فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

ازبین بردن افکار منفی‌ام و در ذهن داشتن نیک‌خواهی

21 اوت 2024 |   یک تمرین‌کننده فالون دافا در فلوریدا

(Minghui.org) اخیراً انواع‌واقسام چیزهای مزاحم باعث می‌شد احساس سردرگمی کنم و درمانده و منفی‌باف و به‌طرز توضیح‌ناپذیری غمگین بودم.

استاد در سخنرانی ششم جوآن فالون بیان کردند:

«در زمانی بخصوص‌، وادار خواهید شد نتوانید به‌طور واضح تشخیص دهید که آیا مسئله‌ای صحیح است یا نه‌، آیا گونگتان وجود دارد‌، آیا می‌توانید تزکیه کنید و در آن موفق شوید‌، آیا موجودات والا وجود دارند و آیا آن‌ها واقعی هستند یا نه‌. در آینده این اوضاع دوباره ظاهر می‌شوند و در شما تأثیری دروغین ایجاد می‌کنند تا منجر به این شود که به همۀ این چیزها شک کنید. این کار انجام می‌شود تا مشخص شود که آیا می‌توانید مصمم بمانید.» (سخنرانی ششم، جوآن فالون)

من همیشه خودم را تمرین‌کننده‌ای بسیار ثابت‌قدم می‌دانستم. فکر می‌کردم هرگز در چنین حالتی قرار نخواهم گرفت. تمام سخنان استاد را، صرف‌نظر از اینکه چقدر عمیق هستند، باور دارم. به‌تازگی ‌درباره سی سال تزکیه‌ام، از زمانی که تمرین فالون دافا را در سال 1992 شروع کردم، تأمل و آن را مرور کردم.

پس از این‌همه سال، چرا اکنون احساس درماندگی و سردرگمی داشتم؟ وقتی ‌درباره سفر تزکیه‌ام تأمل کردم، متوجه شدم که این حالت درماندگی و منفی‌نگری اغلب در طول سی سال تزکیه‌ام ظاهر‌ می‌شد. وقتی در چین تحت آزار و اذیت قرار گرفتم و به بازداشتگاه فرستاده شدم، نمی‌دانستم چگونه نظم و ترتیبات نیروهای کهن را درهم بشکنم. این احساس درماندگی مانند مِهی بود که میدان بُعدی مرا فرا گرفته بود و دیدن مسیر رو به جلو را برایم سخت‌ می‌کرد.

17ژوئیه2000 را به خاطر‌ می‌آورم، زیرا ازآنجاکه تاریخ حساس 20ژوئیه نزدیک‌ می‌شد، پلیس محلی مرا در خانه‌ام دستگیر کرد و به بازداشتگاه انداخت. آن حس درماندگی و منفی‌نگری مرا فراگرفت و در عذاب بودم، زیرا‌ نمی‌توانستم از این حالت منفی عبور کنم. تا زمانی که در بازداشتگاه بودم چیزی نخوردم. دلیلش این نبود که با اعتصاب غذا به آزار و شکنجه اعتراض می‌کردم، بلکه به این دلیل بود که آنقدر غمگین و دلشکسته بودم که‌ نمی‌توانستم غذا بخورم. فقط هفت روز در بازداشتگاه بودم تا اینکه شرکتم با گذاشتن وثیقه، نجاتم داد.

شبی که آزاد شدم، سخنرانی استاد، «شرح دادن فا» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر را در یک نشست از بر کردم. بعداً در طول هر آزمون و محنتی، برای گذراندن آن به ازبرخوانی «شرح دادن فا» تکیه می‌کردم.

استاد بیان کردند:

«وقتی رنجی وارد می‌شود، اگر شما، ‌یک مر‌ید، بتوانید به‌طور واقعی آرامشی تكان‌نخوردنی را حفظ كنید ‌یا برا‌ی رسیدن به شرا‌یط مختلف در سطوح مختلف مصمم باشید، با‌ید ا‌ین برا‌ی شما كافی باشد كه امتحان را بگذرانید. اگر آن به‌طور بی‌پا‌یان ادامه پیدا كند و اگر مشكلات د‌یگر‌ی در شین‌شینگ ‌یا رفتارتان وجود نداشته‌ باشد، با‌ید ا‌ین‌طور باشد كه شیطان‌ها‌ی خبیث درحال استفاده از نقاط ضعف‌ شما ناشی از عدم كنترلتان هستند. هرچه باشد، ‌یک تزکیه‌كننده ‌یک انسان عاد‌ی نیست. بنابرا‌ین چرا جنبه‌ا‌ی از شما كه سرشت اصلی‌تان است فا را اصلاح نمی‌كند؟» («شرح دادن فا» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)

اگرچه این سخنان استاد را از بر کردم، اما هنوز کاملاً متوجه نمی‌شدم؛ چگونه جنبه‌ای از من که فا را به دست آورد‌ه بود می‌توانست فا را اصلاح کند؟ چگونه‌ می‌توانستم احساس درماندگی، منفی‌نگری و غم خود را از بین ببرم؟

تشخیص وابستگی بنیادینم

درحالی‌که به وضعیت تزکیه اخیرم فکر‌ می‌کردم سعی کردم به درون نگاه کنم و از خودم پرسیدم که چه چیزی باعث این وضعیت شده است.‌ می‌دانستم همه این‌ها به‌دلیل وابستگی‌های بشری است.

آرام شدم و به این فکر کردم که چرا اینقدر منفی‌باف هستم. ازآنجاکه فردی عاطفی بودم، احساسات شدیدی در پشت احساس درماندگی و منفی‌بافی‌ام داشتم که ریشه در یک وابستگی بنیادین داشت. متوجه شدم که به‌ درطلب بودن انصاف، عدالت، و وجدان در دنیای بشری وابستگی دارم. هرگونه اختلال جزئی، چه در جامعه و چه در میان تمرین‌کنندگان، افکارم را متزلزل می‌کرد.

برای تمرین‌کنندگان در هنگ‌کنگ احساس درماندگی و تأسف می‌کردم. گاهی اوقات احساس ناامیدی می‌کردم، فکر می‌کردم در این دنیا عدالت یا وجدان وجود ندارد. حتی فکر‌ می‌کردم در این دنیا هیچ چیزی ارزش دنبال کردن ندارد. وقتی به تعارض‌های بین هم‌تمرین‌کنندگان گوش می‌دادم، سعی می‌کردم تشخیص دهم که حق با چه کسی است یا چه کسی اشتباه می‌کند. نظرات خودم را اضافه و احساس می‌کردم که قضاوت من درست است. متوجه نبودم که این درگیری‌‌ها فرصت‌‌هایی برای نگاه به درون و بررسی تزکیه خودم است. استاد گفتند شخص ثالثی که تعارض را‌ می‌بیند نیز باید به درون نگاه و به این فکر کند که چرا آن را دیده و آیا وابستگی‌ای دارد یا خیر.

احساس می‌کردم دنیا پر از بی‌عدالتی و بی‌انصافی است؛ این احساسات مرا برمی‌انگیخت. اما حتی اگر اصول بشری در سمت من بودند، آن چه اهمیتی داشت؟ آیا قرار نیست خودم را تزکیه کنم؟ به‌اصطلاح انصاف و عدالت و درستی در دنیای بشری فقط اصول بشری هستند.

جامعه عادی مانند یک نمایش است که پر از مبارزه و رقابت است. اگر به این نمایش وابسته باشم، ممکن است عهدهایی را که برای این دوره زندگی بسته‌ام فراموش کنم و مأموریتم به‌عنوان یک مرید دافا را از خاطر ببرم. حتی احساس‌ می‌کردم زندگی بی‌معنی است. آیا آن خطرناک نبود؟

تنها راه‌حل برای ازبین بردن افکار درمانده و منفی من، مطالعه بیشتر فاست. استاد بیان کردند:

«فا می‌تواند تمام وابستگی‌ها را درهم شكند، فا می‌تواند تمام شيطان‌ها را منهدم كند، فا می‌تواند تمام دروغ‌ها را متلاشی كند و فا می‌تواند افكار درست را نيرومند كند.» («مداخله را دور کنید» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر 2)

ازآنجاکه احساساتم شدید بود، نیک‌خواهی‌ام محدود بود. یادم می‌آید که در آغاز همه‌گیری هیجان‌زده بودم و فکر می‌کردم شاید افراد بد درنهایت مجازات شوند. اما با پیشروی آن، اندکی بعد دیگر خوشحال نبودم. بلافاصله پس از اعلام قرنطینه توسط دولت، با ماشین به خانه رفتم. من تنها راننده در جاده بودم و پیرامونم ساکت بود. احساس‌ می‌کردم وارد فضایی متروک شده‌ام که هیچ‌چیز در آن نیست. همانطور که به رانندگی ادامه‌ می‌دادم، ترسی توضیح‌ناپذیر در قلبم موج‌ می‌زد. به استاد گفتم: «استاد، من اشتباه کردم. نباید خوشحال باشم که بیماری همه‌گیری مردم بد را از بین‌ می‌برد. امیدوارم جهان بتواند صلح‌آمیز و پررنق باشد. نباید از کسی متنفر باشم.»

استاد بیان کردند:

«نیروهای کهن تصمیم قاطع گرفته بودند که انسان نجات پیدا نکند، چراکه نیروهای کهن کیهان بر این باور بودند که دیگر نه کیهان و نه موجودات ذی‌شعور آن خوب هستند، و بنابراین همگی باید از بین بروند. درعین‌حال، تزکیه‌کنندگان دچار آزمون‌های سخت و دشواری می‌شدند، به‌طوری که هر کدام از مریدان دافا که نمی‌توانستند به‌خوبی تزکیه کنند از بین می‌رفتند. مردم دنیا و دیگر موجودات ذی‌شعور نگه داشته نمی‌شدند. احتمالاً پیش‌گویی‌های زیادی بدین مضمون را دیده‌اید، که برخی میزان مردمی که به‌جای می‌مانند را یک در ده‌هزار، یک در هزار، یا فقط یک نفر در ده ‌خانوار عنوان کرده‌اند. به هر شکل، آن‌ها می‌خواستند موجودات ذی‌شعور را در مقیاسی وسیع نابود کنند. اما، هدف اصلی اشاعه‌ گسترده‌ دافا در این دنیا، و نجات موجودات ذی‌شعور این است که هر چیزی را جبران کند و رهایی ببخشد-- تمامی موجودات ذی‌شعوری که قابلیت نجات یافتن دارند را نجات دهد. و این دلیل آن است که چرا تا حدی که می‌توانیم، انجام داده‌ایم، بهترین‌ سعی خود را کرده‌ایم تا بیشتر نجات دهیم.» (آموزش فای ارائه‌شده در کنفرانس فای نیویورک ۲۰۱۰)

ظاهراً من فقط سخنان استاد ‌را درباره این پیشگویی که «فقط یک نفر در ده ‌خانوار» نجات می‌یابند به خاطر داشتم و احساس می‌کردم که این مسیرِ اجتناب‌ناپذیر تاریخ است. اما فا مرا روشن کرد.

این توسط نیروهای کهن نظم و ترتیب داده شد و آن چیزی نیست که استاد‌ می‌خواهند. استاد از ما‌ می‌خواهند که افراد بیشتری را نجات دهیم. استاد نه‌تنها ما تمرین‌کنندگان را گرامی می‌دارند، بلکه همه موجودات ذی‌شعور جهان را نیز گرامی می‌دارند. احساسات منفی من نیز ریشه در ناامیدی من از مردم داشت که فکر‌ می‌کردم بسیار فاسد هستند... وقتی یک مشتری درخواست بازپرداخت هزینه بلیت شن یون را کرد، افکاری منفی به ذهنم رسید و فکر‌ ‌کردم این شخص واقعاً بد است... به‌جای اینکه برایش احساس ناراحتی کنم، در قلبم او را مورد انتقاد قرار دادم.

ازطریق مطالعه مداوم فا، مِه درماندگی که مرا احاطه کرده بود به‌تدریج از بین رفت. قلبم محکم شد.

استاد بیان کردند:

«در لحظات حیاتی همیشه مسائل را با وابستگی‌های بشری، تفکر بشری یا احساسات بشری ارزیابی می‌کنند.» («از خطر دوری کنید»)

«در سفرتان از میان ده‌ها‌هزار آزمون و سختی گذشته‌اید و نباید در لحظۀ پایانی بلغزید و سقوط کنید.» («بیدار شوید»)

همچنین امیدوارم که ما تمرین‌کنندگان بتوانیم یکدیگر را گرامی بداریم، بیش از 20 سال دوران سختی را که پشت سر گذاشته‌ایم گرامی بداریم و با هم پیشرفت کنیم.

(ارائه‌شده در کنفرانس فای فلوریدا 2024)