(Minghui.org) میخواهم برخی از تجربیاتم را در سالهای اخیر از همکاری با همتمرینکنندگان برای برقراری تماس تلفنی با مردم چین بهمنظور روشنگری حقیقت به اشتراک بگذارم.
نزدیک به ۱۰ سال است که در پلتفرم آرتیسی شروع به روشنگری حقیقت برای نجات مردم کردهام. در طول این مدت، همه چیز به آرامی و بدون مداخله پیش رفته است. به این ترتیب، بهطور پیوسته در مسیر نجات مردم پیشرفت کردهام.
استاد بیان کردند:
«مدتها پیش گفتهام که قلمرو بشری یک صحنۀ بزرگ است و شما اینجا درحال اجرا هستید. حضار، خدایان بسیار و بیشمار افراد آسمانی کل کیهان هستند- شبیه این است که درحال تماشای یک اجرا در یک تئاتر هستند. اگر انسانها پایین صحنه مینشستند و انسانهای دیگری که اجرا میکنند را تماشا میکردند، قادر نمیبودند ببینند در ذهن اجراگران چه میگذرد. اما آن خدایان درحال تماشای افکار و اعمال شما هستند. با سرتان که بالای بدنتان قرار دارد، درحال تماشای این هستند که سلولها در مغزتان چگونه حرکت میکنند، و همچنین میتوانند ببینند که چگونه قلب و ذهنتان جابجا میشود. وقتی کارهای مضحک انجام میدهید، نمیتوانند نخندند. وقتی کارهایی انجام میدهید که مریدان دافا نباید انجام دهند، بینهایت سختگیر میشوند، درحالیکه به شما نگاه میکنند. (آموزش فا ارائه شده در کنفرانس فای سانفرانسیسکو ۲۰۱۴)
این فا در قلبم حک شده است. هر روز وقتی تمرینات را انجام میدهم، احساس میکنم که روی صحنه هستم و استاد، خدایان و موجودات الهی همگی مرا تماشا میکنند. آنها نظارهگر این هستند که قلبم چگونه تأثیر میپذیرد. هر روز وقتی از رختخواب بلند میشدم، در قلبم میگفتم: «خوب عمل خواهم کرد.» معمولاً میتوانم حالت معجزهآسای آرام کردن خودم در حین انجام تمرینات را تجربه کنم.
هر روز وقتی فا را مطالعه میکردم، قلبم را صرف خواندن فا و ازبر کردن آن میکردم. میدانم که هر جملهای که استاد قبل از هر تمرین میگویند و فرمول فرستادن افکار درست بسیار مهم است و باید با ذهنی آرام آنها را تکرار کنم. اگر میخواهم در تزکیهام خوب عمل کنم، باید قلبم را برای مطالعه فا، انجام تمرینها و فرستادن افکار درست بگذارم.
اهمیت مطالعه فا را بهخوبی در روند برقراری تماسهای تلفنی هر روز تجربه کردهام. چند سال پیش، برای برقراری تماسهای تلفنی شروع به همکاری با سایر تمرینکنندگان کردم. یک روز، ۲۰ تماس تلفنی گرفتم و ۱۸ نفر از دریافتکنندگان تماس، از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و سازمانهای جوانان آن خارج شدند. متوجه شدم که اگر بتوانم بر مطالعه سه سخنرانی از جوآن فالون با قلبی آرام اصرار بورزم، روز بعد میتوانم حقیقت را با موفقیت روشن کنم و بیش از ۲۰ نفر را متقاعد کنم که از ح.ک.چ و سازمانهای جوانان آن خارج شوند. این باعث شد قدرتهای بی حد و حصر استاد را تجربه کنم.
ساکن کانادا هستم. هر روز صبح، ابتدا تمرینها را انجام میدادم و فا را مطالعه، و سپس غذای پسرم را آماده میکردم. بعد از آن ساعت هفت صبح تماس تلفنی را شروع میکردم. پس از برقراری تماسهای تلفنی، به پروژههای دیگر دافا ملحق میشدم.
درک میکنم که تا وقتی قلب نجات مردم را داشته باشم، استاد بهترین تمهیدات را برایم انجام میدهند و من نیز قلبی سرشار از سپاسگزاری دارم. قبل از شروع تماسهای تلفنی، از استاد میخواهم که به من قدرت ببخشند تا بتوانم افراد بیشتری با رابطه تقدیری را نجات دهم. میتوانم حس کنم که خدایان و موجودات الهی در حال تماشایم هستند.
با هر کسی که تماس میگرفتم با مهربانی رفتار میکردم، واقعاً امیدوار بودم که بتوانند از هر فاجعهای در امان بمانند و نجات پیدا کنند. هر بار که تماس برقرار میشد، با خوشحالی میگفتم: «عصر بخیر! من این تماس را برقرار میکنم به این امید که شما سالم، ایمن باشید و زندگی سعادتمندانهای داشته باشید. آیا همه چیز برای خانواده شما خوب است؟» اکثر مردم میگویند که وضعیتشان خوب است. سپس میگویم: «این عالیست. داشتن یک زندگی امن و آرام نوعی برکت است.»
من معمولاً همه چیز را ساده میکنم، اما میتوانم احساس کنم هر کلمهای که به زبان میآورم سرشار از انرژی است. اکثر مردم موافق خروج از ح.ک.چ و سازمانهای جوانان آن هستند. اما وقتی سرم با پروژهها شلوغ میشد و فا را آنقدر مطالعه نمیکردم، احساس میکردم که هرچه میگویم خالی و فاقد انرژی است. تعداد تماسهایی که انجام میشد نیز کمتر میشد و وقتی با مردم صحبت میکردم احساس خستگی میکردم. در این صورت، موجودات ذیشعور بهندرت میخواهند به من گوش دهند، یا حرفهای بدی میگویند، و تعداد افرادی که با خروج از ح.ک.چ و سازمانهای جوانان آن موافقت میکنند، بسیار کمتر میشود.
وقتی وضعیت تزکیهام خیلی خوب نیست، تمایل ندارم به برقراری تماس تلفنی در پلتفرم ندارم. در این مواقع فقط میخواستم خودم بدون وارد شدن به پلتفرم تماس تلفنی داشته باشم. اما متوجه شدم که تمرینکنندهای که در فهرستی مشابه من قرار دارد، صبحهای زمستان در ساعت ۳:۳۰ بامداد وارد پلتفرم میشد تا تماس تلفنی بگیرد. میتوانستم ببینم که عزم او برای نجات مردم چقدر قوی است. وقتی من و او برای نجات مردم با هم کار میکنیم، وابستگی بشریام از بین میرود.
در یک تماس، با یک تمرینکننده دائوئیست صحبت کردم. او گفت: «من سالهاست که تزکیه میکنم. مدت زیادی به دنبال فالون دافا بودم و بالاخره امروز شما را پیدا کردم. پس از جستجوی استادان مشهور در همه جا و برخورد با چیزهای زیاد، میتوانم به شما بگویم که فالون دافا بهترین تمرین در کل جهان است. حرکات تمرین شما را دیدهام. این یک تمرین قدرتمند واقعی است... سریع، به من یاد بدهید که چگونه فالون دافا را تمرین کنم.» بعد از اینکه حقیقت را برایش روشن کردم، توضیح دادم که کتابهایی داریم که میتوانیم برایش بفرستیم و او خیلی سپاسگزاری کرد.
اتفاقاً با کسی تماس گرفتم که همکار و سرپرست سابق استاد بود. او به ح.ک.چ ملحق شده بود، و به او کمک کردم تا.از آن خارج شود و درباره این دو عبارت فرخنده به او گفتم. او به من گفت که استاد قبلاً درباره فالون دافا با او صحبت کرده بودند و هر دو در دفتر غلات کار میکردند.
گفتم: «شما با استاد رابطه تقدیری بسیار خوبی داری، واقعاً خوش شانس هستی. در این صورت، آیا در آن زمان تمرین را نزد استاد آموختی؟» او پاسخ داد: «من تمرین نکردم، من مدیر او بودم.» به او گفتم که چگونه تمرین دافا را شروع کردم و درباره چیزهای معجزه آسایی که برایم اتفاق افتاد برایش توضیح دادم، و به او گفتم که ح.ک.چ اینجاست تا ما انسانها را نابود کند. او گفت که مردم در چین اکنون در حال بد شدن هستند، بسیاری از مردم احساس ناامیدی میکنند و همه چیز رو به پایان است. به او گفتم که استاد اینجا هستند تا فرهنگ سنتی را احیا کنند و بشریت را نجات دهند. از او پرسیدم آیا معتقد است که خودسوزی تیانآنمن یک فریب است؟ او گفت که ح.ک.چ همیشه این کار را میکند. همچنین به او گفتم که دافا در سراسر جهان گسترش یافته است و از او خواستم که دو عبارت فرخنده «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» را به خاطر بسپارد. گفت که متوجه شده است.
شخصی به من گوش داد تا حقیقت را برایش روشن کنم و از ح.ک.چ و سازمانهای جوانان آن خارج شد. سپس بغض کرد و هق هقکنان گریه کرد: «درک میکنم که شما چه کار میکنید، هر جملهای که میگویید به نفع دیگران است. از شما بسیار سپاسگزارم، و شما کارهای بزرگ و مهربانانه انجام میدهید. مردم جامعه امروزی بد شدهاند، اما هنوز هم افراد خوبی مثل شما وجود دارند، شما عالی هستید. اجازه دهید شما را به چت گروهی دوستانم اضافه کنم، لطفاً دوستانم را سریع نجات دهید. فقط باید بعد از ورود به چت گروهی با همه احوالپرسی کنی. او مرا به گروه چت خود اضافه کرد. به او گفتم: «کاری که امروز انجام میدهیم، استادمان از ما خواستهاند، اگر میخواهی از کسی تشکر کنی، باید از ایشان تشکر کنی.»
افراد زیادی بودند که بعد از درک حقیقت خواستند این تمرین را یادبگیرند. آنها از تمرینکنندهای که تماس گرفته بود خواستند کتابهای دافا را برایشان بفرستد یا آدرس وبسایت دافا را به آنها بدهد. از کسانی که دوست دارند بیشتر صحبت کنند، دعوت میکنم با یک تور به کانادا سفر کنند و به آنها میگویم که میتوانم راهنمای رایگان تور آنها باشم. آنها از شنیدن آن بسیار خوشحال شدند. در حین تماس، با افرادی که از بیماری رنج میبردند نیز برخورد میکردم. بعد از اینکه آنها بعد از من این دو عبارت فرخنده را تکرار میکردند، اغلب اتفاقات معجزهآسایی رخ میداد. سایر تمرینکنندگان روی پلتفرم که در تمام طول سال تماسهای تلفنی برقرار میکنند، شاهد معجزات بسیاری بودهاند.
استاد از شما سپاسگزارم! همتمرینکنندگان از شما سپاسگزارم!
(کنفرانس تبادل تجربه تزکیه سالانه پلتفرم آرتیسی ۲۰۲۴)