آموزش فا در جلسه‌ای دربارۀ آهنگسازی

(لی هنگجی- ۲۱ ژوئیه ۲۰۰۳- واشنگتن دی‌سی)

اکثر مریدان دافای ما با استفاده از استعدادهای خود و آنچه که یاد گرفته‌اند درحال اعتباربخشی به دافا و پیمودن مسیر خودشان در تزکیه هستند. همۀ طبقات اجتماعی و حرفه‌های مختلف در اجتماع بشری می‌توانند در نقش مکان و موقعیتی برای تزکیه عمل کنند و تحت آزار و شکنجه، در نقش مکان و موقعیتی برای روشن کردن حقیقت و نجات موجودات ذی‌شعوری عمل کنند که به‌وسیلۀ حزب پلید در مسیرهای اهریمنی هدایت شده‌اند. اگر درحالی که از طرف شیطان تحت فشار قرار گرفته‌اید بتوانید افکار درست و اعمال درست را حفظ کنید، این اعتباربخشی به فا و اثبات خودتان است. آنهایی که مهارت‌های خاصی در هنر دارند، ممکن است به مسیری در اعتباربخشی به فا نور بتابانند. امروز اینجا شاگردانی داریم که قدم پیش‌نگذاشته‌اند و آمده‌اند تا در این کنفرانس فا شرکت کنند و این عالی است. طبیعتاً افرادی نیز هستند که تحت فشار شرایط، پشت سر جا مانده‌اند. اینکه به آن پی ببرید و از نو شروع کنید، نشانه‌ای از مسئول بودن نسبت به خودتان است.

بسیاری از شاگردان‌مان از میان فاجعۀ عظیم انقلاب فرهنگی نگذشته‌اند، چراکه در آن زمان خیلی کم سن و سال بودند. ازاین‌رو در میان آزار و شکنجۀ فعلی مریدان دافا و در مواجهه با این فشار شرایط اهریمنی و خشن، از نظر روانی ضربه خورده‌اند. هرگز از میان چنین چیزی نگذشته‌ بودند و ناگهان شرایط طاقت‌فرسایی مانند این بر آنها تحمیل شد و تأثیر روانی عظیمی بر آنها گذاشت. با وجود چنین سرکوب و فشاری- که تمام ظرفیت کشور را برای دروغ، افترا و پاپوش به‌کار می‌گیرد و از هر ابزار استبداد و هر وسیلۀ شایعه‌پراکنی در انبار حزب اهریمنی استفاده می‌کند- واقعاً شاگردان جدیدی بودند که هرگز از میان چنین چیزی نگذشته بودند و شاگردانی که درخصوص مطالعۀ فا کوشا نبودند و در آن زمان نمی‌دانستند چه کاری باید انجام دهند. برخی حتی کاملاً بدبین شدند و بعد افرادی نیز بودند که خود را در میان مردم عادی کاملاً غرق کردند. و از آنجا که تعداد افرادی که دافا را برگزیده بودند بسیار زیاد بود، شاگردانی که در آن زمان این‌گونه بودند تعدادشان کم نبود. اما برای اکثریت مریدان دافا، درطول دورۀ فراگیری فا، دافا در وجودشان ریشه کرده بود و اگر واقعاً از آنها خواسته می‌شد که دافا را رها کنند، فکر می‌کنم با توجه به اینکه فا را کسب کرده بودند، احساس می‌کردند برای‌شان به منزلۀ این است که امید را ازدست بدهند، آینده‌ای نداشته باشند،‌ و درنتیجه آنها واقعاً‌ نمی‌توانستند خود را از دافا جدا کنند. درخصوص شاگردانی که بدبین شدند، در واقع آن، سردرگمیِ زودگذری بود، گرچه برخی نیز بودند که بسیار سردرگم شدند. ( استاد می‌خندند) اما هر چه باشد، تا وقتی که بتوانید به آن پی ببرید و برگردید، خوب است. هر شرایطی که باشد، هنوز آزار و شکنجه به پایان نرسیده و هنوز فرصت‌هایی برای برگشت به مسیر تزکیه و انجام کارهای مقررشده برای مریدان دافا وجود دارد. آنگاه آن صرفاً به‌عنوان آزمایشی در تزکیه به‌حساب خواهد آمد که به‌خوبی نگذراندید، و فقط باید مسیر پیش رو را به‌خوبی بپیمایید. شما در گذشته خوب عمل نکردید، اما نگران نباشید. درواقع به‌خاطر این بود که مطالعۀ فا را جدی نگرفتید و به‌خاطر این بود که درمیان مردم عادی تزکیه می‌کنید و ازاین‌رو، تحت چنین شرایطی، وابستگی ترس باعث می‌شود سقوط کنید و از شرایط تزکیۀ مریدان دافا عقب بمانید و در طول زمان مطمئناً در درک‌تان از فا شکافی دارید. اما نگران نباشید، چراکه می‌توانید ازطریق مطالعۀ فا به‌تدریج جبران کنید و برسید. درخصوص سایر شاگردان‌مان، باید به این نوع شاگردی [که الان توصیف کردم] کمک کنید. آنها را درک کنید. همگی شما، تا وقتی که در زمرۀ مریدان دافا به‌حساب می‌آیید، باید با همدیگر کار کنید و به یکدیگر کمک کنید.

الزامی در تزکیۀ مریدان دافا وجود دارد، اینکه، باید موجودات ذی‌شعور را نجات دهید و به فا اعتبار ببخشید. از زمانی که آزار و شکنجه شروع شده، در کل خیلی خوب عمل کردید. هر شخصی از کاری که در آن مهارت دارد و آنچه یاد گرفته استفاده کرده تا به دافا اعتبار ببخشد و این شامل استفاده از ابزار فرهنگ نیز می‌شود. البته، وقتی نوبت به استفاده از هنر می‌رسد، اگر بخواهید به نتایج خوبی دست یابید، باید در تولید موسیقی یا رقص هنری‌تان خوب عمل کنید. بله، اگر دربارۀ موسیقی و رقص صحبت ‌کنیم، باید شاگردانی با استعدادهای خاصی در این زمینه داشته باشیم. پس بیایید ببینیم آیا می‌توانیم تعدادی بیابیم. در واقع چنین افراد با استعدادی داریم. بگذارید حالا به موضوع خلق [موسیقی و رقص] برگردیم.

اگر بخواهید موسیقی خوبی بسازید و کارهای خوب هنرهای نمایشی را کنار هم قرار دهید، واقعاً باید همفکری کنید و به ایده‌هایی دست یابید. بهبود کیفیت اجراهای‌تان، شامل اجراهایی برای تلویزیون، تلاش جمعی شما را نیاز دارد. در حال حاضر به‌نظر می‌رسد تعداد چنین افراد با استعدادی در میان شاگردان‌مان خارج از سرزمین اصلی چین بسیار کم است. درمیان شاگردان داخل سرزمین اصلی چین، افرادی با هر گونه استعداد وجود دارند، و هر تعداد گروه اجرا که می‌خواستید داشته باشید مشکلی نمی‌بود. اما انجام چنین کاری خارج از سرزمین اصلی چین نسبتاً مشکل است. بنابراین باید برای این مسئله راه‌حلی بیندیشید. خودم یک ایده‌ای داشتم. دیده‌اید که برنامه‌های تلویزیونی سلسلۀ تانگ جدید چگونه بیشتر و بیشتر در مسیر درست خود قرار می‌گیرد، اما در بسیاری از زمینه‌ها هنوز بهبودهایی باید صورت گیرد. موسیقی و برنامه‌های نمایشی آن هنوز به آن حد غنی نیستند. نمی‌خواهید بینندگان‌تان احساس کنند که برنامه‌های تلویزیونی‌تان خسته‌کننده است. بنابراین باید به راهی بیندیشید که برنامه‌های تلویزیونی‌تان بینندگان بیشتری را جذب کنند. اگر قرار است در روشنگری حقیقت بهتر عمل کنید، باید بینندگان بسیار زیادی داشته باشید و این بدین معنی است که باید مطابق سلیقۀ عموم مردم باشید. فقط بدین شکل می‌توانید به‌طور مؤثرتری حقیقت را روشن کنید. به همین دلیل باید به راهی بیندیشید و با همدیگر به‌خوبی کار کنید. بنابراین این به شما مربوط است که پی ببرید چگونه به بیشترین تأثیر ممکن برسید، یعنی، خواه هریک از نمایش‌های‌تان باشد یا هر یک از برنامه‌های تلویزیون‌تان، محتوای کارتان را غنی‌تر و سطح آن را بالاتر سازید. بیایید اینجا بنشینیم و کمی صحبت و گفتگو کنیم. هر کسی که ایدۀ‌ خوبی دارد، آن را مطرح کند. می‌توانیم درباره‌اش صحبت کنیم و ببینیم چگونه آن می‌تواند به انجام برسد.

درحال حاضر چالش‌های بسیاری وجود دارد. یکی بودجه است، و دیگری داشتن تعداد کمی افراد با استعدادهای خاص است- به‌ویژه آنهایی که به‌طور حرفه‌ای آموزش دیده‌اند خیلی کم هستند. این‌ها بنیادی‌ترین چالش‌های ما هستند و سخت‌ترین چیز هستند. اما از دید من، هرچه باشد شما مرید دافا هستید و وقتی نوبت به اعتباربخشی به فا و نجات موجودات ذی‌شعور می‌رسد، تا وقتی که سخت تلاش می‌کنید، هر اندازه که در توان‌تان هست، انجام دهید. از آنجا که ابزارهای ما محدود هستند، فکر می‌کنم باید ببینیم آیا می‌توانیم از آنچه داریم بهترین نتیجه را بگیریم.

ایدۀ دیگری دارم. آیا این ایستگاه تلویزیونی امسال می‌تواند یک رویدادِ سال جدید تولید کند؟ با فرا رسیدن سال جدید برنامه‌های تلویزیونی چینی در امریکای شمالی یا هر جایی در سراسر دنیا، فاقد حسی از سال جدید است. و این مخصوصاً برای نمایش‌های سال جدید در تلویزیون سرزمین اصلی چین این‌گونه است. بسیاری از افراد آن را «تلویزیون فاجعه» می‌نامند. با آن فرهنگ خشک حزبی و آن قالب‌های کلیشه‌ای، [آن نمایش‌ها] همگی به‌طور مسخره‌ای حزب شیطانی را برای «بزرگ، باشکوه و صحیح» بودن تحسین می‌کنند. آن «وضعیت عالی مسائل» که ده‌ها سال مدام سر هم کرده‌اند به این منظور بود که به‌طور ناشیانه‌ای مردم چین را فریب دهند. پس این بار که برنامه‌ای فرهنگی می‌سازید که عاری از فرهنگ حزب و عاری از شوخی‌های بی‌نزاکت و مستهجن است- برنامه‌ای که به‌طور واقعی متعلق به بشریت است چطور؟ حداقل اینکه می‌توانید به مخاطبان اصلی تلویزیون سلسلۀ تانگ جدید نمایشی را ارائه کنید که دیدن آن راضی‌کننده‌تر باشد و این به برنامه‌سازی‌ کلی این ایستگاه کمک خواهد کرد. گرچه افراد با استعدادی که در دسترس باشند الان کم هستند، اما این‌گونه نیست که هیچ ظرفیتی نداشته باشیم. در حقیقت دیده‌ام که برخی از نمایش‌هایی که تولید کرده‌اید خیلی خوب هستند. آنچه اکنون بیش از همه کمبودش احساس می‌شود، افرادی هستند که بتوانند آهنگسازی کنند و تنظیم آن را انجام دهند؛ موسیقی‌ای که برخی از اجراها‌ی‌تان را همراهی می‌کنند، کمی ساده و معمولی هستند. اما در واقع افرادی را داریم که می‌توانند این کار را انجام دهند. صرفاً موضوع این است که کاری کنیم مریدان دافایی که چنین توانایی‌هایی دارند ملحق شوند و نقش خود را ایفا کنند.

آنها مسائل اصلی هستند. بیایید با همدیگر این موضوعات را مورد بحث قرار داده و بهتر کنیم. درواقع، درخصوص این کارهای عینی، شما باید خودتان آنها را انجام دهید. این کارهایی [که درباره‌شان صحبت کردم] واقعاً کمی خاص هستند و به‌طور معمول عادت دارم دربارۀ مسائل خاص صحبت نکنم. هرجا که مریدان دافا جلسه‌ای برگزار می‌کنند می‌خواهند استاد بیاید و کمی صحبت کند، و این بار، درخصوص نور افکندن به مسیری در حوزۀ هنر برای تزکیه، نجات موجودات ذی‌شعور و اعتباربخشی به دافا است، ازاین‌رو موافقت کردم که کمی صحبت کنم تا به همگی شما کمک کند در اهمیت کارهایی که در اعتباربخشی به فا انجام می‌دهید روشن‌تر باشید. درواقع، در این دورۀ اخیر خیلی خوب عمل کرده‌اید، اما باید کارها را در مقیاس وسیع‌تری انجام دهیم. باید بتوانید با همدیگر بهتر کار کنید؛ نقاط قوت‌تان باید بیشتر شود؛ و محتوای کارهایی که خلق می‌کنید بتواند از هر نظر بهبود یابد. ازاین‌رو این چیزی است که فکر می‌کنم باید روی دهد. قبل از اینکه بیایم، جلسه‌تان شروع شده بود، پس بیایید آن را ادامه دهیم. ( استاد می‌خندند)

مرید می‌پرسد: استاد، آیا می‌توانم درخصوص موضوعی راهنمایی بخواهم؟

معلم: بگویید.

مرید می‌پرسد: دوستی قدیمی دارم که اِرهو و پیانو می‌نوازد و آهنگسازی نیز می‌کند. او را به‌خوبی می‌شناسم و می‌توانم بگویم که او اوضاع فعلی چین را دوست ندارد. مایلم او را دعوت کنم که [از چین] بیاید، و اولین کاری که پس از ترک آن مکان انجام می‌دهم این است که حقیقت را برای او روشن کنم.

معلم: درواقع، مدتی قبل دربارۀ این ایده‌ای که مطرح کردید، فکری داشتم. شاگردان در سرزمین اصلی چین می‌توانند هر تعداد که لازم باشد گروه نمایشی راه‌اندازی کنند و برای ایجاد گروه‌هایی بزرگ مشکلی نیست؛ حتی یک ارکستر سمفونی بسیار بزرگ می‌‌توانست شکل بگیرد. اما خارج از چین آن شرایط مهیا نیست. بسیار خوب، یک ایده صرفاً یک ایده است و اینکه عملی باشد که او را دعوت کنید، چیزی است که باید دربارۀ آن به‌خوبی فکر کنید. و پس از آمدن به اینجا نقشی که قادر خواهد بود ایفا کند باید واقع‌گرایانه باشد. البته وقتی حقیقت به او معرفی شود، موضعی که نسبت به فالون گونگ اختیار می‌کند مسئله‌ای نخواهد بود. فقط می‌توانم بگویم سعی کنید و ببینید.

مرید می‌پرسد: فکر می‌کنم درخصوص آهنگسازی کمبود استعداد داریم.

معلم: درخصوص آهنگسازی، درواقع تعداد قابل‌توجهی درمیان شما هستند [که می‌توانند] و ممکن است افراد بیشتری نیز وجود داشته باشند که امروز اینجا نیستند. همان‌طور که می‌بینم، درحال حاضر آهنگسازی درواقع مشکلی بزرگ نیست. اینکه چگونه آن را برنامه‌ریزی کرد و ترتیب داد چالش به‌حساب می‌آید.

مرید می‌پرسد: در بین مردم عادی افراد زیادی هستند که استعداد برجسته‌ای درخصوص آهنگسازی دارند. آیا می‌توانیم از آنها دعوت کنیم تا به ما کمک کنند؟

معلم: این یک ایده است و می‌توانید سعی کنید و ببینید.

مرید می‌پرسد: امروز که اینجا در مقابل استاد نشسته‌ام بسیار احساس شرمساری می‌کنم. دیروز در کنفرانس فا مثل باران اشک می‌ریختم، زیرا قبلاً در آهنگسازی و تنظیم موسیقی متخصص بودم، اما هنوز تحت این آزار و شکنجه قدم پیش نگذاشته‌ام. در تمام این مدت ثابت‌قدم نبودم و در تمام این مدت قادر نبوده‌ام چمدان خود را رها کنم. از استاد طلب بخشش می‌کنم. از امروز به بعد در کارها شرکت می‌کنم، از امروز به بعد به‌طور واقعی قدم پیش می‌گذارم. (تشویق) برای کنسرت بزرگ تانگ ایده‌ای دارم. در انگلستان افرادی هستند که در پژوهش در خصوص موسیقی تانگ باستان تخصص دارند و برای برخی آهنگ‌های تانگ نت‌هایی نوشته‌اند. فکر می‌کنم که برای بخش کلاسیک [کنسرت] می‌توانیم نت‌هایی بر اساس موسیقی تانگ بنویسیم.

معلم: ممکن است تعجب کنید که چرا همیشه دربارۀ فرهنگ سلسلۀ تانگ صحبت می‌کنم. فرهنگ تانگ فرهنگ واقعی بشر است و نقطۀ اوج است. خواه صنایع دستی باشد یا فرهنگی که مردم داشتند، همگی در نهایت بلندی بودند. چیزها بعد از تانگ رو به افول گذاشتند. البته، دیده‌اید که برخی از چیزها در دوره‌های مینگ و چینگ نسبتاً خوب بودند، اما درواقع به چیزهای پیش‌پا افتاده تبدیل شده بودند و ادیبان و صنعتگران همگی توجه‌شان را بر جزئیات بی‌اهمیت متمرکز کرده بودند. ذهن‌شان خیلی محدود شده بود- بیش از حد جزئی‌گرا- و دیگر فضای وسیع و مهارت‌های ظریف و زیبای دوران تانگ را نداشتند. اما هر دوره‌ای که باشد، در خلق هنرهای نمایشی‌تان می‌توانید از [چیزها در آن دوره‌ها] اقتباس کنید. اما، باید مطمئن باشید که آن، ویژگی‌های فرهنگی که خود دافا قرار است به بشریت بدهد را تلفیق ‌کند و به مسیر درستی که مریدان دافا شروع کردند و برای بشریت به‌جای می‌گذارند نورافشانی ‌کند. این‌گونه نیست که باید هر چیزی از دوران تانگ به‌تنهایی را کپی کنید. می‌توانید از فرهنگی که باستانیان سلسلۀ تانگ یا هر سلسله‌ای داشتند اقتباس کنید و در خصوص موسیقی، می‌توانید حالت و اصالت و سبک آن را زمینۀ اصلی خود سازید و چیزهایی را خلق کنید که اکثر ویژگی‌های مردم چین را می‌سازند.

مرید می‌پرسد: درود استاد! هنگام صداگذاری موسیقی پس‌زمینه احساس غیرقابل توضیحی را تجربه می‌کنم؛ برای مثال، وقتی با موسیقی کودکان سر و کار دارم، اغلب حظ می‌کنم. دو آهنگ نوشته‌ام که حس جاز دارند و نمی‌دانم آیا این کار خوب است که انجام دهم یا خیر؟

معلم: موسیقی معاصر یا موسیقی باستان، هر موردی که باشد، باید بر مبنای درک خود به‌عنوان مرید دافا، مسیر خود را بپیمایید. و چرا آن را این‌گونه بیان می‌کنم؟ زیرا هر فردی در این دنیا، هر قدر هم که توانایی‌هایش بزرگ باشد، هر قدر هم که هدیه‌های طبیعی‌اش بزرگ باشد، اگر از او می‌خواستید که مسیری را بپیماید که خالص و پاک باشد، او نمی‌توانست. صرفاً تکنیک عالی داشتن یا ماهر بودن در یک مهارت، آن را انجام نمی‌دهد. مریدان دافا در روند پاک‌سازی تزکیه خود و اعتباربخشی به فا بسیار خالص شده‌اند و قلمروی ذهن‌شان یا روشی که به مسائل می‌نگرند متفاوت [از مردم عادی] است. و به همین دلیل است که قادر هستید آن را انجام دهید، و قادر هستید مردم «مدرن» را به‌طور واقعی به مسیری هدایت کنید که واقعاً برای انسان‌ها است، بنابراین می‌توانید چنین تفاوتی را ایجاد کنید و چنین بنیانی را برای بشریت بنا نهید. همان‌طور که گفته‌ام، به‌نظر می‌رسد ایستگاه تلویزیونی که آن را اداره می‌کنید، روزنامه و ایستگاه رادیویی‌تان و غیره، همگی با چالش‌های زیادی روبرو هستند. اما آن چالش‌ها همگی به آرامی حل و فصل خواهند شد. مسئلۀ مهم این است که شکل خوبی از فرهنگ را به بشریت ارائه دهیم. خواهید دید که مردم آینده، از هر جنبه، از هر کاری که مریدان دافا درحال انجام آن هستند پیروی خواهند کرد و بعداً فرهنگ اصلی نژاد آیندۀ بشر خواهد شد. بنابراین آنچه حیاتی است این است که آیا امروز قادر هستید چیزهای خوبی تولید کنید یا خیر. اگر بتوانید این چیزهای ضروری را بنیان گذارید، مردمِ آینده آنها را مطالعه خواهند کرد و ازاین‌رو آنچه انجام می‌دهید و آنچه تولید می‌کنید، بی‌نهایت مهم هستند. عادی، باستان، مدرن- اگر آن چیزی باشد که نیاز داشته باشیم، می‌توانیم از آن اقتباس کنیم. اما، قطعاً باید چیزهای درست را خلق کنید. باید با حسی از مسئولیت نسبت به مردم رفتار کنید. ( استاد می‌خندند) آسوده باشید- این را نمی‌گویم که باید در کارهایی که انجام می‌دهید اوقات بسیار سختی داشته باشید. درواقع، چیزهایی که به‌طور طبیعی تولید می‌کنید هم‌اکنون نیز از آن کارهای مردم عادی متفاوت هستند و اگر مهارت‌های‌تان را به‌حساب بیاوریم آن چیزها واقعاً متوسط نیستند.

همان‌طور که لحظه‌ای پیش گفتم، خواه موسیقی تانگ باشد، موسیقی معاصر یا هر چه باشد، اگر بتوانید از عهدۀ این برآیید که وقتی کارهای خودتان را تولید می‌کنید نقاط قوت این چیزها را تلفیق کنید، تضمین می‌شود از کارهای مردم عادی متفاوت باشد. زیرا قلمروی شما و مفهوم ژرف‌تری که دارید، مطمئن می‌سازد که معنای درونی آهنگی که خلق می‌کنید متفاوت باشد. اما یک نکته وجود دارد. اگر بتوانید راهی پیدا کنید تا [مفاهیم] بنیادین خود موسیقی را حتی بهتر سازید، و آن را به‌خوبی انجام دهید، آنگاه واقعاً مسیر درستی را برگزیده‌اید.

مرید می‌پرسد: استاد، من کسی هستم که آموزش‌های موسیقی غربی را دریافت کرده‌ام، گرچه الان اغلب با موسیقی چینی سر و کار دارم. دربارۀ تلفیق موسیقی غربی و موسیقی چینی چگونه فکر می‌کنید؟

معلم: در انجام این کار به‌خودی خود مشکلی وجود ندارد و می‌توانید از هریک از آنها اقتباس کنید. نکتۀ کلیدی این است که به یک مسیر نور بتابانید. برای مثال، موضوع تنظیم موسیقی را درنظر بگیرید. در چین باستان تنظیم موسیقی چیزی نبود که همگی به آن پایبند باشند. در گذشته، اصولاً شکلی از همنوازی را اتخاذ کردند و اکثراً آلات مختلفی داشتند که قسمت‌های اصلی را می‌نواختند یا تکنوازی می‌کردند. ازاین‌رو به تنظیم موسیقی توجه زیادی نداشتند. مفهوم تنظیم موسیقی که امروزه داریم درواقع از فرهنگ موسیقی غربی می‌آید و به‌طور اساسی چیزی است که خدایان به انسان ارائه دادند. یکی از بهترین چیزهای این دورۀ تمدن بشری است و برای بشریت، خوبی به ارمغان می‌آورد.

مرید می‌پرسد: استاد، تفاوت بین موسیقی کلاسیک چینی و موسیقی کلاسیک غربی عظیم است. چه نوع تفاوتی بین آنها در آسمان‌ها وجود دارد؟

معلم: قبل از رنسانس آلات موسیقی و خود موسیقی در غرب بسیار ساده بود. پس از رنسانس، موسیقی غربی به‌تدریج به اوج خود نزدیک شد و هنرهای فرهنگ بشری در هیچ زمانی چنین پیشرفت عظیمی نداشت. تفاوت و تمایز بین آن دوره و هنرهای فرهنگی‌ای که انسان در زمان‌های پیش داشت خیلی زیاد است. حالا، موسیقی در آسمان‌ها را ذکر کردید. البته، تنوع موسیقی آنجا زیاد است و آنها از ویژگی‌های متفاوتی شکل می‌گیرند که حالات هستیِ موجودات مختلف آنجا را نشان می‌دهند. موسیقی غربی امروزه، خواه استفاده از تنظیم و آلات موسیقی باشد یا مهارت ظرفیت‌ آلات آن باشد، تئوری موسیقی کلی آن، به شکل سیستم جامعی از موسیقی توسعه یافته است که در مقایسه با موسیقی‌ای که بشریت در ابتدا داشت به‌عنوان یک موضوع پیچیده و دشوار برای مطالعه به‌حساب می‌آید. اینجا در سطح بشری، موسیقی غربی می‌تواند به‌عنوان یک سیستم کامل دیده شود، چیزی که خدایان هدفمندانه در دوران اخیر به انسان منتقل کردند. موسیقی آسیایی نوعی از فرهنگ طبیعی است که خدایان درطول بنیان نهادن تاریخ فرهنگی بزرگتر بشریت به‌طور پیوسته به انسان منتقل می‌کردند. بنابراین این مغایرت صرفاً تفاوتی از دو فرهنگ شرق و غرب نیست، چراکه این‌ها چیزهایی هستند که از سیستم‌های کیهانی متعدد منتقل شدند و در سایر سیستم‌های کیهانی بسیار متعدد، آن سیستم‌ها هر یک چیزهای منحصربه‌فرد خود را دارند و آنها بی‌نهایت نظام‌مند، بی‌نهایت مقدس و اسرارآمیز هستند. بنابراین آنچه اینجا داریم چیزی است که خدایان به انسان منتقل کردند، چیزی است که با استفاده از ابزارهای انسان می‌تواند بیان شود. و این شامل هنرهای نمایشی و نقاشی می‌شود. انسان فقط از نقاشی رنگ و روغن، نقاشی چینی سنتی و غیره آگاهی دارد، درحالی که درحقیقت این‌ها صرفاً ویژگی‌های فرهنگ‌های پایین‌ترین موجودات سیستم‌های متعددی هستند که خدایان سیستم‌های گوناگون منتقل کردند. به‌عبارت دیگر، نژاد زرد، متناظر با خدایانی در سطوح مختلفِ یک سیستم بدن کیهانی هستند، تمام مسیر تا بالاترین خدا، و در آن سیستم حالتی وجود دارد که ویژگی‌های خود آن سیستم در آن حالت وجود دارد. همین برای سفیدها نیز صدق می‌کند: آنها سیستم کیهانی متناظر خود را دارند. و در هریک از چنین سیستمی ویژگی‌ها و راه‌های هستی موجودات مختلف یک کیهان مشخصی وجود دارد، که وقتی در دنیای بشری بیان می‌شود، به‌‌صورت ویژگی‌های فرهنگ‌های مختلف نژادهای مختلف متجلی می‌شود. به همین دلیل، تفاوت‌هایی در آلات موسیقی‌شان و خصوصیت و سبک موسیقی‌شان وجود دارد. اما، سیستم موسیقی‌ای که در دوران اخیر در غرب وجود دارد، شامل آلات آن، درواقع چیزی نیست که در اصل در پادشاهان آسمانی خدایان نژاد سفید یافت شود. آن متعلق به سیستم کیهانی موجودات بسیار دور است، و منحصراً به اجتماع غربی منتقل شد؛ آن برای فا اینجا آورده شد. فرهنگ بشری در طول دورۀ‌ زمانی طولانی، برای اصلاح فا، برای این سطح از موجودات، چیزی بی‌نهایت غنی را پرورش داد.

مرید می‌پرسد: درود استاد! من دانشجویی هستم که رشتۀ‌ اصلی‌ام جاز است. (افراد آرام می‌خندند) گاهی اوقات نمی‌دانم آیا این کاری است که می‌توانم انجام دهم یا خیر؟

معلم: من این‌گونه فکر می‌کنم. درحال حاضر، این صحنه‌ای است که مریدان دافا درمیان اعتباربخشی به فا تزکیه می‌کنند و زمانی نیست که فا، دنیای بشری را تزکیه می‌کند. بنابراین، از آنجا که در اجتماع بشریِ عادی درحال تزکیه هستید، مجبورید بخورید، که بدین معنی است که مجبورید شغلی داشته باشید. برخی حرفه‌ها کاملاً‌ مناسب نیستند، درست است، اما چه کاری می‌توانید انجام دهید؟ آنچه می‌گویم این است که، برای شما اشکالی ندارد که وقتی نوبت به پرداختن به کارتان می‌رسد، تا حد امکان مطابق با وضعیت امور در اجتماع مردم عادی باشید. بسیاری از چیزها در اجتماع بشری در حقیقت خوب نیستند، اما در این مرحله، اجتماع بشری عادی صرفاً این‌گونه است و مردم دنیا همگی آن را می‌پذیرند. اجتماع این‌گونه است. قبل از اینکه فا دنیای بشری را اصلاح کند، بشریت این‌گونه خواهد بود، بنابراین درحال حاضر به همین صورتی که هست می‌گذاریم باشد. از‌این رو می‌توانید مثل سابق به کارتان بپردازید. اما، همان‌طور که به تزکیه می‌پردازید باید درخصوص اینکه چه چیزهایی راستین هستند و چه چیزهایی نیستند، روشن باشید. پس شاید بگویید که آن چیزها را مطالعه کرده‌اید، بسیار خوب، حداقل اینکه دانشی درخصوص تئوری موسیقی و دستاوردهایی در زمینه موسیقی دارید، در آن دانش مهارت پیدا کرده‌اید. بنابراین، علاوه بر استفاده از بنیان‌هایی که در زمینۀ موسیقی دارید، می‌توانید برای اینکه امرار معاش کنید، آنچه را که یاد گرفته‌اید در شکل یک شغل و حرفه به‌کار ببرید و اگر نهایت سعی‌تان را بکنید اشکالی ندارد. همزمان می‌توانید چیزهای استانداردتر و سنتی‌تر تولید کنید و اگر شرایط اجازه دهد، می‌توانید شکل‌های دیگر استانداردتر موسیقی را بررسی کنید، می‌توانید انتخاب کنید که چیزهایی را مطالعه کنید که راستین درنظر می‌گیرید - این کاری است که می‌توانید انجام دهید. در حقیقت، هر چه که مطالعه می‌کنید، اینکه نت‌ها چگونه بیان می‌شوند صرفاً موضوعی از سبک است، درحالی که دانش تئوری موسیقی که باید درک شود یکسان است.

مرید می‌پرسد: از زمانی که تیم موسیقی شکل گرفت، خواه درخصوص تنظیم باشد یا آهنگسازی، در تمام مدت با مانع بزرگی مواجه بودم، یعنی درخصوص چیزهایی که می‌نویسم یا تنظیم‌هایی که برای کمک به دیگران انجام می‌دهم، نقصانی در کیفیت وجود داشته است. اما به‌نظر می‌رسد همگی هر چه در توان داشتند را ارائه داده‌اند و به‌نظر می‌رسد همۀ آنچه را که یاد گرفته‌ام استفاده کرده‌ام. واقعاً نمی‌توانم پی ببرم چگونه از این مانع بگذرم و بیشتر رشد کنم. (افراد می‌خندند)

معلم: اگر از من بپرسید، فکر نمی‌کنم این الزاماً مشکلی باشد. درواقع، آهنگی را که اجرا کردید شنیده‌ام. و اگر قرار باشد از کیفیت صحبت کنیم، فکر نمی‌کنم مشکلی درخصوص پایین بودن کیفیت وجود داشته باشد. آنچه حیاتی است این است که کارهایی که خلق می‌کنیم سنتی و مورد پسند باشد و اینکه ما به مسیری نور بتابانیم که راستین است. آیا مردم عادی نمی‌گویند که آهنگ‌ها باید جالب بوده و دیر فراموش شوند؟ لحظه‌ای که آن را بخوانید، افراد نزدیک شما باید بخواهند آن را یاد بگیرند و بتوانند همراه با آن نجوا کنند. به‌عبارت دیگر، این موضوعی از این است که چگونه آن را راستین و نیز مناسب سلیقۀ مردم می‌سازید. درحقیقت، خیلی ساده بگوییم، درخصوص این پرسش که کارهایی که مریدان دافا خلق می‌کنند چگونه است، کیفیت یک مسئله نیست. آنچه مهم است تاباندن نور به مسیرتان است.

مرید می‌پرسد: از سال ۱۹۴۹ اصولاً چین موسیقی‌ای نداشته است؛ لحظه‌ای که یک فرد متوسط دهانش را باز می‌کند تا آواز بخواند، آنچه از دهانش بیرون می‌آید تضمین می‌شود آوازهای حزب و فرهنگ آن هستند و این شامل متن آواز و موسیقی می‌شود. حالا ما این فرصت را داریم، که با استفاده از قدرت دافا و این زمان مناسب، به‌طور واقعی پیشگام این حوزۀ وسیع برای بشریت باشیم. احساس می‌کنم موسیقی‌ای که درحال حاضر شاگردان ما خلق کرده‌اند در کل گرایش دارند که یک زیبایی ملایمی داشته باشند و بی‌نهایت آرام و متین باشند، اما شاید فاقد احساس شکوه یا عظمت باشند.

معلم: از کلمات توصیفی که استفاده کردید، یکی هست که واقعاً خوب گفته شد، و آن «آرام و متین» است. ( افراد می‌خندند) مردم در حد افراط پرشور هستند یا به‌طور شدیدی ستیزه‌جو هستند و این‌ها حالات طبیعی در انسان نیستند. چیزی است که در واقع تحت تأثیر سرشت اهریمنی پدید می‌آید. نیکی و پلیدی هر دو در یک فرد وجود دارند، ازاین‌رو وقتی یک شخص به‌طور خاصی به‌هیجان درمی‌آید، یا وقتی کردارش فراتر از محدوده‌های عقلانی می‌رود، اکثراً از آن چیزهای موسیقی معاصر می‌آید. وقتی فردی غیرعقلانی باشد و در گیر و دار چیزی باشد، وقتی وحشی شود و منطق خود را از دست بدهد، درواقع باید مرتبط با چیزهایی از جنبۀ منفی‌‌اش باشد که بیدار شده است. در مقابل، وقتی فردی در حالتی آرام باشد، او خوب است، و این درواقع وضعیت واقعی یک موجود بشری است. در درونِ آرامش، بالا و پایین‌ وجود دارد، اما کاملاً عقلانی است و آرام و متین بودن شکوه خودش را دارد، گرچه آن شکوه بر پایۀ آرام و متین بودن است. ( تشویق)

همان‌طور که می‌بینم، شما توانایی‌های بسیاری دارید. نیازی نیست خودتان را با چیزی مقایسه کنید که درحال حاضر استانداردهای «ممتاز» درنظر گرفته می‌شود. در حقیقت، امروزه اکثر آنچه ممتاز درنظر گرفته می‌شود، آن چیزهای معاصر هستند. در حال حاضر چند نفر می‌توانند واقعاً قطعات موسیقی سنتی، شایسته و عالی بسازند؟ آنها همگی مسیر «موسیقی معاصر» را در پیش گرفته‌اند. در دورۀ اخیر، آوازها در چین همگی محصول فرهنگ حزب هستند، به‌طوری که چیزی باقی نمانده که واقعاً قابل ارائه باشد. اکنون هیچ کسی در چین نمی‌تواند چیزی شبیه آنچه آن آهنگسازان غربی قبل از قرن اخیر خلق کردند به‌وجود بیاورد. البته، غرب نیز نمی‌تواند حالا آن را به‌وجود بیاورد، چراکه هم‌اکنون اوج آن گذشته است و آن چیزهای «معاصر» درهم و برهم، [موسیقی کلاسیکش را] تا قعر سرنگون کرده است. اما غرب زمانی آن را داشت، درصورتی که چین نداشت. برخی چیزهای واقعاً خوبی در موسیقی چینی اخیر و باستان بوده است. مبنا و ملودی‌های اصلی آنها همگی چیزهایی هستند که وضعیت واقعی انسان را منعکس می‌کنند و اگر کسی می‌خواست [چنین موسیقی‌ای] خلق کند، واقعاً می‌توانست ‌همراه با آن، بعدهای وسیع و عظیم را ضبط کرده و بدست آورد؛ فقط این‌طور است که حالا کسی نیست که روی چنین چیزهایی تلاشی صرف کند و توسعه آن به‌شکل یک سیستم را حتی سخت‌تر می‌سازد. البته، با تغییری در سلسله، تغییری در فرهنگ نیز همراه می‌شود و تأثیر ناشی از فرهنگ سلسلۀ جدید، چیزهای سلسلۀ قبلی را پاک می‌کند و ازبین می‌برد. آن نیز دلیلی [برای ناپدید شدن چنین موسیقی‌ای] است. بنابراین هیچ راهی نیست که عصارۀ موسیقی فرهنگ ۵۰۰۰ ساله بتواند تا امروز منتقل شود؛ هیچ کسی در هیچ سلسله‌ای از عهدۀ این بر نیامده که آن را نگه دارد. مدارسِ نقاشی و موسیقی در غرب تا دو قرن اخیر به‌وجود نیامده بودند. چنین مدارسی، رشته‌های درسی، استانداردها و معیارهایی دارند. و آن افرادی که آنجا مطالعه می‌کنند می‌دانند چه یاد بگیرند و همۀ افرادی که از آن مدارس فارغ‌التحصیل می‌شوند از میان آموزش‌های استاندارد و نظام‌مندی گذشته‌اند. بنابراین یک سیستم کامل شکل گرفته است. در تاریخ سلسله‌های چین هرگز چیزی شبیه این وجود نداشته است. البته پس از تأسیس جمهوری، افرادی در چین کم‌کم برای این چیزها ارزش قائل شدند. به‌تدریج شاگردانی پدیدار شدند که پس از مدتی مطالعه در خارج به چین بازگشتند و در برخی از زمینه‌های موسیقی غربی ماهر شده بودند. بنابراین از اواخر سلسلۀ چینگ به بعد، به‌تدریج افرادی با این استعدادها ظاهر شدند. اما درخصوص اینکه کسی از طریق موسیقی بتواند به‌طور واقعی فرهنگ، عمق یا ذوق مردم چین را نظام‌مند کند یا آن را چیزی شایسته و بخشی از فرهنگ جریان اصلی سازد، هیچ‌ کسی آن کار را انجام نداده‌ است. حزب شرور این همه سال هیاهو راه انداخته، با چیزهایی مانند سلسله‌‌عملیات «بگذارید یک‌صد گل بشکفد،» اما همۀ‌ اینها به‌خاطر حکمرانی شیطانی خود بوده است. و در واقع واقعاً هیچ کاری انجام نداده است، چراکه این فرهنگ حزب که هدفش خدمت‌رسانی به استبداد است، خشونت‌آمیز و بسیار سوزان است و هدفش را نابود کردن فرهنگ قومی چین قرار داده است. با حقیقت و ویژگی‌های آرام موجودات بشری تضاد دارد و هیچ حس انسانی ندارد، چه رسد به اینکه چیزی شبیه عمق و ذوق تمدن کلاسیک ۵۰۰۰ سالۀ چین را داشته باشد. و بنیادی‌ترین چیزهایی که حزب پلید آورده، به‌وسیلۀ اتحاد جماهیر شوروی معرفی شده بودند.

فکر می‌کنم ظاهراً همگی شما آرمان‌های والا و ایده‌های سطح بالایی دارید. اگر هدف‌تان این‌ها است، پس به آن بپردازید و ببینید. از چیزی که می‌توانم بگویم، از تصنیف‌ها و آهنگ‌های مردمی که از قدیم تا کنون در چین منتقل شده، بسیاری از آن چیزها رنگ و بوی سلسله‌های گوناگون را دارند و چیزهایی که این روزها مردم چین خلق می‌کنند نیز عناصری از سلسله‌های گوناگون را دارند و رنگ و بوی شوروی را نیز دارند. در گذشته در زمان شانگهای قدیم، آوازهای معروف بسیار زیادی وجود داشت. گرچه متن سرود برخی از آنها خیلی خوب نبود، اما در آن آوازها، گیرایی غنی و ماندگار چین کلاسیک به‌همراه ضمیر آگاه نیاکان‌مان نیز تلفیق شده بود. بنابراین پایۀ آن آهنگ‌ها جذابیت ریتمیک سنت‌های چین باستان بود. اگر بتوانید، برپایۀ آهنگ‌ها و ریتم‌های موسیقی چین باستان، از تکنیک‌ها و شیوه‌های موسیقی غربی استفاده کنید و زیربنا آن باشند- اگر بتوانید این مسیر را نورافشانی کنید- آنگاه آن خارق‌العاده خواهد بود. آنچه می‌گویم برای‌تان روشن است، نه؟ این را می‌پرسم چراکه وقتی به این چیزها می‌رسد متخصص هستید.

مرید می‌پرسد: آلات موسیقی غربی هارمونیک خود را دارد. فکر می‌کنم یک فرد می‌تواند معنای ضمنی پشت این هارمونیک را حس کند. هارمونیک‌های آلات غربی و آلات چینی هر یک مشخصات و ویژگی‌های خاص خود را دارند.

معلم: این صرفاً حس به‌خصوص شما است. حالا درخصوص معانی ضمنی، فرهنگ بشری روند تاریخی مشخصی از آن دارد و هر نتی که اجرا می‌شود معانی ضمنی ویژگی‌های خاص آن گروه قومی و نیز احساس‌های فرد در زندگی را دارد. هر قطعه موسیقی حاوی حالتی است که اجراگر قصد انتقال آن را دارد و البته نت‌هایی که استفاده می‌شود باید ارتباطی با بیان معانی درونی داشته باشند و این شامل استفاده از هارمونیک می‌شود. [آنچه توصیف کردید] صرفاً حس خودتان از این چیزها است.

مرید می‌پرسد: من شاگردی از اتریش هستم. ما در اتریش گروهی شکل داده‌ایم که متشکل از چهار نفر است. من پیانو کلاسیک را مطالعه می‌کنم درحالی که سه نفر دیگر، جاز اجرا می‌کنند. حالا مشکلی داریم: آنها می‌گویند موسیقی‌ای که تولید می‌کنند خالص است درحالی که درواقع هنوز جاز است.

معلم: شاید این فکر و تصوری باشد که شکل داده‌اند که فکر می‌کنند آن خالص است. اگر واقعاً هیچ فکر و تصور برخاسته از موسیقی معاصر وجود نداشته باشد که آنها را تحت تأثیر قرار دهد، چیزهایی که خلق می‌کنند قطعاً متفاوت خواهد بود. گرچه باز هم مانند چیزی است که گفتم: اگر آن چیزها را اجرا می‌کنید تا امرار معاش کنید، آنگاه اشکالی ندارد. اما وقتی به تولید واقعی موسیقی برای مریدان دافا می‌رسد، باید به مسیر خود نور بتابانید. و در آن روند مسلماً موضوعاتی درخصوص درک خواهد بود.

مرید می‌پرسد: آنها موسیقی جاز را در مدرسه اجرا می‌کنند. اگر ما در خیابان اجرا کنیم آیا اشکالی ندارد؟

معلم: اگر بتوانید واقعاً به مسیری که خوب است نور بتابانید، اجراهای‌تان شنوندگان زیادی را به‌خود جذب می‌کند- مطمئناً. چیزی را که گفتم به یاد داشته باشید: بشریت پیرامون دافا می‌گردد و تک‌تک اعمال مریدان دافا امروز تأثیری بر بشریت دارد. چند روز پیش جلسه‌ای با افرادی که در نقاشی متخصص بودند داشتم و با آنها در این باره صحبت کردم که چرا فرد باید در مسیر هنرهای سنتی برود. قبلاً، وقتی به دنبال محلی برای نمایش بودند و می‌خواستند نمایشگاه هنر برگزار کنند، به‌سختی می‌توانستند یکی پیدا کنند. پس از اینکه توضیح دادم که بشریت باید به مسیر هنر سنتی بازگردد، فرد می‌توانست حس کند که نگرش مردم دنیا تغییر کرده بود، چراکه خدایان می‌خواستند راهی برای فا بسازند. اما با این وجود، اگر درخصوص مسائل به‌خوبی عمل نکنید، با موانع مواجه می‌شوید، زیرا هر کاری که مریدان دافا انجام می‌دهند نمی‌تواند از تزکیه‌ جدا باشد. حقیقت این است که بشریت پیرامون دافا می‌گردد. اگر واقعاً آثار خودتان را خلق کنید- خودتان نگاهی بیندازید- همه به آن گوش می‌کنند و آن را می‌بینند، و حتی افراد بسیاری می‌خواهند آن را یاد بگیرند.

مرید می‌پرسد: مایلم از استاد درخواست کنم دربارۀ مسائل مرتبط با اصول خلق موسیقی صحبت کنند. یکی اینکه، وقتی قطعه‌ای برای ارکستر می‌نویسم، آیا می‌توانم موسیقی دافا، یعنی پودو را به‌عنوان یکی از بندها تلفیق کنم؟ پرسش دوم این است که، وقتی به شکل دادن یک ارکستر می‌رسد، ما کمبود نیروی انسانی داریم و گاهی تعداد کمی از افراد را داریم که روی صحنه اجرا می‌کنند و تأثیر ارکستر کامل را ندارد. آیا می‌توانم موسیقی پس‌زمینه بسازم و سپس همراه با آن، افراد روی آن اجرا کنند؟ پرسش سوم اینکه، در گذشته موسیقی از سایر بعدها را می‌شنیدم و نمی‌دانم آیا می‌توانم از آن استفاده کنم؟

معلم: موضوع کار کردن با همدیگر که الان درباره‌اش صحبت کردم دقیقاً شامل این می‌شود، چراکه در بین شما قرار نیست تضادهایی درخصوص حق‌مؤلف باشد. موضوع این است که چگونه در کار کردن با همدیگر به‌خوبی عمل کنید و چگونه به مسیری نور بیتابانید که دافا برای مردم آینده به‌جای می‌گذارد. تزکیه‌کنندگان نگران موفقیت‌ها و شکست‌ها در این دنیا نیستند؛ این مردم عادی هستند که موفقیت و شکست یا حتی شهرت و ثروت را خیلی جدی می‌گیرند. آنچه مریدان دافا به‌دنبال آن هستند مقام دستیابی‌ واقعی است که از طریق تزکیه حاصل می‌شود و درنتیجه اصلاً به آن چیزهای عادی هیچ اهمیتی نمی‌دهند. ‌هرگاه کسی کاری برای دافا انجام دهد، خدایان با دقت آن را ثبت می‌کنند تا برای آینده به‌جای بماند. درخصوص آنچه اینجا مردم به‌دنبال کسب آن هستند، ما هیچ‌یک از آنها را جستجو نمی‌کنیم و به همین دلیل است که شما، اول درحال تزکیۀ‌ خود هستید و دوم درحال انجام کارهایی برای موجودات ذی‌شعور هستید. شما درحال نجات موجودات ذی‌شعور هستید و شما درحال هموار کردن مسیر نژاد بشر آینده برای موجودات ذی‌شعور هستید. اما اگر در موسیقی‌ای که خلق می‌کنید می‌خواهید از پودو استفاده کنید، این‌طور نیست که نمی‌توانید این کار را انجام دهید- نکته اصلی این است که شما معنی درونی پودو را درک نکرده‌اید. در آن، کل روندی که استاد از ماقبل تاریخ تا اصلاح فا گذر کرد قرار دارد- آیا هیچ قطعۀ‌ ارکستری می‌تواند آن را دربر بگیرد؟

درخصوص پرسش دوم، این در خصوص ارکستر است. درحال حاضر، امکان ندارد که یک شبه یک ارکستر سمفونی بزرگ درست کنیم و آن اجرا داشته باشد. اما درحال حاضر چند رویکرد متفاوت داریم. درخصوص موسیقی برای اجراهای صحنه مانند رقص و مانند آن، می‌توانید با استفاده از کامپیوتر آن را بسازید تا روی صداهای آلات موسیقی سوار شود. به این شکل، یک ویولون می‌تواند چند تا شود و با سوار کردن صدا می‌توانید چندین آلات موسیقی را به‌گونه‌ای استفاده کنید که شبیه یک ارکستر کامل به‌نظر برسد. وقتی مردم بخواهند موسیقی فیلم تولید کنند معمولاً برای کاهش هزینه این کار را انجام می‌دهند. بنابراین این یک رویکرد است. دیگر این که، می‌توانید از کامپیوتر استفاده کنید تا مستقیماً یک اجرای ارکستر را شبیه‌سازی کند. این نیز خوب است. اما کیفیت برخی از چیزها خیلی خوب نیست و فوراً می‌توانید تشخیص دهید که این الکترونیکی است. از آنجا که شبیه‌سازی است، مطمئن شوید که شبیه‌سازی‌تان تا حد امکان شبیه واقعی باشد. همگی شما که نوازنده هستید این را درک می‌کنید، چراکه همگی باید دانشی دربارۀ ویژگی‌های آلات موسیقی داشته باشید. البته هر اندازه هم که شبیه‌سازی شبیه واقعی باشد، افراد حرفه‌ای می‌توانند تفاوت را تشخیص دهند، گرچه شنوندگان عادی نمی‌توانند آن را تشخیص دهند. ( افراد می‌خندند) این دو رویکرد را می‌توانید برگزینید. پرسش سوم دربارۀ موسیقی شنیده‌شده از بعدهای دیگر است. اگر واقعاً می‌توانید آن را بسازید، پس به پیش بروید، اما فکر می‌کنم کلاً انجام آن سخت خواهد بود. زیرا وقتی خودتان در بعدهای بالاتر نیستید، آلات موسیقی ساخته‌‌شده از ماده ذره‌بینی‌تر را ندارید و درنتیجه نمی‌توانید آن صوت را بوجود آورید. به‌علاوه، خود صدا انتقال یک میدان مادی است و بدون یک میدان مادیِ ساخته‌شده از مادۀ‌ بعدهای بالاتر، آن احساس مقدس بودن [که درآنجا وجود دارد]‌ وجود نخواهد داشت.

مرید می‌پرسد: آیا پودو و جی‌شی می‌توانند در موسیقی‌مان ترکیب شوند؟

معلم: پودو و جی‌شی... اولین پرسشی که درباره‌اش صحبت کردم این بود و [گفتم] موضوعی درخصوص حق‌مؤلف وجود ندارد. بجز دو قطعه موسیقی که برای تمرین‌های‌تان استفاده می‌کنید و جای دیگری نباید استفاده شوند، سایر قطعات می‌توانند استفاده شوند؛ و به این منظور هستند که در موقعیت‌هایی که نیاز هستند استفاده شوند، بنابراین مشکلی نیست. موسیقی تمرین مطلقاً نمی‌تواند جای دیگری استفاده شود، چراکه ارتباطش با تزکیه در معرض خطر قرار می‌گیرد. آن نمی‌تواند با سایر موسیقی‌ها تلفیق شود. درخصوص سایر آهنگ‌ها، گرچه مریدان دافا آنها را ساختند، هر چه باشد برای مردم عادی هستند. درخصوص پودو و جی‌شی، باید بدانید چه معانی درونی‌ را به‌تصویر می‌کشند. جادادن کیهان در یک تخم‌مرغ درست نیست.

مرید می‌پرسد: اگر کیفیت موسیقی تمرین خراب شود، آیا می‌توانیم در زمانی آن را دوباره ضبط کنیم؟

معلم: انجام آن اشکالی ندارد. مشکلی در بهبود کیفیت آن وجود ندارد.

مرید می‌پرسد: وقتی موسیقی را سینتی‌سایز می‌کنیم، بهتر است آن را طوری انجام دهیم که صدایی واقعی‌تر بدهد. این بدین معنی است که نیاز داریم تجهیزات نسبتاً خوبی بخریم و بودجه خاصی نیاز داریم.

معلم: الزاماً این‌گونه نیست. برخی از نرم‌افزارهای کامپیوتری ساده، ارزان هستند و می‌توانید آنها را از چین بخرید. ( افراد می‌خندند) کیفیت آن قابل‌قبول است اما ارزان است.

مرید می‌پرسد: اگر بخواهیم بلندمدت نسبت به مسائل فکر کنیم، آیا درست است که یک وام بگیریم تا کامپیوتر بهتری خریداری کنیم؟

معلم: می‌توانید به رویکردهای خودتان فکر کنید. اما یک نکته است،‌ اینکه استاد هرگز به شما نگفته که وقتی شرایط، اجازه کاری را نمی‌دهد، اصرار به انجام آن داشته باشید. قطعاً باید مطابق با ظرفیت خودتان کارها را انجام دهید. وگرنه، با اینکه انگیزه‌تان ممکن است خوب باشد، اما هنوز هم رفتن به افراط است. اگر برای زندگی روزانه‌تان سختی ایجاد کنید، اگر از هر نظر، کارها را برای خود سخت سازید، آنگاه برای‌تان سخت‌تر خواهد شد که کارهای مقرر شده برای مریدان دافا را انجام دهید. برای خودتان مسائل را مشکل نسازید.

مرید می‌پرسد: برای کنسرت، یک جونگ‌روآن و یک داروآن خریدیم. وقتی آنها را می‌خریدیم متوجه شدیم که فروشگاه موسیقی یک پیپا از دورۀ چینگ دارد. وقتی برای ما تشریح کرد متوجه شدیم که سیم‌های استفاده شده در آلات قبل از دوران مدرن از سیم‌های امروزه متفاوت است. امروزه آنها سیم‌های استیل دارند، درحالی که در دوران باستان متفاوت بودند. حالا کمی صدای‌شان بلندتر است.

معلم: در دوران قدیم آنها از سیم‌های ابریشمی و سیم‌های تاندون گوسفند استفاده می‌کردند. محیطی که انسان در گذشته داشت شلوغ و پر سر و صدا نبود، ذهن مردم خیلی ساکت بود و اگر در آن زمان از سیم‌های ابریشمی استفاده می‌کردید به‌نظر نمی‌رسید صدای آن برای مردم آهسته باشد. زیرا در قدیم آلات مدرن موسیقی غربی را نداشتند، درحالی که امروزه وقتی مردم آهنگ می‌سازند می‌خواهند با شرایط فعلی این کار را انجام دهند. در زمان‌های دور، همیشه سیم‌های ابریشمی یا تاندونی بود و موضوع این نبود که ابزار ساخته‌شده تکنولوژی مدرن نداشتند؛ بلکه بیشتر به حال و هوای دوران قدیم مربوط می‌شد. آنچه اکنون می‌خواهیم انجام دهیم این است که به مسیر خودمان نور بتابانیم، نه اینکه آلات موسیقی‌‌مان را به شکل‌ باستان برگردانیم. امروز شرایط و موقعیت انسان این‌گونه است و انتخاب دیگری نداریم جز اینکه از ابزار امروزی استفاده کنیم.

مرید می‌پرسد: اگر بخواهیم برای رویداد سال جدیدمان پخش زندۀ سراسری داشته باشیم، درحال حاضر احتمالاً تجهیزات مورد نیاز را نداریم. اما اگر الان بخواهیم برای آماده کردن آنها اقدام کنیم طوری که سال جدید پخش زندۀ سراسری...

معلم: این‌گونه می‌بینم: ما فاقد این شرایط هستیم و پخش زندۀ سراسری امکان‌پذیر نیست. و اگر همه را به ایالات متحده می‌آوردیم و همه افراد با استعدادمان را برای یک رویداد جمع می‌کردیم، انجام آن سخت می‌بود. زیرا برخی مجبورند کار کنند یا به اداره بروند، یا نمی‌توانند از خانواده دور شوند یا اینکه مشکلات زیادی از نظر مالی وجود دارد- همه نوع مشکلاتی وجود دارد. اما اگر می‌توانستید برنامه‌های هنری از هر منطقه را کنار هم قرار داده و یک دی‌وی‌دی درست کنید، تا همه را کنار هم بگذارید و همه را تلفیق کنید، آن عملی می‌بود. امروزه با استفاده از کامپیوتر می‌توانید واقعاً آن را به‌گونه‌ای درست کنید که واقع‌گرایانه به‌نظر برسد.

مرید می‌پرسد: [درک می‌کنم که] می‌توانیم موسیقی یکدیگر را به اشتراک بگذاریم، اما وقتی به موضوع دنیای خارج برسد، آیا مسئلۀ حق‌مؤلف وجود دارد؟ برای روشن شدن منظورم، چهار سال پیش وقتی یک برنامه فالون گونگ ساختم از پودو و جی‌شی استفاده کردم. یک کارگردان تلویزیون واقعاً از این موسیقی خوشش آمد و گفت که باورنکردنی است. از ما خواست که آن را به آن ایستگاه بدهیم و ما نیز این کار را کردیم.

معلم: این کار خیلی مناسب نبود. همچنین، مردم قدر آن را نخواهند دانست. اگر آن را بی‌ملاحظه استفاده کند چه؟ ما وقت نداریم مراقب کارهایی باشیم که مردم عادی با آنچه برای آنها می‌سازیم انجام می‌دهند، اما این درست نیست که پودو و جی‌شی را برای استفادۀ همین‌طوری به مردم عادی بدهیم. سایر چیزها اشکالی ندارد. به‌طور کلی بگوییم موضوعی درخصوص آهنگ‌هایی که مریدان دافا می‌سازند وجود ندارد، به‌استثنای این دو قطعه.

درخصوص حق‌مؤلف، آیا می‌دانید درطول سال‌هایی که فا را اشاعه می‌دادم چگونه کارها را انجام می‌دادیم؟ مجبور شدیم از میان سختی زیادی بگذریم تا جوآن فالون را به‌طور قانونی چاپ کنیم. یک ناشر آن را چاپ کرد، اما پس گذشت مدتی از چاپ آن، ناشر تحت فشار قرار گرفت و آن را متوقف کرد. اما آنها می‌دانستند که این کتاب واقعاً سودآور است و نمی‌خواستند به قراردادی که با من داشتند برگردند. و شاگردان بسیاری بودند که کتاب را نیاز داشتند و نگران شدند. و چه کار می‌توانستیم انجام دهیم؟ شاگردان بسیار زیادی درحال یاد گرفتن این روش بودند و تعداد شاگردان در محل‌های تمرین درحال افزایش بود، اما کتابی نداشتند. عرضه کتابها کم بود. در آن زمان بود که چاپ کردن نسخه‌های بدون اجازۀ مؤلف در سراسر کشور شروع شد و همه جا این کار را می‌کردند. تا وقتی که حتی یک حرف من را تغییر نمی‌دادند و کیفیت را تضمین می‌کردند، اهمیتی نمی‌دادم. هر چه باشد مردم زندگی می‌کنند که پول بدست بیاورند و خوبی و مشکلات درخصوص آنچه انجام می‌دادند همدیگر را خنثی می‌کردند، ازاین‌رو اگر از آن پول درمی‌آوردند به آن اهمیتی نمی‌دادم. هر چه باشد بسیاری از کارهای مریدان دافای ما برای این است که به مردم داده شود. تا وقتی که کسی بتواند قدر آن را بداند، آن را بی‌ملاحظه تغییر یا مورد استفاده قرار نخواهد داد. اگر آن را تغییر دهد باید او را پیدا کنید، چراکه هنوز هم به حق‌مؤلف پایبند هستیم.

مرید می‌پرسد: آهنگ‌های خوب می‌توانند روی نسل‌هایی از مردم تأثیر بگذارند و تا امروز نیز هنوز معروف هستند.

معلم: می‌دانید، چگونه است که یک موسیقی‌دان با استعداد می‌تواند چنین آهنگ‌های با کیفیتی بسازد؟ و چگونه است که می‌تواند چنین شهرت ماندگاری داشته باشد؟ صرفاً این‌طور نیست که ملودی‌ها عالی هستند. معانی ضمنی یک قطعه موسیقی از شخصیت خوب یک فرد، تجارب غنی زندگی‌اش و استعداد مادرزادی‌اش می‌آید. این جنبۀ بشریِ آن است. زندگی یک تزکیه‌کننده تغییر کرده است و بیشتر اینکه، او فراتر از سطح موجودات بشری عادی می‌رود. مریدان دافا، وقتی قادر باشید به‌طور واقعی به مسیر خود را نور بتابانید، مردم کارهای شما را حتی بیش از کارهای آن موسیقی‌دانان مشهور درمیان مردم عادی مورد تکریم قرار خواهند داد. آنها شهرتی ماندگار خواهند داشت و برای هزار نسل این‌گونه خواهد بود. زیرا شما مریدان دافا هستید، و مسیرتان درست است، بنابراین آنچه درست می‌کنید آن چیزی خواهد بود که بشریت برای همیشه از آن یاد خواهد گرفت و آن را مورد استفاده قرار خواهد داد. ( تشویق)

مرید می‌پرسد: استاد، مایلم بپرسم که آیا سرشت خواندن پاپ اهریمنی است؟

معلم: شیوۀ خواندن عامه‌پسند صرفاً آواز مردم معمولی است و نیاز ندارد برای اجرای آواز شیوۀ رسمی داشته باشد. آوازهای مردمی هر کشور در طول سال‌ها به این شکل منتقل شده است و برای همۀ گروه‌های قومی صحت دارد. اما این روزها، مردم آنها را به شکل سیستم موسیقی معاصر استاندارد کرده‌اند و رنگ و بوی مدرنیست به آن اضافه کرده‌ و آن را به چیزی بدطعم تبدیل کرده‌اند، تخلیه کردن سرشت اهریمنی- حتی تا حدی که چیزهای زشت و رکیک دارند که چیزی آشفته هستند. بسیاری از افراد جوان به‌دنبال این چیزها هستند. بدون توجه به اینکه چه نوع آوازی باشد، همیشه می‌توانید از چیزهای خوب در آن اقتباس کنید. اما مجبورید مسیر خود را بپیمایید.

مرید می‌پرسد: استاد، فکر می‌کنم در آوازهایی [ که ما] امروزه می‌سازیم دو گرایش وجود دارد. یکی اینکه آنها چیزهایی را می‌خوانند که ارتباطی با تزکیه‌مان دارد و دیگری این است که، برای اینکه مردم عادی آنچه می‌شنوند را درک کنند، حتی چیزهایی مانند «فالون دافا خوب است» نمی‌توانند در آوازها ذکر شوند. فکر نمی‌کنم این درست باشد.

معلم: اعتباربخشی به فا چیزی است که مریدان دافا قطعاً باید انجام دهند (و چیز اشتباهی در این خصوص وجود ندارد). بنابراین وقتی موسیقی می‌سازید باید نجات موجودات ذی‌شعور، روشنگری حقیقت و تحسین مریدان دافا را هدف خود درنظر بگیرید. البته، اگر دربارۀ نمایش تلویزیونی صحبت می‌کنیم، و می‌خواهید کمی موسیقی احساسی به داستان نمایش یا نمایش روی صحنه اضافه کنید، پس آن مشکلی نیست. هر چه باشد نمایش‌های تلویزیونی برنامه‌های سرگرم‌کننده هستند و برای طیفی از مخاطبان ساخته می‌شوند که نگاه کنند- مخصوصاً بینندگان عادی. البته، درخصوص محتوای ترکیب موسیقی، برخی به‌خاطر الزام ماجرای داستان یا به‌خاطر اینکه ماجرای زندگی بسیاری از مردم عادی [به‌تصویر کشیده می‌شود]، هیچ ارتباطی با مریدان دافا ندارند. آنگاه آیا بدین معنی است که نمی‌خواهید آنها را بنویسید؟ هنوز باید آنها را بنویسید، هنوز باید آنها را تولید کنید. و درواقع، هر موردی که باشد، آنها چیزهایی خواهند بود که مریدان دافا تولید کرده‌اند و آنها متفاوت خواهند بود. وقتی آن چیزی باشد که به‌طور واقعی دافا و مریدان دافا را به‌شکل مستقیم و مثبتی به‌تصویر می‌کشد، چیزهای دافا هنوز هم باید تم آنها باشد. اگر شما، که مرید دافا هستید، دافا را در نظر نگیرید، و صرفاً بخواهید کارهای مردم عادی بسازید، پس شما یک فرد عادی هستید. مسئولیت مریدان دافا این است که موجودات ذی‌شعور را نجات دهند و به فا اعتبار ببخشند. سخت نیست که این چیزها را مد نظر قرار دهید.

مرید می‌پرسد: معلم، مایلم چیزی بپرسم گرچه مطمئن نیستم که مناسب باشد. آیا این‌طور به‌نظر نمی‌رسد که از وقتی ح.‌ک.‌چ قدرت در چین را بدست گرفته، این حزب شیطانی اغلب از طبل‌های کمری استفاده کرده است؟

معلم: می‌توانم به شما بگویم که طبل کمری تاریخی تقریباً هزار ساله در چین دارد و آن شکلی از فرهنگ است که از مناطقی از چین غربی و دشت شان‌شی مرکزی منتقل شده است. درخصوص طبل‌های کمری صحبت کنیم، می‌دانم که شکل دیگری از طبل نیز وجود دارد. شما دیده‌اید که در استان شان‌شی نوعی طبل در این اندازه وجود دارد، که قطر آن حدود چهل‌و‌پنج سانتی‌متر است، که فقط آقایان استفاده می‌کنند و وقتی نواخته می‌شود نوایی حقیقی دارد. آیا هیچیک از افرادی که اینجا رقصنده هستند دربارۀ این نوع آگاهی دارند؟ شما می‌توانید آن را نیز استفاده کنید، آن نیز خوب است. می‌دانید؟ وقتی در ابتدا در نیویورک از طبل کمری استفاده کردید، بسیاری از افراد گفتند، «چینی‌ها آمده‌اند.» احساس کردند که اینها، مردم چینی واقعی هستند که آمده‌اند. حزب پلید از چیزهای متعلق به فرهنگ چین استفاده می‌کند تا خود را باشکوه جلوه دهد. اما آنها مطمئناً چیزهایی متعلق به ح.‌ک.‌چ پلید نیستند. آن حزب، روحی از غرب است، یک روح شیطانی. ( استاد می‌خندند)

مرید می‌پرسد: فرض کنید می‌خواهیم موسیقی‌های گوش‌نواز منتشر کنیم، مانند مجموعۀ‌ خاصی از موسیقی اِرهو، آیا مناسب است که هنگام تنظیم این موسیقی، چیزهای شرقی و غربی را ترکیب کنیم؟

معلم: ایده‌ای که بیان کردم این بود که می‌توانید از هرچه خوب است اقتباس کنید. بنابراین شیوۀ تنظیم موسیقی که آنها در غرب دارند یا تئوری موسیقی‌شان برای استفاده اشکالی ندارد. اگر بگویید که می‌خواهید آن چیزها را در مقایسی کامل بیاورید، مثلاً، نیمی چینی، نیمی غربی، آنگاه این خوب نیست. این در بارۀ این است که چگونه به مسیر خودتان نور بتابانید. فکر می‌کنم که موسیقی غربی و موسیقی آسیاییِ پایه‌گذاری‌شده در فرهنگ‌های این چرخه از نژاد بشری، هر دو چیزهای خوبی هستند. بدون توجه به اینکه چه نژادی باشد، وقتی هر یک اینجا پایین‌ آمدند و وارد دنیای بشری شدند، در ابتدا در چین متولد شدند. بعد، پس از گذشت یک سلسله، چین را [به مقصد] مکان‌هایی در سراسر دنیا ترک کردند. پس چیزهای مربوط به چین به‌وسیلۀ چه کسانی باقی گذاشته شد؟ به‌وسیلۀ خدایان، از فرهنگ‌های سلسله‌های گوناگون، و از مردم کل دنیا. قبلاً دربارۀ این چیزها صحبت کرده‌ام. آنچه درحال انجام آن هستید،‌ انتخاب کردن است، برگزیدن چیزهای خوب از میراثی که تاریخ به ما داده است.

مرید می‌پرسد: آهنگ‌های مردمی محلی استان‌های شان‌شی و شَن‌شی حدود ۸۰ درصد تمام آهنگ‌های مردمی چین را می‌سازد. ملودی‌های اصلی موسیقی آنجا به‌طور خاصی زیبا هستند. از سال ۱۹۴۹ برخی از متن سرودها منحرف شده‌اند، اما موسیقی و ملودی‌های اصلی عالی هستند. مطمئن نیستم که آیا درست است [که این‌گونه فکر می‌کنم]. ممکن است استاد کمی در این زمینه صحبت کنند تا ذهن‌ام آسوده شود؟

معلم: درخصوص برخی از آهنگ‌های مردمی از شن‌شی شمالی و شان‌شی، بسیاری از ملودی‌ها، چیزهایی از چین باستان هستند.

اکثر صحبت‌مان تاکنون دربارۀ موسیقی بوده است. خلق هنرهای نمایشی نیز باید به پای آن برسد. به‌طور کلی صحبت کنیم، مجموعۀ یک برنامه سرگرمی شامگاهی، شامل رقص گروهی می‌شود و بدون آن، یکنواخت یا خسته‌کننده به‌نظر می‌رسد. اگر یک برنامه هنری شامگاهی روی صحنه، شامل رقص نباشد، آنگاه واقعاً‌ نمی‌تواند یک سرگرمی شامگاهی به‌حساب بیاید. پس نیاز داریم در این باره بیندیشیم که چگونه می‌توانیم این حوزه را بررسی کنیم و راهی پیدا کنیم. در گذشته برنامه‌های سرگرمی شامگاهی با گروه‌های آواز و رقص در چین غربی دیده‌ام، آنجا چیزهایی از فرهنگ باستان را اجرا می‌کنند و موارد از فرهنگ تاریخی زیاد بودند. می‌توانید به آن چیزها نگاه کنید،‌ اما از نمونۀ کسی دیگر، کاملاً پیروی نکنید. به مسیر متعلق به خودتان نور بتابانید.

مرید می‌پرسد: باید چه کار کنیم تا درخصوص ایستگاه تلویزیونی بهتر هماهنگی کنیم؟ این را می‌پرسم زیرا همگی در اطراف دنیا پراکنده هستیم.

معلم: برای شما راحت نیست که کنار هم جمع شوید و هماهنگی مسائل سخت است. اما می‌توانید از کامپیوتر، فکس و تلفن استفاده کنید و می‌توانید دربارۀ بسیاری از کارها گفتگو کنید. از اینها استفاده کنید. همگی از هم دور و در سراسر دنیا هستید. سخت است که همگی گردهم بیایید. چیز خوب این است که پس از جلسۀ امروز می‌دانید که چگونه به امور بپردازید و می‌توانید مسیری برای برگزیدن طرح‌ریزی کنید. و درواقع همگی توانایی‌های نهفته‌ای دارید [که باید کشف شود].

مرید می‌پرسد: گروه موسیقی ما می‌خواهد در سراسر اتریش برنامه اجرا کند. اگر تعداد آهنگ‌های ما کافی نباشد آیا می‌توانیم به‌عنوان مریدان دافا آهنگ‌های کلاسیک مردم عادی را اجرا کنیم؟ برای مثال، درخصوص آثار موتزارت یا شوپن چطور؟

معلم: مشکلی نیست. مدت‌هاست که گفته‌ام موسیقی کلاسیک اشکالی ندارد. می‌توانید با احتیاط از آثار قبل از انقلاب فرهنگی استفاده کنید- فقط مطمئن شوید که آنها عاری از فرهنگ حزب باشند. اصولاً هر چیزی که قبل از دورۀ حزب پلید باشد می‌تواند استفاده شود. هیچ چیزی از این دوران این مستبد استفاده نکنید، چراکه درون آنها سرشار از پلیدی است؛ در طول این دوره، بشریت تحت کنترل اهریمنان بوده است.

مرید می‌پرسد: اگر نتوانیم از موسیقی ساخته شده در دهۀ اخیر یا قبل‌تر تحت کنترل آن مستبد استفاده کنیم، درخصوص برنامه‌های تلویزیونی یا فیلم‌های آن دوره چطور، آیا باید آنها را نیز استفاده نکنیم؟

معلم: فکر می‌کنم هیچ یک از چیزهای آن دوره خوب نیست. در پشت آنها عواملی از هر نوع اشباح فاسد وجود دارد که مردم را کنترل می‌کنند.

مرید می‌پرسد: ما هم‌اکنون برخی آوازها را داریم. برای ایجاد یک ارکستر یا یک گروه کوچک، کدام آهنگ را باید به‌عنوان تم موسیقی برگزینیم؟

معلم: چیزهایی که شامل جزئیات می‌شوند مانند این را خودتان باید درباره‌شان فکر کنید. اینها نباید مشکلی باشند.

مرید می‌پرسد: اخیراً یک شاگرد غربی در ایستگاه تلویزیونی‌مان چند موزیک ویدئو ساخت، اما آنچه او ساخت به سبک موسیقی معاصر بود که مناسب برای گیتار و گیتار برقی بود.

معلم: اشکالی ندارد. ایستگاه تلویزیونی جای پایی در اجتماع عادی دارد و برای مردم عادی معمولی است. بنابراین آلات موسیقی الکترونیکی نیز برای استفاده خوب هستند. مریدان دافا باید در مسیر تزکیه‌ای که برمی‌گزینند، به‌خوبی عملی کنند و صالح باشند، اما وقتی به کارهای عادی می‌رسد، صرفاً باید سخت تلاش کنید تا کمی بهتر از معمول انجام دهید. برنامه‌های تلویزیونی‌ ما برای مخاطبینی است که مردم عادی هستند. اکنون زمانی نیست که فا دنیای بشری را اصلاح کند، بلکه مرحله‌ای است که مریدان دافا تزکیه می‌کنند، حقیقت را روشن و این آزار و شکنجه را افشاء می‌کنند. درحال حاضر مشکلی درخصوص [آنچه توصیف کردید] وجود ندارد.

اینجا چه کسی تنظیم موسیقی را می‌داند؟ دست‌تان را بالا ببرید. بسیار خوب، همه نگاهی بیندازید- مخصوصاً آنهایی که از ایستگاه تلویزیون هستند. هرگاه نمایش‌های شما به موسیقی نیاز داشت می‌توانید سراغ این افراد بروید. و هر کسی که می‌داند چگونه تنظیم کند، می‌تواند آهنگ نیز بنویسد.

نگاه کنید- تعداد کمی وجود دارند. و می‌دانم که افراد بیشتری هستند که اینجا نیستند اما خیلی ماهر هستند و اجازه دهید آنها نیز سهم خود را اجرا کنند. اگر افراد نتوانند در اولین تلاش‌شان خوب عمل کنند، ایراد نگیرید. با نیت خوب می‌توانید ازطریق صحبت و تبادل نظر باهمدیگر رشد کنید و هر یک به‌تدریج در این مسیر به‌بلوغ می‌رسید؛ وقتی تازه شروع کرده‌ باشید احتمال دارد به‌خوبی پیش نرود. بنابراین نه‌تنها باید آثار خود را تولید کنید، بلکه بعداً باید تولیدات را نیز افزایش دهید. ( استاد می‌خندند) برای مثال، شاید چیزی را تولید کنید و سپس فکر کنید که همه چیز انجام شد و احساس رضایت داشته باشید- «من آن را انجام دادم.» این خوب نیست. اگر یک مرید دافا فقط یک نفر را نجات دهد، آیا به‌ این معنی است که کار را انجام داده است؟ خیر،‌ این‌گونه نیست. باید تعداد زیادی را نجات دهید.

مرید می‌پرسد: استاد، مایلم چیزی بپرسم که در ارتباط با فا است. بودا شاکیامونی ازطریق تزکیه در صدها میلیون سال پیش به دائو نائل شد، اما زمین ما فقط دو چرخۀ زمین داشته است، که هر یک ۱۰۰ میلیون سال طول کشیده است. پس آیا بدین معنی است که...

معلم: آن در روی زمین نبود که بودا شاکیامونی قبلاً تزکیه‌اش را انجام داد. ( افراد می‌خندند) بودا شاکیامونی به این دنیا آمد تا مردم را نجات دهد. در آسمان‌ها او یک خدا است، و مدتهاست که دائو را کسب کرده است. [آمدن او] در آن زمان برای اعتباربخشی به مقام دستیابی تاتاگاتا و ارائۀ فرهنگ بودیست به بشریت بود. بسیاری از داستان‌هایی که بودا شاکیامونی گفت دربارۀ امور در آسمان‌ها بود، نه امور روی این زمین. آیا نگفته‌ام که وقتی یک موجود بشری نگاه می‌کند که یک بودا آنجا نشسته بسیار مقدس است، اما وقتی یک بودا به یک بودا نگاه می‌کند این‌گونه نیست. آنها بخشی از اجتماع گروهیِ خدایان هستند.

وقت محدود است،‌ بنابراین باید جلسۀ امروز را به اتمام برسانیم. شما مریدان دافا هستید، بنابراین مطمئنم که می‌توانید به‌خوبی عمل کنید. منتظر شنیدم خبرهای خوبی از شما هستم. ( تشویق)

یادداشت: به‌خاطر موارد مربوط به ضبط صدا، فقط این اندازه گردآوری شده است.