایه‌‏ای از هر جهانی که در آن بین بود و نیز تمام بعدهای گوناگونی که در آن بود پوشیده شود، یا به عبارتی، هر وقت که یک سطح پایین می‌‏آمد لایه‌‏ای دیگر از ذراتِ رویه‌‏ای و سطحی اضافه می‌‏شدند. آیا وقتی کسی از آسمان بیرون انداخته می‌‏شود نیز به همین شکل پایین نمی‌‏افتد؟ صحبت از این موضوع و پله‌‏پله پایین آمدن، صحبت از گذرِ آنی است و توقف کردن. البته، وقتی خدایی پایین می‌‏آید و سطح به سطح بازپیدا می‌‏شود، اهمیت و هدف این کار کاملاً فرق می‌‏کند. همین‌‏طور که موجودی بازپیدا می‌‏شود روابط کارمایی شکل می‌‏دهد. او در آن سطح فقط پدر و مادر و خواهر و برادر ندارد، خانواده و دوستان بسیار زیادی هم دارد که همگی با او رابطه‌‏ی کارمایی دارند.

پرسش: وقتی هنگام انجام کارهای اصلاح- فا امور نرم و هموار جلو نمی‌‏رود، سخت است تشخیص دهیم که به خاطر مداخله از سمت نیروهای کهن است یا اینکه اشاره‌‏ای است که استاد نمی‌‏خواهد آن کار انجام شود. چگونه می‌‏توانیم این دو را بهتر از هم تشخیص دهیم؟

معلم: باید از فا برای ارزیابی استفاده کنید. برای همین است که به همه‌‏ی شما می‌‏گویم که فا را مطالعه کنید، و شما باید از فا به‌‏عنوان استاندارد ارزیابی هر چیزی استفاده کنید. لازم نیست تمام مدت کتاب همراه‌تان باشد که هر کاری که می‌‏خواهید انجام دهید را با چیزی که در کتاب است مقایسه کنید. بعد از اینکه فا را مطالعه کرده‌‏اید باید تفکر معقولانه‌‏تان را به کار ببرید تا به عنوان مرید دافا تعیین کنید که آن کاری است که باید انجامش دهید یا نه. اگر حس می‌‏کنید که باید انجامش دهید، پس [انجامش] اشکالی ندارد. و اگر هم اشتباه از آب در بیاید، فقط علتش این است که درک‌تان هنوز آن‌‏قدرها عمیق نیست؛ و نمی‌‏شود برای شما اشتباه بزرگی به حسابش آورد، چون واقعاً فکر می‌‏کردید که بر طبق فا کارها را انجام می‌‏دهید. آیا به همین صورت نیست؟ اما بعد این را بهانه نکنید. مسئول بودن نسبت به فا مسئول بودن نسبت به خودتان است.

پرسش: درحال حاضر خیلی‌‏ها از بین مریدان این طرز فکر را دارند: وقتی تمرین‌‏کننده‌‏ای به خاطر مداخله از طرف نیروهای کهن محنت‌‏هایی تجربه می‌‏کند، تمرین‌‏کنندگان دیگر فکر می‌‏کنند که اگر هم وابستگی‌‏هایی داشته باشد، نباید به شکنجه اجازه داد که اتفاق بیفتد و همه باید افکار درست بفرستند. سؤالم این است که اگر خود آن تمرین‌‏کننده رشد نکند آیا این کار مؤثر واقع می‌‏شود؟

معلم: اینمانع جدی‌‏ای می‌‏شود. اگر او خودش معقول نباشد هر کاری هم کنیم هیچ به حساب می‌‏آید. فرستادن افکار درست می‌‏تواند چیزهایی را که بیرون از اوست از بین ببرد ولی نه چیزهایی را که داخل ذهنش است. هر کاری که کسی می‌‏خواهد انجام دهد از یک فکر او می‌‏آید – اوست که تصمیم می‌‏گیرد چیزی را می‌‏خواهد یا نه. وقتی این وضع پیش می‌‏آید، فکر می‌‏کنم باید گره‌‏ای در ذهنش باشد که از وابستگی‌‏ها ناشی می‌‏شود. اگر واقعاً نمی‌‏تواند انجامش دهد، می‌‏توانید بروید و به او کمک کنید. این کار اشکالی ندارد. سعی کنید کمکش کنید با بیشتر مطالعه کردن فا و بر اساس حقایق‌‏فا امور را متوجه شود.

پرسش: دیدگاهی وجود دارد که می‌‏گوید ما باید با نظم و ترتیب‌‏های نیروهای کهن مخالفت کنیم، قبل از اصلاح دنیای بشری توسط فا دوره‌‏ی صلح‌‏آمیزی از زمان ایجاد کنیم، و به چینی‌‏ها کمک کنیم حقیقت را متوجه شوند.

معلم: اینکه بخواهید شکنجه را متوقف کنید، این دیدگاه اشتباه نیست. کمک به چینی‌‏ها که حقیقت را متوجه شوند و نجات دادن موجودات ذی‌‏شعور کارهایی هستند که مریدان دافا باید انجام دهند. ولی چیزی به نام "دوره‌‏ی صلح‌‏آمیزی از زمان" وجود ندارد. شیطان فقط کمتر و کمتر خواهد شد، و شنونده‌‏ی کمتر و کمتری خواهد داشت، و مجازات کارمایی بسیار زیادی اتفاق خواهد افتاد.

پرسش: آیا اگر تمرین‌‏کننده‌‏ای در زندان به جای دست کشیدن از دافا ترجیح بدهد از زندگی خود دست بکشد، خودکشی تخطی از دافا است؟

معلم: خودکشی غلط است. اگر واقعاً محکم هستید و این‌‏قدر پابرجا که حتی از مرگ هم نمی‌‏ترسید، چرا خودکشی کنید؟ مطمئناً به پابرجا بودن‌تان باید توجه کرد، اما به خودکشی کردن‌تان چطور باید نگاه کرد؟ البته، من برای یک مرید دافا ارزیابی کاملی می‌‏کنم، به یک چیز نگاه نمی‌‏کنم، و به آن با توجه به تمام تاریخچه‌‏ی آن فرد نگاه می‌‏کنم. اما اگر هم آن عمل هیچ پیامد خاصی نداشته باشد، آیا باز ننگ نیست؟ برای اینکه، استاد در فا آموزش داده است که خودکشی کردن گناه است. چرا مطابق الزامات فا خودتان را اداره نکردید؟! این فقط مشکل عادی‌‏ای از درک و فهم نیست، هست؟ گفته‌‏ام که فشاری که زیر آن محیط شیطانی احساس می‌‏شود بسیار زیاد است، اما، باز، چرا به این دنیا آمدید؟ آیا این‌جا آمدید که فقط محنت‌‏های عادی تحمل کنید؟ بعد اینکه، چه چیزی در انتظار شما هست؟

پرسش: شما گفته‌‏اید که هیچ روح کمکی‌‏ای ندارید. آیا قبلاً هیچ روح کمکی‌‏ای داشتید؟ اگر داشتید، الان در چه وضعی هستند؟

معلم: (معلم می‌‏خندد) الان هیچ روح کمکی‌‏ای ندارم. وقتی به‌‏دنیا آمدم درست مثل شما بودم، و باید هر چیزی را که فرد عادی دارد می‌‏داشتم. بعدها آنها در مدت تزکیه‌‏ام رفته‌‏رفته برداشته شدند، و برای‌شان نظم و ترتیب دادم که همه‌‏شان به کمال برسند. اگر به کمال برسید و به سطوح خیلی بالایی برسید روح‌‏های کمکی‌‏تان همگی خدا خواهند شد، و بعضی‌‏هایشان حتی خدایان بسیار سطح ‌‏بالایی می‌‏شوند، پس همگی‌‌‏شان لازم است به کمال برسند.

پرسش: استاد گرانقدر گفته‌‏اند، "نیروهای کهن می‌‏خواهند به هدف آنچه که می‌‏خواهند به آن برسند دست پیدا کنند". معنی این چیست؟

معلم: هدفی که می‌‏خواهند به آن برسند این است که می‌‏خواهند در اصلاح- فا کیهان را به وضعی که قبل از اصلاح- فا داشت برگردانند، به آن سیستمِ خودشان – باز کوه‌‏های خودشان، باز آب خودشان، باز خدایان خودشان، و باز وضعیتی که خودشان قبلاً داشتند. آنها امور را به این صورت انجام دادند، بنابراین نمی‌‏خواهند تغییری بدهند. تغییری که می‌‏خواهند این است که نمای ظاهری بهتر شود، درست مثل شستن یک‌‏دست لباس چرک. هنوز هم همان‌‏دست لباس کهنه است. خوب، معنی‌‏اش این است، ولی این مقایسه دقیقِ دقیق نیست. فقط این‌‏طور می‌‏شود توصیفش کرد. آنها فقط می‌‏خواهند که، بر مبنای از دست ندادن هیچ‌‏چیزی که اول داشتند، از راه نظم و ترتیب‌‏های دقیق، بتوانند به‌‏زیرکی، این فاجعه را رد کنند. ولی هرگز چنین اتفاقی نخواهد افتاد. این چیزی است که می‌‏خواستند. از همان اول آنها را رد [و نفی] کرده‌‏ام؛ وگرنه با اینکه قصد نداشتند تمام این را نابود کنند، اما این کار را کرده بودند.

پرسش: برایم واضح است که زمان باز هم دوباره سریع‌‏تر شده است. در مورد موضوع روشن کردن واقعیت‌‏ها برای مردم دنیا...

معلم: بله، درست است. انگار فقط به چند پرسش جواب داده‌‏ام و دیگر هوا تاریک شده است. ( حضار می‌‏خندند)

پرسش: در مورد موضوع مطالعه‌‏ی فا و انجام کارهای اصلاح- فا، وقت بسیار تنگ به نظر می‌‏رسد. ممکن است لطفاً کمی بیشتر به جزئیات این موضوع بپردازید؟

معلم: درحال حاضر زمان مدام سریع‌‏تر می‌‏شود. می‌‏توانم به شما بگویم که هر چه سریع‌‏تر کارها را انجام دهم زمان سریع‌‏تر می‌‏شود چراکه عناصر بالاترین مکانِ کیهان، اصلاح- فای من و زمان را به هم وصل کرده‌‏اند. زیرا زمان نیز خدایی از کیهان کهن است. آنها همه چیز در اصلاح- فا را به هم وصل کرده‌‏اند. وقتی من سریعم آنها سریع‌‏اند، و وقتی کُندم آنها کُندند، برای‌‏همین هر چه سریع‌‏تر کارها را انجام دهم زمان سریع‌‏تر می‌‏شود. اما من، معلم شما، انتخابی جز این ندارم که کارها را سریع انجام دهم. اگر به موقع به آن نرسم، در آخر دیگر خیلی دیر است که همه چیز را نجات داد. می‌‏دانید که جهان به سرعت درحال انبساط است، و بشر نیز دیده است که جهانِ درون این محدوده حالا درحال انبساط است. دانشمندان امروزی این را می‌‏دانند، درست است؟ سرعت انبساط مدام رو به افزایش است. در پایان انبساط چه اتفاقی می‌‏افتد؟ دیده‌‏اید که بادکنک چطور است، نه؟ باد می‌‏کنید، باد می‌‏کنید، و باد می‌‏کنید، و وقتی تا آخرین حدّش آن را باد کنید، "بنگ!" – می‌‏ترکد. دانشمندان تا به‌‏حال متوجه‌‏ی این شده‌‏اند، و می‌‏دانند که این انبساط ترسناک است. اگر نتوانم دنبالش کنم، تمام این، یا دست‌‏کم جاهایی که اصلاح- فا هنوز تمام نشده است، نابود می‌‏شود.

مجبورم سریع عمل کنم. اولش فاصله بسیار زیاد بود، خارج از تصور. درحال حاضر تا چیزی ظاهر می‌‏شود می‌‏توانم همان‌‏وقت قسمتی از آن را بگیرم. مثلاً فرض کنید این چیز صد قسمت دارد، بنابراین همان لحظه‌‏ای که ظاهر می‌‏شود می‌‏توانم بلافاصله آن را بگیرم و بعد در یک آن حل و فصلش کنم. امور در مرحله‌‏ی آخر از مرحله‌‏ی آخرِ این هستند که کاملاً به آن نقطه برسند. چه اصلاح- فا را کامل کرده باشم یا نه، امور یک‌‏طورند، چون همه‌‏چیز همین الانش هم از آنها جلو زده است، و در مدت اصلاح- فا دیگر زمان و مکانِ اصلی هیچ معنی واقعی‌‏ای ندارند که بتوانند مانعم شوند.

پرسش: شما سه‌‏ساعت پشت هم صحبت کرده‌‏اید... (معلم می‌‏خندد) (مریدان تشویق می‌‏کنند)

معلم: دارمبرگه‌‏هایی را برمی‌‏دارم که کلمات کمتری روی‌شان نوشته شده و آن پرسش‌‌‏ها را جواب می‌‏دهم.

پرسش: "لی بای" شاعری بزرگ بود، و یک تزکیه‌‏کننده‌‏ی دائو. او چه نوع رابطه‌‏ی کارمایی‌‏ای با دافا دارد؟

معلم: در مورد شخصیت‌‏های تاریخی، نباید زیاد درباره‌شان فکر کنید. خیلی‌‏ از آنها شما بودید، و خیلی از آنها من بودم. ( تشویق) اما بابت این زیاد شادی نکنید! توانایی‌‏ها و استعدادهای شما از آن‌جا سرچشمه نگرفته است. توانایی‌‏ها و استعدادهای شما را فا این‌‏بار به شما داده است ( تشویق) و ارتباطی به آن [گذشته] ندارند.

پرسش: افراد اجتماع بشری عادی، مخصوصاً آنهایی که در اجتماع مناصب نسبتاً عالی‌‏ای دارند، در آغاز نه تنها احساس منفی‌‏ای نسبت به دافا و جن- شن- رن نداشتند، در واقع احساس مثبتی هم داشتند. اما روشی را که خیلی از مریدان دافا کارها را انجام می‌‏دهند نمی‌‏پسندند، و فکر می‌‏کنند خیلی افراطی است و مهربانانه به‌‏نظر نمی‌‏آید.

معلم: مریدان دافا باید به این موضوع توجه کنند. از آن طرف، آیا امکان دارد به خاطر تفکراتی باشد که مردم عادی پیدا کرده‌‏اند، تفکراتی چون رعایت به‌‏اصطلاح آداب، داشتن تعادل، و شتاب‌‏زده نبودن؟ آیا علتش این است که نسبت به انجام خیلی سریع کارها نظر خوبی ندارند؟ شیطان ما را شکنجه می‌‏کند، و مردم درحال مردن هستند. ما در وضعی نیستیم که بخواهیم کارها را آن‌‏طور با خیال راحت انجام دهیم. اما از طرفی، باید بهترین سعی‌‏تان را در مراعات آداب اجتماعی کنید. مریدان دافای ما در تب و تاب نجات موجودات ذی‌‏شعورند، ولی آن افراد باز هم سخت‌‏گیری می‌‏کنند. به هر صورت، مریدان دافا، شما باید تمام سعی‌‏تان را کنید که باز هم سازگارتر باشید! مردم درحال لغزیدن به پایین هستند درحالی که ما به بالا صعود می‌‏کنیم، پس اگر می‌‏خواهیم نجات‌‏شان دهیم باید کارها را آن‌‏طور انجام دهیم.

پرسش: درود، استاد گرانقدر! صبح امروز که فا را آموزش دادید اشاره کردید که نیروهای کهن درحال سوءاستفاده از تعداد کمی از تمرین‌‏کنندگانی هستند که وضعیت‌‏های خاصی را بروز می‌‏دهند. آیا این مثل همان جنون چی‌‏گونگ است که در سخنرانی ششم جوآن فالون آمده است؟

معلم: آنها در اصل در قسمت‌‏های مختلفی مشغول ایجاد مداخله هستند. چیزی که صبح گفتم را جوآن فالون پوشش داده است و برای جوآن فالون حالت تکمیلی دارد. جوآن فالون درباره‌‏ی امور به صورت کلی صحبت می‌‏کند ولی معانی درونی بسیار عمیقی در خود دارد. اگر فا را مکرر مطالعه نکنید، آن‌‏وقت درک فایی که الان آموزش می‌‏دهم سخت به نظر می‌‏رسد. عمق حقایق‌‏فای دافای کیهان چیزی نیست که بشود در سطوح پایین کامل متوجه شد. فا می‌‏تواند خودش را در سطوحی مختلف متجلی کند، و می‌‏تواند خودش را در همان‌‏سطح به صورت عام و یا خاص متجلی کند – کاملاً دربرگیرنده است.

پرسش: آزادی، دموکراسی، و حقوق بشر اصولی درست در دنیای انسان‌‏ها به نظر می‌‏رسند. آیا آنها را هم نیروهای کهن برای اصلاح- فای امروز نظم و ترتیب دادند؟

معلم: قسمت دوم این صحبت درست است، ولی قسمت اولش نه. آنها اصول انسان‌‏ها نیستند، بلکه، آنها را نیروهای کهن نظم و ترتیب دادند. اصول بشری بسیار ساده‌‏اند، و دموکراسی در واقع یک اصل بشری نیست. در طول میلیون‌‏ها سالی که از تاریخ بشر گذشته است مردم همیشه تحت سلطه‌‏ی پادشاهان بوده‌‏اند. در اوجش بیشتر از ده هزار کشور روی زمین بود، و بیشتر از ده هزار پادشاه، شاهزاده، و ملکه وجود داشت. این تمدن قدیم بود، و برای همین است که به آن می‌‏گفتند "حکومت پادشاه به کشور؛ فتح دنیا با نیروی نظامی؛ قدرتمند قهرمان است". ولی به‌‏چشم خدایان آدم قدرتمند یک یاغی بود. و اهمیتی ندارد که انسان‌‏ها فکر می‌‏کردند او آدم درستی است، خدایان او را یاغی می‌‏دیدند. پس چرا خدایان کاری می‌‏کردند که نبرد کند و او را قهرمان می‌‏کردند؟ چون خدایان می‌‏خواستند بر روی زمین به اهدافی برسند و می‌‏خواستند وضعیت خاصی در بین انسان‌‏ها ظاهر شود، و باید کسی را برای انجام کارها انتخاب می‌‏کردند. بعد کسی که انتخاب می‌‏شد به انجام کارها طبق الزامات خدایان ادامه می‌‏داد. هرچند آن کار را با زور انجام می‌‏داد، از آنجا که خواستِ خدایان این بود، خدایان بعد از اینکه به انجامش می‌‏رساند به او افتخار می‌‏دادند. و چه نوع افتخاری؟ او را قهرمانی بزرگ کنیم که همه تحسینش کنند، کسی که افتخار حکمرانی به سرزمین را دارد – همین! ( معلم می‌‏خندد) بیرون از سه‌قلمرو، اصول انسان‌‏ها صحیح در نظر گرفته نمی‌شوند، ولی این‌جا در بین انسان‌‏ها اصولِ درست می‌‏شوند. اصول بشریِ قبل به این شکل بود.

در این چند وقت اخیر، اصلاح- فا که در پیش بود بسیاری از پادشاهان در چین بازپیدا شده‌‏اند، و دیگر هیچ کسی نمی‌‏توانست بگوید که پادشاه است. و موضوع دیگری هم هست. موجوداتی از سطوح مختلف از خیلی از سطوح بالا به پایین آمده‌‏اند و به انسان بازپیدا شده‌‏اند، و این امر ترکیبِ قومیت‌‏های مختلف را تغییر داده است. چه کسی را آن‌‏وقت باید پادشاه کرد؟ اداره‌‏ی این موضوع سخت‌‏تر هم هست، و بنابراین نیروهای کهن خیلی ساده گذاشتند خود انسان‌‏ها برای خودشان انتخاب کنند، و این دموکراسی است. دموکراسی، وقتی از آسمان‌‏ها به اصل و اساسش نگاه کنید، به خاطر این دو موضوع پیدا شد.

در رابطه با حقوق بشر، فقط محدود به حقوق بشر نمی‌‏شود – حفاظت از حیوانات هم هست. پوسته‌‏های بشری تمام شدند، برای همین خیلی‌‏ها به حیوان بازپیدا شدند و خیلی‌‏ها هم به گیاه. تمام این چیزها این اواخر اتفاق افتاد، و مرتبط به اصلاح- فا است. همین‌‏طور که اصلاح- فا در پیش بود، همه‌‏چیز به‌‏خاطر دافا آمد، برای دافا متولد شد، و برای دافا خلق شد. ولی قرار نیست همه‌‏چیز نقش مثبت داشته باشد. وضعیت این است.

پرسش: استاد گفته است که بخشی از ما که کامل تزکیه شده است در مدت تزکیه‌‏مان از بقیه‌‏اش جدا می‌‏شود. حالا که ما در مرحله‌‏ی پایانی اصلاح- فا هستیم، چگونه می‌‏توانیم از سد این جدایی بگذریم؟

معلم: چون عناصرِ آخر بزرگ‌‏ترین عناصر هم هستند شکاف بین‌شان بزرگ است، و فقط درحالی که فا دنیای بشری را اصلاح می‌‏کند وقتی نیروی پرقدرت اصلاح- فای استاد برسد می‌‏شود آنها را کاملاً از بین برد. این امور را فقط وقتی آن نیروی عظیم برسد می‌‏شود حل کرد. همین که برسد و گذر انجام شود، شروع اصلاح دنیای بشری توسط فا است. یا از زاویه‌‏ای دیگر به آن نگاه کنیم، کارهایی که امروز انجام می‌‏دهید می‌‏تواند باعث ضررهای کمتر در بین مریدان دافا و هم‌‏تمرین‌‏کنندگان‌‏تان شود، ولی نمی‌‏تواند مشکل را به طور بنیادی حل کند. باز با این حال، در روند اعتباربخشی به فا می‌‏توانید وضعیتی به بار بیاورید که قسمتی از مردم دنیا خوب شوند، که می‌‏تواند افراد بیشتری را نجات دهد، و جلوی اینکه شیطان خیلی شرورانه عمل کند را می‌‏گیرد، ولی پایانِ آن نیست.

پرسش: استاد، کی قصد دارید به ما مطالبی در مورد خدایان اولیه بگویید؟ در مدت اصلاح- فا آنها...

معلم: نیروهای کهنی که درباره‌ی آنها صحبت‌ کرده‌‏ام خدایان اولیه‌‏اند. خدایانی که درباره‌ی آنها صحبت کرده‌‏ام همگی خدایان اولیه‌‏اند. آن نیروهای کهن، می‌‏توانم به شما بگویم، آنها عالی‌‏ترین موجودات هر سطحی بودند، و نابود شده‌‏اند. آنهایی که از همه تواناتر بودند در نتیجه‌‏ی نظم و ترتیب آن آخرین نیروی کهن نابود شدند. قصد آن این بود که به قیمت نابودیِ این قسمت به چیزی که می‌‏خواهد برسد. کیهان به‌‏قدری عظیم است که بی‌‏کران و بی‌‏انتهاست. بنابراین، با در نظر گرفتن اینکه بی‌‏کران و بی‌‏انتهاست، وقتی با انهدام روبرو می‌‏شود می‌‏خواهد که خودش را نجات دهد چراکه یک خداست. و در اصل، نظم و ترتیب‌‏های نیروهای کهن روشی است که برای نجات خودشان پیدا کردند. آنها نظم و ترتیب‌‏های بسیار دقیق و کاملی دادند. ولی متوجه نشدند که این طور حفظ جان کردن دقیقاً منجر به نابودی‌‏شان می‌‏شود. اگر کارها را این‌‏طور انجام نداده بودند این‌‏بار واقعاً نجات پیدا می‌‏کردند. ولی این‌‏طور انجامش دادند و خیلی‌‏هایی که می‌‏خواستم را نابود کرده‌‏اند، و گناهان‌شان بسیار بزرگ شده است چراکه همه‌‏ی آن موجودات ذی‌‏شعور را آنها نابود کرده‌‏اند.

پرسش: گفته‌‏اید که ایالات متحده سلسله‌‏ی مینگ سابق است. در مدت سلسله‌‏ی مینگ خیلی‌‏ها تزکیه‌‏کننده‌‏ی دائوئیستی بودند. ممکن است لطفاً استاد در مورد وضعیت روشن‌‏گری واقعیت‌‏ها به دولت ایالات متحده توسط مریدان دافای امروزِ این کشور، ما را آگاه کنند؟ مریدان در ایالات متحده به‌‏قدری سرشان شلوغ است که به نظر می‌‏رسد کمی بی‌‏تفاوت و دلسرد شده‌‏اند. چه کار باید کرد تا آن نیک‌‏خواهی‌‏ای بدمد که آسمان و زمین را به لرزه می‌‏اندازد...

معلم: نباید آن‌‏طور صحبت کنیم. می‌‏خواهم به همه‌‏تان بگویم، شما باید با عقل و منطق امور را انجام دهید. وقتی واقعیت‌‏ها را روشن می‌‏کنید، اگر فقط یک ذره‌‏ی کوچک بالای اصول بشری بروید مردم نمی‌‏توانند قبولش کنند. پس وقتی واقعیت‌‏ها را روشن می‌‏کنید نباید درباره‌ی چیزهای سطح‌‏بالا صحبت کنید. چیزهایی که شما می‌‏دانید چیزهایی‌‏ هستند که خدایان باید بدانند. آن چیزها مسائلی هستند که من به شما آموزش داده‌‏ام، نه به مردم دنیا. پس نباید آن مطالب را به مردم عادی بگویید. فقط می‌‏توانید از شکنجه و آزار شدن‌‏مان صحبت کنید، از وضعیت واقعی‌‏مان، از اینکه افراد خوبی هستیم و به‌‏غلط شکنجه می‌‏شویم، از اینکه آزادی عقیده‌‏مان نقض می‌‏شود، از اینکه حقوق بشری‌‏مان نقض می‌‏شود. می‌‏توانند تمام این موضوعات را بپذیرند، و بلافاصله از شما حمایت می‌‏کنند و اظهار هم‌دردی می‌‏کنند. همین کافی نیست؟ چرا اصرار دارید اصول سطوح به آن بالایی را بدانند؟ مردم دنیا همان واقعیت‌‏ها را که بدانند خواهند گفت که به فالون گونگ شکنجه و آزار می‌‏رسد و شکنجه‌‏گران بسیار پلیدند. این حرف‌‏ها را خواهند گفت، و همین بس نیست؟ البته، قصد شما این است که او مرید دافا شود. ولی در این زمان چنین کاری سخت است زیرا نیروهای کهن درحال کارشکنی هستند. استاد مراقب تمام آن استثنایی‌‏هایشان خواهد بود. ولی آن فردی که با او صحبت می‌‏کنید شوق لازم آن را ندارد، و تازه نیروهای کهن نیز درحال کارشکنی‌‏ هستند. کار شماره‌‏ی یک ما در این زمان این است که کمک‌شان کنیم از حقیقت وضعیت باخبر شوند. ممکن است کسی را ببینید که فوق‌‏العاده خوب است و هر مطلب سطح بالایی هم که به او بگویید بتواند بپذیرد، آن‌‏وقت می‌‏توانید بروید و درباره‌ی آن چیزها به آنها بگویید. مشکلی ندارد و آنجا مسئله‌‏ای پیش نمی‌‏آید. ولی مطلبی که صحبتش را می‌‏کردم، مخصوصاً در مورد بعضی مسئولان حکومتی صدق می‌‏کند، چون هر چه باشد آنها سیاست‌مدارند، و به فکر هیچ‌‏چیز جز سیاست نیستند، برای‌‏همین وقتی این چیزها را به آنها می‌‏گویید اصلاً باور نخواهند کرد. آن موقع آیا مثل این نیست که نه تنها نتوانسته‌‏اید نجاتش دهید او را به پایین نیز هل داده‌‏اید؟ درست نمی‌‏گویم؟

پرسش: درحال حاضر عده‌‏ای هستند که کار بسیار زیادی برای روشن کردن واقعیت‌‏ها انجام می‌‏دهند ولی خیلی کم فا را مطالعه می‌‏کنند و تمرین می‌‏کنند.

معلم: این مشکل، مشکلی بسیار جدی است. مریدان دافای ما نباید از رشد فردی غافل شوند. نجات موجودات ذی‌‏شعور وظیفه‌‏ی باشکوه مریدان دافا است. اما چون فا را مطالعه نمی‌‏کنید کیفیت کار روشن‌گری حقیقت‌‏تان ضرر می‌‏بیند، و خودتان را هم محدود می‌‏کند. این خوب نیست.

پرسش: آیا درست است که فقط کسانی که فا را قبل از پایان سال ۲۰۰۲ به دست آوردند "مریدان دافای دوره‌‏ی اصلاح- فا" در نظر گرفته می‌‏شوند؟

معلم: هرگز چنین حرفی نزده‌‏ام. آن خوب‌‏هایشان... آیا در هر کدام از دوره‌‏های زمانی مختلف عده‌‏ای وارد نشده‌‏اند؟ در اصل، باز هم کسانی هستند که می‌‏خواهند وارد شوند ولی هنوز وارد نشده‌‏اند، و البته آنهایی که سقوط کرده‌‏اند هم هستند.

پرسش: ما باید واقعیت‌‏ها را برای مردم چین روشن کنیم. ولی والدینم در چین نمی‌‏گذارند با تلفن واقعیت‌‏های مربوط به دافا را روشن کنم. همیشه به نظر می‌‏رسد که یک جای کار ایراد دارد ولی هنوز نتوانسته‌‏ام آن را برطرف کنم.

معلم: با خرد انجامش دهید. احتمال دارد که حتی بعد از اینکه واقعاً هم تلاش کردید هنوز مؤثر واقع نشود. و احتمال هم دارد که مریدان دافای داخل چین انجامش دهند. اگر شما نتوانید انجامش دهید، آنها انجامش می‌‏دهند. مریدان دافای داخل چین مثل گل‌‏هایی که همه‌‏جا را پر می‌‏کنند این کار را انجام داده‌‏اند. بدنه‌‏ی اصلی مریدان دافای دوره‌‏ی اصلاح- فا در چین است. می‌‏توانم به شما بگویم که ۱۰۰ میلیون نفری که درباره‌ی آنها صحبت کرده‌‏ام همان ۱۰۰ میلیون نفرِ داخل و خارج چین که امروز درباره‌ی آنها صحبت می‌‏کنید نیستند. واقعاً قبلاً ۱۰۰ میلیون نفر در چین بودند که جوآن فالون را می‌‏خواندند. آنها آن موقع فا را به دست آورده بودند، و من از آنها مراقبت می‌‏کردم. نمی‌‏توانید بگویید که مرید دافا نبودند. ۷۰ میلیون نفر بودند که تزکیه‌‏ی واقعی انجام می‌‏دادند، و آن‌‏وقت‌‏ها جمعاً در واقع ۱۰۰ میلیون مرید دافا وجود داشت.

پرسش: وقتی مقاله‌‏های جدیدی از استاد به او می‌‏دهم آنها را می‌‏گیرد. ولی قبول نمی‌‏کند که در هیچ فعالیتی برای پخش فا شرکت کند. آیا برای چنین شاگردی امیدی هست؟

معلم: احتمالاً او هنوز در جایی گیری دارد. از آنجا که هنوز آنها را از شما می‌‏گیرد این معنی را می‌‏دهد که هنوز افکار درست دارد. پس در این‌‏صورت، نگاه کنید و ببینید گیرش در کجاست و چه کم و کسر است. شما مرید دافا هستید، پس بروید و سعی کنید که کمی او را درک کنید و به او کمک کنید.

پرسش: آیا نظر شخصی یکی از اعضای انجمن فالون دافا، مثلاً نظر و نتیجه‌‏گیری‌‏اش در مورد یک هم‌‏تمرین‌‏کننده، معرف نظر انجمن دافا یا حتی نظر استاد است؟ استاد ارجمند، لطفاً این موضوع را برایم روشن کنید.

معلم: هیچ کسی نمی‌‏تواند معرف من باشد – این که بدیهی است. و در بین شما، هیچ کسی نمی‌‏تواند معرف شخص دیگری باشد. در مورد انجمن‌‏های دافا، گفته‌‏ام که هماهنگی خیلی مهم است. خیلی از چیزها هستند که از دیدگاه دیگری نمی‌‏شود گفته شوند، و لازم است که آنان آنها را بگویند. ولی مطمئناً چیزهایی هست که خوب انجام نداده‌‏اند، و استاد به‌‏خوبی از آنها اطلاع دارد. ولی از سوی دیگر، در مورد خیلی چیزها باید نقشی که خودتان در آنها داشته‌‏اید را در نظر بگیرید، و ببینید که آن وضع ناجور دقیقاً چطور پیش آمد. روی یک خدا هیچ چیز تأثیر نمی‌‏گذارد. اگر کاری باید انجام شود، صرفاً به شکلی درست و باوقار آن را انجام دهید.

پرسش: اعضای خانواده‌‏ی یک مرید دافا به دافا تهمت زده‌‏اند. آیا وقتی که فا دنیای بشری را اصلاح می‌‏کند آنها هدف از بین رفتن قرار می‌‏گیرند؟ یا اینکه مربوط به رفتار آن مرید خواهد بود؟

معلم: به انتخابی بستگی خواهد داشت که خودشان می‌‏کنند. وقتی کسی به فا صدمه زده است و کاملاً پلید شده است، آیا می‌‏گویید باید او را به کمال رساند و به دنیای یک بودا برد؟ نمی‌‏شود. به آنهایی که واقعاً گناهان جدی‌‏ای مرتکب شده‌اند اجازه داده نخواهد شد که باقی بمانند. به‌خاطر این‌که شما دافا را تزکیه می‌‏کنید آنها مسلماً برکت‌‏هایی خواهند داشت. به آنها فرصت داده می‌‏شود، فرصت‌‏های دیگر، و باز هم فرصت‌‏هایی دیگر. ولی از طرفی، باید تمام سعی‌‏تان را کنید که واقعیت‌‏ها را روشن کنید و نجات‌شان دهید، و این برای‌شان برکت‌‏هایی می‌‏سازد.

پرسش: معلم، مایلم از طرف همه‌‏ی مریدان دافا در شهر هِزه از استان شان‌‏دونگ به شما درود برسانم.

معلم: متشکرم! ( تشویق)

پرسش: خیلی از مریدان دافا در هزه بازداشت شده و مورد ضرب و جرح قرار گرفته‌‏اند. آنهایی که در هزه بازداشت شده بودند همگی از تبدیل شدن سر باز زده‌‏اند و به اردوگاه‌‏های کار اجباری در شهر جینان فرستاده شده‌‏اند. آیا این نظم و ترتیب نیروهای کهن است؟

معلم: من چیزهایی مثل "تبدیل شدن" یا "تبدیل نشدن" را به رسمیت نمی‌‏شناسم. به چیزی که در ذهن افراد است باید نگاه کرد. باز فکر می‌‏کنم که... آیا می‌‏دانید که نیروهای کهن برای اینکه آنها را تبدیل کنند زیر شکنجه‌‏ی ذهنی شدیدی قرارشان داده‌‏اند؟ می‌‏دانند که من آن را تصدیق نمی‌‏کنم، بنابراین چه روشی به کار می‌‏برند؟ سمتی از آنها را که افکار درست دارد، یا به عبارتی، سمتی که کامل تزکیه شده است، را جدا می‌‏کنند و جلوی اینکه هرگونه تماسی با ذهن آنها داشته باشد را می‌‏گیرند. بعد، از سطح و ظاهر بشری‌‏شان سؤال می‌کنند. اما سطح بشری آنها چیزهای بشری و پنداشت‌‏های پس‌‏زادی خیلی زیادی دارد، و سمتی که کامل تزکیه شده است اجازه هیچ گونه اثرگذاری ندارد. چون آنها را زیر چنین شرایطی شکنجه کرده‌‏اید هر چیزی هم که مجبورشان کرده باشید بنویسند به رسمیت نمی‌‏شناسم. نیروهای کهن می‌‏دانند که این را به رسمیت نمی‌‏شناسم، پس چرا باز هم این کار را انجام می‌دهند؟ زیرا یک چیز هست که هنوز می‌‏توانند به آن برسند، و آن این است که می‌‏خواهند اراده‌‏ی آن شاگرد را خرد کنند. شاگردانی که آن اشتباه را کرده‌‏اند فکر می‌‏کنند، "آه نه، آن را نوشتم. کار من دیگر تمام است. استاد دیگر نمی‌‏تواند از من مراقبت کند. من مایه‌‏ی سرافکندگی دافا هستم". از آن به بعد دیگر دل‌‏گرفته و غمگین می‌‏شوند. این ترفندی است که به‌‏کار برده‌‏اند و من آن را به رسمیت نمی‌‏شناسم. عیب ندارد که زمین خورده‌‏اید، عیبی ندارد! سریع بلند شوید! ( تشویق)

پرسش: مریدان دافا در شهر هاربین به استاد درود می‌‏فرستند!

معلم: متشکرم! ( تشویق)

پرسش: مریدان دافایی که به طور غیرقانونی در اردوگاه کار اجباریِ ****زندانی شده‌‏اند به استاد درود می‌‏فرستند!

معلم: آن دخمه‌‏ی تاریک خیلی شیطانی است، می‌‏دانم! جداً حقیقت دارد که شاگردان بهتر و بهتر شده‌‏اند، و معقول و معقول‌‏تر هستند. بگذارید فعلاً درباره‌ی چیزهایی که در چین اتفاق می‌‏افتد صحبت نکنیم. ( تشویق) وقتی در آن باره شروع به صحبت کنیم داستانی بلند خواهد بود. هر چیزی هم که باشد، چیزی که منتظر آن افراد شیطانی است گناهانی است که هیچ‌‏وقت نمی‌‏توانند تاوانش را پس دهند، و چیزی که منتظر مریدان دافا است کمال باشکوه و پرعظمت است! ( تشویق)

پرسش: این اواخر این را درک کرده‌‏ام: هر وقت درخصوص کار دافا تضادی بین مریدان دافا پیش می‌‏آید، اول باید افکار درست بفرستیم تا آن نیروهای شیطانی را که از وابستگی‌‏ها و پنداشت‌‏های بد شاگردان برای شکنجه‌‏ی کلی مریدان دافا استفاده می‌‏کنند از بین ببریم، و بعد در مورد مسائل خاص مربوط به کارمان صحبت کنیم. آیا صحیح است که کارها را این‌‏طور انجام داد؟

معلم: فکر می‌‏کنم که وقتی مریدان دافا با تضاد روبرو می‌‏شوند، ضرورتاً نتیجه‌‏ی چیزی نیست که توسط اهریمن‌‏ها کنترل شود. آنها مداخله خواهند کرد، و اشکال ندارد که افکار درست بفرستید، اما باید فا را خیلی مطالعه کنید. اگر قبل از انجام کارها افکار درست بفرستید، خوب، درست است که این می‌‏تواند تا قسمتی مداخله را از بین ببرد.

پرسش: من مریدی هستم که فا را بعد از ۲۰ ژوئیه‌‏ی ۱۹۹۹ به دست آورده‌‏ام. در جریان تزکیه کردن، از بعدهای دیگر مداخله‌‏ی زیادی با من شده است، حتی شکنجه‌‏ی کاملاً بی‌‏اساس از طرف نیروهای شیطانی. چرا این‌‏طور است که موقعی که از افکار درست استفاده می‌‏کنم که این شکنجه و آزار را از بین ببرم هیچ‌‏گاه نمی‌‏توانم کاملاً ثابت‌‏قدم باشم و همیشه به نظر می‌‏رسد که مسائلی دارم که لازم است در آنها بهتر شوم؟

معلم: چطور بگویم... این اتفاق برای این می‌‏افتد که آن مریدان دافایی که فا را بعد از ۲۰ ژوئیه‌‏ی ۱۹۹۹ به دست آوردند، برای شما روند تزکیه و اعتباربخشی به فا با هم ادغام شده است. درحالی که برای آنهایی که فا را زودتر به دست آوردند، مدت زمان تزکیه‌‏ی شخصی آنها قبل از این گذشته است، و درحال حاضر وظیفه‌‏ی اصلی آنها نجات موجودات ذی‌‏شعور است، تمرکز منتقل شده است به اعتباربخشی به فا. افرادی که بعداً وارد شدند و به وضعیت اعتباربخشیدن به فا برخوردند نیز باید آن را انجام دهند، و از طرفی بعضی موضوع‌‏های تزکیه‌‏ی شخصی هم با آن مخلوط است. بنابراین احساس می‌‏کنید که بعضی چیزها نسبتاً پیچیده به نظر می‌‏آیند، ولی اشکالی ندارد، چون امور از نظر استاد مرتب و منظم‌‏اند، و اگر افکار درست شما قوی باشند مشکلی نیست.

پرسش: آیا در این مرحله، فرستادن افکار درست می‌‏تواند جای تمرین کردن را بگیرد؟

معلم: اینها دو چیز مختلف‌‏ هستند. ( معلم می‌‏خندد) تمرین کردن تمرین کردن است. تمرین کردن برای تقویت مکانیزم‌‏ها و تبدیل بدن مادرزادی به یک بدن خدایی است. فرستادن افکار درست استفاده کردن از قدرت‌‏های خدایی است، یا ساده بگویم، استفاده از توانایی‌‏هایتان. هدفش از بین بردن اشباح پوسیده‌‏ی شیطانی است.

پرسش: استاد محترم، درود! شاگردان زیادی هستند که برای کوچک‌‏ترین چیزی از افکار درست استفاده می‌‏کنند که شیطان را از بین ببرند. حتی وقتی ناراحتی‌‏های جزئی و بیماری‌‏های کوچکی دارند افکار درست می‌‏فرستند.

معلم: شاید خودتان فا را به اندازه‌‏ی کافی مطالعه نکرده باشید؟ اگر واقعاً اشتباهی کرده باشید و بعد در نتیجه‌‏اش مشکلی پیش بیاید، و بروید و افکار درست بفرستید، آن‌‏وقت درست به نظر نمی‌‏رسد، و نیروهای کهن دردسر درست می‌‏کنند. فکر می‌‏کنند که نه‌فقط ضعیف عمل کرده‌‏اید، بلکه تازه می‌‏خواهید آنها را از بین ببرید. همین‌‏طور به نظر می‌‏رسد، نه؟ پس باز باید بهترین سعی‌‏تان را کنید که ببینید امور را خوب انجام داده‌‏اید یا نه. اگر امور را خوب انجام نداده‌‏اید، بروید خوب انجام‌‏شان دهید. ولی در پرسش‌تان گفتید، "حتی وقتی ناراحتی‌‏های جزئی و بیماری‌‏های کوچکی دارند". منظورتان از "ناراحتی‌‏های جزئی" و "بیماری‌‏های کوچک" چیست؟ اینها نشانه‌‏ی از بین رفتن کارما هستند، درست است؟

پرسش: در مدت ماه‌‏های اولی که شروع به فرستادن افکار درست کردم، یکبار هنگام فرستادن افکار درست با چشم سومم به‌‏وضوح دیدم که در مدت فقط پنج دقیقه، یک نور قوی که رنگش بین بنفش و قرمز بود در یک آن همه‌‏ی چیزهای آن سردسته‌‏ی بزرگ اهریمن در چین را، که هم انسان به نظر می‌‏آمد و هم غیرانسان، از بین برد. قدرت آن [نور] غیرقابل توصیف بود. آیا چیزی که از بین رفت فقط نمایشی از آن در بعد ما بود؟ آیا در تک تک بعدها نمایشی از آن هست؟

معلم: خیلی پیچیده است. بعضی وقت‌‏ها شما مریدان واقعاً می‌‏توانید مستقیماً اشباح پوسیده‌‏ی درون بدن آن سردسته‌‏ی بزرگ اهریمن را از بین ببرید. در آن مواقع به نظر می‌‏رسد که نزدیک است بمیرد، اما بعد دوباره شروع به زنده کردنش می‌‏کنند، و بعد دسته‌‏ای دیگر از اشباح پوسیده آن را پر می‌‏کنند، بنابراین برمی‌‏گردد، انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده بود. همچنین، برای اینکه بتواند تمام اشباح پوسیده را کنترل کند، نیروهای کهن، آن‌‏قبل‌‏ها تمام ذرات سلول‌‏هایش که بدن بشریِ زیر سطح‌‏وظاهرش را می‌‏سازند تا نقطه‌‏ای تقویت کردند که آن ذرات به بزرگی سه‌‏قلمرو بودند. تمام چیزهای بشری درون سلول‌‏هایش را نیروهای کهن درآورده‌‏اند و به جهنم انداخته‌‏اند، و سلول‌‏ها را با آن اشباح پوسیده از نو پر کردند. از آنجا که ذرات یک انسان شکل همان فرد را دارند، تمام بعدهای سه‌‏قلمرو سلول‌‏های سردسته‌‏ی اهریمن را در خود داشتند، و تمام سلول‌‏ها تعداد بسیار زیادی از اشباح پوسیده درون‌‏شان بود. برای همین، وقتی شما مریدان در آن زمان‌‏ها افکار درست فرستادید توانستید تعداد بسیار زیادی از ذرات سردسته‌‏ی بزرگ اهریمن و اشباح پوسیده‌‏ در سه‌‏قلمرو را از بین ببرید. در لحظه‌‏ای که درحال از بین بردن و منفجر کردن آن بودید می‌‏دیدید که نابود شده است، و درست می‌‏دیدید. درحال حاضر آن را به چه وضعی کشانده‌‏اید؟ همه‌‏چیز جز ذراتی که ظاهر بشری‌‏اش را شکل می‌‏دهند از بین رفته‌‏اند و درحال حاضر خالی است. هیچ چیز باقی نمانده است. چیزی که باقی است فقط پوسته‌‏ی بشری است که از لایه‌‏ای از سلول‌‏های سطحی ساخته شده است، که شامل اندام‌‏های داخلی هم می‌‏شود. و دلیلش این است که تمام ذرات سلولیِ داخل سه‌‏قلمروی سردسته‌‏ی اهریمن که نیروهای کهن تقویت کرده بودند از بین رفته است، و در بالا و پایین، هیچ چیز از آن نمانده است، و تمام‌شان پاک‌سازی شده‌‏اند. درحال حاضر این پوسته‌‏ی بشری را آن آخرین و بدترین اهریمن‌‏های نیروهای کهن تقویت می‌‏کنند. بنابراین دیگر هیچ چیز از عقلانیت طبیعی یک انسان ندارد. همه چیز از آن اشباح پوسیده‌‏ای ناشی می‌‏شود که پوسته‌‏ی انسانی‌‏اش را کنترل می‌‏کنند، [پوسته‌‏ی انسانی‌‏ای] که واقعاً مثل لایه‌‏ای پوست است که نقاشی شده باشد. تمام پنداشت‌‏ها و کارمای آن فرد بد که ظاهر پوسته‌‏ی بشری‌‏اش در جریان زندگی‌‏اش تولید کرده است حالا خیلی هراسان به نظر می‌‏رسند. چیزی که نشان می‌‏دهد صرفاً ترس است. از عواقب از دست دادن قدرت می‌‏ترسد، از اعاده شدن نام فالون گونگ می‌‏ترسد، از کشته شدن می‌‏ترسد، از مصادره شدن پول و اموال هنگفتی که خانواده‌‏اش اختلاس کرده‌‏اند می‌‏ترسد – از همه چیز می‌‏ترسد. ولی شیطانِ آن سمت دیگرش هیچ حسی جز نفرت ندارد. می‌‏تواند ببیند که دیگر امیدی نیست، و احساس نفرت می‌‏کند، با این حال نمی‌‏تواند انرژی خیلی زیادی جمع کند. می‌‏داند که کارش تمام شده است. احساس نفرت می‌‏کند ولی همین‌‏طور هم می‌‏ترسد، و باید خودش را مجبور کند که پیش چشم مردم باانرژی رفتار کند، و سعی می‌‏کند که با چنگ‌‏ودندان نمایش را ادامه دهد. این وضعی است که درحال حاضر دارد. قبلاًها که ذرات سلول‌‏هایش آن‌‏همه تقویت شدند، و درونش از اشباح پوسیده پر شد، انرژی شیطان واقعاً بیداد می‌‏کرد، و بدنش طوری تقویت شده بود که حس می‌‏کرد بزرگ‌‏تر و بزرگ‌‏تر می‌‏شود؛ حس می‌‏کرد بدنی سالم و انرژی‌‏ای قوی دارد. همین‌‏طور دل و جرأت پیدا کرد و قیافه‌‏اش چنان وحشت‌‏انگیز بود که دور و اطرافیانش واقعاً از آن می‌‏ترسیدند. حالا مثل بادنجانی است بعد از یخبندان، پر از چین و چروک است، و تمام چیزهای داخلش دور ریخته شده‌‏اند. هر چه مریدان دافا افکار درست بیشتری بفرستند تعداد اشباح پوسیده‌‏ی درون بدنش کمتر می‌‏شود، چروکیده‌‏تر می‌‏شود، و بدنش کوچک‌‏تر می‌‏شود، چون غیر از پوسته‌‏ی بشری‌‏اش هیچ چیز از ذرات میکروسکپی‌‏اش باقی نمانده است.

پرسش: مریدان از دانشگاه دوم فرماندهی نظامی، تورنتو، پینگ‌‏شیانگِ استان جیانگ‌‏شی، شهر چونگ‌‏چینگ، پرو، چین، ماکائو، ایالات متحده، شهر هاربین، استان شان‌‏دونگ، شهر جینان، شهر کن‌‏مینگ، استرالیا، شهر دالیان، مریدان آزاد شده از زندان در شهر جیاموسی، مریدان از آلمان، مرکز بازداشتِ **** در شهر شی‌‏جیاجوآنگ، استان شان‌‏دونگ، شهر هزه، تیان‌‏جین، استان شین‌‏جیانگ، شهر هنگ‌‏یانگ، و شهر چانگ‌‏چون این مریدان به استاد درود می‌‏فرستند.

معلم: متشکرم! ( تشویق)

پرسش: این اواخر که جوآن فالون را مطالعه می‌‏کرده‌‏ام، دیگر حس نمی‌‏کنم که هر بار که خواندن کتاب را به آخر می‌‏رسانم درک‌‏های جدیدی پیدا کرده و پیشرفت می‌‏کنم.

معلم: ارتفاع شین‌‏شینگ فرد هرقدر باشد ارتفاع گونگ او همان‌‏قدر است. باید دلیلی وجود داشته باشد. آیا علتش این است که ذهن‌تان آرام نیست؟ به‌‏نظرم باید دلیلی وجود داشته باشد. در سطوح بالاتر الزامات هم بالاترند.

پرسش: ممکن است به ما بگویید که وقتی از دوره‌‏ی اصلاح- فا به دوره‌‏ای که فا دنیای انسانی را اصلاح می‌‏کند گذر می‌‏شود روند آغازین چیست؟

معلم: می‌‏توانم به شما بگویم، روندی که تصور کرده‌‏اید در کار نیست، اصلاً. می‌‏توانم به شما بگویم که نیروی عظیم اصلاح دنیای بشری توسط فا چیزی است که نیروهای کهن قبلاً نمی‌‏توانستند ببینند. حالا که آن را دیده‌‏اند تمام وجودشان را ترس گرفته است. برای‌‏همین، بسیاری از آن خدایانی که نیروهای کهن نظم و ترتیب دادند که کارهای خاصی انجام دهند حالا جرأت انجام آنها را ندارند. چیزی که در اوضاع کنونی متجلی می‌‏شود این است که اشباح پوسیده به انجام کارهای بد ادامه می‌‏دهند. وقتی اصلاح دنیای بشری توسط فا برسد تمام این چیزها تمام است. روندی در کار نیست. در زمان اصلاح توسط فا، در زمانی که گونگ می‌‏رسد، پدیده‌‏ی خاصی وجود خواهد داشت. چه پدیده‌‏ای؟ قبلاً به شما گفته‌‏ام که هر چیزی که انسان‌‏ها با چشمان‌شان می‌‏بینند از مولکول ساخته شده است. بنابراین اگر در این لایه‌‏ی مولکولی شکافی باز می‌‏شد یا پارگی‌‏ای ایجاد می‌‏شد – در هر جایی هم که بود – چه می‌‏دیدید؟ آسمان‌‏ها را می‌‏دیدید، دقیقاً مثل این بود که پرده‌‏ی یک سالن نمایش ناگهان شکافته شود یا شکافی در آن باز شود، اما نمی‌‏شود این بُعد تباه شود چراکه هنوز اصلاح دنیای بشری توسط فا باید انجام شود. یا، امکان دارد که از تمام سطوح میکروسکپی به داخل [این بُعد] نفوذ کند.

پرسش: آیا نیروهای کهن، گذشته از وابسته بودن به نظم و ترتیب‌‏هایشان نواقص دیگری هم دارند؟

معلم: به غیر از وابسته بودن به هر چیزی که می‌‏خواهند اتفاق بیفتد چیز دیگری در موردشان نیست. فقط می‌‏خواهند که چیزهایی را که اول داشتند حفظ کنند، و فقط همین یک قصد را دارند.

پرسش: آیا هیچ مرید دافای دوره‌‏ی اصلاح فایی جا خواهد ماند؟

معلم: نه. ( تشویق بلند) اگر شما را جا می‌‏گذاشتم تباه می‌‏شدید، واقعاً تباه می‌‏شدید. چون اگر کسی پیشروی نکند پسروی می‌‏کند. وقتی در این محیط ناگهان به آن وضعیت نائل می‌‏شدید، آن‌‏وقت در این محیط تا زمانی که این‌جا بین انسان‌‏ها بودید و موقع انجام کارها با انسان‌‏ها مخلوط بودید سطح‌تان پایین می‌‏آمد و رفته‌‏رفته توسط انسان‌‏ها آلوده می‌‏شدید. آیا نگفته‌‏ام که بودایانِ آسمان‌‏ها و بودایان، دائوها، و خدایان‌ِ بعدهایی خاص باید در فواصل زمانی معین جایگزین شوند؟ علتش این است که به‌راحتی می‌‏شود سه‌‏قلمرو آلوده‌‏شان کند، بنابراین لازم است جایگزین شوند.

پرسش: استاد گرانقدر، لطفاً به ما بگویید که کودکستان‌‏های مینگ‌‏هویی در چه مسیری باید باشند.

معلم: شماکارتان را عالی انجام داده‌‏اید! می‌‏دانید، آن سردسته‌‏ی بزرگ اهریمن به بچه‌‏های کوچک مهدکودک‌‏های چین سم تزریق می‌‏کند، خیلی پلید است! واقعاً می‌‏خواهد که نسل بشر را از بین ببرد! وقتی می‌‏بیند کارها را این‌‏طور انجام می‌‏دهیم خشمگین می‌‏شود. در حقیقت، در دولت قبلی چین، در بین رهبری مرکزی، از هفت عضو کمیته‌‏ی دائم شش نفرشان مخالف شکنجه‌‏ی فالون گونگ بودند. این را هم می‌‏دانم که حتی رئیس اداره‌‏ی ۶۱۰ نیز، که درحال شکنجه و آزار فالون گونگ بوده است، اول مخالف شکنجه و آزار بود. تقریباً تمام نهادهای دولتی مرکزی و وزارتخانه‌‏های مختلف دولت مخالف شکنجه و آزار فالون گونگ بودند.

پرسش: نیروهای کهن هنگام شرکت در این اصلاح- فا برای زمان دو زمین به نظم و ترتیب پرداختند. چرا باید در زمین دوم با غول‌‏ها، کوتوله‌‏ها، و آدم‌‏های متوسط آزمایش صورت می‌‏گرفت؟ ممکن است بپرسم در زمین اول چه نوع افرادی را نظم و ترتیب دادند؟

معلم: وقتی این آزمایش در این‌جایی که ما هستیم مشغول انجام بود برای سه نوع از مردم نظم و ترتیب به عمل آمد. در زمینِ اول پنج نوع از مردم نظم و ترتیب داده شدند. وقتی داستان آن زمین سرانجام به آخر رسید سه نوع از مردم باقی ماندند. این دفعه، از همان اول فقط سه نوع وجود داشتند. آنها پیوسته آن‌‏چه را که می‌‏خواستند اتفاق بیفتد بررسی می‌کردند و فقط قبل از اینکه اصلاح- فا در پیش بود تصمیم آخر را گرفتند.

پرسش: پرسش من این است: وقتی افکار درست می‌‏فرستیم، آیا موجودات شیطانی سطح‌‏پایینی که از بین می‌‏بریم نیز در همان حال که از بین می‌‏روند جایشان از نو پر می‌‏شود؟

معلم: بُعدها را بدن‌‏های کیهانی‌‏ای که از بیرون آمدند بسیار پیچیده کرده‌‏اند. آنها حتی ذرات را بخش‌‏بخش کرده‌‏اند. شما واقعاً آنها را از بین می‌‏برید. اما چیزی که از بین می‌‏رود فقط یک قسمتِ بخش‌‏شده است. در مدت اصلاح- فا وقتی لایه‌‏ای از موجودات بسیار بزرگ را پاک‌سازی می‌‏کنم دسته‌‏ای دیگر از اشباح پوسیده در معرض دید قرار می‌‏گیرند، و برای همین است که انگار هیچ وقت نمی‌‏شود کامل پاک‌سازی شوند. ولی در اصل، پاک‌سازی‌‏مان در مقیاس بزرگ و با سرعت زیاد انجام می‌‏شود. و علاوه بر این، تعداد کل چیزهایی که پاک‌سازی شده‌‏اند بسیار زیاد است. می‌‏توانیم این را از وضعیت کلی اصلاح- فا ببینیم: قبلاً، هر ساقه‌‏ی علف و هر درخت، زیر کنترل موجودات شیطانی بود، تقریباً تا جایی که حتی ذرات هوا هم زیر کنترل آنها بودند. حتی نفس کشیدن هم برای‌تان سخت بود. حالا امور فرق کرده است. مردم درحال بیدار شدن هستند، و اشباح پوسیده‌‏ی زیادی باقی نمانده‌‏اند که مردم را کنترل کنند. چه تغییر عظیمی!

پرسش: بیست و دوم ژانویه یکی از مریدان دافای ایالات متحده در فرودگاه گوانگ‌‏ژو بازداشت شد...

معلم: چون شما مرید دافا هستید، وقتی مشکلی هست همه باید یکی و همراه با هم کار کنید. از آنجا که ترسی ندارند که اعمال زشت‌‏شان به انظار عمومی کشیده شود باید تمام‌شان را برای کل دنیا افشا کنیم، و بگذاریم تمام مردم آمریکا بدانند که یک شهروند ایالات متحده بازداشت شده است. از آنجا که ترسی ندارند که اعمال زشت‌‏شان به انظار عمومی کشیده شود باید برویم و این کارها را انجام دهیم. هر روزی که آزادش نکنند روز دیگری است که آنها را افشا کنیم. ( تشویق بلند)

پرسش: گاهی اوقات برایم معلوم است که نیروهای کهن چه هستند و گاهی اوقات معلوم نیست.

معلم: آنها فقط آن بیست درصدِ موجودات کیهان هستند، و نظم و ترتیب داده شدند که در امور من شرکت کنند. آنها در تاریخ نظم و ترتیب‌‏های سیستماتیک زیادی دادند، و من در خیلی از نظم و ترتیب‌‏هایشان در تاریخ شرکت کردم. اگر آن زمان‌‏ها در آنها شرکت نمی‌‏کردم شخص دیگری را انتخاب می‌‏کردند، و وقتِ اصلاح- فا مشکلات حتی بیشتری پیش می‌‏آمد. فردی دیگر را برای اصلاح کردن فا انتخاب می‌‏کردند. آن‌‏وقت موقعی که زمان اصلاح کردن فا بود و شروع به انجام کارها می‌‏کردم، از تمام موجودات در کل کیهان استفاده می‌‏کردند که به دنبال من بیایند. اگر آنها را از بین می‌‏بردم چگونه می‌‏توانستم نجات‌شان بدهم؟ اینکه اصلاح- فا واقعاً شبیه چیست را حتی یک موجود هم امکان ندارد بداند. هر کسی که می‌‏دانست از آن فرار می‌‏کرد، و این چیزی است که کیهان نمی‌‏تواند مجاز بداند. چه رسد به اینکه اجازه دهد موجودات کیهان نحوه‌‏ی اجرای اصلاح- فا را انتخاب کنند.

پرسش: تازگی‌‏ها زوجی که هر دویشان مرید دافا هستند صاحب بچه‌‏ای شدند که به نظر می‌‏رسد سختی بسیاری دارد و ناقص متولد شده است. این وضعیت را چطور باید ببینیم؟

معلم: امور در این زمان بسیار پیچیده‌‏اند. چون فرزند شماست باید با مهر و محبت به او برسید و تمام سعی‌‏تان را در مراقبت از او به کار ببرید. اما فکرتان آسوده باشد. تا وقتی که بتوانید تا کمال تزکیه کنید همه چیز به بهترین صورت ختم می‌شود ( تشویق) – این برای تزکیه‌‏کنندگان و مریدان دافا ساخته شده است. ولی، اگر نتوانید به کمال برسید، آن‌‏وقت همه‌‏چیز بیهوده بوده است.

پرسش: استاد به ما گفته‌‏اند که بدنه‌‏ی اصلی دافا در چین است. مریدان دافا در خیلی از جاهای چین هستند. ما چگونه می‌‏توانیم در رشد کردن با هم بهتر عمل کنیم؟

معلم: لازم نیست نگران این بود. همگی قادرند در مورد وب‌‏سایت مینگ‌‏هویی بدانند. مریدان دافا در مناطق دوردست همگی با همدیگر درتماس‌‏ بوده و اطلاعات بین‌‏شان منتقل می‌‏شود.

پرسش: کمی قبل‌‏تر استاد گرانقدر گفتند که کسانی که به‌‏هنگام شکنجه شدن تا آن‌‏جایی که دیگر متوجه نبودند، تعهدهایی نوشتند هنوز فرصت دارند. اما هر طور هم که باشد، من نمی‌‏توانم آن افرادی در چین را که به استاد خیانت کرده‌‏اند ببخشم. این‌‏طور نیست که کارهایی که نباید می‌‏کردند را کردند چون نمی‌‏توانستند شکنجه را تاب بیاورند. آنها در واقع از شیطان جانبداری کرده و شکنجه و آزار را بدتر کردند.

معلم: بله، وقتی آنها تا آنجا جلو رفته‌‏اند مشکل بتوان گفت چه اتفاقی بیفتد. گفته‌‏ام که می‌‏خواهم همه را نجات دهم. اما اگر گناه بسیار بزرگی مرتکب شده باشید، آن موقع از فا برای قضاوت درباره‌ی شما استفاده می‌‏شود، و کار دیگری نمی‌‏شود برای شما کرد. برای حفاظت از فا نیک‌‏خواهی و ابهتِ باوقار همراه هم وجود دارند. اما نیروهای کهن عمداً برای عده‌‏ای نظم و ترتیب دادند که بیایند و کارها را آن‌‏طور انجام دهند، بنابراین خیلی پیچیده است. قبل از ۲۰ ژوئیه‌‏ی ۱۹۹۹ بعضی‌‏ها کاملاً فعال به نظر می‌‏رسیدند، اما وقتی شکنجه شروع شد مشتاقانه‌‏تر از هر کس دیگری در شکنجه شرکت کردند. این اتفاق برای این افتاد که وضعیت کلی را برای شاگردان پیچیده‌‏تر کند.

پرسش: استاد، لطفاً به ما بگویید که آیا وضعیت‌‏هایی هست که از داخل تصویر بودایی شما نیز عبور کنند؟

معلم: می‌‏توانم به شما بگویم که آنها سعی ندارند کاری با من انجام دهند. آنها وابستگی‌‏های شاگردان را هدف می‌‏گیرند. اگر واقعاً درست عمل کنید مطلقاً جرأت نمی‌‏کنند همین‌‏طوری دست به آن کارها بزنند، چون که آن، بدن قانونِ مرا روی خود دارد. مخصوصاً در مورد نیروهای کهن، آیا این را می‌‏دانستید: اصلاح- فای آنها بستگی کامل به من دارد، آنها به من احترام می‌‏گذارند، و آن محنت‌‏ها برای شما ساخته شده‌‏اند، نه من. اما اگر بتوانید آن چیزها را با افکار درست اداره کنید مورد مداخله قرار نمی‌‏گیرید. واقعیتش این است که در خیلی موارد دلیل پشتش این است که پای وابستگی‌‏هایتان در کار است.

همین چند لحظه قبل گفتم که این‌‏طور نیست که نیروهای کهن بخواهند کیهان را نابود کنند. آنها فقط می‌‏خواهند که هر چیزی را به شکل اولش حفظ کنند. بنابراین، از نظر بدن‌‏های قانون من [که بگوییم]، فرق نمی‌‏کند نیروهای کهن باشند یا خدایان صالح، بدن‌‏های قانون من مشغول مراقبت از همه چیز هستند. فقط وقتی شما، مریدان دافا، خودتان را خوب اداره نکنید جرأت می‌‏کنند کارهایی کنند. آن موقع است که بهانه‌‏ای برای هدف قرار دادن شما دارند. در شرایط عادی جرأت ندارند دست به چنان کارهایی بزنند. هرچند وضعیتی که قبل‌‏تر توصیفش کردم وجود دارد، پدیده‌‏ی انگشت‌‏شماری است، بسیار انگشت‌‏شمار. اگر این پدیده حتی یک یا دو بار هم اتفاق بیفتد پیامدهایش بسیار بزرگ‌‏ هستند. برای همین است که گفتم آنها به‌‏محض رؤیت شدن نابود می‌‏شدند. صرف‌‏نظر از اینکه این کار را به‌‏عمد انجام دادند یا غیرعمد، به‌‏محض رؤیت شدن نابود شدند، چراکه گناه شکنجه کردن افکار درست و ایمان درست مریدان دافا را مرتکب شدند. بنابراین، حتی اگر بتوانند کارشان را توجیه کنند، باز هم موقع انجام آن کارها خیلی با ترس و دلهره عمل می‌‏کنند. واقعیتش این است که از قبل از این درحال از بین بردن و خاتمه دادن این نوع جریان هستم.

بعضی شاگردان دیده‌‏اند که نیروهای کهن دست به کارهای بدی می‌‏زنند و چیزهای بدی به بدن من می‌‏آورند. بعضی شاگردان می‌‏توانند این را ببینند. چیزی که بیشتر نگرانم می‌‏کند این است که روی شما ممکن است تأثیر بگذارد! چون، شما می‌‏دیدید که انگار چیزی بد در بدن استاد بود. آیا متوجه می‌‏شوید که آن چیزها مال شما هستند؟! به جای شما زجر می‌‏کشم. ( تشویق بلند) وگرنه چه کسی جرأت می‌‏کرد چیزی طرف من بیاورد؟ این اتفاق برای این می‌‏افتد که درحال محافظت از شما هستم، و یک نفر باید آن [چیزها] را از بین ببرد.

پرسش: چگونه می‌‏توانیم مؤثرتر در مقیاس بزرگ حقیقت را روشن کنیم و موجودات ذی‌‏شعور را نجات دهیم؟ چگونه می‌‏توانیم کاری کنیم که روزنامه‌‏ها و تلویزیونمان تأثیر بزرگ‌‏تری داشته باشند؟

معلم: همه‌‏ی اینها موضوعات خاص هستند. در حقیقت شما کارتان کاملاً خوب است. باید به انجام این کارها ادامه دهید و راه‌‏هایی پیدا کنید که به بهبودشان ادامه دهید. این نیز رفتن در مسیر مریدان دافا و بنا کردن تقوای عظیم‌تان با نجات مردم دنیاست.

پرسش: وقتی افکار درست می‌‏فرستیم که مشکلات درون خودمان را از بین ببریم، آیا همچنین درحال از بین بردن نیروهای کهنی هستیم که از داخل بدنمان عبور می‌‏کنند؟

معلم: وقتی افکار درست می‌‏فرستید فقط محدود به چیزهایی که درون بدن‌تان است نمی‌‏شود، همه‌‏ی چیزهایی را که درون محدوده‌‏تان هستند فراری می‌‏دهد. بنابراین آیا این خوب است که فقط مدام افکار درست فرستاد که مانعِ آمدن آنها شد و هیچ کار دیگری نکرد؟ چیزی که می‌‏گویم این است که آنها دیگر در شرایط عادی جرأت آمدن ندارند، ولی اگر زیادی در موردش فکر کنید وابستگی می‌‏شود. بعدهای دیگر هم‌‏زمان وجود دارند. وقتی موجودات آن بعدهای دیگر به سمت شما می‌‏آیند و از داخل شما رد می‌‏شوند چیزی حس نمی‌‏کنید. بُعدها این‌‏طور وجود دارند. ساختار کیهان صرفاً همین‌‏طوری است، و این تأثیری روی شما نخواهد گذاشت. چون موضوع ساختار به میان آمده است، مطلبی به شما می‌‏گویم که از شنیدنش خوش‌تان می‌‏آید. ( تشویق بلند)

می‌‏دانید که گیاهان، جانوران، و چیزهای گوناگون خیلی خیلی زیادی روی زمین هست. مشخص بگوییم، می‌‏دانید که سیب، موز، پرتقال، و انگور وجود دارد، می‌‏دانید که ببر، شیر، خرگوش، و بز وجود دارد، و می‌‏دانید که انواع مختلف خیلی خیلی زیادی از درختان، گیاهان، و گل‌‏ها هست. بعدهای دیگر هم آن چیزها را دارند. بدن‌‏های کیهانی بسیار دوری که هم‌‏سطح با زمین بوده و شبیه زمین‌‏ هستند نیز آن چیزها را دارند. ذره‌‏های سطح‌‏پایین‌‏تر، ذراتی را می‌‏سازند که یک سطح بالاتر هستند. آن ذره‌‏های بزرگ‌‏تر نیز این جانوران، گیاهان، و چیزهای گوناگون را روی خود دارند. سیب در آسمان‌‏ها این‌‏قدر بزرگ است که ممکن است حتی بزرگ‌‏تر از یک سیاره باشد. آیا سیب آن سیاره‌‏های سطح‌‏پایین، ذره‌‏ای در درون ذره‌‏های سطح‌‏بالای آن سیب بزرگ است؟ جواب مثبت است. روی زمین شیر هست، در آسمان‌‏ها هم شیر هست، و در سطوح حتی بالاتر هم شیر وجود دارد. روی زمین مردم وجود دارند، در آسمان‌‏ها هم مردم هستند، و مردمی حتی بزرگ‌‏تر وجود دارند – به‌‏قدری بزرگ که عظمت‌شان ورای مقایسه است. و موجودات پادشاه دارند، یا به عبارتی، هر موجودی یک پادشاه دارد. پادشاهِ یک موجود، بزرگ‌‏ترین لایه از آن ذره است، و هر چیزی پایینِ آن، روی ذراتی با اندازه‌‏های مختلف، برخی بزرگ و برخی کوچک، پخش هستند. موجود زنده‌‏ی روی کره‌‏ی لایه‌‏ی بزرگ‌‏ترین ذره، پادشاه تمام موجودات است، و ذراتش در تمام سطوح زیرش به نمایش در می‌‏آید.

پس این کیهان چه نوع وجودی است؟ بی‌‏شمار چیزی که به‌‏هم‌‏تابیده و آمیخته به‌‏هم هستند. موجودات خیلی زیادی روی زمین وجود دارند، ولی این موجودات زنده به هیچ وجه متعلق به یک پادشاه نیستند، و متعلق به یک سیستم موجودات نیستند. با این حال همگی‌‌‏ این‌جا زندگی می‌‏کنند و با هم درآمیخته‌‏اند. ولی موجودات زنده به پادشاهان خودشان وصل هستند، و به موجودات دیگر وصل نیستند. یعنی، با اینکه در سراسر فضای کیهان با همدیگر برخورد دارند و به هم می‌‏رسند، اما سیستم‌‏های مستقل خودشان را دارند و تحت حکومت پادشاهان خودشان هستند. بنابراین شیرها پادشاه خود را دارند، سیب‌‏ها پادشاه خود را دارند، موزها پادشاه خود را دارند، درختان پادشاه خود را دارند، گیاهان، علف، گل‌‏ها – تمام چیزها – هر کدام پادشاه مربوط به خود را دارند. تمام موجوداتی که در بعدهای هم‌‏سطح وجود دارند به این صورت با همدیگر برخورد داشته و با هم درمی‌‏آمیزند. انسان‌‏ها از داخل موجودات بسیار عظیم عبور می‌‏کنند. لحظه به لحظه، عناصر زنده‌‏ی بی‌نهایت میکروسکپی از داخل بدن افراد عادی شناور می‌‏شوند. از سطح و ظاهر شما بدن‌‏های قانونم و محافظان قانون مراقبت می‌‏کنند. و سمتی از شما که کامل تزکیه شده مهر و موم شده است. همین‌‏طور که کار یک لایه تمام می‌‏شود مهر و موم می‌‏شود. همین‌‏طور که کار لایه‌‏ای دیگر تمام می‌‏شود [آن هم] مهر و موم می‌‏شود. و هیچ چیز نمی‌‏تواند از داخل آن عبور کند. بنابراین این کیهان واقعاً پیچیده است. برای‌تان باز شکل دیگری از ساختار کیهان را شرح دادم. ( تشویق بلند)

پرسش: به نظر من استاد بالاتر از همه چیز است و قبل از این، مسیرِ ما را نظم و ترتیب داده است. پس، از این دیدگاه، به نظر می‌‏رسد که نظم و ترتیب‌‏های نیروهای کهن را استاد با هدف رشد ما استفاده می‌‏کند. بنابراین به نظر می‌‏رسد که نظم و ترتیب‌‏های نیروهای کهن در اصل خیلی واقعی نیستند. آیا این درک درست است؟

معلم: نصفش درست است، زیرا آنها را به رسمیت نمی‌‏شناسم. اما می‌‏دانستم که امور را این‌‏طور انجام می‌‏دهند، بنابراین انتخابی جز این نداشتم که با نقشه‌‏هایشان همراهی کنم و نقشه‌‏هایشان را به خودشان برگردانم. وضعیت این است.

پرسش: مریدان دافا از استان لیائونینگ، مدرسه‌‏ی مینگ‌‏هویی تایوان، پارک مرکزی سوئد، و شهر چنگ‌‏دو در استان سی‌‏چوآن به استاد درود می‌‏فرستند.

معلم: متشکرم! ( تشویق بلند)

پرسش: وقتی افکار درست می‌‏فرستیم که در خودمان مشکلات را از بین ببریم، آیا همچنین درحال از بین بردن نیروهای کهنی هستیم که از داخل بدن جسمانی مریدان رد می‌‏شوند، و آیا ایرادی ندارد که از نیک‌‏خواهی استاد کپی کنیم و در ذهنمان برایشان حقیقت را روشن کنیم؟

معلم: زیادی روی شما تأثیر گذاشته است. می‌‏توانم به شما بگویم که این اتفاق به خاطر ساختار فضایی کیهان می‌‏افتد و نباید در مورد آن نگران باشید. اگر نمی‌‏خواهید از داخل شما رد شوند، فقط دهان‌تان را ببندید و امروز را نفس نکشید. ( حضار می‌‏خندند) زیرا هوا نیز زنده است، و موجوداتی‌‏اند که هنوز فا اصلاح‌شان نکرده است. پس نگران این چیزها نباشید. انسان‌‏ها هزاران هزار سال همین‌‏طوری زندگی کرده‌‏اند. چرا این‌‏قدر سخت است که یک انسان تزکیه کند، و چرا سخت است که یک انسان خدا شود؟ زیرا کیهان کهن خردش را ندارد و نمی‌‏تواند این مسائل را حل کند. برای اینکه این مسائل حل شوند، کیهان باید از بالا تا پایین به طور بنیادی کامل و بی‌‏عیب شود. مسیر خدا شدن انسان‌‏های آینده محقق شده است، و این اتفاق برای این افتاده است که این تعهد باید از این‌جا انجام شود، تمام مسیر تا بالاترین مکان. ( تشویق بلند) پس برای یک انسان شکل‌‏گیری پنداشت‌‏های پس‌‏زادی، همراه با مداخله از طرف این نوع عنصر، امور را خیلی پیچیده می‌‏کند. نجات مردم واقعاً سخت است! موجودات الهی قدیم نجات مردم را کاری بسیار سخت دیدند، چون این پدیده را دیدند. آیا مریدان دافا باید از این بترسند؟ به هر چیزی با افکار درست بپردازید! فقط به شما می‌‏گفتم که آن پدیده وجود دارد، چنان چیزی درحال وقوع است. این بخشی از ساختار کیهان است، امور این‌‏طورند.

پرسش: این چند وقت، موقعی که افکار درست می‌‏فرستم بدنم فوق‌‏العاده گرم می‌‏شود.

معلم: این چیز خوبی است. احساس گرما از داشتن مقدار خیلی زیادی انرژی می‌‏آید. بعضی‌‏ها می‌‏توانند احساسش کنند و بعضی‌‏ها نمی‌‏توانند.

پرسش: من در سرم موج‌‏موج فشار حس می‌‏کنم. آیا این طبیعی است یا اینکه مداخله‌‏ی اهریمنی است؟

معلم: کلی بگوییم طبیعی است. تغییرات بدن‌تان، بازنمودهای گونگ‌‏تان، و بالا رفتن سطح‌تان همگی می‌‏توانند چنین واکنشی بار بیاورند.

پرسش: خانمی در نیوجرسی هست که از چین آمده است. هر چهار دست و پای او سه سال پیش به خاطر یک آلودگی میکروبی قطع شدند. اما ذهنش هنوز هشیار است. یک مرید دافا کمی پایین‌‏تر از خانه‌‏ی او زندگی می‌‏کند. این مرید دافا چگونه باید به او کمک کند؟

معلم: مریدان دافا، مهمترین کاری که امروز لازم است انجام دهید روشن کردن واقعیت‌‏ها و نجات موجودات ذی‌‏شعور است. باید ببینید که او مسموم شده است یا نه، و اگر شده است باید بروید و با او حرف بزنید. اگر مسموم نشده است، آن‌‏وقت باید بروید هر کاری را که باید، انجام دهید. هر چه باشد دولت به ناتوانان جسمی رسیدگی می‌‏کند، پس نباید بیش از حد درباره‌ی آن فکر کنید. اگر زیادی به این موضوع‌‏ها وابسته باشید، آن‌‏وقت می‌‏توانم به شما بگویم، می‌‏توانید دیگر تزکیه را کنار بگذارید. بداقبالی و بی‌‏عدالتی‌‏های دنیای انسان‌‏ها خیلی بی‌‏رحمانه است، و چیزهای غیرمنصفانه‌‏ی بسیار زیادی در دنیای انسانهاست. آیا می‌‏توانید به همگی آن‌‌ها وابسته باشید؟ تنها راهی که کسی را نجات داد این است که در سطحی بنیادی نجاتش داد. ( تشویق)

پرسش: بعضی‌‏ها می‌‏گویند که لازم نیست مریدان دافا پول پس‌‏انداز کنند.

معلم: دوباره زیاده‌‏روی است. ( حضار می‌‏خندند) کاری که به‌‏نظرتان باید انجام دهید را انجام دهید. اگر می‌‏گویید که می‌‏خواهید پول پس‌‏انداز کرده و اموالی خریداری کنید، آن‌‏وقت در این حالت باید بروید انجامش دهید، چون مردم در آینده این‌‏طور تزکیه خواهند کرد. یا شاید بگویید که نمی‌‏خواهید دست به هیچ کاری بزنید و می‌‏خواهید همین‌‏جا منتظر بمانید، ( حضار می‌‏خندند) خوب در این حالت به کمال نخواهید رسید. چه وابستگی قوی‌‏ای می‌‏شد! اما وقتی زمان کمال واقعاً می‌‏رسید، نمی‌‏توانستید آن چیزها را رها کنید، می‌‏توانستید؟ اگر می‌‏توانید رهایشان کنید پس مهم نیستند. فکر فرد در آن لحظه فکر یک خداست. پس چرا فکر این چیزها را کنید؟ خودتان را نگران هیچ چیز نکنید. درحقیقت، می‌‏توانم به شما بگویم که در آن لحظه‌‏ی آخرِ اصلاح دنیای بشری توسط فا، در یک آن همه چیز متلاشی خواهد شد. کدام پول؟ یک ورق کاغذ هم باقی نخواهد ماند. ( تشویق بلند) اما این ارتباطی به شما ندارد.

پرسش: پس‌‏انداز پول و برنامه‌‏ریزی مالی برای تحصیلات آینده فرزندان چیزی نیست که باید خودمان را نگرانش کنیم چراکه قرار است در آینده به کمال برسیم و لازم نیست نگران این باشیم. (حضار می‌‏خندند) همچنین مریدان دافایی هستند که می‌‏گویند حتی نیاز نیست به والدینمان توجه کنیم، چون ممکن است دشمنان گذشته‌‏مان باشند. (حضار می‌‏خندند)

معلم: شبیه حرفی که یک مرید دافا بزند به نظر نمی‌‏رسد. وابستگی این‌‏قدر قوی شده است! آیا می‌‏دانید که به کمال رسیدن مریدان دافا چه چیز باشکوهی است؟ استاد باید از تمام چیزهای دور و اطراف‌تان مراقبت کند. آیا هیچ نیازی هست که نگران هیچ چیزی باشید؟ آیا توانایی مراقبت از آن چیزها را دارید؟ آیا امور طبق آرزوهای شما پیش می‌‏روند؟ آیا تا به حال این اصل را برای همگی‌‌‏تان توضیح نداده‌‏ام؟ اگر بخت و اقبال‌شان آن‌‏قدرها خوب نباشد، هر نوع برنامه‌‏ریزی‌‏ای هم که کنید کاملاً بی‌‏فایده است. اما استاد می‌‏تواند امور را برای‌تان نظم و ترتیب دهد. من می‌‏توانم نظم و ترتیب دهم، خواه اقبال خوبی داشته باشند یا نداشته باشند. نگران چه هستید؟ فقط باید تزکیه کنید و من برای شما از همه چیز مراقبت می‌‏کنم. آیا تا به حال این گفته نشده است؟ ولی اگر خوب تزکیه نکنید، آن‌‏وقت کاری نیست که بتوانم انجام بدهم. صحبت شما شبیه چیزی که یک مرید دافا بگوید به نظر نمی‌‏رسد، نظر من این است!

پرسش: شما صبح اشاره کردید که از هیچ‌‏چیز چیزی شدید، و اینکه در آینده هیچ کسی شما را نخواهد شناخت. می‌‏خواهم بدانم بعد از اینکه در آینده به کمال رسیدیم آیا هنوز چنین فرصت‌‏هایی خواهیم داشت که به آموزش فای شما گوش کنیم؟ اگر هنوز سؤال برایم پیش آید، آیا فرصت‌‏هایی خواهد بود که از شما بخواهیم برایمان به آنها جواب دهید؟ (حضار می‌‏خندند)

معلم: تا ابد که نمی‌‏شود تزکیه کنید. ( حضار می‌‏خندند) هنوز درحال استفاده از تفکر انسانی برای فکر کردن به مسائل هستید. خدایان این‌‏طور در مورد مسائل فکر نمی‌‏کنند. وقتی موجودات ذی‌‏شعور بی‌شماری داشته باشید که از آنها مراقبت کنید ذهن‌تان خیلی مشغول خواهد بود. آن‌‏وقت احتمالاً این قدر زود به زود به یاد استاد نخواهید افتاد! ( معلم می‌‏خندد) شوخی می‌‏کنم. البته، شاید در آینده در مقیاس بزرگ‌‏تری فا را آموزش دهم، و شاید هم این کار را نکنم. این‌ها همه موضوعات آینده‌‏اند. درحقیقت وقتی فکر می‌‏کنید که می‌‏توانید در آینده استاد را ببینید یا نه، هنوز برای تفکر درباره‌ی مسائل از افکار بشری موجود استفاده می‌‏کنید. آن روز که بشود در وضعیت دیگری خواهید بود. اما وقتی واقعاً به من نیاز داشته باشید، آن جنبه‌‏ای که محبت وسیع و پهناور بودا است را خواهید دید. ( تشویق بلند) به این خاطر که شما خاص هستید. شما مریدان دافای دوره‌‏ی اصلاح- فا هستید! ( تشویق بلند) شما زمانی همراه اصلاح- فا وجود داشتید! ( تشویق بلند)

باید قدر این فرصت تقدیری را بدانید. واقعاً دفعه‌‏ی دیگری نیست. در آینده، تصویر وحشتناک اصلاح- فا را که در گذشته‌‏ی تاریخ جای گرفته خواهید دید. عملکرد بعضی از مریدان دافا واقعاً ضعیف بوده است – یک لحظه کاملاً خوب عمل کرده‌‏اند و لحظه‌‏ی بعد نه. در واقع، حتی وقتی بدن‌‏های کیهانی بسیار عظیم، قدرت اصلاح- فا را از نزدیک دیدند واقعاً حیرت‌‏زده شدند.

از ۲۰ ژوئیه‌‏ی ۱۹۹۹، امروز اولین باری است که در یک کنفرانس فا در چنین مقیاس بزرگی و برای چنین مدت طولانی‌‏ای پرسش‌های مریدان دافا را جواب می‌‏دهم. ( تشویق بلند)

از برگه‌‏های پرسشی که این‌‏بار فرستادید می‌‏توانم ببینم که خیلی با قبل فرق دارند. کلمات ممکن است شبیه باشند، ولی می‌‏توانم ببینم که چیزی که درون‌شان است فرق کرده است. از این گذشته، بزرگ‌‏ترین فرق این است که ذهنیت کنجکاوی و شیفتگی جای خود را به افکار درست داده است. شما معقول شده‌‏اید و دیگر به‌‏دنبال دانش در سطح و ظاهر پرسه نمی‌‏زنید. البته، وقتی درباره‌ی ساختار کیهان صحبت کردم همگی مجذوب شدید. ولی فقط شما نبودید – حتی خدایان هم به‌‏دقت گوش می‌‏کردند چراکه از آن حتی خبر هم نداشتند. ( تشویق) بنابراین در مدت این شکنجه و آزار، با اینکه ضررهای زیادی دیده‌‏ایم و مریدان دافا بی‌‏جهت شکنجه شده‌‏اند، جداً می‌‏توانم بگویم که شما در مدت این شکنجه و آزار پخته شده‌‏اید، و الان خونسرد و معقول هستید. رفتار قدیمی یکی نبودن زبان و فکر، و بی‌‏توجهی به فا، دیگر رفته است. در مدت این شکنجه و آزار، هر کسی با جدیت روی اینکه چه مسیری را باید پیش بگیرد و چه باید بکند فکر کرده است. در واقع، نیروهای کهن نظم و ترتیب دادند که خیلی‌‏ها بیایند و نقش منفی ایفا کنند. بعضی از این افراد قبل از اینکه شکنجه و آزار شروع شود از آن دست کشیده بودند، و بعضی‌‏ها در مدت شکنجه و آزار این کار را کردند. زیرا سمتی از آن موجودات که آگاه است می‌‏داند. بنابراین، خیلی‌‏هایی که قرار بود نقش منفی داشته باشند از این کار دست کشیدند و حالا به شکلی درست و باوقار مشغول تزکیه هستند. زیرا من مطلقاً آنهایی را که نقش منفی دارند تصدیق نمی‌‏کنم. نیروهای کهن انتظار نداشتند که نظم و ترتیب‌‏هایشان – نظم و ترتیب‌‏هایی به آن پیچیدگی که در ظاهر برای من انجام شده بودند ولی در واقع برای خودشان انجام شده بود – و نیز هر کاری که کرده‌‏اند مانع واقعی اصلاح- فا شود، و این‌که خودشان موانع اهریمنی واقعی در اصلاح- فا شوند.

و از اهریمن‌‏ها که گفتم منظورم اهریمن‌‏های معمولی کیهان نبود. در اصل، "پادشاه اهریمنِ" کیهان تجلی جنبه‌‏ی دیگری از حیات‌‏هاست. آن هم نگهبان کیهان است، فقط اینکه از روش‌‏های پلید استفاده می‌‏کند. برای‌‏همین، منظورم آنها نبود. منظورم آن موجوداتی بودند که به اصلاح- فا صدمه می‌‏زنند – آنها آن اهریمنانی هستند که واقعاً به دافا صدمه می‌‏زنند. چیزهای خیلی زیادی تجربه کرده‌‏ایم. خیلی وقت‌‏ها کلمات نوک زبانم بودند ولی مجبور به خوردن حرفم شدم، زیرا آنها را مطرح که می‌‏کردم واقعاً خیلی چیزها بودند که مجبور می‌‏شدم بگویم. خیلی چیزها را تجربه کرده‌‏ایم، و شما همگی پخته شده‌‏اید. باید با سفر پیش روی‌تان باز هم عاقلانه‌‏تر روبرو شوید، و باید هر چیزی را که امروز مشغول انجام آن هستید باز هم عاقالانه‌‏تر انجام دهید. دیگر اسیر احساسات نباشید، و دیگر در بند حس بسیار قویِ "خود" و منیّت‌‏تان نباشید. همگی شما توانا و بااستعداد هستید، استاد گفته است که قبول‌تان دارد، و دیگر نیازی نیست این چیزهای خود را به استاد نشان دهید. ( تشویق)

ما چطور باید... درست مثل چیزی که آن شاگردی که برگه‌‏ی پرسش را داد مطرح کرد، ما چطور باید در همکاری و هماهنگی کردن با هم خوب کار کنیم – این همان چیزی است که اصلاح- فا بیشتر از هر چیزی دیگر از مریدان دافا می‌‏خواهد. ما خودمان را درگیر شکل‌‏های ظاهری نمی‌‏کنیم. تا وقتی فا را خوب مطالعه کرده باشید می‌‏توانید انجامش دید. می‌‏دانید، آن قبلاًها، همه قبل از تمرینِ گروهی مشغول حرف‌‏زدن و انواع و اقسام کارها بودند، و واقعاً بی‌‏نظم به چشم می‌‏آمد. ولی تا آهنگ شروع می‌‏شد – یک‌باره همه کنار هم می‌‏ایستادند و صفی می‌‏بستند منظم‌‏تر از یک دسته سرباز. هیچ کسی مشغول تمرین دادن به شما نبود و هیچ کسی نبود که به شما بگوید چه کار کنید. بلکه از درون خودتان می‌‏آمد. این همکاری و هماهنگی است، و این هارمونی مریدان دافا است. نباید فقط این را در این موضوعات خاص نشان دهید، باید این نوع همکاری را در تمام قسمت‌‏های اصلاح- فا نشان دهید.

البته، بعضی مسائل هم هستند که قصد ندارم آنها را این‌جا مطرح کنم. و نمی‌‏خواهم روی آنها تأکید کنم، چرا که کلماتی که از دهان من می‌‏آیند خیلی سنگین‌‏ هستند. زیرا خیلی از مسائل چیزهایی هستند که لازم است شما با آنها روبرو شوید، و همین‌‏طور چیزهایی هستند که، همین‌‏طور که زمین می‌‏خورید و می‌‏افتید، از شما می‌‏خواهند پخته شوید، کاری می‌‏کنند که حواس‌تان جمع شود و متوجه‌‏شان شوید تا بتوانید در راه پیشِ روی‌تان خوب قدم بردارید.

همین‌‏طور، فکر نکنید، "اصلاح- فا به اینجا رسیده است؛ دیگر به نظر می‌‏رسد که زود تمام می‌‏شود و باید شروع کنیم برای آینده برنامه‌‏ریزی کنیم". می‌‏توانم بگویم که هر وابستگی‌‏ای محنت‌‏های وحشتناک به بار می‌‏آورد. به هیچ صورت نباید هیچ وابستگی‌‏ای شکل دهید! باید به شکلی درست و باوقار تزکیه کنید، و هر چیز پیش روی‌تان را که باید انجام دهید خوب انجام دهید. اگر فردا باید به کمال برسید هنوز باید کارهایی را که امروز قرار است انجام دهید خوب و مرتب انجام دهید. زیرا هر چیزی که مریدان دافا امروز انجام می‌‏دهند برای مردم آینده به جای می‌‏ماند، و این مسیر تزکیه‌‏ی مردم آینده است. بی‌‏اندازه مهم است. مسیری کج و نادرست نروید. دافا در هر سطحی بهترین است، و در این سطح انسان‌‏ها مریدان دافا باید فقط آن را کامل‌‏تر و عالی‌‏تر کنند، و هیچ ضرری برایش به بار نیاورند.

همین‌‏قدر می‌‏خواهم بگویم. امیدوارم کارهایی را که قرار است، خوب انجام دهید. از سه کاری که برای اعتباربخشی به فا است یکی مطالعه‌‏ی خوب فا است، یکی روشن‌‏‌گری واقعیت‌‏هاست، و دیگری جدی گرفتن فرستادن افکار درست است. در کنار هم، این کارها همگی به فا اعتبار می‌‏بخشند و همگی موجودات ذی‌‏شعور را نجات می‌‏دهند، و همگی چیزی هستند که مریدان دافا باید انجام دهند. به بیانی، کمال شما، آینده‌‏تان، و تمام تقوای عظیم‌‏تان از این‌ها بنا می‌‏شود. همکاری و کمک خود را بر پایه‌‏ی توانایی‌‏های فردی‌‏تان و مهارت‌‏های خاصی که در قسمت‌‏های مختلف دارید ارائه دهید. برای مثال، در روشن‌گری واقعیت‌‏ها، برخی از شما برنامه‌‏های تلویزیونی تهیه می‌‏کنید، و برخی روزنامه منتشر می‌‏کنید، روش‌‏های خیلی مختلفی استفاده می‌‏شود، و برخی مستقیماً در خیابان مطالب روشن‌گری واقعیت‌‏ها پخش می‌‏کنند، برخی به کنسول‌گری‌‏های چین می‌‏روند، و برخی مشغول کار با دولت هستند. حتی یکی از تمامی این روش‌‏های مختلف نیز نباید نادیده گرفته شود. می‌‏توانم به شما بگویم، این واقعیت که درحال حاضر دافا توانسته است از سد شکنجه‌‏ی شیطانی بگذرد و بگذارد بیشتر مردم دنیا درباره‌ی دافا بدانند از کارهایی که امروز انجام می‌‏دهید جدایی‌‏ناپذیر است. وضعیت کلی این زمان چیزی است که شما آن را بنیان ‌گذاشته‌اید. ( تشویق بلند) اگر امور را خوب انجام نداده‌‏اید باید قدر وقت را بدانید. نیازی نیست کسی تأییدتان کند، و نیازی نیست کارها را برای اینکه به کسی نشان دهید انجام دهید. وقتی بتوانید از روی وجدان‌‏تان عمل کنید استاد آن را می‌‏بیند. ( تشویق)

به‌‏گمانم تا همین حالا هم خیلی صحبت کرده‌‏ام. بیشتر صحبت نمی‌‏کنم. کمی بی‌‏میلم که بروم – با شما بودن جداً برایم خوشایند است. ( تشویق طولانی‌‏مدت)