(Minghui.org) من یک تمرینکننده فالون دافا هستم که سایر تمرینکنندگان او را «تمرینکننده فنی» مینامند، زیرا روی یک پروژه فنی کار میکنم. یک اتفاق غیرمنتظره باعث شد متوجه شوم که من فقط روی مسائل فنی کار کردهام و واقعاً تزکیه نکردهام.
زمانی که موج دوم پاندمی شیوع پیدا کرد، علائم کووید19 در من ظاهر شد. احساس تنگی نفس داشتم، خیلی سرفه میکردم و نفس کشیدن برایم سخت بود. این درواقع آزمایشی برایم بود تا ببینم آیا تزکیهام استوار است، شینشینگم در چه سطحی است و کدام وابستگیها را هنوز نمیتوانم رها کنم. در طول این آزمون، وابستگیهای زیادی را دیدم که معمولاً آنها را نادیده میگرفتم؛ گاهی عمدی و گاهی ناخواسته.
مطالعه فا برایم اولویت نبود
هنگام مطالعه فا همیشه فکر میکردم: «چرا اینقدر آهسته مطالعه میکنم؟ این بر انجام پروژه من تأثیر میگذارد.» سپس فکر میکردم: «اگر فا را خوب مطالعه نکنم، پروژه پیشرفت نخواهد کرد، دانش لازم را کسب نخواهم کرد و ممکن است درنهایت دستگیر شوم. بنابراین هنوز باید فا را مطالعه کنم.» گرچه فا را مطالعه میکردم، اما هیچ فایی در قلبم وجود نداشت. انجام کارها و اجتناب از دستگیری را به مطالعه بیشتر فا الویت میدادم. هنوز بهجای اعتباربخشی به خردی که از فا کسب میکردم، به خودم و فناوری موجودات فضایی جهان قدیم اعتبار میبخشیدم.
وابستگی به شفای بیماری عمیقاً پنهان بود
حیرتزده شدم وقتی متوجه شدم که آگاهانه یا ناخودآگاه، هنوز فکر میکنم که وقتی فرد در دافا تزکیه کند سالم است. یک وابستگی ناخودآگاه به رهایی از بیماریها و حفظ تندرستی داشتم. بنابراین وقتی برای بدنم مشکلی پیش میآمد، میگفتم: «کارهای زیادی انجام دادهام. چطور ممکن است چنین اتفاقی برایم بیفتد؟» انجام کارها را با تزکیه اشتباه میگرفتم.
چند تمرینکننده که در اطرافم فوت کردند همین اشتباه را مرتکب شده بودند. آنها واقعاً کارهای زیادی برای نجات مردم انجام میدادند. وقتی زنده بودند با آنها صحبت کردم و فهمیدم که آنها فکر میکنند انجام کارهای بیشتر برای نجات موجودات ذیشعور معادل تزکیه خوب است و میتواند منجر به کمال شود.
چیزی که آنها انتظار نداشتند این بود که با وابستگیها پایین کشیده شوند، زیرا تزکیه قلبشان و مطالعه فا را نادیده میگرفتند. درنهایت پروژههایشان بهخوبی انجام نشد و جانشان را از دست دادند. دافا درباره تزکیه است، برای شفا دادن بیماریها نیست. این یک باور درست است، نه فقط توزیع مطالب روشنگری حقیقت بین مردم عادی، چه رسد به ایجاد پیششرطهایی برای تزکیه.
پس از تحمل و گذر از این محنت کارمای بیماری، مطالعه فا را بر تزکیه قلبم متمرکز کردم، بهجای اینکه نگران آزار و شکنجه شدن باشم.
عهد و پیمان ماقبل تاریخی ما توسط دیگران قابلانجام نیست
همچنین افکاری مانند این داشتم: «در صورتی که اتفاقی برایم بیفتد، پروژه من باید به تمرینکننده دینگ (نام مستعار) واگذار شود» یا «بعد از بارها آموزش به تمرینکننده دینگ واگذار شود، اما او هنوز یاد نگرفته است که باید چهکار کند. اگر اتفاقی برایم بیفتد، چه کسی مسئول این پروژه خواهد بود؟»
بعداً دینگ در گفتگو با سایر تمرینکنندگان گفت: «من نمیتوانم این پروژه را بهتنهایی انجام دهم. عهد و پیمان ماقبل تاریخی این است که ما همکاری کنیم. اگر اتفاقی برای تو بیفتد، هیچکس دیگری آن را برای تو انجام نمیدهد. بنابراین مرگ یک همتمرینکننده خسارتی برای دافاست.»
فهمیدم که فکرم اشتباه است، هر کسی که قول داده کاری را انجام دهد باید آن را انجام دهد، و من همیشه نمیتوانم به این فکر کنم که کارها را واگذار کنم یا کسی را پیدا کنم که آن را انجام دهد. فهمیدم که بهطور ناخودآگاه از کار سخت میترسم.
نفی نیروهای کهن
بعد از اینکه تمرینکنندگان به من یادآوری کردند متوجه شدم کارمای بیماریای که اخیراً با آن مواجه شدم، آزمایشی ازطرف نیروهای کهن بود. آن به این دلیل رخ داد که من عادت داشتم نظم و ترتیب نیروهای کهن را تصدیق کنم، مانند مسدود شدن شدید اینترنت در تعطیلات آخر هفته که طبیعتاً باعث میشود نجات موجودات زمان زیادی طول بکشد؛ دوربین مداربسته همهچیز را ضبط میکند؛ و اگر چاپگر بهخوبی کار نکند باید تعمیر شود. هر زمان که مشکلی پیش میآمد، بهجای اینکه بهدنبال وابستگیهایم به درون نگاه کنم، برای دلایل ظاهری اتفاقات، به بیرون نگاه میکردم.
میبینم که برخی دیگر از تمرینکنندگانی که تخصص فنی دارند نیز همین مشکل را دارند و همیشه دوست دارند بجای تزکیه قلب و ذهن خود، مشکلات فنی را حل کنند. بهطور ناخودآگاه هنوز به استاد یا فا باور ندارم و همچنان معتقدم که دیدن باور کردن است. پس از تزکیه برای مدتی طولانی، از عقاید و تصورات مردم عادی خارج نشدهام. به شانس وابسته هستم و میخواهم از روش مردم عادی برای فرار از آن استفاده کنم. نمیدانم چهچیزی را تزکیه کردهام. شینشینگم آنقدر بد بود که منجر به کارمای بیماری شد.
امیدوارم سایر تمرینکنندگان فنی از تجربیات من درس بگیرند، یعنی شینشینگتان را بهخوبی تزکیه کنید، به استاد و دافا ایمان داشته باشید و بخش پایانی سفرتان را به پایان برسانید.
کلیۀ مطالب منتشرشده در این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت برای وبسایت مینگهویی است. بازنشر غیرتجاری این مطالب باید با ذکر منبع باشد. (مانند: «همانطور که وبسایت مینگهویی گزارش کرده است، ...») و لینکی به مقالۀ اصلی ارائه شود. در صورت استفاده تجاری، برای دریافت مجوز با بخش تحریریۀ ما تماس بگیرید.