(Minghui.org) فاهویی چین بخشی از تزکیه ماست که توسط استاد لی، بنیانگذار فالون دافا ترتیب داده شده است. این فرصتی است که از یکدیگر یاد بگیریم و با هم پیشرفت کنیم. همچنین به ما کمک میکند تا به دنبال درک عمیقتر از آموزهها باشیم. بهعلاوه، نوشتن مقاله نیز روندی برای ما در جهت بهبود شینشینگ و اعتباربخشیدن به دافاست. میخواهم برخی از تجربیاتم درخصوص جمع آوری مقالات را به اشتراک بگذارم.
در سال 2010 مقالهای برای هفتمین فاهویی چین نوشتم. پس از اتمام پیشنویس، از تمرینکننده ژائو خواستم تا بازخورد بدهد. او به ذهنیت رقابتجویی من اشاره کرد وقتی حقایق را برای اعضای خانوادهام روشن کردم، که در مقالهام به آن اشاره نکرده بودم. برای اینکه به من نشان دهد چقدر این موضوع جدی است، ماجرایی درباره تمرینکننده چانگ برایم تعریف کرد.
یک روز هنگام صرف غذا، چانگ سعی کرد شوهر و پسرش را متقاعد کند که حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و سازمانهای وابسته به آن را ترک کنند. هر دوی آنها از اعضای ح.ک.چ بودند و گفتگو خوب پیش نرفت. چانگ عصبانی شد و میز ناهارخوری را واژگون کرد. بشقابها شکست و ظروف همه جا ریخته شد. چند روز بعد، چانگ دچار وضعیت بسیار بد جسمانی شد و در آستانه مرگ قرار گرفت. خانوادهاش او را به اورژانس بیمارستان بردند. از شنیدن این حرف شوکه شدم و به جدیت تزکیه پیبردم. همچنین متوجه شدم که این نکتهای از استاد برای ازبینبردن ذهنیت رقابتطلبی است.
بعد از بازگشت به خانه خودم را بررسی و پیشنویس را اصلاح کردم. غافلگیر شدم که مقاله برای چاپ انتخاب شد. در ضمن به خودم تذکر دادم که متواضع باشم و شوق و اشتیاق نداشته باشم.
پس از آن، هر سال مقالهای را به فاهویی چین ارسال کردم و برخی دیگر از تمرینکنندگان محلی را تشویق کردم که همین کار را انجام دهند. تمرینکنندهای جوان از سال 2012، گاهی یک یا دو مقاله در سال ارسال کرده است. مهارتهای نوشتن و شینشینگ او به سرعت بهبود یافت. چند مقاله از او منتشر شد.
با گذشت زمان، تمرینکنندگان شروع به درخواست از من کردند تا در ویرایش پیشنویسهایشان و تایپ آنها در کامپیوتر کمک کنم (بیشتر آنها به مهارتهای کامپیوتری تسلط نداشتند و مقالاتشان را با دست مینوشتند). بعد از اینکه کارم تمام میشود، آنها را قبل از ارسال به مینگهویی برای بازبینی بیشتر به سایر تمرینکنندگان ارسال میکنم. ما هماهنگی رسمی نداشتیم، اما همه چیز همیشه خیلی آرام پیش میرفت.
نوه من در آن زمان هنوز خیلی کوچک بود و من مجبور میشدم شش ماه را در خانه دخترم بگذرانم تا از پسر کوچکش مراقبت کنم. خویشاوندان شوهرش شش ماه دیگر را پوشش میدادند. وقتی برای فاهویی چین آماده میشویم، همیشه نوبت والدین شوهرش است که از پسر مراقبت کنند. میدانم که این نظم و ترتیب دقیق استاد است و بسیار سپاسگزارم.
برای هجدهمین فاهویی چین در سال 2021، هو 84ساله مقالهای فرستاد. ماجرایش بسیار تأثیرگذار بود. او هرگز به مدرسه نرفته و بیسواد بود. اما با برکات استاد و کمک سایر تمرینکنندگان، توانست همه کتابهای دافا را بخواند. علاوهبر این، بسیار مصمم بود، و با وجود اینکه 84 سال داشت، هر روز بیرون میرود تا درباره دافا به مردم بگوید و به مردم کمک کند تا از سازمانهای ح.ک.چ خارج شوند. شوهرش از سال 2020 بهدلیل دیابت در بستر بیماری بود و هو مجبور بود از او مراقبت کند زیرا هیچ فرزندی با آنها زندگی نمیکند. این شامل کمک به او برای استفاده از توالت، حمامکردن و لباس پوشیدن است. سپس باید آشپزی، شستشو و سایر کارهای خانه را انجام دهد. اما اینها مانع از انجام سه کار نشدند. او شنوایی خوب و انرژی زیادی دارد. کمرش صاف است و با قدمهای سبک راه میرود. همه اینها برکات دافا هستند. مقاله او بعداً در مینگهویی منتشر شد.
یک بار، پس از پایان مهلت ارسال، در حین مدیتیشن نشسته، چیزی را از طریق چشم آسمانیام دیدم: مقالات فاهویی چین سطر به سطر نمایش داده میشدند، انگار که روی صفحه فیلم نمایش داده میشدند، و متن خط به خط به آرامی بالا میرفت. به نظر میرسید این مقالات بهعنوان گزارشی ثبتشده در جهان حفظ میشوند. استاد آنها را میخوانند و موجودات آسمانی در عوالم مختلف الهی نیز همینطور. بهعنوان مریدان دافا، ما باید این موضوع را جدی بگیریم و با قلبهایی پاک و مقدس در این رویدادها شرکت کنیم.
یک تمرینکننده نوشت که مینگهویی مانند مکان مطالعه گروهی بزرگی است و تمرینکننده دیگری نوشت که مینگهویی مانند خانوادهای بزرگ است. من هم همین احساس را دارم زیرا مینگهویی نقش مهمی در ایجاد ارتباط بین تمرینکنندگان داشته است.
استاد بیان کردند:
«فا را بیشتر مطالعه كنید و نگاهی به برخی از مقالات مینگهویی بیندازید كه شاگردان برای تبادل تجربه با یكدیگر نوشتند. آنها حقیقتاً فوقالعاده و در واقع با پختگی نوشته شدهاند. برخی از مقالات واقعاً خوب نوشته شدهاند. خودتان را با آنها مقایسه كنید و ببینید كه اشكالتان كجاست.» (آموزش در کنفرانس 2005 در سن فرانسیسکو)
هر بار پس از انتشار مقالهای که گردآوری میکردم، آن را با پیشنویسم مقایسه و بررسی میکنم که ویرایشگران چه تغییراتی ایجاد کردهاند. نوشتن مقالاتی که مختصر و واضح باشند بسیار مهم است.
بهعنوان مثال، عنوان یکی از مقالهها «فرار از اداره پلیس طی دو ساعت» بود. درست است که برای سرکوب شیطان در اداره پلیس نیاز به شجاعت و افکار درست است، اما عنوان اصلاح شده «بیرون آمدن از اداره پلیس طی دو ساعت» بیشتر واقعی بود.
در سال 2021، مقالههای ارسالی برای هجدهمین فاهویی چین را در نیمهشب 14سپتامبر به پایان رساندم. تمرینکننده دیگری در بعدازظهر 11سپتامبر سه مقاله برایم فرستاد. یکی را انتخاب کردم که نسبتاً خوب نوشته شده بود و از تمرینکننده جوانی خواستم تا به تایپ آن در کامپیوتر کمک کند. یکی از دو مقاله باقیمانده ضعیف نوشته شده بود. غلطهای املایی زیادی وجود داشت و ساختار آن ضعیف بود. علاوهبر این، نویسنده نمیدانست که چگونه کلمات خاصی را هجی کند و از نمادها یا نقاشیها برای نشان دادن معنی استفاده میکرد.
به یاد آوردم که مقالهای را خواندم که در آن تمرینکننده تا ساعت 3 صبح بیدار بود و هفت مقاله را قبل از پایان مهلت ارسال به پایان رساند. با الهام از آن، کار روی مقالات را تا ساعت 1 بامداد ادامه دادم، ساعت 3:30 بامداد برای انجام تمرینات بلند شدم و خوابآلود و خسته نبودم. میدانم که استاد به من کمک کردند.
یکی از مقالات توسط ژنگ نوشته شده بود که در سال 1997 تمرین دافا را آغاز کرد و بهسرعت از بیماریهای بسیار وخیم بهبود یافت. پس از اینکه ح.ک.چ در سال 1999 شروع به سرکوب دافا کرد، چهار بار دستگیر و بهمدت 18 ماه در یک اردوگاه کار اجباری بازداشت شد. او به یاد آورد: «بهدلیل ترس، به نگهبانان اردوگاه درباره فالون دافا چیزی نگفتم. بسیار پشیمان شدم. سپس چند مقاله در مینگهویی خواندم که در آن تمرینکنندگان شجاعانه درباره دافا با مأموران پلیسی که برای آزار و اذیت آنها آمده بودند صحبت کردند. فکر کردم: "اگر پلیس بیاید مرا اذیت کند، من هم همین کار را میکنم." با این فکر، پلیس در ماه مه به دیدنم آمد. من از فرصت استفاده کردم و حقایق را برای آنها روشن کردم تا اشتباه قبلیام را جبران کنم.»
برای تأیید برخی حقایق، دو بار با ژنگ دیدار کردم و مقالات را بهموقع فرستادیم.
تمرینکنندگان درباره جنبههای مختلف تزکیهشان ماجراهایی نوشتند. برخی به اشتراک گذاشتند که چگونه بر محنتهای جسمی غلبه کردند، که آزمایشهای اصلی در مسیرهای تزکیه ما هستند. میخواهم چند نکته را در این زمینه به اشتراک بگذارم.
فنگ، 77ساله، در حومه شهر زندگی میکند و در سال 1997 شروع به تمرین دافا کرد. چند ساعت با اتوبوس طول میکشید تا به مطالعه فای گروهی در 15 کیلومتری (10 مایل) برسد. او گفت: «اما ارزشش را دارد.» او هر بار، فهرستی از اسامی افرادی که از ح.ک.چ خارج شده بودند، میآورد و مطالبی را برای توزیع تحویل میگرفت.
یک روز فنگ متوجه تعدادی غدد لنفاوی دردناک در فک چپش شد که برخی به اندازه یک تخممرغ بودند. او با این فکر که یک تمرینکننده واقعی هیچ بیماری ندارد، به مطالعه آموزهها، صحبت درباره دافا با مردم و فرستادن افکار درست ادامه داد. همچنین از استاد کمک خواست. شش ماه بعد، علائم ناپدید شدند.
درک او این بود: «هر محنت بیماری، آزمونی برای زندگی و مرگ است. تا زمانی که به دافا و استاد ایمان استوار داشته باشیم، اگر از الزامات استاد پیروی کنیم، میتوانیم بر آنها غلبه کنیم.»
تمرینکنندهای دیگر، وانگ، که 86 سال دارد، هرگز فرصتی برای رفتن به مدرسه نداشت، بنابراین فقط میتوانست به سخنرانیهای صوتی استاد گوش دهد و بعد از شروع تمرین، سخنرانیهای ویدئویی را تماشا کند. با آرزوی قوی و صمیمانه برای خواندن کتابهای دافا، سخت مطالعه کرد و با کمک سایر تمرینکنندگان، خواندن تمام جوآن فالون را در طی شش سال آموخت.
وانگ در اواسط ژوئیه2021 ناگهان در سرش احساس فشار کرد. وقتی پسرش صبح روز بعد متوجه وضعیتش شد، او را به بیمارستان برد. دکتر براساس سیتی اسکن گفت که سکته مغزی خفیفی داشته است. اما وانگ آن را تصدیق نکرد. او که فکر میکرد یک تمرینکننده بیماری ندارد، چند روز بعد تزریقات وریدی را قطع کرد و به خانه بازگشت. از طریق ادامه مطالعه فا و انجام تمرینات، در طی چند روز بهبود یافت. او اکنون در 80 سالگیاش هنوز بسیار سالم و چابک است.
استاد بیان کردند:
«ما میگوییم که خوب یا بد از فکر اولیۀ فرد میآید و آن فکر در آن لحظه میتواند نتایج مختلفی به همراه داشته باشد.» (سخنرانی چهارم، جوآن فالون)
ما باید این را در ذهن داشته باشیم.