(Minghui.org) افراد واکنشهای متفاوتی به درد دارند. یک فرد غیر تمرینکننده ممکن است بترسد از اینکه بیمار است و به بیمارستان برود. برخی از تمرینکنندگان فکر میکنند که درد بهمعنی کارمایشان است که باید از بین برود زیرا: «در عمل تزکیه لازم است که شخص کارما را از بین ببرد و آن دردناک است.» (سخنرانی ششم، جوآن فالون)
سایر تمرینکنندگان ممکن است فکر کنند که گونگشان افزایش یافته است زیرا استاد بیان کردند: «...و فقط این کانالها نیستند، چون آنها متقاطع هستند و زمانهایی کل بدن احساس میکند که انگار یک جریان انرژی در حال عبور از میان آن است، یا گویی سرد، گرم، بیحس، سنگین، در حال چرخش و مانند این است.» (آموزش فا در کنفرانس فای هیوستون)
سایر تمرینکنندگان ممکن است فکر کنند که این درد بهدلیل یک وابستگی است که آنها دارند و اینکه لازم است بهدرون نگاه کنند و آن را از بین ببرند.
تمرینکنندگان از کمک استاد سپاسگزارند، زیرا همه ما میدانیم:
«گذر از میان سختی و درد و رنج کشیدن یک فرصت برجستهای است تا کارما را از بین ببرید، از گناه پاک شوید، بدن را پالایش کنید، سطح فکرتان را تعالی بخشید و از نظر سطح، بالا بروید- این چیز فوقالعاده خوبی است.» («هر چه به انتها نزدیکتر میشود باید کوشاتر باشید،» نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر 3)
اما: «یک پیامد خوب یا بد، از یک فکر آنی میآید.» (سخنرانی چهارم، جوآن فالون) این پیامد بستگی دارد که آیا ما از افکار بشری استفاده میکنیم یا از افکار الهی.
استاد بیان کردند: «... انتخاب هر موجودی به خود او ارتباط دارد، حتی اگر او نوعی پیمان درتاریخ بسته باشد. در لحظات بحرانی هنوز هم انتخاب راه به خود او بستگی دارد. این در جنبههای مثبت و منفی هر دو اعمال میشود-- برای هر دو، اینطور است.»(آموزش فا در سال 2002 در کنفرانس تبادل تجربه در فیلادلفیا در آمریکا) واکنش ما به دردِ غیرمنتظره ممکن است مشخص کند که در مرحله بعد با چه چیزی روبهرو هستیم.
پس از اینکه یک تمرینکننده 60 ساله تمرین را شروع کرد، طولی نکشید که عادت ماهانه شد. او فکر میکرد بیمار است و به بیمارستان رفت. پزشکان گفتند هیچ مشکلی وجود ندارد، اما او هنوز نگران بود. بنابراین 5000 یوآن خرج کرد و خواست تخمدانهایش را بردارند. همانطور که به مطالعه فا ادامه داد، متوجه شد که درست همانطور که استاد در جوآن فالون بیان کردند، دوران قاعدگیاش برگشته است. آن در واقع چیز خوبی بود، اما او درد و رنج اضافی را به خودش تحمیل کرد.
همه سعی میکنند از خودشان محافظت کنند. بنابراین، هنگامی که مصائب اتفاق میافتد، شخص ممکن است آن را مانند یک فرد عادی اداره کند.
برخی از تمرینکنندگان فکر میکنند این ناراحتی که آنها تجربه میکنند، کارمای بیماری است که توسط نیروهای کهن نظم و ترتیب داده شده، به جای اینکه فکر کنند آن روندی از پاک شدن یا افزایش گونگ شخص است. اگر او خودش را بررسی کند، ممکن است دریابد که یک وابستگی به ترس از بیماری دارد.
اگر کسی فکر کند که بیمار است، نیروهای کهن نظم و ترتیبی برای آشکار شدن بیماری را فراهم میکنند. آنها هر آنچه را که از آن میترسید و یا از آنچه به آن وابستگی دارید، به شما میدهند. «آیا فکر میکنید که بیمار هستید؟» بسیار خوب، آنها کاری میکنند که مانند بیماری بهنظر برسد. اگر هنوز آگاه نشوید و حتی بیشتر از بیماری بترسید، آنها تجلی آن را شدیدتر میکنند. اگر افکار درست قوی نداشته باشید، ممکن است دریابید در مسیری که توسط نیروهای کهن نظم و ترتیب داده شده است حرکت میکنید.
ما اغلب برای علائم بیماری افکار درست میفرستیم. اگر این علائم کم نشوند، ممکن است ایمان برخی از تمرینکنندگان به فا و استاد، بهتدریج کاهش یابد. آنها حتی شکایت میکنند. آیا در این باره فکر کردهاید: هدف از فرستادن افکار درست، از بین بردن توهمی است که باعث ناراحتی شما میشود. اما وابستگی شما به راحتی و آرامش به نیروهای کهن فرصت میدهد تا از شکافهای شما استفاده کنند. نهایتاً، افکار بشریتان باعث دردسر و رنج شما میشود.
مداخله از طرف نیروهای کهن چیست؟ چه آزمونهایی را لازم داریم تا با آنها روبهرو شده و بگذرانیم؟ استاد آن را بهطور واضح در فا توضیح دادهاند:
«اگر در حال انجام دادن کارهای دافا باشید و طی زمان بحرانی نجات موجودات ذیشعور چیزی اتفاق بیفتد، آنگاه این باید مداخله باشد. لازم است آن را معقولانه ارزیابی کنید. وابسته نباشید و اینگونه فکر نکنید که: "هروقت رنج میکشم یا احساس خوبی ندارم، باید مداخله باشد. اگر رنج بکشم یا احساس خوبی نداشته باشم نمیتوانم آن را قبول کنم. باید افکار درست بفرستم."»(آموزش و تشریح فا درکنفرانس فا در متروپولیتن نیویورک)
استاد همچنین بیان کردند:
«من مخالف تمام کارهایی هستم که نیروهای کهن انجام میدهند. هیچ یک از آنها را تصدیق نمیکنم. و حتی کمتر اینطور است که مریدان دافا باید مجبور به تحمل چنین زجرهایی شوند.» (آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۱۳ نیویورک بزرگ)
استاد کارمای بیماری را برای ما نظم و ترتیب ندادهاند، زیرا استاد ما را از آن مرحله در تزکیه عبور دادهاند. استاد همچنین بیان کردند: «لحظهای که بگویید "بیماری" نمیخواهم به آن گوش کنم.» (سخنرانی دوم، جوآن فالون) بنابراین، چرا ما همیشه فکر میکنیم که بیمار هستیم؟
در یک مقاله که در وبسایت مینگهویی منتشر شده بود، خانمی غدهای روی شکمش داشت و از شوهرش خواست که نگاهی به آن بیندازد. همسرش گفت: «من این کار را نخواهم کرد، زیرا آن توهمی است که توسط نیروهای کهن ایجاد شده است.»
تمرینکنندگانی که آزمون «کارمای بیماری» را گذراندهاند، از سختیای که استاد برای ما متحمل شدند و افکار درست سایر تمرینکنندگان قدردانی میکنند. اما از زاویهای دیگر، «بیماریمان» وقت همتمرینکنندگانی را که میتوانست برای نجات مردم صرف شود، هدر داد و همچنین باعث نگرانی استاد درباره ما شد. بنابراین، «بیمار بودن» در تواناییمان برای نجات مردم مداخله میکند و این چیزی نیست که استاد میخواهند.
چرا همیشه فکر میکنیم بیماری مداخله یا آزار و شکنجه است؟ چرا نمیتواند مظهر «پاکسازی بدن» یا «افزایش گونگ» باشد؟ آیا این به این دلیل است که ما نمیخواهیم درد را تحمل کنیم و نمیخواهیم با فشار اعضای خانواده مان که ما را به رفتن به بیمارستان سوق میدهند، روبرو شویم؟ آیا این ذهنیت به ما کمک میکند تا خود را بهبود بخشیم یا ما را پایین میکشد؟
استاد بیان کردند:
«چرا مریدان دافا باید تزکیه کنند، آزمونها را بگذرانند، افکار درست قوی داشته باشند و از میان رنج و سختی عبور کنند؟ فقط آن کارها میتوانند تزکیه درنظر گرفته شوند. در حقیقت، تزکیه دربارۀ آمدن به اینجا برای رنجبردن است، نه آمدن به اینجا برای مورد حفاظت قرارگرفتن در دنیای بشری. هنگامی که فردی دافا را مطالعه میکند، مورد حمایت قرار خواهد گرفت، اما تزکیۀ دافا همچنین لازم میداند فرد رنج و سختی را تحمل کند.»(آموزش فا در سن فرانسیسكو،۲۰۰۵ )
این اشتباه نیست اگر تمرینکنندگان بخواهند ضمن انجام سه کار، احساس راحتی کنند. اما استاد فقط نمیخواهند که ما مردم را نجات دهیم. ایشان همچنین از ما میخواهند که خودمان را نیز بهبود بخشیم. ما فقط در صورتی میتوانیم این سه کار را بهخوبی انجام دهیم که خودمان را بهبود دهیم.
وقتی رنج را تحمل میکنیم، شینشینگمان بهبود مییابد. احساس میکنم این بخشی از بردباری است. معتقدم که بردباری شامل تحمل، استقامت، گذشت و پایداری است. استقامت یک تزکیهکننده با یک فرد عادی متفاوت است، زیرا برای یک تزکیهکننده، استقامت روشی برای پیشرفت و وسیلهای برای بازگشت به خود واقعیمان است.
همیشه معتقدم که برای یک تزکیهکننده، هر چیزی که با آن روبرو شود خوب است. بنابراین، همیشه دردهای جسمی را بهعنوان از بین بردن کارما، پاکسازی بدن و افزایش گونگ، که همه چیزهای خوب هستند، تلقی میکنم. معتقدم که این فرایندی است که از طریق آن، بدن انسان به یک بدن الهی تبدیل میشود. اگر درد شدید باشد، به این دلیل است که کارمای بسیاری از بین میرود و تغییرات عالی هستند. بنابراین، گرچه آن دردناک است، اما خوشحال هستم.
چند روز قبل، هنگام انجام مدیتیشن، در مغزم درد شدیدی داشتم. فکر کردم یک لایه از بدن آسمانی در حال پاک شدن است و آنگاه احساس آرامش کردم. چند ثانیه بعد درد از بین رفت. درک من این است که درد، نشانهای بود که به سطح خاصی رسیدهام؛ وقتی شینشینگم بهبود یافت، آن سطح را پشت سر گذاشتم.
در ماه اوت گذشته، سردردهای دورهای داشتم که هر کدام یک یا دو روز طول کشید. وقتی درد شروع میشد، این عبارات را تکرار میکردم: «فالون دافا خوب است. حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است.» تصور کردم که تمام ذرات موجود در میدانم در حال اصلاح و جذب شدن توسط فا بودند. وقتی درد خیلی شدید بود، از استاد کمک میخواستم. یک فرد عادی قادر به تحمل چنین درد بزرگی نخواهد بود. احساس خوشبختی میکردم که تمرینکننده هستم و از کمک استاد قدردانی کردم.
از تمرینکننده دیگری پرسیدم: «اگر"... یک جریان گرم ناگهانی را احساس کنند که از بالای سر به تمام بدن جاری میشود" (سخنرانی چهارم، جوآن فالون)، چه فکر میکنید؟» او پاسخ داد: «استاد باید درحال پاک کردن بدنم باشند.» سپس پرسیدم: «چه میکنید اگر سردردهای متناوب داشته باشید؟» او پاسخ داد: «آنگاه آن آزار و شکنجه از طرف نیروهای کهن است و من آن را تصدیق نمیکنم.»
هر دوی اینها احساسات فیزیکی هستند. هنگامی که آنها احساس راحتی میکنند، بسیاری از تمرینکنندگان باور دارند که استاد به آنها کمک و آنها را تشویق میکنند. اما اگر درد داشته باشند آنها معتقدند که این مداخله از طرف نیروهای کهن است. استاد بیان کردند: «بنابراین بعضی از افراد هستند که وقتی در جایی از بدن احساس معذبی دارند، فکر میکنند بیمار هستند...» (سخنرانی ششم، جوآن فالون)
هنگامیکه دردی داشتم، هرگز افکار منفی نداشتم. همیشه درباره آن بهعنوان چیزی که بدن را پاک میکند فکر میکردم. این درد بهتدریج کمتر شد. چند وقت پیش، احساس کردم که درد میخواهد شروع شود. به خودم گفتم: «بدنم دوباره پاک خواهد شد.» این بار دردی ایجاد نشد. باور دارم به این دلیل بود که آن لایه از بدنم تقریباً پاک شدنش بهپایان رسیده بود.
وقتی احساس راحتی نمیکنم، مهم نیست با چه چیزی روبهرو میشوم، باید با آن، با افکار درست رفتار کنم. حتی اگر نیروهای کهن سعی کنند مرا آزار و شکنجه کنند، نمیتوانند کاری انجام دهند. آنها هیچ ارتباطی با من ندارند.
برخی از آزمونهایم برای ماهها یا حتی سالها ادامه مییافت. میدانم که آنها به دلیل این بود که مشکلی در شینشینگم داشتم. آنچه که استاد به آن نگاه میکنند این است که آیا ما هنگام سختیها و محنتها افکار درست داشتهایم. استاد مسئول همه چیز هستند.
اینها درکهایی از سطح کنونی من است. لطفاً اگر مطلب نامناسبی وجود دارد به آن اشاره کنید.