فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

روایت دست‌اول یک تمرین‌کننده فالون گونگ از شکنجه شدن در زندان زنان شماره 2 استان لیائونینگ (قسمت دوم)

6 مه 2024 |   جین هونگ، یک تمرین‌کننده فالون گونگ در استان لیائونینگ (چین)

(ادامه قسمت اول)

3. تداوم شکنجه و پنهان‌کاری

در اواسط ژوئیه2021 خواستم با مدیر بند، ژانگ یوئه، صحبت کنم. زندانی‌ای که مسئول نظارت بر من بود قول داد که از ژانگ بخواهد به دیدن من بیاید، اما او هرگز نیامد. روز بعد حاضر نشدم کارگاه را ترک کنم، مگر اینکه ژانگ می‌آمد. نگهبان جی شوئه‌چی مرا فریب داد و گفت که کمک می‌کند به‌دنبال ژانگ بگردم، بنابراین همراهش رفتم. اما به‌محض اینکه از کارگاه خارج شدیم، او یواشکی دور شد و مرا تنها گذاشت.

ازطریق خانواده‌ام هم متوجه شدم که وقتی برای ملاقات با من به زندان آمده بودند جی آن‌ها را برگرداند و همچنین ادعا کرد که مشکل پای من به‌دلیل پیری طبیعی است و هرگز در زندان شکنجه نشده‌ام.

وقتی به سلول برگشتم، از نگهبان چانگ یونونگ خواستم که کمکم کند تا ژانگ را پیدا کنم و او موافقت کرد. پس از تلاش بسیار، ژانگ بالاخره با من دیدار کرد. از شکنجه شدید سه‌روزه‌ای که متحمل شده بودم به او گفتم و خواستم که عدالت را درخصوص من اجرا کند. او ناشکیبا بود و صرفاً رفت. هرگز از او چیزی نشنیدم، گرچه قول داده بود موضوع را بررسی کند.

در طول همه‌گیری کووید19، زمانی که نگهبانان سون وِیجینگ و لی شیائویی درحال انجام وظیفه بودند تحت یک جلسه شکنجه سه‌روزه دیگر قرار گرفتم. یکی از زندانیان شنید که سون و لی به کسانی که مرا شکنجه می‌کردند دستور دادند که دهانم را با نوارچسب ببندند تا مانع فریاد زدنم شوند. در روز دوم شکنجه، یکی از زندانیان قصد داشت مرا به تیم دیگری ببرد، اما سون مانعش شد و ادعا کرد که چنین کاری باعث می‌شود اعتبار حاصل از شکنجه من به تیم دیگر برسد. این منجر به شکنجه شدیدتر در روز سوم شد.

وقتی صورتم پر از کبودی شد، نگهبانان به من دستور دادند که مثل قبل ماسک به صورت بزنم و لباس آستین‌بلند بپوشم تا سایرین جراحاتم را نبینند.

فقط پس از بهبودی‌ام، نگهبان لی آمد تا ماجرا را «بررسی» کند. اما دائماً صحبتم را قطع می‌کرد و دوربین را خاموش می‌کرد. اشاره کردم که او به زندانیان دستور داد که هزارپا جمع کنند تا روی من بیندازند. اما وی ادعا کرد که با زندانیان درحال چیدن سبزیجات وحشی بود. وقتی هم که گفتم که هر دو بار که درباره شکنجه به او گفتم بی‌تفاوت بود، چیزی نگفت.

درواقع نه‌تنها نگهبانان، بلکه شیا رو، رئیس بند اول، نیز از شکنجه‌هایی که من متحمل شدم چشم‌پوشی کرد.

من در زندان سه دندانم را از دست دادم که دو تای آن‌ها براثر ضرب‌وشتم وحشیانه افتاد. دندان‌ها و لباس‌هایم را که توسط زندانیان پاره شده بود، به‌عنوان مدرکی دال بر آزار و شکنجه شدنم نگه داشتم. اما در روز آزادی‌ام، 3دسامبر2023، لو وئی، رئیس بند دهم (جایی که بعداً به آنجا منتقل شدم)، و سرپرست تیم لی شویینگ آن‌ها را به همراه سایر اسنادی که نگه داشته بودم، توقیف کردند.

زندان ترتیبی داد که بیش از ده نگهبان در زمان آزادی من حضور داشته باشند. آن‌ها از نزدیک مرا تعقیب و مجبورم کردند برای تکمیل برخی مدارک با پلیس بروم تا بالاخره اجازه یافتم با خانواده‌ام به خانه برگردم.

4. عدالت‌خواهی

شکنجه‌هایی که متحمل شدم آنقدر وحشیانه بود که برخی از زندانیان با من همدردی می‌کردند و درحالی‌که هنوز در زندان بودم راه‌هایی برای افشای آزار و شکنجه پیدا می‌کردند.

پس از اینکه خانواده‌ام درباره وضعیت من شنیدند، در سپتامبر2022، با زندان تماس گرفتند و از آن‌ها خواستند که دست از شکنجه من بردارند. در 21سپتامبر2022، از بند یک به بند دهم منتقل شدم. به‌دلیل همه‌گیری، در تمام سال اجازه ملاقات با خانواده‌ام یا تماس تلفنی با آن‌ها را نداشتم. وقتی خانواده‌ام بالاخره دو سال بعد در ژانویه2023، مجدداً مرا دیدند، هنوز هنگام راه رفتن می‌لنگیدم، بدون اینکه نسبت به آخرین ملاقات با آن‌ها، بهبودی حاصل شده باشد.

از فوریه2023، زندان مجدداً ملاقاتم با خانواده را ممنوع کرد. شوهرم که نگران امنیت من بود، خیلی سخت تلاش کرد تا خواستار اجرای عدالت برایم شود. او بعداً از نگهبانان به‌دلیل شکنجه من شکایت کرد و این پرونده در دادستانی پذیرفته شد. زمانی که دادستان ژو یونگ برای بررسی این موضوع آمد، وقتی شکنجه را بازگو کردم، هیچ یادداشتی برنداشت. از او پرسیدم چرا شهادتم را نمی‌نویسی و او گفت که ملاقات دوم و سومی با من خواهد داشت. اما بعد از آن دیگر برنگشت.

خانواده‌ام همچنین از زندان خواستند که مرا برای معاینه به بیمارستان ببرند. آن‌ها فقط مرا برای سی‌تی اسکن بردند که هیچ آسیبی را نشان نمی‌داد، حتی اگرچه صورت و پاهایم هنوز درد داشت. وقتی نتایج اسکن منتشر شد، زندان نسخه‌ای از آن را به من یا خانواده‌ام نداد. فقط روز آزادی‌ام، آن را آنقدر سریع به خانواده‌ام نشان داد و سپس گرفت که آن‌ها نتوانستند هیچ‌چیزی را ببینند. مجبور شدم 188 یوان از جیب خودم برای اسکن پرداخت کنم.

به‌دلیل تلاش خانواده‌ام به‌منظور عدالتخواهی برای من، زندان به‌تدریج از شکنجه من دست کشید، اما همچنان از بسیاری از حقوق اولیه‌ام محروم بودم. در طول سه سالی که در زندان بودم، فقط شش بار اجازه ملاقات با خانواده‌ام را یافتم، شامل سه ملاقات در سال 2023. دو ملاقات اول هر کدام بیست دقیقه و چهار ملاقات آخر فقط ده دقیقه بود. غیر از این، اجازه یافتم یک تماس تلفنی با آن‌ها داشته باشم. هر ماه فقط اجازه داشتم 100 یوان برای مایحتاج روزانه‌ام خرج کنم، که به‌سختی برای تأمین همه چیزهایی که نیاز داشتم کافی بود. خانواده‌ام اغلب برای ملاقات با من به زندان می‌آمدند، اما بیشتر اوقات با این بهانه که من تحت «مدیریت سختگیرانه» هستم، توسط نگهبانان رد می‌شدند.

آسیب‌های دائمی

به‌محض اینکه به خانه برگشتم، شکنجه‌هایی را که متحمل شدم برای خانواده و دوستانم تعریف کردم. این موضوع همچنین بسیاری از دروغ‌هایی را که نگهبانان برای پنهان‌ کردن کارهایشان به آن‌ها می‌گفتند روشن کرد.

خانواده‌ام فردای روز آزادی‌ام مرا به بیمارستان بردند تا زانویم را که دو سال درد می‌کرد، معاینه کنند. پزشک گفت منیسک من، غضروف بین استخوان ساق پا و استخوان ران پاره شده و الان فقط با جراحی قابل‌ترمیم است. پزشک همچنین گفت که آسیب فقط ازطریق اِم‌آرآی (تصویربرداری پرتو مغناطیسی) قابل‌تشخیص است. بنابراین وقتی نگهبانان مرا برای سی‌تی اسکن به بیمارستان بردند، آسیب‌دیدگی اصلاً نشان داده نشد.

نامه سرگشاده شوهر

در زیر نامه سرگشاده‌ای را می‌خوانیم که شوهرم زمانی که به‌دنبال اجرای عدالت برایم بود نوشت. آن این آزار و شکنجه را از زاویه دیگری روشن می‌کند.

***

نام من گئو پنگ‌شنگ است و امسال 60ساله هستم. همسرم جین هونگ، 56ساله، در 4دسامبر2019، توسط لی یوبین از بخش امنیت داخلی منطقه تیِشی دستگیر شد. دادستان وو وئی‌وئی از دادستانی منطقه تیشی در 21مه2020، علیه او کیفرخواست صادر کرد و قاضی ژانگ ژیچیانگ از دادگاه منطقه تیشی در 17اوت2020، او را به چهار سال حبس محکوم کرد. هیچ‌یک از ما از جلسه دادرسی یا محاکمه او مطلع نشدیم و نسخه‌ای از حکم او را نیز دریافت نکردیم. هونگ درخصوص این حکم درخواست تجدیدنظر ارائه کرد، اما قاضی لیو دایونگ از دادگاه میانی شهر شنیانگ رأی به تأیید حکم اولیه برای او داد. هونگ بدون اطلاع ما به زندان منتقل شد.

وقتی اولین بار در ژوئیه2021، درمورد شکنجه و جراحات هونگ شنیدم، درباره‌اش شک داشتم. اما وقتی برای ملاقات با او به زندان رفتم، زندان به‌طور غیرقانونی مرا رد کرد. و هنگامی که سرانجام دو سال و نیم پس از دستگیری‌اش، بر همه موانع غلبه کردم و او را در زندان دیدم، شوکه و دلشکسته شدم؛ او پیر و نحیف به نظر می‌رسید. هنگام صحبت کردن قدرت زیادی نداشت. و هنگام راه رفتن لنگان‌ بود. نمی‌توانستم تصور کنم که او در آن مدت چه شکنجه‌هایی را متحمل شده است.

به‌منظور عدالت‌خواهی برای هنگ، با مرکز خدمات زندان و اداره مدیریت، خط تلفن اضطراری مشاوره حقوقی عمومی، اداره دادگستری استان لیائونینگ، دادستانی منطقه حومه شنیانگ و سایر ادارات مربوطه تماس گرفتم، اما هیچ‌کدام کمکی نکردند.

شکایتی را به دادگاه منطقه دادونگ ارائه کردم، اما قاضی گوئو یو فریبم داد تا پرونده‌ام را پس بگیرم. با سرپرستِ گوئو، چی لیکای، تماس گرفتم، اما او هرگونه اطلاعی درمورد پرونده را انکار کرد. همچنین شکایتی را برای دادستانی منطقه حومه شن‌یانگ تنظیم کردم و دادستان ژو یونگ آن را نادیده گرفت و از صحبت با من خودداری کرد. یک بار خودم به دادستانی مراجعه کردم و با ژو صحبت کردم. او به من گفت که تحقیقات انجام شده و تخلف قانونی صورت نگرفته است. سپس شکایتی علیه ژو به‌دلیل عدم انجام وظیفه به دفتر استیناف دادستانی ارائه کردم و آن‌ها به‌سرعت پاسخ دادند که موضوعی که در شکایت من ذکر شده وجود ندارد.

صبح 30اکتبر2023، پس از اطلاع از تحقیقات دادستانی درمورد مجروح شدن همسرم، به آنجا رفتم و خواستم کپی گزارش را ببینم، اما کسی به کارم رسیدگی نکرد. بعدازظهر، دادستان ژو با من تماس گرفت و موافقت کرد که روز بعد با من در زندان ملاقات کند.

روز بعد وقتی او را دیدم، ژو از نشان دادن گزارش مصدومیت خودداری کرد. او این تصور را به من داد که اصلاً به این پرونده اهمیتی نمی‌دهد، اما سعی می‌کند خود را از هر مسئولیتی پاک کند. او همچنین از من چیزهای بی‌ربط به پرونده پرسید، مانند اینکه چگونه درباره جراحات همسرم می‌دانم، چه کسی اسناد قانونی را برایم آماده کرده است و آیا من نیز فالون گونگ را تمرین می‌کنم یا خیر.

نمی‌توانستم بفهمم چرا ژو این سؤال‌ها را از من می‌پرسد و برای چه‌کسی کار می‌کند. همسرم و خانواده ما قبلاً این همه زجر کشیده بودند، او دیگر چه می‌خواست؟

پس از صحبت با ژو، از مقامات زندان خواستم که گزارش جراحت هونگ را به من نشان دهند. یک ساعت آنجا منتظر ماندم تا اینکه درنهایت لو وئی، رئیس بخش دهم، و نگهبان لی، مسئول تیم هونگ، برای صحبت با من آمدند. آن‌ها تأکید کردند که نمی‌توانند بدون رضایت کتبی دادستان، گزارش را با من در میان بگذارند.

درواقع نگهبانان زندان خودشان فاش کردند که آن روز صبح قبل از اینکه ژو با من ملاقات کند، با ژو ملاقاتی داشته‌اند. احتمالاً آن‌ها از قبل تصمیم گرفته بودند که به‌هیچ‌وجه گزارش را به من ندهند.

در همین حین، لو قبلاً از بستگانی که برای ملاقات با من به زندان رفته بودند خواسته بود کارت شناسایی خود را نشان دهند. او گفته بود که اگر آن‌ها از اعضای نزدیک خانواده من نباشند، اجازه ماندن در آنجا را نخواهند داشت. او را به چالش کشیدم تا مبنایی قانونی برای این ادعایش ارائه دهد، و او نتوانست آن را نشان دهد. وقتی اسمش را پرسیدم، نشانش را برگرداند و رفت. نگهبان‌ها حتی با اعضای خانواده، مثل رفتارشان با ما، خیلی بی‌ادب بودند. این برایم تأیید می‌کند که هنگ باید در داخل، با شکنجه بسیار بدتری روبرو شده باشد.

به‌دلیل ناراحتی‌های روحی، وضعیت سلامتی‌ام به‌سرعت رو به افول گذاشت و دچار سکته مغزی شدم و نتوانستم به کارم ادامه دهم. شب و روز نگران بودم که آیا هونگ بیشتر مورد شکنجه قرار می‌گیرد و آیا می‌تواند سالم به خانه بازگردد یا خیر.

گرچه این یک مسیر پر از دست‌انداز برای عدالت‌خواهی است، هرگز تسلیم نخواهم شد. معتقدم عدالت ممکن است دیر کند، اما هرگز غایب نخواهد بود! همچنین معتقدم که نیکی پاداش خواهد گرفت و پلیدی مجازات می‌شود. خدا ناظر اعمال ماست. امیدوارم همه مردم مهربان بتوانند دست یاری دراز کنند و عاملان آزار و شکنجه را به‌زودی به دست عدالت بسپارند!

گزارش‌های مرتبط:

روایت دست‌اول یک تمرین‌کننده فالون گونگ از شکنجه ‌شدن در زندان زنان شماره 2 استان لیائونینگ (قسمت ۱)

بانوی اهل لیائونینگ در زندان شکنجه و از ملاقات ماهانه با خانواده محروم شد، آخرین درخواست‌های شوهر برای پاسخگو بودن مجرمان نادیده گرفته شد

بانوی 56ساله اهل لیائونینگ که از 4 سال شکنجه در زندان جان سالم به در برده بود در روز آزادی به پلیس تحویل داده شد و برای مدت کوتاهی بازداشت شد

نبرد سخت خانواده برای ملاقات با عزیزش در زندان

شکنجه‌های هولناک بانوی اهل لیائونینگ در زندان

خانمی اهل لیائونینگ به‌خاطر رها نکردن ایمانش در زندان تحت شکنجه قرار گرفت