فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

«جایی برای هیچ اشتباهی نیست» - آنچه یک تمرین‌کننده بریتانیایی درحین اجرای شن یون دید (قسمت 2)

6 ژانویه 2025 |   تمرین‌کننده فالون دافا در بریتانیا

(Minghui.org) (ادامه قسمت 1)

در آخرین اجرای شن یون در نورث‌همپتون بریتانیا، در یکشنبه 21ژانویه2024، صحنه‌های زیادی را در بُعدهای دیگر دیدم. می‌خواهم تأثیرگذارترین مورد را به اشتراک بگذارم.

در طول آخرین آهنگ، پادشاهان و ملکه‌های بزرگ قدیمی با تاج‌ها و خرقه‌های بزرگ از بدن تماشاگران بیرون می‌آمدند و بر تخت خود می‌نشستند، درحالی‌که هاله‌های طلایی بزرگی روی سرشان بود. هر کدام تقریباً به بلندای سالن تئاتر بودند. آن‌ها به‌دقت به آهنگ گوش می‌دادند، درحالی‌که تکیه داده بودند و اشک می‌ریختند، چراکه تحت تأثیر نیک‌خواهی فراوان متن شعر و خواننده قرار گرفته بودند. همان‌طور که گریه می‌کردند، صدها و صدها موجود از هاله‌های آن‌ها به‌سرعت بیرون می‌آمدند و به‌سمت بالا، به خانه‌های آسمانی خود پرواز می‌کردند. این پادشاهان و ملکه‌ها نیز می‌توانستند بالا بروند، اما می‌خواستند اینجا در این پایین درنگ کنند تا به کل آهنگ گوش دهند، چراکه هرگز چنین نیک‌خواهی‌ای را نشنیده بودند. اما موجوداتشان مانند حباب‌هایی که از آب جوش بیرون می‌آیند، از هاله‌های آن‌ها پروازکنان بیرون می‌آمدند و به خانه‌های خود بازمی‌گشتند. (من خودم به‌دلیل نیک‌خواهی عظیم آن آهنگ، و ظاهر این پادشاهان و ملکه‌های قدیمی که همراه موجوداتشان نجات می‌یافتند نمی‌توانستم جلو گریه‌ام را بگیرم.)

در آخرین جمله ترانه، «راهی آسمانی باز می‌شود»، دروازه طلایی باز شد و پادشاهان و ملکه‌های بزرگ بر تاج و تخت خود، بلافاصله در جریانی طلایی به‌سرعت به‌سمت آسمان رفتند. اما برخی درنگ کردند و بالای تماشاگر مربوطه معلق ماندند و به خودآگاه اصلی او متصل شدند.

پرده پایین آمد و مجری‌ها ظاهر شدند و آخرین قطعه را اعلام کردند. اما یک مجری در یک جمله، اشتباه کوچکی کرد و باعث شد تمرکز خودآگاه اصلی برخی از مخاطبان برای یک ثانیه به هم بخورد و آن‌ها را از جریان طلایی دروازه آسمان جدا کند. هنگامی که این اتفاق افتاد، پادشاهان و ملکه‌ها (و موجوداتشان) در برزخ گیر کردند - گیج، معلق، نه در آسمان و نه در زمین - و نمی‌توانستند برای رفتن به خانه خود، وارد آن جریان شوند. فقط وقتی خودآگاه اصلی یک مخاطب متمرکز بود و می‌توانست جملات و قطعات نمایش را بپذیرد، آن به جریان دروازه آسمان وارد می‌شد و پادشاهان و ملکه‌های آن‌ها را قادر می‌ساخت تا به بالا پرواز کنند.

در آخرین قطعه نمایش، زمانی که بودا ظاهر شد و چرخ طلایی را چرخاند، این پادشاهان و ملکه‌ها به‌سرعت به‌سمت آسمان پرواز کردند. سپس میلیون‌ها موجود دیگر در مقادیر متراکم، از منافذ بدن تماشاگران بیرون آمدند و مانند بخاری که از زودپز بیرون می‌آید، وارد جریان دروازه طلایی شدند. درحالی‌که هر موجود مانند یک مولکول بخار بود، همگی با پرتوهای نور طلایی به‌سرعت به‌سمت آسمان پرواز می‌کردند.