(Minghui.org) چه جینای هفتمین دختر از هشت دختر خانوادهای فقیر در منطقۀ نیمان تایوان متولد شد. پدرش به تنهایی نمیتوانست خرج خانواده را تأمین کند، بنابراین مادرش نیز در یک مزرعه کار میکرد. جینای پس از فارغالتحصیلی از مدرسه راهنمایی به شهری در شمال رفت تا در رشته مراقبت از کودکان تحصیل کند. متأسفانه مادرش در سالی که فارغ التحصیل شد به سرطان مبتلا شد. جینای در 19 سالگی ازدواج کرد و یک سال بعد مادر شد.
نمیدانست چگونه با شوهر و مادرشوهرش کنار بیاید. او علاوه بر کار، مجبور بود غذای خانواده را آماده و از فرزندش مراقبت کند. او بهخاطر فشاری که از دعوا با مادرشوهر و شوهرش احساس میکرد، هر روز گریه میکرد.
جینای در 24 سالگی یک مرکز آموزشی با تعداد کمی دانشآموز راهاندازی کرد. پس از دو سال کار سخت، تعداد دانشآموزانش سه برابر شد، اما او با بیماریهای بسیاری از جمله معدهدرد، ناراحتیهای غدد درونریز، آلرژیهای پوستی، میگرن، کمردرد و ضعف عمومی مواجه شد. داروهای چینی و غربی مصرف کرد و نزد پیشگوها رفت، اما هیچ بهبودی در وضعیتش مشاهده نشد. او همچنین باید از فرزند دومش، یک دختر یکساله و مادرشوهرش که به سرطان مبتلا شده بود، مراقبت میکرد. در چنین مقطعی از زندگیاش، او در 28 سالگی بااکراه به کارش پایان داد، به تاینان بازگشت و شش ماه در خانه ماند.
تزکیه محکم پس از کسب دافا
در 28سالگی، جینای آگهی معرفی فالون دافا را در تاینان دید. او تصمیم گرفت برای یادگیری آن در یک کلاس نُه روزه ثبتنام کند. او تصمیم گرفت ابتدا جوآن فالون، کتاب اصلی فالون دافا را بخواند. پس از اتمام آن، متوجه شد که این کتاب ارزشمندی است. کتابی بود که تمام عمر به دنبالش بود!
او گفت: «بسیاری از به اصطلاح حقایق که در گذشته درباره آنها شنیده بودم کمکی نکردند. من از جوانی مجبور بودم به خودم تکیه کنم، بنابراین بیشتر مراقب بودم. حیلهگری و بسیاری از مفاهیم و رفتارهای بد برای بقا را یاد گرفتم. من چیزهای زیادی یاد گرفتم و فقط پس از خواندن جوآن فالون دانستم چگونه خوب رفتار کنم.»
اما جینای در مسیر کلاس نُهروزه دچار سانحه رانندگی و تمام بدنش کبود شد و حتی یک تکه از گوشت ساق پایش کنده شد.
راننده موتورسیکلتی که باعث تصادف شد به او کمک کرد تا بلند شود. او میخواست سر راننده فریاد بزند که ناگهان یاد آموزهای از جوآن فالون افتاد و بلافاصله با آرامش گفت: «اشکالی ندارد! میتوانی بروی!» راننده نمیتوانست حرف او را باور کند و قبل از رفتن چند بار از او تأیید گرفت. او به این فکر کرد که به خانه برود تا خودش را تمیز کند، اما تصمیم گرفت به جای آن به کلاس نُهروزه برود.
بعد از اتمام کلاس نُهروزه میخواست در تمرینات صبحگاهی گروهی شرکت کند. اما معمولاً تا ظهر میخوابید، پس چگونه میتوانست ساعت 4 صبح بیدار شود؟ او ابتدا تمرینات را در خانه انجام داد.
جینای گفت: «هنگام انجام مدیتیشن احساس کردم انرژی قوی در بدنم جریان دارد. این شگفتانگیز است! و من توانستم روز بعد ساعت چهار صبح بیدار شوم تا در تمرینات گروهی شرکت کنم.
بهبود با حقیقت، نیکخواهی، بردباری در ذهن
جینایی روز اول و دوم، پس از رفتن به محل تمرین برای انجام تمرینات به خانه بازگشت و تا ساعت ۳ بعدازظهر خوابید. اما، در روز سوم دیگر آنقدر نخوابید. سه ماه بعد، احساس بسیار خوبی داشت. او قبلاً هرگز احساس رها از بیماری را تجربه نکرده بود.
او اکنون بیش از 20 سال است که فالون دافا را تمرین میکند و وضعیت سلامتیاش همچنان خوب است. گهگاه علائم سرماخوردگی جزئی را تجربه میکرد، اما بدون مصرف دارو خوب میشد.
جینای بسیار سپاسگزار است که فرصت یادگیری فالون دافا را دارد. پس از کسب فا، او همیشه به معنای حقیقت، نیکخواهی، بردباری فکر میکند و در هنگام مواجهه با مشکلات در زندگی، فا را در نظر میگیرد. در گذشته توانایی او در حل مشکلات خوب نبود و تمایل داشت از مسئولیت شانه خالی کند، زود عصبانی میشد و دیگران را آزار میداد. حالا وقتی با یک موقعیت ناخوشایند روبرو میشود، میتواند با آرامش از پس آن برآید.
او گفت: «پس از مطالعه فا، من اصول چگونگی فرد خوبی بودن و نحوۀ بهخوبی انجام دادن همه کارها را درک کردم. حالا اول دیگران را در نظر میگیرم، نه خواستهها و نیازهایم را.» وقتی مشکلاتی را تجربه میکند، به جای شکایت، نگرانی یا پنهان شدن از آنها میتواند راههایی برای حل آنها بیابد. او زمانی یاد میگیرد که فاقد دانش یا مهارت باشد.
او فا را مطالعه میکند، تمرینات را انجام میدهد و هر روز به درون نگاه میکند. او از نظر جسمی و روانی سالم است و نگرش مثبتی دارد. او دیگر اسیر ترس، بیقراری و حسادت نیست.
او گفت: «بعد از تمرین فالون دافا، از شخصی با عزت نفس پایین به شخصی شجاع و بااعتماد به نفس تغییر کردم. میدانم چه باید بکنم و معتقدم که میتوانم همه چیز را حل و فصل کنم.» او ادامه داد: «من سالمم و روحیه خوبی دارم. بنابراین، خوشحالم و میتوانم عصبانیتم را کنترل کنم. مدت زمان زیادیست که عصبانی نشدهام. دیگر حتی نمیدانم چگونه عصبانی شوم.»
کمک به دیگران برای بهرهمندی از دافا
جینای پس از پشت سر گذاشتن مرحلۀ سخت زندگیاش میتواند با دیگران همدلی کند و بفهمد چه چیزی به آنها کمک میکند. او با حوصله با مادرشوهرش صحبت میکند و از لحنی آرام و دلسوز استفاده میکند. کمکم رابطهشان را اصلاح کردند و حالا مثل مادر و دختر با هم رفتار میکنند.
شوهر جینای یک نجار مهربان و ماهر است. او دشواریهای شوهرش را درک و راههای بهتری برای کنار آمدن با او پیدا کرد. بعداً، شوهرش نیز شروع به تمرین دافا کرد.
او پسر و دخترش را در محیط تزکیه بزرگ کرد. پسرش ازدواج کرد و کسبوکاری را راهاندازی کرده است. دخترش در صحنه بینالمللی ویولن سل مینوازد.
جینای که همیشه خندان است، اغلب از اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری برای کمک به دیگران استفاده میکند. او میگوید: «پس از تبدیل شدن به یک تمرینکننده دافا، بهترین کاری که میتوانم انجام دهم این است که به دیگران کمک کنم از دافا بهره ببرند!»
کلیۀ مطالب منتشرشده در این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت برای وبسایت مینگهویی است. بازنشر غیرتجاری این مطالب باید با ذکر منبع باشد. (مانند: «همانطور که وبسایت مینگهویی گزارش کرده است، ...») و لینکی به مقالۀ اصلی ارائه شود. در صورت استفاده تجاری، برای دریافت مجوز با بخش تحریریۀ ما تماس بگیرید.